فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
135 - 151
حوزههای تخصصی:
در جهان جدید، تفکر متافیزیکی، یعنی تفکر مفهومی، گزاره محور، منطق سالار و به منزله ی امری تکنیکی، قابل انتقال و بین الاذهانی، در سراسر کره ی زمین سیطره ای تام یافته است، تا آنجا که بشر متافیزیک زده ی روزگار ما اُنس و آشنایی خویش را با هرگونه معرفت معنوی، غیرعلمی، غیرنظری، غیرعینی و غیرروشمند، که در سنن نظری تاریخی به منزله ی بخشی بنیادی از تجربیات بشری تلقی می شد، از دست داده است. این در حالی است که معرفتِ علمی یعنی شناختِ عینی و روشمند، یگانه صورتِ آگاهی نبوده و تنها بخشی از کل تجربه ی بشری را شکل می دهد. در کنار معرفت علمی، آنچنان که در همه ی سننِ تاریخیِ غیرمتافیزیکی تأکید شده است، معرفت معنوی بخشی بنیادی و اجتناب ناپذیر از تجربیات انسانی را تشکیل می دهد.از منظر هایدگر، سوبژکتیویسم متافیزیکی منجر به «بی خانمانی» انسانِ مدرن شده است. او به منظورِ نقدِ سوبژکتیویسمِ متافیزیکی و گسست از آن و به قصد نشان دادن اینکه برخلاف تفکر متافیزیکی نه می توان انسان را به یک سوبژه (فاعل شناسای علمی و نظری) تقلیل داد و نه می توان جهان را تنها یک ابژه برای سوبژه جهت شناسایی در نظر گرفت و نه می توان رابطه ی سوبژه ابژه، یعنی رابطه ی نظری و علمی را مهم ترین رابطه و بنیادِ هرگونه رابطه ی میان انسان و جهان دانست، به هنر و تجربه ی هنری ارجاع داده است.این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که در اندیشه ی هایدگر، هنرمندان با اجازه دادن به حضور یافتنِ «عدم» در کار هنری، نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کنند، بلکه با آگاه کردن ما به تمایز میان «وجود» و «موجود»، موجب گسست ما از سوبژکتیویسم شده و در نتیجه موجب گشایش روزنه ای به امر معنوی می شوند.
خوانش نسبت تاریخ گرایی و مفهوم هویت در میراث معماری مدرن شهر تهران (1320- 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخ گرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد. روش ها : رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفه های وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. یافته ها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند. نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخ گرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال می یابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آن ها به واسطه به کارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفه های تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش می گذارند.
تقابل و تعامل اصالت معنایی و مصالح مدرن ساختمانی در آثار معماری امروز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
62-42
حوزههای تخصصی:
اهداف: طراحی معماری اصالت مدار با تأکید بر شناخت معنای اصیل معماری بومی قابل ارزیابی است. از این رو تعامل معانی گذشته و نوین معماری از طریق تداوم اصالت با استفاده از مصالح نوین، در دنیای امروز جایگاه بالایی دارد. این پژوهش با استفاده از اثرگذاری اصالت بر نمای ساختمان، به تبیین رابطه الگوهای اصیل گذشته در ساختار نماهای امروزی با مفاهیم نوین فناوری آینده می پردازد. الگوهای تعاملی که ساختارهای کالبدی و معنایی نمای ساختمانی را در معماری امروزین تداوم می بخشند. ه دف از ای ن مقال ه بازشناسی و تحلیل الگوهای روزآمد در تعام ل ب ا دو مفه وم اصالت گذشته و فن اوری آینده در شیوه به کارگیری از مصالح در نماهای ساختمان های معاصر ایران است و در پی پاسخ به این سوال است که مفهوم "اصالت مندی" با "ساختار فناوریِ روزآمد" در نمای معماری همگام قدم برمی دارند یا در تقابلند؟ روش ها: به منظور رسیدن به اهداف پژوهش، فرآیند تحلیل و ارزیابی با انتخاب آثار شاخص معماری و نحوه استفاده از مصالح در نما پیش می رود. این پژوهش سعی دارد با مطالعات کیفی، نمای ساختمان های شاخص را از حیث مصالح مورد بررسی قرار داده و با بهره مندی از منطق فازی به عنوان یک تئوری سیستماتیک، به ارزیابی میزان تعامل مصالح و اصالت نمای ساختمان پرداخته است. یافته ها: ابتدا تعدادی از آثار الگوگرا و اصالت مدار با هدف شناخت مصالح نوین مورد تحلیل قرار گرفت، سپس چگونگی تجلی شاخص های اصیل در طرح نما به تفکیک مطالعه شد. در انتها حضور مفهوم گذشته در فرآیند بهره گیری از مصالح در نما مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آنست که به کارگیری مصالح سنتی در کنار فناوری روزآمد؛ روند تعاملی ای میان الگوهای اصیل گذشته و رویاهای آینده برقرار می کند. الهام از الگوهای اصیل و پایدار معماری ایرانی با بیان امروزی، رویکردی موثر در خلق معماری سرآمد است.
بررسی تطبیقی ارتباط میان حکمت و چیدمان فضایی در معماری مساجد سنتی و معاصر با بهره گیری از نرم افزار «نحو فضا» (نمونه موردی: مساجد خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنای مسجد نمودی برجسته و آشکار از هنر در ساحتی معنوی و مقدس است، که باید زمینه ی عروج آدمی را از نازل ترین تا عالی ترین مرتبه ی هستی فراهم نماید. معماری مسجد به عنوان محملِ چنین وصولی، چنانچه بخواهد با این معراج و رُجعت هماهنگ باشد باید، از منازل وسلسله مراتبی متناظر با آنچه بر جهان هستی حاکم است، برخوردار گردد. به اعتقاد بسیاری ازمحققان این ویژگی برآمده از حکمتِ معماری ایرانی- اسلامی می باشد، از این رو نوشتارحاضر با هدف بررسی و شناخت چیدمان فضایی در مساجد سنتی و معاصر، به دنبال پاسخ به این پرسش است که؛ چه ارتباطی میان ارزش های ساختاری و فرمی حاصل از چیدمان فضایی و ارزش ها و مفاهیم حکمت ایرانی- اسلامی در معماری مساجد سنتی و معاصر وجود دارد؟ بدین منظور روش انجام این پژوهش ترکیبی می باشد در بخش اول به صورت توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و برداشت میدانی، مطالب و نقشه های مساجد، بدست خواهد آمد و در بخش دوم، به صورت استدلالی و تفسیری، مقایسه تطبیقی مساجد سنتی و معاصر نمونه موردی خراسان رضوی بوسیله نرم افزار تخصصی نحو فضا ( Ucl Depth Map )، به انجام خواهد رسید. نتایج این پژوهش بیانگر این امر است که، «نحو فضا» در بررسی ارتباط حکمت و چیدمان فضایی در معماری مساجد ایرانی، شیوه ای کارآمد بوده و حکمت ایرانی– اسلامی در جای گیری تک تک فضاهای مساجد و تعیین ارتباط هر فضا با فضاهای دیگر تاثیر مستقیم داشته و این نقش تعیین کننده در مساجد سنتی بسیار مشهودتر از مساجد معاصر است.
مطالعه تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هاله نور در نگارگری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر مانوی یکی از هنرهای غنی و اثرگذار است که آغاز آن از سده سوم م در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی آغاز شد و تا چند قرن بعد از اسلام ادامه یافت. مانی و پیروانش از هنرهای بصری و تجسمی که شاخص ترین آن ها هنر نقاشی و نگارگری است آثار بسیار نفیسی بر جای گذاشته اند که بر نگارگری ایرانی در دوره های بعد تأثیرگذار بوده است. با نگاهی کلی به ویژگی های ساختاری آثار مانویان می توان به عناصر نمادینی دست یافت که اغلب در بیشتر نگاره ها تکرار شده و دارای مفاهیم خاصی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به سیر تحولات هاله نور در نگارگری مانویان و درک شباهت های تجسمی آن می باشد. هاله نور در هنر مانوی با هدف رسیدن به نور و رستگار شدن روح انسان می باشد. سؤال این پژوهش چه عناصری در نگارگری مانوی به کار رفته است و دارای چه معنایی می باشند؟ دارای چه ویژگی های بصری و ساختاری می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از مطالب کتابخانه ای اسنادی و بررسی نمونه های نقاشی مانوی جمع آوری شده است و تحلیل بر اساس هاله نور و ویژگی های آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مانویان از عناصر نمادینی چون گل نیلوفر، مروارید، آسمان آبی، هاله نور، کشتی و درخت زندگی در نگاره هایشان استفاده می کردند و مهم ترین عنصر در بین این عناصر هاله نور بوده که بسیار متنوع تر از دیگر عناصر بوده که با رنگ ها و آرایه های تزئینی متفاوتی اجرا می شده است. در نگاره های مانوی این نماد به معنای نور و پاکی است و فردی که دارای هاله نور باشد مقدس و دارای جایگاه معنوی ویژه ای است.
تبیین و ارزیابی شاخص های موثر در زمینه گرایی(نمونه موردی مرکز توریستی،تفریحی،بوم گردی در شهر سرخس
حوزههای تخصصی:
با گسترش صنعت و گردشگری در ایران ، بسیاری از شهرهای کوچک تصمیم گرفته اند از آن به عنوان راهی برای توسعه اقتصاد خود و زنده نگه داشتن جوامع خود استفاده کنند. منطقه مورد مطالعه دریاچه بزنگان در سرخس است قابلیت تبدیل شدن به یک مقصد گردشگری را دارد. ساخت اقامتگاه های مناسب در کنار جاذبه های طبیعی این امکان را به وجود می آورد که گردشگران از اقصی نقاط کشور در فضایی مناسب با جاذبه های طبیعی آشنا شوند. هدف پژوهش حاضر تبیین و ارزیابی شاخص های موثر در زمینه گرایی مرکز توریستی،تفریحی،بوم گردی در شهر سرخس و پاسخ به سوالات پژوهش است.1این سوالات عبارتند از:1-کدام یک از عوامل موثر در معماری زمینه گرا در یک مرکزتوریستی ، تفریحی وبوم گردی در شهر سرخس اولویت بیشتری دارد؟ 2- به نظر میرسد در یک مرکزتوریستی، تفریحی وبوم گردی در شهر سرخس فرهنگ عاملی مهم و تاثیرگذار است. پژوهش حاضر از روشهای کتابخانه ای ، کمی و کیفی برای پاسخ به سوالات پژوهش استفاده کرده است. ابتدا پرسشنامه ای براساس شاخص های موثر در زمینه گرایی تهیه شده سپس در اختیار142نفر از گردشگران قرارگرفته و نتایج به دست آمده از پرسشنامه بررسی شده و از روش AHP با استفاده از نرم افزار اکسل به تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در نزدیکی دریاچه بزنگان در شهر سرخس احداث مرکز توریستی،تفریحی و بوم گردی لازم و ضروری است علاوه بر آن طراحی این مرکز باید به گونه ای باشدکه ابتدا فرم و عملکرد با طراحی انطباق داشته باشد سپس طراحی با توجه به فرهنگ همه ی اقوام انجام بگیرد و سپس بافت و زمینه با طراحی انطباق داشته باشد و وحدت در پروژه مورد توجه قرار بگیرد همچنین طراحی باید به گونه ای باشد که پاسخگوی نیازهای انسان باشد و خلاقیت و نوآوری نیز داشته باشد و روح زمانه در آن وجود داشته باشد و خاطراتی از مکان در ذهن گردشگران و توریستان شکل بگیرد همچنین تداوم ، انطباق با مصالح و فناوری بومی ، انطباق با اقلیم وانعطاف پذیری در طراحی مورد توجه قرار بگیرد که همه این ها عوامل موثر در زمینه گرایی معماری هستند.
ارزیابی یکپارچگی در محدوده های شهریِ تاریخی، با تکیه بر مطالعه محله سلطان امیر احمد کاشان و محدوده های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
55 - 79
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی یک محدوده را احتمالاً می توان با فهم آن به عنوان یک کل به هم پیوسته مترادف دانست. به نظر می رسد که در واقع حفظ ساختارهای ملموس و غیرملموس این کل به هم پیوسته در نهایت یکپارچگی یک محدوده تاریخی را تضمین می کند. در بخش های قابل توجهی از چارچوب های حفاظت به طور ضمنی به یکپارچگی و اهمیت آن اشاره شده است. برای مثال منشور ونیز متذکر شده که محوطه های یادمان ها باید به طور خاص مراقبت شوند تا یکپارچگی آن ها حفظ شود. باوجود این، دست کم روال مشخصی برای ارزیابی و احصاء یکپارچگی در محدوده های شهری تاریخی در ایران تنظیم نشده است و مشخص نیست حدود یکپارچگی چه هستند. این در صورتی است که از جمله مهم ترین آسیب ها در شهرهای تاریخی ما تداوم نیافتن یکپارچگی به آن نحوی است که در وضعیت های تاریخی قابل شناسایی است. هدف اصلی این مطالعه یافتن اصلی ترین معیارهایی است که در ارزیابی یکپارچگی یک محدوده شهری نقش دارند. در این مقاله معیارهای اولیه برای ارزیابی یکپارچگی بر اساس چارچوب های حفاظتی موجود تدوین و سپس مدل اولیه بر روی پهنه شهری دربردارنده محله سلطان امیر احمد و محدوده های شهری پیرامون به اجرا درمی آید. مقصود آن است که یافته های اولیه بر روی یک وضعیت شهری واقعی و آسیب دیده اجرا شده و معیارهای مورد نظر به صورت دقیق تری تبیین شوند. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و متون تاریخی، اسناد کتابخانه ای، مطالعات میدانی و به ویژه بررسی تصاویر تاریخی مسیر دستیابی به اطلاعات بوده است. لذا تلاش شده است تا وضعیت اولیه و تقریباً یکپارچه محدوده شهری مورد نظر بر اساس وضعیت ضبط شده در عکس های هوایی سال 1335 و همچنین اطلاعات موجود از کاربری ها و کار و زندگی مردم در گذشته بازسازی شود. مدل اولیه برای ارزیابی یگپارچگی نیز عمدتاً بر اساس تحلیل متونی چون توصیه نامه نایروبی، منشور واشنگتن، بیانیه سن آنتونیو و اصول والتا تدوین شده است. یافته های مقاله نشان می دهند که تغییر و تحولات صورت گرفته چگونه بر الگوهای کلان، بافت، بناها و ویژگی های بصری، رابطه محدوده با محیط پیرامون، کارکردها، روح و هویت مکان، فنون سنتی و سنت های فرهنگی یک محدوده شهریِ تاریخی تأثیر گذشته اند؛ و چگونه یکپارچگی آن را تحت تأثیر قرار داده اند.
تدوین نظام کردارشناسی لهراسب در شاهنامه و سایر متون منظوم پهلوانی با تأکید بر شاهنامه سال 844 تیموری محفوظ در کتابخانه ملی پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
402 - 415
حوزههای تخصصی:
لهراسب، یکی از شخصیت های اسطوره ای است که در اوستا، شاهنامه و متون منظوم پهلوانی از سیمایی کاملاً متمایز برخوردار است. در فرازوفرودهای دوران او، رخدادهایی است که به ظاهر ناشی از انحطاط در خاندان وی بوده است، در اوستا از لهراسب و پسر او، گشتاسب، سخن رفته است؛ اما از میان این دو شخصیت، تنها گشتاسب صاحب تاج کیانی می شود و به پادشاهی می رسد و لهراسب جز این که پدر گشتاسب باشد، نقشی در سلسله پادشاهی ندارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی عللت تفاوت در قرائت های موجود در متون پهلوی و اوستا درباره لهراسب است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی به دنبال پاسخ این سؤال است که چرا لهراسب در اوستا و سایر متون حماسی فارسی، شخصیتی دوگانه دارد. یافته های پژوهش حاکی از این است که هنگام تدوین یشت های اصلی اوستا، داستان مربوط به لهراسب شکل منسجمی نداشته و همین امر باعث شده که لهراسب اوستایی، شخصیتی کاملاً متفاوت از لهراسب شاه در متون حماسی پیدا کند. همچنین ارتباط تنگاتنگ میان لهراسب و گشتاسب در این داستان و درهم تنیدگی شخصیت این دو نفر، شاید نتیجه اختلاط شخصیت های اساطیری و ادغام خویشکاری آنان باشد که به سنت پویای نواحی شرقی ایران به گونه ای متفاوت از اوستا، به شاهنامه و سایر منظوم پهلوانی فارسی منتقل شده است.اهداف پژوهش:شناخت لهراسب در اوستا و متون حماسی.بررسی علل تفاوتهای در شخصیت لهراسب در اوستا، شاهنامه و متون پهلوانی.سؤلات پژوهش:علت تفاوت شخصیتی لهراسب شاه در متون حماسی و اوستا چیست؟شخصت لهراسب چه بازتابی در شاهنامه تیموری محفوظ در کتابخانه ملی پاریس دارد؟
مطالعه تطبیقی روان شناسی شخصیت ها در ویس و رامین و تریستان و ایزوت و انعکاس آن در آثار هنری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
416 - 432
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی بستری است شکوفا برای شناخت، ارزشیابی و سنجش تفکر و هنر مردمان سرزمین های گوناگون که اندیشه، احساس و ذوق خودشان را در قالب شعر و داستان در پهنه تاریخ جاودانگی بخشیده اند. شناخت بهتر این اندیشه و عواطف، بی گمان با طمالعه و تدقیق در ذوق و هنر مردمان سرزمین های دیگر و مقایسه بین آن ها میسر خواهد شد. ویس و رامین سروده فخرالدین اسعد گرگانی (شاعر قرن پنجم هجری) و داستان تریستان و ایزوت (اثر ژوزف بدیه، ادیب فرانسوی قرن بیستم)، ازجمله داستان های عاشقانه و جالب به شمار می رود. برخی قهرمانان در این دو داستان که یکی متعلق به قوم پارت و دیگری متعلق به اقوام سلتی است، دارای روحیات اخلاقی و روانی مشترکی هستند. پژوهش حاضر تلاش کرده است که با روشی تحلیلی-تطبیقی قهرمانان این دو داستان را از منظر روانشناسی شخصیت مورد کند و کاو قرار دهد. بررسی صورت گرفته نشان داده است که اگرچه همانندی هایی در روحیات و خصایص اخلاقی برخی قهرمانان این دو داستان وجود دارد؛ اما تفاوت های موجود، از روحیات، آداب، فرهنگ دو قوم پارتی و سلتی سرچشمه گرفته است. مضامین مربوط به ادبیات عاشقانه مانند داستان ویس و رامین در محتوای هنرهای معاصر نیز نمود روشنی دارد.اهداف پژوهش:بررسی تطبیقی روانشناسی شخصیت ها در ویس و رامین و تریستات و ایزوت.بررسی مضمون جلوه های داستان ویس و رامین در هنرهای معاصر.سؤالات پژوهش:ابعاد روانشناسی شخصیت ها در ویس و رامین و تریستات چه وجوه اشتراک یا تفاوت هایی دارد؟مضمون داستان ویس و رامین چه بازتابی در هنرهای معاصر داشته است؟
وحدت وجود در منظومه های امیر خسرو دهلوی در تبیین اصل وحدت و کثرت معماری مسجد شیخ لطف الله اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
573 - 585
حوزههای تخصصی:
امیرخسرو دهلوی بی تردید بزرگ ترین شاعر پارسی گوی هند و یکی از شاعران شیرین سخن و نیرومند فارسی است که آثار وی به واسطه معانی آشنا که ارباب عشق و محبت بر حسب ذوق و وجدان خود آن را درمی یابند مقبول همه کس افتاده است. وحدت وجود به عنوان یکی از اصول جهان بینی عرفانی، موضوعی است که امیرخسرو دهلوی در اشعارش به آن پرداخته و با استمداد از زبان تمثیل مسئله وحدت وجود را بیان کرده و رویکردی همه جانبه به آن دارد. عارفان آنچه دیده و تجربه کرده اند را تعبیر می کنند. با درنظر گرفتن چگونگی شناخت خداوند که تنزیه به همراه تشبیه است و نیز مراتب توحید نظری و عملی و رسیدن به مرتبه ای از شناخت که همه چیز از خدا و به سوی اوست. باتوجه به رابطه خدا و عالم که نه براساس علیت، بلکه مبتنی بر تجلی است، عارفان مسلمان به مسئله وحدت وجود وقوف یافته و آن را با تعابیر مختلفی بیان می کنند. این پژوهش درصدد بررسی این موضوع در آثار این شاعر بوده تا ضمن کشف عناصر وحدت وجود به کار رفته در آثار این شاعر به ارزیابی آن ها بپردازد. از سوی دیگر مسئله محدت وجود به عنوان یکی از انگاره های مربوط به فرهنگ مذهبی در معماری مساجد نیز جایگاه ویژه ای دارد. در این پژوهش به وحدت و کثرت در معماری مسجد شیخ لطف الله اصفهان نیز پرداخته شده است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیل انجام شده است حاکی از این است که اصل وحدت وجود در ادبیات امیرخسرو دهلوی و معماری مسجد شیخ لطف الله نقش محوری دارد.اهداف پژوهش:بررسی وحدت وجود در منظومه های امیرخسرو دهلوی.بررسی اصل وحدت و کثرت معماری در مسجد شیخ لطف الله اصفهان.سؤالات پژوهش:جایگاه وحدت وجود در منظومه های امیرخسرو دهلوی چگونه است؟جایگاه اصل وحدت و کثرت معماری در مسجد شیخ لطف الله چگونه است؟
تحلیلی بر الگوی «خیابان مزار» در شهرسازی دوره تیموری بر اساس مدارک نوشتاری و باستان شناسی مجموعه های هرات، سمرقند و شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۳۴-۱۷
حوزههای تخصصی:
خیابان-مزار الگویی از مجموعه سازی در دوره تیموری است، با فرمی مبتنی بر استقرار ابنیه مقابر، مزارات و بناهای مذهبی، در امتداد یک گذر حومه ای و یا یک شریان شهری. مستندات باستان شناسی و تاریخی وجود پنج نمونه از مجموعه های خیابان-مزاری در عهد تیموری را گزارش داده اند که از میان آنها سه مجموعه، شاه زنده در سمرقند، دارالسیاده در شهر سبز و خیابان در هرات را می توان از شاخص ترین نمونه های این نوع از مجموعه سازی عنوان داشت. خیابان-مزار هرات را نیز به دلیل دارا بودن قدمتی بیشتر و همچنین استقرار بناهایی پرشمارتر نسبت به دو نمونه دیگر، می توان به عنوان نمونه شاخص این فرم معرفی نمود. در این مقاله ضمن بررسی تحولات ساخت وساز در طول محور خیابان هرات در طی دوره های آل کرت و تیموری، روند تحولات در این محور تبیین می گردد. سپس شاخصه های خیابان-مزار هرات در پایان عهد تیموری به منظور دستیابی به ویژگی های کلی مجموعه های خیابان-مزاری در این دوره، با دو خیابان-مزار دارالسیاده و شاه زنده مقایسه می شود. اطلاعات این مقاله با روش های کتابخانه ای، مشاهده بصری و تحلیل یافته های حاصله، گردآوری شده و پژوهش با روش تحلیلی-تاریخی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرم خیابان-مزار در مجموعه سازی دوره تیموری مشتمل بوده است بر استقرار منظم ابنیه مقابر در دو سوی معبری که به بنایی مهم در انتهای مسیر منتهی می شده است. در این میان خیابان-مزار هرات با قدمتی بیشتر نسبت به سایر نمونه های هم دوره اش در نقطه ای محوری از حومه شهر هرات قرار داشته و در راستای آن به غیر از بنای مقابر، سایر ابنیه مذهبی و خدماتی نیز مستقر بوده اند.
تبیین الگوی بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی در شهرداری تهران (رویکرد پدافند غیرعامل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
67 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش بررسی و ارائه الگوی مناسب برای بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی در شهرداری تهران با رویکرد پدافند مردم محور می باشد.روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی اکتشافی بوده و از روش کیفی و کمی (روش آمیخته) برای ارزیابی و ارائه الگو استفاده می کند. جامعه آماری این مطالعه را کلیه مدیران، سیاستگذاران، خط مشی گذاران فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعال در دولت و شهرداری و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت فرهنگی، خط مشی گذاری تشکیل می دهند که در این زمینه دارای آثار پژوهشی یا اجرایی باشند. نمونه گیری به صورت نظری و با 14 نفر از آنان مصاحبه هایی با طرح پرسش هایی باز انجام شد. در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل داده تحلیل تئوری داده بنیاد و سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. در بخش کمی و به روش تصادفی با در نظر گرفتن جدول مورگان، 260 پرسشنامه ارسال و در نهایت 212 پرسشنامه با 70 سوال با بهره گیری از رهیافت معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از برآورد مدل به روش معادلات ساختاری نشان داد که شرایط زمینه ای و مداخله گر به طور مستقیم و غیرمستقیم بر راهبردها و شرایط علی اثرگذار هستند و همچنین راهبردهای اتخاذ شده بر بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی تأثیرگذار هستند.
تاثیر هندسه شکلی و ساختاری مساجد بر کیفیت آکوستیک معماری، بررسی موردی: مساجد تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
95 - 110
حوزههای تخصصی:
شنیدار مطلوب در مساجد از ضروریات طراحی این فضا بوده و مستلزم مجانست صحیح مولفه های معماری است. شکل پلان و ساختار فرمی از مهمترین آن ها و مورد مطالعه پژوهشگران است، لیکن در مطالعات میدانی، امکان وجود هندسه ساختاری با مصالح ثابت فراهم نیست و این مساله، چالش اصلی این مطالعه است. هندسه شکلی پلان یکی از عوامل تعیین کننده نحوه پخشایی صدا در فضای معماری است و این در حالیست که هندسه ساختاری نیز در این میان تاثیرگذار است. هدف این پژوهش، تحلیل تاثیر هندسه شکلی بر کیفیت آکوستیکی در ساختار فرمی ستوندار مساجد است که در رده بندی های متنوع حجمی قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر 12 نمونه مختلف از مساجد تاریخی شهر تبریز با هندسه ساختاری ثابت را در چهار رده حجمی و در سه دسته بندی شکلی مستطیلی طولی، مستطیلی عرضی و مربعی مورد تحلیل قرار داده است. مطالعه حاضر با سنجش میدانی پیش رفته و استناد سنجش ISO3382 است. نویز زمینه، زمان واخنش و تراز فشار صدا متغیرهای آکوستیکی مورد مطالعه است. نتایج پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه هندسه طولی، عملکرد متفاوت تری نسبت به دیگر نمونه های سنجش ارائه می دهد، اما در حالت کلی هندسه ساختاری ارجح تر از هندسه شکلی است و با استناد به برداشت های دوربین صوتی، ثبوت آن منجر به همسانی رفتار آکوستیکی در نمونه ها می شود.
ارزیابی اجتماع پذیری حیاطِ عِلیینْ در دانشکده هنر و معماری یزد بعد از افزونه پوششِ متحرکِ چوبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با دغدغه توجه به کیفیتهای محیطی، پژوهش حاضر به ارزیابی اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در شرایط بعد از افزونه پوشش نسبت به حالت قبل آن می پردازد. به موازات مطالعات کتابخانه ای، نظرات کاربران معطوف به تجربه زیسته آنان اعم از دانشجویان(25 نفر) و استادان(13نفر) با اتکا به نتایج پرسشنامه های با سوالات باز، بسته، تصویری و کروکی در مطالعات میدانی جمع شده است. تدابیر به کارگرفته شده در استخراج نشانه های کالبدی و غیرکالبدی ارزیابی اجتماع پذیری عبارتند از: مشاهده مشارکتی، عکاسی و یادداشت برداری از احوالات حیاط علیین. نتایج بیانگر آنست که اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در قالب هفت شاخصه در سه سطح مولفه های عینی، ذهنی و عینی-ذهنی قابل احصاست. حیاط علیین پس از پوشش، در هر هفت شاخص، نشانه هایی از متوسط تا قوی برای اجتماع پذیرتر بودن نسبت به حالت قبل از پوشش دارد. وجود پوشش در وهله نخست به تقویت نقش مفصلی حیاطِ علیین کمک کرده و از این رهگذر، گاه این نقش به نقش تازه ی مقصدبودنْ تغییرِمکان داده و حیاط به سوی هویتِ مستقل داشتن حرکت کرده است. شاخصه هفتمی در سطح مولفه های ذهنی با عنوان "عاطفی" برای اجتماع پذیری حیاط علیین به صورت منحصر به فردی متبلور شده است که بیانگر حسّ تعلق کاربران به ویژه دانشجویان به حیاط است. از شواهد مرتبط با استخراج شاخصه عاطفی می توان به نقش زنجیره روایت ها از هویت حیاط حاصل از تجربه های زیسته دانشجویان دوره های مختلف در میزان اجتماع پذیری آن اشاره نمود. یکی از روایت ها مربوط به ساخت پوشش و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیمِ دانشجویان در آن است. چنین روایت زیسته ای از همبستگی مثبت میان اجتماع پذیری حیاط و مشارکت دانشجویان در ارتقای فضای باز دانشگاهی محل تحصیل خود در جهت تامین شرایط مطلوبتر برای حضور بیشتر و موثرتر در فضا خبر می دهد.
طرح مبانی نظری و پیشنهاد چارچوب مفهومی برای مقررات ملی شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
107 - 137
حوزههای تخصصی:
مقررات شهرسازی ابزار اصلی حاکمیت در هدایت شهر در مسیر مطلوب توسعه هستند در ایران بخش اصلی این مقررات ضوابط پراکنده مربوط به طرح های جامع و تفصیلی یا همان «مقررات خاص شهرسازی» هستند. فقدان چارچوب های کنترل، ارزیابی و هدایت مقررات خاص در مسیرهای منطقی باعث خطای سهوی یا سوءاستفاده از این مقررات و دور نمودن شهر از اهداف توسعه می گردد. هدف این مطالعه تبیین ایده «مقررات ملی شهرسازی» به عنوان چارچوبی بالادست و چندلایه است که می تواند این نقیصه را رفع نماید. محتوای این «مقررات عام شهرسازی» کلی، هدایتگر و مبتنی بر مهندسی ارزش می باشد. در این پژوهش با روش تحلیل و بازترکیب مؤلفه ها و در بستر استدلال منطقی ضمن شناخت ریشه های مفهومی «مقررات ملی شهرسازی» زمینه ها و الزامات تعریف چارچوب مفهومی این مقررات معرفی می گردد. نتایج نشان می دهد چهار لایه نظام ارزشی- ملاحظات ارزشی، ملاحظات ملی- اجتماعی، ملاحظات حقوقی- قانونی و ملاحظات شهرسازی- فنی، ارکان شاکله این مقررات بوده و هر لایه محورهایی چندگانه در مسیر تدوین این مقررات دارد.
نسبت مفهومی نظریه معماری سرآمد با سایرجریان های هویت گرا در کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
27 - 38
حوزههای تخصصی:
گرایش به «هویت» در کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشورهای اسلامی، بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که امروزه جریان های هویت گرا به یکی از مهمترین جریان ها در هنر معاصر کشورهای اسلامی تبدیل شده اند. ادبیات موضوع نشان می دهد که این جریان ها، در کنار نقاط قوت فراوان، ضعف های متعددی نیز داشته اند. در ایران نیز، در کنار سایر گرایش ها، نظریه معماری سرآمد، با بیانی معاصر از تعامل فناوری و شکوفایی، به ترسیم الگوی مختار جمهوری اسلامی ایران می پردازد. مساله اصلی پژوهش یافتن شباهت ها و تفاوت های نظریه پیشنهادشده، با سایر نظریه های رقیب در کشورهای اسلامی است. هدف اصلی پژوهش بازخوانی گرایش های تجدیدحیاتگرایانه در کشورهای اسلامی، و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن ها در مقایسه به نظریه «سرآمدی در هنر و معماری» است. بر اساس هدف غایی ترسیم شده، نتایج پژوهش می تواند چارچوبی برای سیاست گذاری های جامع نگر در عرصه هنر و معماری کشورهای اسلامی را فراهم آورد. از نظر روش شناختی، پژوهش با راهبرد استدلال منطقی و روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی نظریه ها و رویه های تجدیدحیاتگرا در هنر و معماری کشورهای اسلامی می پردازد. در تحلیل آثار و رویه ها، از روش های تحلیل محتوای معنایی و مدل سازی استفاده می کند. پژوهش با رویکرد آینده نمایی، به دنبال ترسیم چیستی الگوی مطلوب از هنر و معماری، در تراز سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران؛ به عنوان الگویی الهام بخش برای سایر کشورهای اسلامی است. دستاورهای پژوهش نشان می دهد که هر دو جریانِ فناوری-ستیز و سنت-ستیز، در عمل به نوعی «سنتگرایی افراطی» و یا «معماری تقلیدی» منتهی شده اند. کاستی مهم نظریه های موجود در عرصه هنر و معماری کشورهای اسلامی، فقدان کاربردی بودن در عرصه طراحی، و ضعف در جامعیت است. نظریه معماری سرآمد با نقدِ سنتگرایی افراطی و جریان تقلیدی، و با پیشنهاد نگاهِ آینده گرا و مفهومی، بستری را برای تعامل هویت بومی و فناوری برای آینده هنر و معماری کشورهای اسلامی پیشنهاد می دهد.
«میزان»؛ نظریه هنر و زیبایی در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 46
حوزههای تخصصی:
جست وجو و واکاوی متون کلاسیک عرفان و حکمت اسلامی با هدف استخراج مبانی و مفاهیمی که می توانند با تلقّیِ امروزی از هنر و زیبایی واجد اشتراکات و قرابت هایی باشند، یکی از اصلی ترین و اساسی ترین اهداف مطالعات نظری هنر اسلامی است. بر همین اساس، این مقاله در صدد تحقیق در مفهوم فنّ و صناعت از منظر شیخ اکبر عرفان اسلامی محی الدین ابن عربی، یکی از سرآمدانِ عرفان نظری در تمدن اسلامی با استناد به دانش نامه سترگ اندیشه او یعنی کتاب فتوحات مکیّه از یک سو و تبیین معنا و مفهوم «میزان» به عنوان پاسخی در برابر پرسش از چیستی و چگونگی شکل گیری صناعات محسوس (آثار هنری)، از سوی دیگر است. پرسش اصلی پژوهش، مفهوم شناسی فنّ و صناعت و نیز تبیین اصلِ «میزان» با استناد به آراء حکمی و عرفانی ابن عربی است. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که ابن عربی در پاسخ به چیستی و یا چگونگیِ شکل گیری و خلق آثار هنری، ایده «میزان» را پیش می نهد. هدف از نگارش این مقاله نه ارائه الگویی نظری برای خلق آثار هنری در جهانِ معاصر اسلامی، بلکه کنکاشی در سرگذشت تأملات نظری پیرامون هنر و زیبایی در گستره تاریخ عرفان و حکمت اسلامی است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهند ابن عربی نه تنها نسبت به معنا و مفهوم «فنّ» و «صناعت» اندیشه ای خنثی نداشته و با مفاهیم مذکور در زمان خود آشنا بوده است، بلکه در بعد نظری، صناعات محسوس و یا آثار هنری را در یکی از مهم ترین آثار خود مورد مداقه قرار داده و به ساحت نظری هنر و زیبایی ورودی متأمّلانه و جدی داشته است. از سوی دیگر، تأملات نظری وی در ساحت هنر و زیبایی نشان دهنده آن است که این دو مفهوم، در سیطره مطلق مکتب «وحدت وجودی» ابن عربی قرار داشته اند. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی – تفسیری و با استناد به داده هایی که با اتکاء به منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند، به انجام رسیده است.
اشکال حضور زبان و ادب فارسی در فرآیند تولید نگاره ها در نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 105
حوزههای تخصصی:
فاصله گرفتن نقاشی معاصر ایران از زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تاریخ طولانی پیوند این دو مدیوم، موضوعی در خور توجه است. قابلیت های تصویری و نمایشی زبان فارسی، چنان است که دستمایه ی بسیاری از مهم ترین هنرهای کاربردی و میراث تجسمی و بصری ایران قرار گرفته است. پژوهش ها اغلب حضور زبان و ادب فارسی در نگارگری را، به برگردان تصویری متن ادبی توسط نگاره، تقلیل داده و حضور زبان و ادب فارسی را در کل فرآیند تولید یک نگاره نادیده می گیرند. اما واقعیت این است که برای درک حضور زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، باید این حضور را در سراسر فرآیند تولید نقاشی ایرانی، جستجو کرد. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده، در ابتدا اجزای سه گانه ی فرآیند تولید نگاره در کتابخانه ها، یعنی جزء اول: «نگارگر، نگارگران و شاگردانشان»، جزء دوم: «نگاره به عنوان محصول» و جزء سوم : «عمل فنی نگارگر بر روی نگاره»، از یکدیگر تفکیک شد. سوال این است که زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، به چه اشکالی در نقاشی ایرانی حضور یافته است؟ یافته ها نشان می دهد که پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و نگارگری را می توان به شکل صور سه گانه وحدت ذهن نگارگر و نویسنده متن ادبی، ادبیات به عنوان واسطه میان نگارگر و عرفان، ارتباط درونی متن و تصویر، نگاره به مثابه بازنمایی امر ظاهری و باطنی در ادبیات و عرفان، تهیه مضمون از ادب غنایی و حماسی، القای غیر مستقیم احساسات و جنبه های روانشناسانه از طریق نشانه ها و همچنین کارکرد اسلوب کنایی در نقاشی ایرانی مشاهده نمود. نتایج پژوهش حاضر و اهمیت حضور زبان و ادب فارسی در تمامی مراحل تولید نقاشی ایرانی، می تواند راهگشای نقاشی معاصر ایران که از ادبیات و زبان فارسی، دور افتاده است، قرار گیرد.
بررسی مسخ از دیدگاه ملاصدرا در فیلم کوتاه «حیوان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
107 - 120
حوزههای تخصصی:
مفهوم مسخ در مباحث نظری و هنری متعددی بروز یافته است. مسأله اصلی مقاله حاضر این است که بتواند حتی المقدور با یافتن مصادیق مسخ روحی-جسمی در شخصیت اصلی فیلم «حیوان» و تطابق آنها با آراء ملاصدرا، قهرمان فیلم را تمثیلی از مسخ شدگان روحی-جسمی معرفی کند. پرسش اصلی که مقاله حول محور آن می گردد این است که قهرمان حیوان چه اندازه مصادیق مسخ روحی-جسمیِ مد نظر ملاصدرا را بازتاب داده است؟ این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی از نوع بنیادی بوده و در راستای مطالعات نظری در حوزه فلسفه اسلامی ا-ست. هدف کلی معرفی قهرمان فیلم حیوان به عنوان انسانی ممسوخ است. یافته ها حاکی از آن است که نفسِ مرد به واسطه تجربه ترس، غضب و شکست های فراوان در راه هدفش و انجام مصرانه خواهش نفسانی اش (گذر از مرز) ابتدا دچار تنزل در حد نفس حیوانی شده و در مرتبه دوم مسخ بدنی خود را با کشتن یک قوچ و استفاده از پوست و اعضای بدن او عملی می سازد. قهرمان فیلم به دلیل صرف کردن تمام وقت و عمر خویش در مسئله فرار از مرز، از تمام راه هایی که سبب تقویت بُعد انسانی و تحقق صفات و فضایل ملکوتی در انسان می شود به دور مانده و بیشتر میان سه نفس بهیمی، سبعی و شیطانی سرگردان است. همچنین قهرمان فیلم در جهاد با نیروهای غضبی، شهوی و بهیمیِ نفس که زمینه تکامل وجودی نفس را فراهم می کند توفیقی به دست نیاورده است و به دلیل سرپیچی از قوانین و ارتکاب بزه و خطا به تدریج گرفتار مسخ شده و در نهایت با عذاب مسخ دنیا را ترک می کند.
نقد زیباشناسی کانت در زیباشناسی آزمایشی: تحلیلی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
41 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از تأثیرگذارترین و مناقشه برانگیزترین نظریات کانت در زیباشناسی، که در کتاب «نقد قوه حکم» بیان شده، این است که داوری زیباشناختی را همزمان سوبژکتیو، و برخوردار از اعتبار همگانی می داند. در عین حال کانت بر این نکته تأکید دارد که میان امر زیبا و امر مطبوع تفاوتی اساسی وجود دارد. این سؤال مطرح است که چگونه امری می تواند هم سوبژکتیو باشد و هم برخوردار از اعتبار همگانی؟ و اینکه آیا تفاوت میان امر زیبا و مطبوع به روش تجربی قابل اثبات است؟ هدف پژوهش : هدف این پژوهش به طور اخص بررسی پرسش های مذکور از دیدگاه متفکران معاصر زیباشناسی آزمایشی است. برخی از متفکران این نحله به اعتبار همگانی داوری زیباشناختی و تفاوت میان امر زیبا و امر مطبوع نقدهایی وارد کرده و به شیوه آزمایشی و تجربی در ابطال آن کوشیده اند. در عین حال نیک زنگویل منتقد به نام و برجسته حوزه زیباشناسی در دفاع از نظر کانت روش های به کار گرفته شده در زیباشناسی آزمایشی را فاقد روایی و پایایی می داند. روش پژوهش : این پژوهش با رویکردی کیفی به بررسی دو رویکرد تجربی کووا و زنگویل در خصوص زیباشناسی کانت می پردازد. در بخش اول به نحوی مختصر نظر کانت معرفی می شود. در بخش بعد برخی از مهم ترین پژوهش های تجربی از جانب کووا که در نقد نظر کانت عرضه شده اند مطرح می شود. سپس نقدهای زنگویل بر کووا دسته بندی شده اند تا در بخش نهایی بتوان نقدهای او را تحلیل کرد. نتیجه گیری : به نظر می رسد پژوهش های تجربی را می توان برای فهم بهتر زیباشناسی کانت به کار گرفت و بنابراین برخلاف نظر زنگویل زیباشناسی آزمایشی مکمل زیباشناسی سنتی است و نه تلاشی ناکام برای کنار نهادن آن.