فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۹ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
111 - 137
حوزههای تخصصی:
در زمان قاجار یکی از هنرمندان درخشان محمود خان ملک الشعراست که در نقاشی دورنماسازی از منظره های شهری از اساتید برجسته است. آثار او دارای زمینه های متفاوتی نسبت به زمانه خود است و محمودخان را می توان از پیشگامان هنر نقاشی مدرن در ایران دانست. دانش ریاضی بالا وکاربردی کردن آن درهنر نقاشی، سه بعدی یا چند بعدی دیدن یک موضوع مثلا"دیدن یک ساختمان از بالا، پایین و زوایای متعدد که در نقاشی های او دیده می شود. دانش رنگ گذاری،ذهن گرایی، نور پردازی، زاویه دید، پیوند هندسی میان سطوح از ویژگی های بارز نقاشی های او است. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی های بصری آثار مناظر شهری محمود خان ملک الشعرا با تأثیرپذیری از عکاسی بر است. منظره نگاری شهری و دورنماسازی در این آثار از این لحاظ حایز اهمیت است که او تهران و ساختمانهای جدید آن در دوره قاجار را به مخاطب نشان می دهد و آثارش نوعی مستند نگاری نقاشی گونه از ساختمان ها و چشم اندازهای تهران است. سوالات در این مقاله به شرح زیر است: 1-ویژگی های بصری منظره پردازی از مناظر شهری در آثار محمودخان ملک الشعرا کدام است؟ 2- آیا آثار محمودخان ملک الشعرا متأثر از عکاسی است؟ این تأثیرات در کدام بخش هاست؟ 3- تأثیر نقاشی غرب و ایران در کدامیک از بخش ها و عناصر بصری آثار محمودخان ملک الشعرا دیده می شود؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاع به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است. نتایج یافته ها در این پژوهش نشان می دهد محمودخان یکی از هنرمندان پیشگام در عرصه نقاشی نوین درایران دوره قاجار است. او در نقاشی های خود از عکاسی و نگاه عکاسانه برای تکمیل آثار خود استفاده می کند ولی تلاش ندارد موضوع را عین عکس نشان دهد و تفاوت تفکر نقاشی و عکاسی را به درستی می داند. درآثار او ذهن گرایی، خلاقیت هنری، دیگاه جلوتر از زمانه و بسیار مدرن در تمامی آثار نقاشی آبرنگ و رنگ و روغن با موضوعات مختلف دیده می شود. او نوع متفاوتی از نقاشی منظره سازی در دوره قاجار با تأثیر پذیری از عکاسی را در آثار نقاشی خود نشان می دهدکه دارای روحیه و هویت ایرانی است.
برنامه ریزی شهری درمانگر استرس؛ نمونه مطالعاتی: ناحیه 8 منطقه 1 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس شهری یکی از مهم ترین عوامل افزایش اختلالات روانی در شهرهاست. به همین دلیل لازم است برنامه ریزان و طراحان شهری در برنامه ها و طرح های خود استرس شهری را به عنوان اصلی مهم در نظر داشته و از اقداماتی که به این آشفتگی ذهنی دامن می زند، بپرهیزند. ساکنین شهر تهران و به خصوص ناحیه 8 منطقه 1 بر اساس نظر متخصصان در معرض استرس شهری بالایی قرار دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف تدوین برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در این ناحیه انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تبیینی بوده و برمبنای هدف از جمله تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کمی-کیفی و برای تحلیل آنها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل استرس ناشی از نظام دسترسی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف، امنیت پایین، عدم انسجام و حمایت اجتماعی، تمایز و انزوای اجتماعی، تاب آور نبودن محیط شهری، عدم سرزندگی محیط، احساسات منفی ساکنان، تبعیض و جابه جایی اجتماعی، استرس ناشی از تراکم، احساس هویتمندی و تعلق پایین مهم ترین عوامل استرس زا محدوده مورد مطالعه می باشند. در نتیجه برنامه ریزی شهری با درنظر گرفتن این عوامل به عنوان اهداف خرد می تواند استرس شهری را درمحدوده مورد مطالعه تا حد بسیاری کاهش دهد.
ارزیابی یکپارچگی در محدوده های شهریِ تاریخی، با تکیه بر مطالعه محله سلطان امیر احمد کاشان و محدوده های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
55 - 79
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی یک محدوده را احتمالاً می توان با فهم آن به عنوان یک کل به هم پیوسته مترادف دانست. به نظر می رسد که در واقع حفظ ساختارهای ملموس و غیرملموس این کل به هم پیوسته در نهایت یکپارچگی یک محدوده تاریخی را تضمین می کند. در بخش های قابل توجهی از چارچوب های حفاظت به طور ضمنی به یکپارچگی و اهمیت آن اشاره شده است. برای مثال منشور ونیز متذکر شده که محوطه های یادمان ها باید به طور خاص مراقبت شوند تا یکپارچگی آن ها حفظ شود. باوجود این، دست کم روال مشخصی برای ارزیابی و احصاء یکپارچگی در محدوده های شهری تاریخی در ایران تنظیم نشده است و مشخص نیست حدود یکپارچگی چه هستند. این در صورتی است که از جمله مهم ترین آسیب ها در شهرهای تاریخی ما تداوم نیافتن یکپارچگی به آن نحوی است که در وضعیت های تاریخی قابل شناسایی است. هدف اصلی این مطالعه یافتن اصلی ترین معیارهایی است که در ارزیابی یکپارچگی یک محدوده شهری نقش دارند. در این مقاله معیارهای اولیه برای ارزیابی یکپارچگی بر اساس چارچوب های حفاظتی موجود تدوین و سپس مدل اولیه بر روی پهنه شهری دربردارنده محله سلطان امیر احمد و محدوده های شهری پیرامون به اجرا درمی آید. مقصود آن است که یافته های اولیه بر روی یک وضعیت شهری واقعی و آسیب دیده اجرا شده و معیارهای مورد نظر به صورت دقیق تری تبیین شوند. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و متون تاریخی، اسناد کتابخانه ای، مطالعات میدانی و به ویژه بررسی تصاویر تاریخی مسیر دستیابی به اطلاعات بوده است. لذا تلاش شده است تا وضعیت اولیه و تقریباً یکپارچه محدوده شهری مورد نظر بر اساس وضعیت ضبط شده در عکس های هوایی سال 1335 و همچنین اطلاعات موجود از کاربری ها و کار و زندگی مردم در گذشته بازسازی شود. مدل اولیه برای ارزیابی یگپارچگی نیز عمدتاً بر اساس تحلیل متونی چون توصیه نامه نایروبی، منشور واشنگتن، بیانیه سن آنتونیو و اصول والتا تدوین شده است. یافته های مقاله نشان می دهند که تغییر و تحولات صورت گرفته چگونه بر الگوهای کلان، بافت، بناها و ویژگی های بصری، رابطه محدوده با محیط پیرامون، کارکردها، روح و هویت مکان، فنون سنتی و سنت های فرهنگی یک محدوده شهریِ تاریخی تأثیر گذشته اند؛ و چگونه یکپارچگی آن را تحت تأثیر قرار داده اند.
بندر، منظر میراثی سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
3 - 3
حوزههای تخصصی:
ساحل شهر، بندر نامیده می شود. در زبان فارسی دو روایت برای این نامگذاری گفته شده : بُندَر که بار و بنه در آن می نهند (دهخدا)، و ترکیبی از بند (محصور) و در (درب) به معنای بند حوضچه مانند که دروازه داشته است. واژه بندر در زبان عربی وارد شده و جمع آن بنادر است. در زبان هندی و اندونزیایی به صورت بندرگاه وجود دارد. بنادر مختلفی در سراسر جهان است که نام آنها مرکب از واژه بندر است. زندگی ساحلی به اتکای دریا برپاست. برای ساحل نشینان، دریا منشاء حیات و خزانه معناست. منظر دریا برای آنها که در کنار دریا خانه می کنند، فلسفه وجود شهر و بقای آن است. ربط زندگی با دریا، رمز این منظر است. نقطه تبلور ارتباط این دو، مرز همسایگی شهر با دریاست؛ دامنه رابطه شان اما، همه شئون زندگی آنهاست: فرهنگ، معماری، غذا، شغل، آئین، اقتصاد و جامعه. آنجا که معیشت وابسته به دریا شود، دور نیست که دریا منبع الهامات دیگر زندگی هم باشد. نمادها و نمودهای تعامل انسان با دریا در لبه تماس آن دو، که بندر است، ظاهر می شود. منظر بندر راوی این ارتباط است. شهرها و روستاهای بندری در دوران شکل گیری خود مظاهری از ارتباط های پیچیده و چندجانبه را در لبه تماس خود با دریا ایجاد کردند که عوام، همان ها را بندر می خوانند. در مقابل با توسعه شهرنشینی و گسترش تجارت وابسته به دریا و خدمات پشتیبان آن، یک بخش از کلیت بندر، که تأسیسات انبار و انتقال کالا بود، معادل تمامیت بندر و مالک این مفهوم تاریخی و فرهنگی تمدن انسانی شد. رشد بوروکراسی و قدرت گرفتن حکومت مرکزی به تشکیل سازمان بنادر و کشتیرانی انجامید که بی اعتنا به حقوق عامه و میراث تمدنی شهربندرها، با اتکا به منافع سازمانی و بهره گیری از قدرت، لبه تماس شهر با دریا را در تصرف خود درآورد و شهروندان را از منبع الهام و فلسفه وجودی شهر خود محروم کرد. در حالی که بندر، مظهر تعامل های قدیمی و آینده با دریاست و نمی تواند فقط به یکی از نقش های خود بپردازد، سازمان بنادر ایران با وضع قوانینی که جامع مصلحت و منفعت عامه نبود و بر اساس منافع بخشی نگاشته شده بود، حصاری ستبر دور خود کشید تا الزام قانون را برآورده کند؛ در حالی که این حصار سطح تماس شهر و دریا را نابود می کرد. مردم برای لمس دریا باید از شهر خارج شوند. دامنه دست اندازی به مرز دریا و ساحل تدریجاً فراتر رفت. حریم دریا هم در امان نماند. دریاخواری تحت عنوان تولید زمین و خشک کردن دریا به عنوان یک شیوه خلاق رایج گردید. مدیران تلاش کردند با جذب بودجه بیشتر هجوم بزرگتری به دریا کرده و با خشک کردن آن عرصه های جدیدی برای فعالیت به دست آورند. این رویه را شهرداری شهرهای بندری نیز با ساحل خواری تقلید می کنند. در منتهی الیه ساحل دیوار مرتفعی احداث می کنند و با پرکردن پشت آن سکویی مشرف به دریا می سازند و آن را زمینِ افزوده به شهر تلقی می کنند. با این کار مردم را از حس دریا درحالی که روی ماسه های ساحل قدم می زنند و موج آب پاهایشان را نوازش می کند، محروم می کنند. مردم را «از» دریا به «بَر» دریا می کشانند. گویی از خسارتی که به منظر سرزمین و منبع الهام شهروندان وارد می کنند بی خبرند. حفاظت از تمدن دریایی وابسته به تعامل دیرپای انسان و دریاست. نمی توان نادانسته و با روش های مهندسی تصرف های گسترده در محیط داشت. در تصویر جلد که بندر چابهار را نشان می دهد، اصالت فعالیتی بندر و خیابان دسترسی آن در لبه ساحلی و سطوح وسیعی که به بارانداز بندر اختصاص یافته آشکار است. همه اینها دخالت در لبه تاریخی و طبیعی تماس شهر و دریاست و حجابی بر تداوم ادراک شهروندان از سرزمین خود. آورده های کالایی دست اندازی به این گوهر گرانبها در قبال ازدست دادن فرصت های تمدن سازی و تداوم هویت آن قدر ناچیز است که در اقتصاد کلان جامعه به هیچ می آید.
تأثیر سطوح عوامل معنایی روش زندگی بر انتظام محیط های مسکونی با استناد به موردپژوهی محیط مسکونی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
201 - 213
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی تحت عوامل مختلفی قرار دارند، که مهمترین آن «روش زندگی» است، که برآمده از الگوهای فرهنگی هستند، و از این رو، هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی متناسب با روش زندگی انسان است. «روش زندگی» به انتخاب کیفیت های محیطی مرتبط با شیوه انجام فعالیت های زندگی در محیط های مسکونی منجر می گردد، بنابراین، ساختار «روش زندگی» از طریق مؤلفه های آشکار آن همچون فعالیت ها و وجوه محیطی آن همچون زمانمندی و فضامندی فعالیت ها، توالی زمانی و فضایی فعالیت ها و دیگر جنبه های آشکار آن قابل مطالعه است. فعالیت ها علاوه بر وجوه آشکار دارای وجوه پنهان و معناداری نیز هستند، که بررسی آن ها می تواند جنبه های ذهنی روش زندگی را عیان سازد. در این تحقیق، با توجه به ماهیت مسئله و چارچوب نظری پژوهش، روش «تحقیق کیفی» بر مبنای «نظریه مبنایی» و «استدلال منطقی» استفاده شده، که در یک نمونه موردی در مسکن محیط روستایی (روستای قزمزاری در غرب استان فارس) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که «مؤلفه های ذهنی روش زندگی» شامل «سطوح عوامل معنایی» هستند، که «مؤلفه های آشکار روش زندگی» و «مؤلفه های محیط ساخته شده» از آن تأثیر می پذیرند. «سطوح عوامل معنایی» با تأثیر بر انتظام فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری و خصوصیات کالبدی مسکن از قبیل؛ عناصر، فواصل و جهات فضائی، محیط مسکن را با مؤلفه های پنهان و آشکار روش زندگی هماهنگ می سازند. مؤلفه های ذهنی روش زندگی و «سطوح عوامل معنایی» با «تعیین خصوصیات فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری» از طریق پیامدهایی همچون؛ تفکیک و تجمیع قرارگاه های رفتار، توالی زمانی و فضایی قرارگاه های رفتار و تعیین خصوصیات کمی و کیفی عناصر فضایی، محیط مسکن را شکل می دهند.
مطالعه ای بر پیوند فرهنگ میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران
حوزههای تخصصی:
ایجاد و پرورش نسل های انقلابی برای یک جامعه بسیار بارز و حائز اهمیت است. تغییر و تحول در نسل ها، یکی از مهمترین مباحثی است که در علم جامعه شناسی از آن یاد می-شود. جامعه ای که با انقلاب اسلامی شکل گرفته است و در تربیت نسل های بعد از آن تلاش دارد. بی شک این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست. امام خمینی (ره) میفرمایند: از خداوند متعال توفیق کافه مسلمانان و خصوص طبقه جوانان را در محور استعمار و عمال خائن ان خواستارم از این رو در این مقاله سعی می شود که به بررسی ایجاد پیوند فرهنگی میان ولایت اهل بیت با نسل های انقلاب اسلامی در ایران پرداخته شود. این مبحث در علم معارف و علوم انسانی از مباحث مهم و کلیدی به حساب می آید که نگاه ما را به مباحث اعتقادی و به دنبال آن، مباحث پیرامونی تغییر می دهد. مهم این است که مقصدی که انسان باید به آن برسد و دعوت انبیای الهی برای رسیدن به آن مقصد است، مقام توحید می باشد.
ارزیابی روش تدریس اکتشافی هدایت شده برای درسِ هندسه نقوش دوره کارشناسی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب روش مناسب تدریس، از جمله موارد ضروری در افزایش کیفیت فرایند آموزش است و تأثیر گذاری عمیق بر یادگیری فراگیران خواهد داشت. با توجه به ماهیت دروس هنر و صنایع دستی، ضروری است روش هایی انتخاب شود که علاوه بر یادگیری، آنچه را در آموز ش هنر اهمیت دارد، نیز به فراخور مورد توجه قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان یادگیری و رضایت از تدریس دانشجویان رشته صنایع دستی ورودی 1397 دانشگاه اراک، به بررسی روش های آموزش مستقیم و اکتشافی هدایت شده در درس «هندسه نقوش در صنایع دستی ایران 1» پرداخته است. پرسش های تحقیق نیز چنین مطرح می شود که: روش تدریس اکتشافی هدایت شده چه تأثیری در میزان یادگیری دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران دارد؟ و همچنین میزان رضایتمندی دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران از روش تدریس اکتشافی هدایت شده چگونه است؟ روش پژوهش، نیمه تجربی و با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل که به روش تصادفی انتخاب شده اند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده، آزمون نهایی عملی مشترک و همچنین پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت و مشتمل بر 20 سؤال و ۴ خرده مقیاس برای بررسی میزان رضایت از تدریس است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آزمون عملی، سه مؤلفه کیفی «کشف روش ترسیم»، «ایده پردازی و ترسیم نقوش بدیع» و «زمان» و همچنین میانگین نمرات اکتسابی هر دو گروه و برای داد ه های حاصل از پرسشنامه رضایتمندی، میانگین پاسخ ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که روش آموزشی اکتشافی هدایت شده، از تأثیرگذاری بیشتری در فرایند یادگیری عمیق دانشجویان در این درس برخوردار است. همچنین میزان نمرات اکتسابی دانشجویان و رضایت از تدریس آن ها در روش اکتشافی هدایت شده بیشتر بوده است. به طور کلی، چنین روشی قابلیت افزایش میزان خلاقیت دانشجویان این درس را خواهد داشت.
تبیین جایگاه مخاطب در آثار هنرمندان زن دوره مدرنیسم (مطالعه موردی نمونه هایی از آثار هریت بِکر و لورا نایت)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
3 - 13
حوزههای تخصصی:
مخاطـب همچـون اثـر هنـری و هنرمنـد، یکی از حوزههـای مهم در شـناخت هنر هـر دوره به حسـاب میآید که در طـول تاریـخ هنـر، کمتر به آن پرداخته شـده اسـت. همچنین دوره مدرنیسـم بـه دلیل تحـولات بنیادینش، از هرآنچـه در گذشـته خـود داشـت، گسسـت و از یکسـو پارادایم نوینـی به نام «هنر مدرنیسـم» را بـه وجود آورد و از دیگرسـو، همزمـان بـا تغییـر در نقـش اجتماعـی زنان، «هنرمند» زن را به رسـمیت شـناخت. هـدف پژوهش حاضـر ایـن اسـت کـه در راسـتای پرداختـن به نقـش مخاطب، در شـناخت هنـر دوره مدرنیسـم، پاسـخگوی این پرسـش باشـد کـه بـا ظهـور هنرمنـدان زن، مخاطبـان آثارشـان، چـه تأثیـری در تغییر عمـل آنها در طـول این دوره داشـتهاند؟ ایـن پژوهـش، بـه روش توصیفـی- تحلیلـی، پارادایم مدرنیسـم را در محدوده سـالهای 1870 تا 1945 میلادی در قالـب دو دوره مجـزا، قبـل و بعـد از جنـگ جهانـی اول، مـورد مطالعه تطبیقی قـرار میدهد و آثـار دو هنرمنـد زن نقـاش، هریـت بِکر و لـورا نایـت، از دو دوره مذکور را بهعنوان شـاهدی بر یافتههـای تاریخی، مـورد تطبیـق و تحلیـل قـرار میدهـد. طبـق یافتههـای پژوهـش میتـوان گفـت کـه در دوره نخسـت (1870 تا 1914)، هنرمنـد زن و مخاطـب آثـارش هـر دو نقشـی منفعلانـه در برابـر یکدیگر دارنـد امـا در دوره دوم (1914 تا 1945) بـه واسـطه رویدادهـای اجتماعـی در تغییر جایـگاه زن در جامعه، هنرمنـد زن، نقشـی فعالانه به خود میگیـرد و مخاطـب آثـارش نیـز از جایـگاه اُبژگـی به سـوبژه تبدیل میشـود، تا جایی کـه عمل آنها بـر یکدیگر تأثیـر میگذارد.
مشکلات با پرسپکتیو: مطالعات موردی تصویرسازی ایران دورۀ قاجار
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
89 - 100
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی توزیع فضایی جرم در محدوده های شهری و پیراشهری با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت از زندگی کشاورزی به صنعت و سپس خدمات و تحول در الگوهای فضایی توسعه و اسکان، شهرها و کلان شهرها را به مثابه مراکز تجمع جمعیت و تمرکز منابع توسعه مطرح نمود. این تمرکز در فضا و سرزمین که ناگزیر از تنوع، تضاد و تعارض در ترکیب، منافع و رفتار بازیگران است، علاوه بر ارتقای کیفیت زندگی می تواند بستری برای شکل گیری جرم باشد. پیامدهای این بسترسازی به ویژه در مواردی که رشد کالبدی بدون برنامه ریزی فضایی باشد، بیشتر نمایان می شود. این پژوهش باهدف بررسی الگوهای فضایی جرائم در محدوده های شهری و پیراشهری و استفاده از آن در برنامه ریزی شهری انجام گرفته است. رویکرد پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش آن، فراترکیب است. نتایج مؤید این هستند که عواملی همچون تراکم جمعیت و اکولوژی اجتماعی می توانند فرصت هایی برای ارتکاب جرم ایجاد نمایند، اما رفتار اجتماعات مختلف در مواجهه با این فرصت ها از الگوی ثابتی پیروی نمی کند. مقایسه ی وضعیت شهرهای ایران و دیگر نقاط جهان روشن نمود که بررسی پراکندگی جرائم توسط پژوهشگران داخلی و خارجی به لحاظ شکلی و محتوایی متفاوت بوده و رویکرد تحقیقات خارجی، کاربردی تر است. نتایج می توانند در تدوین سیاست ها و برنامه های توسعه شهری و اقدامات اجرایی برای ارتقای امنیت شهری موردتوجه قرار گیرند.
مطالعه فنی و ساختارشناسی سفال خاکستری عصر آهن؛ مطالعه موردی سفال های کاوش محوطه زواره ور در دشت ورامین
حوزههای تخصصی:
عصر آهن در ایران ۱۴۵۰ ۵۵۰ ق.م) و فراتر از آن معرف دوره ای است که در مراحل تکاملی شاهد تحولات مهم اجتماعی فرهنگی اقتصادی و تکنولوژیکی بوده است. زوار مور محوطه استقراری از دوره آهن در دشت ورامین در منطقه مرکزی ایران است که در دهه های گذشته کاوش های متعددی در این منطقه توسط باستان شناسان مختلف انجام شده است. در کاوش سال ۱۳۹۷ انجام شده در منطقه زواره ور تعدادی سفال خاکستری مربوط به تدفین بدست آمده است. با توجه به پراکندگی گورستان های عصر آهنی و مطالعات فنی محدودی که در خصوص این آثار انجام شده است. آگاهی ما از نحوه تولید این آثار همچون بافت عناصر تشکیل دهنده و فرایند تولید از اهمیت بسیاری در شناخت تولید و فناوری سفالگری این دوره خاص برخوردار است. بنابراین نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی با استفاده از تکنیک های مکمل می تواند راه گشای دستیابی به فرایند تولید این آثار باشد. در این پژوهش تلاش شد تا با اطلاعاتی که از مطالعه ۹ نمونه سفال عصر آهنی این منطقه با استفاده از روش های آنالیز طیف سنجی جرمی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-MS) و مطالعه کانی نگاری مقطع نازک (Petrography) شناخت دقیق تری برای انجام مطالعات تطبیقی و منشاء تولید محلی این آثار فراهم کرد. نتایج نشان داد که فازهای اصلی سفال های مورد مطالعه با رنگ خمیره خاکستری بر اساس کانی نگاری کوارتز Quartz سیلیس SiO2 ، کلسیت Calcite هستند. نتایج ICP-MS نیز تا حدود زیادی توانست بخشی از مشاهدات حاصل از تحلیل سنگ نگاری را تأیید کند. البته بخش بزرگی از خوشه بندی شیمیایی سرامیک ناشی از ناهمگونی در ترکیبات عنصری از تفاوت در منابع رسی مورد استفاده ناشی نمی شود همچنین خاک های مورد مطالعه از نظر عناصر کم مقدار شباهت زیادی با نمونه سفال ها دارد و می توان گفت که محلی بودن آنها را تأیید می کند.
ساختارشناسی تحلیلی پانتومیم
حوزههای تخصصی:
پانتومیم به عنوان یک نمایش بی کلام با حرکات اغراق آمیز قدمتی دیرینه دارد. رمزگرایی یکی از شیوه های اجرا در این نمایش است. شروع پانتومیم و ارتباط اولیه با مخاطب بسیار مهم است و نحوه اجرا نسبت به داستان دارای ارزش بیشتری است که می تواند همه چیز را تحت الشعاع خود قرار دهد. پژوهش حاضر با عنوان ساختارشناسی تحلیلی پانتومیم با روش توصیفی – تحلیلی علاوه بر اینکه به بررسی و مطالعه ساختاری پانتومیم می پردازد، به ارائه معانی و مفاهیم اجزای آن نیز توجه خواهد داشت. در این پژوهش با گردآوری و مطالعه منابع معتبر، برخی مورد استفاده مستقیم و برخی مورد استفاده غیرمستقیم قرار گرفته است. منابعی که مورد استفاده مستقیم قرار گرفت، در بخش منابع و ماخذ درج گردید و منابع غیر مستقیم جهت دریافت ایده و روشن شدن برخی موضوعات مرتبط کمک رسان خوبی بوده است. در ادامه روش کتابخانه ای و تجربی جهت تکمیل و تجمیع بحث بسیار کاربردی بوده است.
بررسی تطبیقی شاهنامه فردوسی و ادیسه هومر از منظر زنانگی و شهر (22-38)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی از رشته های کهن و قابل اعتنا است. گفتگوی فرهنگی بین اقوام از دیرباز مرسوم بوده و می توان برای ریشه روایت های هر ملتی، خاستگاه مشترکی در نظر گرفت. این رشته به بررسی تلاقی ادبیات در زبان های مختلف و یافتن پیوندهای پیچیده و متعدد ادبی در گذشته، حال و روابط تاریخی آن از حیث تأثیر و تأثر در حوزه های هنری، مکاتب ادبی، جریان های فکری، موضوعات و افراد می پردازد و حتی می توان آن را گفتگوی بین تمدن ها و فرهنگ ها دانست. شاهنامه فردوسی و ایلیاد هومر به عنوان حماسه های جاودان ادبی، از کم نظیرترین، مباحث این حوزه ادبی است و می توان در سه حوزه متفاوت از منظر شخصیت های آن: تهمینه و پنلوپه-رستم و اولیس و مفهوم شهر مورد بررسی قرار داد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی به این حوزه ها پرداخته است.
توسعۀ کاربردهای الگوریتمیک در معماری مرور و تحلیلی بر سیستم های L(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : سیستم های L یکی از الگوریتم های محاسبه فرایند خودسازمانده «رشد حساس به محیط» گیاهان و یکی از پنج روش اصلی مولد هستند که با توجه به ساختار و زمینه اصلی کاربرد، پتانسیل های زیادی در معماری نوید می دهند، اما در عین حال، نمونه های به کارگیری آنها در معماری اندک بوده و هنوز به میزان کافی توسعه نیافته اند. لذا توسعه آنها مستلزم مطالعه ای مروری جامعی است که ضمن بررسی در زمینه اصلی و شناسایی پتانسیل های محتمل، مروری بر پیشینه کاربردهای آن در معماری و همچنین در سایر زمینه ها از جمله شهرسازی، مهندسی سازه، هوافضا و غیره کرده و ضمن تقسیم بندی و مقایسه این کاربردها، با این دیدگاه پیشنهاداتی جهت توسعه ارائه کند. هدف پژوهش : هدف از این پژوهش بررسی جامع سیستم های L و شناسایی کاربردها و پتانسیل های آن در معماری است. روش پژوهش : این مقاله مروری، به روش توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری داده ها در آن به صورت اسنادی است. اسناد استفاده شده در این مقاله شامل انواع مقالات، کتاب ها، پایان نامه ها و مسابقات معماری معتبری است که تمام یا بخشی از آنها به پژوهش درمورد کاربردهای معماری و سایر کاربردهای مرتبط سیستم های L می پردازد که از حدود سال 2000 م. به بعد انتشار یافته اند. نتیجه گیری : با بررسی الگوریتم در زمینه گیاه شناسی، مشاهده می شود پنج کانسپت اصلی سیستم های L عبارتند از: توسعه، انتزاع، خودمتشابهی، پیچیدگی درعین سادگی و توپولوژی؛ که در این میان کانسپت توسعه در معماری کاربرد بیشتری داشته، درحالی که سایر کانسپت ها کمتر موردتوجه بوده است. در این زمینه رصد کاربردها در حوزه های دیگر و متدلوژی های به کارگرفته الهام بخش خواهد بود که در بخش سوم با بررسی جامع، ضمن تقسیم بندی کاربردهای مختلف، به مرور آن پرداخته شده است. روند تحقیقات در کاربرد معماری سیستم های L شناسایی و دلایل کاهش آن در سال های اخیر و پیشنهاداتی در راستای توسعه بیان می شود. تحلیل های دیگری نیز از جمله اعتبار علمی اسناد، انواع کاربردها، روش های استفاده از سیستم L و مرحله استفاده از آن در طراحی نیز ارائه شده است.
نقش ذهنیت طراح در بازنمود لایه های آثار معماری معاصر ایران با نگاهی به اندیشه فرم نشانه دار دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مؤلفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مؤلفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مؤلفه های پس زمینه تأثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تأویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.
تطبیق نگاره های روایت کشتی نوح (ع) در نسخه های جامع التواریخ ایلخانی، مجمع التواریخ تیموری و قصص الانبیاء صفوی با متن قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
93 - 102
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سرگذشت حضرت نوح (ع) یکی از موضوعات مهم مذهبی است که می توان بازتاب آن را در هنر نگارگری نیز مشاهده کرد. روایت کشتی حضرت نوح (ع) مضمون نگاره های بسیاری در دوره های مختلف اسلامی است. شرح این رویداد تاریخی و دینی در قرآن کریم نیز آمده است. بنابراین این امر ضرورت تطبیق نگاره های ایرانی اسلامی را با متن قرآن ایجاب می کند.
هدف پژوهش: اهداف پژوهش شامل شناسایی میزان پایبندی این نگاره ها با متن قرآن کریم است و از طریق مقایسه و تشخیص وجوه اشتراک و افتراق نگاره ها با یکدیگر و با متن قرآن کریم صورت گرفته است. پرسش های پژوهش عبارت اند از 1- نگاره های روایت کشتی حضرت نوح (ع) در نسخه های جامع التواریخ رشیدی ایلخانی، مجمع التواریخ تیموری و قصص الانبیاء صفوی، تا چه اندازه ای به متن قرآن کریم پایبند هستند؟ 2- شباهت ها و تفاوت های نگاره های روایت کشتی حضرت نوح (ع) در این سه نسخه چیست؟
روش پژوهش: در پژوهش حاضر اطلاعات کتابخانه ای و داده های اسنادی و تصویری با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بررسی شده است و نمونه های مورد بررسی، شامل نگاره های روایت کشتی حضرت نوح (ع) در نسخه های جامع التواریخ رشیدی ایلخانی موجود در انجمن سلطنتی آسیایی در لندن (مجموعه ناصر خلیلی)، مجمع التواریخ حافظ ابرو متعلق به دوره تیموری، محفوظ در دیوید کالکشن و قصص الانبیاء صفوی، محفوظ در کتابخانه بریتانیا است و این نگاره ها با متن قرآن کریم، مورد تطبیق قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره کشتی حضرت نوح (ع) در قصص الانبیاء نسبت به نگاره های جامع التواریخ و مجمع التواریخ بیشترین پایبندی را به متن قرآن کریم دارد.
بازتاب مذهب، تاریخ، سیاست و فرهنگ ایرانی در فالنامه قطب شاهیان دکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
39 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دوران قطب شاهیان در دکن ، یکی از دوران های اوج فرهنگ ایرانی خارج از مرزهای جغرافیایی آن است. قطب شاهیان به واسطه ایرانی تبار و شیعه بودن، گرایش خاصی به فرهنگ ایران داشتند و تعداد زیاد مهاجران و کارگزاران ایرانی در دکن، به رونق فرهنگ ایرانی در قلمرو ایشان اضافه می کرد. با پشتوانه فرهنگ ایرانی و حمایت ایشان، آثار هنری و ادبی زیادی شکل گرفت که در بر گیرنده یک تعامل فرهنگی شکوهمند میان فرهنگ جنوب هند و ایران است. یکی از این آثار، فالنامه مصوری است که در گلکنده کار شده است. این فالنامه دارای 37 نگاره است که مجموعه ای از مضامین مختلف را در بر می گیرند که هریک از آن ها را می توان به نوعی با فرهنگ، سیاست، مذهب و فرهنگ ایرانی ارتباط داد؛ از این رو مسئله این پژوهش، این است که تا چه اندازه از طریق مضامین مختلف نگاره های این کتاب، می توان جنبه های مختلف فرهنگ ایرانی و تأثیرگذاری آن را در متن فرهنگ دربار قطب شاهیان، بازخوانی کرد. هدف: شناخت بیشتر قلمرو نفوذ فرهنگ ایرانی در سرزمین شبه قاره هند به ویژه در منطقه دکن هدف این پژوهش است. روش پژوهش: با روش توصیفی- تحلیلی، با استناد به اسناد تاریخی، به تحلیل میزان نفوذ جنبه های مختلف فرهنگی در دکن پرداخته می شود. یافته ها: نگاره های فالنامه خلیلی، آمیزه ای از مضامین دینی، اسلامی و مذهبی با محوریت تشیع هستند؛ در کنار این مضامین، تعدادی از نگاره ها به موضوعات ادبی و تاریخ باستان ایران پرداخته اند و مشخصاً یک نگاره از این نسخه با پرداختن به شاه تهماسب، تاریخ معاصر آن زمان را در بر می گیرد. تدقیق در نگاره ها نشان می دهد در همه این نگاره ها به اشکال مختلف، شاهد جنبه های مختلف فرهنگی و حتی سیاسی ایران، از فرهنگ رسمی گرفته تا فرهنگ عامه هستیم که نشانی از نزدیکی زیاد این دو فرهنگ می دهد.
بررسی نقش نشانه های شیعی در مراتب حس مکانی اماکن مقدس دوران صفویان (نمونه موردی مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
471 - 488
حوزههای تخصصی:
در مساجد بازمانده از دوره صفویه در شهر اصفهان، اصول معماری به چشم می خورد که به عنوان زیرساخت تصمیم گیری طراحان این دوره در طراحی نقوش و تزیینات بوده است. بخشی از این تزئینات ارتباط مستقیمی با مفاهیم شیعی دارد لذا بررسی آن می توان سهمی در شناخت ماهیت معماری این دوره داشته باشد. روش این پژوهش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد کمی و کیفی است. ترکیبی از نوع لانه به لانه کیفی در کمی است که در مرحله کیفی از دو تکنیک مجزا برای شناخت و ارتباط دهی استفاده می شود که شامل دلفی و کدگزاری است. در بخش کمی با آزمون های آماری استنباطی است. کاربران فضای در این مساجد می باشند که به علت عدم داشتن اطلاعات دقیق با استفاده از جدول مورگان محاسبه شده که تعداد 384 نفر برای انتخاب بیشترین تعداد برگزیده می شود. نتایج مصاحبه با آن متخصصین با نرم افزار ATLASTI مورد تحلیل قرار گرفت و در بخش کمی با آزمون های آماری استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS سهم عاملی هر یک از نشانه ها مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد بیشترین سهم عاملی مربوط به شکل دهی به فضاهای بزرگ و کوچک که شامل محراب، حوض خانه، شبستان، صحن مسجد، گنبد می شوند، با مقدار (000/1) است و کمترین سهم عاملی مربوط به مصالح معماری با مقدار (523/0) است. آرایش فضاها در مساجد در دوره صفوی به خصوص مساجد شیخ لطف الله و امام، موجب شده که انگاره ای فضایی آرام و زیبا شکل گیرد و ترکیبی پرمایه و شگفت انگیز ابداع شود. اهداف پژوهش: بررسی و تحلیل انواع نشانه های شیعی در مسجد شیخ لطف الله و امام اصفهان. بررسی نقش نشانه های شیعی بر طیف های گوناگون حس مکان در مسجد شیخ لطف الله و امام اصفهان. سؤالات پژوهش: نشانه های شیعی در در مسجد شیخ لطف الله و امام اصفهان کدام اند؟ کدام یک از نمادهای شیعی در هر یک از مراتب حس مکانی دارای تأثیر بیشتری می باشند؟
تحلیل فنی و بصری دیوار نگاره های گل و مرغ در خانه قوام و زینت الملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
161 - 178
حوزههای تخصصی:
نقش گل و مرغ یکی از رایج ترین تزئینات در دوره قاجار و پس از آن است. نقاشی های گل و مرغ به کاررفته در خانه های تاریخی شیراز از نمونه های ارزشمند نقاشی ایرانی به شمار می آید. هدف پژوهش بررسی نقوش گل و مرغ به کاررفته در دوخانه نارنجستان قوام و زینت الملک است. ازاین رو نقوش گل و مرغ بکار رفته در نارنجستان قوام و زینت الملک از منظر بصری و فنی چه ویژگی هایی دارد؟و عوامل مؤثر بر آنها چه بوده است؟ نتایج حاصل نشان می دهد، افتراق نقوش حاکی از کاربری متفاوت این دو بناست. نارنجستان قوام به عنوان دارالحکومه فارس، با نقوش پرکارتری از لحاظ نقش، رنگ، ترکیب بندی و ریتم در راستای اعتبار بخشیدن به قدرت خویش است و در خانه زینت الملک که محل زندگی خانواده قوام بوده، باظرافت نقوش در کنار تصویر زن و استفاده بیشتر از رنگ های گرم، فضای صمیمی حاکم است. نقوش، تحت تأثیر ایران باستان و اسلامی، هنر شرق به ویژه هند و هنر اروپایی، است. همچنین موقعیت جغرافیایی شیراز، شهرت به شهر گل وبلبل و کاخ شاهی در شکل گیری نقوش تأثیر گذاشته است. سایه پردازی، رعایت بعدنمایی، تنوع رنگ و طرح در تمامی فضاها دیده می شود. نقوش به شش دسته مرغ، گل و مرغ، دسته گل، گلدان، گل و اسلیمی، دسته گل و منظره قابل تقسیم است. این نقوش به وسیله رنگ روغن، اکسیدهای فلزی، معرق و چوب بر روی بستری از جنس چوب، سنگ، کاشی و آیینه کار شده اند.
مقایسلأ مفهوم قدرت در آثار نقاشی ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
48 - 59
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقاشی های «ایران درودی» و نمایش نامه های «هاینر مولر» با هم آمیزی دیدگاه های متناقض و کاربرد صور خیال ادبی، مفهوم قدرت را به عنوان یک نیروی هنری مستقل از هرگونه ایدئولوژی سیاسی و متأثر از درک درونی و اجتماعی مخاطب به بحث می گذارند. درودی با استفاده از رنگ ها و اشکال نامعین و مولر با هنجارشکنی از حرکات و صحنه های نمایشی متداول، مخاطب را در جایگاه سوژه به چالش می کشانند تا نقشی فعال در گفتمان قدرت ایفا نمایند. آثار این هنرمندان با عدم داوری و عدم ارائه پیام معین، محدوده تفکرات قالبی و همنشینی تقابل های دوگانه همچون زن/ انفعال، قدرت/ سلطه و گذشته/ حال را به تعلیق در می آورند تا مخاطب در برابر چالش هستی با نیستی وادار به تعریف مجدد مفهوم قدرت و تغییر چارچوب های سلطه فکری شود. حال، مسأله این است که آثار این هنرمندان چگونه در لایه های معنایی مختلف به بیان مفهوم قدرت می پردازند و به یاری چه عناصری در صورت اثر خودنمایی می کنند.هدف: مقایسه و تطبیق مفهوم قدرت در نمایش نامه های هاینر مولر و آثار نقاشی ایران درودی و شناخت ویژگی های مشترک این آثار با تکیه بر این مفهوم هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این مقاله با گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه مفهوم قدرت در آثار منتخب این دو هنرمند برجسته پرداخته است. برای این منظور، از هر هنرمند دو نمونه موردی، شامل نمایش نامه های «هاملت ماشین و مده آ ماتریال» از مولر و دو اثر نقاشی با عنوان «رگ های زمین» و «طغیان کویر» از درودی به صورت تصادفی انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته اند.یافته ها: مقایسه منتخب نقاشی های ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر نشان دهنده وجود مکانیسم مشترک جایگشت سوژه-ابژه است که موجب تغییر معنای قدرت از مفهومی مطلق به مفهومی دینامیک می شود. وارونه سازی سوژه، ناگزیر جایگاه مخاطب را از ابژه یا بیننده به سوژه شرکت کننده در گفتمان هنری تغییر می دهد. ساختارشکنی در فرم به تلفیقی از سبک های مختلف می انجامد که در قالب یک ایدئولوژی خاص نمی گنجد. آثار منتخب تفسیر متفاوتی از ارتباط میان مفاهیم متناقض همچون زن/ مرد، جهان شناسی/ وطن پرستی، پیشرفت/ اصالت و سوژه/ ابژه می دهد که موجب وارونه سازی دیدگاه غالب می شود.