مقالات
حوزههای تخصصی:
کم توجهی به جنبه های بصری مناظر شهری تاریخی منجر شده تا تصاویری مخدوش و ناخوانا از مناظر در ذهن شهروندان ثبت شود؛ بنابراین به فرآیندی برای مدیریت بصری مطلوب مناظر شهری تاریخی نیاز است تا مراحل آن با در نظر داشتن قابلیت های مناظر شهری به طور کامل طی شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی مبتنی بر قابلیت های محیطی در نمونه موردمطالعه و تدقیق مراحل انجام مدیریت مطلوب انجام شده است. دلیل انتخاب محدوده زندیه شیراز تغییرات این بخش در فرآیندهای توسعه و ساماندهی های اخیر است. در پاسخ به پرسش های پژوهش که فرآیند مدیریت بصری چه مراحلی دارد و در چه وضعیتی قرار دارد؟ و میزان قابلیت های محیطی در محدوده چقدر است؟ پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شناسایی قابلیت های محیط، با استفاده از تکنیک «شبکه تصویری» محدوده موردمطالعه شبکه بندی گردید. در گام بعد در قالب پرسشنامه تصویری از متخصصان خواسته شد تا به هر یک از قابلیت های موجود در این محدوده، متناسب با تصاویر و شناخت قبلی امتیاز دهند. علاوه بر این، وضعیت مراحل مختلف فرآیند مدیریت بصری در شیراز نیز ارزیابی شد. نتایج نشان داد که «چالش های طراحی و برنامه ریزی»، «چالش های مدیریتی» و «چالش های مرتبط با شناخت بستر» سه دسته مشکلات وضعیت فعلی بافت تاریخی شهر شیراز هستند. در فرآیند مدیریت بصری، مراحل «تدوین اهداف حفاظت بصری» و «ساماندهی منظر» از کمترین میزان برخوردار است و دارای اولویت برای اقدام است. در انتها فرآیند مدیریت بصری مناظر شهری تاریخی قابل کاربست در بافت تاریخی شیراز تبیین گردید و با تأکید بر مرحله چارچوب گذاری و قابلیت های محیطی مشخص شد که پهنه شماره 5 محدوده زندیه (محدوده مجاور مسجد و حمام وکیل) تمامی قابلیت ها را در حد مطلوب دارد و پهنه شماره 2 (محدوده دیوان خانه) از سایر بخش ها امتیاز کمتری را به خود اختصاص داده که نیازمند رسیدگی بیشتر است. نتایج پژوهش حاضر در اتخاذ تصمیمات بهینه و اولویت بندی اقدامات پیشنهادی برای مداخله در محدوده بافت تاریخی کاربرد خواهند داشت.
تحلیل فضایی صرفه های ناشی از تجمع در مقیاس کوچک: تخصصی شدن و تنوع فعالیتهای اقتصادی در شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل صرفه های ناشی از تجمع فعالیت های اقتصادی از دیرباز موردتوجه محققان بوده است. مطالعات صورت گرفته در این رابطه بیشتر در حوزه اقتصادی و در سطح کشور و منطقه بوده و کمتر به مقیاس کوچک تر از شهر و به خصوص خیابان ها پرداخته شده است. در این پژوهش به جای این که شهر به صورت یک کل واحد در نظر گرفته شود، ساختارهای اصلی اقتصادی شهر به تفکیک خیابان ها موردبررسی قرارگرفته و با بررسی سه هزار و ۸۰۴ فعالیت یا بنگاه اقتصادی در شهر کازرون با استفاده از شاخص نسبت مکانی، هرفیندال-هریشمن و شانون وضعیت تجمع بنگاه ها و آثار آن ازجمله تخصصی شدن و تنوع در سطح خیابان ها موردبررسی قرارگرفته است؛ بنابراین ضمن شناسایی و ارائه مکان محور خیابان های تخصصی و متنوع، فعالیت اقتصادی مربوطه نیز ارائه شده است. نتایج نشان دهنده این امر است که فعالیت های اقتصادی با توجه به نوع خدماتی که ارائه می دهند در کنار فضای موردنیاز برای فعالیت، اهمیت دسترسی سواره، میزان جریان پیاده و نزدیکی به مراکز جمعیتی می توانند در موقعیت های خاصی از شهر متمرکز یا پخش گردند؛ به طوری که فعالیت های فنی مثل خدمات وسایل نقلیه (بولوار خرمشهر) و خدمات کشاورزی (خیابان فردوسی) در خیابان های عریض تر و دورتر از مرکز شهر و فاقد جریان پیاده، مشاورین املاک بیشتر در توسعه های جدید (بولوار پردیس)، مراکز درمانی در مرکز شهر (خیابان سلمان فارسی)، خیابان های متنوع (خیابان شهدای شمالی و جنوبی، ابوذر، حضرتی و امام خمینی) دارای عرض کمتر نسبت به خیابان های تخصصی و در نزدیکی ناحیه تجاری مرکزی شهر، پیاده روهای شلوغ تر و تنوعی از فعالیت های مختلف را در خود جا داده اند.
کنشگری ارتباطی در مدیریت پروژه های شهری، نمونه مورد مطالعه: مدیریت شهری زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنش مبتنی بر تعامل و تفاهم چندجانبه، الگویی است ریشه در نظریه کنشی یورگن هابرماس که اصول آن در مشارکت، مباحثه، تفاهم، تمرکز و انحصار خارج از قدرت تبیین می شود. مدیریت شهری نوین با این رویکرد می تواند توسعه شهری را با نگاه جمعی و کارشناسی کثرت گرا به پایداری سوق دهد. این پژوهش باهدف تبیین رویکرد کنش ارتباطی هابرماس در مدیریت میانی در پیشبرد پروژه های توسعه شهری انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی مبتنی بر رویکرد داده بنیاد است که به شیوه پدیدارشناسی (تفسیری استقرایی) شکل گرفته است. واحد جغرافیایی و جامعه موردمطالعه، شهر زنجان و مدیریت های اثرگذار بر توسعه شهری هستند. گردآوری داده ها حاصل مصاحبه های نیمه ساختارمند و مشاهده های موردی است که در آن مدیران میانی سازمان های با اثرگذاری بیشتر در مدیریت شهری با حجم نمونه ای بالغ بر 45 نفر بوده اند. تحلیل داده بر اساس مدل داده بنیاد در فرایند کدگذاری باز انجام و با کدگذاری محوری و انتخابی، مفاهیم و مقوله های کلیدی استخراج گردید. تبیین تفسیری مقوله ها و مفاهیم استخراج شده در مدل پارادایمی مبتنی بر شرایط علّی، زمینه ای، میانجی، راهبردی انجام گرفته و شرایط پیامدی تبیین گردید. نتایج نشان می دهد مقوله های قدرت، ترس، مقاومت، اجبار، فردگرایی و انحصارگرایی، اطاعت و دستورپذیری، وابستگی و منافع سازمانی به عنوان عوامل غیر کنشی و تعامل، پذیرش و مقبولیت، نقدپذیری، تفاهم، مشارکت نهادی و ارتباط داده ای به عنوان عوامل کنشی فعال شناخته می شوند. پیامد های حاصل از شرایط علّی، زمینه ای میانجی و راهبردی نشان می دهد یک جانبه نگری، فردگرایی، تفکر سیاسی و جناحی، تغییرات مداوم، رویه های اداری، کاهش سرمایه اجتماعی ناشی از انحصارطلبی، ناتوانی مدیریت شهری در پیشبرد کیفی و به هنگام پروژه های شهری و نارضایتی شهروندان پیامد مانع برای ایجاد کنش ارتباطی است. شرایط پیامدی تقویت حس تعلق، کنش مفاهمه ای، همیاری و همکاری نهادی، تخصص مبتنی بر مشورت، کثرت گرایی و هم افزایی نهادی را مؤثرترین شرایط پیامدی در پیشبرد کیفی مدیریت پروژه های شهری تبیین کرده است.
تحلیل کیفی پایداری اجتماعی مسکن مهر شهر جدید گلمان ارومیه، حاشیه نشینی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت شهری در کشور در چند دهه گذشته، کمبود مسکن را به مسئله اصلی جامعه شهری بدل کرده است. طرح مسکن مهر به عنوان یک سیاست اجتماعی در حوزه مسکن با هدف تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار کم درآمد جامعه شهری و کنترل قیمت مسکن در دهه گذشته اجرا شد. نتیجه آن شکل گیری مجتمع های مسکونی همگون به لحاظ کالبدی _ فیزیکی ولی ناهمگون به لحاظ فرهنگی و ناپایدار از نظر اجتماعی است. این پژوهش با هدف تحلیل کیفی پایداری اجتماعی در مساکن مهر شهر جدید گلمان ارومیه براساس راهبرد استفهامی _ تحلیلی طراحی شد. روش اجرای تحقیق باتوجه به ماهیت روش، کیفی از نوع مردم نگاری است، ابزار و تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبه و مشاهدات مستقیم پژوهشگر بوده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان مساکن مهر شهر جدید گلمان بوده که باتوجه به ماهیت پژوهش، 22 نفر از مدیران و ساکنان مجنمع های مسکونی به شیوه نمونه گیری هدفمند براساس معیار اشباع نظری به عنوان نمونه آماری تعیین گردید. بعد از انجام مصاحبه و گردآوری اطلاعات، تحلیل محتوای مصاحبه، مفاهیم و مقولات با ارجاع به دیدگاه امیک(چگونگی تفکر مردم بومی) پاسخگویان و برداشت اتیک (توصیفی از باور یک تحلیلگر اجتماعی) مبتنی بر مشاهدات و دانش تئوریک محقق، مستندسازی و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از وضعیت ناپایداری اجتماعی در ابعاد ضعف هویت محله ای، ضعف سرمایه اجتماعی، تمرکز فقر، احساس طرد و نابرابری اجتماعی، ضعف فرهنگ آپارتمان نشینی، جدایی گزینی فضایی، عدم تجانس فرهنگی و احساس نارضایتی از کیفیت زندگی باوجود صاحب مسکن شدن در بین پاسخگویان است که تداوم چنین وضعیتی این شهر را به گتوی فقرا و حاشیه نشینی مدرن تبدیل خواهد کرد.
رهیافت فراترکیب در حوزه مطالعات مکان سازی با رویکرد بیوفیلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شتاب مداوم روند شهرنشینی در سراسر جهان منجر به تشدید معضلات زیست محیطی شده و حفظ عرصه های طبیعی توسط مکان سازی استاندارد و باتوجه به راه حل های مبتنی بر طبیعت ضمن این که نقش مهمی در رفاه کلی جوامع شهری داشته منجر به افزایش مزایای متعددی مانند بهبود کیفیت هوا، کاهش کربن شهری و افزایش تنوع زیستی (که از عوامل اصلی کیفیت زیستگاه های شهری امروزی هستند) می گردد. این مقاله فراترکیبی از مطالعات جهانی در زمینه مکان سازی با رویکرد بیوفیلیک ارائه می کند و هدف از این تحقیق، تجزیه وتحلیل و ترکیب ادبیات موجود در مکان سازی، به ویژه با تمرکز بر ادغام اصول طراحی بیوفیلیک است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت، کیفی با یک بررسی سیستماتیک و فراترکیب کیفی با استفاده از یک رویکرد استقرایی( همان طور که به وسیله ساندلوسکی و بوروسو پیشنهاد شده) انجام شد. ما یک جست وجوی سیستماتیک ادبیات را در دو پایگاه داده سمانتیک اسکولار و وب آف ساینس در سال های اخیر( با به روزرسانی سال 2023) انجام دادیم و نتایج هر مطالعه با استفاده از کدگذاری استقرایی در نرم افزار مکس کیودا مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. مطالعات صورت گرفته بین بازه زمانی 2017-2023 قرار دارند. بیشترین مطالعات منتخب این پژوهش به سال 2020 با 36 درصد تعلق می گیرد. کدهای استقرایی این پژوهش در قالب پنج مقوله اصلی زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، عملکردی و کالبدی دسته بندی شدند. باتوجه به میزان شباهت مفاهیم شناسایی شده، در قالب 12 مقوله فرعی و باتوجه به میزان شباهت مقوله های فرعی، آنها به 28 شاخص طبقه بندی شدند. نتیجه نشان داد که کیفیت مکان سازی و طراحی بیوفیلیک(گرایش ذاتی به طبیعت) می تواند با سطوح مختلف ارتباط با طبیعت و درک انسان مرتبط باشد و اگرچه ادبیات موجود ، بیوفیلیک و مکان سازی را به عنوان پدیده هایی مستقل گزارش می کنند، اما نتایج ما روایتی متفاوت را بیان می کند و نشان می دهد که آنها درهم تنیده شده اند و برای ارتقای کیفیت محیط شهری و توسعه فضای شهری بسیار ضرروری ارزیابی می شوند. این مطالعه تلاش کرده اهمیت توازن بین محیط زیست شهری و توسعه فضای شهری را از طریق این موضوع نشان داده تا پس از آن در پژوهش های آتی بتوان از رویکردی جدید با نام مکان سازی بیوفیلیک استفاده کرد.
تبیین آثار شاخص های کالبدی، بصری و محیطی بر سلامت شهری در شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت موضوع سلامت شهری باعث شده که امروزه مفهوم قلب شهری در بیش از 40 کشور دنیا با محوریت موضوع رفع نابرابری های محیطی دنبال شود. از همین رو، برای بسیاری از دولت ها، آگاهی بخشی روزافزون در مورد تأثیرات محیطی بر سلامت انسان، به یکی از وظایف اصلی دولت ها در ارتباط با شهروندان و تببین رویکردهای جدید در مطالعات و برنامه ریزی شهری تبدیل شده است. این مطالعه مبتنی بر اهمیت موضوع برنامه ریزی و کیفیت محیطی و سلامت شهری، به بررسی این مهم در شهر قم پرداخته است. پژوهش حاضر که از نوع مطالعات کتابخانه ای و میدانی است با روش توصیفی_ تحلیل و پیمایشی و با بهره گیری از پویش محیطی گسترده توسط تیم اجرایی(عکسبرداری، فیش برداری، مصاحبه و تهیه گزارش های غیررسمی با شهروندان هر منطقه، مشاهدات میدانی و توزیع پرسشنامه) به مرحله انجام رسیده و نتایج آن که با استفاده از نرم افراهایSpss16، ArcGIS تجزیه و تحلیل شده، نشان می دهد که تحت تأثیر مسائل، مشکلات، کمبودها و ضعف شناخت و برنامه ریزی های مورد نیاز در حوزه ارتقا و بهبود شاخص های کیفیت محیطی، کالبدی و بصری حال حاضر شهر قم، ابعاد مختلف سلامت شهری(سلامت اجتماعی، روانی و جسمانی) شهروندان قم در درجات مختلف تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی را دریافت می نمایند که در این میان، بُعد روانی شهروندان شهر قم در اولویت بررسی و برنامه ریزی برای آینده بایستی قرار گیرد . مقایسه میانگین زیرشاخص های سلامت شهری(روانی، جسمانی و اجتماعی) نشان می دهد که بالاترین میانگین (2.57) متعلق به زیرشاخص سلامت اجتماعی و پایین ترین میانگین (2.30) متعلق به زیرشاخص سلامت روانی است. در کل با توجه به میانگین های به دست آمده هیچ کدام از ابعاد سلامت در شهر قم وضعیت مناسبی ندارند؛ زیرا میانگین تمام زیرشاخص ها بسیار کمتر از حد متوسط(3) است.