فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین فضاهای عمومی که کودکان با آن سروکار دارند، فضاهای آموزشی و از ابتدایی ترین این فضاها، پیش دبستانی است. تعلق کودکان به پیش دبستانی ها، بر آینده کودکان در جهت ارتقای آموزش و پرورش آنان تأثیرگذار است. در ایران و در زمینه ایجاد و ارتقای تعلق به فضاهای آموزشی مختص به کودکان، تحقیقات زیادی انجام شده، ولی تحقیقاتی که کودکان به عنوان منبع اصلی داده های کیفی در آنها مشارکت داشته باشند، محدود هستند. هدف این تحقیق، دست یابی به عوامل و سپس راهبردهای طراحی جهت تعلق کودکان پسر به فضاهای پیش دبستانی شهر اصفهان است که با کمک روش تحقیق ترکیبی و چهار مرحله ای به دست آمد. سه مؤلفه اصلی تعلق به مکان؛ ویژگی های محیطی، فردی و تعاملات فردی و اجتماعی هستند که از مرحله اول و با کمک منابع کتابخانه ای و تحلیل محتوای آنها حاصل شدند. سپس در مراحل بعدی با تأکید بر این سه مؤلفه اصلی، بخشی از راهبردهای طراحی با کمک ترسیم تصاویر ذهنی و مصاحبه های باز با کودکان و بخشی دیگر از این راهبردها با پرسش و پاسخ از خبرگان معماری و مربیان و روان شناسان کودک به دست آمد. توجه به فضای باز و طبیعی، حضور طبیعت، آب و نور طبیعی در فضای داخلی، حیات وحش، فضایی برای فعالیت بدنی، استفاده از تکنولوژی جهت ایجاد سرگرمی، فضاهایی جهت بروز احساسات و همانندسازی کودکان با محیط های مطلوب، فضاهایی برای حفظ هویت و رشد کودک و خیال پردازی، تعاملات، مشارکت و اکتشاف کودک، از سه مرحله اول تحقیق حاصل شدند. احاطه فضای بازی کودکان با سبزینگی ضمن نظارت، ارتباط بصری به فضای سبز در فضاهای اصلی مدرسه، نفوذ سبزینگی خارج کلاس به داخل، مشارکت کودکان در کاشت و نگهداری فضای سبز و نگهداری از جانداران و آبزیان و وجود بازشوهای وسیع برای دید به محوطه، از راهبردهای طراحی با اولویت های بالاتر در فضاهای داخلی و خارجی مدرسه از دید معماران، مربیان و روان شناسان کودک در انتهای مرحله چهارم هستند.
پژوهشی در قرآن نویسی خط محقق
منبع:
مطالعات نظری هنر سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
29-43
حوزههای تخصصی:
استقبال از نوشتن قرآن با خط محقق، درست از زمانی شروع می شود که دیگر خط کوفی مورد بهره برداری گسترده قرار نمی گیرد. گسترش و به کارگیری خط محقق در قرآن نویسی به عنوان مهم ترین خط جهان اسلام (به ویژه در ایران) در حدود پنج سده، یعنی از سده شش تا دهم هجری، به طول انجامیده است. این گستردگی، همراه با گسترش در مصارف این خط از دست نویس ها تا کتیبه های این دوران بوده است. گنجایش خط محقق چه در ریخت حروف و کلمه ها، و چه در سهل نویسی، نسبت به نیای پیشین خود یعنی خط کوفی، از دلایل جایگزینی این خط در قرآن نویسی به شمار می رود. اقبال خوش نویسان به این خط در نوشتن مصحف شریف، نسبت به دیگر اقلام سته در این پنج سده بیشتر است. این توجه را می توان از آثار نُسَخ قرآن و کتیبه های به جای مانده از آن دوره مشاهده نمود. پیگیری و کنکاش در یافتن دلایل این استقبال و یافتن ویژگی های شکلی و تأثیرات اجتماعی در رواج خط محقق، از مهم ترین اهداف این مقاله است. همچنین چرایی استقبال گسترده از این خط در قرآن نویسی در سده های یاد شده از پرسش های اصلی این پژوهش به شمار می رود. به جهت رسیدن به اهداف و پاسخ به پرسش ها، این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و میدانی بهره می برد. اما روش حصول به نتیجه را در مطالعه و تطبیق نمونه های به جای مانده از قرآن نویسی در سده های پنج تا ده ق. می داند که به روش تحلیل بصری صورت خواهد گرفت.
«نیم نگاهی به چالش های انتخاب رویکرد در پژوهش»
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
254 - 256
حوزههای تخصصی:
نظریه برگردان درتحلیل معماری مسکونی مدرن کشورهای ترکیه و ایران(دهه1930)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگردان فعالیتی است درون زبانی و میان فرهنگی، که به شرح و تفسیر جهان و پدیده های آن می پردازد. برگردان در این جا حوزه ای مطالعاتی است که جزئیات مبادلات فرهنگی بین مکان ها را مورد بررسی قرار می دهد و به بحث در مورد اثرات خارجی/ بیرونی بر یک مکان معین می پردازد. این پژوهش در بخش مبانی نظری تعاریف مفهوم برگردان در معماری، جمع بندی شد. سپس روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه مورد واکاوی قرارگرفت. روش به کار گرفته شده در بخش اول پژوهش، روش تحقیق بازنگری پژوهش است که زیر مجموعه روش تحقیق فراتحلیل بازنگری پژوهش است. در بخش دوم از روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوا جهت شناسایی روش های برگردان در معماری مسکونی ایران و ترکیه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، معماران مدرن در ایران و ترکیه از طریق روش های برگردان، مفاهیم نو را به مفاهیم سنتی و یا برعکس، بطوری که موجب دگرگونی یا نو شدن مجدد این مفاهیم می شدند، تغییر می دادند. عمدتاً رویکرد تولید یک سنت جدید در معماری مسکونی مبتنی بر برگردان مدرنیسم در غرب، از طریق شیوه هایی چون همسان سازی فضایی، انطباق با بافت شهری و بیگانگی در محیط شهری است؛ که بسته به زمینه فرهنگی و میزان تغییر، گاهاً معماری مسکونی دوره پهلوی و جمهوری اول را یک گام به سمت همگن شدن تحت یک قدرت هژمونیک متمایل می کند.
پوشش زنان در دو نسخه قاجاری فرهاد و شیرین صنیع الملک و شاهنامه عمادالکتاب از منظر افسانه چشم معصوم ارنست گامبریج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
93 - 104
حوزههای تخصصی:
دوره اول نقاشی عصر قاجار با حکومت فتحعلی شاه و پیکرنگاری درباری شناخته می شود. دوره دوم با سلطنت ناصرالدین شاه نضج گرفته و با رواج طبیعت گرایی تا انتهای این سلسله، ادامه حیات می دهد. عموم هنرهای هر زمان به خصایص رایج در عصر خود وفاداری نشان می دهند، اما برخی از تصاویرِ نسخ خطی نیمه دوم قاجار، وام دار پیکرنگاری درباری در دوره اول هستند و این مسئله در تجسّم پوشش زنانه نمود بارزی دارد. ازسویی ارنست گامبریچ، باور دارد هر هنرمند از هم سلکانش بیشتر از واقعیّت تأثیر می پذیرد، امری که وی به افسانه بودن معصومیت چشم تعبیر می کند و آن را مقابل اصالت بالفطره ذهن قرار می دهد. نظر به چنین دیالکتیکی، پرسش این است: از منظر افسانه چشم معصوم ارنست گامبریچ، تفاوت سبکی پوشش زنانه در تصاویر دو نسخه متأخّر قاجاری یعنی فرهاد و شیرین صنیع الملک (عهد ناصری) و شاهنامه عمادالکتاب (عهد مظفری) چه چیزی را نشان می دهد؟ نتیجه به شیوه تطبیقی تحلیلی و با تدقیق در چهار نگاره، گواه آن است پوشش زنان در نسخه فرهاد و شیرین صنیع الملک به خصایص دوره دوم و بروز آن در اجتماع ارجاع می دهد درمقابل، به عکس بردار تاریخی، صور زنانه در شاهنامه عمادالکتاب درمقایسه با پیکرنگاری درباری ارزش های واقعی اش را بازگو می کند. این امر نشانگر آن است برخلاف آموزش های صنیع الملک که متأثّر از طبیعت گرایی غربی بود، نقاش ناشناس عمادالکتاب، از سلف نگارگران سنتی بوده است.
رابطه مذهب و زیبایی شناسی از دیدگاه توماس اکویناس در قرون وسطی اروپا و انعکاس ان در اثار معماری ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
480 - 496
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی شاخه ای از فلسفه است که به ماهیت زیبایی و سلیقه و همچنین فلسفه هنر می پردازد. با فروپاشی الهیات مسیحیت در اروپای قرن 12 و 13 میلادی، گرایش اجتماع آن زمان به عقل گرایی ارسطویی افزایش یافت. در این میان، قدیسی مسیحی به نام توماس آکویناس سعی کرد برای جلوگیری از نزول مسیحیت، آموزه های مسیحیت را با عقل گرایی ارسطویی ارتقا بخشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، درصدد بررسی پیوند بین مذهب و فلسفه ارسطویی از دیدگاه توماس آکویناس و تأثیر بر معماری ایتالیایی است. مطالعات نشان داد که توماس آکویناس اندیشه های فلسفی ارسطو را در چارچوب آموزه های مسیحیت تغییر داده و تکمیل کرد و درنهایت، ایمان مسیحیت را با فلسفه ارسطو تطبیق داد. آکویناس تلاش کرده بود برای رویدادهای اجتماعی- سیاسی آن دوران که برخاسته از عمل و سیاست کلیسا بود، نوعی وجهه عقلانی و واقعی ایجاد نماید. براساس فلسفه ارسطو، دو عقل بالفعل (الهی) و بالقوه وجود دارد. آکویناس با تکیه بر این فلسفه ارسطو، آموزه های دینی مسیحی را از عقل بالفعل یعنی خداوند می دانست که عقلانیت انسان ملهمی از آن است. در حقیقت توماس آکویناس به دو نظام معرفتى معتقد بود: نظام الهى مبتنى بر ایمان و نظام فلسفى مبتنى بر عقل بشرى. زیبایی معماری ایتالیایی به دو دسته زیبایی های ظاهری (نمادین) و باطنی (هویتی) تقسیم می شود. در حوزه ظاهری به عواملی مانند نور و رنگ و در حوزه باطنی به عواملی مانند مذهب و فرهنگ تقسیم می شود. اهداف پژوهش بازشناسی رابطه مذهب و زیبایی شناسی از دیدگاه توماس آکویناس در قرون وسطی اروپا. بررسی تأثیر ارتباط مذهب و زیبایی شناسی در معماری ایتالیایی. سؤالات پژوهش چه ارتباطی میان مذهب و زیبایی شناسی در اندیشه توماس آکویناس وجود دارد؟ اندیشه های توماس آکویناس درباره زیبایی و پیوند آن با مذهب چه تأثیری بر معماری ایتالیایی داشته است؟
بررسی شکل و فرم کلی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-25
حوزههای تخصصی:
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گام های ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامه ریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان [1] »(1965) در بررسی شکل و فرم شهر می باشد. در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانه بندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانه ها، خط آسمان، هویت، جهت یابی، الگوی دسترسی ها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای 4 محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم می باشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بوده اند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A ، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه می شود. محدوده B این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های 60 و 70 مربوط می شود. خود دارای دو زیر مجموعه B1 و B2 است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B1 و رشد شهر در دهه های 60 و 70 شمسی تحت عنوان محدوده B2 بررسی شده است. محدوده C ، شامل توسعه های مربوط به پروژه های مسکن مهر است و محدوده D شامل توسعه های پراکنده شهری در دهه های اخیر می باشد. ویژگی های شکلی و فرمی این محدوده ها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافته است [1] -spreiregen
ارزیابی و تحلیل وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری (مطالعه موردی: شهر گناوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
79 - 94
حوزههای تخصصی:
وجود مسائل و مشکلات ناشی از رشد سریع شهرنشینی در کشور و عدم امکان مدیریت جامعه شهری با ابزارها و شیوه های سنتی موجود، ضرورت تغییر در شیوه مدیریت و اداره شهرها را دوچندان کرده است. این تغییر با استفاده از رویکرد حکمروایی خوب شهری قابل تحقق است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی و تحلیل وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر گناوه می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و به منظور گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را شهروندان شهر گناوه شامل 73472 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و پرسشنامه ها به روش نمونه برداری تصادفی ساده تکمیل شده است. با توجه به مبانی نظری تحقیق و مطالعات پیشین، شاخص های تحقیق شامل؛ مشارکت، کارآیی و اثربخشی، ثبات سیاسی، دسترسی و اطلاعات، عدالت اجتماعی، مسئولیت پذیری، اجتماع محوری و قانون مندی می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره انجام گردید. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد از میان شاخص های مورد بررسی، بدترین وضعیت را شاخص دسترسی و اطلاعات با میانگین (34/2) و شاخص مشارکت با میانگین (78/2) بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. شاخص کارآیی و اثربخشی با میانگین (72/2)، شاخص ثبات سیاسی (38/2)، شاخص عدالت اجتماعی (64/2)، شاخص قانونمندی (73/2) و شاخص اجتماع محوری با میانگین (37/2) هم پایین تر از حد متوسط (3) می باشند.به منظور، تأثیرشاخص های حکمروایی خوب شهری در تبیین رضایت مندی شهروندان از تحلیل واریانس بهره گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده، 55 درصد از تغییرات حکمروایی خوب شهری، توسط ترکیب خطی متغیرهای مستقل (ابعاد هشت گانه حکمروایی) تبیین پذیر است. همچنین، نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد بین میزان رضایت از ابعاد هشت گانه شاخص حکمروایی و رضایت مندی نهایی از حکمروایی خوب شهری در سطح اطمینان بالای 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد.
مطالعه تحلیلی گروتسک در آثار نقاشان انقلاب اسلامی با تمرکز بر آثار حبیب الله صادقی، کاظم چلیپا و حسین خسروجردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
83 - 101
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون هنرمندان از گروتسک به عنوان شیوه و مفهومی شناخته شده برای آشکار کردن حقایق پنهان و پررنگ تر نشان دادن واقعیت های کمتر دیده شده بهره جسته اند.آشوب، انقلاب و جنگ در ایرانِ دهه های 50 و 60 شمسی، سرنوشتی تاریخی را برای این کشور رقم زد و نقاشان انقلاب با بهره گیری از گروتسک ویژگی های جامعه ی آن روزها را به نمایش گذاشتند. هدف از این پژوهش، شناخت بیشتر هنر انقلاب و واکاوی کارکرد و دسته بندی گروتسک در آثار نقاشان انقلاب اسلامی می باشد. سوالات پژوهش عبارتند از:1 گروتسک در آثار نقاشان انقلاب چگونه بروز یافته است؟2 گروتسک دارای چه کارکردی در آثار نقاشان انقلاب است؟ 3 آثار هنرمندان انقلاب اسلامی کدام یک از دسته بندی های گروتسک را شامل می شود؟ در پژوهش حاضر، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و مطالعه ی تطبیقی، با استناد به منابع کتابخانه ای و مشاهده آثار، ضمن مطالعه ی الگوی نظری چهار متفکر مطرح در مورد گروتسک، مهمترین زمینه های خلق مفاهیم آثار در فرایند بهره گیری از گروتسک و سیر زایشی معنا بررسی شده است. جامعه پژوهش، آثار نقاشان انقلاب تعریف گردیده و به عنوان نمونه تحقیق 9 اثر شاخص از اعضای هستهِ اولیه نقاشان انقلاب آقایان حبیب الله صادقی، کاظم چلیپا و حسین خسروجردی به روش نمونه گیری قضاوتی آورده شده است. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد که نقاشان انقلاب از گروتسک به عنوان یک نگرش و جهان بینی برای بیان اهداف خود بهره گرفته اند و اغلب آثار جامعه پژوهش، در دسته بندی گروتسک ناب قرار می گیرد. در تمامی آثار این هنرمندان نوعی تقابل دوگانه میان خیر و شر، نیکی و بدی، زیبایی و زشتی و حق و باطل موردنظر قرارگرفته است. در حقیقت رویکرد نقاشان انقلاب به گروتسک، رویکردی بدبینانه و سراسر اضطراب و ترس است و نقاشان انقلاب از گروتسک در جهت اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی سود جسته اند.
بازخوانی و واکاوی ارزش ها در حفاظت میراث صنعتی؛ نمونه مطالعاتی کارخانه سیمان شهر ری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بناهای صنعتی به مثابه میراث فرهنگی، امروزه دستخوش تغییرات و تحولاتی شده که عملاً در جهت تخریب و نابودی قرار گرفته اند و محیط هایی که باید به عنوان فضاهایی باارزش و سرشار از نشاط و سرزندگی در شهر به شمار آیند، امروزه به نمادی از نابسامانی شهری تبدیل شده اند. بنای صنعتی نه تنها مسئله کالبدی، بلکه مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز در بر می گیرد. کارخانه سیمان شهرری به عنوان اولین کارخانه سیمان ایران، نه فقط یک بنای باارزش از لحاظ معماری و تاریخی، بلکه نماد تحولی است که در معماری پهلوی اول به عرصه ظهور رسیده و قرارگیری آن در زمره معماری صنعتی، ارزشی دوچندان و قابل تأمل را برای این بنا موجب می شود. در سال های اخیر با تعطیلی کارخانه و از بین رفتن کاربری صنعتی آن، مجموعه به فراموشی سپرده شده و به سایتی متروکه تبدیل شده است. به این منظور، پژوهشی از نوع کیفی و توصیفی با روش مطالعه کتب، مقالات، اسناد و منشورهای مرتبط و بر مبنای استدلال منطقی به انجام رسیده است تا با بهره گیری از روش تحقیق کیفی و راهبرد تحلیل محتوا و بررسی اسناد، منشورها و کنوانسیون های حفاظت میراث فرهنگی و میراث صنعتی، ابتدا به جمع بندی ارزش های میراث صنعتی و بر اساس آنها، به تبیین و تدقیق ارزش های موجود در کارخانه سیمان شهرری بپردازد. دستاورد پژوهش، دسته بندی و معرفی بخشی از اهم ارزش های میراث صنعتی در کارخانه سیمان شهرری است؛ به گونه ای که وجوه حفاظت در کارخانه سیمان شهرری را بر اساس ارزش های عنوان شده تبیین می کند.
مطالعه ساختار شهری اصفهان با تکیه بر متون تاریخی در قرون 4 تا 6 هجری
حوزههای تخصصی:
بررسی نقوش هندسی دوبعدی از نوع گره چینی و روش های دیگر رمزدار بر روی سطوح کاشی کاری های باستانی و تطبیق آن با نقوش شبکه های سه بعدی در آرایش یابی های اتم ها در مواد جامد بلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر و فنون کاشی کاری رنگارنگ در گنبدها، کتیبه ها، مناره های مساجد، بناها و آثار تاریخی به جامانده از دوران باستان، سند ارزشمند و مهمی در تزئینات معماری قدیمی ایران است. ریاضی دانان، طراحان و مجریان باستان، از روش های هندسی گره چینی، یزدی بندی، مقرنس و روش های دیگر، با استفاده از چید مان هندسی توسط اشکال مربع، مربع مورب، لوزی و روش های دیگر نظیر «هم نسبتی مربع با دایره» با اصطلاح «ماندالا» استفاده نموده اند. شناسایی و تولید واحدهای اولیه نقوش «نقش مایه ها» از قرن ها پیش آغاز شده و شامل واحدهای هندسی در دو بعد است. این نقوش در دوران مختلف تاریخی، توسط هندسه دانان و طراحان تکامل یافته است. این موضوع مشخص است که قوانین ریاضی – هندسی در همه دوران گذشته در نقوش ثابت باقی مانده است. این بدان معنی است که قوانین قرینه سازی، دارای یک منشأ اصلی هستند، به طوری که در دوران مختلف تاریخی هم دارای شکلی ثابت بوده اند. از طرفی هم ترازی، تعادل و تقارن، لازم و ملزوم یکدیگرند. هندسه در دوران باستان برای اندازه گیری سطوح ساختمان ها و زمین های کشاورزی مورداستفاده قرار گرفته است. در ترتیب نقش های منظم، از نقطه، پاره خط، زاویه، دایره، مربع و مثلث در تولید نقوش دوبعدی استفاده شده است. در این پژوهش، ضمن بررسی نقوش هندسی کاشی کاری های باستانی، با استفاده از روش های تصویری دوبعدی و تطبیق آن با دانش تقارنی مورداستفاده در ساختار مواد جامد کریستالین شامل نقش بندی اتم ها در شبکه سه بعدی و دوبعدی و تک بعدی اتم ها، مشخص شد که هر دو نوع آرایش یابی ها، از قوانین و دانش اصلی تقارنی پیروی می کنند.
بررسی و تحلیل مشخصه های کالبدی-عملکردی در مسکن روستایی (نمونه موردی: روستای گرمن شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
223 - 241
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی به خصوص در گذشته نمادی از هویت و بیانگر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی این مرز و بوم بوده است. اما امروزه تحولات گسترده ای در معماری مسکن روستایی ایجاد شده است، به نحوی که اکثر خانه های روستایی جدید متناسب با شرایط بستر اقلیمی، زیستی و سبک زندگی روستایی نیستند. در این میان معماری مسکن روستایی قدیم واجد شاخص های ارزنده ای است که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، در مسکن جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل مشخصه های کالبدی-عملکردی در مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل موثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده و سپس به وسیله مطالعات میدانی، روستای گرمن شاهرود به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه پنج نمونه شاخص مسکن روستای گرمن معرفی شده و سپس مشخصه های کالبدی-عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این نمونه ها تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی-معیشتی و محیطی-اقلیمی در شکل گیری مسکن روستایی موثر است. در روستای گرمن، عوامل اجتماعی-فرهنگی در باور فرهنگی مردم و گرایش آنها به ساده زیستی، موثر بوده و سبب شده، فرم کلی و نمای خانه ها ساده شکل بگیرد. همچنین به دلیل اعتقاد مردم به محرمیت، سلسله مراتب عمومی، نیمه عمومی و خصوصی از طریق تعریف دالان ورودی و یا تعریف مجزای بخش بیرونی و اندرونی ایجاد شده است. عوامل اقتصادی-معیشتی در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده، حیاط و ورودی تاثیرگذار بوده و در حوزه معیشتی، قف خانه (اتاق قرارگیری چرخ نخ ریسی) از ریزفضاهای خاص مسکن روستای گرمن بوده است. همچنین عوامل محیطی-اقلیمی نیز در انتخاب مصالح بوم آورد، جهت گیری بنا و میزان بازشوها موثر بوده است. در نهایت با تحلیل نمونه های شاخص مسکن روستای گرمن، توصیه های طراحی، در قالب چارچوبی کالبدی-عملکردی تبیین گردید که با محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان هماهنگ بوده و می تواند پایه طراحی مسکن معاصر در روستای گرمن باشد. همچنین این شیوه تحلیل در مشخصه های کالبدی-فضایی مسکن روستایی، می تواند با تبیین توصیه های طراحی، در ساخت و سازهای جدید روستاهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد.
تبیین بنیان های آموزشی سنتی معماری در ایران بر پایه فتوت نامه ها با تأکید بر فتوت نامه بنایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
379-364
حوزههای تخصصی:
بن مایه هر معماری سنتی، بی تردید نشان از بنیان های آموزشی و تربیت معماران آن است؛ خصوصا معماری سنتی ایران در دوره اسلامی، گنجینه گران بهایی است که مبین وجود دانش غنی معماری در میان آنهاست. فتوت نامه (های) صنفی که در این نظام آموزشی تهیه شده اند، رساله یا کتابی بوده است که به منظور تربیت صنعتگران و هنرمندان در باب منش، عقاید، قوانین و آداب آن صنف و پیشه نوشته شده است و بی گمان (این فتوت نامه ها) بخش عظیمی از روش آموزش صناعات کاربردی در دوره اسلامی را نشان می دهد. هدف از این پژوهش، تبیین بنیان های آموزشی سنتی معماری ایران با تأکید بر فتوت نامه بنایان است که در حیطه سه بنیان آموزشی توانش، دانش و بینش انجام شده است؛ بنابراین این تحقیق در واکاوی متون تاریخی در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که چگونه فتوت نامه ها با تأکید بر فتوت نامه بنایان بنیان های آموزش سنتی معماری در ایران را در سه حوزه توانش، دانش و بینش تبیین می سازند؟ این پژوهش از نظر هدف یک پژوهش بنیادی است و از لحاظ نوع، پژوهشی کیفی است که با رویکردی تفسیری-تاریخی بر پایه متون و اسناد تاریخی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در حوزه بنیان توانش (شاگرد)، ورود به صناعت معماری ضمن سلامت جسمی و عقلی مستلزم داشتن اهلیت و متخلق به صفات پسندیده است و در حوزه بنیان دانش (افزایی)، تعلیم و تعلم بر پایه رابطه استاد- شاگردی بوده و انتقال تمامی مهارت ها در محضر استاد بوده که متعلم، در همان حین تعلیم عملی، آموزش معماری می دیده است و مدارج حرفه ای را (در صورت احراز شرایط) نیز طی می کرد و همچنین در حوزه بنیان بینش (معرفت) بخشی، استاد معماری مجهز به حکمت و مهارت است که در خلال آموزش تکنیک و مهارت به شاگرد، با تأکید بر حضور قلب و تقدس عمل به تربیت نفس شاگرد نیز همت می گمارد.
ترجمان فضایی تسامح قدرت در اصفهان عصر صفوی (مطالعه موردی: پل الله وردی خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
21 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ظهور سلسله صفوی، عصر جدیدی از مدنیت و پیشرفت در شهر اصفهان آغاز شد. پایداری اقتصادی و سیاسی، به همراه برقراری توازن بین نیروهای اجتماعی، مذهبی و حاکمیتی، زمینه ساز تحول بنیادین در ساختار شهری، روابط اجتماعی و مناسبات شهرنشینی اصفهان شد. از این رو، شهر شکل نوینی به خود گرفت و بستر لازم برای حیات اجتماعی پرتحرک در قالب رویدادهای جمعی با نگرش های متنوع ایجاد شد، که نتیجه آن شکل گیری گستره قابل توجهی از فضاهای جمعی در گونه های مختلف از جمله پل های شهری بود. بدین ترتیب پل الله وردی خان، با تحولات کارکردی و کالبدی، به محل تجمع، تفرج و تعامل شهری بدل شده بود و نقشی مهم در مناسبات قدرت در شهر ایفا می کرد.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی تأثیر ارتباط دولت صفوی با ملت، مذهب و شهر بر شکل گیری فضاهای جمعی اصفهان به ویژه پل الله وردی خان است تا بر این مبنا جایگاه کانونی این پل در مناسبات قدرت صفوی در پیوند با سایر مؤلفه ها در شهر اصفهان تبیین شود.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تفسیری-تاریخی، و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل مفاهیمِ مرتبط با اهداف پژوهش می پردازد.نتیجه گیری: ماحصل بررسی ها بیانگر نقش ویژه حاکمیت صفوی به جهت مشروعیت بخشی به ساختار قدرت (استحکام پایگاه مذهبی و مردمی) در روند رونق روابط اجتماعی و شکل گیری فضاهای جمعی به ویژه در پل الله وردی خان است. تعامل و تسامح دستگاه حاکمیتی، به منزله پایگاه اصلی قدرت، در نسبت با مذهب، جامعه، و شهر موجب شکل گیریِ نوعی فضای واصل میان دولت و ملت (فضاهای جمعی) و برقراری توازن میان آن ها شده است. بر این اساس، پل الله وردی خان، به منزله فضایی جمعی، از حیث جایگاه و نقشی که در ساختار شهری اصفهان عصر صفوی دارد، کانون تسامح قدرت و توازن اجتماعی بوده است.
ارزیابی مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در مناطق کویری با بهره گیری از مدل دلفی (مورد پژوهی : محله نعیم آباد یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
37 - 54
حوزههای تخصصی:
امروزه اکثر مناطق شهری و سکونتگاه ها در موقعیتهای جغرافیایی ساخته و بنا شده اند که از نظر خطرات طبیعی در معرض انواع تهدیدات و سوانح طبیعی و مصنوع توسط انسانها هستند. دیدگاهی که تا امروز در مدیریت شهری سانحه به آن توجه می شده است بیشتر دیدگاهی مقابله گرایانه و کم کردن خطرات بوده است. در این میان تاب آوری مفهومی است که اخیرا و در رویا رویی با عدم قطعیتها و ناشناخته ها بکار برده می شود . انگیزه و هدف از این مطالعه ، ارزیابی مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در مناطق کویری با بهره گیری از مدل دلفی در محله نعیم آباد یزد بدون در نظر گرفتن تهدید مخاطره خاصی می باشد. بنابراین، ابتدا مؤلفه ها و ابعاد مطرح در تاب آوری شهری از بررسی تعداد زیادی از مقالات و پایان نامه های داخلی و خارجی مرتبط استخراج و تدقیق گردید. سپس با استفاده از مدل دلفی، نظرات خبرگان و مدیران ارشد شهرداری یزد، اساتید شهرسازی دانشگاهی یزد و نیز مطالعات مقایسه ای ، بعدها و مؤلفه های پایانی نگارندگان مقاله ارایه شد و با بررسی و مورد تحلیل قرار دادن پرسشنامه ها و مطالعه و ارزیابی دقیق مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در مناطق کویری در ابعاد و مؤلفه های مختلف مورد اعتبار سنجی و سنجش قرار گرفت. مطابق تحلیل و محاسبات آماری و مطالعات انجام شده در مدل دلفی، شاخصهایی همچون میزان مشارکت شهروندان ، تمایل به حفظ معیارهای فرهنگی و پس اندازها و سرمایه خانوارها از عوامل موثر بر مولفه های تاب آوری محلات شهری امن در متاطق کویری می باشند.
مطالعه تطبیقی طراحی و ساختار تزیینی کتیبه های کوفی آثار دوره آل بویه(درِ چوبی موجود در موزه ملی ایران و الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره آل بویه به لحاظ فرهنگی و هنری نقطه عطفی در تاریخ هنر ایران به شمار می آید. در این دوران انواع هنرها از جمله هنرهای چوبی، به شکوفایی چشمگیری رسیدند. از جمله آثار چوبی باارزش این دوران، الواح چوبی آستان امام علی(ع) موجود در موزه عربی قاهره و مجموعه رابِنو، و درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران به شماره 3292 می باشد که طبق کتیبه موجود در آن، به دستور آخرین حکمران آل بویه ابومنصور فولاد ستون در منطقه فارس بین سال های 440 تا 448ق ساخته شده است. کتیبه های متعدد کوفی موجود در این آثار از لحاظ طراحی و ساختار قابل مقایسه است. هدف از این پژوهش شناخت ویژگی ها و ساختار تزیینی کتیبه ها و مفردات این آثار و مقایسه آن ها با یکدیگر است. سؤال های پژوهش عبارت است از: 1. ساختار تزیینی کتیبه های کوفی این آثار دارای چه ویژگی هایی است؟ 2. ویژگی های مفردات کتیبه های کوفی این آثار چیست؟ 3. وجوه اشتراک و افتراق کتیبه های کوفی این آثار کدام است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی و میدانی با بررسی مقایسه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار کلی طراحی کتیبه ها از الگویی واحد پیروی می کنند. از وجوه اشتراک این آثار، نخست استفاده از مضامین شیعی است که از ویژگی های هنر آل بویه است. همچنین برجستگی یکسان نقوش گیاهی با کتیبه ها به طوری که در نگاه نخست، کتیبه ها از نوع کوفی گل دار به نظر می آیند اما در واقع حروف، پیوندی با نقوش گیاهی اطراف خود ندارند. از دیگر وجوه اشتراک این آثار، نوع خط کوفی ساده کتیبه هاست که از نظر ساختار شباهت قابل توجهی دارند.با استخراج مفردات کتیبه ها مشخص می شود اکثر حروف به شکلی مشابه طراحی شده اند. به جز بعضی از حروف مانند «ح»، «ک»، «ط»، «ع» و «ی» که به شکلی متفاوت طراحی شده اما پایه ساختار مشابه است. از دیگر وجوه افتراق این آثار، تنوع بیشتر در طراحی حروف درِ چوبی محفوظ در موزه ملی ایران نسبت به لوح های آستان امام علی(ع) است. در کتیبه های این درِ چوبی، از دو نوع کوفی ساده و گل دار استفاده شده که باعث تنوع بیشتری در طراحی حروف شده است.
تبیین چارچوب نظری برآینده از رویکرد پیچیدگی با تأکید بر نظریه بازیگر-شبکه و کاربست آن در برنامه ریزی شهری؛ بررسی موردی: شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
23 - 41
حوزههای تخصصی:
با توسعه فناوری، تغییر سازمان روابط در سطح جهانی و تغییرات زیست محیطی، مناطق شهری تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. مواجهه با این تغییرات، نیازمند پیدایش رویکردهای نظری جدید به پدیده های شهری است. رویکردهایی که توانایی درک پویایی های غیرقابل پیش بینی و آشفته مسائل شهری را ایجاد کنند. یکی از این رویکردها که بر نظریه های پیچیدگی و شبکه استوار است، نگرش به شهر و پدیده های شهری به عنوان شبکه هایی پیچیده است که در آن مسائل شهری پدیده هایی ارتباطی، برآینده، زمینه محور و تولیدشده در شبکه هایی از روابط و بازیگران هستند. این مطالعه به تبیین مفهوم پیچیدگی شهری و مفاهیم مرتبط با آن می پردازد. هدف از این مطالعه، ارائه چارچوب نظری حاکم بر برنامه ریزی شهری با چنین رویکردی است. پس از دستیابی به چارچوب، نمونه ای از نحوه کاربست آن در شهر جدید پردیس ارائه شده است. تبیین چارچوب نظری از طریق فرایند منطقی تفکر دارای مراحل مختلف شامل شناسایی نگرش پژوهشگر، انتخاب نظریه، شناسایی ابعاد آن و نحوه ارتباط با موضوع پژوهش، صورت گرفته است. بهره برداری از چارچوب نظری ارائه شده در نمونه نیز با استفاده از پارادایم واقع گرایی انتقادی و روش آن انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مهم ترین اصل در این رویکرد شناسایی روابط بین بازیگران در شبکه است که خود مستلزم شناسایی صحیح بازیگران و همچنین ایجاد درکی از شبکه های مختلف موجود در زمینه موردمطالعه خواهد بود. نکته مهم دیگر ضرورت بازتعریف نقش و عملکرد برنامه ریزان در این چارچوب است.
شهرسازی مشارکتی با تاکید بر نقش کودکان در فرآیند برنامه ریزی و طراحی شهری در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
تلاش برنامهریزان و محققان حوزه کودک در دخیل کردن هرچه بیشتر کودکان در فرآیند برنامهریزی شهری است. بی شک مشارکت کودکان ابتدا نیازمند درک کاملی از مفاهیم مربوط به کودک، حقوق، مزایا و چالشهای مشارکت با کودکان است. همچنین بررسی روشهای مشارکت دادن کودکان در دوران قبل و بعد کرونا و ارزیابی معایب و مزایای آن، جزو لازمههای این پژوهش میباشد. ازآنجایی که کودکان ویژگیهای جسمی، روحی و شخصیتی منحصر به خود را دارند، فرایند مشارکت آنان نیز متناسب با جایگاهشان در جامعه تعریف میشود. در این راستا هدف پیدا کردن روشهای جدید برای مشارکت کودکان در دوران کرونا میباشد و این سؤال پیش میآید که با توجه به معایب و مزایای روشهای نوین دوران کرونا، از چه متدهایی برای نتیجهگیری مناسبتر میتوان استفاده کرد؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی به شناسایی عوامل و فاکتورهای کالبدی- فضایی تأثیرگذار در ایجاد مشارکت کودکان در فضاهای شهری دوستدار کودک در دوران قبل و بعد کرونا پرداخته و نهایتاً راهکارها و الگوهای مشارکت کودکان در فرایند برنامهریزی و طراحی در شرایط مختلف کرونا را پیشنهاد میدهد.
در جست وجوی مدلی برای ارتقای مفهوم «دلبندی به مکان » (نمونه موردی: دانشگاه هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دلبندی به مکان از مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است و یک مکان دلبند مکانی است که از توانایی های ایجاد ارتباط و برقراری پیوند بین خود و انسان بهره مند باشد. دلبندی به مکان در رویکردها و تئوری های متعددی وارد شده و تعاریف بسیاری نیز ذکر شده است، ولی نبود تعریف دقیق و محض از کیفیت معنامندی مکان در رشته های طراحی موجب سردرگمی و بلاتکلیفی طراحان در شناخت و استفاده از عوامل ایجاد این سطح معنایی شده است. در این پژوهش، با مرور ادبیات مربوطه، ضمن تعریف این کیفیت معنامند مکانی، رابطه هم بستگى مشخصه هاى مکان و معناى دلبندی به مکان را، که در مطالعات پیشین تبیین شده است، تفسیر و با تکیه بر یافته هاى این تحقیقات، به مطالعه در این حوزه برای یافتن وجوه و عوامل مداخله گر و همچنین ابزار اندازه گیری آن و درنهایت مدلی براى ارتقاى این کیفیت درمکان پرداخته شده است.هدف پژوهش: این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال که «مؤلفه های سازنده دلبندی به مکان در دانشگاه هنر کدام اند؟»، بر آن است که با تکیه بر یافته های تحقیقات پیشین، مدلی برای تبیین و ارتقای کیفیت دلبندی به مکان و شناسایی خلأ موجود در آنها ارائه کند و نیز راهکارهایی برای رهایی طراحان از سردرگمی و بلاتکلیفی در شناخت مفهوم دلبندی به مکان بیابد.روش پژوهش: این پژوهش با اتکا به رویکرد کیفی از روش نظریه داده مبنا استفاده کرده است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر مدلی ارائه می کند که در آن سه محرک پس زمینه، زمینه و پیش زمینه مؤلفه های دلبندی به مکان در فضاهای آموزشی محسوب می شوند. در تمام پاسخ های دریافت شده از مشارکت کنندگان، چه در سؤالات مربوط به تجربه شخصی فرد از مکان دانشگاه هنر و چه در سؤالات کلی مربوط به تجربه شخصی فرد از زندگی، علی رغم تفاوت های موجود، همگی به هر سه محرک اشاره کرده اند که در آن محرک های «پس زمینه» به عنوان پیوند درون ذهنی و «زمینه» به عنوان واقعیت یا همان لحظه حضور انسان در مکان حضور دارند و از هم پوشانی آن دو، به همراه آرزوها و درخواست های شخصی در آن زمان محرک سوم یعنی «پیش زمینه» پدید می آید و در مجموع اکوسیستمی را ایجاد میک ند که کلیه اجزا در آن نقش داشته و عامل اصلی قضاوت انسان از مکان است. اگرچه امکان مطالعه جداگانه عوامل هر یک از محرک ها (چنانچه محققان سابق این گونه به مطالعه عوامل دلبندی به مکان پرداخته اند) امکان پذیر است، با این حال در انتها و پس از ادغام آنها با یکدیگر، امکان تجزیه آنها در قالب مجموعه های ساده و تمییزشان به عناصر منفرد، وجود نداشته و هم پیوندی نهانی را در بر دارد که مبنای مفهوم دلبندی به مکان است.