فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی دیدگاه های متخصصین به منظور تأمین حرکت پیاده در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران انجام گرفته است. از آنجایی که پژوهشی در رابطه با بررسی تجربی دیدگاه های متخصصین به منظور حرکت پیاده ساکنین در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران صورت نگرفته است، تحقیق از نوع اکتشافی و جدید است. بر حسب هدف بنیادی، به لحاظ ماهیت پژوهش اکتشافی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. از روش تحقیق دلفی برای شناسایی دیدگاه های متخصصین و از روش تحلیل عامل کیو برای طبقه بندی دیدگاه های متخصصین استفاده شده است. در پیمایش دلفی، متخصصین به شیوه هدفمند و غیر احتمالی انتخاب گردید که حجم نمونه از طریق اشباع نظری در دستیابی به عوامل به دست آمده است. پرسشنامه ای براساس مقیاس لیکرت طرح شده در میان 20 نفر از متخصصین مربوطه توزیع گردید. داده های بدست آمده از پرسشنامه تحلیل عامل به روش کیو صورت گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، تا میزان 70.77% از عوامل مؤثر در حرکت پیاده ساکنین در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران براساس مصاحبه با متخصصین با قطعیت شناسایی شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که متخصصین بر اساس دیدگاه های فکری شان به هفت گروه یا عامل تقسیم می شوند که شش عامل آن دارای متغیرها و مفاهیم مشترک بوده است. این شش عامل بر اساس متغیرهای تشکیل دهنده شان، نام گذاری شده اند. که شامل پاسخدهی، قلمروگرایی، پویایی، نشاط، نفوذپذیری و خوانش پذیری در تبیین قضاوت متخصصین به منظور تشخیص وجود حرکت پیاده در فضاهای مسکونی مشاهده شده اند. براساس میزان بزرگی واریانس به ترتیب عامل های مؤثر عبارتند از: پاسخدهی 56/15%، قلمروگرایی 15.07%، پویایی 13.61%، نشاط بخشی 9.59%، خوانش پذیری 9.45% و نفوذپذیری 7.52% می باشد. براساس این نتیجه گیری، در حرکت پیاده ساکنین مجموعه های مسکونی توجه جدی به این شش عامل مؤثر خواهد بود.
تبیین الگوی مداخله شهرسازی تاکتیکال در فضاهای مرتبط با بافت تاریخی شهرهای ایران (نمونه مورد مطالعه: محله پامنار، بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
54 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش سعی در یافتن پاسخ پرسش هایی نظیر، پروژه های شهرسازی تاکتیکال در راستای ارتقای عملکرد بافت های تاریخی کشور (با تأکید بر محله پامنار شهر کرمان) دارد. اینکه چگونه می توان خلأها و ناکارآمدی های بافت های تاریخی ایران (با تأکید بر محله پامنار شهر کرمان) را با استفاده از رویکرد شهرسازی تاکتیکال شناسایی و مرتفع ساخت؟ روش انتخاب شده برای دستیابی به اهدف مذکور، با رویکرد کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز شامل دو بخش مصاحبه و برداشت میدانی بوده و تحلیل بخش مصاحبه با استفاده از نرم افزارMaxQDA2020 به انجام رسیده است. تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه به شناسایی حوزه ها و مقوله های متنوعی در ارتباط با مسائل، مشکلات و راه کارهای مقابله با آنان انجامید. همچنین برداشت های میدانی به شناسایی 9 گونه فضا در سطح محله ختم گردید. لذا ترکیب دو بخش تحلیلی یاد شده منجر به خلق پروژه های شهرسازی تاکتیکال در بافت تاریخی محله پامنار شهر کرمان شد. از این رو عمده فضاهای شناسایی شده در محله جزء فضاهای مورد غفلت و باقی مانده بود، فضاهایی که ریشه بسیاری از مشکلات محله را شکل داده است. بنابراین، راه کار رویکرد شهرسازی تاکتیکال قابل اجرا در محدوده مورد پژوهش، استفاده موقت از فضاهای یاد شده و تبدیل آن ها به فضاهای چند عملکردی جهت رونق بخشی به زیست اجتماعی-اقتصادی شهروندان محله تشخیص داده شده است.اهدف پژوهش:شناسایی شیوه مداخله شهرسازی تاکتیکال در فضاهای شهری بافت های تاریخی کشور (با تأکید بر نمونه مورد مطالعه).ظرفیت سنجی نظام محلات سنتی ایران (با تأکید بر نمونه موردمطالعه) به منظور کاربست رویکرد شهرسازی تاکتیکال.سؤالات پژوهش:پروژه های شهرسازی تاکتیکال در راستای ارتقای عملکرد بافت های تاریخی کشور (با تأکید بر نمونه موردمطالعه) کدامند؟چگونه می توان خلأها و ناکارآمدی های بافت های تاریخی ایران(با تأکید بر نمونه موردمطالعه)را با استفاده از رویکرد شهرسازی تاکتیکال شناسایی و رفع نمود؟
تأثیر طراحی لباس سینمای هالیوود بر تحول مد در میانه قرن بیستم (مطالعه موردی: فیلم صبحانه در تیفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
125 - 142
حوزههای تخصصی:
با به تکامل رسیدن هنر صنعت سینما در قرن بیستم، هالیوود به عنوان مرکز فرهنگی هنری آمریکا مورد توجه تمام جهانیان قرار گرفت و فیلم های سینمایی به رسانه ای پرمخاطب تبدیل شدند که به کمک دیگر هنر ها سعی بر انتقال مفاهیم جدید داشتند. یکی از این هنرها، طراحی لباس بود که به منظور همکاری با سینما، گرایش طراحی لباس سینما را به وجود آورد. طراحان لباس هالیوود خیلی زود به موفقیت موردنظر رسیدند و توانستند با طراحی لباس برای ستارگان هالیوود، مُد جدیدی را به بازار ارائه کنند که علاوه بر انتقال مفاهیم جدید، تبلیغات تجاری موفقی برای فیلم سازان و شرکت های تجاری مد محسوب می شد. در این سال ها، بازیگران هالیوود به الگو های جوانان در مد لباس و سبک زندگی بدل شده بودند و طراحان با ارائه طرح های جدید خود بر تن این بازیگران تعیین کننده مد غالب آن دوران بودند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رسانه ها، به خصوص رسانه سینما بر مد و با طرح این پرسش که مد لباس چه رابطه ای با سینما داشته و بازیگران هالیوود در این میان چه نقشی داشته اند، سعی دارد با بررسی مد ارائه شده در هالیوود با نام «سبک هالیوودی» و به روش مطالعه کتابخانه ای منابع موجود، به چگونگی رابطه مد و سینما بپردازد؛ بنابراین در این مسیر به صورت موردی به مطالعه سبک لباس آدری هپبورن، ستاره مشهور هالیوود، روابط او با طراحان لباس آن زمان، مانند هوبرت ژیوانشی و تأثیرات او بر مد پرداخته و همچنین جهت بررسی دقیق تر به نقد طراحی لباس فیلم «صبحانه در تیفانی» (1961) و تأثیرات لباس های این فیلم بر مد به روش مشاهده ای پرداخته است. در انتها، با مطالعه تأثیرات بازیگران هالیوود در مد سال های میانه قرن بیستم متوجه می شویم که بازیگران یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در شکل گیری مد ها و تعیین فرهنگ ها هستند و تأثیرات آن ها می تواند ماندگار باشد.
ترجمه بینانشانه ای داستان گریز یوسف (ع) از زلیخا در نگاره کمال الدین بهزاد و سریال تلویزیونی یوسف پیامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت رابطه میان متون کلامی و آثار هنری خلق شده بر اساس آن ها، گامی اساسی در راستای داوری، تفسیر، تبیین و فهم این دسته از آثار است. مفهوم ترجمه بینانشانه ای، به معنای برگردان نشانه های کلامی با استفاده از نشانه هایِ نظام هایِ غیرکلامی، می تواند به عنوان راهکاری در تحلیل رابطه مذکور، گره گشا باشد. در این پژوهش باهدف شناخت و دستیابی به سازوکارهای موجود در فرایند ترجمه بینانشانه ای و همچنین عوامل اثرگذار در خلق یک اثر هنری بصری از مبدأ متون کلامی، بر مبنای روشی توصیفی - تحلیلی، بامطالعه تطبیقی دو اثر بصری خلق شده بر مبنای موضوعی مشترک، سازوکارهای اصلی در فرایند ترجمه بینانشانه ای پیشنهاد شده است. با تطبیق نگاره گریز یوسف از زلیخا اثر کمال الدین بهزاد و سکانس گریز یوسف از زلیخا در مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر، در پاسخ به این سؤال که سازوکارهای رایج در فرایند ترجمه بینانشانه ای کدام است؛ سازوکارهای چهارگانه تکرار، بازآفرینی خلاقانه، نوآفرینی خلاقانه و حذف ارائه گردیده است. علاوه برآن در پاسخ به این سؤال که عوامل اثرگذار بر فرایند ترجمه بینانشانه ای چیست؛ روابط بینامتنی، خلاقیت هنرمند و رسانه اثر هنری خلق شده به عنوان مهم ترین عوامل اثرگذار بر سازوکارهای چهارگانه مذکور مطرح است که نقش مستقیمی بر خلق آثار هنری بصری از مبدأ متون ادبی دارد. دو اثر انتخاب شده در این پژوهش که بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای مورد تحلیل قرار گرفته است، اگرچه درباره موضوع واحدی هستند اما ازنظر گونه هنری و دوره تاریخی اختلاف دارند که این امر سبب فهم جنبه های پیدا و پنهان مسئله خواهد شد. نتایج حاصل از این پژوهش و سازوکارهای پیشنهادی، می تواند به عنوان الگویی در پژوهش های مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی ابعاد موثر بر سنجش میزان دلبستگی ساکنان به محله های مسکونی؛ مورد مطالعه: محله هفت چنار- منطقه 10 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ترین ابعاد ارتباط انسان و محیط فضایی در آن مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.کمااین که با بررسی محلاتی با سطح بالای دلبستگی به مکان میان ساکنان و بررسی و شناسایی ابعاد مؤثر می توان به افزایش دلبستگی مکانی و تقویت ارتباطات عاطفی در محلاتی با سطوح پایین از ارتباطات دامن زد. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی ساکنان در محله هفت چنار در ناحیه یک از منطقه ده شهرداری تهران انجام گرفته است. حجم نمونه 687 عدد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار Spss انجام شد. بدین منظور از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هریک از ابعاد چهارگانه شامل هویت مکانی، وابستگی مکانی، پیوند اجتماعی با مکان و عاطفه مکانی مناسب ارائه ساختار دلبستگی مکانی به عنوان یک مؤلفه درجه دوم در مطالعات محلات شهری هستند. علاوه بر آن، مدل معادلات ساختاری پژوهش حاکی از برازش خوب مدل و تأیید نقش همه ابعاد در شکل گیری دلبستگی مکانی است. همچنین در میان چهار بعد شناسایی شده عاطفه مکانی و پیوند اجتماعی با مکان بیشترین امتیازات و به ترتیب وابستگی مکانی و هویت مکانی کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
ارزیابی تاثیر الگوی کاشت درخت بر آسایش حرارتی اطراف بلوک های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
105 - 114
حوزههای تخصصی:
فضای باز دربرگیرنده بخشی از فعالیت های روزمره است که یکی از اصول طراحی در آن توجه به آسایش حرارتی و در نتیجه افزایش حضور افراد است که می تواند منجر به سرزندگی بیشتر فضاهای شهری گردد. در این محیط پوشش گیاهی و درختان نقش عمده ای در بهبود شرایط محیطی دارند. به نظر می رسد که افزایش یا تغییر الگوی میزان پوشش گیاهی در شهرها امری ضروری به نظر می رسد. حال در اینجا این سئوال مطرح می شود، الگوی متفاوت کاشت درخت تا چه میزان می تواند بر آسایش حرارتی افراد در فضای باز، تأثیرگذار باشد. تحقیق حاضر با هدف یافتن الگوی مناسب چیدمان درختان به منظور بهبود شرایط آسایش افراد در فضای باز با فرض این که تغییر الگوی چیدمان درختی، در شرایط آسایش حرارتی تأثیرگذار است، انجام گرفته است. به این منظور چهار نوع الگوی کاشت متفاوت، چهارتایی، شش تایی، ردیفی و پراکنده و شرایط بدون درخت با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این منظور از نرم افزار انویمت مدل 4.4.5 استفاده شده است. برای اعتبار سنجی داده های نرم افزار انویمت از مقایسه آن با داده های محلی بهره گرفته شد. برای سنجش آسایش حرارتی الگوی متوسط نظرسنجی پیش بینی شده (PMV)، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای تأثیر گذار بر آسایش حرارتی، مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در فضای باز اطراف یکی از مجتمع های مسکونی در شهر تبریز در یکی از گرمترین روزهای سال، صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تغییر الگوی کاشت در بهبود شرایط منطقه تأثیرگذار است و الگوی کاشت ردیفی و پراکنده، مناسبترین الگو در جهت بهبود شرایط محیطی هستند.
جست وجوی وجوه معمارانه در هفت پیکر نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
46 - 59
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر نظامی گنجوی، به واسطه توصیف و بیان حالات و ویژگی های مستقیم و غیرمستقیم وابسته به معماری و فضاهای معماری، دست مایه خوبی برای درک و فهم معماری گذشته و فرهنگ معمارانه ایران زمین است. مطالعه متن این اثر نشان می دهد معماران در ساخت ابنیه به عناصری توجه می کنند که بناها را شکل داده، به آن ها حیات می بخشد. نظامی در اثر خود دو بنای کاخ خورنق و هفت گنبد و احوال درون آن را شرح می دهد که با مطالعه این ابنیه می توان به عناصر و نشانه های وابسته به معماری پی برد. روش این تحقیق، توصیفی-تحلیلی، تاریخی و گردآوری مطالب و اسناد به شیوه کتابخانه ای بوده است که به کمک تفسیر و تحلیل محتوا به بررسی و مطالعه ابنیه ذکرشده پرداخته و به چند بنای موجود در متن، یعنی کاخ خورنق، کاخ هفت گنبد، هم چنین ویژگی های معماران نام برده شده در منظومه و سپس ویژگی های عناصر و نشانه های مذکور پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد هریک از زمینه های فوق الذکر دارای قواعد و چارچوب هایی برای توصیف و توضیح فرهنگ معماری دوران نظم متن است. توجه به شکوه و عظمت بنا، فرم و ظاهر آن، تناسب با سبک زندگی و کاربری، آداب و فرهنگ زندگی در بنا، توجه به کهن الگوهایی مانند رواق، توجه به موقعیت قرارگیری، توجه به همسایگی های بنا و... در بناها و توجه به رنگ و معانی آن در ابیات، سلسله مراتب، دید و منظر، وضعیت و کیفیت مصالح، توجه به فرم و شکل و تأثیر آن در روند تکامل داستان، توجه به علوم آسمانی و ستاره ها و... جزء خصوصیات معماری بناهای موردنظر و عناصر و نشانه های وابسته به معماری و داستان شاعرانه و معمارانه اثر بوده است؛ هم چنین جایگاه معمار نزد کارفرما، همه فن حریف بودن معماران، تجویز شیوه و سبک زندگی توسط معمار و... از ویژگی های معمار در هفت پیکر نظامی گنجوی است.
تحلیل نشانه شناختی کیفیت انعطاف پذیری در مسکن سنتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت میان نگرش طراح و مخاطب، تفاوت میان گروه های مختلف مخاطبین، تحول مخاطبان در طول زمان و تغییر مداوم پدیده ها از جمله مواردی هستند که موجب کامل نبودن پیش بینی نیازها و شرایط متغیر مخاطب از سوی طراح می شوند؛ از این رو معماریِ انعطاف پذیر ضروری می نماید. انعطاف پذیری به مثابه کیفیتی فضایی، هماهنگ سازی «ارتباط» میان «انسان، فضا و زمان» بوده و بدین سان، قابلیت فضا در پذیرش کارکردهای متعدد و متنوع در بازه های زمانی مختلف، افزایش می یابد. از یک سو ارتباط انسان با فضا به دو گونه مستقیم (فعالیت) با محتوای معانی اولیه و غیرمستقیم (تصورات) با محتوای معانی ثانویه رخ می دهد؛ از سوی دیگر، از آنجاکه انعطاف پذیری فضا یک کیفیت معنایی به شمار می آید، در مسکن سنتی ایران می توان کیفیت انعطاف پذیری را به مثابه نشانه معناداری فضاهای این گونه از معماری در دانش نشانه شناسی، یعنی دانشی که بر چگونگی تولید و تفسیر معنا در چارچوب قراردادهای مشترک فرهنگی (رمزگان) تمرکز دارد، مورد تحلیل قرار داد. از این رو اصول و قواعد نشانه شناسی قابلیت توصیف و تحلیل وجه ارتباط غیرمستقیم انسان با فضا (تصورات)، به جهت تفسیر معنای گونه های انعطاف پذیری، و به تبع آن وجوه دیگر ارتباط را خواهد داشت. بر مبنای این تحلیل نشانه شناختی، هماهنگی میان صورت و محتوا در معماری انعطاف پذیر، با پذیرش نقش نشانگی توسط کالبد، منجر به تحقق فرایند تفسیر و در نتیجه «ارتباط عمیق» میان مخاطب و معماری می شود. تحقیق حاضر در روندی سلسله مراتبی، به بحث و بررسی پیرامون تبیین مفاهیم انعطاف پذیری معماری، تعیین جایگاه انعطاف پذیری در مسکن سنتی ایران، تبیین قواعد نشانه شناختی و تطبیق آنها با مفاهیم انعطاف پذیری در معماری و تدوین الگوهای نشانه شناختی تفسیر این مفاهیم در مصادیق مسکن سنتی یزد می پردازد. در روش شناسی این تحقیق، گردآوری داده ها به روش اسنادی- کتابخانه ای آغاز شده، ساماندهی اطلاعات به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیق میان مفاهیم کیفیت انعطاف پذیری و مبانی نشانه شناسی با راهبرد استدلال منطقی انجام می شود.
بازشناسی و تبیین ساختار طراحی Z محور در خانه های تاریخی ایران (نمونه موردی: خانه های قاجار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
763 - 783
حوزههای تخصصی:
معماری همواره به عنوان ظرف زندگی انسان مطرح است و کیفیت و غنای آن می تواند عمده مشکلات روحی- روانی انسان معاصر را برطرف کند. به نظر می رسد فضاهای امروزی، برخلاف پیشرفت روزافزون ساختار و تکنولوژی، بیشتر در وادی پراگماتیسم قدم برمی دارند، و آنچه در این پوزیتویسم گرایی فراموش می شود، روح و کیفیت فضاست. ظهور پدیدارشناسی و مکتب های مشابه در تلاش برای مقابله با این وضعیت می باشند. آنچه ما در این پژوهش به دنبال آن هستیم، تحلیل یکی از مؤلفه های مکتب پدیدارشناسی به نام پارالاکس در خانه های تاریخی دوره قاجار می باشد. تحلیل و شناخت پارالاکس، تعریف و تعبیری به نام «طراحی Z محور» از خود به ما داد. به عبارتی، جاری سازی پارالاکس در فضا، توجه به تغییر مختصات جغرافیایی سوژه و دادن زاویه دریافت های متفاوت از فضا، به وی می باشد. در نهایت، از تحلیل پارالاکسی خانه های تاریخی، جاری بودن این مؤلفه در فضاهای مسکونی دوره مذکور و دریافت زاویه دیدهای متنوع و متفاوت از فضا توسط ساکن یا مخاطب آن، حاصل گردید. واریانس این تغییر سطوح و حرکات در محور مورب و عمودی گاهی به 4.3 متر نیز می رسد. در نتیجه این حرکت و پویایی اُبژه، حواس پنجگانه نیز در پروسه ادراک فعال تر می شوند که از نتایج به دست آمده توالی زیر در اهمیت حواس در ادراک مشخص گردید: اولویت اول؛ حس بینایی، دوم؛ حس شنوایی، سوم؛ حس لامسه و چهارم؛ حس بویایی و چشایی. اهداف پژوهش: تحلیل یکی از مؤلفه های مکتب پدیدارشناسی به نام پارالاکس در خانه های تاریخی دوره قاجار.تجزیه وتحلیل طراحی z محور در خانه های قاجاری.سؤالات پژوهش:پارادیم حرکتی Z محور در خانه های تاریخی تبریز چگونه است؟آیا حواس پنجگانه بیشتر از مؤلفه درک فضایی و شناخت فضایی، توجه بازدید کنندگان را دربر می گیرد؟
گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک؛ روایتی از هنر عمل در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان غالب حفاظت از میراث در شش دهه ی گذشته تمام تلاشش را در راستای هم گرایی برای یافتن یک چارچوب نهایی اثرگذار در هر شرایطی، بهترین روش حفاظت، گذاشته و ادعا می کند این چارچوب نهایی در قالب دکترین های حفاظت قابل ارائه است. در این مقاله استدلال می شود که ریشه های این روش تلقی وضعیت برنامه ریزی برای میراث را می توان در عقلانیت ملهم از دکارت گرایی و “برنامه ریزی عقلانی” جستجو نمود و ترکیب “حفاظت عقلانی“ را برای آن به کار گرفت. حفاظت عقلانی ضمن نادیده گرفتن روابط قدرت و سیاست زدایی از دانش میراث، نگاهی باریک بینانه به نحوه ی مواجهه ی حفاظت گران با شرایط عمل، با تبدیل شرایط به شرایطی ساده، قطعی و توافق پذیر، به وجود آورده است. اما پارادایم رقیب برای این نگاه عقلانی به حفاظت چیست و آیا این پارادایم می تواند مسیر بهتری را برای حفاظت از میراث ترسیم کند؟ مقاله ی حاضر به دنبال یافتن پاسخ این پرسش اساسی، از طریق روش تحقیق کیفی ابتدا به مرور ادبیات موضوع، نقد حفاظت عقلانی و گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک می پردازد. سپس با بهره گیری از ابزار داستان گویی، ضمن روایت مواجهه ی یک حرفه مند در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل، استدلال می شود که درک پراگماتیک می تواند به تفسیر بهتر وقایع و گشودن راه حل های جدید در دانش حفاظت کمک نماید.
بررسی نگاره های ورقه و گلشاه: یک تحلیل جامعه شناختی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورقه و گلشاه منظومه ای عاشقانه سروده ی عیّوقی شاعر عهد غزنویست. نسخه ای از این منظومه متعلق به قرن ششم هجری محفوظ در موزه ی توپکاپی استانبول باقی مانده است. هنرمند این نقاشی ها محمد خویی است و به نظر می رسد نسخه جایی در آذربایجان در سال های پایانی قرن ششم و عصر فروپاشی سلسله ی سلجوقی (حک: 431 590 ه.ق) در ایران و به سبک نقاشی سلجوقی کشیده شده است. این پژوهش در پی تحلیل چگونگی بازتاب شرایط اجتماعی و تاریخی در نگاره های ورقه و گلشاه است؛ برای پاسخ به این دغدغه باید زمینه ی تاریخی و هنری و فرآیند رویدادهای معاصر با خلق اثر مورد بررسی قرار گیرد. از این رو این مقاله با رویکرد جامعه شناسی تأویلی و با روش پژوهش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به تحیلل نگاره ها به مثابه متن پرداخته است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد اگرچه نقاشی ها با هدف بهره مندی خواننده ی سوادآموز یا کم سواد کشیده شده اند اما وجود برخی ناهماهنگی ها میان متن و تصویر قصد و انگیزه ی دیگر هنرمند را بازتاب می دهند. در تصاویری که از جنگ های تن به تن وجود دارد، در حالی که شاعر توصیفی حماسی از نبردها و جنگ آوری قهرمانان داستان را ارائه می دهد، نگارگر کوشیده با بزرگنمایی صحنه های خون آلود، بر خشونت تصاویر بیافزاید. هنرمند به جای قبایل بادیه نشین عرب، تصویری از یک شهر با ویژگی های ایرانی را ترسیم کرده است. از این رو می توان نتیجه گرفت تلاش هنرمند برای ایجاد فضایی شهری و ایرانی و نشان دادن وضعیت نابسامان و خشونت آمیز جامعه ی ایرانی بازگوکننده ی قصد هنرمند در خلق تصاویری ناهماهنگ با متن هستند.
بازتفسیر مراتب محصوریت در هزارتوی خانه های تاریخی کاشان (خانه عامری ها) برپایه معرفت شناختی ریزوماتیک ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصوریت مهم ترین اصل خلق فضا، کیفیت بارز هر مکان و ابزار خلق هویت های متفاوت است. در معماری ایران توده معلول فضا و عامل دربرگیرنده و شکل دهنده آن است که مفهوم محصوریت را در خود دارد. ریزوم اصطلاحی زیست شناسی است که در جایگاه استعاره، مفاهیمی چون هزارتویی، کثرت، ارتباط، تفاوت و موقعیت میانی را در خود دارد. به این ترتیب در مطالعه ادبیات تحقیق ابتدا عناصر ایجادگر محصوریت و نیز عناصر فضای متکثر و هزارتوی ریزومیک شناسایی شده و سپس به منظور دریافت کیفیات گونه گون مرتبه بندیِ فضای محصور در یک ساختار شبه ریزوماتیک، جنبه های ارتباط این دو دسته مقوله با یکدیگر استنباط شده است. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های دستیابی به تنوعی از عرصه های محصور در سازمان فضایی خانه های تاریخی کاشان و بازتفسیر مراتب محصوریت آن هاست و به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که کدام مؤلفه ها در مبانی معرفت شناسی ریزوماتیک را می توان در بازتفسیر مراتب محصوریت ساختار هزارتوی خانه های تاریخی کاشان مورداستفاده قرار داد؟ کدام رویکردهای کالبدی/فضایی و به چه شکل در مرتبه بندی محصوریت ساختار خانه های تاریخی کاشان نقش داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی؛ روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و هم چنین برداشت میدانی و ابزار تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزارهای دپت مپ و ای گراف بوده است. خانه عامری ها به عنوان بزرگ ترین خانه تاریخی کاشان با عرصه های متعدد درون گرا به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شده و در راه بازتفسیر محصوریت با توجه به ساختار هزارتویی این خانه، مؤلفه های سازگار در مبانی معرفت شناختی ریزوماتیک به جهت قابلیت انطباق با این گونه ساختار به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رویکردهای کالبدی/فضایی متعدد در تطابق با کالبد فضای ریزومی شامل قلمروزدایی و بازقلمروسازی، سیالیت، انعطاف پذیری، تفاوت و ناهمسانی، کثرت فضاها و مسیرها و قرار داشتن در میانه و بینابین در ایجاد محصوریت و نیز تنوع و تعدد درجات محصوریت مؤثر بوده اند.
کاربرد نقاشی های کودکانه در ساختار، خلق شخصیت و فضاسازی انیمیشن؛ مورد پژوهی: تطبیق آثار منتخب فرشید شفیعی و مهدیار "کودک ۸ ساله"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی ابزاری هنری است که در آن می توان تصورات ذهنی از دنیای پیرامون را به نمایش گذاشت. کودکان نیز نقاشی را وسیله ای می پندارند تا به شیوه های گوناگون آرزوها خود را که برایشان دست نیافتنی است، محقق نموده و به تصویر بکشانند. نقاشی برای کودکان جولانگاهی به دور از واقعیت است که خیالشان را در صفحه نمایش مجسم و ثبت می سازد. هم ذات پنداری با کودکان همواره موردتوجه افراد گوناگون و هنرمندان بوده و آن ها تلاش کرده اند برای جذب کودکان روش های مختلفی را مورد استفاده قرار دهند. هنرمندان انیمیشن ساز با چنین پنداشتی آثاری را تولید کرده اند که از جمله می توان به هنرمند نقاش و انیمیشن ساز، فرشید شفیعی اشاره نمود. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی و رویکردی روان شناسانه بر اساس اجماع نظرات روانشناسان کودک انجام شده است. روش تحقیق کیفی و بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای/ میدانی و آرشیوهای صوتی تصویری و بر مبنای مطالعه موردی است. ازاین روی سه اثر خرمالو، ماشین بابام، پیاده رو ساخته فرشید شفیعی از موارد مطلوب گزینش شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصله، نشان از آن دارد نقاشی کودکان از لحاظ سادگی در سبک، رنگ، تصویرسازی می تواند منبع خاصی برای ساخت انیمیشن در سبکی نو باشد که قادر است ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار سازد.
تأثیرات هنر چین در دوره یوان بر نگارگری عصر ایلخانی با مطالعه نقش مایه اسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
133 - 149
حوزههای تخصصی:
در دوره زمامداری ایلخانان مغول، برخی از عناصر هنری ایران حل شده در فرهنگ چینی، به شیوه و سبک نوین مجدد وارد نگارگری ایرانی شد، به گونه ای که این تأثیرات در سبک کتاب آرایی و مصورسازی کتب تاریخی و علمی به وضوح قابل مشاهده است. کتاب های منافع الحیوان، شاهنامه دموت و جوامع التاریخ از جمله کتب مصور این دوره هستند که تأثیرات شیوه تصویرسازی چینی در آن ها دیده می شود. از همین رو می توان گفت دوران مغول فصل تازه ای در هنر ایران گشود. از آن جمله می توان به شیوه نقاشی چینی و ورود نمادهای بصری گیاهی و جانوری اشاره کرد، که در این دوره تاریخی به سبکی نوین وارد نگارگری ایرانی شد. مقاله حاضر این دوره مهم تاریخی را از نقطه نظر هنری، با نگاهی به کتب مصور مذکور و عناصر تأثیرگذار نقاشی چینی به ویژه نقش مایه حیوانی «اسب» در دوره یوان و با استفاده از شواهد بصری مورد بررسی قرار می دهد. پرسش تحقیق حاضر بیان این مسله است که: چه عوامل فرهنگی و یا عناصر بصری بر نقاشی دوره ایلخانی تأثیرگذار بوده است و این تأثیرپذیری، صرفا الگوی محض بوده و یا به صورت اقتباسی و با مفاهیم تلفیقی ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است؟ این پژوهش با رویکرد تحلیلی توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده و بر آن است تا با تکیه بر داده های تصویری از کتب مصور و با بررسی نقش مایه حیوانی اسب، تغییر سبک و تأثیرات نقاشان ایرانی پس از ورود ایلخانان مغول را مورد مطالعه قرار داده است، که بر اساس این مقایسه و با توجه به روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور، زمینه همکاری هنرمندان و رونق نقاشی در دوره ایلخانی را فراهم آورده و الگوبرداری از طرح و نقش و مضامین و یا فرم ها به ویژه در نقش مایه اسب در این آثار، صورت گرفته است.
حضور سنت لائوکوئونی گوتهولد لسینگ در دو نوشته از رودُلف آرنهایم و اروین پانوفسکی در باب سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
19 - 31
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر قصد دارد در حوزه زیباشناسی هم سنجانه نحوه نگرش دو تن از نظریه پردازان آغازین سینما را به دو طور مشخص در دو نوشته مجزای هر یک به مبحث خاص بودگی رسانه نشان دهد: یکی «لائوکوئون جدید» آرنهایم که فصل پایانی کتابی از او به نام فیلم به عنوان هنر است و دیگری مقاله «سبک و رسانه در تصاویر متحرک» که پانوفسکی نسخه نهایی آن را در دهه پنجاه میلادی پس از چند بار ویرایش منتشر کرد. پرسش مقاله آن است که لائوکوئون گوتهولد لسینگ چه تأثیری بر رویکرد آرنهایم و پانوفسکی به بحث خاص بودگی رسانه داشته است و چگونه هر یک از این دو متفکر با بهره گیری از سنت لائوکوئونی مقایسه هنرها به نتایجی متفاوت از هم رسیده اند. تمرکز آرنهایم بر جنبه های فرمالیستی سینما در مقام یک هنر مدرنیستی منجر بدان می شود که سینمای صامت را شکل غایی هنر سینما بشمارد و برای جوانبی اهمیت قایل شود که از قضا در چشم پانوفسکی چندان اهمیتی نمی یابند. پانوفسکی به دلیل توجهی که به جنبه مردمی هنر سینما دارد به عوض خصایص فرمال بر محتوا و معنا متمرکز می شود و بنابراین به رغم آرنهایم در عین تأکید بر خاص بودگی سینما حضور صدا در سینما را مغتنم می شمرد و می کوشد جنبه هایی دیگر از سینما را برجسته سازد. دستاورد نهایی این پژوهش نشان دادن ثمرات متفاوت دو تفکر نظری با دغدغه ای واحد درباره سینماست. هر دو متفکر ضمن آنکه در چارچوب تفکر لسینگی به مقایسه سینما و تئاتر رو می نهند، به نتایجی مغایر با هم می رسند. رویکرد این پژوهش زیباشناسی هم سنجانه است و در چارچوب هستی شناسیِ حاکم بر نظریات موسوم به نظریات دوره کلاسیک سینما دنبال می شود.
بازنمایی هویت در آثار هنرمندان عکاس و نقاش معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
49 - 61
حوزههای تخصصی:
هویت از جمله موضوعات مورد توجه هنرمعاصر است. هنرمندان ایرانی نیز سعی کرده اند تا این مسئله را در آثارشان مورد بررسی قرار داده و با توجه به چالش های پیش رو به نحوی هویت را مورد بازخوانی قرار دهند. لذا این مقاله بر آن است تا به پاسخگویی این پرسش که بازنمایی هویت در آثار هنرمندان عکاس و نقاش معاصر ایرانی در پی بیان چه هدفی صورت گرفته است؟ و آیا این بازنمایی از تفاوت های جنسیتی نیز برخوردار است؟ نائل آید. نتیجه ای که از تبیین آثار حاصل شد مبنی بر آن است تمامی هنرمندان فارغ از جنسیت، بازنمایی و پرداختن به هویت مسئله اصلی شان بوده است. اما اهداف هنرمندان زن و مرد از این بازنمایی متفاوت است. از جمله اینکه هنرمندان زن اغلب سعی داشته اند تا به طور پیوسته به مسائل و مشکلات فرهنگی هویت که از تجربه زیسته آنها نشات گرفته و در جامعه سنتی با آن روبرو بوده اند، بپردازند. این در حالی است که هنرمندان مرد این موضوع را به شکل کلی تر و فارغ از جنسیت مورد بررسی قرار داده و هویت به معنای عام و ناسیونالیستی آن مد نظرشان بوده است. اما آثار هر دو گروه بر ضمنی بودن معنا دلالت دارد. هدف از انجام این تحقیق، ضمن تبیین و تحلیل نشانه های صریح و ضمنی در آثار هنرمندان، توجه به تفاوت هاو شباهت های بارز و آشکار در مسئله بازنمایی هویت است. رویکرد این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مربوط به چارچوب مفهومی به روش کتابخانه ای و عکس ها و اطلاعات مربوط به آثار عکاسی از منابعی چون وبسایت شخصی و در مواردی آرشیو شخصی هنرمندان گردآوری شده اند. عکس ها و نقاشی های این مقاله با توجه به پرسش پژوهش و نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.
بررسی تطبیقی نقش عنصر خیال در عکس های صحنه آرایی شده سندی اسکاگلند و گوهر دشتی
حوزههای تخصصی:
هنر بخش جدانشدنی زندگی انسان است که در هر زمان، در تمام مراحل زندگی اش، با او همراه بوده و به طور آشکار دیده می شود. به عنوان روشی هنرمندانه در عکاسی و نمایش تصاویر، می توان بر عکاسی صحنه آرایی شده اشاره کرد. امروز هیچ ژانری به اندازه عکاسی صحنه آرایی شده این گونه ارتباط نزدیکی را میان هنرها برقرار نساخته است. از این نظر، گفته می شود که عکاسی صحنه آرایی شده مجموعه ای از عکاسی، مجسمه سازی، تئاتر و هنر چیدمان است. این هنر به طور مشخص از دهه هشتاد قرن بیستم در اروپا به وجود آمد، اما در ایران که تقریبا یک دهه از گسترش آن می گذرد، مشغول شکل دادن به یک جریان هنری است که مفهومی متفاوت با مفهوم آن در غرب دارد. عکاسی هنری در ایران شاید به دلایلی مثل سختی کار مستندکاران و مورد قبول نبودن آثار مستند، در نظر ناشران و گالری داران به وجود آمد. سلیقه جمعی و تغییر سلیقه بصری مخاطبان هم باعث گرایش هنرمندان به عکاسی هنری شد. این تغییر سلیقه حتی روی کار عکاسان خبری و مستند این دوره دیده می شود. همچنین گوشه گیر شدن هنرمندان در اجتماع و تعطیل شدن تعدادی از نشریات و مجلات در آثار این دوره بی تاثیر نبوده است. عکاسان به جای حضور در جامعه و ثبت عکس به ساختن آن از طریق صحنه آرایی پرداختند. عکاسی صحنه آرایی شده در ایران تنها یک شباهت با این نوع عکاسی در غرب دارد و آن هم پروسه ساختن عکس است، اما از لحاظ ویژگی های صوری بسیار متفاوت با جریانی است که در غرب وجود دارد. در این نوشتار، به بررسی تطبیقی نقش عنصر خیال در عکس های صحنه آرایی شده سندی اسکاگلند با گوهر دشتی پرداخته شده است.
ارزیابی آسیب پذیری مدارس با رویکرد پدافند غیرعامل در محیط GIS (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۳
82 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از گام های اساسی در برنامه ریزی های آموزشی، انتخاب مکان های بهینه برای مدارس با توجه به اهداف و معیارهای مختلف است؛ به گونه ای که ضمن برخورداری مراکز از توزیع فضایی مناسب و تخصیص متعادل، ناسازگاری بین کاربری ها نیز در سطح منطقه کاهش یابد. همچنین قرارگرفتن مدارس در محل های امن و با آسیب پذیری کمتر نیز از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در این تحقیق تلاش شده است ضمن تدوین بانک جامع اطلاعات مکانی مدارس شهر کرمان، با توجه به حساسیت این مراکز، وضعیت آسیب پذیری و تحلیل عملکرد آنها در زمان قبل از بحران زلزله مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این هدف از معیارهای سازه ای مدارس، مقاومت زمین و فاصله از مراکز انفجاری مانند پمپ گاز- بنزین استفاده گردید. هر کدام از این معیارها بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی معکوس در محیط GIS وزندهی و به یک لایه اطلاعاتی تیدیل شده و نقشه های حاصله با هم تلفیق و مدارس آسیب پذیر شهر کرمان مشخص گردیدند. نتیجه این تحقیق نشان داد که23درصد مدارس شهر کرمان دارای آسیب پذیری بالا، 46درصد آسیب پذیری متوسط و 31 درصد آسیب پذیری پایین می باشند. مدارس با آسیب پذیری بالا عمدتا" در مرکز و منطقه 1 شهر کرمان واقع شده اند. دلیل این امر را می توان با توجه به تحقیق حاضر، قدیمی بودن و بالا آمدن آبهای زیرزمینی در این منطقه دانست که باید در برنامه ریزی ها مد نظر قرار گیرد.
کارکرد سیاست های پدافند غیرعامل کشور بر سرمایه اجتماعی در ایران (دهه 90)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۱
143 - 164
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکرد تهدیدات از جنس سخت به سمت نرم و متکی به جنگ شناختی در جوامع در حال گذر است در شیوه چنین جنگی مخاطبین بدون اینکه متوجه فریب دشمن شده باشند با اقناع و تغییر رفتار در آن ها زمینه بحران ها و انقلاب های رنگین به وجود می آید؛ بنابراین برای مقابله با آن،کارکردهای دفاع غیرعامل مؤثراست؛ و نقش نهادها و سیاست گذاران در گشودن چنین فضاهایی نباید غفلت شود. سرمایه اجتماعی یکی از مهم ترین شاخص های رشد جوامع است. این مفهوم که از علوم اجتماعی وارد سیاست گذاری شده است، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری گسترده ای در روابط حکومت و جامعه دارد. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه کارکرد سیاست های هشت گانه پدافند غیرعامل کشور چه تأثیری بر سرمایه اجتماعی در ایران، داشته است؟. روش تحقیق این تحقیق، موردی زمینه ای و با رویکرد آمیخته، ترکیبی شامل روش کیفی و کمی است. شامل تشریح روش پژوهش، ابزار اندازه گیری داده ها، جامعه آماری، روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه، سنجش روایی و پایایی پژوهش و نیز آزمون ها و نرم افزارهای آماری مورداستفاده جهت تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش کیفی و کمی میباشد. در بخش تحلیل کمّی، از روش «رگرسیون خطی چندگانه»«متغیرهای هشت گانه مستقل» بر «متغیر وابسته» استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی ۱۷ نفر و در بخش کمی ۱۴۰ نفر از خبرگان در علوم بین رشته ای برآورد شده است. نتایج حاصله حاکی است که کارکرد سیاست های هشت گانه پدافند غیرعامل بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی معنی دار و تأثیر آن ها بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی متفاوت و قابل توجه بوده است.
جایگاه ادبیات معاصر از منظر جامعه شناسی و هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
380 - 399
حوزههای تخصصی:
مطالعات جامعه شناسی ادبیات از اواسط قرن بیستم در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی آغاز و به رسمیت شناخته شد. نقطه عطف این اتفاق، نظریه «ایپولیت تن» در قرن نوزدهم با طرح سه عنصر مؤثر در پیدایش اثر ادبی «روح جمعی، موقعیت و زمانه» محسوب می شود. طبق نظریات دانشمندان بزرگ دیگر این رشته مانند: گئورگ لوکاچ، لوسین گلدمن، لئولونتال و روبراسکارپیت، برای بررسی اثر ادبی، برخلاف نقد فرمالیستی که به خود متن می پردازد، به زمینه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه توجه می شود. لوسین گلدمن با کاری سیستماتیک، ادبیات را با ساختارگرایی تکوینی مورد بررسی جامعه شناختی قرار داد و به بررسی پایه ها و درون مایه های آثار پرداخت. از دوره مشروطه، عواملی مانند توسعه و افزایش روابط ایران با اروپا، تغییر جریان ساختارهای فکری و مجموعه رویدادهای اجتماعی و سیاسی موجب تغییر شکل و محتوی شعر معاصر شدند. دوره مشروطه فرصتی شد تا شاعران و روشنفکران جامعه از طریق آشنایی با فرهنگ غربی، چاپ مجلات و روزنامه ها و ترجمه آثار نویسندگان بزرگ دنیا، زمینه های فکری اندیشمندان جامعه را متحول کرده و شعر و نثر فارسی را متحول کنند. در این دوره، شاعران از آسمان خشک خیال، گیسوی معشوق، وعظ و خطابه، پند و نصیحت به میان مردم آمدند و در کنار آن ها و با درک وضعیت معیشت و زندگی حرمان دیدگان و با اهدافی متعالی تر از گرفتن صله و تعریف و تمجید پادشاهان، به خلق اشعار اجتماعی پرداختند.اهداف پژوهش:بررسی ادبیات معاصر از نظر جامعه شناسی.بررسی ادبیات معاصر از نظر هنری.سؤالات پژوهش:ادبیات معاصر از نظر جامعه شناسی دارای چه جایگاهی است؟ادبیات معاصر از نظر هنری دارای چه جایگاهی است؟