
مقالات
حوزههای تخصصی:
تامل بر تحولات اجتماعی نشان می دهد، که آینده یکباره و ناگهانی نمی آید، بلکه علایم و نشانه های خود به مثابه پیش قراول می فرستد. اما برغم اهمیت بنیادین علایم آینده، وارد آگاهی جمعی و فرایندهای سیاستگذاری نمی گردند. بر این اساس هدف این مقاله، دست یابی به درکی عمیق از علل غفلت از علایم آینده است. بنابراین پرسش اصلی نیز عبارتست از این که چرا و چگونه علایم آینده مورد غفلت قرار می گیرند؟
برای تحقق این هدف نظریه هایی که تلاش کرده اند تا غفلت از آینده و غافل گیری را تبیین کنند، مورد بررسی قرار گرفته شده اند. این مطالعه نشان می دهد که نظریه های رایج عمدتاً در قلمرو فردی و سازمانی کارآیی دارند در حالی که خود فرد و سازمان به مثابه سوژه، هویت، نقش، و نحوه معنابخشی خود را به محیط و علایم از کلیت های بزرگتری معنایی کسب می کنند. یعنی خود افراد و سازمان ها نیزدر معنابخشی به علایم آینده خود مختار نیستند بلکه تحت انقیاد منظومه های معنایی بزرگتری هستند. در واقع فرد و سازمان معناهایی که به علایم و نشانه های محیطی خود می دهد از کلیت های معنایی کسب می کند. در چهارچوب نظری انتخابی این مقاله علل غفلت از علایم آینده را باید به مثابه امری اجتماعی در نظر گرفت، یعنی آگاهی و کنش معنابخشی سوژه(فرد یا سازمان) مفهومی ارتباطی و اجتماعی است و این مفاهیم در بستر مفصل بندی های معنایی شکل می گیرد، نه به صورت مستقل و در خلاء. بنابراین واجد اجتماعی داشتن غفلت از آینده، مرکز ثقل توجه را به نظریه های اجتماعی و سیاسی سوق می دهد.
از آنجا که این مقاله غفلت از علایم آینده مورد بررسی قرار می دهد، می تواند مورد استفاده علاقمندان به آینده پژوهی، سیاست گذاران عمومی و اجتماعی، استراتژیست های سازمانی و... قرار گیرد.
نقش استعاره های شناختی در آینده پژوهی با تحلیل دیدگاه های سهیل عنایت الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی مدرن که در دهه های گذشته در مجامع علمی مطرح شده است در چارچوب مکتب نظری اثبات گرایی با نگاه تقلیل گرای تجربی ارزیابی می شود نگاهی به محدودیت های شناخته شده این مکتب فکری و تحولات تاریخی آن در دهه های گذشته نشان می دهد که رویکرد های نوین مابعد اثبات گرا تصاویر کامل تری از علم هستند که سعی نموده اند محدودیت های گذشته رویکرد علمی را مرتفع سازند بر این اساس آینده پژوهی نیز در چهره ای جدید از مکاتب معرفتی تفسیری و انتقادی بهره برده است و نسل نوینی از آینده پژوهی که دانشی بین فرهنگی است را سازماندهی کرده است حال به عنوان یکی از پارامتر های این نسل از آینده پژوهی این تحقیق در پی توضیح و تبیین نظریه شناختی استعاره و نقش آن در آینده پ ژ وهی است تکیه اصلی در این نظریه در آینده پژوهی بر دیدگاه سهیل عنایت الله است که به مبادی و اصول نظریه شناختی استعاره پایبند است. پیش از برشمردن اصول نظریه شناختی استعاره، نخست معنای لغوی و اصطلاحی استعاره به کوتاهی بررسی می شود .
زمان در محضر خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند خالق همه موجودات و مخلوقات هستی و خالق زمان و مکان و جمله چیزهایی است که در ظرفیت این دو، حادث می شوند. امر او بر گذشته و حال، به یک گونه نافذ است؛ پس او فاعل ازلی و ابدی و اول و آخر است که فارغ از قیود دنیوی، زمان را در سیطره امر خویش دارد و آنچه اراده کند، بی درنگ می آفریند.نسبت او با زمان و مکان، به مثابه نسبت او با سایر مخلوقات است؛ او خود فارغ از همه چیزهایی است که آفریده و بی نیاز از همه آنهاست؛ هرچند ناظر بر احوال همه آنها بوده، امر خویش را بر آنان نافذ ساخته است. شأن و منزلت او در ساحت ادراک مخلصین، منزه از هر گونه عیب و نقص و حرکت است؛ پس زمان در خاطره آنان، مخلوقی است مقهور امر خداوندی که هرآنچه بخواهد در آن انجام می دهد؛ ضمن اینکه مخلوقات او بر دو گونه اند؛ گونه ای که آنها را فارغ از زمان و مکانشان آفریده و گونه ای که مقهور زمان و مکانند و در حصار طول و عرض و ارتفاع و حرکت اسیرند. بدین ترتیب، آدمیان در محضر او، سیر تکاملی خویش را آغاز می کنند و به تناسب مرتبه وجودی خویش به پایان می رسانند؛ در محضر خداوندی که آنان را مجبور ساخته تا مختار باشند؛ پس آنان می توانند با دعای خویش در پیشگاه او، آنچه را می خواهند طلب کنند و فارغ از ناممکنی در ساحت زمان، در گذشته و حال و آینده، اثرگذار گردند!
ارزیابی مقدماتی مفروضات آینده پژوهی از نگاه دین اسلام (با تاکید بر قرآن و نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، مهمترین مفروضاتی را که وندل بل برای آینده پژوهی عنوان نموده، مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. هدف از این ارزیابی، اعتبارسنجی مفروضات مذکور با آموزه های دین مبین اسلام و بویژه دو کتاب قرآن و نهج البلاغه می باشد. بدیهی است -نتیجه این ارزیابی هرچه که باشد- نمی تواند ملاکی برای رد و یا تایید مفروضات فوق براساس دیدگاه اسلام باشد. چراکه اولاً در این بررسی همه جوانب دین مبین اسلام مدنظر قرار نگرفته و ثانیاً، تلاش نگارنده براین بوده تا شاهد/ شواهدی از منابع مذکور، برای تایید برخی از مفروضات آینده پژوهی–به زعم خود- استخراج نماید. ازاینروی، چه بسا این امر، براساس دیدگاه های کارشناسی اسلام شناسان، قابل تایید نباشد. درهرصورت، دراین مقاله نشان داده شده است که اغلب مفروضات آینده پژوهی، قابل ارزیابی توسط آموزه های دین اسلام می باشد و ازاینروی می توان چنین نتیجه گرفت که نظیر طیف زیادی از حوزه های علمی، برای علم آینده پژوهی نیز، اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی دارای دستورالعمل ها و اصول راهنمایی می باشد.
تأملات آینده پژوهانه در آرمانشهر مهدوی تبیین کارکردهای آینده پژوهانه ی مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی، دانش-فناوری[1] نوپدیدی است که دستاوردهای بسیار با اهمیت و راهبردی برای کشورها و جوامع به همراه داشته و به یکی از مهم ترین ابزارهای سیستمی و کل نگر در عرصه های سیاست گذاری، تصمیم سازی و راهبردنگاری تبدیل شده است. هم اینک تلاش ها و مطالعات گسترده ای درون حلقه ی بسته ای از کشورهای قدرتمند به منظور کسب مزیت های پایدار رقابتی و سیاسی و نیز مدیریت فاعلانه و پیش دستانه بر جهان صورت می گیرد. پروژه هایی همچون جهانی سازی و اندیشه هایی همچون هزاره گرایی رهاورد چنین تلاش هایی است. از این رو، رقابت در این زمینه بازیگرانی را در سطح جهانی پدید آورده که از گرایش ها و اهداف متعدد و گاه متعارض برخوردارند و این رویداد بر اهمیت دست یابی به رویکردهای توانمندتر در عرصه آینده پژوهی می افزاید. منظومه ی فکری و فلسفی اسلام و به شکل ویژه منابع علمی و معتبر شیعی از توان بالاتری در تبیین راهبردی ترین مسائل در حوزه ی آینده اندیشی برخوردار است. یکی از بستر های غنی و متعالی در این منظومه، اندیشه ی مهدویت و اعتقاد به آرمان شهر مهدوی است. ارزشمندی این موضوع زمانی آشکار می شود که بدانیم اعتقاد به منجی آخرالزمان، مطلوب تقریباً تمامی ادیان الهی و بشری بوده اما ظرفیت بهره مندی کامل و جامع از آموزه های وحیانی و تفکر آینده نگرانه ی مبتنی بر وحی، جز در تشیع و آموزه های وحیانی مهدویت، در توان دیگر ادیان و نحله ها نیست. پس، جا دارد تا بررسی های متقن و جامعی در نظام آینده پژوهانه ی مهدویت صورت گیرد. از این رو، در این نوشتار تلاش خواهد شد تا طی یک بررسی تحلیلی بر روی منابع معتبرشیعی در زمینه ی مهدویت، کارکردهای آینده پژوهانه مهدویت مورد شناسایی و واکاوی عمیق تر قرار گیرد. این پژوهش در حیطه مطالعات راهبردی شکل گرفته و قلمرو تحقیق در محدوده مباحث علم شناسی فلسفی مشتمل بر ابعاد پنج گانه ی معرفت شناسی، روش شناسی، هستی شناسی، ارزش شناسی و نشانه شناسی خواهد بود.
بررسی و رتبه بندی ابعاد رسانه های جمعی تاثیرگذار بر مدیریت جنگ های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق فرضیات بر اساس ابعاد چهارگانه رسانه های جمعی (تلویزیون، رادیو، مطبوعات و اینترنت) تدوین گردیده است که جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارکنان سازمان صدا و سیما بوده که براساس جدول مورگان نمونه 110 نفری انتخاب شده است. اطلاعات لازم در پژوهش حاضر با استفاده از روش های مطالعات کتابخانه ای شامل کتب، مقالات، مجلات، گزارشات تحقیقی، مدارک و اسناد موجود و نیز استفاده از اینترنت انجام گردیده است، همچنین پرسش نامه که بر اساس مطالعات انجام شده در بخش ادبیات موضوع و با راهنمایی اساتید و کارشناسان مربوطه تهیه و روایی و پایایی آن مورد سنجش قرار گرفت و از طریق پست الکترونیکی و نمابر برای مدیران سازمان صدا سیما ارسال شده است و در نتیجه نظرات افراد خبره و کارشناسان مطلع در این زمینه جمع آوری شد که برای تجزیه و تحلیل آن، آزمون های آزاد از توزیع (ناپارامتری) مورد استفاده قرار گرفته است که با استفاده از آزمون ناپارامتری فریدمن هر یک از ابعاد رتبه بندی گردیده است که براین اساس میزان تاثیر شبکه های خبری در مدیریت جنگ های آینده با میانگین آماری 9.11 دارای بیشترین تاثیر و میزان تاثیر انتشار فصل نامه ها بر مدیریت جنگ های آینده با میانگین 7.12 دارای کمترین تاثیر اندازه گیری شده است. در نهایت با انجام آزمون دوجمله ای فرضیات، هر چهار فرضیه مورد تأئید قرار گرفته شد.