فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
67 - 77
حوزههای تخصصی:
اسطوره شناسی یکی از راه های اسطوره شناسان برای ارتباط میان دو جهان متنی وغیرمتنی و همچنین تحلیل جهان نشانه ای بوده است.براساس نظریه نقداسطوره ای نورتروپ فرای،کتاب مقدس رمزکل است ورمزگشایی آن رمزگشایی از کل رمزهای هستی، تلقی می گردد.بنابراین قرآن نیز برای مسلمانان رمزکل است و برای رمزگشایی از مفاهیم روایت های عرفانی و دینی شخصیت های اسطوره ای در جهان اسلام و بازتاب آنها در نگاره ها می بایست از قرآن و تفاسیرآن بهره برد.باتوجه به تعاریف فرای از اسطوره، مولانا نیز اسطوره ای در جهان عرفانی اسلام است که برای بازگشایی از مفاهیم کرامات او می توان از داستان های قرآن بهره برد. هدف این مقاله اثبات این فرضیه است که موجودی که در داستان مولانا آمده و درنگاره ها نیز تصویر شده،نه دیو آب و نه خداوندگار آب بلکه از تبار جنیان است و این فرضیه با توجه به آیات قرآنی به اثبات می رسد. این مقاله ویژگی جنیان را در قرآن و تفاسیر بررسی کرده و مصداق تصویری آن را در نگاره ی مولانا و دیو آب در دو نسخه ی مصور ثواقب المناقب تحلیل کرده است.در همین راستا سؤالات این پژوهش چنین است: 1. تا چه اندازه از ویژگی های داستان اسطوره ای از دیدگاه نقد اسطوره ای فرای، در حکایات مولانا ودیو آب در نسخه ی ثواقب المناقب، قابل تطبیق است؟ 2. ویژگی های ذکرشده در رمزکل قرآن در باب جنیان تا چه میزان در نگاره های مولانا و دیوآب مصداق صوری پیدا کرده است؟روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی است واطلاعات به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و تصویر نسخه مصور توپ قاپی استانبول،توسط نگارنده از موزه مذکور خریداری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به آنچه که در آیات و تفاسیر قرآن در رابطه با ویژگی های جن و چگونگی ارتباط آنها با اولیای مقرب خداوندذکرشده،تصویری که در نگاره ها آمده، نه دیو آب بلکه یک جن است.همچنین ویژگی های رفتاری و ظاهری آن نیز این موضوع را تایید می کند بطوریکه این جن، مسخر مولانا شده،اسلام آورده و توبه کرده است.
مطالعه تطبیقی شیرهای سنگی دو منطقه اردل و بازفت در چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۷
31 - 42
حوزههای تخصصی:
شیر سنگی (بردشیر) یکی از نمادهای فرهنگی ایل بختیاری است و به نشانه شجاعت بر مزار جوانان، پهلوانان، افراد بزرگ و سرشناس قرار می دهند. این تندیس ها در رشته کوه های زاگرس و بیرون از این حوزه در منطقه ای وسیع و پهناور به نام بختیاری که امروزه شامل چند استان می باشد، طی چندین قرن ساخته می شد؛ این تندیس ها که از گذشته تاکنون، با فرم و حالت های مختلف ساخته می شوند، مزین به نقوشی هستند که از بطن تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دینی مردمان این مناطق نشأت می گیرند. این مقاله با هدف شناخت دوره های زمانی شیر سنگی سعی در پاسخ به این سوأل دارد که شیرهای سنگی منطقه اردل و بازفت از نظر فرم و نقوش حک شده روی آن ها چه نقاط اشتراک و تفاوت هایی دارند و این فرم ها و نقوش چه مفاهیمی را در بر می گیرند؟ پژوهش پیش رو به روش توصیفی–تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی به ارزیابی و مقایسه تطبیقی شیرهای سنگی این دو منطقه پرداخته و طی بررسی های انجام شده این نتایج حاصل شد. فرم و نقوش شیرهای سنگی در هر فامیل و طایفه متفاوت است. همچنین نتایج نشان می دهد که شیرهای سنگی منطقه اردل نسبت به شیر سنگی منطقه بازفت قدمت بیشتری داشته و نقوش حک شده روی آن از جزئیات بیشتری برخوردار است. تکرار نقوش حک شده بر شیرهای سنگی نشان دهنده حاکم بودن الگویی مشخص بر تزئین شیرهای سنگی است. همچنین مضمون این نقوش و فرم شیرهای سنگی بازتابی از روحیات مردم ایل بختیاری و ارزش های فرهنگی و دینی آن ها می باشد.
نخستین نگارگر، نخستین امضاء (رقم) بررسی امضاء (رقم) در نگاره های ایرانی، پیش از ظهور جنید سلطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات چالش برانگیز در نگارگری ایرانی آن است که کدام نگارگر برای نخستین بار، و در چه زمانی، اثرش را امضاء زده است. پژوهشگران بسیاری معتقدند که جنید بغدادی، نخستین نگارگری ست که با لقب سلطانی،-لقبی که سلطان احمد جلایر به او اعطا کرده بود-؛ اثرش را در خمسه خواجوی کرمانی (798 ه.ق) امضاء نمود. این ادعا از زمان نگارش نخستین تاریخ نگاریها درباره ی نقاشی ایرانی، از شروع قرن بیستم تاکنون، در متون مختلف تکرار شده است. در این مقاله، با رویکردی انتقادی، ضمن نقد منابع، نگاره های دارای امضاء به ترتیب زمانی، معرفی و بررسی خواهند شد. بررسی هشت نگاره ی این مقاله نشان می دهد، در دوره جلایری- پیش از دوره ی سلطان احمد جلایر (784-813 ه.ق)- و دوره ی سلجوقی نگاره های متعددی با امضاء نگارگران مصور شده است. این نگاره ها در فاصله ی زمانی نیمه دوم قرن هفتم تا سال 798 ه.ق تولید شده اند. طبق نتیجه پژوهش، قدیمی ترین نگاره ی دارای امضاء به عبدالمؤمن بن محمدالنقاش الخویی تعلّق دارد که در کتاب ورقه و گلشاه، با خط نسخ و به رنگ سفید امضاء شده است. جهت رسیدن به هدف مقاله از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نگاره ها نیز از سایت کتابخانه های بریتانیا، برلین، و استانبول دریافت گردیده اند. روش پژوهش نیز به صورت تاریخی، توصیفی-تحلیلی و انتقادی می باشد.
نقش هنر در تبیین جامعه شناسی مشارکت زنان اقوام لر بختیاری و عرب در کسب منزلت های اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
160 - 175
حوزههای تخصصی:
در ایران بعد از انقلاب اسلامی(1357ش) زنان نقش مهمی در تحولات اجتماعی از جمله مشارکت سیاسی بر عهده گرفتند. در این میان، این مشارکت در زوایای مختلف حیات فرهنگی، هنری و سیاسی منعکس شده است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش تبیین جامعه شناختی مشارکت سیاسی زنان اقوام لر بختیاری و عرب استان خوزستان در 1398 است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و با ابزار پرسشنامه است که روایی آن با نظر صاحب نظران و پایایی آن (آزمون آلفای کرونباخ 77/0) تائید شده است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان زن بالای 18 سال است که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 584 تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی ساده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد میانگین مشارکت سیاسی زنان لر بختیاری (72/39) بیشتر از زنان عرب (01/32) است. زنان مجرد (01/35) گرایش بیشتری نسبت به زنان متأهل (10/33) در امر مشارکت سیاسی دارند و در نهایت به لحاظ قومیتی زنان لر بختیاری (56/33) در مقایسه با زنان عرب (15/27) گرایش بیشتری به مشارکت سیاسی داشتند. اهداف پژوهش: تبیین جامعه شناختی مشارکت سیاسی زنان اقوام لر بختیاری و عرب استان خوزستان در سال1398. بررسی نقش هنر در شناخت جوامع و مختصات آن ها. سؤالات پژوهش: نقش زنان اقوام لر بختیاری و عرب استان خوزستان در سال 1398 در تحولات سیاسی را چگونه می توان با رویکرد جامعه شناسی تبیین کرد؟ 2. آثار هنری چه نقشی در تبیین جامعه شناختی یک قوم یا جامعه دارند؟
جستارهایی ذات گرا به طراحی ملی بر اساس نظریه شخصیت ملی هردر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
25 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش ملی به تاریخ طراحی از یک سو محبوب و از سوی دیگر با چالش مواجه بوده است. این جنبه دوگانه در بستر جهانی شدن تشدید هم شده است. از یک سو، نگرش غالب عملکردگرا هویت اشیاء را منحصر به اهداف کاربردی آن دانسته و در سوی دیگر، مورخین نوگرای طراحی با رویکرد پسااستعماری، طراحی اشیاء را ملهم از شرایط مختلف اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی می دانند. بنابراین طراحی محصول به عنوان بخشی از فرهنگ مادی یک ملت، چگونه می تواند واجد معانی هویت ساز ملی یا منطقه ای باشد؟ طراحی محصول چگونه شخصیت ملی خاصی را به مخاطبان خود انتقال می دهد؟
روش پژوهش: پژوهش حاضر در پاسخ به سؤالات فوق، با رویکرد کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی روش های کلان ذات گرای طراحی ملی بر اساس شناسایی مفهوم شخصیت ملی در طراحی را بررسی کرده است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر تبیین جایگاه رویکرد ذات گرایی طراحی ملی در تاریخ نگاری طراحی جهان و شناسایی رویکردها، ابزارها و روش های اتخاذ شده برای تشکیل طراحی با هویت ملی بر اساس شناسایی شخصیت ملی در آن است.
نتیجه گیری: در این پژوهش در مجموع با بررسی اسناد معتبر تاریخ طراحی ملی، پنج روش کلی تأثیرگذار در تأسیس شخصیت ملی در طراحی محصول شناسایی شد: استخراج اختصاصات زیبایی شناسی منطبق بر منش ملی، ویژگی خاص عملکردی محصول منبعث از منش ملی، طراحی محصولات برآمده از سبک زندگی شهروندان یک کشور به سان برند ملی، نشان دارکردن محصول با استفاده از مواد بومی و روش ساخت خاص آن و بالاخره روش تفکر طراحی ملی که ریشه در جهان بینی متفاوت دارد. در تمامی روش های فوق، رسیدن به هویتی ذاتی و ایجاد شخصیت ملی در طراحی با اتکا به دو عامل «عنصر یا پدیده اختصاصی» طراحی و «استمرار یا تکثر تاریخی» آن عنصر انجام شده است.
تبیین نقش عناصر کالبدی محیط در امنیت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
35 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله این است که با استناد به نتایج پژوهش ها در خصوص رابطه متقابل محیط و رفتار، الگویی جهت پیشگیری از جرم و ارتقاء امنیت مجتمع های مسکونی تدوین نماید. مرحله اول پژوهش، مروری بر پیشینه نظری؛ مبتنی بر رویکرد پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی، با روش تحلیل محتوای متون مرتبط و مرحله دوم؛ مطالعات میدانی پژوهش در دو بخش؛ شناخت عوامل مؤثر بر امنیت مجتمع های مسکونی همدان با راهبرد کیفی و آزمون مدل مفهومی با راهبرد کمی و روش مدل یابی معادلات ساختاری هست. نتایج نشان می دهد؛ برخی عوامل کالبدی به تنهایی و برخی از طریق عوامل اجتماعی در امنیت مجتمع های مسکونی نقش دارند. دسته بندی مطالعات امنیت مجتمع های مسکونی در سه سطح کلان، میانه و خرد، همچنین معرفی عوامل فرهنگی، منطقه شهری و بافت پیرامون مجتمع در سطح کلان مطالعات امنیت از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می باشند.
تحلیل الگوهایی غیرشکلی پلان بناهای مسکونی با ارزش شهر تهران در دهه های 1330 تا 1350(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121-97
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش، استفاده و به کارگیری از الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران (دهه 1330تا1350) را با توجه به نیازهای روز جامعه و تکنولوژی موجود در مسکن ایده آل تهران در جهت معاصرسازی می باشد. روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی – توسعه ای و شیوه ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی پیمایشی می باشد. سپس در پرسشنامه بدون ساختار اولیه برای شناسایی متغیرها و موضوعات اصلی تحقیق از تحلیل های کیفی و آنالیز استفاده می گردد که نتایج آن به تدوین پرسشنامه دارای ساختار می انجامد، در مراحل بعدی پژوهش از روش های کمی استفاده می گردد، داده های پژوهش پس از جمع آوری در نرم افزارهای آماری وارد شده تحلیل می گردد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی تحلیلی غیر شکلی تعدادگره، امکانات، عمق فضا، قابلیت یافت شدن، فضای اجتماعی، میزان دید، انعطاف پذیری، یکپارچگی، کنترل، فضاهای باز، فضاهای نیمه باز، فضاهای بسته، پیچیدگی، فضاهای واسطه، فضاهای ارتباطی عمودی و افقی، عرصه های مختلف زندگی و دسترسی، الگوهایی هستند که در معاصرسازی امروزی مهم شناخته شده و منطبق بر نیازهای ساکنان امروزی و سبک زندگی آنان است. نتیجه گیری: الگوهای غیرشکلی پلان بدست آمده هر کدام قابلیت استفاده در معاصرسازی بناهای ارزشمند را دارند که با ایجاد آنان و یا حفظ آنان در بناها موجب معاصرسازی صحیح در راستای ترجیحات ساکنان و با توجه به سبک زندگی امروزی را دارند. شناخت این الگوها و به کاربندی آنان در راستای دست یابی به معاصرسازی صحیح و امروزی بسیار حائز اهمیت بوده است.
مطالعه تطبیقی ایکات ایران (یزد) و ازبکستان از منظر رنگ و نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
29 - 44
حوزههای تخصصی:
ایکات یکی از منحصربه فردترین پارچه ها در جهان است که روش بافت و نقش اندازی روی آن با دیگر پارچه ها متفاوت است. دستبافته های ایکات منسوجات طرح داری هستند که با گره زدن و مقاوم ساختن در برابر رنگ کردن تار و یا رنگ کردن تار قبل از بافتن تولید می شوند، تکنیکی که در بسیاری از نقاط جهان شناخته شده است. این بافته در کشورمان با نام «دارایی» شناخته می شود. هدف اصلی در این پژوهش، شناسایی تفاوت ها و شباهت های میان پارچه های دستباف ایکات یزد و ازبکستان است که زمانی در یک جغرافیای فرهنگی وجود داشتند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که میان نقوش و رنگ ایکات های ایران و ازبکستان چه شباهت ها و چه تفاوت هایی وجود دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی و با بهره گیری ازمنابع کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ایکات ازبکستان از منظر رنگ و نقش تنوع گسترده تری دارد و رنگ های به کاررفته در ایکات ازبکستان درخشان تر هستند اما ایکات یزد از تنوع رنگ و نقش کمتری برخوردار است و بیشتر از نقوش هندسی در آن استفاده شده است. زمینه پارچه های ازبکستان از نقوش پرشده است اما زمینه پارچه های یزد خلوت بوده و فضاهای خالی در آنها دیده می شود.
ارزیابی کیفیت زندگی ساکنان مناطق دهگانه شهر تبریز از بعد رفاه ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
134-117
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: برای رسیدن به توسعه پایدار مناطق شهری یکی از جنبه های کلیدی امکان نظارت بر کیفیت زندگی در تمام ابعاد آن یعنی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است که این مهم نیازمند اجرای ابزارهایی است که قادر به شناسایی ابعاد اصلی رضایت انسان باشند. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزیابی رفاه و کیفیت زندگی مردم در شهر تبریز بر اساس مؤلفه های اساسی با ارجاع به نظریه قابلیت های «سن» می باشد. روش ها: بصورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری تحقیق جمعیت شهر تبریز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 382 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با روش اکتشافی و تحلیل عاملی مرتبه دوم با استفاده از نرم افزار Amos و Spss بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل تعیین کننده اصلی رفاه ذهنی در زمینه ادراکات فردی، شرایط اقتصادی، امنیت، کیفیت محیطی و فرصت های آموزشی هستند. شرایط رفاه در مناطق بسیار 7، 9 و 6 بسیار پایین است، در حالی که در مقابل، 2 و 1 و 5 بالاترین سطوح رفاه را در بین مناطق تبریز نشان داد. با تمرکز بر منطقه 7، می توان مشاهده کرد. این منطقه به مراتب کم ترین مقادیر را برای سه بعد اصلی از چهار بعد اصلی رفاه نشان می دهد که قابل توجه به نظر می رسد. نتیجه گیری: در نتیجه برای رسیدن ساکنین شهر به سطح رفاه و کیفیت زندگی مطلوب باید توجه مضاعف شود.
تحلیل و ارزیابی عملکرد روش های فرهنگ سازی اصول پایه ای معماری در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
87 - 98
حوزههای تخصصی:
تبیین روش های فرهنگ سازی و بررسی نقاط ضعف و قدرت آن ها قدم اول در آموزش اصول پایه ای معماری به عامه مردم، قطب مهم کنترل و نظارت بر ساختمان سازی صحیح، هست. هدف از انجام این پژوهش معرفی و ارزیابی عملکرد فعلی روش های فرهنگ سازی اصول پایه ای معماری در جامعه ایران است. این مقاله به لحاظ هدف از نوع کاربردی هست و رویکرد روش شناسی آن آمیخته (کمی-کیفی) است. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای اصول معماری و روش های شاخص فرهنگ سازی تبیین و سپس عملکرد فعلی این روش ها با شواهد کمیت پذیر، با زبان آمار و ارقام، بیان شده اند. جامعه ی آماری این تحقیق با توجه به تنوع فرهنگی از شهر تهران انتخاب شده است. نتایج تحقیق حاکی از توجه و علاقه زیاد مردم به آگاهی یافتن از اصول معماری است و درعین حال عملکرد فعلی نهادهای فرهنگ ساز در این زمینه ضعیف است. مشارکت مردمی روشی با اثربخشی بالا است. رسانه های دیداری و فضای مجازی از روش های کم هزینه و با سرعت بالا محسوب می شود.
تبیین مدل کیفی ارزیابی روان شناسیِ شناختیِ معماری بیوفیلی در برنامه ریزی و طراحی مسکن
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
1-19
حوزههای تخصصی:
نظریه بیوفیلیا، برای اولین بار توسط «ادوارد او. ویلسن» از اساتید زیست شناسی دانشگاه هاروارد در کتاب او به نام بیوفیلیا در سال 1984 چاپ شد. ازجنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان-شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. در واقع او برای اولین بار به وابستگی درونی انسان به ارگانیسم های زنده اشاره کرد. از سویی دیگر، به نظر می رسد که بهترین تحلیل نظام ادراکی انسان در محیط، را می توان با یافته های علوم اداراک و شناخت محیط در دانش روان شناسی محیطی را مرتبط دانست و نوعی کالبدشکافی و جستجوی پیوند و این همانی انسان و طبیعت (محیط) را در آن مشاهده کرد. در هرحال، ارزیابی های شناختی از عناصر معماری بیوفیلی مبتنی بر زمینه های نگرش اکولوژیک می تواند در ارتقا برنامه ریزی و طراحی مسکن تاثیرگذار باشد. این تحقیق بنا به ماهیت بنیادی و بنا به ماهیت، تحقیقی شناختی است. روش تحقیق، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. همچنین از روش «استدلال منطقی» در بازیابی مدل مفهومی استفاده شده است. در راستای تیین مدل کیفی نیز از «روش فراتحلیل» برای تحلیل و جمعبندی مطالعات صورت گرفته در این رابطه و دستیابی بهتر به مدل جامع و جهان شمول در راستای تبیین مدل ارزیابی روان شناسی شناختیِ معماری بیوفیلی در برنامه ریزی و طراحی مسکن بهره گرفته شده است.
بررسی دو الگوی منظر آئینی در شهرهای اسلامی و یهودی، نمونه موردی حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری و خانه بت همیقداش در اورشلیم
حوزههای تخصصی:
تبیین روابط قدرت در تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری؛ نمونه مطالعاتی طرح توسعه دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروز با گسترش شهری شدن، بیش ازپیش شاهد فضامند شدنِ منطقِ رقابتی و توسعه در جهان پیرامون هستیم. به بیانی دیگر می توان گفت آنچه در قالب انواع طرح ها و برنامه ها بدان ها برخورد می کنیم، به نوعی نماینده منطقِ نامبرده تلقی می شود. به عنوان مصداقی از این طرح ها و برنامه ها، این نوشتار به ترسیم فضای منازعه شکل گرفته پیرامون محدوده طرح توسعه دانشگاه تهران با بهره گیری از روش کیفی گرانددتئوری می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، به واسطه در هم تنیدگی عقلانیت آکادمیک و شبکه های قدرت، دانشی که دغدغه خیر عمومی دارد، تولید می شود و مسئله را که در اینجا ضرورت بخشی به ایجاد دانشگاه سبز، کارآفرین و هوشمند است، خلق می کند. به طور هم زمان این دانش خاص تولیدشده توسط روابط قدرت مشروعیت بخشی می شود. اینجاست که منطق توسعه در فرم فضایی خاصی بازتولید می شود. یکی از وجوه اشتراک این فضامندی در مفهوم عام منطق توسعه، انواع سلب مالکیت ها [1] و برون رانی هاست. این سلب مالکیت در کنار همه اعمال قدرت ها، مقاومت هایی را از سوی اهالی محله وصال در پی دارد. در نهایت مجموعه این نیروهای متکثر دخیل و شکل گرفته حول طرح توسعه دانشگاه تهران ترسیم شده و با اتکا به روش شناسی نسبت ادعاهای طرح مذکور با میدان واقعیت سنجیده می شود. [1]. Dispossession
بررسی نظری مفهوم دلپذیری در مقیاس مطالعات فضای شهری با کمک روش تحلیل محتوا (نمونه منتخب: مطالعات بازه زمانی 2020-1998)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
92-119
حوزههای تخصصی:
دلپذیری به عنوان یکی از کیفیت های فضای شهری، از سال 1998 وارد ادبیات جهانی شهرسازی گردید. با ورود این مفهوم، اهمیت آن به عنوان کیفیتی پایه و پیچیده در مطالعات معدودی مورد توجه قرار گرفت. اما با این وجود، مدلی مفهومی که بتواند ابعاد گوناگون تشکیل دهنده ی این مفهوم در حوزه فضای شهری را به صورتی جامع ارائه کند، یافت نگردید. همچنین در حوزه مطالعات طراحی شهری در ایران جایگاه این کیفیت، با وجود کاربرد گسترده آن در سایر نقاط جهان، هنوز نوپاست. اگرچه این مفهوم به دلیل ارتباط نزدیکش با فرهنگ، امری زمینه محور به شمار می آید؛ اما شناسایی و استخراج مفاهیم و مقولات مشترک در پیشینه مطالعاتی، قیل از کاربست آن در بستر فرهنگی- فضایی خاص، امری ضروری به نظر میرسد.بنابراین، هدف مقاله پیش رو، شناسایی و دسته بندی مقولات مشترک و سازنده ی دلپذیری و دستیابی به مدل مفهومی عام برای تعریف این کیفیت در مقیاس فضای شهری از میان مطالعات جهانی است. پژوهش حاضر بر پایه رویکرد کیفی و با کمک روش تحلیل محتوا، به شناسایی 178 مفهوم پایه و دسته بندی 34 مقوله مشترک مستخرج از مجموع 40 مطالعه نظری و عملی معتبر حول کیفیت دلپذیری در مقیاس فضای شهری در بازه زمانی 1998 الی 2020، پرداخته است. مهمترین دستاورد این مقاله، مدلی هشت لایه متشکل از 4 بعد اصلی با توانایی کمی سازی مقولات کیفی دلپذیری در ارزیابی فضاهای شهری است. با توجه به نتایج مدل نهایی، بعد اجتماعی- فرهنگی از میان سایر ابعاد، مهمترین و پرکاربردترین مضمون مشترک در حوزه مطالعات کیفیت دلپذیری به شمار می آید.
بررسی نقش رویکرد شهر نرم در جهت ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری پس ازکرونا (نمونه موردی: محله هاشمیه مشهد)
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا و اعمال سیاست فاصله گذاری اجتماعی در شهرها سبب کاهش تعاملات اجتماعی و در نتیجه تغییر الگوی رفتاری شهروندان شده است، گسترش این ویروس در شهرها باعث تعطیلی بسیار از مراکز خرید و اماکن عمومی شد و همین موضوع باعث ایجاد ضربه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی بر بستر جامعه شهری و شهروندان آن شد. فاصله گذاری اجتماعی سبب کاهش ایجاد گفتمان های شهری در فضاهای عمومی و در بسیاری از موارد همین موضوع باعث ایجاد انزوای اجتماعی و افسردگی در شهروندان شد، در حال حاضر که جهانی متفاوت در حال تجربه شدن است، لزوم احیا و توزیع عادلانه فضاهای جمعی پیش از پیش احساس می شود تا تعاملات اجتماعی در بستری که متعلق به همه گروه ها و ساکنان شهر است، دوباره از سر گرفته شود، این مقاله به تبیین و به کارگیری رویکرد شهر نرم در جهت ارتقای تعاملات اجتماعی در دوران کرونا پرداخته است، روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع تطبیقی میباشد و با بررسی چارچوب نظری معیارهایی در جهت افزایش حضور پذیری در فضاهای شهری با رویکرد شهر نرم در دوران کرونا و پسا کرونا تالیف میشود. با تکمیل پرسشنامه باز و بسته، مشاهده، مصاحبه و نیز مطالعات میدانی به شناخت معیارهای موثر بر روی موضوع در محله هاشمیه مستخرج شد و در روش مولفه های کمی از نرم افزار Spss در جهت تحلیل داده ها و در مولفه های کیفی از دسته بندی و تجزیه تحلیل داده ها و در نهایت هم پوشانی آن در جهت اعتیار بخشی به داده های کمی استفاده شد و در نهایت میزان حضور پذیری فضاهای شهری با معیارهای استباط شده در دو دوره قبل کرونا و بعد کرونا بررسی شده است و با توجه به رویکرد شهر نرم میزان تاثیر گزاری هر معیار در محله هاشمیه بررسی شد.
کارکرد کلام، حرکت، موسیقی و نور پردازی در آثار نمایشی رابرت ویلسون (با توجه به اجراهای ویرانی مرگ و دیترویت، اینشتین در ساحل، نامه ای به ملکه ویکتوریا و …)
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
107-119
حوزههای تخصصی:
رابرت (باب) ویلسون در۱۹۴۴درتگزاس به دنیا آمد و تا سن ۱۷سالگی لال بود، او نمایشی را بنیان نهاد که دارای دو مشخصه مهم و بارز است: الف- مدت زمان اجرای آن بسیار طولانی و غیر متداول است. ب- کلام در آن یا اصلاً وجود ندارد و یا اگر هست نقش همیشگی خود را ازدست داده است و به جای آن، افکت های تجسمی، صحنه نمایش را تحت تسلط خود درآورده اند. ویلسون با تکیه بر عناصر اجرایی آثار خویش، معتقد است که انسان ها احساس های خود را در دو سطح به ثبت می رسانند: در پرده برونی و در پرده درونی. آنچه آگاهانه مشاهده می شود بر پرده برونی به ثبت می رسد؛ حال آنکه رویاها و خاطرات بر پرده درونی ثبت می گردد. کلام، حرکت، موسیقی، نورپردازی و طراحی صحنه زیربنای آثار او را شکل داده است و تمام آنچه که در آثار وی جستجو می کنیم، حاصل ارتباطی است که بین این عناصر شکل یافته است. کارهای او بدون داستان، بدون شخصیت پردازی و بدون دیالوگ است. در صحنه، تنها حرکت، آهنگ، خطوط، گوشه ها، رنگ ها و سایه روشن ها را می بینیم و می شنویم. پرده ها و نورها در جریان زمان در حال تغییر و حرکت هستند. یکی از جنبه های مهم کار ویلسون زیبایی بصری آثار اوست که در استفاده از فضا و حرکت و دیدگاه قوی معماری، نوآورانه عمل می کند. نورپردازی نیز نقش مهم و فعالی در آثارش دارد. صدا و زبان لایه مهم دیگری است که در استفاده از آن، ابتکار قابل توجهی به خرج داده است. روش پژوهشی (در اینجا) کیفی با رویکردی توصیفی و تحلیلی است و بر اساس مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات مکتوب انجام شده است. مسئله اصلی پژوهش واکاوی ارتباط عناصر اجرایی و تداوم روایت داستانی در آثار ویلسون است. در ادامه رویکرد شخصی او نیز به عنوان عاملی که از آن الهام می گیرد، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
تحلیل تمثیلی دولت خانه ی صفوی در اقلیم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
231 - 244
حوزههای تخصصی:
رابطه ی معماری صفوی در اصفهان به خصوص دولت خانه ی صفوی، با اقلیم این شهر اساساً تمثیلی است و تمثال های این دولت خانه بر اساس اقلیم این منطقه شکل گرفته اند. از این منظر معماری دولت خانه رابطه ای تنگاتنگ با اقلیم منطقه برقرار می کند، اما ظهور تمهیدات اقلیمی در این معماری تنها مبتنی بر وجه مادی نیست، بلکه صورت اثر به چیزی فرای آن نیز ارجاع می دهد. از همین راه غایت این مقاله به تبیین رابطه ی میان اقلیم و معماری دولت خانه ی صفوی اختصاص یافت، و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر در حکم روش تحقیق انتخاب شد چرا که از مناسب ترین روش های تحقیق جهت کشف معنای بنیادین در آثار نمادین و تمثیلی است. این میان جای توجه دارد که به کارگیری روش های نوین در تحلیل روش مند و نظام مند تاریخ معماری ایران به نظر امری ضروری است، چرا که هرگونه نگاه نو به معماری تاریخی ایران وجهی جدید از آن را برملا می سازد و می تواند در فهم این آثار موثر واقع شود. بر این اساس این مقاله که بر آن بود با نگاهی نو به رابطه ی میان دولت خانه ی صفوی اصفهان با اقلیم این شهر بپردازد، با استفاده از روش اسطوره شناسی تمثیلی از صورت عناصر اقلیمی دولت خانه ی صفوی به سوی معنای آن سوق گرفت و با تبیین رابطه ی مذکور به معنای نهان آن دست یافت، و در نهایت به این نتیجه رسید که نیروی محرکه ی شکل گیری تمثال های این دولت خانه همانا اقلیم در معنای اصیل آن یعنی پدیده ها و پدیدارهای طبیعی مکان سکونت بوده است و تاثیر این نیروها چنان بوده است که نزد این اقوام جنبه ای نمادین پیدا کرده، موجب شکل گیری نگرشی متافیزیکی به این نیروها می شود، چندان که از این راه روایت هایی شکل می گیرد و در تمثال های آنان ظهور می یابد.
بررسی و تحلیل نمادشناسانه نقش آتش در ایران پیش از اسلام با تأکید بر آثار دوره ماد و هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
24 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با مشاهده جایگاه آتش و آتشدان در نقش برجسته های آثار به جا مانده از پادشاهان مادی و هخامنشی می توان دریافت که آتش در ایران پیش از اسلام جایگاهی بس والا و مقدس داشته است؛ به طوری که در آثار به جا مانده از این دوران، حضور و تجلی آتش را در گوردخمه ها، مراسم بار عام پادشاهان، مراسم دینی و آیینی و نیز در آثار هنری و تشریفاتی به مراتب مشاهده می کنیم؛ از این رو سؤالی که در این رابطه مطرح می شود، این است که: نقشمایه آتش در دوره های ماد و هخامنشی دارای چه مفاهیم نمادینی است؟ هدف: بررسی و تحلیل نمادشناسانه نقش آتش در تاریخ ایران پیش از اسلام (دوره ماد و هخامنشی) و جایگاه این عنصر در فرهنگ و هنر این دوره هدف پژوهش حاضر است. روش پژوهش: با توجه به جنبه تاریخی تحقیق پیش رو، روش اتخاذ شده توصیفی- تحلیلی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش به روش توصیفی و ارائه تصاویر انجام گرفته و اطلاعات به دست آمده، طبقه بندی و بررسی و تحلیل شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که در بررسی نقش های به جای مانده از آثار مرتبط با دوره ماد و هخامنشی، آتش نمادین همیشه منطق پاکسازی شر توسط خیر را به نمایش می گذارد. آتش مظهر اَشَه (تقوا و درستی)، بر روی زمین است و آتشگاه جایگاه برخواندن و ستودن اهورامزدا است؛ همچنین آتش، نشان پاکی و آرامش هستی، بهره مند از ویژگی پاکسازی ماده و جوهره روان است. در حقیقت، چنانچه آتش عاری از این ویژگی می بود، هیچگاه نمی توانست رابطی بین دنیای انسان خاکی و قلمروی روحانی اهورا باشد.
واکاوی پشیران های مؤثر و تدوین سناریوهای توسعه گردشگری ماجراجویانه در کویر مرنجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری ماجراجویانه سریع ترین بخش گردشگری روبه رشد در جهان را دارد و به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای توسعه پایدار در کشور میزبان مورد توجه قرار گرفته است. کویر مرنجاب در ایران، به عنوان یک ناحیه ممتاز، قابلیت تبدیل شدن به یک نمونه محرک توسعه پایدار را دارد. عوامل متعددی بر تحقق این مهم تأثیرگذار هستند. این مقاله قصد دارد با رویکرد آینده پژوهی نشان دهد که چه مؤلفه هایی باعث می شود گردشگری ماجراجویانه به گونه ای توسعه یابد که سهم آن در روند توسعه پایدار مقصد، بهینه شود؛ یعنی شاخص رشد اقتصادی را افزایش داده و برای جامعه بومی رفاه اجتماعی به ارمغان آورد، ضمن آنکه مخاطرات زیست محیطی نیز کاهش یابد. در این پژوهش، ساخت مفاهیم و الگوها با استفاده از دو استراتژی شناسایی پیشران های کلیدی با نرم افزار میک مک و سناریونویسی با نرم افزار سناریوویزارد انجام شده اند. دوازده پیشران کلیدی از طریق سناریوهای سازگار و قوی برای هر متغیر در سه وضعیت مختلف (تداوم، وخامت و رشد) تبیین شد. یک سناریوی قوی و سه سناریو با سازگاری بالا که احتمال وقوع بیشتری دارند، حاکی از تداوم روند کنونی در آینده میان مدت است. نتایج نشان می دهد، خصوصی سازی در حوزه گردشگری، بیشترین ارزش سازگاری را در بین دیگر وضعیت های احتمالی داراست.
راهبردهای طراحی مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست با هدف افزایش تعلق به مکان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
طبق آمار بهزیستی، شانزده مرکزنگهداری کودکان بی سرپرست در شهر اصفهان وجود دارد که اکثرشان ساختمان هایی بدون توجه به تعلق به مکان هستند. از آنجایی که تاکنون این مراکز با تأکید بر بحث تعلق به مکان موردمطالعه نبوده اند، این تحقیق با هدف دستیابی به راهبردهای طراحی مراکزنگهداری شهر اصفهان ضروری به نظر می رسد. این مقاله با روش تحقیق ترکیبی متوالی-اکتشافی، در چهار مرحله به جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن ها پرداخته است. در ابتدا، سه مؤلفه اصلی تعلق به مکان؛ تعاملات اجتماعی، هویت مکان و دلبستگی به مکان با کمک تحلیل محتوای منابع کتابخانه ای، مقولات اصلی و ریزمولفه هایشان به دست آمد، مراحل بعدی پژوهش؛ با کمک مشاهده مشارکتی، تحلیل تصاویر ذهنی و انجام مصاحبه باز، انجام گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سازمان دهی فضای باز خصوصی و عمومی موجب افزایش تعاملات اجتماعی و خاطره سازی و توجه به حریم خصوصی کودک باعث ایجاد دلبستگی به مکان می شود همچنین با ایجاد فضا با هدف تجربه مکان؛ هویت مکان افزایش می یابد.