فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۸۸-۷۳
حوزههای تخصصی:
در اکثر نقاط کشورمان مخصوصاً دو اقلیم گرم و خشک و سرد و خشک کبوترخانه هایی با فرم و شکل های گوناگون جهت نگهداری و پرورش کبوترها وجود داشته است. این بناها غالباً دارای پلان های دایره و مربعی هستند و با مصالح خشت و آجر ساخته شده اند. هدف از این پژوهش، شناخت دریافت تابش خورشید و اثر سایه بر سطوح کبوترخانه های روستایی اصفهان و تبریز می باشد. سؤال اصلی تحقیق عبارت است از اینکه: «دریافت و درصد تابش خورشید و ایجاد سایه بر سطوح کبوترخانه های اقلیم گرم و خشک اصفهان و اقلیم سرد تبریز چگونه بوده است؟». بخشی از مطالعه موردکاوری و توصیفی- تحلیلی و بخشی دیگر تحلیل نرم افزاری است؛ بنابراین، چهار نمونه کبوترخانه با ساختار و فرم متفاوت از روستاهای طار، خیرآباد، گورت و ضامن آباد اصفهان و چهار نمونه از روستاهای خلجان، تقی آباد، دیگ باشی و چله غاز تبریز انتخاب گردید، سپس نمونه ها در نرم افزار Rhinoceros5 با مقیاس دقیق مدل سازی شدند و با استفاده از موتور RADIANCE و ECOTECT میزان و درصد دریافت تابش خورشید در گرم ترین روز سال در دو بازه ی زمانی ساعات 13 و 16 و اثر ایجاد سایه بر سطوح کبوترخانه ها در ساعت 15 شبیه سازی گردید. نتایج شبیه سازی ها نشان دادند که دریافت و درصد تابش خورشید بر سطوح کبوترخانه ها در اقلیم گرم و خشک اصفهان و سرد و خشک تبریز با مساحت و فرم بنا رابطه ی مستقیمی دارد. مناسب ترین کبوترخانه برای اقلیم گرم و خشک که حرارت اشعه ی تابش زیاد است و نیاز است در بازه ی زمانی گرم سایه اندازی در سطوح ایجاد گردد و سطوح کمتری از بنا در معرض تابش قرار گیرد؛ کبوترخانه های چنداستوان ه ای با خلل و فرج بیشتر و سطوح منحنی است و برای اقلیم سرد کبوترخانه های مکعبی با سطوح صاف و بدون خلل فرج، مناسب ترین می باشد که این کبوترخانه ها درصد زیادی از سطوح خود را در معرض تابش خورشید قرار می دهند و اشعه ی تابش خورشید با زاویه تقریباً مستقیم و 90 درجه بر سطوح برخورد می نماید.
صندوق خانه، منظر خلوت در خانه ایرانی (بررسی خانه های سنتی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
29 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در زمینه ارتباط بین فرهنگ و سبک زندگی و معماری و ساختار فضایی نظریات مختلفی بیان شده است. از جمله مصادیقی که برای این ارتباط معرفی شده صندوق خانه است؛ عنصری فرعی در خانه های سنتی ایرانی که در مواردی برای کمک به معمار در جهت ایجاد تناسبات فضایی ایجاد می شده است، ولی در واقع نقشی عملکردی در ایجاد فضای اندرونی در خانه های سنتی ایرانی ایفا می کرده است. هدف پژوهش: هدف از این تحقیق بررسی نقش و عملکرد صندوق خانه و جانمایی آن در خانه های سنتی ایرانی است و برای دست یابی به این هدف، خانه های سنتی یزد به عنوان مورد مطالعه در نظر گرفته شده است. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت مشاهده انجام شده است. در مطالعات کتابخانه ای از کتب، مجلات معتبر و نقشه های معماری برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. نتیجه گیری: براساس این تحقیق، مشخص شده است که صندوق خانه نقشی عملکردی در ایجاد فضای خلوت و اندرونی خانه های سنتی ایفا می کرده است؛ فضایی برای استراحت، عبادت، مراقبه و یا انبار وسایل و تجهیزات مختلف. فضایی در کنار فضاهای اصلی خانه و یا در کنجی از آن، که می توانسته به معماری برای طراحی کمک کند یا نیاز عملکردی ساکنین را برطرف نماید و عملکرد آن نیز تحت تأثیر محل استقرار قرار می گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی به صورت مشاهده بوده است. در مطالعات کتابخانه ای از کتب، مجلات معتبر، نقشه های معماری جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. براساس این تحقیق، مشخص شده است که صندوقخانه نقشی عملکردی در ایجاد فضای خلوت و اندرونی خانه های سنتی ایفا می کرده است. فضایی برای استراحت، عبادت، مراقبه و یا انبار وسایل و تجهیزات مختلف. فضایی که می توانسته به معماری برای طراحی کمک کند یا نیاز عملکردی ساکنین را برطرف نماید. در کنار فضاهای اصلی خانه و یا در کنجی از آن که عملکرد آن نیز تحت تاثیر محل استقرار قرار می گرفته است.
مطالعه تطبیقی نقوش هندسی تزئینات مسجد جامع کرمان با مسجد جامع یزد با تأکید بر ایوان ها و ورودی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
145 - 161
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از تزئینات هندسی در ساخت بناها به خصوص بناهای اسلامی از دیرباز تا به امروز مورد توجه معماران و هنرمندان مسلمان ایرانی بوده است. در این مقاله تحقیقی سعی شده برخی نقوش شاخص دو بنای مسجد جامع کرمان (755ه ق) و مسجد جامع یزد (724 ه ق)، به لحاظ فرمی مقایسه شوند. با توجه به خلاء نسبی علمی تحقیقاتی در رابطه با معماری ایلخانی مظفری کشورمان بخصوص در حوزه ی آرایه های هندسی گردد. هدف این پژوهش وسعت بخشی به عرصه شناخت و معرفی ذخائر فرهنگی کشورمان از طریق آنالیز و معرفی نقوش هندسی شاخص این دو بنا باتوجه به ظرائف نهفته در نقوش هندسی بکار رفته در این مساجد وکشف رمز و راز نهفته درآن ها است. پرسش های این مقاله عبارت اند از: 1. چگونه می توان از طریق مقایسه ی نقوش هندسی بکار رفته در مساجد جامع کرمان و یزد به شاخص های نقوش هندسی این دو مسجد دست یافت؟ 2. با توجه به مرمت، بازسازی و الحاق قسمت هایی به بناهای هر دو مسجد جامع یزد و کرمان، طی ادوار مختلف تاریخی مهم ترین شاخص های سبکی حفظ شده در نقوش هندسی هر دو مسجد کدام است؟ با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و انجام تحقیقات کتابخانه ای در عرصه آرایه های معماری این دو بنا و تحقیقات میدانی به ارزیابی و مطالعه تطبیقی نقوش هندسی این دو بنای شاخص معماری ایران پرداخته شده است. شیوه ی گردآوری اطلاعات، اسنادی و بر پایه پژوهش های میدانی تصویری (عکاسی) است و با توجه به ارزش مشاهدات، برای تبیین مراحل بصری از روش نگاشت ادراکی، استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، ساخت هر دو مسجد جامع یزد و کرمان فقط شامل یک دوره تاریخی نبوده مشتمل بر ادوار مختلف است اما در این بین شاخصه های اصلی نقوش در مسجد جامع یزد بیشتر مبتنی مشخصه های ایلخانی و تیموری است اما سبک غالب نقوش هندسی در مسجد جامع کرمان ایلخانی و مظفری است. اگر بخواهیم نقوش هندسی این دو بنا را به لحاظ سبکی ارزیابی کنیم مسجد جامع یزد بیشتر ملهم از معماری ایلخانی و تیموری است که به سبک آذری نزدیکی دارد و به لحاظ نقوش هندسی «منطق گرا و بغرنج»تر از جامع کرمان است. از دیگر سوی نقوش هندسی مسجد جامع کرمان بیشتر ملهم از معماری ایلخانی و مظفری است و به لحاظ شاخص های فرمی نقوش هندسی در حوزه ی «بیان حالات احساسی» در فرم و رنگ نمونه ی ارزشمندی محسوب می گردد.
شناخت و تحلیل کالبدی معماری بومی روستای لیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
153 - 169
حوزههای تخصصی:
معماری بومی روستایی در بستر طبیعت شکل می گیرد و پیوندی بین انسان و طبیعت بر اساس این معماری ایجاد می گردد که لازمه آن هنری کاربردی در خدمت نیاز انسان است. برای فهم این هنر رجوع به نمونه های موجود و شناخت و تحلیل آن ها بهترین مسیر است. هدف مقاله حاضر شناخت و تحلیل دلایل شکل گیری یکی از روستاهای منحصربفرد معماری ایرانی است. روستای لیوس علاوه بر این که حامل الگوهای معماری بومی روستایی ایران است، ویژگی های کالبدی خاصی دارد که برآمده از محیط شکل گیری روستا -کوه پایه های جنوب غربی زاگرس- است. بر مبنای هدف شناخت معماری بومی در روستای لیوس سؤال، استقلال در ساخت وساز(بوم آورد بودن معماری روستای لیوس) و پیوند با محیط پیرامون چگونه باعث بروز عناصر معماری و ساختاری و فرم های جدید در این روستا شده است؟ شکل می گیرند. بنابراین روش میدانی و پیمایشی برای گردآوری اطلاعات و پس از آن تحلیل مطالعه موردی مبنای روش تحقیق قرار گرفت. روستای لیوس در 80 کیلومتری شمال شرق دزفول، در دامنه کوهی صخره ای قرار دارد. تحلیل کالبد روستا در دو مقیاس کلان شامل: معابر، جهت گیری خانه ها و بازشوها، معماری پلکانی؛ و خرد شامل: کیفیت ورود و ابعاد بازشوها، مصالح، پوشش ها، کنوسازی و عایق بندی بام، تابو (ظرف سفالی بزرگ برای ذخیره حبوبات)، انجام می شود. نتیجه این شناخت و تحلیل نشان می دهد که شکل خاص زندگی مردم لیوس(لزوم رعایت مسائل امنیتی، زندگی در حالتی بین یکجانشینی و کوچ و ایجاد واحدهای مستقل زیستی در قالب خانه) دلیل عدم وجود عناصر معماری زیرساختی زندگی اجتماعی(بازار، مسجد و مرکز محله ای از پیش فکر شده) است. این نوع زندگی، معماری ایجاد می کند که بر اساس آن می توان ادعا کرد خلاقیت در معماری بومی به معنی ساده ترین و دم دست ترین پاسخ به نیازهای اصیل و مبنایی انسان است.
جایگاه هنر و زیبایی شنایی در تفکرات ابن سینا و سهروردی با تأکید بر هنر صفوییه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
305 - 318
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیبایی بدون تردید یکی از بنیادی ترین ابعاد هنر محسوب می شود. فلاسفه و دانشمندان متعددی در طی تاریخ فلسفه درباره ی مفهوم زیبایی اندیشیده و ایده های خود را مطرح کرده اند که با توجه به مبانی فکری هر کدام از آن ها، نظریات متفاوتی درباره این مقوله پدید آمده است. زیبایی نزد فلاسفه و حکمای اسلامی نیز از همان روزهای نخستین که اندیشه ی فلسفی در میان مسلمانان رایج شد، مورد توجه واقع گردید. این توجه که از سویی ناشی از نگاه دینی به اسلام و مبانی دینی مسلمانان و از سوی دیگر ناشی از دریافت های فلسفی آنان از آثار افلاطون و ارسطو و فلوطین بوده است باعث ایجاد آرای خاص هرکدام به مفهومی زیبایی گردید. تفکر مشائی و اشراقی در کنار اندیشه های دو فیلسوف بزرگ ابن سینا و سهروردی مهم ترین مکتب های فلسفی ایران و جهان اسلام به شمار می روند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که این فلاسفه در کنار تمام مباحث و سؤالات فلسفی عام، در مورد زیبایی هم دارای اندیشه ها و دیدگاه هایی بودند. تفکرات آن ها در مورد هنر و زیبایی را می توان از تبیین جایگاه خیال و حافظه و از دل رمز و داستان های رمزی_شعر و ادبیات بیرون کشید. فلسفه نور سهروردی و زیبایی شناسی ابن سینا در بعضی از هنرهای اسلامی از جمله هنر در دوره حکومت صفویه (907-1135ه.ق) قابل مشاهده است. هنر ایرانی در دوره حکومت صفویه یکی از اعصار درخشان خود را تجربه کرد و در این هنر مفاهیم مذهبی و عرفانی نقشی محوری داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی هنر و زیبایی شناسی در اندیشه ابن سینا و سهروردی. 2.بازشناسی انعکاس جلوه های هنر و زیبایی شناسی اندیشه ابن سینا و سهروردی در هنرهای دوره صفوی. سوالات پژوهش: 1.علل غایی در هنر از منظر ابن سینا و سهروردی چیست؟ 2.اندیشه های هنر و زیبایی شناسی ابن سینا و سهروردی چه انعکاسی در هنرهای دوره صفوی یافته است؟
واقعیت مجازی و جلوه های ویژه در سینما با رویکرد ژان بودریار، در وضعیت حاد واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
399 - 410
حوزههای تخصصی:
ژان بودریار، فیلسوف جامعه شناس و پست مدرن نظریه های درخوری در باب تصویر ارائه داد. در تمام نظریه های اجتماعی وی، دغدغه پایان ناپذیر او نسبت به تخریب امر واقعی و جایگزین شدن آن با وانموده مشهود است. در این میان او هنر را توطئه و وسیله ای برای محقق کردن وانموده تلقی می کند. به ویژه سینما به عنوان یک مرجع شبیه سازِ واقعیت، مورد انتقاد بودریار قرار گرفته است. یکی از راهکارهای اساسی ایجاد شبیه سازی از منظر بودیار، بهره گیری از جلوه های ویژه کامپیوتری است؛ بنابراین از یک طرف انتقاد بودریار از سینما و از طرف دیگر علاقه مندی وی و تأکید او بر توانمندی های آن مشهود است که خود موجب بروز دوگانگی هایی در نظریه های بودریار و سردرگمی مخاطب او می شود. این پژوهش تلاشی است در جهت مرتفع کردن دوگانگی های موجود و شناخت رویکرد حقیقی پسِ پشتِ این به ظاهر تناقضات در ساحت واقعیت مجازی و جلوه های ویژه در سینما. در این راستا، این پژوهش از طریق تحقیقات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها و موشکافیِ بیانیه های بودریار به روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال راهکارهایی برای جلوگیری از تخریب و جایگزینیِ «امر واقعی» در سینما و تعیین رابطه بین سینما و جلوه های ویژه می گردد؛ درنتیجه می توان شاهد بود که طرد جلوه های ویژه از نظر بودریار، به هدف به کارگیری آن بستگی دارد؛ نه به نفس آن. به عبارتی، به کارگیری جلوه های ویژه در راستای بازسازیِ واقعیت مطرود است و در راستای خیال می تواند مقبول باشد. اهداف پژوهش بررسی دیدگاه منفی بودریار نسبت به تخریب واقعیت توسط جلوه های ویژه. بررسی جلوه های ویژه در سینما از نظر ژان بودریار. سؤالات پژوهش سینما چگونه می تواند با وجود بهره وری روزافزون جلوه های ویژه و دیدگاه منفی بودریار نسبت به تخریب واقعیت توسط جلوه های ویژه به حیات شایسته خود ادامه دهد؟ جلوه های ویژه سینمایی در چه صورت می تواند از انتقاد بودریار فاصله بگیرد؟
حسینیه، تجلی منظر گردشگری مذهبی شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
25 - 32
حوزههای تخصصی:
حسینیه ها و تکایای ایرانی بعد از مساجد، از مهم ترین پایگاه های معنوی شیعیان به حساب می آیند. این مکان ها مظهر پیوند بین تاریخ، مردم و فرهنگ هستند و به دلیل ویژگی های خاصشان نه تنها در قیاس با مکان های هم عملکرد خویش در سایر کشورها، هویتی متمایز می یابند، بلکه به عنوان تنها فضاهای باز شهری با عملکرد مذهبی در فرهنگ شهرسازی منحصربه فرد هستند. در این پژوهش با هدف کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و از منابع مختلف مانند مجلات معتبر و کتاب برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. در این تحلیل کارکردهای مختلف حسینیه مورد بررسی قرار گرفته است تا بتوان این فرضیه را بررسی کرد که حسینیه ها و تکایا تا چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به جاذبه مهمی در گردشگری مذهبی را دارا هستند. برخی کارکردهای شناسایی شده عبارت اند از کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، مذهبی و ... شناخت محتوای عملکردی این عنصر معماری و روایت منظرین آن می تواند در تعریف این جاذبه و روایت آن اهمیت بسزایی داشته باشد. با توجه به کارکردهای متفاوت این مکان های مذهبی و روح مقدس حاکم، می توان از آنها به عنوان منظری انحصاری در گردشگری مذهبی در شیعه که با معنا و مفهومی غنی در ارتباط است، اسم برد و راهبردهایی را برای معرفی آن به گردشگران طراحی کرد.
بررسی فرایند طراحی پروژهگر دشگری موزه معدنِ روی نروژ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
43 - 48
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری بخش مهمی از فعالیت ها و درآمدهای جوامع را به خود اختصاص داده است و نقش آن هر روزه پررنگ تر می شود. در همین راستا، معماری منظر به عنوان رشته ای نوپا در عرصه طراحی محیط های طبیعی و مصنوع، باعث ایجاد خصوصیات ویژه ای برای این عرصه شده است. در واقع مهم ترین پرسش پیش رو چگونگی ایجاد تلفیق و هماهنگی میان موضوعات گوناگون و دانش وسیع مرتبط با معماری منظر است و این که چگونه می توان به این گستره دانش نظم بخشید و آن را به کار گرفت؟ لذا در این پژوهش ساز و کارهایی با تکیه بر مفهوم نگرش سیستماتیک، مدل سازی و الگو برای غلبه بر مشکل پیچیدگی و گستردگی مفاهیم در جریان طراحی، مورد بررسی قرار گرفته است تا با پیوند آن ها بتوان در نهایت چارچوبی مناسب و قابل تعمیم جهت به کارگیری در طراحی منظر مکان های دارای توانمندی گردشگری پیشنهاد نمود. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی-تحلیلی است و با کدگذاری مفاهیم و داده های گرد آوری شده از منابع کتابخانه ای و بررسی متون و اسناد موجود در پایگاه های اطلاعات علمی انجام شده است. در نهایت این پژوهش در پی آن است تا از ورای نقد و نگاه به فرایند طراحی و ایجاد هماهنگی میان دانش های وسیع مرتبط با معماری منظر، کلیات طرح منظرین موزه معدن روی نروژ و لایه های منظرین آن را به عنوان یک پروژه گردشگری و منظرین طبیعی-اجتماعی با دو ایده کلان طراحی یعنی زمینه گرایی و نمایش رد پای تاریخ بررسی کند. این ایده ها به واسطه ابزارهایی مانند بهره گیری از مصالح بومی، کمترین مداخله در حین ساخت و اجرای طرح، چشم انداز های متنوع، رنگ و بافت های برگرفته از کالبد و تضاد های نوری در معدن، پیش ساخته سازی در تمامی قطعات و بررسی فرایند کار در معدن، در این موزه تحقق یافته اند.
متاورس، یک انقلاب شهری؛ تأثیر متاورس بر اد راک مخاطبان از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
49 - 56
حوزههای تخصصی:
شهرها مهم ترین بستر سکونتی انسان معاصر هستند از این روی تحولاتی که بر منظر شهری اثرگذار باشد ، بر زند گی بخش عمد ه ای از افراد تأثیر می گذارد . متاورس به عنوان رسانه ای جد ید قاد ر است از طریق ابزارهای واسط امکان حضور افراد د ر جهان مجازی سه بُعد ی را فراهم آورد . از آن جهت که این فناوری امکانات ارتباطی بی بد یلی به د ست خواهد د اد که پیش تر برای انسان ممکن نبود ، می توان تصور نمود که ظهور این رسانه زمینه ساز تحولاتی شگرف د ر تمام مناسبات انسانی جوامع ایجاد کند . با توجه به آنکه متاورس د ر پی بازسازی جهان است، یکی از جنبه هایی که به نظر می رسد تحت تأثیر حضور آن متحول شود ، منظر شهری به عنوان ما حصل تعامل اد راکی انسان و شهر است. این پژوهش د ر پی پاسخ این پرسش است که «ظهور شهرهای مجازی که مابه ازای شهرهای فیزیکی هستند ، چه تأثیری بر اد راک این شهرها -یا به عبارت د قیق تر منظر شهری- خواهد گذاشت؟». به همین منظور این جستار با روشی کیفی و با اتکاء به د اد ه های کتابخانه ای، ابتد ا به تبیین مفهوم منظر از د ید گاه صاحب نظران و تشریح وجوه مختلف آن می پرد ازد ، سپس با معرفی مبانی رسانه و رسانه متاورس، اثرگذاری این رسانه را بر منظر شهری تشریح می نماید . یافته های این پژوهش نشان می د هد رسانه بالذات به عنوان یک واسطه مد اخله گر د ر پی ایجاد تصویری هد فمند از واقعیت د ر ذهن مخاطب است و متاورس به عنوان ابزاری که جهان را به طور سه بُعد ی تناظر می بخشد توانایی خلق تصاویر باورپذیرتر از واقعیت را د ارد که احتمال پذیرش آن توسط مخاطب را بیش از گذشته افزایش می د هد . از این روی این رسانه قاد ر است تصویری از شهر ارائه بد هد که بر انباشت های ذهن مخاطب بیافزاید و د ر هنگام مواجهه با نماد های شهری، ایجاد تد اعی -از تجربیات د ر جهان بازسازی شد ه مجازی- نماید . از آنجا که د ر این فرایند اد راک مخاطب متحول می گرد د ، بنابراین می توان اذعان د اشت که متاورس می تواند بر منظر شهری اثرگذار باشد .
بافته های موزه وزیری از دوره صفویه تا قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
17 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل بر روی منسوجاتی است که در کتابخانه و موزه وزیری شهر یزد، یکی از مجموعه های مهم فرهنگی- تاریخی ایران نگهداری می شود. این منسوجات به دوره های صفوی، زند و قاجار مربوط می شوند. در این نوشتار به منظور بررسی روند تحولات تولید منسوجات در دوره های مذکور، پارچه ها و لباس های این موزه به لحاظ تزئینات، طرح ها و نقوش، رنگ، جنس الیاف، شیوه های دوخت، انواع رودوزی ها و کاربرد هر یک از آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند. ساده تر شدن دستگاه های بافندگی، استفاده از مواد اولیه با کیفیت پایین و قیمت ارزانتر، کاهش عیار طلا در گلابتون های به کاررفته و به کاربردن پارچه های روسی در مرمت منسوجات در دوره قاجار، از جمله مهم ترین تغییرات در هنر- صنعت پارچه بافی بعد از دوره صفوی بوده است. این تغییرات، همگی حاکی از تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران بعد از سقوط سلسله صفوی بر رکود و انحطاط هنر- صنعت پارچه بافی است. در این پژوهش منسوجات موزه وزیری برای نخستین بار شناسایی، عکاسی، طبقه بندی، تجزیه و تحلیل و به صورت علمی مستندسازی می شوند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی، مصاحبه با اساتید رشته های مختلف پارچه بافی و رودوزی های سنتی ایران و مشاوره با کارشناسان موزه ها بوده است.
مویه
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
99 - 110
حوزههای تخصصی:
تبیین محدوده مطلوب شدت روشنایی در فضاهای اداری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش بصری به ویژه در فضاهایی که فعالیت بصری در آن زیاد است، همواره برای معماران و طراحان روشنایی چالش برانگیز بوده است. این امر به خصوص در کلان شهرها و شهرهای با تراکم بالا، به دلیل سایه اندازی ساختمان های مجاور و محدودیت دسترسی به روشنایی روز، اهمیت بیشتری پیدا می کند. برای دسترسی به طراحی مطلوب روشنایی آگاهی از سطح روشنایی مطلوب ضروری است. در حال حاضر در ایران، این محدوده برای فضاهای اداری تعریف نشده است و متخصصین برای جبران این نقیصه به یافته های دیگر کشورها رجوع می کنند. به دلیل تفاوت های اقلیمی و تفاوت فرهنگ استفاده از روشنایی، ممکن است یافته های دیگر کشورها برای ایران مناسب نباشد. از این رو پژوهش پیش رو به دنبال تعریف محدوده رضایت مندی از شدت روشنایی در ساختمان های اداری شهر تهران است. روش استفاده شده پیمایش و مطالعات میدانی است. به همین منظور تعداد 509 پرسشنامه در دو فصل تابستان و زمستان، در 146 اتاق در تابستان و 109 اتاق در زمستان توسط کاربران در شش ساختمان اداری با ویژگی های مختلف از جمله یک طبقه تا سیزده طبقه، پلان باز و با اتاق های خصوصی، نوساز و قدیمی، به منظور ارزیابی شرایط روشنایی محیط تکمیل شدند. هم زمان با تکمیل پرسشنامه توسط کاربران، پارامتر فیزیکی شدت روشنایی در سطح میز کار کاربران، اندازه گیری شدند. از روش های آماری مرتبط در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها و یافتن ارتباط بین متغیرهای تحقیق، استفاده شد. نتایج نشان می دهد که شدت روشنایی مطلوب در این فضاها 600 تا 650 لوکس است و شدت روشنایی بین 550 تا 600 لوکس نیز شرایط آسایش را فراهم می کند. شدت روشنایی کمتر از 550 لوکس برای کاربران مطلوب نیست.
تبیین خوانش الگومحور در آموزش تاریخ معماری و سنجش میزان اثربخشی آن بر ایده پردازی و خلق اثر دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، ضرورت اثربخشی و به کارگیری دانش تاریخ در امر طراحی معماری مطرح است. به عبارتی، اینکه چگونه داده های تاریخی می توانند رهیافتی جهت ارتقای بینش طراحی در دانشجویان باشند. بررسی و تحلیل ادبیات موضوع نشان می دهد یک ی از چالش های آم وزش معم اری، کم ک ب ه دانش جویان در مرحله ایده آفرین ی است. بر این اساس، یﮑﻰ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎیﻰ ﮐﻪ در ﻓﺮآیﻨﺪ ﻃﺮاﺣﻰ ﺗﻮﺳ ﻂ ﻃﺮاﺣﺎن و داﻧﺸ ﺠﻮیﺎن اﻧﺠﺎم می پذیرد، رﺟﻮع ﺑﻪ پیشینه ها و طرح های ﻣﺸﺎﺑﻪ اﺳ ﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮایﻦ، ﺟﺴ ﺘﺠﻮی اﺑﺰارﻫﺎیﻰ ﮐﻪ بتوانند در استفاده روﺷﻤﻨﺪ از پیشینه ها و ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﺮ ویژگی های ﺑﻨﯿﺎدیﻦ آنها ﻣﺆﺛﺮ باشند، ﺑﺎاﻫﻤﯿﺖ خواهد بود. مناسب ترین راه حل پیش رو، هدفمند نمودن آموزش تاریخ معماری با تغییر در الگوهای تدریس و آموزش شیوه ها و روش های صحیح اقتباس از پیشینه ها به دانشجویان و روش های کاربردی جهت دست یابی به عناصر و الگوهای مناسب طراحی است. در مقاله پیش رو مفروض است که الگویابی و الگوخوانی از مصادیق معماری و بسط تصویری، مفهومی و تعمیم به نیازهای معاصر در آموزش تاریخ معماری، بر کیفیت و تنوع ایده پردازی دانشجویان معماری تأثیر مثبت می گذارد. ﺑﻨﺎﺑﺮایﻦ، مهم ترین ﭘﺮﺳﺶ های ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ آن اﺳﺖ ﮐﻪ کاربست خوانش الگو محور در آموزش تاریخ معماری، چه تأثیری بر فرآیند ایده پردازی و خلق اثر دانشجویان معماری دارد؟ و مؤلفه های خوانش الگومحور در آموزش تاریخ معماری چه هستند؟ لذا با هدف دست یابی به راهکارهای کاربردی کردن الگوها و مفاهیم مصادیق تاریخ معماری در طراحی معمارانه با استفاده از خوانش الگومحور در آموزش تاریخ معماری، از روش ترکیبی (کیفی-کمی) و با راهبرد تجربی و همچنین از ابزار مطالعه مبنایی کتابخانه ای (از طریق مطالعه و بررسی نظریه ها و تعاریف مرتبط)، پرسش نامه دانشجویان (تحلیل محتوا)، مطالعه میدانی و در آخر، اجرای پیش آزمون و پس آزمون و تحلیل نتایج آن بهره برده شده است. با استناد به نتایج استخراج شده از آزمون ها و پس از کنترل کردن تأثیر نتایج پیش آزمون، کیفیت و تنوع ایده پردازی گروه گواه و آزمایش، اختلاف معناداری با هم داشته و با توجه به بالا بودن میانگین گروه آزمایش، این به منزله تأثیر مثبت کاربست خوانش الگومحور در آموزش تاریخ معماری بر کیفیت و تنوع ایده پردازی و خلق اثر دانشجویان معماری بوده است.
رویکردهای طراحی معماری و نظریه های بنیادین برای کاربران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
87-94
حوزههای تخصصی:
طراحی و ایجاد محیطی متناسب با نیازهای کاربران در قلمرو معماری قرار می گیرد؛ امروزه با بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از تاثیر کالبدی محیط زندگی بر آسایش و کیفیت زندگی انسان، نیاز به طراحی و ساخت فضاهای معماری متناسب با ویژگی های جسمی و روحی کاربران، به ویژه برای کاربران با نیازهای خاص نظیر مبتلایان به اختلالات طیف اتیسم که تعداد و حضور آنها در جامعه رو به افزایش است؛جهت افزایش بهره وری،ارتباط و بروز رفتار سازگارانه بیش از پیش احساس میشود.بنابراین ضروری است که معماران راه حل های طراحی جهت پاسخگویی به نیازهای حسی خاص کاربر اتیسم مشابه راه حل های تدوین شده برای افراد با معلولیت های حرکتی و بصری ایجاد کنند وآنها را نباید مجبور به سازگاری کامل با محیط های فعلی موجود کرد و تحت هیچ شرایطی،معماری مسائل حسی که افراد مبتلا به اتیسم در محیط برای یادگیری و پیشرفت نیاز دارند را نباید نادیده بگیرد. این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای یک پژوهش کاربردی با هدف معرفی و تفصیل رویکرد های طراحی معماری و نظریه های بنیادین جهت طراحی و ایجاد محیط متناسب با نیاز ها و مسائل حسی خاص کاربران مبتلا به اتیسم میباشد و از آنجایی که در کشور ایران اکثر مراکز آموزشی و توانبخشی فضاهایی مسکونی هستند که تغییر کاربری داده اند و با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارند؛ معماران و طراحان میتوانندبرای دستیابی به اهداف خود یعنی طراحی کارآمد منطبق با نیازها و افزایش کیفیت بهره وری این دسته از کاربران خاص در تمام مکان ها اعم از آموزشی و مسکونی و...این مبانی را مد نظر قرار دهند. در پژوهش حاضر رویکردهای طراحی مناسب برای این افراد شامل رویکرد طراحی حسی(توسعه مهارت)،عصبی-معمولی(انطباق با شرایط روزمره)و تغییر تئوری تحریک حسی(ترکیب دو رویکرد طراحی حسی و عصبی-معمولی) و نظریه های بنیادین شامل رفتارمحیطی،درمانی محیطی،گشتالت،ادغام حواس،کوری ذهن وعملکرد اجرایی که به شناخت نیازهای خاص کاربر مبتلا به اتیسم در تعامل با محیط اطراف میپردازد؛مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی معماری منظر محوطه های باستانی با تأکید بر منظر طبیعی؛ نمونه موردی: دژ پشت قلعه آبدانان
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به آثار و ابنیه باستانی به عنوان جزیی از قالب کلی منظر و در کنار سایر پدیده های محیطی (طبیعی و مصنوعی) مورد توجه و ارزش گذاری قرار گرفته است. منظر باستانی-طبیعی معرف آثار باستانی در بستر طبیعی است که امروزه به عنوان یکی از انگیزه های لازم به منظور جذب گردشگر محسوب می شوند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف تاثیر عوامل طبیعی در شکل گیری مناظر باستانی-طبیعی دژ پشت قلعه آبدانان در راستای شاخص سازی منطقه و تبدیل آن به قطب گردشگری انجام گرفته است. منطقه فرهنگی پشت کوهدارای ویژگی های طبیعی و جغرافیایی خاصی است و از مناطق مهم بین فرهنگی و محل برهم کنش فرهنگ ها در تاریخ به شمار می رود. نتایج نشان داد دلایل مختلف از قبیل منفک بودن تپه ای که دژ پشت قلعه روی آن قرار دارد از سایر تپه ها، ارتفاع مناسب و اشراف داشتن به کل منطقه، مناظر طبیعی و زمین های کشاورزی پیرامون دژ، عبور رودخانه دویرج، سبب شاخص شدن این منطقه تاریخی-طبیعی شده است که باید بیشتر مورد توجه مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری برای تبدیل شدن به جاذبه تفریحی توریستی باستان شناختی قرار گیرد.
نقش طاووس در کاشی کاری حرم مطهر رضوی، با تأکید بر گنبد الله وردیخان از دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
5 - 21
حوزههای تخصصی:
حرم امام رضا (ع) مهم ترین و بزرگترین جاذبه مذهبی در ایران است. در سراسر تاریخ اسلام، شخصیت ها و بزرگان هر عصر به نوسازی و توسعه این مکان مقدس پرداخته اند، از جمله بزرگان و شاهان صفویه که دلیل عمده آن را می توان به رسمیت شناختن مذهب شیعه دانست. الله وردیخان، فرمانده نظامی عصر صفویه، اقدامات فراوانی برای اعتلای فرهنگ و تمدن ایران انجام داده و توجه خاصی به معماری این دوران داشته است. گنبد الله وردیخان، از زیباترین ابنیه استان قدس رضوی است که آرتور پوپ در کتاب معماری ایران آن را کامل ترین قسمت مرقد امام رضا (ع) می داند. کاشی های معرق این رواق مزین به کتیبه ها، نقوش حیوانی، گیاهی و هندسی است. بسیاری از این نقوش دربردارنده مفهومی هستند، که جایگاهی خاص در فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم دارند. از آن جا که کاربرد نقش طاووس به صورت عنصری تزئینی در معماری دوره صفویه به اوج رسید؛ هدف اصلی این نوشتار بررسی نقش طاووس در کاشی کاری های حرم مطهر و با تأکید بر رواق مذکور از دوره صفویه است. با این سوالات که 1 بیشترین نقش طاووس مربوط به کدام دوره تاریخی حرم است؟ 2 وضعیت قرارگیری این نقش در عصر صفوی و دوره های بعد از آن در حرم مطهر چگونه است؟ دراین راستا، پژوهش حاضر به روش آمار توصیفی و تحلیل محتوا، و شیوه جمع آوری اطلاعات براساس مشاهدات میدانی، عکاسی و داده های کتابخانه ای انجام شده است. در این پژوهش از میان 132 نقش طاووس از سه دوره تاریخی در حرم مطهر، این نقش با تأکید بر رواق الله وردیخان، مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین حضور به دست آمده از این نقش در حرم مطهر مربوط به دوره جمهوری اسلامی (96 عدد) است، که این رقم در دوره صفوی 26 عدد و در دوره پهلوی 10 عدد است. از نظر وضعیت قرارگیری، در بیشترین حالت، طاووس از نمای جانبی 114 عدد، به عنوان عنصر محافظ و نگهبان است؛ و از نمای مقابل 18 نقش وجود دارد.
بازخوانی مؤلفه های سازنده سازمان فضایی شهر ایرانی پس از اسلام در سفرنامه های قرن نهم تا چهاردهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
20 - 29
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی مفهومی برآمده از نگاه سیستمی به شهر و اجزای سازنده آن محسوب می شود که شهر را حاوی معنایی فراتر از جمع جبری اجزای کالبدی آن دانسته و معنایی برآمده از نظم، نسبت و ارتباط میان اجزاء برای شهر قائل است. این مفهوم ناشی از توافق جمعی ساکنان در نحوه شکل گیری شهر است؛ در این دیدگاه اجزای سازنده شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازمانی خاص شکل می گیرد که برآمده از چارچوب فرهنگی مشابه آنهاست. از این رو مفهوم سازمان فضایی را می توان وجه ممیزه فرهنگی و نشان هویتی دانست. سفرنامه های مستشرقان قرن نهم تا سیزدهم هجری قمری از منابع مهمی هستند که گرچه با نظامی روشن و سیستمی به شهر نپرداخته اند، اما با ذکر رویدادهای زندگی اجتماعی و توصیف فضاها و عناصر مهم شهر، تصویری مختلط از سازمان فضایی شهر به دست می دهند. تحلیل و مقایسه یافته های توصیفی و تخصصی در راستای تبیین مفهوم سازمان فضایی شهر، تفسیر جدیدی از چیستی و چگونگی شهر ایرانی-اسلامی فراهم می کند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوه شکل گیری سازمان فضایی خاص شهر ایرانی به لحاظ عملکردی و معنایی است. در این راستا مؤلفه های سازمان فضایی از جهت نقش در ساخت «کلیت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسی قرار می گیرند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای از سفرنامه ها و منابع تخصصی صورت گرفته است. ارتباط میان توصیف سیاحان و نظرات متخصصان از شهرهای ایرانی با سازمان فضایی آن، از طریق استنباط عقلی و تجزیه و تحلیل یافته ها صورت پذیرفته است. سازمان فضایی شهر محصول نگرش به شهر به عنوان یک کلیت مستقل است. شرط لازم برای معنایافتن شهر به عنوان یک «کل»، هدفمندبودن اجزا و نظم میان آنهاست که امکان شکل گیری، توسعه و تکامل شهر را در قالب ارگانیسمی پویا محقق می سازد. در شهرهای ایرانی دوره اسلامی چهار جزء قلمرو، مرکز، ساختار و کل های کوچک، الگو و روابط خاص سازمان فضایی شهر را شکل می دهند. در یک طبقه بندی کلی می توان از میان چهار مؤلفه اساسی سازمان فضایی شهر ایرانی، مرکز را به اعتبار مقام هستی بخش آن شرط لازم، و سه مؤلفه دیگر را همراه با مرکز به اعتبار نقش خدماتی، شروط کافی و مکمل تحقق کلیت سازمان فضایی شهر دانست.
ادراک کننده، ادراک شونده، محصول ادراک (ارزیابی تعابیر صاحب نظران از مؤلفه های تعریف منظر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
14 - 29
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با گسترش علوم شهری، یکی از مهم ترین چالش های پیش روی پژوهشگران تفسیر رابطه انسان و محیط است که منجر به شکل گیری مفاهیم جدیدی مانند منظر شد. اگرچه پیدایش این مفهوم حاصل جستارهای فراوان متخصصان و پژوهشگران در سال های متمادی است، اما مرور پیشینه آن بیانگر وجود تکثر معنایی در آرای پژوهشگران و صاحب نظران علوم شهری است. تجربه نشان داده است که تداوم حیات یک رویکرد علمی نیازمند تعمق در بنیادهای منطقی اش از طریق تعریف مفاهیم پایه ای آن است تا با ارائه معانی یکسان امکان مباحثه و استدلال را برای پژوهشگران این حوزه به وجود آورد. از طرفی وجود تفاسیر متعدد موجب شکل گیری راهبردهای متنوعی در اثرگذاری بر محیط است و رویکردهای متمایزی تولید می کند که این بررسی نشان می دهد در جزئیات با مفاهیم مختلف و گاه متناقض وصف شده است. تعاریف ارائه شده به منظر به عنوان رابطه ای ادراکی می نگرد که واجد مولفه ادراک کننده و ادراک شونده است که مفهوم منظر محصول تفسیر صاحب نظران از شیوه مرتبط ساختن و بیان نسبت آنان است. این مقاله در پی آن است که با تدقیق در تعاریف ارائه شده با روش تحلیل محتوا به تحلیل و طبقه بندی رویکردهای متعدد اندیشمندان معاصر در تبیین مفهوم منظر بپردازد و با ارزیابی اجزای تعاریف آورده شده به تعریفی جامع و کل نگر از منظر بپردازد. پژوهش پیش روی نشان می دهد در توصیف متخصصین از مؤلفه های ادراک کننده و ادراک شونده، نسبت آنها و محصول آن، دسته های مفهومی متعددی وجود دارد که به نظر می رسد به صحیح ترین شکل بیانی آن چنین باشد: منظر رابطه ای ادراکی است که میان «انسان به عنوان ادراک کننده» و «محیط به عنوان ادراک شونده» با پیوندی «پیوسته» ایجاد می شود و محصولی با ماهیت «عینی-ذهنی» به دست می دهند.
سیر تکوین قاب بندی و فضابندی در آثار تذهیب تاج الدین محمدحیدر شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذهیب یا زراندودکاری از شاخه های هنر نقاشی ایرانی محسوب میشود. هنرمندان زیادی در ادوار مختلف تاریخ ایران در این هنر مهارت داشته اند و آثار فاخری را برجای گذاشتهاند که اغلب در حاشیه نگاره ها، متنون ادبی و قرآنی کار شده است. از جمله مذهبان ایران در دوران صفوی و در مکتب شیراز تاج الدین محمدحیدر مذهب شیرازی(قرن 11هجری قمری) بوده است که آثار کم نظیر و متفاوتی را از خود به یادگار گذاشته است. در این پژوهش به تفکیک فضاهای رنگی و قاببندی و فضابندی آثار تاجالدین حیدر موجود در موزه توپ قاپی پرداخته شده است که از مهم ترین دغدغه های هنرمندان مذهب به شمار میآمده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده قصد دارد به این سوالات پاسخ دهد که اولا تفاوت بین اصلاحات فنی قالب، فضابندی و قاب بندی چیست، ثانیا تاج الدین محمد حیدر شیرازی در آثارش از چه نوع قالب ها، فضابندی و قاب بندی استفاده کرده است و ویژگی قاب بندی آثار وی چیست؟ با توجه به نتیجه انجام گرفته تفاوت قالب، فضابندی و قاببندی در این است که منظور از قالب فرم کلی و نهایی اثر تذهیب است و فضابندی یعنی تفکیک فضای کلی اثر به بخش های کوچکتر و قاببندی به معنای استفاده از جداول، نقوش، اسلیمیها و غیره برای تزیین بخش های فضابندی شده است. همچنین با توجه به تحلیل های صورت گرفته در آثار تاجالدین حیدر بیشتر از حاشیه هندسی، قاب اسلیمی و قاب های کنگرهدار استفاده کرده است. ضمنا با توجه به محاسبات و اندازهگیریهای انجام شده نیز میتوان گفت که به طور میانگین بین 30 تا70 درصد فضا به حاشیه اختصاص داده شده و همچنین متن آثار هم به طور میانگین بین 30 تا 60 درصد فضا را اشغال کرده است که نشان می دهد وی از قاعده مشخصی در فضابندی استفاده نمی کرده و بیشتر سعی در خلق آثار متنوع و متفاوتی داشته است.
زیبایی رسانه ای فناوری ساخت در آثار منتخب از بناهای یادمانی معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
37-52
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارکرد زیباشناسانه فرم بنا یکی از دغدغه های طراح بناهای یادمانی است که عموماً تحت الشعاع مسائل متعدی مانند شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قرار می گیرد. هدف تحقیق، بحث در چگونگی تاثیر مصالح و فناوری ساخت بر زیبایی با تکیه بر موضوع هویتِ عینی فرم به عنوان یکی از کلیدی ترین موضوعات در این زمینه است. هدف دیگر،بررسی تاثیر مصالح و فناوری ساخت بر کارکرد زیباشناسانه فرم بناهای یادمانی است. روش ها: برای پردازش پیچیدگی، ابتدا از نتایج تحقیقی که به شیوه ی استدلال منطقی، چارچوبِ نظریِ سیستم های اجتماعی لومان که مدعی کاهش پیچیدگی از طریق تفکیک و تمایز است، را به هنر معماری تعمیم داده است، استفاده شد؛ سپس به شیوه ی دیمتل میزان تاثیر هر یک از شاخصه ها و روابط بین آنها مشخص می شود. یافته ها: یافته های بر اساس روش فرآیند تحلیل شبکه ای فازی، تاثیر فاکتورهای موثر بر زیبایی فرم بررسی گردید و چهار بنای یادمانی، بر این اساس مورد ارزیابی قرار گرفته و رتبه بندی شدند. یافته ها در نمونه های موردی آرمگاه های خیام،بوعلی،نادر و باباطاهر، در ارکان خودارجاعی (عناصر بصری و عناصر ارتباطی)، دگرارجاعی (عناصر ذهنی)، و فهم (عناصر عملی) تحلیل شدند. نتیجه گیری: مصالح، تاثیرگذارترین معیار و شکل تاثیرپذیرترین معیار در انتخاب فرم زیبا است در شرایطی که مصالح نوین از طریق فناوری ساخت موجب ایجاد شکل جدید شود و یا مصالح سنتی به شیوه ای نوین به کار گرفته شوند تاثیر مثبتی در زیبایی فرم خواهد داشت.