مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
نگرش به خواندن
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۷۸-۲۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش روش فنوگرافیکس بر آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های آگاهی واج شناختی دستجردی و سلیمانی (PAT) (1389) و نگرش به خواندن مک کنا و کی یر (ATQ)(1990) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش روش فنوگرافیکس باعث افزایش آگاهی واج شناختی و بهبود نگرش به خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بنابراین می توان گفت از آنجایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که دارای مشکلات خواندن هستند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
نقش واسطه گری نگرش به خواندن در رابطه راهبردهای شناختی، راهبردهای فراشناختی خواندن، نگرش به خواندن والدین با انگیزش خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نگرش به خواندن در رابطه راهبردهای شناختی، راهبردهای فراشناختی خواندن، نگرش والدین به خواندن با انگیزش خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و به طور خاص مدل معادلات ساختاری بود. برای این منظور از جامعه آماری پژوهش، که شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند، تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های انگیزش خواندن(MRFQ) ویگفیلد و گاتری (1997)، زمینه یابی یادگیری خواندن (LTRS) انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی (2001)، نگرش به خواندن (ARQ) مککنا و کی یر (1990)، راهبردهای آگاهی فراشناختی خواندن(MORASQ) مختاری و ریچارد (2002)، راهبردهای خودتنظیمی (MSFLQ) پینتریج و دی گروت (1990) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری برای وارسی مدل علی بین متغیرهای پژوهش استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که راهبرد شناختی با سطح معنی داری (001/0) و نگرش والدین به خواندن با سطح معنی داری (01/0) به صورت مستقیم با انگیزش خواندن رابطه دارند. رابطه مستقیم راهبردهای فراشناختی خواندن بر انگیزش خواندن تآیید نشد (35/0). راهبردهای شناختی به صورت غیرمستقیم و با واسطه نگرش به خواندن با انگیزش خواندن رابطه دارد (009/0). راهبردهای فراشناختی خواندن به صورت غیرمستقیم و با واسطه نگرش به خواندن با انگیزش خواندن رابطه دارد (001/0). همچنین نگرش والدین به خواندن به صورت غیرمستقیم و با واسطه نگرش به خواندن با انگیزش خواندن رابطه دارد (004/0). مدل پیشنهادی بر اساس شاخص های برازش از برازش مطلوبی برخوردار بوده است. نتایج این پژوهش می تواند اطلاعات ارزشمندی را در خصوص افزایش انگیزش خواندن ارائه دهد.
نقش متغیرهای نگرش، خودپنداره و فعالیت های اولیه ی سوادآموزی در پیش بینی سواد خواندن دانش آموزان ایرانی بر اساس مقیاس پیرلز 2006(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
131 - 154
حوزههای تخصصی:
این مقاله نقش متغیرهای خودپنداره ی خواندن دانش آموز، فعالیت های اولیه ی سواد آموزی و نگرش دانش آموزان و والدین به خواندن، در عملکرد سواد خواندن دانش آموزان پایه ی چهارم ابتدایی بر اساس داده های مطالعه ی پیرلز 2006 را مورد بررسی قرار داده است. نمونه ی آماری استفاده شده پس از پالایش، 5179 دانش آموز (2767 پسر و 2412 دختر) چهارم ابتدایی بوده است که در آزمون پیرلز 2006 شرکت کرده بودند. مقیاس های مورد استفاده شامل پرسشنامه ی زمینه یابی یادگیری خواندن برای متغیرهای نگرش والدین به خواندن و فعالی ت های اولیه سواد آموزی، پرسشنامه ی دانش آموز برای متغیر خود پنداره خواندن، و نمره ی کلی سواد خواندن بر اساس مدل راش بود. که به روش تحلیل مسیر، اثر مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیر نگرش والدین به خواندن (متغیر برونزا) بر فعالیت های اولیه سوادآموزی، نگرش دانش آموز به خواندن و خود پنداره خواندن دانش آموز (متغیرهای درونزا) مورد بررسی قرار گرفت. پس از تأیید مدل های اندازه گیری متغیرهای نهفته و برازش مدل تابع ساختاری، نتایج نشان دادند که مدل مورد آزمون، برازش مناسبی با داده ها دارد. تمامی اثرات متغیر نگرش والدین به خواندن بر سایر متغیرهای درون زا تأیید شد. هم چنین تمامی اثرات متغیر فعالیت های اولیه ی سواد آموزی بر سایر متغیرهای درون زای پژوهش معنی دار به دست آمد. هیچ کدام از اثرات متغیر نگرش دانش آموز به خواندن بر عملکرد سواد خواندن معنی دار نبود. برای مشخص کردن برابری مدل های پسران و دختران، از آزمون برابری مدل ها استفاده شد که نتایج نشان دادند که از 8 مسیر موجود در مدل، 4 مسیر تفاوت معنی دار دارند که عبارتند از: خودپنداره خواندن دانش آموز به عملکرد سواد خواندن، نگرش خواندن والدین به فعالیت های اولیه سوادآموزی، فعالیت های اولیه سوادآموزی به خودپنداره خواندن و نگرش خواندن دانش آموز به عملکرد سواد خواندن.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر میزان آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های آگاهی واج شناختی دستجردی و سلیمانی (PAT) (1389) و نگرش به خواندن مک کنا و کی یر (ATQ)(1990) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن باعث افزایش آگاهی واج شناختی و بهبود نگرش به خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بنابراین می توان گفت از آنجایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که دارای مشکلات خواندن هستند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
بررسی تأثیر روش کیف خواندن مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
157 - 147
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مهارت خواندن، یکی از اساسی ترین نیازهای یادگیری دانش آموزان به خصوص در دوره ی ابتدایی است. این مهارت برای درک و حل مسائل دروس مختلف ضروری است. فراگیری خواندن بیش از گوش دادن، نیاز به کوشش های اختصاصی و آموزش مستقیم دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش کیف خواندن مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و جامعه آماری آن شامل، تمامی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از این میان تعداد 30 دانش آموز دختر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای سنجش شامل، آزمون سواد خواندن پرلز و پرسشنامه نگرش به خواندن مککنا وکر(1995) بود. آزمودنی های گروه آزمایش طی 12 جلسه تحت آموزش خواندن براساس روش کیف خواندن قرار گرفتند. داده های پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج پژوهش، روش کیف خواندن ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم شهرستان آباده را افزایش داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، آموزش خواندن با الهام از رویکرد سازنده گرایی اجتماعی می تواند جهت تقویت مهارت خواندن و افزایش نگرش مبثت نسبت به خواندن مورد استفاده قرار گیرد.