فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
128 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات شیوه های حمل ونقل در یک قرن اخیر و ورود خودرو به شهر در کنار مزایای بسیار، پیامدهای نامطلوب فراوانی مانند آلودگی هوا، ترافیک و کاهش ایمنی پیاده را به دنبال داشته است. در نظریات مطرح شده در قرن بیست ویکم، ترویج حرکت پیاده در شهر به عنوان اقتصادی ترین و سالم ترین شیوه حمل ونقل موردتوجه جدی قرار گرفته است و برنامه ریزان را بر آن داشته تا پیاده روی را به عنوان یک شیوه حمل ونقل مطلوب و در عین حال منطبق با اصول توسعه پایدار در اولویت برنامه های توسعه یا بازآفرینی شهرها قرار دهند.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارائه راهبردهایی برای ارتقای کیفیت زندگی ساکنان محله ساغری سازان از طریق بهبود مسیرهای عابر پیاده و ارتقای قابلیت پیاده روی در آن است.
روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی-تحلیلی است. ابتدا یک مدل مفهومی برای پیاده مداری تعریف شده و سپس از تحلیل SWOT برای ارایه راهبردها و از مدل AHP برای اولویت بندی آنها استفاده می شود. در تحلیل و مدل سازی محیطی نیز از نرم افزارهای GIS و Sketch Up به عنوان ابزار کار استفاده شده است.
یافته ها و بحث: در این مقاله محور اصلی محله ساغری سازان شهر رشت، بررسی و پتانسیل های آن برای ایجاد یک محیط با قابلیت پیاده روی پایدار شناسایی شده است. از بطن تحلیل ها مشخص شد، نقطه قوت اصلی این محدوده، دسترسی به خدمات و فضاهای عمومی و نقطه ضعف اساسی آن، عدم وجود زیرساخت لازم و حجم بالای ترافیک است. در پایان با استفاده از تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، راهبردهای موثر برای محله، اولویت بندی و پیش طرح هایی برای محدوده در قالب سه بعدی ارایه شدند.
نتیجه گیری: بهینه سازی زیرساخت ها و بازطراحی مناسب محورها می تواند محله ساغری سازان را به یک الگوی مطلوب برای حمل ونقل پیاده تبدیل کند که نه تنها می تواند به افزایش کیفیت زندگی ساکنان کمک کند؛ بلکه به عنوان الگویی برای سایر محله ها و شهرها نیز موردتوجه قرار گیرد.
بررسی و شناخت تاثیرات نسبت های طلایی در ایجاد زیبایی بصری شهر تاریخی ماسوله
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 242
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی ماسوله، واقع در استان گیلان، یکی از نمونه های برجسته به کارگیری تناسبات طلایی و هندسی در معماری ایران است که به ایجاد زیبایی بصری و انتقال مفاهیم معنوی منجر شده است. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت تأثیرات نسبت های طلایی در شکل گیری زیبایی بصری ماسوله انجام شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات میدانی و نرم افزارهایی مانند اتوکد 2024، آتریس گلدن سکشن 5.9.2 و فی ماتریکس 1.618 برای الگوها و تناسبات طلایی موجود در آرایه های معماری ماسوله استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اعتقادات دینی، احترام به طبیعت، نیازهای اقلیمی و سازه ای و استفاده از مصالح بوم آورد از عوامل اصلی مؤثر بر شکل گیری معماری ماسوله بوده اند. تناسبات طلایی، از جمله دایره طلایی، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی و مثلث خیام-پاسکال، به طور گسترده در طراحی ابنیه و تزئینات این شهر به کار رفته اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تناسبات طلایی، علاوه بر ایجاد تعادل و هماهنگی بصری، ریتمی چشم نواز و پایدار را در ساختار کالبدی ماسوله به وجود آورده است. همچنین، این تناسبات در طراحی بازشوها، درب ها و تزئینات داخلی مانند نقش مایه های مذهبی و گیاهی، به انتقال مفاهیم فرهنگی و معنوی کمک کرده اند. انطباق ساختار پلکانی ماسوله با سلسله اعداد فیبوناچی و مثلث خیام-پاسکال، نشان دهنده هوشمندی در هماهنگی با شرایط محیطی و اقلیمی بوده و دسترسی آسان را در محیط های شیب دار فراهم کرده است. علاوه بر این، بررسی تزئینات معماری نشان می دهد که استفاده از پیمون های کوچک و بزرگ نقش مهمی در ایجاد هویت محلی و انطباق با مصالح بوم آورد داشته است. ساختارهای معماری ماسوله توانسته اند هماهنگی میان طبیعت، فرهنگ و معماری را به بهترین شکل ممکن نمایان سازند و الگوی موفقی برای طراحی در مناطق مشابه ارائه دهند.
بازتاب روابط سیاسی و تجاری شاه عباس اول و جمهوری ونیز در اسناد و آثار هنری آرشیو ونیز و موزه کورِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
93 - 104
حوزههای تخصصی:
تا پیش از دوره صفوی، روابط ایران و غرب، بسیار محدود بود و تنها اسناد کمی در زمینه حضور تجار ونیزی در تبریزِ عصر ایلخانی، روابط ایران و اسپانیا در دوره تیموری و اتحاد ایران با جمهوری ونیز به منظور مقابله با ترکان عثمانی از دوره آق قویونلوها در دست است؛ اما دوره شاه عباس اول را باید نقطه عطفی در روابط ایران و اروپا دانست که پیش از این نیز در تحقیقات تاریخ سیاسی درباره آن مطالبی آمده است؛ اما مقاله حاضر با هدف بررسی نقش آثار هنری در قالب هدایای سیاسی و پیگری نحوه بازتاب هنر ایران در آثار به جای مانده از هنر وقت جمهوری ونیز، به بررسی اسناد باقی مانده از این دوران پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تاریخی و با بررسی اسناد مکتوب موجود در آرشیو ملی ونیز و آثار هنری موزه کورِّر مربوط به آن دوران، انجام شده است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است؛ نتایج پژوهش نشانگر رویکردهای شاه عباس در روابط خود با ونیز در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با اولویت گسترش جنبه های فرهنگی است که در نتیجه آن، ثبت رویداد در اسناد ونیز، ثبت هدایای ایران و توجه به سیما و پوشش سفیران ایرانی به عنوان سوژه های جدید، توسط هنرمندان مقیم در این شهر رواج پیدا کرد و آن را باید زمینه ساز اولیه شناخت اروپاییان از ایران دوره صفوی دانست که ضمن ترویج فرهنگ و هنر ایرانی در ونیز و گسترش آن به سایر کشورهای غربی، موجب گسترش روابط و حضور بیش تر اروپاییان در ایران شد.
ارتقاء کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی از طریق حریم، نمونه مورد مطالعه: چند مجموعه مسکونی در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
61 - 74
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک ضرورت در نظام برنامه ریزی شهری هر جامعه ای است. در پژوهش حاضر مسئله اصلی، کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی با پیش فرض پژوهش نقش حریم در ارتقای کیفیت سکونت است. هدف این پژوهش، دستیابی به ساختاری انسانی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی از طریق ارتقای کیفیت سکونت است. تبیین مؤلفه ها و معیارهای کیفیت سکونت و حریم و چکونگی تحقق آن در نمونه های مورد پژوهش (چهار مجتمع مسکونی در مشهد) سئوال پژوهش است. نمونه گیری به صورت تصادفی با حجم نمونه (345 نفر) و با استفاده از پرسشنامه باز و میدانی انجام گرفت. نتایج مطالعات با استفاده از آزمون های توصیفی، میانگین، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر ارائه شده که با استفاده از نرم افزار Spss انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد، بین دو متغیر حریم و کیفیت سکونت رابطه معنادار و همبستگی برقرار و تنها دو متغیر وضعیت سکونت و جنسیت تأثیر مستقیم و مثبتی بر متغیر کیفیت سکونت دارند. گونه منفرد یا متمرکز مانند مجتمع ونوس، بیشترین میزان کیفیت سکونت و حریم را در حالت کلی و در بین مؤلفه های کیفیت سکونت(ادراکی_عاطفی،کالبدی_عملکردی،اجتماعی_فعالیتی)و مؤلفه های حریم(فردی_اجتماعی، اخلاقی_اعتقادی، رفتاری_عملکردی) دارا ست. کیفیت سکونت گونه پراکنده(مجتمع فرهنگیان) و سپس گونه محیطی(مجتمع پارس) به ترتیب در شرایط مطلوبند. در رابطه با متغیر حریم، گونه محیطی(پارس)و سپس گونه پراکنده (فرهنگیان) در شرایط مطلوبند. حریم و کیفیت سکونت در مجتمع های مسکونی رابطه همبستگی و معناداری مثبتی دارند. در نهایت نتایج پژوهش، در سه حوزه طراحی واحدهای سکونتی، واحد همسایگی و مجموعه مسکونی ارائه شده است.
اهمیت دلبستگی مکانی در مدیریت شهری و نقش فاکتورهای طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 125
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر محصولات شهری در افزایش ارتباط افراد با شهرهای خود و تقویت ارتباطات اجتماعی میان ساکنان آن ها پرداخت. به این منظور، با بررسی دقیق پایگاه های داده علمی امرالد[1]، ابسکو[2] و وب آف ساینس[3] اسناد منتشرشده از سال 2013 تا نوامبر 2022 موردمطالعه قرار گرفت. از مجموع 1532 مقاله ی اولیه، پس از چندین مرحله ارزیابی، 14 مقاله ی کلیدی برای بررسی نهایی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که محصولات شهری نقش قابل توجهی در افزایش حس تعلق شهروندان به شهرهایشان داشته و بر بهبود کیفیت زندگی و میزان رضایتمندی آن ها تأثیر مثبتی گذاشتند. این پژوهش دیدگاه هایی را برای سیاست گذاری های شهری، برنامه ریزی ها و فرآیندهای برندسازی شهری ارائه داد و بر اهمیت در نظر گرفتن نقش طراحان محصول به عنوان بخش مهمی از فرآیند طراحی شهری تأکید داشت، چراکه این گروه از طراحان قادرند به تقویت پیوند شهروند با شهر و ارتقاء همبستگی اجتماعی کمک کنند. اصالت این تحقیق در رویکرد سیستماتیک آن برای درک تأثیر محصولات شهری بر ارتباط با شهر و پیوندهای اجتماعی بود. [1]. Emerald[2]. Ebsco[3]. Web of Science (wos)
تبیین فرآیند ادغام روستاها در شهرهای اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
گونه های متفاوتی از عرصه های روستاشهری در فرایند ادغام روستاها در شهرها شکل می گیرند. درک صحیح از فرایند این ادغام و تبیین مراحل آن می تواند از جمله مسائل جامعه باشد. در این پژوهش، فرایند ادغام روستاها در اقلیم گرم و خشک، مبتنی بر سه مرحله آغاز ادغام، میزان ادغام و آثار ادغام تبیین در نمونه شهرهای یزد،کرمان وکاشان تحلیل و تدقیق شدند. گونه شناسی روستاشهرها براساس سه عامل ساخت محور، جامعه محور و طبیعت محور، و با استفاده از تحلیل خوشه بندی و روش k-means صورت گرفت. نتایج تحلیل نشان می دهد که براساس عوامل موقعیت روستا در شهر، نوع توسعه آن و رابطه سه وجهی مساحت، تراکم جمعیتی و تراکم ساختمانی، میزان ادغام روستا تعیین می شود. در مرحله آثار ادغام، بیشترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد نابرابری های محیطی، درآمد پایین، ارزش پایین مسکن و مهاجرین غیربومی هستند. این نابرابری ها در مرحله اول ادغام بر اساس نیروهای تبادل، تعامل و تقابل شهر-روستا شکل می گیرند و در مرحله میزان ادغام تثبیت می شوند.
واکاوی روابط هندسی پلان مقرنس های آجری دارای تخت در مساجد تاریخی مناطق مرکزی ایران به منظور بازیابی بخش های مفقود مقرنس مسجد جامع ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقرنس ایوان جنوبی مسجد جامع ساوه، در اوایل دهه 70 شمسی، با 8 قطار بازسازی شد. چند قطار باقی مانده از این مقرنس در تصاویر تاریخی، حاکی از آن است که قطارهای بازسازی شده، با ارتفاعی متفاوت از گذشته اجرا شده اند. با توجه به این که هیچ سند تاریخی از چگونگی فرم اولیه این مقرنس وجود ندارد و با درنظر گرفتنِ این که تاکنون پژوهشی به این مقرنس نپرداخته است، شناسایی تعداد قطار و فرم اولیه آن ضرورت دارد. پژوهش هایی که تاکنون به بازیابی بخش های مفقود مقرنس پرداخته اند، تنها، مقرنس های منتسب به دوره سلجوقی، ایلخانی را که فاقد عنصر تخت هستند، مورد بررسی قرار داده اند. هدف اصلی این پژوهش، آن است که به فرم اولیه پلان مقرنس نیم کار ایوان جنوبی مسجد جامع ساوه نزدیک شود و تأثیر هم نشینی عناصر پلان در مقرنس های نمونه را بر بازیابی بخش های مفقود مقرنس نیم کار ایوان جنوبی مسجد جامع ساوه ارزیابی کند. داده اندوزی در بخشی از پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و برداشت پلان ها به صورت میدانی از طریق فتوگرامتری برد کوتاه انجام می شود. روش تحلیل در پژوهش پیش رو، کمّی است و تحلیل داده با بهره گیری از هندسه عملیِ نظری و هندسه مسطحه صورت می گیرد. با توجه به ارتفاع دو قطار باقی مانده و نوع قوس نیم کار، مقرنس مذکور، 5 قطاره تشخیص داده شد. گونه شناسی عناصر پرکننده پلان مقرنس های نمونه در قطار ماقبل آخر، هم نشینی های پرتکرار عناصر پلان ها و حدودی که مقرنس کاران برای اضلاع منحنی عناصر به کار می برند، به حصول چهار پلان برای این مقرنس منتهی شد. این تشخیص براساس مقرنس های نمونه صورت گرفت که در نهایت، روشی را برای بررسی های وسیع تر پیشنهاد می کند.
تدوین راهبردهای طراحی شهری توسعه محله شهری خلاق از منظر کارکردی-فضایی، مورد پژوهی: محله سنگ سیاه، شیراز
حوزههای تخصصی:
نظریه شهر خلاق سعی دارد تا کیفیتی را شرح دهد که تصویر ذهنی یک شهر را برای شهروندان زیباتر نماید. هدف از مطرح نمون مفهوم کیفیت زندگی در این نظریه، اصلاح تکامل توسعه شهری از مفهوم رشد کمّی به توسعه پایدار شهری است. در واقع، خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش ارائه راهبرد جهت تحقق ایده شهر خلاق در محلات شهری و انتخاب استراتژی مطلوب است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه های تحقیق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش را تمام ساکنان محله سنگ سیاه که بر اساس طرح مطالعاتی محله بندی شهر شیراز برابر با 6355 بوده اند و کارشناسان طراحی شهری تشکیل می دهد. در گروه شهروندان با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 363 نفر به صورت تصادفی ساده و در گروه کارشناسان تعداد 30 کارشناس انتخاب شده است. در این نوشتار برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل SWOT و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی (QSPM) جهت اولویت بندی استراتژی ها بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل شده از مدل SWOT موقعیت شاخص های شهر خلاق در بعد کارکردی-فضایی در محله مورد مطالعه با توجه به تمامی عوامل به دست آمده، در موقعیت رقابتی قرار دارد. نتایج به دست آمده از QSPM نشان می دهد که از بین پنج استراتژی مهم، استراتژی تقویت فضاهای سبز محلی در جهت افزایش حضورپذیری افراد و تقویت تعاملات اجتماعی میان ساکنین با کسب بالاترین امتیاز به عنوان بهترین راهبرد شناخته می شود.
بررسی تطبیقی آثار حبیب محمدی و نقاشان امپرسیونیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امپرسیونیسم مهم ترین پدیده هنر اروپایی در سده نوزدهم و نخستین جنبش نقاشی سبک هاست. اساس شیوه امپرسیونیسم توجه به اثر آنی و تصادفی مناظر، یعنی پرداختن از «بود» به «نمود» است. این سبک، به حقیقت دنباله و نتیجه سبک رئالیسم به شمار می رود. حبیب محمدی ازجمله پیشکسوتان نقاشی مدرن در ایران است. وی از فضاهای شهری، روستایی و طبیعت در ترسیم آثار خود بهره جسته است. در این راستا قرابت و نزدیکی ازلحاظ مبادی فکری و تجسمی، بین آثار حبیب محمدی به عنوان پیشرو نقاشی مدرنِ ایران با سبک کاری نقاشان امپرسیونیست دیده می شود. هدف پژوهش حاضر شناخت تشابه های مؤلفه های نقاشی حبیب محمدی در تطبیق با مؤلفه های آثار نقاشان امپرسیونیست است. ازاین رو پژوهش حاضر با توجه به مؤلفه های مشترک در آثار نقاشان امپرسیونیست و آثار حبیب محمدی در پی پاسخ به این پرسش است که وجوه تشابه و تمایز در آثار حبیب محمدی و نقاشان امپرسیونیست کدم اند و علل این وجوه چیست؟ روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، میدانی و شیوه پژوهش آن توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که هر یک از مؤلفه های مشخص شده در عین تفاوت نشان دهنده شباهت زیاد آثار نقاشی حبیب محمدی با برخی از آثار نقاشان امپرسیونیست است. نکته حائز اهمیت در این پژوهش پرداختن مؤلفه های مغفول مانده در آثار حبیب محمدی به عنوان نقاش پیشگام سبک هنر مدرن در عصر معاصر است که بر اندیشه ها و آثار هنرمندان مشهوری چون بهمن محصص بی تأثیر نبوده است.
خطاهای شناختی در دیوان خاقانی براساس نظریه آرون تی بک و تطبیق آن با تخیل در نگارگری دوره مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
65 - 89
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین خطاهای شناختی براساس نظریه آرون تی بک در دیوان خاقانی و تشخیص پربسامد ترین خطاها و تحریفات شناختی در دیوان این شاعر است. تطبیق این ویژگی با عنصر تخیل در نگاره های دوره مغول نیز از دیگر مسائل این پژوهش است. براساس این پژوهش، جامعه آماری و قلمرو تحقیق دیوان شعر شاعر مذکور بوده و روش کار تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا و به صورت اسنادی- کتابخانه ای انجام گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات منابع و مأخذ کتابخانه ای و فیش برداری بوده و تجزیه وتحلیل مطالب به صورت تحلیل کیفی صورت گرفته است. یافته ها و نتایج پژوهش نشان داد که انواع خطاهای شناختی در دیوان شاعر دیده شده، البته خطای شناختی فاجعه سازی در آن بیشتر بوده است. خطای تعمیم افراطی، فیلتر منفی و برچسب زدن نسبتاً زیاد مشاهده شده البته خطاهای پیشگویی، شخصی سازی، سرزنش گری و تفکر دوقطبی هم در اشعار شاعر قابل ملاحظه دیده شده است. خطای ذهن خوانی و قضاوت گرایی بسیار کم و خطای باید اندیشی تقریباً وجود نداشته و این مسئله شاید به تفکر احساسی شاعر ارتباط داشته باشد و اینکه احساس می کند مسائل را باید آن گونه که هست پذیرفت. در نگاره های دوره مغول نیز عنصر خیال به نوعی خروج از مسیر واقع گرایی است و ارتباط مستقیمی با احساسات نگارگر دارد.اهداف پژوهش:تعیین خطاهای شناختی براساس نظریه آرون تی بک در دیوان خاقانی.بررسی انواع خطاهای شناختی در دیوان خاقانی و تطبیق آن با تخیل در نگارگری مغول.سؤالات پژوهش:تعیین خطاهای شناختی براساس نظریه آرون تی بک در دیوان خاقانی چگونه می باشد؟خطاهای شناختی در دیوان خاقانی و عنصر تخیل در نگارگری دوره مغول چگونه می باشد؟
تحلیل کاربست طرح واره های تصویر در داستان هفت شهر عشق منطق الطیر عطار موزه متروپولین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
108 - 128
حوزههای تخصصی:
حرکت عرفانی همواره یکی از موضوعات مطرح در عرفان و تصوف بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سلوک های طولانی می پرداختند. درواقع، عرفان و تصوف نوعی مسافرت و تجربه ای است که فرد در عین بی خویشی، خدا را در خود احساس می کند. بسیاری از چهره های نامدار تصوف، سیر آفاق و انفس را با یکدیگر آمیخته اند. مفهومی که موجب تطابق دو حوزه مذکور می شود، «انگاشت» یا «انگاره» نامیده می شود. طرح واره های تصویری به سه دسته عمده تقسیم می شوند: 1) حرکتی؛ 2) حجمی؛ 3) قدرتی. به اعتقاد جانسون، انسان با مشاهده حرکت خود و سایر پدیده های عینی و متحرک، ساخته ای مفهومی را در ذهنش به وجود می آورد. این ساخته حاصل تجارب فیزیکی انسان از جهان مادّی و متحرک هستند. طرح واره حرکتی، یکی از اقسام مهم و پرکاربرد طرح واره های تصوری در متون عرفانی است که با تحلیل آن می توان به علل اصلی توجه عطار به سفر سیمرغ و مسئله انتخاب عدد به عنوان راهبر پی برد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، به دنبال پاسخ این سؤال است که طرح واره های تصویری در ساختار و پیکره داستان منطق الطیر چگونه شکل گرفته اند؟ نتایج نشان می دهد که طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار به کاررفته است.اهداف پژوهش:کشف و درک دقیق تر مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار.بررسی طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار با تأکید بر نسخه مترپولین.سؤالات پژوهش: مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار چه جایگاهی دارد؟طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه عطار چگونه است؟
تحلیل اصل محرمیت در خانه های اقلیم گرم و خشک ایران در راستای پایداری شهرهای آینده (نمونه موردی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل محرمیت و زیر مجموعه های آن شامل سلسله مراتب، درونگرایی و پیوند معماری با طبیعت به وضوح در معماری سنتی خانه ها به خصوص در اقلیم گرم و خشک مرکزی ایران دیده می شود. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با هدف کاربردی و با اتخاد روش های استنباط کیفی و تحلیل میدانی منازل مسکن بومی شهر یزد انجام شده است. چهار نمونه موردی از خانه های سنتی این شهر (خانه علومی، خانه گلشن، خانه مروج و خانه رسولیان) به عنوان نمونه های موردی انتخاب شده اند و به لحاظ کیفی مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین روش گردآوری داده ها با کمک مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. با وجود اصل محرمیت در تمامی مناطق آب و هوایی ایران، این عنصر معماری در منطقه آب و هوایی گرم و خشک نمود بیشتری دارد. محرمیت از طریق معماری درونگرا، به کارگیری دالان، هشتی و راهرو و وجود حیاط مرکزی در راستای باز شدن گشودگی های فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی به داخل حیاط نمایان می شود. یافته ها حاکی از آن است که اگرچه برخی از ویژگی های مرتبط با اصل محرمیت در خانه های معاصر با متراژ کم و فشردگی بافت شهری و در قالب مسکن آپارتمان گونه قابل استفاده نیست، اما برخی از شاخصه های معماری بومی در راستای حفظ محرمیت قابلیت ظرفیت سنجی در راستای به هنگام شدن در مسکن معاصر را دارا هستند. عدم قرار دادن درهای خروجی موازی (رو به روی هم)، طراحی فضای پیش ورودی و توجه به سیرکولاسیون حرکتی به شکلی که فضاهای خصوصی ماند فضای خواب و استحمام از فضاهای عمومی تر مانند فضای پذیرایی، سرویس بهداشتی و آشپزخانه جدا شود، توجه به جایگاه حریم خصوصی در خانه ایرانی و عدم تطابق شکل گیری آشپزخانه های باز با این اصل، از مواردی است که می تواند در خانه های معاصر لحاظ شوند و گامی در جهت انطباق اصل محرمیت در راستای معماری مدرن برای ساخت مسکن در شهرهای معاصر و حتی آینده باشند.
واکاوی الگوهای فضاهای آستانه ای در بافت قدیم شهر بابل بر اساس نظریات الکساندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به مرور زمان از اواسط دوره قاجار تا دهه اول حکومت پهلوی، فضاهای عمومی و خصوصی، سلسله مراتب فضایی بین این دو و کالبدشان تغییر یافته و سبکی تلفیقی به وجود آمده است. یکی از فضاهایی که دستخوش تغییرات شده، فضای آستانه ای است که به عنوان یک مفهوم و کالبد، می تواند طیف وسیعی از مفاهیم مرتبط با عرف و فرهنگ را در برگیرد و فضا را واجد کیفیت کند. در باب اهمیت فضای آستانه ای می توان به دردسترس بودن فضای عمومی و ادغام آن با فضای خصوصی و ارتباط آن با کیفیت محیط شهری اشاره کرد تا جایی که کریستوفر الکساندر در مجموعه کتاب های سرشت نظم به مفاهیمی از حوزه معماری اشاره دارد که یکی از آنها مفهوم پیچیده آستانه است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله، بررسی طبقه همکف و اول در مناطق مسکونی از منظر ارتباط با فضای عمومی در مقیاس ساختمان و همچنین ارتباط بین محلات و ساختمان ها با یکدیگر در مقیاس خیابان و انطباق آن با نظریات کریستوفر الکساندر در زمینه آستانه است. ازاین رو این پژوهش عمدتاً بر فضاهای آستانه ای تمرکز می کند و الگوهای بین این دو مؤلفه را مبتنی بر نظریه کریستوفر الکساندر بررسی می کند. روش پژوهش: فرایند این پژوهش کیفی است و داده های آن با بررسی ادبیات موجود، مصاحبه و مطالعه مدارک ثبت شده (اسناد، نقشه ها و تصاویر)، مشاهده شخصی، عکاسی، ترسیم و تحلیل وضعیت موجود فضاهای آستانه ای جمع آوری شده است. بخش تاریخی شهر بابل در استان مازندران به عنوان مطالعه موردی این پژوهش انتخاب شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که سلسله مراتب دسترسی به فضای خصوصی خانه از فضای عمومی شهری و ارتباط بین محلات مسکونی در دوران قاجار باوجود تأثیر مدرنیته بر معماری آن دوران، منطبق بر نظریه الکساندر و متناسب و درخور با عرف، فرهنگ و نیازهای ساکنان بوده است.
واکاوی ویژگی های روایتگری در تصویرگری کتاب های علمی آموزشی رده سنی الف و ب (با تمرکز بر کتاب های دهه 90 هجری شمسی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
181 - 197
حوزههای تخصصی:
شناخت رابطه متن و تصویر شامل: ۱. انتخاب کردن موضوع علمی ۲. معرفی گروه های مخاطب کودک (گروه های سنی الف و ب) ۳. شناخت ادبیات خاص این دست کتاب های داستانی با موضوعات علمی-آموزشی و علاوه بر روایت غیرتخیلی (غیرداستان)، با ساختار روایی تخیلی (داستان) برای آموزش کودکان با اهمیت است. مسأله ی این مقاله، بررسی قوه ی روایتگری در تصویرسازی های کتب علمی-آموزشی (گروه سنی الف و ب) در ایران (دهه ی ۹۰ هجری شمسی) است. هدف این مقاله، بررسی توانایی های روایتگری در تصویرسازی متون و کتاب های کودکان (علمی-آموزشی مربوط به گروه سنی الف و ب) و شناختن آن به منظور توسعه دانش در تصویرسازی است؛ پرسش های پژوهش عبارتند از: ۱. برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب»، چه خصوصیات تصویری در تحلیل تصویرسازی های علمی-آموزشی روایتگر و روایی در واقعیت های علمی و بیان طبیعت، وجود دارد؟ ۲. تأثیر تصاویر درآموزش مباحث علمی (در اینجا به صورت خاص مخاطب کودک) چیست؟ این تحقیق از نوع «بنیادی» است و با تمرکز بر نوع جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای، «بنیادی نظری» است. گردآوری مطالب با استفاده از فیش، رجوع به کتاب های مورد تحلیل، منابع کتابخانه ای و اسنادی است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب مرتبط، مقالات، تحقیقات مرتبط با موضوع مورد بررسی و کتاب های مورد نظر در این مقاله است. نتایج پژوهش نشان می دهد تصویرسازی های علمی-آموزشی روایتگر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» دارای خصوصیات روایی و تصویری مشخص و شامل؛ ترتیب در حوادث داستان، نظم زمان ها در قاب تصاویر و کانون مندسازی روبرو بوده؛ بن مایه، فضا و مکان، تعلیق، مناسب با روایت، شخصیت پردازی؛ تصویرسازی فرجام، پایانبندی شامل واقعگرا و یا خیال پرداز؛ همچنین روایت غیرتخیلی (غیرداستان)، با یک ساختار روایی تخیلی (داستان) توانایی این را داراست که واقعیات علمی را به کودکان آموزش داد.
نقش ایجاد محله پیاده مدار برای سلامتی مردم منطقه کورکوردسر واقع در شهر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر نقش ایجاد محله پیاده مدار در جهت سلامتی مردم منطقه کورکوردسر می باشد. روش تحقیق توصیفی و کتابخانه ای و جامعه آماری شامل شهروندان محله مسکونی کورکوردسر در شهر نوشهر می باشند. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است، نتایج حاصل از آزمون ها نشان داد که در سطح معناداری فرضیه مورد بررسی تایید می گردد، یعنی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی(کاهش چاقی) ساکنین محله موثر می باشد که براساس نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه و در بررسی ساکنین محله می توان بیان داشت که بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله نقش بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد. پنج بعد فرعی(شاخص ایمنی، شاخص امنیت، شاخص مبلمان، شاخص دسترسی به خدمات، شاخص تسهیلات حمل و نقل، شاخص جذابیت و فضای سبز) بر سلامتی ساکنین محله موثر می باشد، ولی بالا بردن قابلیت پیاده مداری یک محله بر اساس شاخص فعالیت های اجتماعی نقش موثری بر سلامتی ساکنین محله ندارد و نتیجه گیری شده برای اینکه پیاده مداری به عنوان یک بخش از زندگی افراد در جهت حفظ سلامتی باشد توجه به شاخص های لازم و ضروری، همچنین کیفیت مطلوب پیاده راه ها امری مهم است که باید به آن توجه کرد.
ارتقاء امنیت محله و تأثیر آن بر امنیت پایدار با رویکرد CPTED و روش پرالونگ، نمونه موردی: شهرک ولیعصر شهر بستان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
101 - 116
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و رابطه آن با آسیب های اجتماعی و اقتصادی از مشخصه های اصلی الگوی توسعه شهری کشور در چند دهه اخیر است. هدف از این پژوهش بررسی آسیب های اجتماعی در محلات در شهر بستان آباد با رویکرد CPTED است. جامعه آماری موردمطالعه در این تحقیق بازدیدکنندگان از جاذبه های گردشگری است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 354 نفر محاسبه گردید. در خصوص روایی نیز بررسی بر اساس نظرات کارشناسان و متخصصین پرسشنامه از قابلیت خوبی برخوردار است. جهت تجزیه وتحلیل داده از روش پرالونگ استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی صورت گرفته از ارزش و شاخص های دسترسی، نظارت، قلمروگرایی و همچنین پشتیبانی و امکانات با رویکرد CPTED نشان می دهد که شاخص دسترسی باارزش و معیار نظارت برای شهرک ولیعصر باارزش 28/0 و همچنین معیار قلمرو گرایی برای این شهرک 625/0 و همچنین معیار پشتیبانی و امکانات رفاهی با امتیاز 5/0 می باشد که کمترین امتیاز به معیار نظارت با شاخص های سطح تمهیدات حفاظتی، نگهبان محله، استفاده از دوربین ها در محلات و همچنین گشت های پلیس می باشد که می تواند منشأ شکل گیری آسیب های اجتماعی و ناهنجاری در محله شهرک ولیعصر باشد.و همچنین افزایش نظارت نیرو های انتظامی و امنیتی با فعالسازی نیروهای مردمی و افزایشرتعداد دوربین های مدار بسته در مکان های حساس و در صورت نیاز در محلات مختلف می تواند کمک شایانی در به حداقل رساندن آسیب های اجتماعی و وقوع جرم گردد.
تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 109
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
قیاس الگوها و تدوین معیارهای کالبدیِ طراحی میان افزا در بافت قدیم شهر رشت در تناظر با مفاهیم پایه در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیرزمانی است که بافت ها و بناهای باارزش کشور به فراموش شده های ذهنی بدل و به حال خود رها شده اند. تعامل میان "نو"و"کهنه"، زیرِ پوشِ طرح های میان افزا، قادر خواهد بود تداوم کالبدی را از طریق ساختارهای جدید در پیوند با ساختارهای تاریخی به بافت باارزش بازگرداند. پژوهش حاضر در پی یافتن الگوهای طراحی مناسب در مقیاس بناهای میان افزا در بافت قدیم شهرها و دستیابی به اهم معیارهایی از جنس کالبد و اثرگذار در طرحِ بناهای میان افزا در زمینه پژوهش است. بنابراین، ضمن تبیین انواع الگوهای میان افزایی، به شکل کیفی و با بهره گیری از روش های توصیفی و تحلیلی، در بداعتی خلاقانه، مبانی نظری موجود را در تناظر با "مفاهیم پایه در معماری" قرار داده تا نموداری جامع از معیارها و ریزمعیارهای کالبدیِ اثرگذار در میان افزایی ترسیم کند. در ادامه، با بهره گیری از آراء متخصصان، مؤثرترینِ آن ها طی فرآیند سلسله مراتبی AHP شناسایی و کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوهای میان افزایی به کمک تکنیک TOPSIS ارائه داده شده است. از مقایسه تطبیقیِ مبانی نظریِ میان افزایی با مفاهیم پایه در معماری و تحلیل کیفی آن ها، نموداری شامل 4 معیار اصلی "فرم"، "پاسخ به بافت"، "فضا" و "مقیاس"، 15 معیار فرعی و 31 ریزمعیار به عنوان مؤلفه های مؤثر در میان افزایی، به دست آمد. بر اساس نظرسنجی از متخصصان نیز، الگوی طراحی "قیاس"، کاراترین روش طراحی در بافت رشت و برآوردن معیارهای کالبدی "پاسخ به بافت" و "فضا" به عنوان اثرگذارترین معیارهای میان افزایی، شناخته شد.
تعریف هنر بر اساس سوره مبارکه حمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
141 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو در تلاش برای درک مفهوم هنر اسلامی به سراغ مهم ترین مرجع اسلامی یعنی قرآن خواهد رفت. برای رجوع به قرآن نیاز است که مفهوم مورد نظر به دقت شناخته شود به همین جهت در این مقاله مفهوم عرفی هنر به وسیله گزاره ها و تعاریف علمی موجود که در زمینه هنر و مفهوم آن مطرح می شود، استخراج شده و مؤلفه های اصلی مفهوم هنر از منظر عرف متخصصان و جامعه هنری شناخته می شود. این مؤلفه ها عبارت اند از زیبایی، القاکنندگی، هشیارسازی، حرکت و تحول، موضوعات اصلی هنر و...؛ سپس با کمک کتب لغت معادل قرآنی مؤلفه های پیداشده استخراج شدند. برای زیبایی واژه حمد و حسن، القا همان واژه، هشیارسازی معادل ذکر، حرکت معادل تفکر و موضوعات معادل مثل ها، قصص، آیات و ... انتخاب شد. برای درک و تعریف مؤلفه اصلی یعنی حمد به سوره مبارکه حمد مراجعه کرده و بر اساس این سوره هنر و مؤلفه های آن را معنی می کند. بر این اساس هنر عبارت است از بروز حسن و کمالی که موجب جلب توجه و نظر مخاطب شده، در او ایجاد ذوق تحسین می نماید و در اثر آن وی را به کمالی رهنمون ساخته، او را به غایتی از جنس عبودیت و هدایت و دریافت نعمت سوق می دهد. این تعریف برگرفته از مفهوم حمد است زیرا ستایش زیبایی تنها در صورت ارتباط با حمد مورد قبول خداوند است. با توجه به این تعریف اگر هنر خلق کمال باشد این وصف تنها متعلق به خداوند است و تنها او شایسته چنین وصفی است و دیگران در این زمینه واسطه نمایان کردن کمال خلق شده توسط خداوند هستند. لذا از این منظر هنرمند در نقش حامد است یعنی کسی است که بروز حسن را درک کرده و خود و دیگران را در معرض تحسین آن قرار می دهد.
بازآفرینی شهری به مثابه یک نظریه برای بازتولید بین نسلی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
۵-۵
حوزههای تخصصی:
در ادبیات شهرسازی و مرمت در مواجهه با بافت های ناکارآمد، انواع مداخله همچون نوسازی، بهسازی، باززنده سازی و بازآفرینی دیده می شوند. نوع مداخله را ماهیت «زمان مند و مکان مند» بستر و لایه های گوناگون تشکیل دهنده آن از جمله ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی تعیین می کند. فارغ از چیستی و پیچیدگی این مفاهیم، در هر نوع مداخله توجه به دو نکته اساسی ضروری به نظر می رسد: 1) نظریه مبنا بودن و 2) زمینه مدار بودن. بنا بر اذعان بسیاری از دغدغه مندان، یکی از دلایل شکست برنامه ها و طرح های توسعه شهری بهره مند نبودن آنها از یک نظریه مدون است. کارکرد یک نظریه در درجه نخست ارائه یک چهارچوب ساختارمند برای فهم پدیده ها به گونه ای است که رابطه میان عناصر مختلف سازنده آن را مشخص ساخته و شالوده ای را برای اندیشه انتقادی فراهم می آورد. همچنین نظریه زمینه ساز رویکردهای عملی بوده و بستر را برای فهم بهتر مسئله در گام نخست و ارائه راه حل در گام های بعدی آماده می کند. با این مقدمه و با تمرکز بر مفهوم بازآفرینی شهری (urban regeneration) به عنوان رویکردی متأخرتر و همه جانبه تر و انطباق آن با معادل زیستی یا بیولوژیک آن و مبتنی بر «دگردیسی-پایایی» و البته به مثابه تئوری در نظر بگیریم، آنچه می توان در عمل از آن انتظار داشت روشن تر و ملموس تر خواهد بود. در بازتولید بین نسلی بیولوژیک تمرکز بر این است که چگونه صفات یک موجود زنده از رهگذر وراثت یا ژنتیک دچار دگرگونی می شوند و به عبارتی چه چیزهایی دچار دگردیسی شده و چه چیزهایی ثابت می مانند. در چنین دیدگاهی، فرزندان به عنوان فراورده یک فرایند، از محیط و والدین خود در قالب ویژگی های ژنتیک صفت هایی را به ارث می برند که می تواند در جنبه های فیزیولوژیکی و رفتاری نمود داشته باشد. با علم به اینکه قیاس شهر و موجود زنده گاه می تواند ما را دچار خطا کند و لازم است تفاوت های ماهوی این دو به خوبی فهم و لحاظ شوند، می توان انتظار داشت در بازآفرینی شهری نیز چنین سازوکاری تحقق یابد. از جمله اینکه این وراثت صرفاً منحصر به اندام (کالبد) نبوده و از بستر جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... متأثر خواهد بود؛ اینکه شباهت و تمایز بین نسل ها نیز دارای حدود و ثغور بوده اما همواره می توان رابطه وراثتی را به طور قطعی از راه های علمی تأیید کرد و در نهایت اینکه این ویژگی های موروثی از نسل های اولیه تا کنون در قالب صفات از طریق ژن ها به نسل های بعد انتقال یافته و با تأثیرپذیری از محیط دچار دگرگونی و تکامل شده اند. این ویژگی ها می توانند در جنبه هایی بارز و چشمگیر بوده و در برخی جنبه ها درونی و ناپیدا باشند. نکته مهم این است که با توجه به این تئوری، بافت جدید پس از فرایند مداخله و بازتولید، نمی تواند کاملاً با نسل(های) پیشین و بستر جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی خود ناپیوسته و بی ارتباط باشد.