فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶
164-184
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی و افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه مشکلات متعددی را در بخش های مختلف از جمله مسکن ایجاد کرده است. بررسی شاخص های مسکن اعم از کمی و کیفی در برنامه ریزی ها و توسعه مسکن در شهرها بسیار مفید است. مشهد بعنوان پایتخت معنوی و دومین کلانشهر کشور مشکلات متعددی را در بخش مسکن دارد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی و تحلیل شاخص های مسکن شهری در شهر مشهد پرداخته شده است. جامعه آماری در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نمونه در کل شهر است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تاپسیس (Topsis)، رگریسیون و ضریب پراکندگی و برای ترسیم نمودارها از نرم افزارSPSS و نقشه ها از نرم افزارArc-GIS کمک گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در سطح بندی مناطق ۱۳ گانه با توجه به شاخصهای 6 گانه و متغییرهای 22 گانه و نهایتاً شاخص ترکیبی بدست آمده از مدل TOPSIS مناطق شهر مشهد از نظر برخورداری از شاخص های بهداشت، اقتصاد، کالبدی، رفاهی،تاسیسات و استحکامی دارای میانگین 34/0 بوده که نشان از پایین بودن امتیاز شاخص ها می باشد و تا رسیدن به حد مطلوب که عدد (1) یک است راهی طولانی در پیش دارد. این شاخص در دو منطقه 9 و 11 بالای میانگین و در یازده منطقه دیگر کمتر از میانگین است که نشان دهنده نابرابری، ناهمگنی و عدم تعادل در بین مناطق شهرداری است. تحلیل رگرسیونی انجام گرفته نیز نشان می دهد شاخص های بهداشتی، تاسیساتی و رفاهی بیشترین و در اولویت بعدی به ترتیب شاخص های، اقتصادی،کالبدی و استحکامی در بخش مسکن در شهر مشهد مؤثر بوده اند. لذا با استفاده از نتایج حاصل شده مناطق نامناسب بعنوان گروه های هدف باید در دارای اولویت برنامه ریزی قرار گیرند.
نگاه و نقدی ساختاری و محتوایی به مقاله «شکل گیری فضا در اثر پیوند مفهومی «موسیقی – ریاضی» و معماری (مطالعه موردی: جلوخان و آسمانه گنبدخانه مسجد شیخ لطف الله اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۳
11 - 20
حوزههای تخصصی:
بشر هنر را پدید آورد تا ابزاری باشد برای ابراز احساس و انتقال آن به دیگران. در این بین طبق نظریه و دیدگاه فیلسوفان، زیبایی شناسی و رسیدن به امر زیبا همواره دغدغه انسان خردمند بوده است، اینکه چطور زیبا بیندیشد و زیبایی ها را ببیند و آن را با استفاده از تکنیک و خلاقیت، بازآفرینی کند. هنرهای تجسمی و معماری، گونه ای از بازنمایی تصورات انسان در آفرینش هنری بود و در کنار آنها تنها پدیده انتزاعی و تجریدی هنر موسیقی بود که فارغ از عدم وجود جنبه های بصری و درک و دریافت اولیه، به پدیده ای رازگونه مبدل شد که درک و دریافت مختصات آن، نیاز به دانش و بینش ثانویه دارد. اگرچه موسیقی به لحاظ مختصات ساختاری، شاید در ظاهر، قابل انطباق با هر پدیده ای که در ساختار آن مهندسی و چینش وجود دارد، باشد ولی چنانچه اندکی ژرف تر بنگریم متوجه خواهیم شد که این دو هم جنس و هم سنخ نیستند. در این گفتار به تجزیه و تحلیل و نقد ساختاری و محتوایی یکی از مقالات بین رشته ای معماری و موسیقی، پرداخته خواهد شد که سعی دارد با هم پوشانی مصادیق، مختصات این دو هنر را در کنار یکدیگر قرار داده و در نتیجه، صورت و معنا را به یکدیگر الصاق کند و در این مسیر، جنبه احساسی به مستندات علمی و پژوهشی غلبه یافته و وجود خطاهای فاحش در تبیین مبانی نظری و طریقه اثبات انطباق آنها، از اعتبار و منزلت مقاله کاسته است.
اعجام و شکل گیری خطاطی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۳
33 - 42
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش شده تا عوامل و زمینه های شکل دهنده به خطاطی اسلامی و نحوه پیکریابیِ حروف و ترکیبات از خلال زمینه های اجتماعی، متون تاریخی و سنگ نوشته های قرن اول هجری، شناسایی و تبیین شود. طبق روایت های غالب در پژوهش های غربی منشأ خط عربی به پیش از اسلام برمی گردد، و در شکل حروف از نبطی و در ساختار خطاطانه از سریانی گرفته شده است. این در حالی است که اختلافات طرح شده در قرن نخست اسلامی، مهمترین محل و محمل شکل دهی به خطاطی بوده و مسائل اختلافی در بدو اسلام، به خصوص در مورد قرآن، نیازمند راهکارهایی برای حل وفصل بوده اند که از دل آنها بخش مهمی از علوم، قواعد و قوانین اسلامی شکل گرفته است. خطاطی اسلامی، مبتنی بر چنین ضرورتی، در پی رفع مدون و نظام مندِ اختلافات ناشی از تفسیر، تأویل، جمع، قرائت و اعجامِ مصاحف شکل گرفته است. اعجام به عنوان علمی برای رفع شبهه و خطا، برخلاف آنچه عموماً بیان شده است، تنها شامل زیروزبر/نقطه گذاری نمی شده و شکل حروف و کلمات را نیز در نظر می گرفته است. اعجام در رسم الخط، در یک سیر تحول، در تکامل یافته ترین شکل خود، حروف را به منفردترین عناصر ممکن (مقوس، منتصب، منحن و منسطح) تجزیه کرده و سپس برای این عناصر شکل و اندازه ثابتی تعیین و نهایتاً حروف را در ترکیب مجدد این عناصرِ پایه ای از یکدیگر متمایز کرده است. پس از این، حروف به شکلی مشابه تکرار شده و به شکلی منظم در متن جا می گیرند. خطاطی اسلامی در چنین ساختاری زاده شده و قوام و تداوم یافته است.
تصویرسازی آیینی-روایتی اسطورگی خدایان در نگاره های ایران پیش از تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۳
43 - 54
حوزههای تخصصی:
نگاره های تصویرسازی شده، روی ادوات مختلف، بخشی از هنرهای کهن ایران را تشکیل می دهد. واکاوی تاریخی سابقه این هنر را به پیش از تاریخ و مردمان ایران قدیم بازمی گرداند. از میان این نگاره ها، تصویر-نگاره های ویژه ای قابل تمییز است که به نظر می آید، در ضمن اینکه با تفکر و هدف بنیادین ویژه ای به تصویر درآمده اند، دارای مضامین نشانگی و فرهنگی خاصی نیز هستند. نگاره های نامبرده پیکره های شبیه سازی شده ای را نشان می دهد که در حال انجام نوعی حرکات موزون و معنادار هستند. دقت نظر در نقش ها، عناصر تصویری، پیکره های شبیه سازی شده و اعمالی که در این نگاره ها انجام می شود، منعکس کننده این موضوع مهم است که این آثار برای خوانش، نیاز به مطالعه علمی، هنری و نیز فرهنگی عمیق دارند. مقاله حاضر قصد دارد به این مهم دست یابد. بر پایه این مطالعات و در تأویلی ژرف نگرانه، پیکره های یاد شده در حال انجام حرکات رقص گونه، فرا انسانی و اسطوره ای شناخته شده و بر همین اساس از این دست نگاره ها، با عنوان نگاره های تصویرسازی شده با رقص خدایان، یاد می شود. با خوانش تاریخی-هنری و نشانه شناختی تصاویرِ نگاره ها انسان ها در حال انجام حرکات موزون ویژه ای، موسوم به رقص خدایان، به مثابه متن فرهنگی-هنری دریافت می شوند. در این مداقه سؤال اساسی این خواهد بود که تولید و دوام فرهنگی-هنری این گونه از نگاره ها، در هنرهای تجسمی ایران پیش از تاریخ، چگونه توجیه پذیر است؟ از اهداف ویژه جستار حاضر مطالعه بخشی از فرهنگ و هنر ایران پیش از تاریخ، با اتکا به اسناد تاریخی-هنری و اتخاذ شیوه های نوین علمی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تصویرسازیِ این گونه نقوش فراتر از تزیین صرف بوده و با مفاهیمی چون نماد، باورهای دینی-فرهنگی، اعتقادات و جهان بینی اسطوره ای و روایت های این مردمان، ارتباط عمیقی دارد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با روش تبارشناسی تاریخی و رویکرد نشانه شناسی پدیدارها به نگارش در آمده است. شیوه اتخاذی این مقاله تحلیلی-تأویلی است و گردآوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای مهیا شده است.
بازنمایی خاطره شهری به مثابه تصاویر عکاسانه سوررئالیستی در کتابِ «دوران کودکی در برلین حوالی 1900»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
31 - 40
حوزههای تخصصی:
فضا، مکان، و شهر مفاهیمی کلیدی در نوشته های «والتر بنیامین»، فیلسوف و متفکر آلمانی، محسوب می شوند. وی در آثارش خصوصاً تجربه ادراکی مواجهه با فضاهای شهری مدرن را مورد مطالعه قرار داده است. در میان نوشته های شهری بنیامین، کتاب «دوران کودکی در برلین حوالی 1900» از جایگاهی متمایز برخوردار است. این کتاب از طریق پروژه ناتمام «وقایع نامه برلین» ظهور پیدا کرد و روایت تجربیات و خاطرات دوران کودکی وی از زندگی در برلین مدرن در سال های انتهایی قرن نوزدهم و سال های ابتدایی قرن بیستم است. بنیامین، به منظور یافتن راهکاری مناسب برای بازنمایی خاطرات دوران کودکی اش از تجربه کلان شهری، از ظرفیت های تکنولوژی های بازتولیدی مدرن، همچون سینما و عکاسی، بهره می گیرد. پژوهش حاضر سبک نگارشی بنیامین در اثر مذکور در توصیف فضاهای شهری را با شیوه عکاسی «اوژن آتژه»، عکاس فرانسوی، از فضاهای شهری پاریس مقایسه می کند. خودِ او آتژه را از پیشگامان عکاسی سوررئالیستی محسوب می کرد و معتقد بود تصاویر شهری آتژه از کیفیتی رؤیایی و وهم گونه برخوردارند. هدف پژوهش: مقاله حاضر می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری بنیامین از تکنولوژی های نوین، خصوصاً عکاسی، در بازنمایی خاطرات شهری دوران کودکی اش چگونه نقشی تعیین کننده در سبک نگارش و ساختار متن ایفا می کند. مقاله بر آن است که دلالت های اجتماعی و سیاسی ای را که بنیامین، با اتخاذ رویکرد عکاسانه-سوررئالیستی، در بازنمایی خاطرات کودکی اش از شهر برلین به آن ها اشاره کرده است برجسته سازد. روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر این نتیجه را مطرح می کند که تصاویر عکاسانه-متنیِ بنیامین از تجربه و خاطره کلان شهری نه تنها در رابطه با گذشته بلکه در پیوند با زمان حال و آینده معنا پیدا می کنند. تصاویرِ «بی صدا» و سوررئالیستیِ او از خاطرات دوران گذشته برلین، در مواجهه با تبلیغات پرشکوه و نویدهای فریبنده حزب نازی، پژواک و معنای خود را پدید می آورند.
گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای پژوهشی در مطالعات حوزه زیبایی شناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
85 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تنوع نگرش های موجود در پژوهش های مختلف زیبایی شناسی معماری به موضوعی میان رشته ای و پیچیده مبدل شده که در حال توسعه ایده های نظری جدید بر مبنای حوزه ای وسیع است. به طوری که از دهه 70 میلادی تاکنون، جنبه ها و اصول زیبایی شناسی عمدتاً براساس دیدگاه های نظری و تجربی مختلف در حال گسترش است و این موضوع موجب تغییر بینش پژوهشگران نسبت به قواعد کلی پیشین شده است. لذا توجه محققان به زمینه های گوناگون مسائل نظری زیبایی شناسی سبب پدیدآمدن نگرش هایی جدید در خصوص جنبه های ارزیابی آثار معماری شده است، ولی با این حال اجماع و توافق اندکی در خصوص چارچوب های نظری و مفهومی این موضوع وجود دارد، مواردی که هنوز در بسیاری زمینه ها بحث برانگیز است. لذا در این راستا، این پرسش ها مطرح می شوند که مقوله های اصلی پژوهش های معاصر در حوزه زیبایی شناسی معماری چیست؟ و چه معیارهای ارزیابی در تحلیل زیبایی شناسی رویکردها به کار گرفته شده اند؟هدف پژوهش: این پژوهش پیرامون مواضع مختلف موضوع به گونه شناسی و مقایسه تطبیقی رویکردهای مرتبط تمرکز می یابد. چراکه اهمیت شناخت این رویکردها از این واقعیت ناشی می شود که پژوهش در زمینه ایده های زیبایی شناسانه که اساساً مرتبط با موجودیت فرهنگی انسان است، امکان بازگردانی مواضع نظری به فرآیندهای عملی خلاقیت و ادراک محیط و توسعه های بیشتر را محیا می سازد. روش پژوهش: تحقیق کیفی حاضر با استفاده از یک روش توصیفی و متعاقباً تحلیل محتوای کیفی تحت رویکردی تطبیقی-تفسیری به شناسایی متغییرهای اصلی موجود در روش شناسی پژوهش های شاخص و معتبر علمی پرداخته و با استدلال منطقی سعی بر تدقیق و مقایسه مبانی بینشی و نتایج تبیینی آنها دارد. در این راستا در مجموع 81 پژوهش در بازه زمانی 1989 تا 2017 در قالب کتاب و مقالات معتبر علمی از طریق موتور جستجوی گوگل اسکالر شناسایی شدند. دامنه اطلاعاتی این پژوهش معطوف به مطالعاتی است که با توجه به شالوده معرفت شناسی آنها به طور خاص موضوع زیبایی در معماری را مورد مطالعه قرار داده اند. لذا به شیوه تمام شماری، نمونه های در دسترس به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند.نتیجه گیری: مفهوم سازی در خصوص رویکردهای مطالعاتی زیبایی شناسی معماری، باید فراتر از ترجیحات شناختی و یا ادراکی انسان و ارزیابی بلافصل یک اثر (که در یک بافت متحدالمرکز، منفعل، شیء محور است) بسط یابد. لذا لزوم توسعه حوزه های روش شناختی ارزیابی های مبتنی بر «تجربه» انسان از محیط موجب می شوند تا عملاً همه جوانب محیط از جمله مطلوبیت آن و ارتقاء بهزیستی انسان را شامل شود. از این رو ضرورت دارد تا نگرش های پژوهشی از طریق رویکردهای انسان محور و با در نظرگرفتن ادراک چندگانه و پویا در بستری از یک گفتمان زیست محور، فعال، مشارکتی و تجربی به مطالعات زیبایی شناسی در این حوزه بپردازند، چراکه مفهوم زیبایی شناسی در معماری نیازمند شناخت دیدگاه عمیقی از بحث ادراک زیبایی از منظر «تجربه ادراکی» انسان است.
ارائه الگوها و قابلیت های گردشگری شهرستان لالی در استان خوزستان
حوزههای تخصصی:
شناسایی قابلیت ها و الگوهای گردشگری هر منطقه در راستای توسعه گردشگری آن منطقه حائز اهمیت است. صنعت گردشگری می تواند به عنوان راه حلی پایدار در جهت حفظ میراث صنعتی مناطق صنعتی و نیز احیاء الگوهای فرهنگی و محلی در حال نابودی مطرح گردد. در این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از روش شناسی توصیفی- تحلیلی به بیان قابلیت ها و جاذبه های گردشگری شهرستان صنعتی لالی به منظور توسعه صنعت گردشگری پرداخته شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و اسناد و گزارش های موجود در خصوص ویژگی های فرهنگی - اقلیمی عشایر بختیاری و تاریخچه صنعت نفت در این منطقه می باشد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که وجود شاخصه های اقلیم عشایری چه از جنبه فرهنگی و چه ازلحاظ منظر طبیعی منطقه موردپژوهش را از حیث توسعه گردشگری به سوی الگوهای گردشگری عشایری، فرهنگی و اکوتوریسم هدایت می نماید؛ و نیز شاخصه های تاریخ صنعتی منطقه و معماری به جامانده از آن، به سوی الگوهای گردشگری صنعتی و شهری رهنمون می گردد.
بررسی اصول معماری ایران از دیدگاه دکتر محمد کریم پیرنیا و دکتر محمدمنصور فلامکی
حوزههای تخصصی:
معماری به عنوان یکی از جلوه های هنر، سهم ویژه ای در انتقال اصول و ارزش های نظری هر جامعه بر عهده دارد. معماری را می توان تنظیم رابطه درون و بیرون متأثر از ماهیت دو وجه آن دانست. آثار معماری به ویژه زمانی که صحبت از معماری اسلامی در میان باشد، تجلی بخش سنت اسلامی است که در ادوار مختلف، به صورت های متفاوتی در آثار مختلف تجلی یافته است. این آثار با هر شکل و کارکردی که باشند، بر اصولی واحد استوارند، تحت عنوان اصول معماری ایرانی از آنها یاد می شود. این اصول به تعبیر دکتر پیرنیا و دکتر فلامکی است که در گونه های مختلف معماری نمود پیدا کرده است. بر همین اساس معمار مسلمان، سعی در متجلی کردن این اصول در ساختار معماری خود داشته و در این باره از راهکارهای مختلفی نیز بهره جسته است. هدف پژوهش نحوه نمودپذیری اصول معماری ایران و همچنین ریشه یابی آنها از دیدگاه دکتر پیرنیا و دکتر فلامکی است. تحقیق حاضر از حیث ماهیت کیفی بوده و داده ها با ابزار کتابخانه ای شامل کتب و نشریه های تخصصی گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که معماری ایران دارای ویژگی هایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است و اصول معماری آن برگرفته از مبانی اعتقادی و ایدئولوژیک اسلامی هستند و معمار مسلمان با علم به این مبانی و در جهت تجلی آنها در آثار خویش، از این اصول بهره گرفته است.
تحلیل محتوای رویکرد مجله آپوزیشنز نسبت به تئوری معماری پس از مدرنیسم (1984-1973)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی گمان جریان مدرنیسم در اواخر سده بیستم با نقدهای بسیاری در نشریه های معماری روبه رو بوده است. این نقدها هم موجب شکل گیری معماری پست مدرن بوده اند و هم دیگر جریان های هوادار مدرنیسم را نمایندگی کرده اند. مجله آپوزیشنز به عنوان معتبرترین مجله معماری، در اواخر سده بیستم نویسندگان و نقدهای گوناگونی از هر دو طیف را در بر گرفته است. با طرح این «پرسش» که «مجله آپوزیشنز در طول سالیان نشر خود چه رویکردهایی از نقد مدرنیسم را نمایندگی می کرده است؟» تلاش می شود تا جایگاه آپوزیشنز در مسیر شکل گیری تئوری معماری پس از مدرن مورد مطالعه قرار گیرد. می توان این «فرضیه» را مطرح کرد که آپوزیشنز با طیف گسترده نویسندگان، که هرکدام بعدها از سردمداران شکل های مختلف تئوری معماری پس از مدرن بوده اند («پیتر آیزنمن»، «کِنت فرامپتون»، «رِم کوله اس»، «رافائل مونئو»، «دنی س اسکات براون»، «مانفردو تافوری»، «برنارد چوم ی» و دیگ ران)، می تواند نمونه خوبی برای ارزیابی جریان حاکم بر تئوری معماری در آن دوره مهم باشد.هدف پژوهش: عبارت است از واکاوی اندیشه های منتقدانی که در یک بازه زمانی تأثیرگذار، تئوری معماری پس از مدرن را رقم زده اند.روش پژوهش: چارچوب نظری مقاله به کمک شیوه استدلال منطقی به نگارش درآمده و برای تحلیل یافته ها از نمونه گیری «تمام شماری» در روش پژوهش «تحلیل محتوا» استفاده شده است.نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت آپوزیشنز تعاملی دوسویه با جریان های تئوری معماری پس از مدرن و نقشی اثرگذار بر شکل دادن به آنها داشته است. تلاش برای تئوری پردازی - و نه تاریخ نگاری معماری - با رویکردی تفسیری در تحلیل جریان های روز معماری ناشی از اهمیت چنین نقشی برای نویسندگان آپوزیشنز است. در سال های میانی انتشار مجله، نئومدرنیست ها و ستایش از اقتصاد آزاد، جهانی سازی و تکنولوژی بیشتر به چشم می خورد، ولی در سال های ابتدایی و انتهایی، به تأثیر از رویکرد منطقه گرایی انتقادی پست مدرنیست ها واژه های زیرمتن گرایی، فرهنگ و جامعه، کلیدواژه های آپوزیشنز را شکل داده اند.
واکاوی کیفیت شناخت آرتور پوپ از معماری ایران با استناد به آثار مکتوب تاریخ نگاری او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
75 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاریخ نگاری معماری در ایران، همچون سایر حوزه های مبانی نظری معماری، به جایگاهی شایسته دست نیافته است، و از سوی دیگر آثار تاریخ نگاری موجود نیز آن قدر مورد بررسی قرار نگرفته اند که از این رهاورد داشته ها و نداشته های این حوزه مشخص شود و مسیر تاریخ نگاری معماری ایران روشن تر شود. لذا بررسی آثار تاریخ نگاری معماری امری ضروری به نظر می رسد؛ این پژوهش به دنبال پاسخگویی به سؤالات ذیل است: «آرتور پوپ» با چه نگرش ها و روش هایی به شناخت معماری ایران پرداخته است؟ این روش ها و نگرش ها در چه زمینه ها و بستری شکل گرفته اند؟ و حاصل به کارگیری این روش ها و نگرش ها در شناخت معماری ایران چه بوده است؟هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی آثار مکتوب آرتور پوپ به منظور شناخت نگرش ها و روش های او و نیز دستاورد او در به کارگیری آن ها برای شناخت معماری ایران است.روش پژوهش: به منظور دستیابی به این هدف، نظریه زمینه ای یا گراندد تئوری به عنوان روش پژوهش مورد استفاده قرار گرفت.نتیجه گیری: نتیجه حاصل بیانگر آن بود که آرتور پوپ، متأثر از اقتضائات زمانه و نیازهای تاریخ نگاری معماری ایران در آن دوره زمانی، نگرش ها و روش هایی را در شناخت معماری ایران به کار گرفت و با کمک آن تاریخ نامه ای از معماری ایران ارائه داد که اگرچه بیشتر معطوف به جنبه های کالبدی معماری ایران است، اما به جز کالبد به وجوه دیگری از معماری ایران چون فضا و زمینه های شکل گیری نیز تا اندازه ای توجه دارد، و تاریخ نگاری معماری او بیش از تاریخ نگارانِ هم دوره خود واجد رنگ و بویی معمارانه است. او همچنین بیش از دیگران تلاش کرد تا نگاهش را به نگاه انسان ایرانی نزدیک کند؛ لذا می توان پوپ را تاریخ نگاری دانست که، با درنظرگرفتن اقتضائات زمانه اش، به نحوی قابل قبول برای نگارش تاریخ نامه ای درباره معماری ایران تلاش کرد.
ترجمان فضایی تسامح قدرت در اصفهان عصر صفوی (مطالعه موردی: پل الله وردی خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
21 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ظهور سلسله صفوی، عصر جدیدی از مدنیت و پیشرفت در شهر اصفهان آغاز شد. پایداری اقتصادی و سیاسی، به همراه برقراری توازن بین نیروهای اجتماعی، مذهبی و حاکمیتی، زمینه ساز تحول بنیادین در ساختار شهری، روابط اجتماعی و مناسبات شهرنشینی اصفهان شد. از این رو، شهر شکل نوینی به خود گرفت و بستر لازم برای حیات اجتماعی پرتحرک در قالب رویدادهای جمعی با نگرش های متنوع ایجاد شد، که نتیجه آن شکل گیری گستره قابل توجهی از فضاهای جمعی در گونه های مختلف از جمله پل های شهری بود. بدین ترتیب پل الله وردی خان، با تحولات کارکردی و کالبدی، به محل تجمع، تفرج و تعامل شهری بدل شده بود و نقشی مهم در مناسبات قدرت در شهر ایفا می کرد.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی تأثیر ارتباط دولت صفوی با ملت، مذهب و شهر بر شکل گیری فضاهای جمعی اصفهان به ویژه پل الله وردی خان است تا بر این مبنا جایگاه کانونی این پل در مناسبات قدرت صفوی در پیوند با سایر مؤلفه ها در شهر اصفهان تبیین شود.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تفسیری-تاریخی، و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل مفاهیمِ مرتبط با اهداف پژوهش می پردازد.نتیجه گیری: ماحصل بررسی ها بیانگر نقش ویژه حاکمیت صفوی به جهت مشروعیت بخشی به ساختار قدرت (استحکام پایگاه مذهبی و مردمی) در روند رونق روابط اجتماعی و شکل گیری فضاهای جمعی به ویژه در پل الله وردی خان است. تعامل و تسامح دستگاه حاکمیتی، به منزله پایگاه اصلی قدرت، در نسبت با مذهب، جامعه، و شهر موجب شکل گیریِ نوعی فضای واصل میان دولت و ملت (فضاهای جمعی) و برقراری توازن میان آن ها شده است. بر این اساس، پل الله وردی خان، به منزله فضایی جمعی، از حیث جایگاه و نقشی که در ساختار شهری اصفهان عصر صفوی دارد، کانون تسامح قدرت و توازن اجتماعی بوده است.
طراحی الگوی توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری سواحل مکران با نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
37 - 48
حوزههای تخصصی:
از آنجا که گردشگری یک فعالیت خدماتی است و کارکنان آن را ارائه می کنند، توجه به آموزش و ارتقای دانش آنان یکی از رموز اصلی تضمین حیات این صنعت به شمار می رود. هدف اصلی این پژوهش، طراحی و تدوین الگوی توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری سواحل «مکران» است. این پژوهش بر مبنای دستاورد از نوع کاربردی، و بر مبنای هدف اکتشافی است. جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان و صاحب نظران حوزه گردشگری به تعداد 33 نفر هستند که به شیوه نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. روش اصلی گردآوری داده ها در این پژوهش تکنیک مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته است. در این پژوهش از روش استراوس در نظریه داده بنیاد برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در فرایند تحلیل نظریه، از نرم افزار Maxqda 10 کمک گرفته شد و در مجموع 136مفهوم و 25 مقوله اصلی مشخص شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مقوله های توانمندسازی نیروی انسانی، ارتقای مهارت آموزی، افزایش سطح رضایت مندی، بهبود کیفیت زندگی جامعه میزبان، گسترش مبادلات فرهنگی بین گردشگران و افراد بومی و حفظ هویت فرهنگی و سنتی سواحل مکران، افزایش اشتغال و درآمد و دستیابی به توسعه پایدار گردشگری از پیامدهای استخدام راهبردهای طراحی الگوی توسعه منابع انسانی صنعت گردشگری در سواحل مکران است.
ارتقای ذائقه زیباشناسی بر مبنای حمد در قرآن و روایات
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
155 - 174
حوزههای تخصصی:
از مسایل بنیادی جریان زیبایی شناسی، نسبت میان حقیقت زیبایی و درک زیبایی است. در دیدگاه اسلامی، حقیقت زیبایی جریانی ثابت در هستی است که دارای مراتبی از زیبایی محسوس تا معقول می باشد و این موضوع با توجه به رابطه مُدرِک و مُدرَک بودن انسان و زیبایی، سطوح متفاوتی از درک زیبایی را ایجاد می نماید. نظر به مراتبی بودن زیبایی، در این دیدگاه، آن چه به عنوان هدف ایده آل برای انسان تبیین گردیده، متوقف نماندن بر زیبایی محسوس و سوق یافتن به زیبایی معقول یا حُسن است. در این راستا، ارتقای سطح ذائقه زیباپسندی فرد، مستلزم ارتقای سطح شناخت و معرفت او نسبت به زیبایی و رسیدن به حسن شناسی است، اما راهبرد صحیح این ارتقاء در هاله ای از ابهام است. این مقاله که از نوع تحقیق بنیادی است، درصدد است تا با بررسی ساختار ادراکی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، راهبردهای ارتقای سطح ذائقه زیباشناسی را مورد پژوهش قرار دهد که در راستای دست یابی به یافته های پژوهش، از مبانی معرفت شناسی اسلامی به ویژه آرای علامه طباطبایی با روش های توصیفی - تحلیلی و استنباطی بهره گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که عامل «مواجهه» نقش مهمی در شکل گیری معرفت داشته و کیفیت آن در کیفیت معرفت حاصله اثرگذار است. بنابراین به منظور ارتقای ذائقه زیباشناسی باید سطح مواجهه افراد، اصلاح و تقویت شود. در همین راستا، با بررسی این موضوع در قرآن و روایات، بهترین راهبرد ارتقاء مواجهه، توجه به حمدهای ابراز شده و فعال شدن حمد در وجود فرد است.
معرفی روش غیرمخرب فتوگرامتری در مطالعه و برداشت بناهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی سرمایه ای بی بدیل برای انسان است که دستاوردهای او را طی قرن ها به تصویر می کشد. نیاز به شناسایی و حفاظت از میراث فرهنگی به خوبی درک شده و تلاش متخصصان این است که از هر روش ممکن برای تحقق این هدف بهره بگیرند. حفاظت و مرمت میراث فرهنگی شامل حفاظت از بناهای تاریخی با استفاده از تمام فناوری های جدید است که در حفظ وضعیت اولیه تا حد ممکن موثر است. آنها اغلب با بررسی هندسی، نظارت و مستندنگاری میراث مرتبط هستند. این مقاله به صورت مروری و با بررسی و تحلیل 20 مقاله نشریات معتبر در پنج سال اخیر به معرفی علم فتوگرامتری، انواع، ابزار و تکنیک های این علم می پردازد و در پایان با معرفی چند نمونه موردی، کارآمدی این فناوری را در عصر حاضر در حفاظت، مرمت و مستندنگاری میراث فرهنگی نشان می دهد. مستندسازی بناهای تاریخی اولین قدم برای هرگونه مداخله و برنامه ریزی است. فتوگرامتری میراث معماری یک فرایند مفید و استاندارد به منظور دستیابی به داده های سه بعدی دقیق برای مستندسازی و تجسم مجازی بناهای تاریخی و یکی از توصیه شده ترین روش های غیرمزاحم (non-intrusive method) است، که متشکل از تکنیک هایی برای تفسیر، اندازه گیری و مدل سازی اشیا بر اساس تصاویر بدست آمده از آنها است. براساس مطالعات انجام شده، علم فتوگرامتری با توجه به لزوم مستندنگاری میراث فرهنگی به عنوان یکی از پرکاربردترین، ارزان ترین و در دسترس ترین فناوری های غیرمخرب در کلیه علوم مرتبط با میراث فرهنگی به صورت گسترده استفاده می شود و با پیشرفت علم، ابزارها و روش های جدیدتر و کارآمدتری در این زمینه ارائه می گردد.
پرسپکتیوی از چالش های طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی (مورد: شهرستان گنبدکاووس)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
219-227
حوزههای تخصصی:
مسکن بعنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، مستقیماً کیفیت زندگی ساکنین آنرا متاثر می سازد. از این رو تأمین مسکن مناسب، چالش مهمی در برنامه های توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی اکثر کشورها است. از طرفی، غالب طرح ها و سیاست های مسکن متمرکز حوزه مسکن شهری بوده و بخش عمده ای از ساکنین سکونتگاه های روستایی که در مساکن نامقاوم و نامناسب به لحاظ وضعیت سازه ای و معماری زندگی می کنند، کمتر مورد توجه دولت ها و نهادهای متولی امر قرار می گیرند. در ایران دولت به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش خسارات بلایای طبیعی، طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی را در دستور کار برنامه های عمران روستایی خود قرار داد. به همین خاطر، لازم است به وضعیت موجود و آینده این طرح (پرسپکتیو طرح) در قالب بررسی و تحلیل چالش ها و موانع فراروی طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی در سطح روستاهای شهرستان گنبدکاووس پرداخته شود. این مقاله به لحاظ ماهیت موضوع و هدف از نوع مطالعات کاربردی و از نظر روش شناسی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. واحد سطح تحقیق روستا بوده و جامعه آماری آن، خانوارهای روستایی است که در طرح بهسازی و مقاوم سازی مسکن روستایی ثبت نام کرده یا نکرده اند، که در مجموع شامل 51547 خانوار بوده که تعداد 240 خانوار بعنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. گردآوری داده ها و اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته) انجام گرفته که برای تجزیه و تحلیل آنها از نرم افزار آماری Excel و SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگرچه این طرح با استقبال فزاینده و چشمگیر روستاییان منطقه روبرو شده و موجب نوسازی، بهسازی و مقاوم سازی مساکن روستایی آنان شده است؛ لیکن این طرح با چالش های عدیده ای از جمله نداشتن ضامن معتبر بانکی، زمان بر بودن فرایند اخذ وام، بالا بودن مبالغ افتتاح حساب بانکی، طولانی شدن دوره ساخت مساکن روستایی، بروکراسی اداری، گران شدن مواد و مصالح ساختمانی و بالابودن هزینه های ساخت خانه و دستمزدهای کارگری، روبروست.
بهره گیری از بهینه سازی توپولوژی جهت دستیابی به فرم در طراحی معماری، نمونه موردی: پل پیاده پردیسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۴۳-۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از راه حل هایی که در دهه اخیر جهت برقراری ارتباطی مؤثر میان معماری و مهندسی سازه پیشنهاد شده است، طراحی هم زمان سازه و معماری بوسیله بهینه سازی توپولوژی است. بهینه سازی توپولوژی یکی از انواع بهینه سازی سازه ای است که به دلیل تأثیر مستقیم بر فرم در حوزه معماری ظهور نموده است. هدف از این پژوهش تدوین چهارچوبی جهت به کارگیری این روش بهینه سازی و بهره گیری از قابلیت های آن در فرآیند طراحی معماری است. روش ها: ابتدا به تشریح مفاهیم نظری بهینه سازی توپولوژی و مدلسازی عددی اجزای محدود پرداخته، سپس کاربردهای استفاده از بهینه سازی توپولوژی در معماری بررسی شده است و فرایند بکارگیری این روش در طراحی معماری با استفاده از الگوریتم های معرفی شده و نرم افزارهای موجود بیان شده است. یافته ها: در طراحی با استفاده از بهینه سازی توپولوژی عموما تاثیر تصمیمات آغازین بر فرم های حاصله از ابتدا مشخص نیست، به همین جهت تهیه دیاگرام های فرم شناسی باعث می شود که طراح بتواند از تسلط بیشتری بر فرم های حاصل از این روش برخوردار باشد. تهیه و استفاده از جداول فرم شناسی، که نشان دهنده تاثیر نوع و محل شرایط تکیه گاهی و بارگذاری بر طراحی پل های با شرایط مشابه هستند، راه حلی جهت شفاف تر نمودن فرآیند طراحی معماری با استفاده از بهینه سازی توپولوژی فراهم خواهد آورد. نتیجه گیری: در این تحقیق اطلاعات مورد نیاز جهت بهره گیری از بهینه سازی توپولوژی در طراحی و چگونگی طراحی یک پل عابر پیاده با استفاده از این روش توضیح داده شده است و چهارچوبی مشخص از روند فرم یابی و استفاده از روش بهینه سازی توپولوژی در دل فرآیند طراحی معماری ارائه گردیده است.
پایداری در استحکام بخشی: بازخوانی نحوه مستندسازی تحولات کالبدی بر اساس ویژگی های معماری حین مرمت؛ نمونه: سردر باغ ملی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۳۳-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: بنای سردر باغ ملی تهران که طی دهه های طولانی، عنوان نماد شهر تهران را یدک می کشیده است، وضعیت کنونی خود را محصولی از رویدادها، تغییر نگرش ها، تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می بیند. بسیاری از این تغییرات زیر لایه های تاریخی کالبدی بنا مدفون شده اند که در این مطالعات، با استناد به تجربه سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران، به خواناسازی اثر پرداخته می شود. روش ها: مطالعه حاضر از جنس توصیفی- تحلیلی و میدانی - اکتشافی است، به این ترتیب که تلاش شده است تا یافته های حین خواناسازی و گمانه زنی برای قرائت عناصر و ویژگی های نامشهود اثر را با مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسنادی همراه ساخته و تحلیل مناسبی از تحولات و عوامل تأثیرگذار بر این تحولات را ارائه دهد. یافته ها: بررسی های صورت گرفته حاکی از چهار دوره متمایز حیات برای اثر مذکور است: 1- مرحله اول، دوره شکل گیری به عنوان شاخص قدرت جدید اداره پایتخت با تمرکز بر جنبه یادمانی؛ 2- مرحله دوم، دوره توفق جریان توسعه و نوسازی شهر بر این اثر نمادین؛ 3- مرحله سوم، دوره فراموشی و افول؛ 4- مرحله چهارم، دوران شکوفایی مجدد و بازتعریف ارزش های تاریخی و نمادین. نتیجه گیری: مطالعات حاضر بدنبال پاسخ ابهامات پیرامون روند شکل گیری، تحولات و شکوفایی مجدد اثری یادمانی است که در دوره ای نماد تهران جدید بوده است و امروزه به عنوان نماد تهران قدیم شناخته می شود. در این بررسی ها نحوه خلق یک اثر و تبدیل آن به کانون توجهات و نهایتا افول آن براثر تحولات اجتماعی و سیاسی مشخص می شود.
همگام سازی دوره فراپارینه سنگی در غرب زاگرس مرکزی و زاگرس شمالی با رویداد های اقلیمی پس از آخرین بیشینه یخچالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهش های دوره فراپارینه سنگی در دو منطقه غرب زاگرس مرکزی و زاگرس شمالی، تحولاتی را در فناوری و گونه شناسی دست افزارهای سنگی در طول این دوره زمانی نسبتاً طولانی، به ثبت رسانیده اند. با وجود یافتن نهشته های دوره فراپارینه سنگی در تعدادی از مکان های این مناطق، در مقایسه با آنچه که در منطقه شامات (لوانت) و قفقاز دیده می شود، رابطه نوسانات اقلیمی با تحولات فرهنگی، به تفصیل ثبت و ضبط نشده است. کمبود یاد شده را می توان در الف) عدم همگام سازی با شواهد تغییرات اقلیمی در محدوده زمانی مورد نظر یعنی 25 تا حدود 12 هزار سال پیش؛ ب) محدودیت های کاوش؛ پ) نبود تعداد قابل قبول سن سنجی مطلق برای دوره فراپارینه سنگی منطقه زاگرس، درنظر گرفت. به تازگی پژوهش های مهمی در زمینه های سن سنجی دوره فراپارینه سنگی زاگرس-شمالی در محوطه پاله گورا و رویدادهای اقلیمی منطقه غرب زاگرس مرکزی براساس نتایج گرده شناسی تالاب هشیلان به عمل آمده است که می تواند بخش-هایی از این ضعف ها را جبران کند. به همین روی نوشتار حاضر براساس داده های تازه اقلیمی، خوانش نوینی از تحولات فرهنگی هم زمان با اواخر دوره پلیستوسن مصادف با دوره فراپارینه سنگی برای این منطقه ارائه کرده است.
بازخوانی ویژگی های حسابی و هندسی نماهای حیاط داخلی خانه های تاریخی منتسب به ۴ سده اخیر درون گرای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های تاریخی ازجمله بناهای ارزشمند معماری ایران محسوب می شوند. یکی از اصلی ترین مسائل طراحی خانه های تاریخی، تشخیص درست ویژگی های حسابی هندسی پلان و نمای آن هاست. با تحلیل تناسبات هندسی و حسابی، چینش دهانه ها، ورودی ها، محورها، انتقال نظام هندسی پلان به نما می تواند ویژگی نمای خانه های تاریخی را آشکار ساخت. شناخت جایگاه این دو مؤلفه، برنماهای داخلی خانه های تاریخی شهر اصفهان ضروری است. با توجه به هدف مذکور سعی بر آن است به دو سؤال کلی در این راستا بپردازیم. تحقیقات گسترده ای در حیطه هندسه و نمای داخلی خانه ها انجام شده اما به صورت محدودی به نقش هندسه نمای خانه ها در طول تاریخ اشاره شده است. این مقاله سعی در بازشناسی هندسه اجزای نمای خانه ها خواهد داشت. رویکرد روش شناختی تحقیق، به شیوه تحلیل هندسی و حسابی است. داده ها بر پایه مطالعات میدانی و عمدتاً برداشت فراهم آمده اند که با مقایسه ویژگی های هندسی نمای خانه ها به یافته ها رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام های شکل دهنده نماها منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوهاست و جانمایی آن ها متأثر از هندسه حسابی هندسی نما بوده است که باعث پدید آمدن روابط تکرارشونده معنادار در نماها شده است. این نظام ها هرچند ممکن است در طول تاریخ خانه های تاریخی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی موارد مشابه در آینده، مورداستفاده معماران قرار گیرد.
تحلیل نشانه های قدرت در قالی های تصویری دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قالی در ایران، به منزله شناسنامه فرهنگی این مرز و بوم تلقی می شود و به نوعی طرح ها و نقش مایه های این دست بافته ارزشمند ایرانی همواره ریشه در فرهنگ این سرزمین دارند؛ به همین دلیل، می توان گفت قالی ایران کارکردی فراتر از یک دست بافته ای صرفاً مصرفی داشته است. قالی های تصویری دوره قاجار، یکی از غنی ترین گنجینه های هنری ایران به شمار می آیند که به عنوان بوم جدیدی برای تجلی مفاهیم مختلف از آنها استفاده شده است. در دوره قاجار، پادشاهان جهت نشان دادن اقتدار و سلطه خویش به مردم ایران، از هنرهای مختلف به شیوه ای نامحسوس بهره جسته اند. هدف از این پژوهش، بررسی و مطالعه نمادها و نشانه هایی است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مفهوم قدرت را در بوم قالی نمایش داده اند؛ در این راستا، در این مقاله، چهار نمونه از قالی های تصویری قاجار به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته اند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات نیز با بهره گیری از اسناد مکتوب و مشاهده مستقیم صورت گرفته است. نتایج حاصله از پژوهش حاکی از آن هستند که قالی به عنوان نوعی رسانه در جهت انتقال مفهوم قدرت، مورد توجه و استفاده پادشاهان قاجار قرار گرفته است. از آنجا که بین هنر و سیاست در این دوره رابطه ای نزدیک وجود دارد، پادشاهان برای حفظ قدرت و کسب مشروعیت در جامعه، از قالی های تصویری نیز به این منظور استفاده کرده اند. در این راستا، با استفاده مستقیم از تصاویر پادشاهان در قالی های تصویری و یا با بهره گیری از نمادهایی همچون؛ پرنده ای در دست پادشاه، تاج و چتر و پر و نقش مایه بته جقه ب هعنوان نمادهای تصویری فر به صورت غیرمستقیم، به دنبال انتقال مفاهیم قدرت بوده اند.