فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
6 - 13
حوزههای تخصصی:
باوجود مطالعات متعددی که بر روی باغ ایرانی صورت گرفته است، بررسی نقش باغ در شکل گیری کوشک به طور تحلیلی چندان مورد توجه نبوده است. در پژوهش حاضر با کمک هندسه فرکتال می توان مشاهده و تحلیل کیفیات معماری را با دقت و تفصیل ریاضی و کمیت پذیری بیشتری همراه کرد. این عمل می تواند برای بازخوانی و بررسی ادراکات بصری در کوشک ها وتشخیص هندسه مفقوده باغ به کمک آید. در این مقاله ارتباط کوشک با باغ با کمک هندسه فرکتال مورد تحلیل و یافته ها مورد بحث و تعمق قرار می گیرد تا از این طریق پیچیدگی های معماری کوشک که متأثر از باغ و طبیعت آن است مورد کندوکاو قرار گیرد. یک باغ تاریخی به نام فتح آباد در شهر کرمان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. برای تحلیل بُعد فرکتالی از روش شمارش خانه در سه مقیاس برای دو کوشک آن استفاده می شود. یافته ها نشان می دهد که هر چند نماهای مختلف از عناصر معماری متشابه بهره می برند اما دارای بُعد فرکتالی متنوعی هستند که نشان دهنده موقعیت هر نما نسبت به هندسه است و بُعد فرکتالی متغیر در هر طبقه مبین ارتباط متفاوت هر طبقه با محورهای باغ است. همچنین نماهایی که موازی حوض اصلی باغ هستند یا دیدی به آن ندارند بُعد فرکتالی کمتری دارند. هر چند که سطح بازشوی هر نما می تواند به عنوان میزانی برای سنجش ارتباط آن نما با طبیعت استفاده شود، اما بُعد فرکتال نشان داد که نماهای با بازشوی متعدد ارتباط متنوعی با باغ دارند. همچنین تحلیل تزیینات نشان داد در بخش هایی که میزان بازشوها کم است تزیینات نما می تواند متأثر از طبیعت باغ باشد. به طورخلاصه هندسه فرکتال مشخص کرد چگونه باغ و عناصر آن در بخش های مختلف نماها تأثیر دارد.
میدان بهارستان و تحقق فضای مدنی (خوانشی نقادانه از سویه فضامند اولین انقلاب مدرن شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
40 - 53
حوزههای تخصصی:
همسو با دیگر مظاهر تمدنی، شهر ایرانی در اثر مواجهه با مدرنیته، به افقی تازه از زیست خود گام نهاده و در کنار تحول کالبدی و پیدایش فضاهای معماری و شهری با پیکره بندی جدید، تجربه نوینی از بُعد اجتماعی فضا را از سر می گذراند. میدان بهارستان نمونه قابل تأملی از این صورت بندی جدید فضایی است که در انتهای عصر قاجار خارج از نظم مسلط بدل به کانون کنشگری اجتماعی و آزادی خواهی مشروطه طلبان می شود. این مطالعه در بستر پارادایم انتقادی به دنبال خوانش عوامل و نیروهایی است که میدان بهارستان را در فضا-زمان تاریخی تهران عصر مشروطه، به عنوان فضای مدنی در نظم نوین شهری مطرح ساخته اند، و سعی دارد برخلاف تحلیل های یک سویه کالبدی و یا معنایی، زوایای مسکوت مانده این تجربه را از طریق روایت فضای اجتماعی آن، صدادار نماید. فضای مدنی، به عنوان لایه نهایی عمومیت فضای شهری، نوعی فضای زیسته است که با تسلط جامعه بر آن، بدل به بستر گفتمانی و کنش اجتماعی-سیاسی شهروندان شده و به سان بدن آزادی خواه جامعه از طریق حمایت نهادهای آن حیات خود را بازمی یابد. بر مبنای خوانش این پژوهش، میدان بهارستان در عصر مشروطه، به پشتوانه استقلال شهری و جدایی از شبکه منسجم فضاهای عمومی، ایجاد بستر گفتمانی از طریق حضور نهاد نوپا مجلس و انجمن ها و کانون های وابسته به آن، کثرت و تنوع حاصل از شکل گیری جامعه مدرن، و همچنین مطالبه و دادخواهی به واسطه شکل گیری دوگانه دولت-ملت، به تصرف مشروطه خواهان درآمده و ضمن ایجاد انقطاعی بنیادین در نظم سنتی حاکم، زیست اجتماعی شهر را وارد حیاتی سراسر نوپدید کرده و تجربه جدیدی از مکان مندی در فضای عمومی شهری را به همراه آورده است.
تحدید، گام اول تشخص مکان
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
3 - 3
حوزههای تخصصی:
کنده شدن از وجود بسیط، نخستین مرحله در ظهور تشخص و تبیین ماهیت است. وجود، همه هست و چیز نیست؛ ماهیت و چیستی ندارد. فقط هست. آن گاه که پاره ای از آن جدا می شود است که نام و اسم پیدا می کند. چیزهای عالم، پاره های هستی اند که با تحدید قابلیت های خود، چیزی شده اند و ماهیتی جداگانه یافته اند. در مسیر ماهیت یابی، نخستین اقدام، خط کشی میان شیء جدید با بقیه وجود است. مراتبی از وجود را دارد اما در جاهایی که خود را جدا کرده، محدودیت دارد. بخش جداشده از هستی، اگرچه در وجود با منشأ خود مشترک است، اما به واسطه برخی صفات و ویژگی های خاص «شیء و چیزی» می شود که با نام همان «واسطه» خوانده می شود. در فرایند تشکیل ماهیت، گام اول تعیین مرز و حدود است. مرز، استقلال موجود را تأمین می کند. همان مرز، مرتبه شیء را تعریف می کند و با صفاتی که ناشی از مرتبه اوست، ماهیت شیء تبیین می شود. در ساحت وجود، اراده آفرینش چیستی جدید، مقدم بر لوازم آن از جمله لبه و مرز است؛ اما در عالم ماده، تعیین حدود، شرط پیدایش ماهیت جدید است. لبه و مرز در ساحت ماده نیز شرط شخصیت یابی و جداشدگی است. لبه، پایان دامنه یک چیستی را اعلام می کند و آغاز چیستی دیگر را بیان می کند.دزفول در آغاز در حاشیه رود دز تشکیل شد. دژپُل، قلعه ای که برای نگهبانی از پل برپا شده بود، نخستین محله شهر بعدی دزفول بود که چسبیده به ساحل دز، شهر را تدریجاً در عرصه بیکران دشت پدید می آورد. رود اگرچه لبه و مرز شهر بود، اما ساختار شهر را شکل می داد و سازمان فضایی شهر را متأثر از خود می کرد. مرز رود آن قدر قوی بود که تا چند دهه قبل، شهر را در یک طرف خود داشت. گویی در طول هزار و چند صد سال عمر دزفول، هیچ اندیشه ای جرأت عبور از لبه و فکر کردن به طرف دیگر را نداشت. شکل گیری و توسعه شهر، نه در فرار از لبه رود به معنای محدودیت جهت توسعه، بلکه با کشش لبه به سمت خود و استقرار حداکثری در حاشیه آن بود. لبه آنقدر قوی بود که در باور اهالی نیز آن سوی رود جایی پست و کم بها در قیاس با این سو شناخته شد. حتی طرح جامع نیز که بی پروا از نقش رود در قلمروسازی دزفول به آن طرف به عنوان اراضی سهل الوصول و ارزانی نگاه کرد که با یک پل داخل بافت شهر می شود، نتوانست با همه تمهیدات خود دوقطبی این سو-آن سو را تعدیل کند. همچنان رود، مرز درون و بیرون و شهر و بیابان باقی ماند. قلمرو، به مثابه سرزمینی که انسان با ربط دادن عناصر آن به یکدیگر و به خود، محدوده ای ذهنی ترسیم می کند و تعلقات خود را در آن پدید می آورد، با تحدید پدید می آید. قلمروسازی روش استقرار انسان در فضاست. مفهوم سازی از بخشی گزیده از دنیای بی نهایت پیرامون است به اعتبار عناصر درون آن و از همه مهمتر تعیین یک مرز با آنچه در بیرون است. حصار در مالکیت، افزون بر نقش قانونی و حمایتی، مظهر فاصله میان من و غیر است. قلمروسازی می کند و به ساکنان درون تعریف و هویت خاص می بخشد. این کار به واسطه قلمروسازی و آن هم به واسطه تبیین مرز و لبه ممکن می شود. والّا تشخص های اجتماعی و تاریخی امکان ظهور پیدا نمی کنند و عالم در حد تشخص های اولیه جغرافیایی و طبیعی باقی می ماند. از این روست که در فرایند برنامه ریزی فضایی از جمله طرح های جامع و تفصیلی برای توسعه شهر، لازم است تا نقش بنیادین عناصر اصلی سازمان فضایی و منظر شهری که زمینه ساز و بستر فهم از شهر هستند و واقعیت مفهوم شهر را می سازند، با دقت شناخته و حفاظت شود تا حس شهر و ادراک کلی شهروندان از شهر خود، تداوم پیدا کند. احساس تداوم هویت و زندگی در شهری که از قدیم بوده است، در زمره گرانبها ترین دستاوردهای برنامه های توسعه است. چنین رویکردی به عناصر پایه سرزمینی می تواند امکان توسعه مکان محور که برپایه شناخت سرزمین به مثابه «مکان» استوار است را فراهم آورد. اگرچه در شرایطی که اولین انتظارات از برنامه توسعه شهری، عبور سریع تر در خیابان ها و دفع آب های سطحی و جلوه فروشی برای ایجاد شهر مدرن است، صحبت از رویکرد مکان محور در توسعه شهری قدری بعیدالوصول به نظر می رسد، ولی چه می توان کرد که تا با گفتن و نوشتن، شناخت اراده ای خلق نشود، محصولی هم نخواهد رویید.
خانه آسمانی
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، «سرپناه» رایج ترین واژه برای خانه است. پناهگاهی که برای حفاظت انسان ساخته می شود. ترکیب واژه سرپناه از دو جزء «سر» به معنای اصل و بالا و «پناه» به معنای حامی و پوشش تشکیل می شود. یعنی خانه، حامی اصلی انسان و نگهدارنده سر و ارزش او در برابر بیرون است؛ که هم شامل عوامل جوی مثل باد و باران است و هم شامل مخاطرات زمین و جنبندگان آن. فصل مشترک دو معنای مستتر در واژه سر، بالایی رتبه معنوی و موقعیت مکانی، پناه بودن خانه است. مفهوم پناه نیز وابسته به حفاظت و محصوریت است. بنابراین انتظار می رود که سرپناه نام سازه ای باشد که درون گرایی و محصوریت به منظور حفاظت از غیر، کمال خواهی و معناطلبی ویژگی آن باشد. این خروجی سازه ای است که از واژه شناسی سرپناه به دست می آید. صورتبندی این روند به سازه متراکم، بسته و درون گرایی ختم می شود که کاملاً نسبت به بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط پیرامون بسته باشد. اما بررسی روند تکامل خانه در ایران با این صورتبندی تفاوت دارد. اطلاعات زیادی از نمونه های اولیه سرپناه و خانه ایرانی در دست نیست. تفسیر نمونه های اولیه سکونت که در غارهای ایران از جمله کرفتو در کردستان به دست آمده، مفهوم سرپناه را معادل فضای بسته، تودرتو، تنگ و جدا از محیط قرار می دهد. پس از آن کاوش هایی که در قدیمترین عرصه های باستانی پیش از تاریخ از جمله شهر سوخته زابل با قدمت ۵۰۰۰ سال به دست آمده نشان می دهد که همان مفهوم از خانه و سرپناه در این عصر جاری است. خانه ها با فضاهای تنگ و تاریک، چسبیده به هم برای حفاظت بیشتر، سرپوشیده، کم نور و بدون روزن های بزرگ به سوی بیرون ساخته شده اند. نقش حفاظتی و بسته خانه در این عصر همچنان معادل جدایی گزینی از بیرون، چه به معنای همسایگی و چه به معنای محیط است. آثار خانه های دوره تاریخی شامل ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی با عمری بیش از هزارسال، به استناد تغییرات کالبدی و فضایی، نخستین جهش های فلسفی در تعریف خانه و سرپناه نسبت به دوران قبل را نشان می دهد. فارغ از تحولات فنی ساخت و اندازه خانه که دستاورد کمال یافته در طی زمان محسوب می گردند، ظهور اندام های نوین در معماری خانه از تفسیرهای جدید مفهوم سرپناه در این عصر حکایت می کند. حیاط مرکزی و ایوان از آن جمله اند. بازشدن قلب خانه به سوی آسمان، در حالی که چهار طرف آن بسته و فضاهای خانه را تشکیل می دهد، دل انگیزترین خوانش از مفهوم نوین سرپناه است. در این تفسیر، جدایی گزینی از طبیعت و آسمان دیگر مصداق درپناه بودن نیست؛ ارتباطی خاص با دنیای والا و بالا که نه تنها با مفهوم حفاظت تزاحم ندارد، بلکه مبین رابطه ای تکاملی با آسمان است که خانه را در پناه آن توصیف می کند. این رویکرد تدریجاً الگوی اصیل معماری ایرانی را صورتبندی کرد که تا دوره معاصر نیز ادامه داشت. نمونه های اولیه را در الگوی خانه زرتشتیان در جندق و مزرعه کلانتر یزد می توان دید.الگوی حیاط مرکزی در دوره اسلامی تکامل یافت و در مناطق مختلف ایران نمونه های مختلف ایجاد کرد. نمونه های اولیه آن که با تغییراتی در اجزا در مناطق گرم و خشک از جمله فردوس و جندق تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرد، خانه های چهار صفه را پدید آورد که واشدگاه میانی آنها، که بعضاً ساقه گنبد روباز را نیز در بر دارد، یک حیاط کوچک است که آسمان را قاب می کند. ساکن این خانه، در فضایی محصور نسبت به اطراف، با آسمان همزیستی دارد. بعید نیست که بتوان انتخاب رنگ آبی برای گنبدهایی که بر فضای اصلی معماری ایرانی برپا می شود را اقتباس از این منظر دانست. رواج زیبایی شناسی ترکیب دو رنگ خاکی و آبی در هنر ایران نیز می تواند محصول این فضاسازی باشد. نظام زیبا شناسی ایرانی چنان به الگوی حیاط مرکزی وابسته شد که آن را که از فضای زندگی و خانه به دست آمده بود، به مثابه جوهر و نقطه ثابت معماری به اغلب کاربری ها تسری داد. پس از آن بود که مدرسه و کاروانسرا، مقبره و مسجد و باغ و زندان نیز با این الگو نظام فضایی خود را پیدا کردند. معماری ایرانی محصور نسبت به همسایگی و گشوده نسبت به آسمان است. در بیرون روستای چَم در نزدیکی یزد در پای تپه ای که دخمه زرتشتیان بر بالای آن قرار یافته، مجموعه ای برای پشتیبانی از مراسم و آئین های بزرگداشت اموات احداث شده که فارغ از زمان ساخت، سیاق معماری مجموعه و نحوه استقرار آن در زمین حاکی از بقای جریان اصیل شکل یابی در آن است. در بخشی از این مجموعه بکر، خانه چهار صفه قرار گرفته که در میان آن پایه گنبدی روباز چهار ایوان صحن را به هم متصل می کند. در این حیاط جز آسمان که با اهل خانه زندگی می کند، چیز دیگری پیدا نیست. تکرار این منظر در حالی که هدف از ساخت خانه، ایجاد سرپناه با همه مفاهیم پیچیده و کمال طلب آن بوده، به تولید زیبایی شناسی خاص ایرانی نسبت به معماری خانه می انجامد که زیبایی را معادل حضور آسمان در فضای محصور معنا می کند. گشایش و محصوریت همزمان. این تضاد است که شیرینی خانه ایرانی را پدید آورده است.
تفرجی در باغ های آندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
6 - 13
حوزههای تخصصی:
آندلس، واقع در منطقه جنوبی اسپانیا، دارای میراث تاریخی غنی است که توسط قرن ها حکومت اسلامی شکل گرفته است. از سال 117 تا 2941 پس از میلاد، حضور مسلمانان در شبه جزیره ایبری نه تنها چشم انداز سیاسی منطقه را تغییر داد، بلکه تأثیری ماندگار بر سنت های معماری و منظرپردازی آن داشت. باغ های آندلس که عمیقاً تحت تأثیر معماری و سبک باغ ایرانی و تمدن اسلامی قرار گرفته اند، بر این امر صحه می نهند. به نظر می رسد سنت باغ ایرانی به طور قابل توجهی بر طراحی باغ های تمدن اسلامی در آندلس که شامل نمونه های قابل توجهی مانند باغ های الحمرا در گرانادا، باغ های آلکازار در سویل و باغ های مدینه الزهرا در کوردوبا و... هستند، تأثیر گذاشت و فضاهایی ایجاد کرد که زیبایی معماری، طبیعت و معنویت را با هم ادغام کرد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی معماری منظر باغ های تمدن اسلامی در آندلس چیست؟ این پژوهش با استفاده ترکیبی از سوابق تاریخی، اسناد موضوعی نوشتاری و تصویری، بررسی وضع موجود باغ ها از طریق تصاویر هوایی و ماهواره ای سرویس گوگل مپ و بازدید مجازی از باغ ها رویکردی کیفی را برای تحلیل معماری منظر این باغ ها اتخاذ می کند. منابع اولیه، از جمله توصیفات معماری و گزارش های تاریخی، بینشی را در مورد اصول طراحی باغ های اندلس ارائه کردند. بازدید های مجازی، عکس ها و تصاویر هوایی و ماهواره ای برای تجزیه و تحلیل وضعیت این باغ ها و ارزیابی عناصر کلیدی طراحی استفاده شد. این پژوهش کوشیده است با پدیدارشناسی این باغ ها، به تبیین ویژگی های کلی آن ها بپردازد. دستاورد این پژوهش در قالب شناسایی الگوی معماری منظر این باغ ها در آندلس ارائه شده است.
تأثیر توسعه غیرمکان مند بر منظر فرهنگی روستا؛ تخریب میراث، ارزش ها و هویت (نمونه موردی: روستاهای شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
62 - 67
حوزههای تخصصی:
منظر فرهنگی به عنوان زیرسیستمی از منظر متأثر از توسعه روستایی به عنوان جریانی در جهت پیشرفت روستا است. در سال های اخیر روستاهای شهرستان کوهدشت لرستان، به عنوان روستاهایی در مواجهه با دوگانه شهر و روستا، مورد آسیب طرح های توسعه استعمارگر که با وعده عمران روستا اتخاذ اما سبب نابودی هویت روستا شده، قرار گرفته است.این مقاله به بررسی سه روستای خسروآباد، پای آستان و ابوالوفا در شهرستان کوهدشت استان لرستان از طریق مشاهده میدانی پرداخته است. به نظر می رسد طرح های توسعه بدون توجه به منظر فرهنگی روستا و یا صرفاً توجه ابژکتیو به صورت فرهنگ ها، دست به اقداماتی با توهم عمران زده اند اما به مرور زمان میراث، ارزش ها و هویت مردمان را تغییر داده یا تخریب کرده اند. در جهت حفاظت از منظر فرهنگی روستا به عنوان یکی از اقسام توسعه، لازم است تا طرح های توسعه، مکان مند و با درنظرگیری تنوع و تفاوت فرهنگ ها برنامه ریزی و اقدامات متناسب با هر سرزمین اتخاذ شوند.
مطالعه تطبیقی تجلیات باغ عرفانی در معماری سنتی ایران و شعر خلوت دل حکیم نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
6 - 17
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایران، در تجلی های مختلف، به مضامین مشترکی اشاره دارند که ریشه در مبانی اندیشه ای خالقان آن هنرها دارد. با بررسی هنرهای مختلف مشاهده می شود، مفهوم باغ به فراخور هر هنری تجلی متداومی داشته است. به طوری که با حذف باغ از این هنرها، اساس این هنرها زیر سؤال می رود و به نظر می رسد عنصر مهمی از این هنرها که منظور هنرمند آن بوده، حذف شده است. لذا این سؤال مطرح می شود که علت ظهور متداوم باغ در این هنرها چیست؟ به نظر می رسد علت تجلی متداوم «باغ» در هنرهای مختلف که حضوری به صورت زمینه ای و نه الحاقی دارد، ریشه در اندیشه بانیان این هنرها دارد. هدف از انجام این پژوهش که از نوع کیفی و با رویکرد استقرایی است، بررسی ساختار فکری و حِکمی خالقان هنر سنتی ایران، به جهت منظور این هنرمندان در به تصویرکشیدن متداوم باغ (طبیعی و تجریدی) در معماری است. روش تحلیل داده ها در این پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی بوده و با کدگذاری متون، شاخص های تحلیل استخراج شده، با روش تفسیر نقلی تفاسیر شعر به معماری تسری داده شده و شاخص های به دست آمده اعتبارسنجی شد. در مرحله بعد تجزیه و تحلیل، نمود باغ درون در هنر معماری با استدلال عقلی انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد هنرمندان عالم سنت (در مرتبه استادی) عارفانی بودند که به مقام شهود غیب نائل آمده، در فضای باغ دل (باغ درون) به ملاقات عارفانه رسیده اند. در نتیجه این سلوک معنوی معمار عارف، محصول معماری خویش را توسط شاخص های درون گرایی و سایر موارد، محملی برای تذکار مخاطب و ایجاد حالت تفکر در او کرده و درصدد نمایان ساختن عالمی ورای حس است. نتیجه این موارد ایجاد فضای باغ در بناهای سنتی ایران است. این نتیجه گیری، هنر اسلامی ایران را از شکل گرایی، تزئینی بودن صرف و بی محتوایی می رهاند.
تلاو به مثابه یک زیرساخت منظرین؛ بازشناسی ماهیت «چاه های تَلاو» و نقش آن در حیات اجتماعی شهر-بندر لافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
38 - 47
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ در شهرهای مرکزی و جنوبی ایران، به دلیل مشکلات و محدودیت در استحصال منابع آب، تأمین و بهره برداری از آب همیشه یکی از معضلات اصلی مردم و در عین حال یکی از نقاط قوت ایشان در دانش مرتبط با آب بوده است. چنانچه در تاریخ مهندسی آب در ایران شاهد خلق شاهکارهایی چون قنات و آب انبار هستیم. شهر لافت نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی خاص از این قاعده مستثنی نیست. به طوری که این شرایط ویژه منجر به خلق پدیده ای تحت عنوان «چاه های تَلاو» شده است. این پژوهش با مطالعه و تحلیل منابع مکتوب و شفاهی مرتبط با منطقه لافت و چاه های تلاو و نیز با تکیه بر شناخت علوم مرتبط با پدیده چاه های آب شیرین، به بازبینی ماهیت مجموعه تلاو به عنوان یک زیرساخت آبی باستانی و نقش آن در حیات اجتماعی شهر-بندر لافت از دیدگاه دیسیپلین منظر می پردازد. تاآنجاکه جایگاه چاه های تلاو را فراتر از یک سیستم مهندسی برای تأمین آب لافت دانسته و آن را به عنوان یک پدیده و زیرساخت منظرین تعریف می کند. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق مطالعه موردی با تکیه بر منابع کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهدات میدانی انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش می توان گفت که «تلاو» به عنوان تنها زیرساخت آبی بندر لافت، یک زیرساخت منظرین است. آب شیرین به عنوان عنصری حیاتی و ارزشمند در شهر، مهمترین عامل تشکیل دهنده شهر-بندر لافت و سبب تبدیل آن به یک زیستگاه تمدنی بوده است. چنانچه با وجود موقعیت جغرافیایی ویژه لافت به عنوان نزدیک ترین نقطه ارتباطی جزیره قشم با سواحل جنوبی خلیج فارس و نقش مؤثر آن در ایجاد سکونت و رونق تجارت، بدون کشف و مدیریت منابع آب شیرین در این بندر، امکان سکونت دائم و شکل گیری یک شهر باستانی وجود نداشت و لافت تنها به یک استراحتگاه موقت و پل ارتباطی صرف میان جزیره قشم و سواحل هرمزگان مبدل می شد. علاوه بر آن چاه های تلاو به دلیل ایجاد بستر دسترسی به منابع محدود و ارزشمند آب شرب، جایگاه ویژه ای در میان اهالی لافت دارد. تاآنجاکه جایگاه ویژه و فرازمینی آب در این خطه، سبب تعالی نقش چاه های تلاو از یک تکنیک آبرسانی شهری به بستری برای تجلی مفاهیم فلسفی، باورهای قدسی، تعامل و مشارکت اجتماعی مردم در حفاظت از ارزش های آب شده است.
نقش پارامترهای مؤثر طارمه در بهبود تهویه طبیعی در خانه های حیاط مرکزی بافت تاریخی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
23 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بوشهر درکرانه شمالی خلیج فارس یکی از بحرانی ترین اقلیم های گرم و مرطوب ایران است. همواره، تهویه طبیعی یکی از روش های متداول تأمین آسایش حرارتی ساکنان بوده است. معماری بافت تاریخی بوشهر به دلیل درون گرایی و برون گرایی توأمان و بهره گیری از انواع فضاهای نیمه باز درونی و بیرونی نمونه ای شاخص در معماری ایران است. یکی از فضاهای نیمه باز مؤثر در تهویه طبیعی، طارمه است. این پژوهش درصدد است با مبنا قرار دادن طارمه و پارامترهای آن به بررسی تهویه، در فضای مسکونی بوشهر بپردازد.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی تهویه طبیعی ناشی از پتانسیل های طارمه صورت گرفته است.
روش پژوهش: به منظور تحقق اهداف پژوهش با روش تحقیق ترکیبی، ابتدا با استفاده از بررسی میدانی، مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک بناهای تاریخی، داده های 29 بنای طارمه دار که واجد ارزش تاریخی و ثبت در میراث فرهنگی بوشهر هستند را جمع آوری کرده است. در ادامه، با استفاده از راهبردی تجربی، متغیرهای مستقل تأثیرگذار بر کیفیت تهویه طبیعی شناسایی و متغیرهای وابسته توسط دستگاه های دقیق دیجیتال در یک نمونه موردی (عمارت دهدشتی) اندازه گیری و سپس داده های آن برای اعتبارسنجی نرم افزار مورد استفاده قرار گرفته است. پس از اعتبارسنجی نرم افزار، شبیه سازی مدل ها در نرم افزار cfd Autodesk 2018 و با تکیه بر روش 1CFD صورت گرفته است. سنجش شبیه سازی مدل های طارمه به صورت درونی، میانی و بیرونی برای مؤلفه های سرعت جریان و عمر هوا و نیز کلیات گردش باد، با لحاظ کردن اجزای پایه ای معماری شامل: ابعاد و اندازه (طول، عمق)، تأثیر اتاق و بازشو (با بازشو و بدون بازشو)، مکان بازشو اتاق، تعداد و فاصله بین ستون ها و فرم قرارگیری آن ها در بنا (خطی،L-شکل ، Uشکل و 4طرفه)، انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، «طارمه درونی» به فرم خطی در حالتی که جزئی از مساحت حیاط است ، بیشترین و طارمه 4طرفه، کمترین سرعت جریان هوا در حیاط و فضای نیمه باز را دارد. اهمیت و تأثیر تغییرات توده به مراتب بیش از سایر مؤلفه ها است. گردش باد در محدوه میانی کمتر و به سمت جداره ها بیشتر می شود. و طارمه درونی Uشکل بیشترین سرعت را در اتاق ایجاد کرده است. با کاهش تعداد ستون ها و افزایش ابعاد ستون ها در طارمه، سرعت جریان هوا در فضای طارمه کاسته می شود. با افزایش ارتفاع از طبقه همکف به اول و دوم در تمامی حالت ها سرعت جریان هوا در طارمه بیشتر می شود. در «طارمه میانی» عمق مهم ترین عنصر کالبدی مؤثر بر تهویه است و افزایش عرض طارمه سرعت جریان هوا تا حدودی کاهش می یابد. افزودن «طارمه های بیرونی» باعث بهبود قابل توجه در کیفیت هوای فضای نیمه باز بیرونی شده است. از منظر عمق ، عمق متناسب برای طارمه5/ 3 و فرمL-شکل بهینه ترین تهویه را از بابت سرعت جریان و کمترین عمر هوا و فرم خطی بدترین تهویه شامل کمترین سرعت جریان و بیشترین عمر هوا را دارد.
چارچوب مفهومی طراحی منظر محوطه بیمارستان از سطح نظری تا قلمروی اجرایی (با تلفیق مرور سیستماتیک و تحلیل محتوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
46 - 61
حوزههای تخصصی:
با وجود پژوهش های متعدد انجام شده در ارتباط با نحوه اثرگذاری منظر محوطه بیمارستان در رضایت کاربران و انتشار دستورالعمل های طراحی، مطالعات مروری محدودی جهت شناخت جریان پژوهش، ضعف و قوت های این حوزه انجام شده است تا دسترسی طراحان به اطلاعاتی سازمان یافته درباره ابعاد نظری و عملی طراحی را تسهیل کند. هدف این پژوهش، مرور و تحلیل منابع موجود و ارائه آن در قالب یک چارچوب مفهومی، شناسایی نقاط قوت و ضعف ادبیات موجود و تشخیص نقاط نیازمند به تحقیقات بیشتر در حوزه طراحی منظر محوطه بیمارستان هاست. طبق یک مرور سیستماتیک، 47 منبع مرتبط یافت شد. سپس به منظور منظم کردن اطلاعات به دست آمده با روش تحلیل محتوا به کدگذاری منابع در نرم افزار MAXQDA پرداخته شد. 618 کد استخراج شد که در قالب شش مقوله و 30 زیرمقوله دسته بندی شدند. این شش مقوله، استخوان بندی چارچوب مفهومی ادبیات طراحی منظر محوطه بیمارستان را تشکیل می دهند که عبارت اند از: 1)تعاریف مربوط به منظر محوطه بیمارستان، 2) گونه شناسی، 3) نظریه های بنیادین، 4) رویکردهای طراحی، 5) اصول و شاخص های طراحی و 6) ترجیحات و نیازهای کاربران. یافته های پژوهش، حاکی از رشد مناسب ادبیات این حوزه از دیدگاه نظری و عملی (بعد برنامه دهی و عملیاتی) به طور همزمان است. مفهوم نظری منظر محوطه بیمارستان در حال تکامل و قابل تعریف و مفهوم سازی به عنوان فضایی با کارکردهای خدماتی، نمادین و احیایی است. توصیف بعد عینی منظر از طریق مطالعات گونه شناسی انجام شده است. ادبیات طراحی منظر محوطه در وجه عملی، ابتدا معطوف به مجموعه ای از رویکردهای طراحی است که به دنبال عملیاتی شدن کارکردهای آن بودند. این رویکردها در اصول، روش و اقدامات متفاوت هستند اما هدف اصلی آنان تبیین رابطه متقابل بین کاربر و منظر بیمارستانی است. اصول، کیفیت ها و توصیه های طراحی عمومی و مشترک برای کاربران متعدد و مناسب برای بیمارستان های عمومی است. ضعف اصلی ادبیات منظر محوطه بیمارستان، محدودبودن مجموعه شواهد معتبر درزمینه شناخت کاربر و نوع ارتباط او با محیط است. ازاین رو انجام مطالعات ارزیابی از نمونه های موردی در بسترهای مختلف برای تقویت غنای ادبیات ضروری به نظر می رسد.
بازنگری نقش هوش مصنوعی در خلق آثار هنری اصیل، مطالعه موردی: آثار نقاشی هارولد کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کاربرد روزافزون هوش مصنوعی در حوزه هنرهای تجسمی منجر به ایجاد آثار هنری بدیع و متنوعی شده است. با این حال، علارغم اقبال گسترده هنرمندان به استفاده از این فناوری کماکان جایگاه و اهمیت آن در خلق اثر هنری مورد ارزیابی دقیقی قرار نگرفته است. از جمله پرسش های محوری در این خصوص ناظر به نقش هوش مصنوعی در شکل گیری آثار هنری اصیل می باشد. اهداف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی نقش و اهمیت هوش مصنوعی در ایجاد آثار هنری اصیل می باشد. به این منظور مشخصا آثار هارولد کوهن که از پیشگامان به کارگیری هوش مصنوعی در هنر نقاشی است مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از اینرو در بخش نخست مفهوم هوش مصنوعی به اختصار بیان می گردد. سپس آزمایش فکری اتاق چینی که از برجسته ترین آزمون های مربوط به هوش مصنوعی است به عنوان ابزاری برای بررسی عملکرد ماشین "آرون"، ساخته هارولد کوهن، استفاده خواهد شد. در این آزمون "خلاقیت"، "آگاهی" و "تجربه" به عنوان مولفه های اصلی تولید آثار هنری اصیل مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. در ادامه اشکالاتی در ارتباط با نقش مولفه های نام برده در عملکرد آرون برشمرده خواهد شد. نهایتا سعی می شود با ارئه صورت بندی جدیدی از این مفاهیم بنیادی نشان داده شود علارغم ایراداتی که به آثار تولید شده توسط آرون وارد است، او نقشی انکار ناپذیر در خلق اثر هنری دارد.روش پژوهش: این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد آرون در شکل گیری اثر هنری، رویکرد جان سرل و استدلال اتاق چینی او را مد نظر قرار داده است. نتیجه گیری: هوش مصنوعی نقش حائز اهمیت و غیر قابل انکاری در تولید آثار هنری اصیل، بدیع و خلاقانه دارد.
فرم هایی با هندسه پیچیده و رویه های منحنی در چاپ سه بٌعدی بتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از مهم ترین موضوعات در طراحی معماری، فرم است که در طراحی رایانشی، پیچیده تر از گذشته شده و برای ساخت، احتیاج به بهره گیری از روش های ساخت دیجیتال هم چون ساخت افزودنی (چاپ سه بٌعدی) است. دیرزمانی است که بتن از اصلی ترین مصالح در معماری و مهندسی ساختمان محسوب می شود. در دو سه دهه اخیر، چاپ سه بٌعدی بتن پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته و نمونه های کاربردی مانند پل عابرپیاده، واحد مسکونی و مبلمان شهری با این فناوری ساخته شده است. یکی از مهم ترین مزیت های چاپ سه بٌعدی، ساخت هندسه های پیچیده و دربردارنده سطوح منحنی است. در چاپ سه بٌعدی با مواد بتنی، به علت مقیاس بزرگ، برخی از نقایص سطح چاپ شده هم چون اثر پلکانی آن بیش تر نمایان می شود. یکی از روش هایی که می توان به کار برد تا پرداخت نهایی سطح چاپ شده، صاف تر و به طرح دیجیتال اصلی نزدیک تر باشد، کاربرد لایه زنی منحنی (غیرتخت) در تولید اطلاعات ساخت مورد نیاز چاپگر است. این روش اصلاحی می تواند تنها با مداخله در سطح نرم افزاری و با بهره گیری از سخت افزار موجود، سطوحی با پرداخت نهایی بهتر تولید کند.هدف پژوهش: بررسی روش های ارائه شده در ساخت افزودنی با مواد بتنی و یافتن مزیت ها و محدودیت های آن ها در مقالات منتشر شده است.روش پژوهش: در این پژوهش مروری، به روش توصیفی-تحلیلی، داده های اسنادی گردآوری شده از اسناد علمی منتشر شده مانند مقالات، کتاب ها و پایان نامه ها مورد واکاوی قرار گرفته اند.نتیجه گیری: سه روش اصلی در ساخت افزودنی با مواد بتنی مورد بررسی قرار گرفته و مزیت ها و محدودیت های هر کدام برشمرده شده است. چالش های عمده ساخت افزودتی با بتن در سه دسته خصوصیات بتن قابل چاپ و مواد تشکیل دهنده آن، چاپ قطعات طره دار و سازه پشتیبان برای چاپ بتن و وجود درزهای سرد بررسی شده و در نهایت روش های ارائه شده برای ساخت رویه های (سطوح) منحنی با فناوری چاپ سه بٌعدی بتن ذکر شده است.
معماری دروازه در استحکامات دفاعی برج و باروی شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
27 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دروازه ها در شهرها به دلایل حفاظتی، نظامی و امنیتی ایجاد شدند و تا پایان دوره قاجار عنصری ضروری و ارتباطی در حصار و برج و باروی شهرها بودند. توجه به ایجاد حریم بین درون و بیرون شهر، نیازمند ساختاری سازه ای و معماری در پیرامون شهر بود. به مرور زمان دروازه به عنوان جزوی از حصار شهر در یک کالبد معماری همراه با اجزاء و عناصر دیگر آن برحسب نیازها و شرایط موجود ظاهر شد؛ این موارد در هر دوره عواملی بودند که به صورت آشکارا و پنهان در کالبد معماری دروازه ها تأثیر گذاشته اند. این تأثیرات در قالب ویژگی ها و در اشکال متفاوت برحسب اهداف، مشخصات، کاربری و غیره نمایان شده است. بدین منظور سؤالات پژوهش چنین طرح شده است، عوامل تأثیرگذار در شکل گیری دروازه های ایران چیست؟ و چگونه این عوامل بر ویژگی ها و اجزای معماری دروازه های ایران تأثیر گذاشته است؟
هدف پژوهش: هدف پژوهش شناسایی این عوامل اثرگذار و نمود آن در چارچوب ویژگی ها و اجزای معماری دروازه های شهری ایران است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش های نظری و کیفی است که با روش توصیفی-تحلیلی به کار رفته است. اطلاعات لازم برای تحقیق از طریق منابع کتابخانه ای و اسناد و بازدیدهای میدانی انجام گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد فرهنگ، اجتماع، سیاست، اقتصاد، عملکرد، کاربرد و کالبد با ویژگی معماری دروازه ها متقابلاً در حال تأثیرگذاری بودند. درحالی که ارتباط متقابل و تنگاتنگ عوامل بر معماری دروازه ها سبب شده کالبد معماری ترکیبی از چند ویژگی باشد. با توجه به این که محدودیت هایی در شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری و ویژگی های معماری دروازه ها وجود دارد، ولیکن تمام عوامل یافته شده در شکل گیری و کالبد معماری دروازه های شهری ایران در راستا و ترکیب با هم نمایان شده است.
مطالعه ای بر رخداد و ناسینما در اندیشه لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
61 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ژان فرانسوا لیوتار، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، با تعریف دو بدیل مدرنیسم و پست مدرنیسم برای واقع گرایی ضمن ارائه تعریفی جدید و رها از چارچوب های تاریخی، مؤلفه هایی برای اثر هنری پسامدرن برمی شمرد. او در سویی دیگر به مدد احکام تأملی نزد کانت، انگاره رخداد را چنین در نظر می گیرد که ژانرهای گفتمان مستقر را به چالش کشیده و موجب خلق گفتمان جدید در یک اثر هنری پسامدرن می شود؛ گفتمانی که شیوه ادراک جدیدی را نسبت به آنچه در قبل بوده می طلبد. او در نوشتار ناسینما، حرکت را ماده خام سینما قلمداد و ناسینما را سلب کلیه حرکت های متکی به تولید اثر فیلمیک صورت بندی می کند. در این مقاله به تشریح روابط جدید میان رخداد، ناسینما و هنرپسامدرن در اندیشه لیوتار پرداخته شده و در نهایت به این پرسش که انگاره رخداد نزد لیوتارچگونه می تواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما مؤثر باشد پاسخ داده شده است.
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن صورت بندی نسبت میان دو مفهوم رخداد و ناسینما به عنوان دو مؤلفه مهم نقد هنر و سینما نزد لیوتار، این هدف را دنبال می کند که نشان دهد چگونه پسامدرنیسم به مفهوم سبکی و امر کلی غیرتاریخی در سینما متجلی و ناسینمای لیوتاری محقق می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق کتابخانه ای و تشریح روابط میان گزاره ها با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده است.
نتیجه گیری: با وقوع انگاره رخداد در فیلم ها، ژانر مستقر در هر اثر مضمحل و ژانرهای جدید و غیرمنتظره پدید می آیند و در پی آن نمایش امر نمایش ناپذیر ممکن شده و ناسینما درمقابل سینما بروز می یابد و به این ترتیب پسامدرنیسم نه به عنوان یک دوره تاریخی بلکه در شکلی سبکی آشکار می شود.
عشایر مکان مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
3 - 3
حوزههای تخصصی:
روستا و شهر تنها گونه های رسمی در طبقه بندی مکان زیست اجتماعی انسان است. این تقسیم دوره ای را شامل می شود که انسان اولیه از دوره گردی و غارنشینی دست کشید و به یکجا نشینی روی آورد. نام این دوره را انقلاب کشاورزی گذاشته اند که اساس آن بر استقرار و سکونت در محل ثابت است. از این پس، ثبات محل استقرار، جوهر رشد انسان و جامعه شناخته شده و نام محصول آن را تمدن گذاشته اند. تمدن به معنای دستاورد مدینه، مجموعه آدابی است که انسان شهرنشین به واسطه تقسیم کار و به دست آوردن زمان اضافی برای ارتقای فرهنگ و روابط خود تولید کرد. از آنجاکه حجم این آداب در شهر بیشتر از روستا بود، نام آن را تمدن گذاشت به تصور آن که محصول شهرنشینی اوست. در مقابل روستا و روستایی را نیز واجد نوعی عقب ماندگی و رشد نایافتگی دانست که مستند به محل زیست او بود. در این نوع نامگذاری، هر رفتار و ادب برآمده از محل شهر، چون حاوی سطح بالاتری از علم و تسلط بر طبیعت است، برتر از رفتارها و آداب روستایی است. می توان گفت که مقسم و جوهر تقسیم در این نامگذاری، نه امر کمالی که محل وقوع آن است. زیرا اطلاق تمدن به هر حرکت شهرنشینان در مقابل افعال روستانشینی مخالف عقل سلیم و درک کلی انسان است. این دقت روشن می سازد که اهمیت «محل» در طبقه بندی فهم بشر از امر کمالی و متعالی تا چه میزان زیاد است؛ طوری که به جای ارائه معیار مجرد و معنوی برای تبیین امر کمالی، از شاخصی استفاده کرده است که به معیار مادی (شهر یا روستا) منتهی می شود. در این رویکرد هر عمل برآمده از زندگی شهری مساوی برتری و نمود تمدن است؛ ولو با موازین عقلی و اخلاقی همسو نباشد. در مقابل این نوع نامگذاری، رویکرد قرآن در تفکیک قریه و مدینه است که به جای وابستگی آن به کثرت جمعیت یا نوع تولید، خصوصیات کمالی را مبنای تفکیک قرار داده است. «در قرآن واژه مدینه ۱۴ بار و قریه ۶۰ بار به کاررفته است ... در اصطلاح قرآنی همه آبادی های روی زمین با تابلوی قریه شناسانده می شوند، مگر این که با ملاک های ویژه ای سازگاری داشته باشند ... ملاک های قرآن در شناسایی شهر عبارتند از : صلاحیت فرهنگی اشخاص و حضور و سکونت پیامبری از پیامبران خدا» (رهبری، ۱۳۸۷). در منطق قرآن یک مکان در دو زمان مختلف با دو عنوان قریه و مدینه خطاب شده که تغییر عنوان ناشی از ماهیت عمل رخ داده در آن است. آن هنگام که رخداد ناقض رشد انسان و معیارهای کمالی بوده از عنوان قریه، و هنگامی که رخدادی کمالی در آن محل ذکر شده از نام مدینه بهره گرفته شده است. لذا مقسم قرآن در طبقه بندی مکان زیست انسان نه ناظر بر یکجانشینی یا اندازه محل، که مبتنی بر وضع اخلاقی آن است. اینجا می توان این نتیجه ضمنی را نیز به دست آورد که دو خطاب مختلف نسبت به یک محل به واسطه دو عمل مختلف منتسب به آن، مؤید ذی روح دانستن «محل» و به تعبیر امروزین آن، احتساب آن به عنوان «مکان» است؛ آن طور که دانش امروز، مکان و منظر را پدیده ای زنده، ذی روح و حامل معنایی می شناسد که ذهن ناظر از تفسیر و ادراک هم زمان«بیرون» به دست می آورد.تا اینجا دو منطق معارض برای بیان وجه تسمیه شهر و روستا معرفی شده است: اول اندازه و نوع اقتصاد، دوم عمل برآمده از اجتماع ساکن در آنها. اگرچه این بحث به خودی خود جذاب و واجد اهمیت و کارکرد فوق العاده است، اما دقت در انحصار مکان زندگی اجتماعی انسان به روستا و شهر، غفلت از یک گونه مهم و رایج سرزمین ایران و بسیاری سرزمین های دیگر است. نتیجه این خطا اتخاذ برنامه ها و انجام اقداماتی است که مخالف حقوق طبیعی، انسانی و ملی ساکنان آن است. کما این که در دوره معاصر ایران و از زمان رضاخان به این سو این خطا مستمراً تحت عنوان تخت قاپو یا اسکان عشایر جریان دارد. زندگی عشایری گونه سوم از زیست اجتماعی انسان است که بر خلاف شهر و روستا نه تنها وابسته به یکجانشینی نیست، بلکه شرط تحقق آن سیالیت «محل» زندگی این جامعه است. عشایر که بر مبنای اقتصاد مولد لبنیات شیوه سکونت و تولید خود را پایه گذاری کرده اند، به جای کشاورزی و وابستگی به زمین و نتایج قهری آن که یکجا نشینی و تولید وابسته به محل ثابت است، شیوه کوچ روی و بهره مندی از مراتع گسترده و پویا در پهنه سرزمین را مبنای نظام اجتماعی خود قرار داده اند. تولید لبنیات، گوشت، بافته ها و صنایع دستی معیشت آنها را سامان می دهد. روابط اجتماعی خود را با تعریف نظام ایلی و طایفه ای به شرحی که در مطالعات مختلف نگاشته شده سامان می دهند و بر اساس دو نظام اجتماعی و معیشتی مختص خود تمدن بزرگی را بنا کرده اند که مظاهر غیرمادی آن بر نمونه های عینی آن برتری دارد. خصائل سلحشوری، آزادگی، جوانمردی، طبیعت شناسی، وطن دوستی و بسیاری صفات اجتماعی و اخلاقی دیگر به حد کثیر در جامعه عشایری موجود است. با این وصف به دلیل بروز خطا در طبقه بندی مکان زیست انسان ها به شهر و روستا، و غفلت از گونه مکان های عشایری، گروه بزرگی از جامعه ایران در مسیر حذف قرار گرفتند. بلاهایی که تحت عنوان توسعه و عمران اما ناشی از انگیزه های قدرت مدار یا نادانی بر این جامعه تحمیل شده خسارت های انسانی و طبیعی بزرگی را رقم زده است. بیکاری و فقر فزاینده در مکان های عشایرنشین کشور که به ظهور آمار عجیب دو هزار نفر در انتظار حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر در شهرستان دلفان (ابراهیمی، ۱۴۰۲) انجامیده نتیجه این سیاست هاست. برای ملتی که هزاران سال تمدن کوچ رو را برپا کرده و در تعادل مثبتی با محیط طبیعی و انسانی خود به سر می برد، تحمیل یکجانشینی و آدابی که اساساً نمی شناسد، معنایی جز نابودی هستی و تمدن او ندارد. روش ارتقای زندگی عشایر، به رسمیت شناختن تمدن آنها و پرداختن به نیازهای آنان در تناسب با شرایط زندگی آنان است. عشایر ملت مکان مندی هستند که مکان را در گستره وسیع آن تجربه کرده و می شناسند و بر خلاف یکجانشینان، فهم عمیق تری از سرزمین و مکان دارند؛ چیزی که تمنای انسان امروز است.
بازآفرینی مجموعه مسجد علی شاه تبریزی بر پایه کاوش های باستان شناختی و نگاره های سفرنامه های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
35 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بازسازی یا بازآفرینی بخش های ویران شده مجموعه مسجد تاج الدین علی شاه همیشه از پرسمان های بنیادین باستان شناسی و تاریخ معماری ایران بوده است. بر پایه یافته های باستان شناختی، آن چه امروز در ایوان ارگ علی شاه دیده می شود، بنایی است یکپارچه آجری که در دو مرحله جداگانه ساخته شده که بخش شمالی آن قدیمی تر از بخش جنوبی است. در شماری از گزارش های تاریخی نیز به آرامگاه تاج الدین علی شاه وزیر، معروف به طاووس خانه، در پشت مسجد علی شاه اشاره رفته است. فرضیه این پژوهش پیشنهاد می کند که برمبنای نشانگان آوار طاق بند صفه علی شاه و روایت ها و نگاره های تاریخی، کاربری سازه کنونی ارگ علی شاه (بخش الحاقی جنوبی)، آرامگاه تاج الدین علی شاه وزیر بوده است و هم چنین بازآفرینی مسجد علی شاه به صورت مسجدی چهارایوانی با چهار مناره پیشنهاد می شود.
روش پژوهش: روند بازآفرینی ساختار ارگ علی شاه مبتنی بر یافته های باستان شناختی و هم چنین بهره گرفتن از نگاره های دو سفرنامه مطراقچی و شاردن است که مجموعه علی شاه را پیش از زمین لرزه 1193ق نشان می دهند.
نتیجه گیری: هم خوانی یافته های باستان شناختی با نگاره های مطراقچی و شاردن دلالت دارند که ارگ کنونی تبریز همان طاووس خانه است که آن را پشت مسجد چهارایوانی علی شاه ساخته بودند. مجموعه دینی علی شاه دست کم از شش سازه معماری مسجد، مدرسه، زاویه، حوض بزرگ مرمرین، آرامگاه علی شاه و دیوار پیرامونی مجموعه با یک سردر ورودی شکل می گرفت؛ ایوان جنوبی به شبستان مسجد، ایوان غربی به مدرسه و ایوان شرقی نیز به زاویه علی شاه راه می یافتند.
تبیین رابطه پیکره بندی فضاهای بینابین و کیفیت انعطاف پذیری با تأکید بر تطبیق پذیری در مساجد جامع سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
17 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انعطا ف پذیری را می توان یکی از جنبه های پایداری دانست. ساختمان ها به ساختار و پیکره بندی فضایی انعطاف پذیر نیاز دارند تا بتوانند نیازهای درحال تغییر را برآورده کنند. مساجد نیز که به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای حضور و فعالیت های جمعی انسان ها قرن ها مورد استفاده نسل های گوناگون با فرهنگ های مختلف قرار گرفته و پذیرای فعالیت های اجتماعی گسترده و متنوعی بوده اند، از این قائده مستثنی نیستند. ساختار اصلی مساجد ایرانی در دوران سلجوقی شکل گرفته و تا امروز ادامه یافته است. فضاهای بینابین مهم ترین شاخصه این استخوان بندی محسوب می شوند و نقش مهمی در سازماندهی فضایی مساجد و کیفیات فضایی آن دارند.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناخت فضاهای بینابین، نحوه تعریف فضایی، بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه آن ها در تأمین کیفیت انعطاف پذیری در مساجد جامع دوران سلجوقی انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش جزو مطالعات توصیفی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و به روش استدلال استنتاجی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مساجد جامعی می شود که براساس نظریات متخصصین و پژوهشگران این حوزه منتسب به دوران سلجوقی هستند.
نتیجه گیری: انعطاف پذیری فضایی مساجد جامع سلجوقی براساس کیفیت یکپارچگی فضایی مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله دو شاخص نحوی اتصال و هم پیوندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگی های فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین هم پیوندی و اتصال پذیری مساجد جامع دوران سلجوقی مؤثر است. هرچه فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی از ویژگی های بینابینی بیش تری برخوردار باشند، یکپارچگی فضایی بالاتری داشته و موجب ارتقای کیفیت انعطاف پذیری می شوند.
تبیین ویژگی های کاربردی منظر در بازآفرینی بافت های تاریخی؛ مطالعه موردی: محله تخت گنبد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
32 - 45
حوزههای تخصصی:
تداوم حیات بافت های تاریخی موضوعی چالش برانگیز برای همه معماران، مرمت گران و سایر فعالان و مسئولان این حوزه بوده است. در این راستا مقالات، پژوهش ها و طرح های زیادی ارائه و اجرا شده است که راهکارهای پیشنهادشده در آن ها را می توان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد. اول راهکارهایی که به کالبد و فیزیک بافت های تاریخی پرداخته اند و پیشنهاداتی در جهت رفع مشکلات مرتبط با بناها و ارتباطات فیزیکی بین آن ها پرداخته اند و دسته دوم با ارائه مطالعاتی رفتاری و جامعه شناختی و معنایی درخصوص بافت های تاریخی راهکارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. چنین به نظرمی رسد که هیچ کدام از دو دسته راهکارهای مذکور، که به نوعی نگاه گسسته عینی و ذهنی به این مکان های باارزش است، به تنهایی نتوانسته مؤثر واقع شود. از این رو چگونگی به کارگیری رویکرد منظرین در حفاظت و احیای ارزش های بافت های تاریخی و تقویت جایگاه خاطره جمعی به عنوان عاملی مؤثر در تداوم حیات این مکان ها در برنامه های مربوط به بازآفرینی و احیا، اصلی ترین مسئله این پژوهش است. در این پژوهش پس از تعریف منظر و ارتباط آن با مکان و شاخصه های مؤثر در تقویت این ارتباط، به تحلیل ویژگی های منظرین و مکانی بافت های تاریخی و هم چنین بررسی نظریات مختلف صاحب نظران در این حوزه و دسته بندی آن ها پرداخته شده است. این مهم در راستای شناسایی ارزش های منظرین و مؤثر بر هویت منظر بافت های تاریخی و دستیابی به یک نقشه راه کلی به منظور باززنده سازی و بازآفرینی پایدار این مکان ها است. امروزه رویکردها و راهکارهای مختلفی درباره مرمت، احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی در شهرها ارائه شده است. حال آن که به نظر می رسد در بیش تر آن ها جایگاه منظر و رویکرد منظرین به عنوان عاملی مؤثر در باززنده سازی و بازیابی هویت این مکان ها بسیار کم رنگ است. از این رو اصلی ترین هدف این پژوهش شناسایی و به کارگیری ارزش های منظرین و خاطرات جمعی در مدلی برای باززنده سازی و بازآفرینی پایدار بافت های تاریخی است که بتواند به صورتی مؤثر بر خوانش و ادراک روایت این مکان ها در تعامل با منظر اثر گذارد. در این نوش تار که با استفاده از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و مطالعه موردی انجام گرفته، با به کارگیری روش کتابخانه ای و میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده و به م رور مس تندات مربوط به منظر و رویکرد منظرین و مکان، هویت مکان، حس مکان و س طوح مختلف آن پرداخته شده اس ت. نگاه منظرین به عنوان رویکردی نوین در احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی (به مثابه مکان) می تواند به حفاظت از ارزش های ملموس و ناملموس این مکان ها و تداوم حیاتشان کمک کند و البته در مقیاسی کلان تر، حفاظت از روایت تاریخ شهر را موجب شود. این مهم می تواند در افزایش حس تعلق شهروندان به شهر مؤثر باشد. حس تعلق عامل مؤثر در تداوم و پایداری مکان است. منظر مکان های تاریخی در اصل متنی غنی است که هرگونه دخل و تصرف، تغییر و تعامل با آن بدون قرائت و ادراک روایت مربوطه میسر نیست که از این حیث، به کارگیری نگاه منظرین به واسطه تقویت ارتباط با مکان می تواند مهم و ارزشمند به حساب آید. به کارگیری رویکرد منظرین در بازآفرینی و احیای بافت های تاریخی می تواند به تداوم امکان خوانش درست متن منظر و ادراک روایت تاریخی مکان در بافت های تاریخی کمک کند و تقویت پایداری شهرهای تاریخی را به همراه داشته باشد.
برنامه ریزی منظر جهت احیای رودخانه های شهری؛ کاربست رویکرد اکولوژی منظر برای تدوین مدل مفهومی برنامه ریزی رودخانه های شهری (نمونه موردی: رود درکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
62 - 71
حوزههای تخصصی:
رودخانه های هفتگانه در ساختار شهر تهران به عنوان مهم ترین مؤلفه های طبیعی شهر، به دلیل استفاده بیش از توان اکولوژیکی آن ها، موقعیت ضعیفی را در معادلات شهر تهران پیدا کرده است. این امر، شهر را با چالش های متفاوتی در ابعاد مختلف همچون کاهش تعاملات اجتماعی، افزایش ناامنی و آلودگی های زیست محیطی روبه رو کرده که خود بیانگر ناکارامدی روش های مدیریت تک بعدی است. از طرفی، بررسی تجارب گذشته نشان می دهد شکاف عمیقی میان رویکردهای تئوری و راهکارهای عملیاتی در مدیریت رودخانه ها وجود دارد که امکان اثرگذاری روش های موجود را کاهش می دهد. لذا اتخاذ روشی کل نگر برای برنامه ریزی محیط های طبیعی می تواند به طور همزمان در تئوری و عمل به حفظ و احیای اکوسیستم های طبیعی بپردازد و به چالش های اجتماعی توجه داشته باشد. این پژوهش با بررسی ابعاد آسیب شناسانه رود خانه ها و انطباق با نمونه رود درکه، از دریچه دانش اکولوژی منظر، افزون بر ارائه راهکار برای برون رفت از وضع کنونی، به این پرسش پاسخ می دهد که مدیریت و برنامه ریزی جهت احیای رودخانه های شهری، بر مبنای رویکرد اکولوژی منظر و از طریق ترکیب نگرش های نظری و عملی چگونه صورت می پذیرد؟ در این راستا، این پژوهش ابتدا از طریق روش توصیفی- تحلیلی به ارائه یک مدل مفهومی پرداخته و با بسط آن به نمونه موردی رودخانه درکه به کمک روش SWOT، این رودخانه را تحلیل کرده است. مدل مفهومی مذکور با هدف اتصال دو حوزه نظری و عملی، اصولی ثانویه و سیاست گذاری هایی در سه حوزه معنایی، کالبدی و کارکردی تبیین کرده است. یافته های این پژوهش حاکی از سیاست گذاری هایی نظیر حفاظت و احیای بستر رودکنار، احیا و توسعه زیستگاهی، سرزندگی محیط، بازتاب هویت فرهنگی- تاریخی و استقرار توسعه است. اصلی ترین راهبردها سه حوزه کارکردی، کالبدی و معنایی را شامل می شود که در راستای احیای محیط طبیعی رودخانه درکه برمبنای مدل مفهومی پژوهش معرفی شده است و می تواند به عنوان الگویی جهت احیای دیگر رودهای شهری استفاده شود.
مطالعه پس زمینه سازی در نقاشی های دوران اول و دوم قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
73 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از جمله جنبه های مهم هنر قاجار که کم تر مورد توجه قرار گرفته پس زمینه نقاشی های این دوره است. پس زمینه یک اثر ممکن است از الگوها و قواعد خاصی پیروی کند. چیزی که مسئله پژوهش پیش رو را تشکیل می دهد.
هدف پژوهش: درک الگوها، قواعد و نقشی که پس زمینه در نقاشی های دوران اول و دوم قاجار ایفا می کند و نیز پاسخ به این پرسش که هنرمندان هر دوره از چه الگوها و یا قواعدی برای پس زمینه سازی آثار استفاده می کرده اند؟
روش پژوهش: تحقیق پیش رو براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی-نظری و براساس ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. با استفاده از سیزده نمونه از آثار نقاشی دوران قاجار به صورت انتخابی، داده های مربوط به سؤال های مطرح شده استخراج، طبقه بندی و مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج یافته ها دو شیوه کلی را در پس زمینه سازی های دو دوره نشان می دهد. پس زمینه سازی ها در دوران نخست بیش تر با استفاده از الگوی هندسی و منظره پردازی ها با الهام از نقاشی اروپایی و به صورت ذهنی صورت می گرفته است. در دوره دوم پس زمینه سازی با استفاده از فضای واقعی ایرانی و به شیوه واقع گرایانه و طبیعت پردازانه صورت می گرفته است. تفاوت در شیوه آموزش هر دو دوره باعث ایجاد تفاوت ها در آثار شده است، که در نتیجه آن پس زمینه ها در دوران نخست علی رغم بهره وری از عناصر اروپایی با تسلط عناصر ایرانی و در دوره دوم با تسلط کامل شیوه و عناصر غربی به وجود آمده اند.