فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳۹۷ مورد.
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
220 - 246
حوزههای تخصصی:
1.هدف: هدف از این مقاله شناسایی نیروهای پیشران کلیدی موثر بر آینده رشته آموزش جغرافیای دانشگاه فرهنگیان، جهت تحلیل و مدیریت آن ها بوده است.2. روش: به این منظور نمونه پژوهشی شامل 19 نفر از خبرگان دانشگاه فرهنگیان به شیوه هدفمند انتخاب شده و با نظرخواهی از آن ها در قالب روش دلفی، مولفه های موثر شناسایی شده و با تشکیل ماتریس اثرات متقابل در نرم افزار میک مک، نیروهای پیشران کلیدی استخراج و تحلیل شده اند.3. یافته های پژوهش: رشته آموزش جغرافیا نیمه پایدار بوده و نیروهای پیشران کلیدی تاثیرگذار بر آینده این رشته شامل این موارد خواهند بود: رشد فناوری های نوین آموزشی، سطح آموزش های گروه، تجارب جهانی، ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، حمایت های وزارت آموزش و پرورش، انسجام داخلی دانشگاه فرهنگیان، کارآیی علم جغرافیا در زندگی آینده، سیاست های ملی در زمینه تربیت معلم و تغییرات جمعیت، همکاری بین گروه آموزش جغرافیا با سایر گروه های دانشگاهی، بهینه سازی فضا و امکانات آموزش جغرافیا. این نیروهای پیشران کلیدی در 7 حیطه قرار می گیرند. 4. نتیجه گیری: چنانچه این نیروهای کلیدی و حیطه ها مد نظر قرار گیرند، می توان امید داشت که این رشته همچنان به روند رو به رشد خود ادامه دهد.
پیشران های تربیتی و فرهنگی جهت شکل گیری تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
57 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف:یکی از اهداف انقلاب اسلامی با توجه به ابعاد فرهنگی بودن آن، ایجاد تمدن نوین اسلامی بوده که مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است. به همین دلیل محور اصلی پژوهش حاضر، بررسی پیشران های تربیتی و فرهنگی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی بر مبنای اندیشه رهبر انقلاب اسلامی است. سؤال پژوهش حاضر این است: مهم ترین پیشران های تربیتی و فرهنگی جامعه ایرانی برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی کدام است؟ روش:روشی که پژوهش حاضر جهت بررسی موضوع تمدن نوین اسلامی در آراء آیت الله خامنه ای بهره برده است، توصیفی-تحلیلی است که بیش از همه با بررسی آراء و بیانات رهبر انقلاب اسلامی و سایر منابع و کتب اسنادی مرتبط با موضوع به دست آمده است. یافته ها:تمدن نوین اسلامی نیازمند پیشران های تربیتی و فرهنگی است که بتواند فرهنگ جامعه را به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی به پیش ببرد. از طرفی وجود نیروهای انسانی لازم برای تحقق تمدن نوین اسلامی در اندیشه رهبر معظم انقلاب، نیازمند تربیت آنان بر مبنای الگوی عدالت محوری اسلام، تقویت معنویت گرایی، عمل و رفتار جهادی و حرکت در مسیر سبک زندگی اسلامی - ایرانی است که دانایی، شجاعت، ظلم ستیزی، پرهیز از تجمل گرایی، تکیه بر توان داخلی و به کارگیری مبانی اقتصاد مقاومتی از جمله شاخصه های سبک زندگی اسلامی - ایرانی هستند که لازمه تحقق تمدن نوین اسلامی می باشند. نتیجه گیری:تمدن نوین اسلامی بر مبنای پیشران های تربیتی و فرهنگی، بر هم افزایی توان داخلی و اصلاح و بهبود حوزه های سیاست ورزی و فرهنگ مردم جامعه استوار است. بر مبنای ایده تمدن نوین اسلامی، تمدن های معاصر دارای نقاط ضعف اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گسترده ای هستند که مطلوبیتی برای جهان معاصر و به طور مشخص جوامع اسلامی ندارند. بر همین اساس، تمدن نوین اسلامی با اهمیت دادن به اصلاح رویه های تربیتی و فرهنگی به ترویج الگوی معنوی، رفتار و عمل جهادی، تربیت نیروهای متخصص، متعهد و ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی، پیشران های لازم را مورد توجه قرار داده است. در این رویکرد نوین، در نظر گرفتن اخلاق و معنویت، آسایش و امنیت عمومی برای مسلمانان و غیرمسلمانان، توأمانی دین و دنیا و ترویج معنویت گرایی می تواند نقطه اتکایی برای بیرون کشیدن انسان معاصر از دامن اخلاق لجام گسیخته غربی و معرفی الگوی صالح اسلامی و انسانی باشد.
خوشه بندی و تحلیل وضعیت مقالات علمی در حوزه آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف: خوشه بندی و تحلیل هم واژگانی، روشی جهت آشکارسازی روابط، پیوندها و مصوّرسازی ساختار فکری یک رشته علمی است. این پژوهش می کوشد تا با استفاده از فن هم واژگانی، ساختار فکری مقالات حوزه آینده پژوهی در ایران را مورد مطالعه قرار دهد.
روش: پژوهش حاضر، توسعه ای، از نوع توصیفی – تحلیلی با رویکرد علم سنجی است. جامعه آماری پژوهش، 921 رکورد مقاله بازیابی شده در حوزه آینده پژوهی است.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مقالات حوزه آینده پژوهی در ایران، اغلب با رشد مثبت همراه بوده و از نظر فراوانی، واژگان کلیدی سناریو، جمهوری اسلامی و آینده نگاری، بیشترین فراوانی را در پژوهش های آینده پژوهی ایران داشته اند. یافته های مربوط به خوشه بندی سلسله مراتبی، منجر به شکل گیری 8 خوشه در این حوزه گردید که به ترتیب، «چشم اندازهای آی سی تی»، «جغرافی دان های عاشق آینده»، «توسعه دانشی»، «آموزش عالی آینده گرا»، «آینده دین»، «روابط منطقه ای»، «آینده نگاری راهبردی» و «وزن سنگین روش» نام گرفتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر و فراوانی بالای کلیدواژه سناریو و همچنین چگالی و روابط این کلیدواژه با دیگر کلیدواژه ها، می توان به این نکته پی برد که روش سناریونویسی، روش غالب در پژوهش های حوزه آینده پژوهی در ایران است. همچنین با توجه به خوشه های مستخرج، مشاهده شد که این پژوهش ها از تنوع بالایی برخورداراند، اما پرداختن به آینده در بسیاری از حوزه ها هنوز مغفول مانده است.
بررسی و رتبه بندی ابعاد رسانه های جمعی تاثیرگذار بر مدیریت جنگ های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
79 - 96
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق فرضیات بر اساس ابعاد چهارگانه رسانه های جمعی (تلویزیون، رادیو، مطبوعات و اینترنت) تدوین گردیده است که جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارکنان سازمان صدا و سیما بوده که براساس جدول مورگان نمونه 110 نفری انتخاب شده است. اطلاعات لازم در پژوهش حاضر با استفاده از روش های مطالعات کتابخانه ای شامل کتب، مقالات، مجلات، گزارشات تحقیقی، مدارک و اسناد موجود و نیز استفاده از اینترنت انجام گردیده است، همچنین پرسش نامه که بر اساس مطالعات انجام شده در بخش ادبیات موضوع و با راهنمایی اساتید و کارشناسان مربوطه تهیه و روایی و پایایی آن مورد سنجش قرار گرفت و از طریق پست الکترونیکی و نمابر برای مدیران سازمان صدا سیما ارسال شده است و در نتیجه نظرات افراد خبره و کارشناسان مطلع در این زمینه جمع آوری شد که برای تجزیه و تحلیل آن، آزمون های آزاد از توزیع (ناپارامتری) مورد استفاده قرار گرفته است که با استفاده از آزمون ناپارامتری فریدمن هر یک از ابعاد رتبه بندی گردیده است که براین اساس میزان تاثیر شبکه های خبری در مدیریت جنگ های آینده با میانگین آماری 9.11 دارای بیشترین تاثیر و میزان تاثیر انتشار فصل نامه ها بر مدیریت جنگ های آینده با میانگین 7.12 دارای کمترین تاثیر اندازه گیری شده است. در نهایت با انجام آزمون دوجمله ای فرضیات، هر چهار فرضیه مورد تأئید قرار گرفته شد.
جامعه شبکه ای و مسئله تربیت معنوی در نظام های سیاسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
267 - 297
حوزههای تخصصی:
ظهور گستردیه رسانه ها و شبکه ای شدن جوامع امروزی، نظام های سیاسی دینی ، به ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران را با مسائل متعددی هم چون کاهش معنویت و دین گریزی مواجه ساخته است؛ بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که، در جامعیه شبکه ای شدیه ایران امروز، برای تحقق و اعتلای تربیت معنوی چه راهکارهایی را باید اتخاذ نمود؟ این پرسش، نیاز به یافتن رویکردهای نوین و متناسب با شرایط جامعیه شبکه ای را برای حفظ و تقویت ارزش های معنوی در ایران امروز برجسته می سازد. در پژوهش حاضر، به منظور درک عمیق ابعاد مختلف مسئله کاهش تربیت معنوی در جامعیه شبکه ای، از روش فراتحلیل کیفی استفاده شده است. این روش، به محقق امکان می دهد تا با بررسی و ترکیب یافته های پژوهش های پیشین، به یک درک جامع و کلان از مسئله دست یابد؛ هم چنین، برای جمع آوری یافته های دست اول، از ابزار مصاحبه های نیمه ساختارمند با متخصصان و صاحب نظران در حوزیه تربیت معنوی و مطالعات رسانه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش بر ضرورت بازنگری در روش های تربیتی سنتی و کلاسیک، توجه ویژه به نقش تربیتی خانواده در عصر جدید و تقویت هوش معنوی تأکید دارند؛ هم چنین، ارائه روایت های دقیق، مستدل و منطقی از رویدادها و رعایت اصول اخلاقی در گفتار و عملکرد مسئولان از دیگر یافته های مهم این تحقیق به شمار می روند. درمجموع، یافته های این پژوهش، مجموعه ای از راهکارهای عملی و راهبردی را پیشِ روی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار می دهد که با کاربست آن ها، می توان به ارتقای سطح تربیت معنوی در جامعیه شبکه ای و مواجهه مؤثر با چالش های فرهنگی و ارزشی عصر حاضر امیدوار بود.
تحلیل جنسیتی امید به آینده به تفکیک سطح توسعه یافتگی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
321 - 351
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقاله حاضر درصدد است با رویکردی جامعه شناختی و با در نظر داشتن تحولات اقتصادی و اجتماعی در شهر تهران، به تبیین چرایی و چگونگی کاهش و یا افزایش امید به آینده در بین زنان و مردان تهرانی به صورت جداگانه بپردازد. هدف اصلی مطالعه، تحلیل تفاوت های جنسیتی در امید به آینده و تأثیر سطح توسعه یافتگی مناطق مختلف شهر تهران بر آن است. روش و داده ها: در این پژوهش، ۱۲۰۰ نفر شامل مردان (۲۰ تا ۵۹ ساله) و زنان (۱۵ تا ۴۹ ساله) متأهل از مناطق مختلف شهر تهران («مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار» و «مناطق برخوردار و خیلی برخوردار») در سال ۱۳۹۷ با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه بندی شده با تخصیص متناسب انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته (با پایایی آلفای کرونباخ بالاتر از 744/0) گردآوری و با به کارگیری مدل معادلات ساختاری به تفکیک جنسیت تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد افزایش احساس ناامنی اقتصادی-اجتماعی، منجر به کاهش امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی برخوردار می شود. افزایش اعتماد سازمانی و اعتماد عمومی نیز، امید به آینده را در بین مردان و زنان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار بهبود می بخشد. با افزایش سن، امید به آینده زنان در تمام مناطق شهر تهران و مردان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار کاهش می یابد. بحث و نتیجه گیری: با وجود ظرفیت ها و فرصت های امیدآفرین در شهر تهران، بازتولید نابرابری های طبقاتی و جنسیتی در توزیع فرصت ها، امید به آینده را به یک مسأله جدی تبدیل کرده و ظرفیت های آرزومندی را تحلیل برده است. پیام اصلی: تقویت چشم اندازهای نویدبخش و امید به آینده در شهر تهران مستلزم توزیع برابر فرصت ها در کلیه مناطق، برقراری عدالت جنسیتی و توجه به نیازها و دغدغه های ساکنین مناطق برخوردار و کم برخوردار است.
شناسایی و تحلیل ساختاری پیشران های تغییر در حوزه کاربری زمین (موردکاوی: محله فهادان بافت تاریخی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
305 - 328
حوزههای تخصصی:
هدف: هسته اصلی برنامه ریزی کاربری زمین، هدایت و تلاش برای تأثیرگذاری در جهت تغییرات کاربری زمین است. هدایت این تغییرات، مستلزم شناسایی و تحلیل روابط نیروهای محرک می باشد. در سال های اخیر، عوامل متعددی در بافت تاریخی یزد منجر به تغییر کاربری مسکونی به کاربری های انبار، صنعتی، تجاری و گردشگری شده است. این تغییرات سریع و کنترل نشده، می تواند در آینده تهدیدی در برابر حفظ میرات فرهنگی و تاریخی باشد. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی عوامل کلیدی و پیشران های تغییر کاربری زمین در محله فهادان بافت تاریخی یزد و تعیین الگوی نظام کاربری زمین است.روش: این پژوهش، از نوع کاربردی، آمیخته و پیمایشی است. جهت استخراج عوامل تغییر کاربری زمین، از منابع کتابخانه ای و جهت تحلیل و تشخیص عوامل کلیدی و پیشران های تغییر کاربری زمین در نمونه مطالعاتی از تکنیک دلفی و روش تحلیل اثرات متقابل در نرم افزارMICMAC استفاده شده است. یافته ها: عوامل تغییر کاربری زمین بر اساس میزان تأثیرات متقابل، در 4 دسته عوامل پیشران، دووجهی، مستقل و وابسته ارائه می شود. عوامل نقش غالب اقتصادی شهر، سیاست های دولتی و محلی، دسترسی به شبکه معابر، توان رقابت پذیری بین المللی، پیشنهادات طرح های فرادست، فرسودگی بنا، میزان تقاضا برای هر نوع کاربری یا فعالیت، وابستگی به اقتصاد نفتی، سوداگری و رانت زمین، پیشران ها و عوامل کلیدی می باشند که هر تغییری در این عوامل باعث تغییر در سایر عوامل و هر تغییری در سیستم، باعث تغییر در این عوامل می شود.نتیجه گیری: ثبت محله تاریخی فهادان در مقیاس جهانی، تحولات سریع و شکل گیری عدم قطعیت ها در کاربری زمین آن را در پی داشته است. عدم قطعیت و حالت بینابینی، اغلب عوامل، الگوی ناپایدار نظام کاربری زمین این محله در آینده را در پی دارد.
آینده های استان یزد در رقابت های ناظر بر همگرایی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
279 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر بر آن است که آینده های فراروی استان ها، در رقابت های ناظر بر توسعه جریان همگرایی فناورانه شزان (هم افزایی میان نانوفناوری، زیست فناوری، فناوری اطّلاعات و علوم شناختی) را با تمرکز بر استان یزد، شناسایی و تبیین کند.
روش: این تحقیق که با رویکرد کیفی و توصیفی اجرا شده است، در زمره مطالعات آینده پژوهی اکتشافی طبقه بندی می شود. در این مسیر، ابتدا سوابق پژوهشی مرتبط مرور شد تا فهرستی از پیشرا ن های توسعه فناوری های هم گرا تنظیم شود. در ادامه، با اجرای فرایند دلفی، با حضور چهارده نفر از خبرگان تخصّصی، این فهرست مورد پالایش و اولویت بندی قرار گرفت تا دو پیشران کلیدی شناسایی شوند. با تلاقی دادن عدم قطعیت های ناظر بر این دو پیشران، چهار سناریو از آینده های پیش روی استان، در رقابت های مربوط به هم گرایی فناورانه شکل گرفت.
یافته ها: دو پیشران کلیدی تأثیرگذار بر موفّقیت استان، در رقابت های ناظر بر فناوری های همگرا عبارتنداز: میزان توسعه یافتگی زیست بوم نوآوری و میزان منابع مالی اختصاص یافته به این جریان. بر این اساس، چهار سناریو از وضعیت آینده استان در این عرصه شناسایی شد که با عنوان های «پیشتاز»، «خریدار»، «جا مانده» و «اجیر» نام گذاری شده اند.
نتیجه گیری: برای آن که استان ها بتوانند در رقابت های پیش رو، در زمینه تولید و بهره برداری از فناوری های همگرای شزان به موفّقیت نایل شوند، لازم است از اکنون برای تقویت زیرساخت های زیست بوم نوآوری و فناوری خود برنامه ریزی کنند؛ ضمن آن که ضروری است، برای تأمین پایدار منابع مالی کافی در زمینه تحقیقات و تجاری سازی این فناوری ها نیز تلاش شود.
شناسایی پیشران های تحقق کشاورزی دانش بنیان با تأکید بر توسعه فناوری (مطالعه موردی استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
273 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف: کشاورزی دانش بنیان و توسعه فناوری در قلب آن، امروزه به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده توسعه در جوامعی همچون ایران، شناخته شده است. انتظار می رود، کاربرد بیشتر دانش در فعالیت های بخش کشاورزی به مهار بحران هایی؛ مانند کمبود مواد غذایی، کمیابی آب شیرین و مشکلات زیست محیطی کمک کند و موجب بهبود چشمگیر بهره وری گردد. پیش از پاسخ به این سؤال که چه دانش ها یا فناوری هایی برای تحقق کشاورزی دانش بنیان در یک جامعه مناسب است، باید به پیش نیازها و پیشران های آن، پرداخت. بنا بر ضرورت این مسأله ، پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشران های آینده کشاورزی دانش بنیان در استان کرمانشاه، طراحی شده است.روش: این مقاله مبتنی بر روش تحلیل ساختاری است. شناسایی عوامل کلیدی در گام نخست، به وسیله مصاحبه های عمیق و هدفمند با 31 نفر از خبرگان بخش کشاورزی استان، انجام شد. در نهایت، تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله تشکیل ماتریس اثرات متقابل و نرم افزار آینده پژوهی میک مک صورت گرفت. در این گام، از روش پنل خبرگان با حضور 15 نفر استفاده شد.یافته ها: تعداد 14 عامل به عنوان پیشران های تحقق کشاورزی دانش بنیان در استان کرمانشاه شناسایی شد.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد؛ توسعه کشاورزی دانش بنیان در استان کرمانشاه، نیازمند بازنگری در متغیرهای ملی همچون جهت گیری های سیاسی، نهادهای رسمی و حمایت های دولتی و همچنین متغیرهای منطقه ای؛ مانند آموزش، اصلاح فرآیندهای تصمیم گیری و مدیریتی می باشد.
آینده نگری باز رویکردی راهبردی برای توسعه نوآوری باز : تاکید بر چارچوب ارزش های رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
263 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییر و تحولات مستمر در فناوری ها و مدل های کسب و کار، موجب گردیده است سازمان ها برای استفاده سریع از فرصت های پیش آمده و گریز از ریسک های مخرب آینده، به راهبردهای جدیدی روی آورند. آینده نگری باز یکی از راهبردهای نوینی است که با تاکید توامان بر مهارت ها و قابلیت های دورنی و بیرونی، سازمان ها را قادر می سازد ایده های جدید را برای ارائه محصولات و خدمات نوآورانه شناسایی کنند و بر پیچیدگی های محیطی کسب و کارها فائق آیند.هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آینده نگری باز بر نوآوری باز و با تاکید بر چارچوب ارزش های رقابتی در صنعت نساجی است. روش: روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر روش دلفی متخصصین بوده و از هم اندیشی متخصصین به صورت پانل و دلفی در صنعت نساجی برای ارزیابی تأثیرگذاری دانش آینده پژوهی بر الگوهای برنامه ریزی و سیاست گذاری در دانش برنامه ریزی و توسعه استفاده شده است. این مقاله از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه و روش گردآوری داده ها و تحلیل آنها، توصیفی- اکتشافی و از نوع همبستگی است. یافته ها: دستاورد اصلی این مقاله تعیین حوزه های اولویت دار دستیابی به مرجعیت علمی در صنعت نساجی با مشارکت تمامی ذی نفعان بوده است. این مقاله توانسته است تأثیر انواع فرهنگ ها بر آینده نگری و نوآوری باز را به تصویر کشد. نتیجه گیری: تحلیل مسیر مدل ساختاری بیانگر آن است که آینده نگری باز با ضریب 0.43 اثر مثبتی بر نوآوری باز دارد و فرهنگ انسان گرا و توسعه گرا محرک های قوی برای آینده نگری باز و نوآوری باز هستند و فرهنگ بروکراتیک مانعی برای موفقیت پروژه های آینده نگری باز و بهبود نوآوری باز محسوب می شود.آینده نگری باز به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند با گسترش تفکر خلاق و استفاده از دیدگاه های مختلف، شرکت ها را از وابستگی به مسیر و قفل شدن در نوآوری های فعلی باز دارد و ریسک های آینده صنعت نساجی را کاهش دهد.
تحلیل علل غفلت از علایم آینده بر اساس نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
تامل بر تحولات اجتماعی نشان می دهد، که آینده یکباره و ناگهانی نمی آید، بلکه علایم و نشانه های خود به مثابه پیش قراول می فرستد. اما برغم اهمیت بنیادین علایم آینده، وارد آگاهی جمعی و فرایندهای سیاستگذاری نمی گردند. بر این اساس هدف این مقاله، دست یابی به درکی عمیق از علل غفلت از علایم آینده است. بنابراین پرسش اصلی نیز عبارتست از این که چرا و چگونه علایم آینده مورد غفلت قرار می گیرند؟
برای تحقق این هدف نظریه هایی که تلاش کرده اند تا غفلت از آینده و غافل گیری را تبیین کنند، مورد بررسی قرار گرفته شده اند. این مطالعه نشان می دهد که نظریه های رایج عمدتاً در قلمرو فردی و سازمانی کارآیی دارند در حالی که خود فرد و سازمان به مثابه سوژه، هویت، نقش، و نحوه معنابخشی خود را به محیط و علایم از کلیت های بزرگتری معنایی کسب می کنند. یعنی خود افراد و سازمان ها نیزدر معنابخشی به علایم آینده خود مختار نیستند بلکه تحت انقیاد منظومه های معنایی بزرگتری هستند. در واقع فرد و سازمان معناهایی که به علایم و نشانه های محیطی خود می دهد از کلیت های معنایی کسب می کند. در چهارچوب نظری انتخابی این مقاله علل غفلت از علایم آینده را باید به مثابه امری اجتماعی در نظر گرفت، یعنی آگاهی و کنش معنابخشی سوژه(فرد یا سازمان) مفهومی ارتباطی و اجتماعی است و این مفاهیم در بستر مفصل بندی های معنایی شکل می گیرد، نه به صورت مستقل و در خلاء. بنابراین واجد اجتماعی داشتن غفلت از آینده، مرکز ثقل توجه را به نظریه های اجتماعی و سیاسی سوق می دهد.
از آنجا که این مقاله غفلت از علایم آینده مورد بررسی قرار می دهد، می تواند مورد استفاده علاقمندان به آینده پژوهی، سیاست گذاران عمومی و اجتماعی، استراتژیست های سازمانی و... قرار گیرد.
تجربه زیسته دانشجویان درتفکر انتقادی و رابطه آن با سواد محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اصلی مطالعه رابطه بین تجربه زیسته دانشجویان در تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی آنان در سال تحصیلی 1402-1403 انجام شد. روش تحقیق پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع غیرآزمایشی و به لحاظ معیار زمان از نوع مقطعی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که تعداد آن ها درمجموع، 26000 نفر برآورد شد. حجم نمونه برای سطح آلفای 05/0، توان آزمون 80/0 و اندازه اثر قابل تشخیص در جامعه آماری بر مبنای نمونه آماری 15/0 برابر با 435 نفر به دست آمد. به م نظور سنجش سواد محیط زیستی دانشجویان، از مقیاس استاندارد شری و تیواری (2021) استفاده شد. همچنین، سنجش تجربه زیسته تفکر انتقادی دانشجویان با استفاده از پرسش نامه ساخت و اعتباریابی شده توسط (کاشف و همکاران، 1404) بود. گردآوری داده ها با روش سهمیه ای انجام شد. پایایی داده ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که این ضریب برای سواد محیط زیستی و تجرب زیسته تفکر انتقادی در سطح قابل قبول بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. براساس نتایج، تجربه زیسته تفکر انتقادی در پایین تر از متوسط و به لحاظ سطح سواد محیط زیستی در بالاتر از متوسط برآورد شد. همچنین، نتایج، وجود ارتباط در سطح متوسط بین تجربه زیسته تفکر انتقادی و سواد محیط زیستی را تأیید کرد.
سناریونگاری آموزش حسابداری ایران در افق پانزده ساله با استفاده از روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
312 - 346
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: سرعت تغییرات و همه گیری آن در عصر حاضر، جنس مهارتهای موردنیاز در بازار کار را تغییر داده ، به نحوی که دیگر با برنامه ریزی گذشته محور و تک ساحتی نمی توان پاسخگوی نیازهای آموزشی جامعه بود و برای ایجاد تغییرات ماندگار و تاثیرگذار نیاز به رویکردی میان رشته ای و آینده محور است. این مقاله به منظور تدوین سناریوهایی برای آموزش حسابداری در ایران در 15 سال آینده انجام شده است.روش: پژوهش حاضر در زمره طرح های آمیخته (کیفی و کمی) بوده و از حیث هدف، کاربردی و از نظرگردآوری داده ها، توصیفی و از روش سناریونویسی استفاده شده است. فهرستی از پیشران های تاثیرگذار بر آینده آموزش حسابداری انتخاب و سپس دو پیشرانی که بالاترین وزن بر حسب میزان اهمیت و درجه عدم قطعیت داشتند چهار سناریو مختلف از آینده آموزش حسابداری طبق روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN) تنظیم گردید.یافته ها: دراین پژوهش با تلاقی دادن دو عدم قطعیت اصلی ناظر بر پیشران ها شناسایی آموزش حسابداری، چهار سناریو از آینده آموزش حسابداری در ایران به دست آمد که در مرحله نهایی این مطالعه و با تائید خبرگان، مورد تشریح و تصویرسازی قرارگرفت.نتیجه گیری: هر چند عوامل متعدد و در هم تنیده ای بر آینده آموزش حسابداری در ایران تأثیرگذار است ولی اولویت دارترین این پیشران ها بر اساس نظر خبرگان، عبارت اند از ظهور نوپاها و گسترش فرصت های تجاری مرتبط با شیوه های جدید آموزشی، که از تلاقی این عدم قطعیت های دوگانه، چهار سناریو دگردیسی، دژ غیرقابل نفوذ، ورود برای عموم آزاد و در نهایت خط تولید سفارشی، از آینده آموزش حسابداری قابل تصور است..
طراحی مدل آینده نگاری راهبردی برای توسعه مناطق آزاد در افق 1414 (مورد مطالعه: منطقه آزاد چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
71 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف:چابهار به عنوان یکی از مهم ترین بندرهای اقیانوسی، توجه بسیاری از کشورها را در زمینه تجارت و کاهش هزینه برای صدور کالاها و خدمات خود به کشورهای غربی از لحاظ کم بودن هزینه، مسافت و... به خود جلب کرده است. هدف اصلی در این مقالهاین است که نشان دهد آینده نگاری راهبردی چگونه می تواند به کمک توسعه منطقه آزاد چابهار بیاید؟روش: این پژوهش که از نوع ترکیبی کمّی و کیفی است، در مرحله اول با استفاده از منابع کتابخانه ای و نظرات خبرگان به جمع آوری اطلاعات پرداخته، و سپس از روش مدل سازی ساختاری تفسیری برای ترسیم مدل استفاده کرده است. همچنین از نقطه نظرات خبرگان درخصوص مدل و سنجش اعتبار آن نیز بهره مند شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد مدل مطلوب برای آینده نگاری مناطق آزاد و در این پژوهش منطقه آزاد چابهار از عوامل متعددی تشکیل شده است که با توجه به جغرافیای خاص این منطقه، توجه به مسائل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. همچنین استفاده از روش های آینده پژوهی، پویش محیطی و نیز روش تحلیل لایه ای علت ها با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیای جمعیتی این منطقه برای شناخت بهتر محیط از اهمیت بسزایی در فرایند آینده نگاری برخوردار است.نتیجه گیری:طبق بررسی های انجام شده در مطالعه ادبیات، تاکنون مطالعه جامعی درخصوص آینده نگاری مناطق آزاد صورت نگرفته است، بنابراین مدل ارائه شده به عنوان نخستین مدل ارائه شده برای آینده نگاری مناطق آزاد، توانایی پاسخگویی به این بعد مهم از توسعه این مناطق را دارد.
آینده صنعت تبلیغات با کاربست فناوری واقعیت افزوده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
301 - 334
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل آینده صنعت تبلیغات با استفاده از فناوری واقعیت افزوده (AR) انجام شده است. این تحقیق تلاش می کند تا فرصت ها و چالش های پیش روی تبلیغات در عصر واقعیت افزوده را شناسایی کند و راهکارهایی برای بهره برداری مؤثر از این فناوری ارائه دهد. هدف نهایی، کمک به ذینفعان صنعت تبلیغات در ایجاد استراتژی های نوین و تعاملی تر برای بهبود تجربه کاربری و افزایش تعامل مخاطبان است.روش: در این پژوهش از مرور سیستماتیک ادبیات استفاده شده است. مقالات منتخب با تکنیک تحلیل مضمون ارزیابی و تفسیر شد. یافته های پژوهش: فناوری واقعیت افزوده در حال تغییر شکل صنعت تبلیغات است. AR می تواند تعاملات شخصی سازی شده و محتوای جذاب تری را برای مخاطبان فراهم کند، و تبلیغات آینده را به سمت تجربه های بیشتر تعاملی و فراگیر سوق دهد. همچنین، چالش هایی مانند هزینه های پیاده سازی، مسائل مرتبط با حریم خصوصی، و نیاز به زیرساخت های فنی مناسب شناسایی شده است که باید برای بهره برداری بهینه از AR به آن ها توجه شود.نتیجه گیری: واقعیت افزوده می تواند به عنوان یک ابزار کلیدی در تحول صنعت تبلیغات ایفای نقش کند. با بهره برداری صحیح از این فناوری، کسب وکارها و آژانس های تبلیغاتی قادر خواهند بود تا تجربه های تبلیغاتی نوآورانه و تعاملی را ارائه دهند که منجر به جذب بیشتر مشتریان و افزایش تعاملات آن ها با برندها می شود
شناسایی و تبیین پیشران های مؤثر بر توسعه گردشگری با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: منطقه آزاد تجاری- صنعتی انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
222 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه آینده صنعت گردشگری منطقه آزاد انزلی اثرگذار هستند تا از این طریق بتوان برخلاف مطالعات تبیینی که تنها یک آینده مشخص را پیش بینی می کنند، به خلق چند آینده ممکن، باورپذیر و محتمل پرداخته و درنهایت، به ساخت آینده مطلوب و مرجح دست یابد. در این راستا، پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی، در پی شناسایی مهم ترین پیشران هایی است که بر توسعه آینده صنعت گردشگری منطقه آزاد انزلی تأثیرگذار هستند.روش: این تحقیق، با روشی توصیفی – تحلیلی و با رویکرد اکتشافی آینده پژوهی و با مصاحبه از 20 نفر از خبرگان و متخصصان مسلّط بر موضوع و منطقه مورد مطالعه، به صورت هدفمند، پیشران های کلیدی با روش تحلیل مضمون شناسایی گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل ساختاری و تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و با بهره گیری از نرم افزار میک مک، میزان اثرگذاری و وابستگی هریک از آن ها با یکدیگر مشخص شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که از میان 24 پیشران شناسایی شده، حرکت از سمت اقتصاد محصول محور به سمت اقتصاد خدمات (تجربه) محور، توجه به تخریب خلّاق در برابر توسعه طرح های تکراری در حوزه گردشگری، خلق جاذبه های مکمل، با توجه به مزیت های رقابتی منطقه، شفاف سازی فرایندی در هدایت سرمایه گذاری های گردشگری، توجه به مدیریت برند منطقه در حوزه تجارت کالا، استفاده از آموزش های کاربردی برای مردم محلی و کسب و کارها، استفاده از ظرفیت های بخش خصوصی در اشکال مختلف و سرمایه گذاری در گردشگری سلامت، به ترتیب اثرگذارترین پیشران ها در توسعه آتی منطقه خواهند بود.نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که شناسایی عناصر کلیدی که مؤثر بر توسعه پایدار گردشگری منطقه آزاد انزلی، نقشی حیاتی در پایداری اقتصادی منطقه در بلندمدت خواهد داشت و درنهایت رقابت پذیری مقصد را در برابر سایر مقصدها در آینده افزایش خواهد داد که در آن، همه ذی نفعان از توسعه گردشگری سود خواهند برد.
سناریوهایی برای جذب و تربیت معلم ایران در افق 1415(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
137 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تدوین سناریوهایی برای جذب و تربیت معلم ایران در 15 سال آینده انجام شده است. روش: پژوهش حاضر در زمره طرح های آمیخته پژوهش قرار دارد. روش انجام این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظرگردآوری داده ها، توصیفی و با استفاده از روش سناریو نویسی می باشد. ابتدا فهرستی از عوامل پیشران از تحلیل محتوا و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان تهیه گردید و در اختیار پانل سناریونویسی قرار گرفت تا به آن ها بر حسب میزان اهمیت و درجه عدم قطعیت وزن دهی شود و در ادامه چهار سناریو دارای بیشترین سازگاری بر اساس سه پیشران منتخب، روش تحلیل متوازن ماتریس متقابل (CIB) و سناریونویسی به روش شبکه جهانی کسب و کار (GBN) بدست آمد. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 15 نفر از اساتید و مدیران دانشگاه فرهنگیان، اساتید علوم تربیتی دانشگاه ها، کارشناسان وزارت و شورای آموزش و پرورش و مدیران مدارس بودند.یافته ها: برای استخراج سناریوها 9 عامل پیشران، استخراجی از تحلیل محتوا و مصاحبه توسط پانل خبرگان، از نظر میزان اهمیت و عدم قطعیت وزن دهی گردید و سه عامل نوع رویکرد (ملی، بین المللی یا تلفیقی)، ایدئولوژی (قرنطینه ای یا ایدئولوژی جامعه) و فناوری (ادامه روند کنونی و رشد شتابان فناوری) حائز بالاترین امتیاز شدند. از بین 12 سناریوی ممکن، 4 سناریوی دارای بیشترین ضریب سازگاری استخراج شدند؛ محیط آکواریومی، محیط دریاچه ای، محیط رودخانه ای و محیط اقیانوسی.نتیجه گیری: نتایج مقاله حاضر، لزوم خروج از فضای بسته و قرنطینه ای موجود و توجه بیشتر به استفاده از تمام ظرفیت های آموزش و پرورش و آموزش عالی و بهره گیری بیشتر از دستاوردهای بین المللی برای اعتلای نظام تربیت معلم را نشان داد. ضمن این که با توجه به فرایند در حال ساخت بودن نسخه ملی تربیت معلم، تعامل و تحمل تنش ها اجتناب ناپذیر است.
تدوین الگوی راهبردی رسانه ای با هدف ارتقای سلامت اجتماعی مخاطبان رسانه های فعال استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
253 - 277
حوزههای تخصصی:
هدف: اشخاصی که از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار هستند، با موفقیت بیشتر میتوانند با چالشها و فراز و نشیبهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی برخورد کرده و مشارکت بیشتری در فعالیتهای جمعی داشته و با برخورداری از آن از انحرافات و ناهنجاری های اجتماعی پیشگیری کنند. در این راستا آینده نگری و تدوین الگوی راهبرد آینده نگر از سوی رسانه ها می تواند بر ارتقا سلامت اجتماعی مخاطبان آنها (اشخاص) نقش مهمی داشته باشد.روش : این پژوهش به صورت کیفی و کمی انجام شده است . در فاز کیفی از روش های تحلیل محتوا و کیو و در فاز کمی نیز جهت تحلیل داده ها ی روش کیو از تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته ها : تحلیل محتوای رسانه های مورد نظر در این پژوهش نشان داد که بیش ترین مطالب تولیدی رسانه ها در حوزه انحرافات اجتماعی با 576 مورد و کم ترین مطالب تولیدی رسانه حوزه خشونت با 237 مورد است. حوزه کیفیت اجتماعی با 485 و حوزه مسائل اجتماعی با 312 مورد در رتبه های دوم و سوم قرار دارد.با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل محتوای رسانه ها و همچنین شناسایی ذهنیتها طریق روش کیو؛ پرسشنامه کمی ساخته شده و بر اساس آن مدل مورد نظر با استفاده نرم افزار PLS طراحی گردید.نتیجه گیری : این مدل نشان داد که کارکرد رسانه ها بر ارتقاء سلامت اجتماعی افراد جامعه موثر بوده و میتواند بیشترین تاثیر را در ارتقاء کیفیت زندگی، کاهش خشونت، کاهش انحرافات اجتماعی و مسائل اجتماعی داشته باشد.
طراحی مدل رهبری اخلاقی آینده نگر در سازمان های مبتنی بر مسئولیت اجتماعی (مورد مطالعه: ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و بنیاد مستضعفان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
172 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر آینده نگری از مهم ترین پارادایم های رهبری محسوب می گردد لذا هدف پژوهش با مبنا قرار دادن متغیر آینده نگری در ترسیم نقشه نگاشت؛ طراحی مدل رهبری اخلاقی آینده نگر مبتنی بر مسئولیت اجتماعی می باشد.روش: پژوهش حاضر از حیث روش شناسی، ترکیبی(کمی و کیفی) و از نظر نوع پژوهش در زمره پژوهش های توسعه ی مدل است. جامعه ی پژوهش؛ ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و بنیاد مستضعفان بوده، خبرگان پژوهش نیز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 26نفر از مدیران عالی و میانی این دستگاه ها هستند. روش گردآوری اطلاعات نیز مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی می باشد. روش های تجزیه و تحلیل نیز تکنیک دلفی و روش سودا (توسعه و تحلیل تفکرات استراتژیک) بوده است.یافته ها: براساس یافته ها، تعداد 32مولفه رهبری اخلاقی،20مولفه آینده نگری و 25مولفه مسئولیت اجتماعی به دست آمد، این متغیرها نیز در 4 بعد اصلی خوشه بندی گردید. سپس با تاکید بر متغیر آینده نگری در ترسیم نگاشت شناختی روابط بین متغیرهای مذکور و تجزیه و تحلیل آن مدل نهایی رائه گردید. شناسایی عناصر رهبری با تاکید بر 20 مولفه آینده نگری به طور مسلم در ارائه نقشه جامع تاثیرگذار بود.نتیجه گیری: رهبری اخلاقی شامل ابعاد توانمندسازی، صفات مشخصه، آگاهی اخلاقی و مردم مداری- جامعه مداری دارای تاثیر و تاثر بر ابعاد مسئولیت اجتماعی می باشد. متغیر آینده نگری نیز شامل ابعاد چشم انداز، حساسیت به نیازهای کارکنان، منعطف بودن در تغییر و تحولات و حساس بودن به محیط بر متغیررهبری اخلاقی موثر است.
شناسایی و تدوین الگوی محیطی مؤثر بر آینده نگاری راهبردی ورزش ایران بر اساس مدل STEEPELD و تعیین پیشران های کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
233 - 263
حوزههای تخصصی:
هدف: محیط اغلب سازمان های ورزشی، بیش از پیش نامطمئن ش ده اس ت و اه داف، آن چن ان درحرکت اند که به سختی می توان به آن ها رسید. به علاوه، رویکردهای سنتی برنامه ریزی استراتزیک در مواجهه با آشفتگی و عدم اطمینان محیطی منعطف نبوده و از پاسخگویی مناسبی برخوردار نیستند. بدین سبب، هدف این تحقیق شناسایی و تدوین الگوی محیطی مؤثر بر آینده نگاری راهبردی ورزش ایران براساس مدل STEEPELD و تعیین پیشران های کلیدی بود. در واقع این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که شناسایی و کنترل کدام پیشران ها می تواند در نیل به آینده مطلوب ورزش ایران مؤثر باشد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت کیفی و از نظر مسیر اجرا در تحقیقات آینده نگاری، پویش محیطی است. جامعه آماری، اعضای هیأت علمی مدیریت ورزشی با مرتبه دانشیاری و بالاتر بودند که با نمونه گیری ترکیبی انتخاب شدند. برای تنظیم عوامل محیطی، پرسشنامه ای 61 سوالی طراحی شد که روایی همگرا (622/0) و ضریب پایایی مرکب آن (868/0) تأیید شد. روش های آماری مورد استفاده شامل: آمار توصیفی، مدل سازی معادلات ساختاری (PLS) و رتبه بندی فریدمن است.یافته ها: نتایج نشان داد مدل تحقیق با میزان 745/0 GOF= مورد تأیید خبرگان است. همچنین، تجارت بین المللی، یکپارچگی در مدیریت ورزش، گسترش فلسفه ورزش، افزایش سرانه استاندارد ورزشی، افزایش سرمایه های اجتماعی، سیاست های زیست محیطی، گسترش رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی و تدوین نظام نامه های حقوقی به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر آینده نگاری راهبردی ورزش ایران شناسایی شدند.نتیجه گیری: از این رو، الگوی تدوین شده در این پژوهش می تواند به عنوان یک راهنما در برآورد و پیش نگری آینده سازمان های ورزشی ایران مؤثر باشد.