فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
32 - 35
حوزههای تخصصی:
توسعه مجموعه های مسکونی متراکم در جهان از دهه ۶۰ میلادی به این سو، به اهمیت یافتن مفهوم «کیفیت سکونت» و به دنبال آن ابداع سنجه های رضایتمندی سکونتی و روش های گوناگون سنجش آن منجر شده است. این رویکرد به پیدایش پژوهش های مختلف در علوم مرتبط با فضا و مکان انجامید. تمایل به ارزیابی کیفیت سکونت در برنامه «مسکن مهر» به عنوان بزرگترین پروژه ساخت مسکن در تاریخ ایران، از این قاعده مستثنی نیست. بااین حال ارزیابی مطالعات مختلف نشان می دهد پژوهش های سنجش کیفیت که در قالب روش های متعارف پیمایش محیطی و براساس تعریف سنجه های ازپیش تعیین شده به انجام رسیده، نتوانسته است تأثیر مثبتی در بهبود شرایط محیط های مسکونی موصوف برجای گذارد. این نوشتار درصدد بررسی دلایل ناکارآمدی این پژوهش ها و عدم تحقق نتایج موردانتظار از آنهاست؛ فرایند نقد مطالعات انجام شده به این باور هدایت شده که دلیل اصلی عدم توفیق، روش شناسی پژوهش هاست. از یک سو جدایی گزینی مؤلفه های پیمایش شده و عدم توجه به وجه یکه و یگانه سکونت در قالب کل نگر و از سوی دیگر محدودشدنِ مطالعات، به نگره و زاویه دید پژوهشگر به یک وجه خاص که برآمده از بافتار حوزه نظری پژوهش ها است، دو دلیل اصلی بی اثرشدن این مطالعات نتیجه شده است.
به سوی تبیین مفهوم مکان سازی در فضاهای عمومی شهری زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 37
حوزههای تخصصی:
مترو علاوه بر تأمین حمل ونقل عمومی، زمینه ارتباط شهروندان را با یکدیگر و محیط شهری برقرار می کند. ازاین رو توجه به مسئله تعاملات اجتماعی و تمهیدات فضا برای تبدیل به مکان های شهری حائز اهمیت است.
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به ساختاری در برقراری کیفیت زیست در فضاهای زیرزمینی است که دارای بیانی جامع از مکان سازی باشد.
روش شناسی پژوهش در این تحقیق، مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های متنی و اسنادی و به عبارتی مبتنی بر روش تحقیق کیفی است؛ این جستار نظری متأثر از پارادایم های تفسیری، به دنبال تقویت فهم انتقادی از فرایندهای تولید و مصرف در قالب فضای عمومی شهری است.
یافته ها نشانگر آن است که فضاهای زیرزمینی شهری برای ایفای نقش به عنوان فضاهای شهری بایستی مجموعه کیفیت های منحصربه فردی را در ساختاری متناسب با نیاز شهروندان ارائه کنند؛ چراکه کیفیت های فضای شهری زیرزمینی علاوه بر محدوده مشخص فضای شهری، حدودی فراتر را در برمی گیرد. این فضاهای شهری را می توان در گونه های فضای زیست شده، فضای ادراک شده و فضای پنداشته شده شهروندان موردبررسی قرار داد.
در نتیجه گیری باید گفت در جهت نیل به نوعی مکان سازی، مؤلفه های زندگی روزمره شامل کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی در تطابق با کیفیت های فضاهای شهری زیرزمینی همچون کیفیت های درون فضا، کیفیت های میان فضا و کیفیت های برون فضایی (خوانایی، همه شمولی، سرزندگی، دسترسی پذیری، اعتدال، ارائه تنوعی از خدمات و امکانات)، بر شکل دهی به منظر زندگی روزمره شهروندان اثرگذار هستند و شناسایی این کیفیت ها و کنش متقابل زندگی روزمره شهروندان و فضای شهری، می تواند منجر به آفرینش مکان و فرایند مکان سازی شود.
الگوهای رشد شهری و عوامل مؤثر حاکم بر آن در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق کلان شهری ایران به دلیل رشد سریع شهرنشینی الگوهای فضایی متفاوتی را تجربه کرده اند. در این میان، منطقه کلان شهری تهران نیز با رشد زیادی در خود کلان شهر و مناطق پیرامونی آن روبرو شده که به صورتبندی الگوهای فضایی خاصی در آن منجر شده است. از این رو، این مقاله به دنبال بررسی گونه های مختلف الگوهای رشد شهری و عوامل موثر حاکم بر آن است تا فهم بهتری از آن صورت گرفته و مسیر برای برنامه ریزی فضایی پایدار در منطقه باز شود. روش پژوهش کمی است و با استفاده از مدل اسلوث (SLEUTH) و رگرسیون لجستیک الگوی فضایی رشد منطقه کلان شهری تهران و عوامل موثر حاکم بر آن طی سال های 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که طی دو دهه اخیر مساحت نواحی شهری و زمین های بایر افزایش یافته و زمین های کشاورزی، مراتع و باغات با کاهش مواجه شده است. الگوهای رشد این منطقه خطی و لبه ای بوده و شبکه راه و شیب از عوامل تاثیرگذار بر این الگوهای فضایی بوده اند. ضرایب گسترش، انتشار و زایش احتمال کم تری را برای مرکز توسعه جدید و رشد خود به خود در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. در تغییرات نواحی ساخته شده فاصله از زمین های بایر، در تغییرات کاربری کشاورزی فاصله از راه های اصلی و در تغییرات اراضی بایر فاصله از زمین های کشاورزی بیشترین تأثیرگذاری را داشته اند.
سنجش الگوهای منظر بیوفیلیک در اثربخشی بر یکپارچگی حسی کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
52 - 63
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نوزادان مبتلا به اوتیسم و عملکرد حسی و شناختی متفاوت مبتلایان نسبت به انسان های عادی این پژوهش با هدف رسیدن به معیارهای مناظر درمانی مناسب کودکان اوتیسم مبتنی بر الگوهای منظر بیوفیلیک سعی بر آزمون الگوهای منظر بیوفیلیک را دارد. از همین رو پس از بررسی الگوهای پیشنهادی براساس نظریات نظریه پردازان طراحی بیوفیلیک، الگوها به صورت ترکیبی با هدف بررسی اثربخشی بر حواس کودکان در دو طیف ابتلاء یک و سه، در سه زون عملکردی در فضای بیرونی ساخته شده، سپس با استفاده از روش پژوهش تجربی در محیط، الگوهای انطباقی آزمون شده و با بررسی حواس، تمرکز، عملکرد و گفتار گروه آزمودنی، تأثیر الگوها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برخی از الگوهای طراحی بیوفیلیک از قبیل، ارتباط بصری با طبیعت، حضور آب، ریسک/خطر، طبق عملکرد لحظه ای کودک بر حواس بینایی، شنوایی، عمقی، لامسه و وستیبولار کودکان دو طیف اثربخش است و تأثیر بر حواس منجر به اثربخشی بر تمرکز، گفتار و خلق وخوی کودکان می شود. اما برخی از الگوها از قبیل ابهام و رمزوراز، بازی نور و سایه و تغییرات در سطوح بر کودکان اثر مثبتی نداشته و اتخاذ الگوها بایست به گونه ای صورت گیرد که یک زون درمانی با دیگر زون ها تداخل حسی نداشته باشند، در غیر این صورت ادراک حسی کودک مختل شده و تمرکز بر درمان مختل می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل اثربخشی متفاوت محرک های حسی بر کودکان مبتلا به اتیسم نمی توان الگوهای مناسب انسان های عادی از جمله الگوهای منظر بیوفیلیک را عیناً به الگوهای منظردرمانی کودکان مبتلا تعمیم داد. بلکه ابتدا بایست راهبردها و راهکارهای اتخاذی آزمون شده و سپس الگوهای منظردرمانی مناسب کودکان مبتلا تدوین شود. در نتیجه طراحی فضا، محیط و منظر مناسب کودکان اوتیسم در برخی موارد متفاوت از منظر مناسب کودکان غیر مبتلاست و کودکان مبتلا نیازمند فضای مناسب خود هستند.
ارائه مدلی از کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی معماری (با هدف اجماع در مدل های پیشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
11 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که فرایند طراحی به مثابه یکی از موضوعات مشترک در حوزه های طراحی پژوهی، مطالعات طراحی، تفکر طراحی و ... با مدل های متعددی ازسوی صاحب نظران تبیین شده و همین امر نیازمند واکاوی نظرات درجهت رسیدن به اجماع است. هدف پژوهش: این نوشتار به دنبال ارائه کلیتی از کنش های طراحان در فرایند طراحی بوده است؛ یعنی به دنبال آن بوده که طراحان در تبدیل وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب چه می کنند. اما ازآنجاکه، در مدل های پیشین غالباً، این وجه از فرایند با استفاده از فعالیت ها یا مراحل طراحی معرفی شده، مقاله پیش رو نیز در بازشناسی کلیت کنش های طراحان، از همین اجزاء کمک گرفته است. روش پژوهش: این مقاله که ماهیتی مروری دارد، براساس راهبرد استدلال منطقی و برپایه مقایسه مدل های مختلف از فرایند طراحی شکل گرفته است. نتیجه گیری: نتایج مؤید آن بوده که کلیت کنش های طراحان را می توان در مدلی متشکل از مراحل ذهنی (در دو مقطع خودآگاه و ناخودآگاه) و مراحل عینی ( اعم از برنامه ریزی، طراحی، ساخت، راه اندازی، مستندسازی/تحویل) که براساس دو طیف فعالیت های تحلیلی (ارزیابی، قیاس، تجزیه وتحلیل، آزمون و ...) و ترکیبی (آفرینش، حدس، تصور، ترکیب، بیان، استقراء، تولید و ...) وضعیت فعلی را به وضعیت مطلوب تبدیل می کند، تبیین کرد. در این مدل، کلیت کنش های طراحان، علاوه بر ویژگی های اجزای فوق به روابط میان آنها نیز وابسته است. به عبارت دیگر، کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی، چیزی فراتر از تقلیل انجام شده در مدل های پیشین به دو جزء فعالیت ها و مراحل است.
دیالکتیک آشکار و پنهان سازی: بازنمایی چهره به مثابه یک منظر زیباشناسانه در فیلم شیرین (1387)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
44 - 53
حوزههای تخصصی:
عباس کیارستمی در فیلم شیرین (1387)، تعدادی از ستارگان زن سینمای ایران را در جایگاه تماشاگر قرار داده و واکنش شان به فیلمی فرضی را در نماهایی که غالباً نمای نزدیک هستند، ضبط می کند. کیارستمی با تمهیدی که به کار می گیرد این چهره های خاص را به منظر زیباشناسانه و ابژه های هنری برای تأمل مخاطب، بدل می کند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و با وام گیری از مباحث تام گانینگ و جولیانا برونو، به اهمیت چهره و چهره شناسی در سینمای اولیه می پردازد؛ سپس، فراخوانی این زیبایی شناسی را در شیرین بررسی می کند. این پژوهش ادعا می کند کیارستمی با قراردادن ستاره سینمایی در جایگاه تماشاگر فیلم فرضی روی پرده سینما و دادن امکان آشکارسازی شخصیت او به مخاطب فیلم شیرین، از جایگاه ستاره سینمایی، افسانه زدایی می کند. اما این رابطه یک طرفه نمی ماند و همین که منظر پیش رو، نه از آن مخاطب عادی بلکه از آن ستارگان سینمایی ا ست، و با یادآوری خاطرات سینمایی در ذهن مخاطب، از فیلم ها و شخصیتی که ایشان رقم زده اند، مجدداً از آن ها افسانه سازی می شود. اینکه افرادی که به تصویر کشیده می شوند، هنرپیشگانی هستند که مهارت بالایی در ایفای نقش و اتخاذ ماسک بر چهره دارند، اطمینان مخاطب در خوانش و نفوذ به فضای تصویری ایشان را هم در این مورد، و هم در کل، در خاطرات سینمایی که بازخوانی می شوند، مخدوش می کند. بازی که کیارستمی بین مخاطب و این ستارگان می چیند، در کنار افشاگری و تخریب روابط پیشین این دو، مخاطب را وامی دارد با مونتاژ لحظات گسسته ای که در این فضای موزه مانند با آن ها مواجه می شود و خاطرات فردی-جمعی سینمایی که تداعی می شوند، فیلم شیرین را در ذهن خود بسازد و این فیلم ذهنی، تاریخی شخصی و متفاوت از سینمای ایران می شود که اهمیت و عدم امکان طرد و حذف ستارگان زن سینمای ایران را یادآوری می کند.
مطالعه بیش متنی اشعار خیام در قالب خوشنویسی (مطالعه موردی: رباعی 103)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
54 - 67
حوزههای تخصصی:
در میان اقلام مختلف خوشنویسی، خط نستعلیق پیوند ناگسستنی بافرهنگ و ادبیات ایران دارد، به طوری که گفته می شود این خط نماد فرهنگ و هنر ایرانی است. همخوانی صورت نستعلیق با روحیه اشعار فارسی زمینه را جهت تعامل بیشتر این خط با ادبیات فراهم کرد تا بر اشعار وزین، صورتی موزون بخشد. این خط قالب های مختلفی دارد که درزمینه شعر، کتابت و چلیپا بیشترین کاربرد را دارد. رباعی 103 خیام که بارها توسط خوشنویسان در قالب چلیپای نستعلیق تکرار شده، مورد مطالعه در این پژوهش قرار گرفته است. شناخت هرچه بهتر و رمزگشایی این آثار هنری نیازمند بررسی روابط متنی حاکم بر آن ها و مستلزم رجوع به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر بررسی می شود که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. لذا هدف این پژوهش، مطالعه ای نظام مند در چلیپاهای رباعی 103 خیام است که منجر به شناخت روابط متنی میان آنها شود. سؤال اصلی براین مبناست که گونه های بیش متنی ژنتی چگونه و به چه میزانی در آثار ذکرشده قابل شناسایی است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده انجام شده و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر طبق یافته ها صراحت ارجاع به پیش متن در این آثار زیاد و کارکرد بیش متن ها غالباً جدی است لذا سرعت تغییرات بسیار کند است.
صورت بندی مفهوم ارزش و ارزش آفرینی در تولید فضاهای شهری با رویکرد اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
221 - 238
حوزههای تخصصی:
در دوران متأخر، مطالعه انتقادی فضا جایگاه خود را به عنوان بدیلی برای نگاه پوزیتویستی به آن، تثبیت نموده است. بدین سیاق، فضای شهری یک محصول اجتماعی- اقتصادی و بازتابی از کارکردهای سیاسی- اقتصادی جامعه تلقّی می شود که برای شناخت سازوکارهای تولید آن، اقتصاد سیاسی فضا، زبانی گویا خواهد بود. از این منظر، فضای تولیدشده در دوران سرمایه داری متأخر، بخشی از شیوه تولید سرمایه دارانه و کالایی برای رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و تولید ارزش اضافی است. بنابراین، با کالاپنداری فضا، دو ارزش استفاده و مبادله بر آن مترتّب شده و نظامِ شهری ای به وجود می آید که فضا را به عاملی در فرآیند ارزش آفرینی بدل می کند. هدف از این مقاله، تبیین مفهوم ارزش در فرایند تولید فضا و شناسایی صور مختلف ارزش های متجلّی در فضا است. همچنین این نوشتار برآنست در پرتو شناخت مفهومی از ارزش، روندها و مجادلاتی که به دنبال تسلّط ارزش های مبتنی بر دارایی و مبادله بر ارزش های استفاده هستند را واکاوی نموده و راهکاری را برای ایجاد موازنه بین انواع ارزش در فضا به دست دهد. روش شناسی این مقاله با ابتنا بر ترکیب هم افزای دو پارادایم تفسیرگرایی (با نگاهی هنجاری و هرمنوتیک) و پسااثبات گرایی (با نگاهی انتقادی) تأکید دارد که بدون دخالت مناسبات اقتصادی-سیاسی، تفسیر واقعیّات اجتماعی ناممکن و یا ناقص است. بدین ترتیب، با بهره گیری از راهبرد قیاسی، فرضیّاتی مطرح و با جستجوی تجلیّات و مصادیق آن در شهر تهران، چارچوبی مفهومی از ارزش آفرینی در فضا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهند که ائتلافی از بازیگران حوزه اقتصادی و سیاسی بر سر لزوم سودآوریِ شهر اجماع کرده و آن را به محملی برای تصاحب ارزش مبادله بدل کرده اند؛ حال آنکه فضاهای شهر کالایی عمومی ا ست یعنی برای بهره برداران، ارزش استفاده نیز دارد. در اینصورت، اولویت بخشی به ارزش استفاده یا دستِ کم تعادل بخشی بین ارزش های تولید فضا، تنها مسیر ارتقا کیفیت محیطی و کاهش نابرابری در توسعه فضایی به شمار می رود.
گردشگری گرم و سرد؛ گردشگری در قامت رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
26 - 31
حوزههای تخصصی:
گردشگری یک نظام ارتباطی است که بر خلاف سایر سیستم های ارتباطی، نه تنها پیام، بلکه تمام نظام ارتباطی با همه ویژگی های انسانی و فرهنگی آن جابه جا می شود و مجادله، اهمیت بیشتر پیام یا ابزار که یکی از مجادلات بنیادی دانش ارتباطات است، در گردشگری بی معنا می شود. در این نظام، انسان مرکز ارتباط است و ارتباط از نوع چهره به چهره و دارای بازخورد همزمان می باشد. مطالعات تطبیقی انجام شده میان مفهوم رسانه و مفهوم گردشگری، این موضوع را تشریح می کند. اینک باید دید نظریه مک لوهان در خصوص تقسیم حرارتی رسانه ها به دو طیف گرم و سرد می تواند در گستره مطالعات گردشگری نیز قابل طرح باشد. هدف از این پژوهش، توسعه مفهوم گردشگری گرم و سرد، گردشگر و مقصدهای گرم و سرد است؛ با این هدف که توسعه در حوزه زبان و مفاهیم می تواند سبب توسعه در دنیای واقعی و تجارب زیسته افراد و جوامع گردد. در این راستا و با توجه به نگاه فلسفی مک لوهان به رسانه و دسته بندی آن به دو گروه سرد و گرم، این سؤال مطرح می شود که آیا این مفهوم قابل تسری به حوزه گردشگری است؟ مقصدهای سرد و گرم چه ویژگی هایی دارند؟ و رفتارهای گرم و سرد در گردشگران به چه معناست؟گردشگری گرم، سفری هدفمند در نظامی هماهنگ و ارزش افزاست، بدون اطلاعات پرحجم، بازدیدهای زیاد و آمدوشدهای خسته کننده. در سوی دیگر طیف گردشگری سرد با انبوهی از اطلاعات و بازدیدهای پُرهزینه و کم بازده قرار دارد که گردشگر را فرسوده و افسرده می کند. علی رغم وجود نقدهایی بر این مفهوم پردازی، که مواردی از آن در مقاله بیان شده، این تعمیم می تواند در مدیریت گردشگری فردی و اجتماعی مؤثر باشد.
رویکرد طراحی تولید هالیوود به جهان عرب بر اساس الگوی همجوشی JDL مطالعه موردی فیلم دزد بغداد (1940)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هالیوود در بسیاری از موارد تلاش کرده است، در کنار فیلم های به ظاهر سرگرم کننده اش، از رویکردهای سیاسی و اجتماعی متعددی بهره برداری کند. رویکردهایی که غالبا با تحولات سیاسی و اجتماعی روز همراه بوده و غالبا تضمین کننده اهداف کلان سیاسی آمریکا یا متحدانش بوده است[i].هالیوود به منظور دستیابی به اهداف یاد شده، معمولا از ترکیب سبک ها، ایده ها و رویکردها استفاده می کند. بدین ترتیب راه را بر برداشت های صریح و مستقیم بسته و بر تاثیر بر ناخودآگاه مخاطب تکیه می کند. در ارزیابی و تحلیل این گونه آثار بعضا نمی توان از روش های معمول تحلیل بهره برد. بلکه می توان از همان روش ساخت اثر – یعنی هم جوشی – استفاده کرد. هم جوشی یکی از شیوه های نوظهور تحلیل داده ها است که ابتدا در علوم نظامی شکل گرفت و امروزه علاوه بر ورود به سایر عرصه های علمی، وارد علوم انسانی و هنر نیز شده است.در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا ضمن معرفی الگوی هم جوشی JDL، طراحی تولید فیلم دزد بغداد به واسطه همین الگو مورد ارزیابی قرار گرفته و رویکرد هالیوود نسبت به جهان عربی اسلامی تبیین و تشریح شود. نتیجه پژوهش موجود موید این ادعاست که دزد بغداد با استفاده از الگوی JDL، در تصویرسازی معماری و عناصر بصری جهان عرب، به شکلی کاملا سیاسی عمل کرده است. در نگارش این مقاله علمی کاربردی از منابع کتابخانه ای، عکاسی از صحنه های فیلم و تحلیل آن استفاده شده است. در تایید این ادعا نگارنده یک مجموعه مستند تلویزیونی تحت عنوان تاریخ و تصویر (1380) را تولید کرد که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و در آن به فیلم های هالیوودی ای پرداخته می شد که از همین رویکرد تبعیت می کردند.
قابلیت های نمایشی اختلال حس آمیزی با نگاهی به انیمیشن راتاتویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان زیبایی شناسی سینما به گونه ای طراحی شده است که تکنیک های سمعی و بصری آن نیاز به اطلاعات حسی دیگر، از جمله لامسه، چشایی یا بویایی را نفی می کند. مسئله اصلی این پژوهش، مفهوم طراحی به صورت حس آمیزی است . از این جهت به بررسی اختلال حس آمیزی، انواع آن و در نهایت به کاربرد آن در انیمیشن پرداخته شده است. این پدیده نوعی اختلال عصب شناختی می باشد که فعال شدن یک مسیر حسی موجب فعال شدن مسیر حسی دیگر به صورت غیر ارادی می شود. چیزی که در این پژوهش خواهید یافت نتیجه ی مطالعه ای از ترکیب حواس پنجگانه در انیمیشن به عنوان یک رسانه چند وجهی خواهد بود. طراحان به عنوان ترکیب کننده عناصر، می توانند پیام های چندگانه محصولات را در بیش از دو شبکه حسی توزیع کنند. این نوع طرح ها اغلب دارای ارتباطاتی هستند که شامل اطلاعات لامسه، بینایی، چشایی، بویایی و شنوایی می شوند. از جمله اهداف این تحقیق در حوضه مشترک میان انیمیشن و اختلال حس آمیزی، غوطه وری بیشتر در انیمیشن، انتقال مفاهیم و احساسات انتزاعی و استفاده طراحان از تجربیات افراد سینستیت، که منجر به ساخت سکانس های زیبا و بدیعی می شود، است . در این مطالعه روش تحقیق کیفی و روش اجرا توصیفی تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، شبکه اینترنت و پایگاه های علمی معتبر می باشد.
لینچینگ و بازنمایی آن در درام سیاه پوستان آمریکا: حافظه تروماتیک در اتاق بی خوابی و ریچل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از لینچینگ یا مثله کردن به عنوان مجازاتی شبه-آئینی و فراقانونی، که در بستر تاریخ بعنوان روشی برای القای خشونت نفرت جمعی علیه اقلیت های قومی و مذهبی به کار گرفته شده است، یاد می شود که اشکال بروزرسانی شده آن مانند خشونت پلیس ها علیه سیاه پوستان به بهانه قانون شکنی در آثار بسیاری از نمایشنامه نویسان آمریکایی آفریقایی تبار به تصویر کشیده شده است. ترومای گروهی و حافظه کهن الگویی مملو از رازهای مگو، تجربیات زیسته فیزیکی دردناک و تبعیض نژادی اثرات بلند مدت روانی بر روی نسل های سیاه پوستان آمریکا گذاشته که در آثار دراماتیک منعکس شده است. این مقاله تلاش می کند تا اثرات بلند مدت روانی و خشونت نژادپرستانه را با خوانشی توصیفی تحلیلی از نمایشنامه های اتاق بی خوابی نوشته آدام و آدرین کندی و ریچل نوشته آنجلینا ولد گریم که بررسی کنند. برای این هدف، پژوهشگران از نظریات کریستینا والد بهره برده اند که کوشیده است با تمرکز بر مفهوم و نظریه تئاتر تروما ردپای پیدا و پنهان خشونت نژادی را بر روان قربانیان و اثرات آن بر کیفیت زندگی و تصمیمات سرنوشت ساز واکاوی کند. در این پژوهش تلاش شده است عوارض روانی قربانیان نژادپرستی و چگونگی مواجه شخصیت های نمایشنامه های مذکور با نژاد پرستی و تکاپویشان برای بیان تجربیات زیسته ، به امید تسهیل تسکین، مورد تحلیل قرار گیرند و راه حلی تسهیل گر برای مواجهه و مبارزه با این نوع برخوردها باشند.
نقش دید فضایی بر تراکم حضور در مجموعه های نمایشگاهی (مطالعه موردی: موزه دفاع مقدس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
33 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فهم و بازتعریف ارتباط میان پیکره بندی فضا، چگونگی ادراک و تعامل مخاطب با محیط پیرامونش، دانشی کلیدی در پردازش روند طراحی معماری است. در این میان، نظریه نقاط هم دید متکی بر تجزیه، تحلیل و ترجمه مشخصه های شکلی و هندسی فضا، چارچوبی عملیاتی برای کشف این رابطه است. بااین حال، به نظر می رسد در بدنه دانشی آن کمتر به محتوای توپولوژیک فضا پرداخته شده و بخشی از لایه های دریافتی طراح و تجربه مخاطب، پنهان باقی مانده است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف صورت بندی و ساختاربندی تحلیل های هندسی نظریه نقاط هم دید به دنبال تبیین رابطه میان متغیرهای دید فضایی و تراکم حضور بازدیدکنندگان است تا به بازتعریف لایه های هندسی- توپولوژیکی در دستگاه های شناختی- رفتاری فضا برای فهم معماری بپردازد. روش پژوهش: این پژوهش بر روش های کمی و تحلیلی در بررسی رابطه همبستگی میان متغیرها و مقادیر در مجموعه های نمایشگاهی موزه دفاع مقدس تهران استوار است. نحوه برداشت های میدانی از طریق مشاهده، جهت زمان سنجی و ردیابی الگوی توقف و حرکت بازدیدکنندگان با استفاده از دوربین های مداربسته انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با بهره گیری از تکنیک های یادگیری ماشین و براساس مدل های رگرسیون و آزمون معنی داری همبستگی است. در این میان بااستفاده از ایده گراف توپولوژیکی دستگاه شناختی- رفتاری در قالب بخش های موزه شامل فضاهای نمایشی، تعاملی، شبیه سازی شده و فراغتی مجموعه پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که در فضاهای چهارگانه موزه، الگوهای متنوعی از ارتباط میان پیکره بندی فضایی و رفتار بازدیدکنندگان وجود دارد. عواملی چون شعاع عمودی، هم پیوندی سه بعدی، پراکندگی دید، توزیع یکنواخت میدان دید و فرم های منحنی، نقشی محوری در صورت بندی تجربه مخاطبان فضا بازی می کنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تحلیل های اختصاصی و مستقل فضاهای موزه براساس کارکردشان، دریافت و سنجشی دقیق تر برای درک رابطه فضا و رفتار کاربران است. هم چنین این مطالعه، نقد و بازنقد نظریه نحو فضا برای قبض و بسط آن در حوزه دستگاه شناخت- رفتار غیرهندسی و توپولوژیک را ضروری می داند.
صورت بندی نحوه کار تیمی در تولید انیمیشن های بلند ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
83 - 92
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو با توجه به حایز اهمیت بودن کیفیت کار تیمی در هنر- صنعت انیمیشن بلند ایران صورت گرفته است. این موضوع با توجه به این که امروزه با افزایش تعداد انیمیشن های بلند دارای اهمیت روز افزون است، به بررسی و ارزیابی دو چندان نیاز دارد. پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی وضعیت کار تیمی در هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی صورت گرفته است. سوال اصلی پژوهش این است: وضعیت کار تیمی در تولید انیمیشن های بلند ایرانی چگونه است؟ در این راستا، پنج سوال فرعی جهت به دست آمدن مولفه های کار تیمی، اهمیت آن ها، وضعیت آن ها، قابل کنترل بودن آن ها و نحوه بهبود آن ها مطرح شده اند. با توجه به عدم وجود اطلاعات کافی و منسجم جهت بررسی اولیه، مدل تحلیلی اولیه، از منابع و ادبیات موضوعی به نحوی که سمت و سوی تحقیق را جهت دهی نامناسب نبخشد قابل استخراج نبوده و چهارچوب دهی به فرایند تحقیق، همراه با اجرایی شدن مراحل آن و به صورت پویا انجام گرفته است. جهت رسیدن به اهداف و پرسش های پژوهش، با پنج تن از خبرگان هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی مصاحبه صورت گرفته است. فرایند مصاحبه با استفاده از پرسش نامه باز انجام گرفته و در جمع آوری اطلاعات از روش دلفی استفاده شده است. در پایان، فرضیه اصلی تحقیق که: «هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی دارای خلأ هایی است که ناشی از عملکرد نادرست مولفه هایی است که منحصر به وضعیت کنونی این هنر- صنعت در کشورمان هستند» به اثبات رسیده است. طبق نتایج، مشخص شده است که، کار تیمی در این هنر- صنعت دارای معضلاتی است که نه تنها بر تیم ها، بلکه بر کل هنر- صنعت انیمیشن های بلند ایرانی تاثیر مخربی دارد. مولفه های موثر بر این معضلات عبارت از عوامل فرهنگی و اجتماعی، صنعتی شدن، و انگیزه و پس از آن عوامل اقتصادی و سیاسی، مخاطب حرفه ای و مکتب و فرهنگ سازمانی هستند. چنان که از تحلیل سخنان خبرگان به دست آمده است، تمام مولفه های نام برده با صرف زمان و تلاش کافی قابل کنترل کردن هستند.
مطالعه ای بر جایگاه و گونه شناسی نمایشگاه گردان در بستر گالری های هنر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
29 - 47
حوزههای تخصصی:
کیوریتوری به عنوان یک حرفه و اصطلاح از نیمه ی سال های 1380 در صحنه ی هنر تهران، به ویژه در گالری های خصوصی مطرح شد، اما کیوریت کردن و تولید نمایشگاه ها مقوله ای است که از شکل گیری اولین گالری ها در سال های 1320 شمسی قابل مشاهده است. با این حال، تقریباً پس از دو دهه آشنایی جامعه ی هنری تهران با مقوله ی کیوریتوری، کیوریتور هنوز به عنوان رکنی ثابت در گالری ها قلمداد نشده و جایگاهش در سلسه مراتب سازمانی این اماکن نامشخص است. بدین لحاظ، این پژوهش قصد دارد با مد نظر قرار دادن گونه های کیوریتوری، که فعالیت آنها به نوعی در ارتباط با نهاد ها است، یعنی «کیوریتور سازمانی»، «مستقل»، «هم-وابسته» و «هنرمند-کیوریتور» به بررسی جایگاه کیوریتور در سطح گالری های تهران بپردازد. پرسش هایی که این پژوهش به دنبال پاسخ گویی است بدین ترتیب هستند: جایگاه کیوریتور در سسله مراتب سازمانی گالری های هنر تهران چیست؟ و آیا ارتباطی میان گونه های کیوریتوری فعال در گالری ها و تثبیت نشدن جایگاه سازمانی کیوریتور وجود دارد؟ این تحقیق از نوع توصیفی و کیفی است و در راستای پاسخ به این پرسش ها داده ها را به شیوه ی کتابخانه ای گردآوری کرده و روشی تاریخی-تحلیلی را به کار می گیرد؛ بدین صورت که نخست شرحی از کیوریتور و گونه های آن ارائه می گردد و سپس با ارائه تاریخچه ای از گالری های تهران از سال های 1320 و فعالیت های کیوریتوری اجرا شده در آنها، گونه ها و جایگاه کیوریتور را مشخص می سازد. یافته ها نشان می دهند که گونه ی هنرمند-کیوریتور بیشترین حضور را در فضای گالری ها داشته و فعالیت گالری داران/ هنرمندان در نقش کیوریتور مستقل و حتی شبه هم- وابسته، به تثبیت نشدن جایگاه کیوریتور در سطح این نهادها کمک کرده است.
ارزیابی کاربست اصول روش نظریه زمینه ای در پژوهش های فارسی زبانِ برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر استفاده از روش نظریه زمینه ای در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری افزایش یافته است. از طرفی، عدم توجه کافی پژوهشگران به مبانی و ملاحظات روش شناختی نظریه زمینه ای و خوانش های آن، گاهی به گونه ای از روش شناسی با خوانش های التقاطی منجر شده که فاقد و ناقض ماهیت روش نظریه زمینه ای و ملاحظات اولیه خوانش موردنظر از آن بوده است. با این وجود، بررسی و ارزیابی کیفیت این گونه پژوهش ها در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری کمتر انجام شده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارزیابی نظام مندِ مطالعه های انجام شده با استفاده از روش نظریه زمینه ای در برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور شناخت استفاده اصولی از این روش در این عرصه از دانش و ارائه پیشنهاداتی برای کاربردهای آتی است. در این راستا انتخاب پژوهش های مورد بررسی با جست وجوی نظام مند مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی فارسی زبان با استفاده از روش مرور نظام مند انجام شده است. پس از غربالگری مطالعات موجود بر اساس معیارهای مشخص شده، 44 مطالعه منتشر شده تا سال 1399 انتخاب و بر اساس معیارهای ارزیابی روش نظریه زمینه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی روش شناختی پژوهش های انجام شده مبتنی بر روش نظریه زمینه ای نشان داد با وجود اقبال فزاینده به استفاده از این روش در مطالعات حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری، بسیاری از این پژوهش ها در کاربست کامل و دقیق اصول و مراحل روش نظریه زمینه ای و خوانش های آن ناموفق بوده اند و نتیجه آنها به جای نظریه به عنوان دستاورد مورد انتظار از کاربست این روش به صورت دیاگرام، مدل و چارچوب مفهومی تنزل پیدا کرده است. همچنین نتایج بررسی حاضر نشان داد بهره گیری صرف برخی پژوهش ها از مجموعه ای از تکنیک های روش نظریه زمینه ای مانند کدگذاری و یا نگارش یادداشت های تحلیلی و غفلت از فرایندهای مهمی از قبیل نمونه گیری نظری، مقایسه مستمر و تحلیل عمیق مقوله ها موجب شده تا این مطالعه ها از عرصه توصیف فراتر نرفته و ضمن اکتفا به ارائه تم ها و روایت های تشریحی، کمتر به تولید نظریه به عنوان هدف روش نظریه زمینه ای دست یابند. بر اساس یافته های این مقاله، ارتقای کیفیت پژوهش های مبتنی بر روش نظریه زمینه ای در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری نیازمند شناخت صحیح پژوهشگران از ماهیت، ویژگی ها و اصول نظریه زمینه ای و آگاهی عمیق از خوانش های این روش و تفاوت های آنها به منظور تناسب سنجی و توجیه انتخاب خوانش مناسب بر اساس اهداف و ویژگی های پژوهش است.
تحلیل محتوایی مفهوم کشاورزی شهری به عنوان یک کاربری انعطاف پذیر در شهر با استفاده از مرور پیشینه تحقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
58 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به دلیل رشد بی رویه شهرها و افزایش توسعه افقی، اراضی مستعد کشاورزی در اطراف شهرها از بین رفته است و از طرفی به دلیل افزایش ساخت و ساز، از فضای سبز شهری خصوصا برای جمعیت در حال رشد کاسته شده است؛ مشکلات زیست محیطی، چالش تامین تغذیه، آلودگی هوا و... همگی از پیامدهای عدم توجه به نقش کشاورزی در برنامه ریزی شهری است.هدف: این پژوهش در نظر دارد که کشاورزی شهری را به عنوان یک کاربری انعطاف پذیر که علاوه بر بحث کشاورزی به عنوان خوراک؛ بتواند کاربردهایی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و... برای شهروندان داشته باشد، معرفی کند.روش: در این پژوهش از روش تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شده و با استفاده از نرم افزار MAXQDA هر یک از منابع به طور مجزا بررسی و شاخص هایی استخراج شدند. یافته ها: از جنبه کشاورزی شهری، حوزه های کلان مانند حوزه های محیطی از جنبه اقلیم و انواع کشاورزی در شهر می توانند بیانگر خصوصیات، الزامات و فواید آن ها باشند و یا به لحاظ اقتصادی مبین افزایش فرصت شغلی جدید، بهبود وضعیت درآمد خانوار، تامین مواد غذایی در دسترس و ... هستند؛ از طرفی بحث کاربری انعطاف پذیر مشخصا در برگیرنده برنامه ریزی کاربری اراضی، توزیع کاربری ها، همجواری ها، اصول و قواعد تغییر کاربری ها، کاربری های مختلط و... به عنوان نمودی از انعطاف پذیری کاربری های شهری قابل بیان هستند.نتیجه گیری: کاربری کشاورزی شهری می تواند انعطاف در بهره برداری و یا اختلاط عملکردی را موجب شود تا جذابیت کافی را برای شهروندان فراهم کند؛ از این رو بهتر است گونه های مختلف کشاورزی در شهر شناخته شود و متناسب با هر محیط شهری و استفاده های حاکم در محیط از زمین شهری، نوع مناسب را از کشاورزی در شهر انتخاب کرد تا محیط سرزنده، منعطف و جذاب برای شهروندان فراهم شود و بهبود کیفیت زندگی شهروندان را به همراه داشته باشد.
نماد خورشید در باورهای باستانی و انعکاس مفاهیم آن در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
331 - 348
حوزههای تخصصی:
خورشید ارزش و احترام و تقدسی زیادی نزد مردمان باستان داشت و عنوان خدایی به آن اطلاق می کردند. این ارزشمندی سبب شده است تا به کرات در آثار ادبی و هنری ایرانیان نماد خورشید کاربرد داشته باشد. هدف از نگارش این سطور دریافت اندیشه ها و باورهای آن مردمان در زمینه این پدیده عظیم آسمانی و بررسی تطبیقی آن اعتقادات در شعر سهراب می باشد؛ از این رو نگارنده ابتدا دریچه ای به فراسوی اندیشه های باستانی گشوده و آنگاه به مانایی برخی از آن افکار در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا پرداخته است. سهراب به عنوان شاعری طبیعت گرا که جلوه الهی را در پدیده های آفرینش می بیند، خورشید را به اعتبار رستنگاهش با ادیان مشرق زمین پیوند می زند. توجه خاصی به خورشید و آفتاب دارد و در این توجه به آیین های میترائیسم و بودیسم چشم عنایتی داشته است؛ خصوصاً مهر و نیلوفر. اطلاق نام گردونه، کاشف معدن صبح و مرغ آفتاب نشانه ای از توجه او به آیین های مهر و مزدیسنا می باشد. در این جستار، جایگاه خورشید در ادیان ایران باستان و بازتاب آن اعتقادات در شعر سهراب سپهری و نقش چلیپا به روش تطبیقی تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.اهداف پژوهش:آشنایی با باورهای ادیان باستان در زمینه خورشید و واکاوی آن در شعر سهراب سپهری.بررسی نقش چلیپا در هنر ایرانی و اسلامی.سؤالات پژوهش:علت تقدس و ارزشمندی و اعتبار خورشید، در میان آریاییان و شعر سهراب چیست؟نقوش چلیپا در هنر ایرانی و اسلامی چه بازتابی یافته است؟
تبیین زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد شهری (موردکاوی: منطقه ده شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مداخله در بافت های ناکارآمد شهری از جمله مسائل پیچیده شهرسازی امروز است. علی رغم تلاش های دفاتر توسعه محله، نواقصی مانند امکان بروز فساد و ارتشاء وجود دارد که می تواند تلاش ها برای نوسازی شهری را تضعیف کند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش ها است که عوامل مؤثر در بروز فضای فساد در نوسازی بافت های ناکارآمد شهری چیست و وضعیت بروز فساد در منطقه ۱۰ شهرداری تهران چگونه است؟
هدف پژوهش: تبیین و تحلیل زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد منطقه ۱۰ شهرداری تهران است و ارائه راهکارهای کارآمد برای کاهش فساد در این روند.
روش شناسی: این پژوهش کیفی بوده و بر اساس «نظریه زمینه ای» صورت گرفته است. روش شناسی این تحقیق بهره گیری از روش اشتراوس و کوربین (1998) در تحلیل داده ها است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از مدیران سازمان نوسازی، مالکین، مشاورین املاک، کارشناسان دفاتر نوسازی و سازندگان جمع آوری شده اند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها پس از کدگذاری باز، محوری و انتخابی با مدل پارادایمی تحلیل شدند و شرایط علی، شرایط میانجی، کنش متقابل و پیامدها شناسایی شدند.
یافته ها و بحث: در پژوهش انجام شده، برای شناسایی زمینه های بروز فساد در روند نوسازی بافت های ناکارآمد در شهرداری منطقه ۱۰، نه مقوله اصلی و ۴۱ محمل بروز فساد شناسایی شدند. این مقوله ها در سه سطح کلان، میانه و خرد بررسی شدند: فساد ناشی از «ساختار»، فساد ناشی از «نهاد» و فساد ناشی از «روابط فردی و عملیاتی».
نتیجه گیری: زمینه های بروز فساد در نوسازی بافت های ناکارآمد در شهرداری تهران از علل ساختاری و نهادی ناشی می شوند و بسیاری از کنش های فسادزا ریشه در ساختارهای معیوب و ناکارآمد دارند. این شرایط بستر مناسبی برای بروز فساد فراهم کرده اند. ساختار برنامه ریزی فسادخیز به عنوان مفهوم کلیدی در این زمینه شناسایی شده است و این مفهوم می تواند به عنوان پایه ای برای اصلاحات ساختاری و نهادی در فرآیند نوسازی شهری مورد استفاده قرار گیرد.
فرایند مدیریت اعطای کاربری به بناهای بافت تاریخی با تأکید بر ارتقای تعاملات اجتماعی (مورد پژوهی: شهر کنگاور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۳۸-۲۵
حوزههای تخصصی:
بناهای باارزش فرهنگی و تاریخی در شهرستان کنگاور، در طی دهه های اخیر به علت بی توجهی مسئولین و شهروندان متروکه شده اند. تغییر نیازهای اجتماعی ساکنین یکی از مهم ترین عوامل زوال این نمونه بناها است. تغییر کاربری و استفاده مجدد از بناهای فرهنگی و تاریخی می تواند علاوه بر باززنده سازی آن ها موجب ارتقای تعاملات اجتماعی جامعه کنگاور شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، احیاء بافت تاریخی بر اساس تعاملات اجتماعی است و در این راستا تلاش دارد فرایند مدیریت اعطای کاربری جدید به سه بنای تاریخی در شهر کنگاور را از طریق اولویت بندی کاربری بناهای مورد مطالعه و شاخص های اجتماع پذیری (کالبد، فعالیت و معنا)، نشان دهد. پژوهش فوق، با ترکیبی از روش های توصیفی - تحلیلی صورت گرفته که در آن از روش پیمایشی و روش آمار توصیفی استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها در حین انجام پژوهش، مطالعات کتابخانه ای، مشاهده، رولوه، مصاحبه توأمان با کروکی در این زمینه بوده است. در گام اول، کاربری های مناسب (جهار دسته کلی، پذیرایی - گردشگری، آموزشی، اداری و فرهنگی) با تکنیک مثلث بندی و بر اساس مصاحبه با خبرگان و متخصصین، بررسی طرح تفصیلی و نیز پیشنهادهای شهروندان از طریق پرسش نامه، انتخاب شدند. در گام دوم، کاربری ها بر اساس تحلیل ساعات و مدت حضور افراد در کاربری های مشابه آن ها، اولویت بندی گردیدند و در گام سوم، اولویت بندی شاخص های اجتماع پذیری با استفاده از تحلیل پرسش نامه در مقیاس لیکرت در نرم افزار SPSS با آزمون فریدمن انجام گرفته است. در گام چهارم، با تحلیل بناهای مطالعاتی به روش AHP در نرم افزار Expert choice اولویت بندی بناها در راستای اجتماع پذیری صورت گرفت. در گام آخر، از مقایسه تطبیقی یافته های به دست آمده، کاربری مناسب هر بنا به آن اعطای شد؛ به صورتی که کاربری خانه هنرمندان به خانه ساری اصلانی، کاربری موزه به خانه حیدری و کاربری مهمان سرا به خانه رضوانی اعطا گردیده است. یافته ها نشان می دهند که دردسترس بودن بناها و داشتن هویت تاریخی بنا برای افراد یکی از مهم ترین عوامل در شناسایی بناهایی است که از قابلیت ارتقای تعاملات اجتماعی بالایی برخوردارند و ایجاد فعالیت های متفاوت اجتماع پذیر در این بناها در سطح شهر یکی از مهم ترین عوامل سرزندگی و ارتقا تعاملات اجتماعی افراد است.