فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۳۰٬۰۰۷ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
63 - 80
حوزههای تخصصی:
راه آهن به عنوان دروازه ای برای ورود به شهر و دستاوردی از تکنولوژی، نشان دهنده ویژگی های فرهنگی هر جامعه بوده که در معماری ایستگاه-های آن نیز نمایان گشته، بااین وجود گونه شناسی فضای معماری ایستگاه های قدیمی راه آهن در ایران کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی با جمع آوری اطلاعات از اسناد و مشاهده میدانی از شاخص های فضای معماری 116 ایستگاه راه آهن شمال غرب ایران در چهار دوره (قاجار تا جمهوری اسلامی) شاخص های کالبدی هر دوره تحلیل شده است. نتایج حاکی از کاهش تنوع شاخص های به کار رفته در گذشت زمان می باشد، به گونه ای که به غیراز تعداد طبقات، نوع مصالح، سقف، تیپ، تناسبات پلان و میزان تزئینات تنوع خود را در دوره ی جمهوری اسلامی از دست داده و ساختار ایستگاه های راه آهن در این دوره به سمت سقف های تخت، یک تیپ پلانی و عموماً بدون تزئینات گسترش یافته است.
نقش خاطره در برساخت تاریخ و شکل دهی جامعه در درام تاریخی دوران پهلوی اول بر اساس آرای پل ریکور
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
33 - 45
حوزههای تخصصی:
تاریخ ماحصل بازنمایی خاطره هاست. پل ریکور خاطره را به دو دسته خاطره فردی و خاطره جمعی تقسیم می کند که به امر بازنمایی گذشته می پردازند. اما همواره بخشی از گذشته دیگر در دسترس نیست. این امر ناشی از فراموشی بخش هایی از خاطره است که باعث ایجاد اختلال در بازنمایی گذشته می شود. بنابراین تاریخ همواره با واقعه تاریخی اختلاف دارد. نهادهای اجتماعی و سیاسی نیز از این اختلال استفاده کرده و جوامع را با ایدئولوژی مدنظر خود کنترل و هدایت می کنند. نحوه چگونگی ارائه خاطره و تاریخ نیز وابسته به سیاست نهاد ارائه دهنده است. در دوران پهلوی اول حاکمیت با استفاده از همین سیاست خاطره توانست یک تاریخ برساخت شده را از ایران باستان ایجاد کند که این امر به مدد هنر تئاتر در جامعه شکل گرفت. پژوهش حاضر با استناد به داده های کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا با بررسی برخی درام های تاریخی مهم این دوره چگونگی انجام سیاست خاطره و تزریق ایدئولوژی برای برساخت تاریخ را در دوران پهلوی اول از طریق تئاترها را بررسی کند. در این مسیر نقش پررنگ دستگاه های سیاسی و چگونگی دستکاری خاطره و تاریخ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه حاکمیت از وجوه تئاتری جامعه برای رسیدن به این هدف استفاده کرده و روشنفکران نیز-خواسته یا ناخواسته- در این ایدئولوژی نقشی یاری دهنده داشتند.
پدیدارشناسی مفهوم حضور و غیاب در نمایشنامه فعل محمد رضایی راد
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
97 - 108
حوزههای تخصصی:
یکی از متفکرانی که با رویکرد هستی شناسانه ی خود موجب شد دو مفهوم حضور و غیاب در فلسفه ی قرن بیستم اهمیت ویژه ای پیدا کنند، مارتین هایدگر بود. تفسیر هستی شناسانه ی مارتین هایدگر از دو مفهوم فوق، توانست توجه را به این نکته جلب کند که حضور الزاماً به معنای آن چیزی که حاضر است، نیست و غیاب نیز الزاما به معنای آن چیزی که ناپیدا است، نیست؛ بلکه یک پدیده میتواند در غیاب خود حاضر باشد و یا ذاتش در حاضر بودنش غایب گردد. این دو مفهوم امکانی هستند تا هستی، خود را بر ما آشکار کند و ما بتوانیم پدیده ها را از وجه هستی شناسانه ی آنها به فهم در آوریم. این مقاله به بررسی نسبت هستی شناسانه ی حضور و غیاب و نحوه ی تجلی آنها در نمایشنامه ی فعل محمد رضایی راد می پردازد. نمایشنامه ی فعل را بدین علت برگزیدیم که در آن، نسبت حضور و غیاب موجب خلق روایت شده و عاملی بنیادین در ساختار اثر است. هدف پژوهش این است که با تمرکز بر نحوه ی کار کرد دو مفهوم مذکور در ساختار این اثر نشان دهیم که بنیان این نمایشنامه بر نسبت میان حضور و غیاب بناشده است. نتایج حاصل از این پژوهش به این نکته می پردازد که دیالکتیک مذکور صرفاً در حدود فلسفه قرار نمی گیرد بلکه ژرف نگری در آن می تواند امکانی برای خلق اثر هنری را نیز برای ما میسر سازد.
ارزیابی خطر آتش سوزی در بناهای تاریخی، نمونه موردی: خانه سیستانی ارگ بم
حوزههای تخصصی:
حریق یکی از خطرات ثانویه زلزله و یکی از مهمترین خطراتی است که مراکز تاریخی و اداری را تهدید می نماید. از آنجایی که پایگاه پژوهشی ارگ بم در مجموعه تاریخی ارگ بم واقع شده و به دلیل تراکم جمعیتی کارشناسان و کارمندان، مراجعه کنندگان به سایت اداری و همچنین بازدیدکنندگان، نوع چیدمان مبلمان، تجهیزات و جانمایی تاسیسات، در معرض آسیبهای ناشی از حوادث غیرمترقبه، خصوصا آتش سوزی و زلزله می باشد عدم توجه و فقدان برنامه مدیریت بحران و آشنا نبودن کارکنان و مراجعه کنندگان در چگونگی مواجهه با شرایط اضطراری و حفظ ایمنی و همچنین میسر نبودن ورود ماشین های آتش نشانی به این بخش از مجموعه ممکن است تلفات و خسارات جبران ناپذیری را موجب شود. لذا هدف این تحقیق ارزیابی خطر آتش سوزی در بناهای تاریخی، جهت کاهش آسیب پذیری فضاهای اداری واقع در مجموعه های تاریخی و پر جمعیت از نظر غیر سازه ای می باشد. این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی، میدانی و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد بیشترین عامل خطر آتش سوزی در خانه سیستانی، آتش سوزی ناشی از جریان الکتریکی می باشد.
کاربست پارادایم انتقادی در فهم عدالت فضایی در حاشیه کلانشهر تهران مورد مطالعه: اسلامشهر و شهر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
19 - 33
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی یکی از ارکان اصلی توسعه متعادل در درون و بیرون کلانشهر است. امروزه در حاشیه کلانشهرها میتوان نمودی از بیعدالتی فضایی را مشاهده نمود که منجر به تشدید تلههای فضایی شده و فقر شهری را تشدید نموده است. هدف این پژوهش تبیین انتقادی عدالت فضایی در نواحی پیرامونی کلان ً شهر تهران مشخصااسلامشهر و شهر قدس است. در این راستا، با استفاده از پارادایم انتقادی و روش تحلیل گفتمان انتقادی به جمعآوری دادهها با دو روش مصاحبه و تحلیل اسناد پرداخته شده است. شش مقوله قدرت، سلطه، عدالت، وابستهسازی، ایدئولوژی، حق به شهر و شهروندی تبیین شدند و حاصل این تبیین نشاندهنده آن است که این شش مقوله بر ابعاد گوناگون مفهوم قدرت، عدالت و اقتصاد سیاسی دلالت دارند و همچنین اهمیت بُعد سیاسی-نهادی قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی سایهای از نافضایی در این شهرها ایجاد کرده است. در نتیجه جهت تغییر و رسیدن ً به عدالت فضایی و رهایی از تله فضایی فقر صرفا عدالت توزیعی کافی نیست بلکه حرکت در توزیع متناسب قدرت در بُعد نهادی میتواند راهگشا باشد
پیوند عرصه عمومی و آداب گفتگو با نگاه به سه نمایشنامه از اسماعیل خلج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه عمومی، گردآمدن عده ای از شهروندان در یک زمان و مکان و پرداختن به کنش گفت وگو را از پیش نیازهای وقوع خود می داند. هدف از گفتگو، رسیدن به وفاق عقلانی و اثرگذاری بر دولت در تصمیم گیری ها است. یورگن هابرماس، قهوه خانه را یکی از مصادیق عرصه عمومی می داند. عرصه عمومی در قهوه خانه های ایران در مقاطعی وجود داشته اما همواره تحت نظر و فشار نظام های حکومتی بوده و نتوانسته حضوری پیوسته، پویا و مفید داشته باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی کوشید تا پیوندی میان نظریه عرصه عمومی هابرماس و قلمرو نمایشنامه های ایرانی برقرار کند. بدین منظور سه نمایشنامه از اسماعیل خلج که در قهوه خانه و میخانه می گذرند، گزینش شده اند. هدف آن بود که گمانه زنی دررابطه با وجود یا عدم وجود عرصه عمومی در دهه های 1340 و 1350 شمسی، با نگاه به این نمایشنامه ها، آزمایش و سنجیده شود. نتیجه نشان داد که عرصه عمومی در فضای میان شخصیت های این سه نمایشنامه شکل نمی گیرد. مهمترین علت این فقدان، عدم رعایت آداب گفتگو است. عدم وجود گفتگوی درست، هدفمند و سازنده میان شخصیت ها، به عنوان شهروند، موجب شده تا مراوده ای میان دولت و ملت نیز برقرار نشود، دولت از مطالبات شهروندان خود آگاه نشود و معضلات اجتماعی و زیستیِ شخصیت ها در فضای خصوصی ایشان باقی بماند.
تراژدی و امر شر در دو نمایشنامه ادیپ شهریار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند میان تراژدی و امر شر به گونه ای است که می توان پیدایش تراژدی را منوط به وقوع امر شر دانست. بر همین بنیاد، امر شر در مقاله حاضر یکی از سازه های اصلی شکل گیری تراژدی فرض شده است، به این معنا که بین امر شر، بویژه شرور اخلاقی و تراژدی نوعی پیوند و رابطه دوسویه، انداموار و دیالکتیکی برقرار است و بدون وجود نیروی شر، اساساً تراژدی پدید نمی آید. در پژوهش حاضر، دو نمایشنامه ادیپوس شهریار و مکبث از دو دوره متفاوتِ تاریخ ادبیات نمایشی یعنی قرن پنجم پیش از میلاد در یونان باستان و عصر رنسانس یا الیزابتن در انگلستان انتخاب شده اند تا نسبت امر شر را با این تراژدی ها بررسی نماییم. پرسش اصلی این مقاله ماهیت و چگونگی سازوکار امر شر در هر یک از آثار فوق و نحوه سامان گرفتن تراژدی از نیروی شر است. روش پژوهش تحلیلی و توصیفی است و با بررسی نوع شر در هر تراژدی و تحلیل آن در برساختن درام این نتیجه حاصل گشت که در یونان باستان امر شر، مفهومی متکی به جهان اساطیری، خدایان و مرتبط با مفهوم تقدیر و سرنوشت بوده است. حال آن که در عصر الیزابتن، انگاره های دینی مسیحیت، شر را متوجه انسان و ماهیت ذاتی او کرده است.
رسانه سینما پیوستاری سیال و دوگانه باور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما هنری است که شکل گیری، پیوستگی و پویایی اش وابسته به تماشاگری است که بطور مداوم با جامعه پیرامونش ارتباطی زنده و لحظه ایی دارد. بیننده گاه در طلب غوطه ور شدن در خیال خود و گریز از واقعیتهای اجتماعی و گاه برای درک و رویت امور واقعی ندیده به تماشای گونه های فیلم می نشیند. ارتباط دو طرفه سینما وابسته به تغییرات دایم محیطی است که تکنولوژی، ایدئولوژی و سواد رسانه ایی بر آن تاثیرگذار است. از این روی سینما در گذر تاریخی تبدیل به رسانه ایی پر از جهش و پویا شده است. این پژوهش با هدفی بنیادین صورت گرفته و مسئله اصلی آن امکان سنجی حضور و تعامل مخاطب در جهان سیال فیلمیک و سینماتیک سینما می باشد. روش تحقیق تحلیل محتوا و بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای صوتی و تصویری و مصاحبه می باشد. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که تماشاگر متاثر از عواملی همچون همذات پنداری، باورپذیری و لذت که در هر دوره دارای ویژگی خاص و متاثر از بافت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره می باشد، خواسته یا ناخواسته خود را در جهان فیلم قرارداده و سعی دارد حضورش را به روابطی تعاملی و آگاهانه تر تبدیل نماید.
بازتعریف عدالت اجتماعی در هنر پست مدرن با رویکرد انتقادی مطالعات فرهنگی (مطالعات موردی چیدمان شیبولث و پرفرمنس تنش درونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
17 - 28
حوزههای تخصصی:
ازجمله مشخصه های معاصرترین شکل هنر در جوامع پست مدرن، هجمه و حضور موضوعات سیاسی و اجتماعی است. اگر دوران پست مدرن را مفهومی تاریخی-جامعه شناختی بعد از مدرنیسم بدانیم، توجه به جایگاه قدرت و پراتیک مبارزه سیاسی و اجتماعی از مؤلفه های آن خواهدبود. ارائه و درک اثر هنر پست مدرن که از پیش جمع گرا و عمومی شده است، در پروژه های سیاسی و اجتماعی جوامع، به مانند پدیده های خودبیانگر و مداخله جویانه و دارای مانیفست اجتماعی است. ازسویی مطالعات فرهنگی که برخواسته از دستاوردهای نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است، نقشی مهم در بازخوانی انتقادی تحولات دنیای معاصر دارد که جنبه های فرادست و فرودست را با رابطه دیالکتیکی قرائت می کند؛ بنابراین به نظرمی رسد خوانش این جنبه متضاد، توجه به پارادایم و صورت بندی پست مدرنیسم را می طلبد که با درآمیختن با بافت اجتماعی پدیده ها و تاختن به نظام های قدرت، واقعیت تجربه به حاشیه رانندشدگان را در ساخت اجتماعی به نمایش می گذارد. پژوهش حاضر با جمع آوری منابع کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و به صورت کیفی، هدف بازتعریف عدالت اجتماعی در دو نمونه چیدمان و پرفرمنس با رویکرد انتقادی مطالعات فرهنگی را دنبال می کند.
نتیجه آنکه طیفی از مداخلات و انتقاد در بطن هنر پست مدرن، آرمان جمعی عدالت خواهی را دنبال می کند که بازنگری در پارادوکس های اجتماعی مدرنیته بوده که بر طرد هویت های جنسی و اقلیت های قومیتی و... متمرکز است و دوگانه فرادست و فرودست در خوانش مطالعات فرهنگی را به نمایش می گذارد.
واقع گرایی در عکاسی: از ادراکی تا علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
47 - 54
حوزههای تخصصی:
مقوله ی واقع گرایی در عکاسی قدمتی به درازای خودِ تاریخ عکاسی دارد. همواره عکاسان، نظریه پردازان، فیلسوفان، نشانه شناسان و دیگران در خصوص این موضوع به شکل مستقیم یا غیرمستقیم سخن گفته اند. با این حال، با توجه به مبتنی بودن عکس بر امر واقع، این موضوع هم چنان گشوده و قابل بحث باقی مانده است. واقع گرایی، در تعریف فلسفی اش به معنای تأیید وجود هستی های مستقل از اندیشه و احساس انسان است. خود فرایند عکاسی محل مناسبی برای بروز و ظهور این تفکر می باشد. عکس بنا بر ماهیت واقع گرایانه اش دو دریچه را به سوی جهان هستی می گشاید: یکی در ادامه ی تجربه ی دیداری ما، اما با پیش نهادن احتمالات گوناگون، دیگری در ادامه ی آگاهی و دانش مان. در این مقاله، با شرح انواع واقع گرایی فلسفی (واقع گرایی ادراکی، مفهومی و علمی) سعی می شود تا مصادیق دو نوع آن (ادراکی و مفهومی)، به فراخور موضوع مقاله، در عکاسی دنبال شده و آرای موافق و مخالف نظریه پردازان و منتقدین گوناگون به شکل تطبیقی مورد تحلیل قرار گیرد. در پایان، با بررسی رویکرد واقع گرایی علمی در عکاسی و تحلیل توانایی این رسانه از منظر شناخت شناسی، به این نتیجه خواهیم رسید که عکاسی واقع گرا امکان تبدیل واقعیت به نظریه و برعکس را داشته و نیز نقطه ی تلاقی واقع گرایی ادراکی، انتقادی و علمی می باشد.
بازشناسی الگوها و نقوش گره چینی و قواره بری در پنجره های ثابت و بازشوهای اسدمحله ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
58 - 73
حوزههای تخصصی:
هنر گره چینی مجموعه ای از اشکال هندسی است که بانظم و ترتیب هماهنگ در کنار یکدیگر قرارگرفته اند. شهر تاریخی ماسوله ازجمله بافت های تاریخی در استان گیلان است که در ساخت بازشوهای آن از آرایه های تزئینی متعددی استفاده شده است. هدف از پژوهش؛ شناخت گونه های تزئینی بکار رفته در بازشوهای اسدمحله ماسوله است. روش تحقیق؛ به صورت های توصیفی- تحلیلی و برای شناسایی انواع گونه های تزئینی بکار رفته در بازشوها از روش کتابخانه ای استفاده شده است. سؤالات پژوهش شرح ذیل است؛ بازشوهای ابنیه اسدمحله در چندین سطح دسته بندی می گردند؟ چه الگوهای گره چینی و قواره بری در بازشوهای ابنیه اسد محله ماسوله استفاده شده اند؟ نتایج تحقیق نشان دهنده آن است؛ آرایه های تزئینی بازشوهای ابنیه اسدمحله در سه سطح: پنجره های تلفیقی، بازشو سربریه های کتیبه ای و بازشوهای سربریه فاقد طرح حاشیه (تکی) دسته بندی می گردند. آرایه های تزئینی بازشوهای اسدمحله متشکل از پانزده الگوی گره چینی و قواره بری است. الگوهای گره چینی شمسه هشت مربع و قواره بری با طرح بته جقه دارای بیشترین تکرار در آرایه های بازشوهای اسدمحله را به خویش اختصاص داده اند. همچنین نتایج نشان دهنده آن است؛ سربریه های کتیبه ای و پنجره های تلفیقی دارای بیشترین الگوی گره چینی و قواره بری هستند و سربریه های فاقد طرح حاشیه (تکی) دارای کمترین الگوی گره چینی و قواره بری در بازشوهای ابنیه مسکونی اسدمحله ماسوله را به خویش اختصاص داده اند.
صورت بندی مؤلفه های ساختارشناسی نقاشی طبیعت بیجان در دوره فتحعلی شاه قاجار (1250- 185 ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
107 - 126
حوزههای تخصصی:
طبیعت بیجان از موضوعاتی است که دردوره اول قاجار درنقاشی ها دیده می شود ولی درسایه پیکرنگاری دربار هنررسمی این دوران کمتر دیده شده است. طبیعت بیجان به عنوان موضوعی مستقل درحاشیه نقاشی های دوران اول قاجاردیده می شود. این نقاشی به صورت تزیینی بوده و هم به صورت مستقل و هم در ترکیب با پیکرنگاری زنان دیده می شود. در نقاشی طبیعت بیجان در سفره های رنگین غذا و میوه ها با رنگ های متنوع ترسیم شده اند و گاه حیوانی همچون گربه، خرگوش و کبک در کنار سفره دیده می شود. هدف این پژوهش برای پی بردن به ویژگی های نقاشی طبیعت بیجان در دوره اول قاجار و ویژگی های تجسمی آن درترکیب با موضوعات دیگر درهنراین دوره است. سوال نقاشی طبیعت بیجان درهنر دوران اول قاجار دارای چه ویژگی های تجسمی است؟ به صورت مستقل و ترکیب با عناصر دیگر چگونه کار می شده است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های نقاشی دوره اول قاجار است و شیوه تحلیل براساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کاررفته درهنر طبیعت بیجان درنقاشی است. نتایج این پژوهش نشان می دهدطبیعت بیجان درنقاشی های این دوران هم به صورت مستقل کار شده که تعداد محدودی با ویژگی های مشخص است و هم با پیکرنگاری به ویژه زنان و حیوانات ترکیب شده است.
دلایل عدم موفقیت برنامه TDR در طرح های توسعه شهری ایران
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه فضایی بی رویه و بی برنامه شهرها در بیشتر مناطق جهان از بین رفتن زمین های کشاورزی و طبیعی را بدنبال داشته است. انتقال حق توسعه (TDR) یکی از رویکردها و سیاست های کاربری اراضی است که برای جلوگیری از تخریب زمینهای کشاورزی، زمینهای با ارزش طبیعی مثل جنگل و کاربریهای با ارزش تاریخی در کشورهای اروپای غربی و آمریکا بوجود آمد و در طی دهه های اخیر در کشورهای مختلف دنیا مطرح گردید. این رویکرد به دنبال این است که در نقاطی که بایستی حفاظت شوند، توسعه را کاهش یا حذف کند و در عوض میل به افزایش توسعه برای مناطقی که خواستار رشد هستند، را تقویت کند. مفهوم (TDR) در ایران از دهه 80 شمسی مطرح گردید و تحقیقات متعددی در این زمینه به انجام رسید و همچنین در برخی از طرح های توسعه شهری مطرح گردید ولی تاکنون به مرحله اجرایی نرسیده است. در این تحقیق هدف بررسی موانع اجرایی و دلایل عدم موفقیت این رویکرد در طرح های توسعه شهری در ایران می باشد. روش های مورد استفاده در این تحقیق نیز روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی(AHP) می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر این می باشد که مهمترین و اثرگذارترین معیار طبق نظر متخصصان و کارشناسان معیار اقتصادی است و از نظر آن ها این معیار نسبت به سایر معیارها اثر بیشتری بر میزان تحقق پذیری برنامه های انتقال حق توسعه دارد.
واکاوی نظریه نهاده شده بر یکپارتارش: به سوی چارچوبی برای خوانش معماری (دوره موردمطالعه: معماری پس از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نظریه نهاده شده بر یکپارتارش یکی از نظریه های کهن و به لحاظ عقلانی غیرهمسو با نظریه تکتونیک است. لذا جهت خوانش قاعده مند آثار معماری از این منظر که منجر به نقدهای مستدلی در راستای ارتقای کیفی شود، در ابتدا باید مفاهیم ضمنی در خصوص نظریه مذکور، جهت دستیابی به رویکردهای آن طبقه بندی شوند. انطباق مفاهیم نظریه فوق با شرایط معماری معاصرْ جهت واکاوی معماری از این منظر و تبیین نحوه اثرپذیری مؤلفه های معماری از رویکردهای نظریه مذکور نیز از چالش های مهم پیشِ روی این پژوهش بوده و می تواند زمینه دستیابی به خوانش آثار معماری را فراهم نماید و بستری برای تعیین سهم مؤلفه های معماری در پذیرش نقوشی که به واسطه برخورداری از رویکردهای نظریه نهاده شده بر یکپارتارش پذیرا شده اند، آماده سازد.
هدف پژوهش : این نوشتار درصدد است تا به چگونگی تأثیرگذاری رویکردهای نظریه نهاده شده بر یکپارتارش بر روی مؤلفه های معماری معاصر و نحوه عکس العمل مؤلفه ها در برخورد با نظریه فوق بپردازد.
روش پژوهش : این پژوهش به روش کیفی، توسط داده هایی متنی به کمک مطالعات کتابخانه ای، با اندیشه قیاسی و سطح تحلیل تفسیری، بر روی متغیرهای کیفی انجام پذیرفته است. تحلیل ها به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین با نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) به انجام رسیده است.
نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشانگر تأثیر مستقیم سبک معماری و کم اثربودن دوره ساخت در تأثیرپذیری کالبد و فضای معماری از رویکردهای نظریه یکپارتارش است. مؤلفه های مصالح، عناصر، سازه و ساختار در فرایند طراحی معماری عمدتاً به صورت ناخودآگاه تحت تأثیر رویکردهای نظریه مذکور قرار گرفته اند. مؤلفه ساختار در نقش رفتار، تأثیرپذیری حداکثر از رویکردهای نظریه یکپارتاش داشته و پیکره فضایی در آثار معماری نئومدرن و آثار مبتنی بر تکنولوژی، کمترین میزان تأثیرپذیری از رویکردهای نظریه مذکور را به واسطه مؤلفه ها داشته است.
پدیدارشناسی زبان فضا در باغ ایرانی مبتنی بر مراتب وجودی انسان از منظر اسلام؛ نمونه موردی باغ دولت آباد یزد
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های کارناوالی میخاییل باختین در نمایش هایی شادی آور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند.
نقش زمان و نسبت آن با رویکرد درزمانی و هم زمانی در مکتب نگارگری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
7 - 23
حوزههای تخصصی:
مکتب نگارگری شیراز، برخوردار از نگاره های متمایزی در دوره های آل اینجو، آل مظفر و تیموری است که زبان بصری آن، از حیث استمرار و زمینه های تجربه شناختی، در بیانی متفاوت از سایر مکاتب هنری به لحاظ اهمیتِ نقش زمان ، شایسته بررسی است. بر این اساس، رویکردهای هم زمانی و درزمانی روش هایی هستند که امکان بررسی متنی تصویری چون نگاره را در مقطعی خاص یا در لایه های متوالی زمان فراهم می کنند. به عبارت دیگر، رویکرد هم زمانی، عناصر تصویری را که هم زمان در مناسبت با سایر اجزاء و عناصر، در یک نگاره به کار رفته اند، تحلیل می کند و رویکرد درزمانی عناصر را در قالب متنی که بخشی از یک نظام تاریخی به حساب می آیند، بررسی می کند. این پژوهش با هدف بررسی نقش زمان در نگاره های مکتب نگارگری شیراز و در نسبت با دو رویکرد هم زمانی و درزمانی به دنبال پاسخ این پرسش است که مفهوم سازی زمان و بازنمود آن در یک اثر نگارگری، بر چه اقسامی استوار بوده و چگونه رویکردهای هم زمانی و درزمانی به ترتیب در جهت به نظم درآوردن نظام زبان تصویری نگاره ها و تبیین سیر تکامل تاریخی آنها تفسیر می شود. نتایج حاصل از پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و در راستای مطالعه منابع مکتوب کتابخانه ای صورت گرفته است، حاکی از آن است که نقش زمان در نگارگری مکتب شیراز، نه تنها بر انواع زمان های خطی، کیفی، زبانی، روایی و مکانی استوار است، بلکه در نسبت با رویکردهای هم زمانی و درزمانی، به ترتیب بر مؤلفه های موقعیت نمایی، بعدنمایی و جهت نمایی در گستره رخدادها و احوالات فرهنگی، اجتماعی نیز تبیین پذیر است.
ارزیابی کیفی معماری کلانتری به مثابه فضای شهری عمومی – عملکردی بر اساس روش ترجیحات کاربر، مورد مطالعه ۲۸ کلانتری تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
35 - 60
حوزههای تخصصی:
در شهر های امروزی، فضاهای شهری متنوعی با طیف وسیعی از عملکردهای تفریحی تا امنیتی وجود دارد. کلانتری ها نیز یکی از این فضا های شهری هستند که مهمترین وظیفه انها، حفظ امنیت و نظم اجتماعی در شهر است. روش تحقیق این پژوهش در دو بخش نظری و عملی صورت پذیرفته است، در بخش نظری با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بعد های اصلی مورد نیاز برای ارزیابی کیفیت معماری کلانتری، به عنوان یک فضای شهری، توسط نظریه ابعاد کیفی فضا (پروفسور کرمونا) تبیین گردید و همچنین با استفاده از منابع کتابخانه ای از قبیل مقالات و کتب شاخصه های هر کدام از این ابعاد متناسب با معماری کلانتری تبیین گردیده است. در نهایت شش فاکتور (اجتماعی، بصری، ادراکی، فضایی، مورفولوژی و عملکردی) برای معرفی یک فضای شهری براساس نظریه پروفسور متیو کارمونا انتخاب شدند. سپس به تبیین زیر شاخصه های هر کدام از فاکتورها پرداخته شده است. جهت شناسایی عوامل موثر بر کیفیت معماری کلانتری و نحوه اثر آنها ۲۸ مورد از کلانتری های واقع در مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 7 و 8 شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از مراجعین و پرسنل حاضر در کلانتری ها، مهندسین پژوهشگاه ناجا و متخصصین معماری و طراحی شهری انتخاب شده است. به منظور رفع معضل نداشتن دانش تخصصی معماری، جامعه آماری و ایجاد زبان مشترک بین پژوهشگر و پاسخ دهندگان از روش ارزیابی ترجیحات استفاده کنندگان در این پژهش استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از دستیابی به عناصر هویتی است که می توان بوسیله آن، معماری کلانتری، که یک ساختار عمومی – عملکردی شهری است را ارتقاء داد و موجب افزایش کیفیت معماری آن شد. در انتها پیشنهادات طراحی معماری متناسب با پژوهش انجام شده برای کلانتری ها ارائه گردیده است.
ارزیابی شاخص های زیست پذیریِ شهرهایِ هوشمند در دوران پساکرونا (مطالعه موردی منطقه 12 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
39 - 54
حوزههای تخصصی:
در قرن اخیر پیشرفت های سریع در فناوری اطلاعات و ارتباطات یعنی شهرهای هوشمند، کیفیت زندگی در ابعاد محیطی و اجتماعی- اقتصادی یعنی زیست پذیری شهرها را در سطح جهانی کاهش داده است. پاندمی کرونا یا همان «پدیده کووید- 19» آسیب پذیری شهرها را در شرایط فعلی شان را نشان می دهد. از موضع هدف، پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش تحقیق ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. در این پژوهش به بررسی و شناسایی چهار بُعد (زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی) و نوزده شاخص (پتانسیل های طبیعی، میزان فضای سبز عمومی، انعطاف پذیری، سرزندگی و نشاط فضای شهری، جمله بهره وری اقتصادی، تنوع کاربری و فعالیت های اقتصادی، زیرساخت و فناوری اطلاعات، سیستم حمل و نقل پایدار ایمن و...) دخیل در زیست پذیری شهرهای هوشمند و اولویتبندی نقش آن ها در کاهش آثار مخرب در دوران پساکرونا با استفاده از روش AHP پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد به ترتیب ابعاد زیست محیطی، مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی دارای اهمیت بوده و در بُعد زیست محیطی، شاخص بهداشت و سلامت فرد و محیط با 299/0، در بُعد اجتماعی، شاخص ایمنی و امنیت با 445/0، در بُعد اقتصادی، شاخص بهره وری اقتصادی با 484/0 و در بُعد مدیریتی، شاخص تامین زیر ساخت فناوری اطلاعات با 286/0 دارای بیشترین امتیاز و تأثیر می باشند و در پایان یافته ها در دو بخش تدوین اهداف و سیاست های ایجاد شهر هوشمندِ زیست پذیر در پسا کرونا و راهکار های موثر در کنترل پیامدهای پسا کرونا در شهرهای هوشمند زیست پذیر ارائه گردید.
مواجه مخاطب با طبیعت در نگاره رسیدن همای به در کاخ همایون از منظر پدیدارشناسی موریس مرلو پونتی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
121 - 124
حوزههای تخصصی: