فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
67 - 90
حوزههای تخصصی:
امروزه نقد یکی از ارکان اصلی رشد و شکوفایی علوم و هنرها در جوامع پیشرفته به حساب می آید. با این وجود در رشته معماری، نقد موضوعی مهجور و بدون سازوکار مشخص باقی مانده است. عدم تلاش کافی برای برطرف کردن ابهام های حوزه نقد معماری نشان دهنده این واقعیت است که "اهمیت و ضرورت" این مقوله به طور صریح و شفاف درک نشده است. بنابراین در این پژوهش، ابتدا با واکاوی معنی "اهمیت و ضرورت" و استخراج مؤلفه های آن، بررسی آراء 100 تن از پژوهشگرانِ منتقد و صاحب نظران داخلی و خارجی نقد معماری در طول سی سال اخیر، با اتخاذ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفته و سپس به منظور بررسی و تحلیل آراء صاحب نظران منتخب از روش تحلیل محتوای کیفیِ جهت دار و استقرایی استفاده شده که با بکارگیری از نرم افزار2020 MAXQDA، اطلاعات جمع آوری شده کدگذاری و طبقه بندی گردیده است، سپس نتایج تحلیل اطلاعات در قالب 174 خرد مقوله، 41 مقوله و10 ابر مقوله ارائه شده است. در نهایت نتایج این پژوهش بصورت 10 مؤلفه های اصلی اهمیت و ضرورت نقد آثار معماری بر اساس آراء صاحب نظران منتخب از نظر"ارزشمندی موضوع نقد"، "دلایل نیاز به موضوع نقد معماری"، "فواید پرداختن به این مقوله" و "پیامد های کم توجهی به این موضوع" تدوین و سپس بررسی و تحلیل شده است که تحلیل نتایج نشان دهنده بیشترین تاکید صاحب نظران بر مؤلفه "وجود بحران و مشکلات متعدد در حوزه نقد معماری"به عنوان دلیلی بر نیاز مبرم به پرداختن به این مقوله است. علاوه بر این آمار به دست آمده از بررسی پژوهشگران منتقدِ و غیر منتقد حوزه نقد معماری، نشان دهنده کمبود و فقدان شدید منتقدِ حرفه ای معماری در ایران، در مقایسه با غرب و بی توجهی بیشتر به اهمیت و ضرورت این مقوله مهم در داخل کشور است.
راهنمای مستندسازی و ثبت اشیا سفالی و سرامیکی در عملیات حفظ و مرمت
حوزههای تخصصی:
ثبت و مستندسازی آثار فرهنگی و تاریخی یکی از مهم ترین مراحل در حفاظت و مرمت آن هاست. بااین حال، این بخش اساسی در بسیاری از موارد، آن گونه که باید، از سوی مرمتگران، موزه ها و مجموعه داران مورد توجه قرار نمی گیرد. این مقاله با هدف آشنایی دانشجویان و کارورزان با اصول پایه مستندسازی سفالینه های تاریخی تدوین شده است. برخلاف منابعی که بر آموزش عکاسی، نورپردازی، یا ترسیم فنی تمرکز دارند، این نوشتار بر ارائه نکات کاربردی و ضروری برای مستندسازی دقیق آثار سفالی در طول فرآیند حفاظت و مرمت متمرکز است . در مستندسازی سفالینه ها، اهمیت ثبت اطلاعات به عنوان گام نخست حفاظت و مرمت مورد تأکید قرار می گیرد. این فرایند شامل ثبت وضعیت موجود شیء، مستندسازی مداخلات انجام شده و فراهم سازی گزارشی جامع برای استفاده های پژوهشی و عملیاتی آینده است. علاوه بر این، در این پژوهش، پیشینه ای از توسعه مستندسازی در حوزه حفاظت و مرمت ارائه شده که نشان می دهد، چگونه این فرایند به یک استاندارد جهانی تبدیل شده است . بخش دیگری از این تحقیق به بررسی مراحل و جزئیات مستندسازی می پردازد، از جمله ثبت ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و آسیب شناسی آثار. این فرآیند به حفاظت گران و مرمتگران کمک می کند تا نه تنها عملکردی مؤثرتر و دقیق تر در اجرای پروژه های خود داشته باشند، بلکه اسناد تهیه شده در طول مستندنگاری به عنوان شواهدی معتبر و قابل استناد، امکان بازسازی دقیق تر تاریخچه، تحلیل شیوه های ساخت و فناوری های به کاررفته در تولید اشیای تاریخی را نیز فراهم می آورد. این اسناد همچنین می توانند مبنایی برای پژوهش های آینده در زمینه شناخت و حفظ میراث فرهنگی باشند. این مقاله به دنبال ارتقای دانش و مهارت های مستندسازی است تا متخصصان بتوانند هم زمان با انجام عملیات مرمت، گزارشی جامع، دقیق، و علمی برای آینده تهیه کنند. هدف نهایی، ایجاد بستری برای حفاظت پایدار و پژوهش های ارزشمند در حوزه میراث فرهنگی است .
بررسی هنر داستان نویسی و توصیفات آن نزد مسلمانان ؛ تحلیل سبک داستان نویسی سلوی البنا نویسنده فلسطینی با تکیه بر چهار داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
489 - 502
حوزههای تخصصی:
سلوی البنا (1948) نویسندگان داستان های کوتاه مدرن و اهل فلسطین و پیرو دین اسلام است. وی در چهار داستان خود عشاق نجمه، حذاء صاحب السعاده، امرأه خارج الزمن، العاموره عروس اللیل از الگوهای داستان نویسان مدرنیسم و نیز رویکردی اسلامی بهره برده است. محدودشدن زاویه دید توسط راویان داستان های مدرن، نشان دادن هیجان، حذف یا تغییر عناصری از پیرنگ های سنتی، کاربست استعاره و مجاز و روایت نامتوالی رویدادها و شکستن نظم زمانی در بیان آن ها، ایجاز در شکل داستان و سبک روایت آن و برجسته ساختن سبک از ویژگی های چهار داستان مذکور است. در داستان عشاق نجمه و العاموره عروس اللیل از نمادپردازی و صنایع بدیعی و لفظی که مخصوص داستان های مدرن است، بیشتر استفاده شده و در داستان های امرأه خارج الزمن شکستن توالی زمانی و مکانی و استفاده از ایجاز در مرکز توجّه نویسنده بوده است. در داستان حذاء صاحب السعاده نیز نویسنده از بیان سرشار از طنز و کنایه جهت بیان آلام اجتماعی و سیاسی مردم فلسطین بهره برد و از آن جا که مسلمان بود، توانست توصیفات و مضامینی در آثار مذکور بیاورد که به آن ها صبغه اسلامی ببخشد.سؤالات پژوهش:نمادپردازی در چهار داستان عشاق النجمه، حذاء صاحب السعاده، إمرأه خارج الزمن، العاموره عروس اللیل چگونه ارزیابی می شود؟سلوی البنا در داستان های مذکور چگونه به بیان دردهای اجتماعی و سیاسی مردم فلسطین پرداخت؟اهداف پژوهش:واکاوی شگردهای ادبی و ساختاری مورد استفاده در در چهار داستان عشاق النجمه، حذاء صاحب السعاده، إمرأه خارج الزمن، العاموره عروس اللیل.بررسی چگونگی پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی فلسطین از زبان یک نویسنده زن.
تحلیل داستان رستم و اسفندیار بر اساس روش نقد اسطوره ای با توجه به نظریه نورتروپ فرای با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
653 - 667
حوزههای تخصصی:
داستان های شاهنامه همواره بستر مناسبی برای پژوهش در حوزه ادبیات حماسی بوده اند؛ در این پژوهش که با هدف تحلیل داستان رستم و اسفندیار براساس روش نقد اسطوره ای باتوجه به نظریه نورتروپ فرای انجام شده، اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای گردآوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی موردبحث و بررسی قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده، حاکی از این بود که باتوجه به الگوی فرای، داستان رستم و اسفندیار جزء دسته تراژدی است و سه بخش نظم، احساس و انزوا در آن حاکم بوده است و مراحل شش گانه تراژدی نیز در آن مصداق دارند. درواقع، معنای نهایی این تراژدی، انزوای کامل رستم و غرق شدن او در دریای تجربه فردی است که در این داستان به دست آورده است؛ بنابراین با تکمیل این مراحل شش گانه، داستان رستم و اسفندیار نیز پایان یافته و تصویر ناخوشایندی برای مخاطب ایجاد نموده که متوجه عنصر تقدیرگرایی و تحکم واقع گرایانه در پایان تراژدی است. در نگاره های شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران نیز نمودهای این تقدیرگرایی به وضوح قابل مشاهده است.اهداف پژوهش:بررسی داستان رستم و اسفندیار با توجه به الگوی فرای.بررسی معنای تراژدی رستم و اسفندیار با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران.سؤالات پژوهش:داستان رستم و اسفندیار با توجه به الگوی فرای چگونه است؟در تراژدی رستم و اسفندیار با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران چه معنایی نهفته است؟
مردم نگاری زیورآلات یکصد سال اخیر شوشتر با رویکرد چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیورآلات مجموعهٔ عظیمی از اشیاء فرهنگی هستند که کاربرد تزئینی، تجملی و بعضاً کارکرد بلاگردان دارند. فارغ از وجه مادی و سرمایه ای، برخی از انواع آن ها کارکردی روزمره و آیینی داشته و بازنمای هویت فرهنگی، اندیشه ها و باورهای جوامع بوده و مهارت و ادراک زیباشناسانهٔ زیورسازان هر دوره را نشان می دهند. در این میان شهر شوشتر که روزگاری مرکز استان خوزستان بوده است، یکی از مراکز ساخت زیورآلات بوده که با توجه به تنوع فرهنگی مردم این منطقه، رویکرد چندفرهنگی در زیورآلات آنان دیده می شود. بر این اساس مسئله پژوهش حاضر، چگونگی شکل گیری رویکرد چندفرهنگی در صنایع دستی این شهر و چیستی زیورآلات ساخته شده در این بستر است. شناخت تزئینات و معناهای مشترک فرهنگیِ جامعهٔ ایرانیِ نهفته در زیورآلات به ویژه آثار منطقهٔ خوزستان و شهر شوشتر و اطراف آن در محدودهٔ یک صد سال گذشته هدف این پژوهش است. رویکرد این پژوهش کیفی، مردم نگارانه است که در آن به طور عمده با بهره گرفتن از منابع میدانی و سپس کتابخانه ای و شیوهٔ تحلیل نشانه شناسانه به بررسی موضوع پرداخته شده است. منابع میدانی پژوهش حاضر، افراد آگاه به موضوع و هم چنین مردم محلی و مجموعه داران شخصی بوده اند. بر اساس یافته های پژوهش، بافت چندفرهنگی شوشتر و وجود تقاضاهای مختلف، سبب شده تا زیورسازان این شهر اقلام مختلف تزئینی، ملزومات زندگی و نیز اشیاء دوگانهٔ تزئینی و بلاگردان یا دفع شر را بر اساس سلیقه های مختلف ساکنانی که جمعیت بیش تری در این شهر دارند، به تولید برسانند. وجود تزئین یا نقش اندازی بر اشیاء و ارزش آفرینی اشیائی نه چندان پراهمیت (به زعم افکار امروزی) چون سنگ پا و قطعه فلز پایین و بالای بادبزن، نشان از تداوم سنت تزئین گرایی در هنر ایرانی است که در بطن شهری با ویژگی هم گرایی فرهنگی، همواره برای آن تقاضا وجود داشته است.
چارچوب دوسویه میان منظر فرهنگی و بازآفرینی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری، یکی از تدابیر توسعه شهری است که به دلیل ابعاد و اصول منعطف خود، اغلب با رویکردی خاص همراه شده و سمت وسویی مشخص یافته که در آن بنیان های نظری استوارتر و اقدامات اجرایی عملیاتی تر گردیده است. امروزه، گسترش شهرها علاوه بر تغییر فضای کالبدی، بر وجوه دیگری ازجمله فرهنگ و محیط زیست تأثیرگذار بوده و شکاف عمیقی میان انسان و بستر طبیعی او به وجود آورده است. منظرفرهنگی به واسطه تبیین ارزش های برآمده از تعامل انسان و محیط، اسلوب مؤثری ارائه می دهد که در آن بنیان های بازآفرینی بر ارزش ها متمرکز شده و از طرف دیگر توان اجرایی بازآفرینی نیز در خدمت تجدید حیات مناظر به کار گرفته شود.
هدف این پژوهش دستیابی به چارچوبی دوسویه به منظور تعامل میان منظرفرهنگی و بازآفرینی شهری است که با روش مطالعه کیفی و تحلیلی و با تأمل بر مفاهیم منظرفرهنگی و بازآفرینی انجام شده است. این پژوهش درانتها به مؤلفه ارزش های نخستین و ارزش های درگذر زمان از مفهوم منظرفرهنگی و دو مؤلفه ابعاد و اصول برآمده از مطالعات بازآفرینی شهری دست می یابد که درنهایت این چهار مؤلفه، چارچوبی دوسویه ارائه می دهد که از یک سو موجب ارتقاء بن مایه های مفهومی بازآفرینی شده و از سوی دیگر باعث تحقق عملیاتی حفاظت و توسعه ارزش ها گردیده که درنهایت سبب همگرایی بنیان های نظری و عملی میان منظرفرهنگی و بازآفرینی می شود.
واکاوی نقش مخاطب در شکل گیری رسه بر بنیان متون کهن هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۹)
55 - 70
حوزههای تخصصی:
نمایش های کهن و سنتی هندی، اجراهایی آیینی هستند که با هدف ایجاد رسه در مخاطب شکل می گیرند. جایگاه این اجراها در نظام تفکری هندوستان از چنان اهمیتی برخوردار است که کتب خاصی به بسط روند شکل گیری نمایش و اجزای یک اجرا چون ادوات صحنه، دکور، موسیقی، روایت، نحوه اجرای بازیگر و حتی چگونگی مواجه مخاطب با نمایش پرداخته اند. ازآنجایی که هدف از امر اجرا در جامعه برآمده از سنت چیزی بیشتر از لذت زیبایی شناسانه است، این مقاله در نظر دارد با هدف شناخت عمیق تر نسبت به نحوه ادراک پذیری نمایش، نقش مخاطب در ایجاد رسه را به عنوان اصل اساسی در نمایش مدنظر قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که چه نسبتی میان مخاطب و ایجاد رسه وجود دارد؟ این تحقیق از نوع کیفی و به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته و روش گردآوری اطلاعات در آن از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و اسناد دست اول هندی است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در نمایش آیینی هند، مخاطب صرفاً به عنوان بیننده نمایش نیست، بلکه حضوری فعال در اجرای نمایش دارد. ازآنجایی که تفکر سنت بر بنیان اصل کل گرایی است، در پروسه اجرای نمایش لحظاتی فرامی رسد که میان بازیگر و مخاطب، تفکیک دقیقی وجود ندارد. درواقع در جریان اجرا، کنش مخاطب می تواند در پی کنش بازیگر قرار گرفته و موجب برانگیختن احساسات در بازیگر نیز شود. از این رو ایجاد و تداوم رسه صرفاً وابسته به روایت، ادوات صحنه و بازیگر نیست، بلکه با کنش مخاطب به عنوان مشارکت کننده ای فعال ارتباطی مستقیم دارد.
واکاوی نحوه ی پاسخگویی به شاخص های شهردوستدار کودک دربافت جدید و سنتی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کمبود فضاهای مطلوب برای حضور کودکان و نا ایمن بودن این فضاها در محیطهای شهری، باعث شده تا حس تعلقِ کودکان به فضای شهری به گونه ای متفاوت ارزیابی شود و این فضاها برای فعالیت روزانه کودک پاسخده نیستند. از این رو، با توجه به نقش بنیادین محیط در شکل گیری شخصیت و رشد کودک، درعصر حاضر توجه به کودکان و نیازهای اجتماعی آنان در بافت شهرها و محله ها یکی از مهمترین مساائل پیش روی جامعه است. از این منظر طرح های دوستدار کودک به دنبال اعطای حق شهروندی به کودکان، کم کردن میزان خشونت علیه کودکان و... است.هدف: پژوهش حاضر به دنبال یافتن نقاط قوت و ضعف بافت جدید و سنتی شهرها و مقایسه آنها در راستای اصول و شاخص های شهردوستدار کودک است، تا از این طریق به شناسایی مولفه های موثربر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهر به جهت حضورپذیری کودکان دست یابد.روش: روش این تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و پیمایشی با هدف توسعه ای – کاربردی است. جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس توزیع پرسشنامه میان مدارس مناطق 1 و 2 شهر رشت انجام شده است. جامعهآماری پژوهش، دانش آموزان دختر و پسر 6-12 سال مقطع ابتدایی، والدین، مربیان و روانشناسان مرتبط با دانش آموزان منطقه 1و2 به عنوان بافت جدید و سنتی شهر رشت درنظر گرفته شد که از آن میان، 378 نفر به عنوان نمونه که از این تعداد 193 نفر 6-9 سال و 97 نفر10-12سال و 88 نفر از والدین، مربیان و روانشناسان که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از نقاشی به عنوان ابزار مشارکت با کودکان، استفاده شد. نقاشیها توسط خبرگان حیطه روانشناسی کودکان و معماری، مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفتند. به منظور ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS25 بهره گرفته شده است.یافته ها: تحلیل معیارهای فضای مطلوب کودک در سه بخش مولفه های عینی، ذهنی و عملکردی حاکی از آن است که مولفه های عینی و عملکردی در بافت جدید و مولفه های ذهنی در بافت سنتی مورد توجه قرار گرفته اند.نتیجه گیری: با بررسی شاخصهای شهر دوستدار کودک و مجموع میانگین امتیازات، این نتیجه حاصل شد که با توجه به کیفیت های متفاوت محیط، بافت های گوناگون دارای ویژگی های کیفیتی متفاوت جهت جذب کودکان است. همچنین مقایسه تطبیقی دو منطقه نشان می دهد که مؤلفه های امنیت، فضای سبز، دسترسی، پیاده و دوچرخه مداری از بعد کالبدی و رنگ و زیبایی و خوانایی از بعد روانشناسی در محلات با بافت برنامه ریزی شده و جدید در مقایسه با محلات سنتی، کیفیت مطلوب تری دارد.
خاستگاه ارسطویی نظریه تمایز بوردیو (تأملی در جامعه شناسی فلسفی هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پی یر بوردیو فرانسوی (1930-2002) یکی از برجسته ترین جامعه شناسان معاصر در کتاب مهم خود با عنوان تمایز، نقد اجتماعی و قضاوت های ذوقی، معتقد است همچنان که گروه های اجتماعی از نظر سرمایه اقتصادی با هم متفاوتند از نظر سرمایه فرهنگی نیز با هم تفاوت دارند وی این سرمایه فرهنگی را دانش درباره هنر، فرهنگ متعالی، فرهیختگی، دانش های فراوان و سخن های عالمانه می داند. سرمایه داران فرهنگی با برجسته کردن این تمایز تلاش می کنند مرزی نامرئی میان خود و طبقات پایین تر ترسیم نموده و بدین صورت تمایزهای طبقاتی را به صورت میان نسلی تداوم می بخشند. بوردیو با تأکید بر وجود میدان های فرهنگی متفاوت در جامعه، ذوق و سلیقه هنری صاحبان این میدان ها را متفاوت می داند. از دیدگاه او طبقه کارگر در انتخاب تابلوهای نقاشی، انتخاب موضوعاتی معمولی مانند منظره غروب و مواردی از این قبیل را مورد توجه قرار می دهد اما طبقات فرهنگی بالا از احساسات گرایی در باب موضوع های قراردادی پرهیز کرده و موضوعات چالش برانگیزی مانند تصادف اتومبیل را انتخاب می کنند. به عبارتی از دیدگاه این جامعه شناس برجسته فرانسوی دانش مردم در مورد هنر نسبت مستقیمی با سلیقه و طبقه اجتماعی آنها دارد و این دقیقاً همان چیزی است که از 2300 سال پیش ارسطو بدان اشاره کرده است. در متن مقاله نظرگاه ارسطو را دقیقاً بیان خواهیم کرد تا مشخص شود بنیاد فلسفی نظریه بوردیو چیست و چگونه در آرای ارسطو خانه دارد. این مقاله با بهره گرفتن از روش تحلیلی تفسیری به تبیین ریشه های فلسفی نظریه تمایز بوردیو می پردازد تا نشان دهد چگونه تأملات فلسفی می تواند در ایده پردازی های جامعه شناختی نقش بازی کند و چگونه جامعه شناسی فلسفی با فاصله گرفتن از جامعه شناسی صرف، تحلیل جامع تر و کامل تری از مفاهیم اجتماعی ارائه می دهد.
مدالیون های ماندگار: مطالعه تطبیقی ساختار بصری طراحی پارچه ها با نقوش جانوری در دوره ساسانی و ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
282 - 309
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی طراحی پارچه در دوره ساسانی و ایلخانی، رهیافتی نوین بر شناخت ویژگی های فنی و بصری آن خواهد بود. هدف پژوهش پیش رو، شناخت ویژگی های طراحی پارچه با نقوش جانوری در دوره ساسانی و تداوم احتمالی آن ها در دوره ایلخانی است تا بتوان این دوگونه را از یکدیگر متمایز کرد. بدین منظور، نوزده منسوج، بررسی شد. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی- تطبیقی، انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، نقوش جانوری پارچه های ساسانی شامل پرندگان، حیوانات چهارپا، موجودات ترکیبی و اسطوره ای است که تداوم فرمی آن ها را در منسوجات دوره ایلخانی می توان دید. باوجود بازتاب باورها ی ایران باستان در نقوش دوره ساسانی، در دوره ایلخانی بیشتر از فرم بهره گرفته شده و بازتاب کتیبه نگاری و پرکاری نقوش زمینه، همراهی منسوجات را با متن جامعه نشان می دهد. همچنین پیشرفت فنی واحد های طراحی، نوع فرمی مدالیون ها، واقع گرایی در بازنمایی نقوش جانوری و کاهش تنوع رنگی از ویژگی های پارچه های ایلخانی است. نتایج دیگر پژوهش، کاربرد طرح های شبکه ای متنوع در طراحی پارچه های دو دوره است، با این تفاوت که تدابیر فنی در دوره ایلخانی پیچیده تر شده و نسبت به دوره ساسانی راپورت ها با تنوع بالاتر فرمی، بازنمایی پویاتر نقوش، جزئیات بیشتر در ترسیم جانوران مشاهده می شوند. اهداف پژوهش:شناخت ساختار بصری نقوش جانوری منسوجات دوره ساسانی و ایلخانی.دستیابی به چگونگی تداوم نقوش جانوری منسوجات دوره ساسانی و ایلخانی.سؤالات پژوهش:ساختار بصری نقوش جانوری منسوجات دوره ساسانی و ایلخانی دارای چه ویژگی هایی است؟نقاط اشتراک و افتراق در تداوم نقوش جانوری منسوجات دوره ساسانی و ایلخانی کدام است؟
بررسی نقش مروارید در نقاشی های فتحعلی شاه
منبع:
مطالعات هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶)
143 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی دلایل فراوانی استفاده از مروارید در نقاشی های دوره فتحعلی شاه قاجار انجام شده است و با تحلیل دقیق آثار هنری این دوره، به ویژه نقاشی های مهرعلی، نقاش باشی فتحعلی شاه، به این پرسش پاسخ داده می شود.در طول تاریخ هیچ پادشاه قاجاری مانند فتحعلی شاه خود را با انواع جواهرات به ویژه مروارید نیاراسته است. علاقه به جواهرات و استفاده از آن ها در نقاشی های فتحعلی شاه توسط مهرعلی پژوهشی بود تا به جستجوی این پرسش که علل فراوانی مروارید در نقاشی های در این دوره چه بوده و عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی چه تأثیری در این روند گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که فراوانی استفاده از مروارید در نقاشی های این دوره ریشه در عوامل متعددی دارد. دسترسی آسان به مروارید در خلیج فارس، ارزش نمادین مروارید به عنوان نمادی از ثروت، قدرت و پاکی در فرهنگ ایرانی و علاقه ویژه فتحعلی شاه به جواهرات، از جمله مهم ترین دلایل این پدیده هستند. علاوه بر این، استفاده فراوان از مروارید در نقاشی ها به عنوان ابزاری برای نمایش شکوه و عظمت حکومت قاجار و تبلیغ قدرت ایران در سطح بین المللی قابل تفسیر است. باتوجه به شواهد موجود در نقاشی ها و اسناد تاریخی، می توان نتیجه گرفت که جواهرات مرواریدنشان موجود در نقاشی ها، تا حد زیادی انعکاسی از واقعیت تاریخی هستند و نشان از ثروت و قدرت دربار قاجار دارند.
شمایل شناسی هرکول؛ حرکت نمادین هرکول از غرب به گُنداره (هند) در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شمایل نگاری دنیای باستان، هرکول شخصیت اسطوره ای یونانی، در حالات و ژست های متفاوتی تصویر شده است. یکی از این فرم ها، شمایل فرد لمیده بر تخت است. این صحنه بیانگر ضیافتی است که برای متوفی تدارک دیده می شد. شخصیت قابل تطبیق با او در هند (گنداره)، وَجرَپانی است. به رغم وجوه اشتراکی که میان هرکول و وَجرَپانی (محافظ شخصی بودا) وجود دارد؛ نمادهای به کار رفته و ساختار روایی این اسطوره هندی با نسخه یونانی تفاوت های آشکاری دارد که ماحصل بافت فرهنگی و زمینه ی مذهبی و تاریخی حوزه فرهنگی هند می باشد. هدف از این پژوهش واکاوی سفر نمادین هرکول به هند و تبدیل او به وَجرَپانی، معانی نهفته در حالت نیروانه یا خفته (کمال یافته) و شناخت حالت ها و ژست های فرد لمیده بر تخت (هرکول) است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت توصیفی -تحلیلی است و بر پایه تحلیل آیکونول وژی پانوفس کی صورت گرفته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که هرکول در سفر خود از غرب (یونان) به شرق (هند)، با روایت وَجرَپانی کهن الگوی هندی تلفیق شده و تغییراتی در فرم و محتوای آن صورت می گیرد. وَجرَپانی مانند هرکول قهرمان و نابود کننده دشمنان نیست بلکه محافظ بودا است و با شمایلی خشن و داشتن وَجرَ، مخالفان و نافرمانان بودا را می ترساند و رام می کند. در حالی که هرکول با زحمات خودش و طی سفر و مأموریت های سخت، طبیعت نافرمان خود را رام می کند و به آرامش و جاودانگی می رسد. در مجموع آیکون هرکول لمیده بر تخت، تبدیل به نیروانه یا بودای دراز کشیده بر تخت می شود. هر دو به کمال و آرامش ابدی و جاودانگی می رسند و در واقع، نیروانه ماحصل سفر نمادین هرکول لمیده بر تخت (از لحاظ فرم و نه محتوا) به شرق (هند) است.
مطالعه و بررسی نقوش و تناسبات درِ محراب چوبی مسجد جامع ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
149 - 163
حوزههای تخصصی:
محراب یا نماز گاه یکی از جلوه گاه های معماری آیینی در دین اسلام به شمار می رود، به همین دلیل همواره سعی بر این بوده تا به بهترین صورت آذین یابند. هنرمندان طی اعصار مختلف با توجه به شرایط جغرافیایی و اقلیمی هر منطقه از مواد و مصالح مختلفی برای ساخت آن ها بهره جسته اند که ازجمله کمیاب ترین نمونه ها می توان به محراب های ساخته شده از چوب اشاره کرد. در حال حاضر تنها محراب تماماً چوبی برجا مانده در ایران، محراب مسجد جامع روستای ابیانه در نزدیکی کاشان است. درواقع هدف از انجام این پژوهش، ضمن معرفی، بررسی فنون ساخت و تزئین، تحلیل محتوایی کتیبه ها، همچنین مطالعه تناسبات و ترکیب بندی درِ محراب چوبی مسجد جامع ابیانه است. بر همین مبنا سؤال های پژوهش حاضر عبارت اند از: 1. از چه فنونی در ساخت و آرایه بندی محراب چوبی مسجد جامع ابیانه استفاده شده است؟ 2. تناسبات و کتیبه های به کاررفته در محراب مسجد جامع ابیانه به ترتیب دارای چه مؤلفه های بصری و محتوایی هستند؟ ازاین رو تلاش شد با روش تحلیلی- توصیفی به آن ها پاسخ داده شود. نتایج تحقیق نشان داد علی رغم گستردگی و تنوع به کارگیری نقوش گیاهی، به نظر می رسد سازنده با استفاده از نقوش هندسی و کتیبه هایی نظیر آیت الکرسی و دیگر سوره های قرآن کریم، به شکل نمادین به یکتایی خداوند و مضامین اخروی اشاره دارد. شیوه ساخت محراب، فاق و زبانه همچنین قاب و صفحه است. مضاف بر آن، مشخص شد در ترکیب بندی کلی و جزئی محراب از تناسبات طلایی استفاده شده است. البته فرضیه داشتن چارچوب و اسکلت پنهان درون دیوار نیز در این پژوهش برای اولین بار مطرح شده است.
پیکربندی معماری ساختمان های بلند با استفاده از اصول بیومیمیکری (گیاهان سَمپادیال، درخت ناروَن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طراحیِ ساختمانهای بلند با توجه به خوانایی این بناها در زمینهی شهری، توجه به پیکربندی معماری آن از اهمیتِ بالایی برخوردار است. رعایت ملاحظاتِ سازهای مطابق با ضوابط و آییننامههای ملاک عمل، در حال حاضر باعثِ ایجاد بناهایی با بازدهی سازهای بالا و جذابیت معماری پایین گردیدهاست. هدفِ این پژوهش ارائهی رویکردی مبتنی بر اصولِ بیومیمیکری بود که با الگوبرداری از خصوصیات یک سازواره (گیاهان سمپادیال، درخت نارون) شاهد افزایش کارائی در حین جذابیتِ بصری در پیکربندی ساختمانهای بلند باشیم. این پژوهش از بعدِ هدف، پژوهشی کاربردی توسعهای و از بعدِ ماهیت پژوهشی توصیفی- تحلیلی- شبیهسازی بوده، روش گردآوری اطلاعات به سه روش کتابخانهای (فیشبرداری)، میدانی (برگه مشاهده) و استفاده از سایتهای اینترنتی صورت گرفته بود. در این پژوهش، پیکربندی گیاهانی که از نظرِ ساختاری با ساختمانهای بلند دارای شباهت بودند مورد بررسی قرار گرفته و یکی از نزدیکترین پیکربندیها به ساختمانهای بلند انتخاب و اصول اصلی پیکربندی آن استخراج شد. سپس اصول استخراج شده به یک ساختمانِ بلندِ مشابه تعمیم داده شد و ساختمان موجود در کنارِ دو نمونهی شاهد که از سیستم سازههای متعارف بهره میبرد در فضای نرم افزار ترسیمی به مدل سه بعدی تبدیل و پس از آن در نرم افزار محاسباتیEtabs و Sap مدلسازی، مقاطع سازهای مشخص و با نمونهی شاهد مقایسه شد. در این فرآیند مشخص شد، مقادیر مصالح مصرفی به صورت میانگین، (34 درصد فولاد و 24 درصد بتن) کمتر از نمونههای شاهد بود. با مقایسه پیکربندی حاصل شده از مدل بایونیکی در کنار سیستم سازه ای شاهد مشخص گردید، علاوه بر پیکربندی سازهای متفاوت و قابل توجه، عملکرد سازهای در مدل بایونیکی مطلوب تر بوده به نحوی که علاوه بر داشتن یک فرم پویا مصرف متریال باربر در آن به اندازهی قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
نقش صدا و سیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقش صداوسیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر راهبرد توصیفی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. با توجه به این که تکنیک دلفی زیرمجموعه روش پیمایشی است، در ابتدا با تکنیک دلفی مولفه های اصلی پرسشنامه مشخص و سپس با روش پیمایشی داده های لازم گردآوری شدند. جامعه آماری بخش دلفی 30 نفر از متخصصان به صورت هدفمند و در بخش پیمایش شهروندان 21 سال به بالای حوزه شمالی استان ایلام در سال 1401 که بر اساس نرم افزار سمپل پاور تعداد 380 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزارSPSS و با آزمون t تک نمونه ای و آزمون کندال مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره تأثیر صدا و سیما در کاهش نقش عشیره ای 42/18، کاهش هزینه های تبلیغاتی 58/11، اخلاق محوری کاندیدها 08/22، انعکاس ویژگی های شخصیتی کاندیدا 01/14 و در کاهش وابستگی حزبی برابر 83/11 است. استنباط می شود صدا و سیمای مرکز استان ایلام در انعکاس برنامه های کاندیداها و مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کننده داشته؛ اما در کاهش نقش عشیره ای، کاهش هزینه تبلیغاتی، مشخص کردن وابستگی حزبی و اخلاق محوری در تبلیغات عملکرد مطلوبی نداشته است.
شاخص های موثر در بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
اهداف: معماری بومی سرشار از آموزه هایی است که رابطه نزدیک معماری و طبیعت را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش بازتعریف معماری ایرانی به عنوان معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت؛ و استخراج شاخص های موثر بر آن است.
روش ها: راهبرد پژوهش استدلال منطقی و روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. با مرور نظریه معماری سرآمد، چارچوب نظری پژوهش تشکیل می شود؛ و سپس با روش دلفی و تکنیک شانون شاخص های مهم و موثر استخراج می شوند. به عنوان گروه بحث، به نظرات حلقه بیست نفره ای از متخصصان حوزه محیط زیست و معماری مراجعه می شود. ابزار جمع آوری نظرات، مصاحبه عمیق و پرسشنامه است.
یافته ها: یافته های کمی پژوهش نشان می دهد که یک هماهنگی معنادار میان اصول به کار رفته در معماری سنتی ایرانی و معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت وجود دارد. این بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، توجه به فرهنگ مصرف کننده، سازگاری با محیط و چرخه عمر ساختمان؛ در ابعاد اقتصادی، فرهنگ قناعت، انعطاف پذیری و بهینه سازی نیارش؛ و در ابعاد زیست محیطی توجه به اقلیم و مصالح بوم آورد در اولویت قرار دارند.
نتیجه گیری: معماری بومی ایران را می توان نمونه ای از یک معماری زیست سازگار و دوستدار طبیعت در چارچوب نظریه معماری سرآمد شاخت. معماری ایرانی بیش از محصول به «فرآیند»، بیش از ارزان بودن به «بهینه بودن»، و بیش از رویکرد سوداگرانه و سود موقت به «چرخه عمر ساختمان» با نگاهی جامع و یکپارچه می نگرد.
بهینه سازی الگوی معماری بوشهر با هدف آسایش بصری و کنترل مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
21 - 40
حوزههای تخصصی:
اهداف: بهره گیری از عناصر معماری غیرفعال به منظور صرفه جویی در مصرف انرژی و استفاده بهینه از نور روز راهکاری متداول در در معماری سنتی ایران است. عوامل مختلف از قبیل شکل و جهت گیری ساختمان، موقعیت بازشوها، بهره گیری از مصالح بومی و سایه اندازها به عنوان عناصر معماری اسلامی ایرانی در اقلیم گرم و مرطوب شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی کارآمدی و بهینه سازی عناصر معماری در آب و هوای گرم و مرطوب شهر بوشهر با تمرکز بر کنترل مصرف انرژی و بهره مندی از نور طبیعی است.
روش ها: نخست به وسیله منابع کتابخانه ای عناصر اقلیمی مسکونی معماری بوشهر شناسایی شد. سپس در محیط نرم افزار راینو و پلاگین گرسهاپر متغیرهای منتخب به صورت پارامتریک مدلسازی و توسط از ابزارهای انرژی پلاس و رادیانس آنالیز داده های کمی انجام می شود. در نهایت الگوهای بهینه توسط الگوریتم ژنتیک انتخاب و ارائه می شود.
یافته ها: نتایج نشان می دهد با بهینه سازی عناصر معماری به کار رفته در مسکن بوشهر، روشنایی مفید نور روز را تا 96% افزایش و مصرف انرژی را تا 174.1کیلو وات ساعت بر متر مربع کاهش می یابد. در اقلیم گرم و مرطوب علاوه بر اهمیت استفاده از تهویه طبیعی توجه به حداقل جذب تابش خورشید اهمیت فراوانی دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که توجه به مجموعه عناصر معماری غیرفعال مانند استفاده از شناشیر، تناسبات اتاق موقعیت پنجره ها باعث افزایش عملکرد ساختمان می شود. یادگیری از مسکن سنتی بوشهر می تواند راهبردی برای چالش های معماری امروزی، به ویژه مصرف انرژی بالا و تنظیم شرایط محیطی فراهم نماید.
سنجش حس مکان و شناسایی مولفه های موثر بر آن در توسعه سواحل شهری (مورد پژوهی: ساحل بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۱۶۷-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
حس مکان و حس تعلق به مکان ازجمله مفاهیمی هستند که در ارتقا کیفیت زیست شهروندان تاثیرگذار بوده و رشد روحی و معنوی آن ها را فراهم می کند. از سویی دیگر، در شهرهای ساحلی، سواحل شهرها از عناصر واجد ارزش و از بسترهای شکل دهی به حس تعلق به مکان بوده اند. بر این اساس بررسی ارتباط و سنجش حس مکان و عوامل موثر آن بر توسعه سواحل شهرها، هدف و ضرورت پژوهش حاضر بوده است. روش تحقیق در مرحله ادبیات نظری، روش «توصیفی- تحلیلی» و روش «فراتحلیل» بوده که از ابزار گردآوری داده مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی نیز بهره برده است. همچنین از روش «پیمایشی» و «تکنیک پرسشنامه» در سطح آمار استنباطی و آزمون کوورایانس و اسمیرنوف برای اعتبار و روایی تحقق استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به حس مکان به عنوان یک ساختار چندبعدی که بیانگر اعتقادات، احساسات و تعهدات رفتاری در محیط خاص و بترتیب بعد شناختی، بعد عاطفی و بعد رفتاری می باشد درنظرگرفته شده است؛ لذا حس تعلق به مکان استفاده کنندگان در بعد شناختی (هویتی) و عاطفی (دلبستگی) در سطح بالایی قرار دارد. بعد رفتاری (وابستگی) نسبت به بعد شناختی و عاطفی در سطح پایینتر قرار دارد و نشان می دهد ساحل در برآورده کردن نیازهای آن ها موفق عمل نکرده که عدم تجهیز خط ساحلی برای شکل گیری فعالیت های تفریحی و مرتبط با آب، عدم وجود بسترهای مناسب جهت استقرار خانواده، تداخل حرکت سواره و پیاده، تهدیدات ناشی از فرسودگی و تخریب بافت تاریخی بوشهر در این امر موثر می باشند.
تبیین مؤلفه های کالبدی نما در خانه های تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۸۸-۶۸
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی دارای خصوصیات و ویژگی های کالبدی خاص خود هستند. نما یکی از مهم ترین مؤلفه ها در بناهای این محدوده ها است که تأثیر زیادی بر ادراک مخاطب و هویت منطقه دارد. عدم شناخت دقیق این مؤلفه های کالبدی موجب می شود تا طراحان نتوانند نمای همگن برای این مناطق خلق کنند. باید به این نکته توجه کرد که نمای بافت های تاریخی از مؤلفه های کالبدی زیادی تشکیل شده است و باید در طراحی های جدید به این موارد توجه جدی گردد. محدوده ی فرهنگی تاریخی تبریز دربردارنده ی تعداد زیادی از خانه های تاریخی است اما بناهای تاریخی پرتعداد این محدوده تأثیر کمرنگی در چگونگی استفاده از مؤلفه های کالبدی آن ها در ساخت نمای خانه های جدید این محدوده داشته است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین ویژگی های کالبدی و جزییات تشکیل دهنده ی نمای خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز است. برای نیل به این هدف شناخت بخش های مختلف نما و مؤلفه های کالبدی هرکدام از آن ها و تحلیل آن ها لازم و ضروری است. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است و ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پیمایش ها و برداشت های میدانی خانه های منتخب بافت تاریخی تبریز و مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه های نما در خانه های تاریخی منتخب تبریز، که هرکدام از خانه ها ممکن است شامل همه یا تعدادی از این مؤلفه ها در نمای خود باشند، به صورت کلی عبارتند از: رواق ستون دار، ستون، پیشانی، پله های ورودی، ازاره، هره چینی میانی، هره چینی نهایی، درب ها و پنجره ها، قاب بندی، ناودانی، تزئینات گچی و آجرکاری که این مؤلفه ها در خانه های تاریخی مختلف دارای ویژگی های مشترکی هستند.
گونه شناسی آرایه های تزئینی بازشوهای شهر تاریخی ماسوله (مطالعه موردی: محله ریحانه بر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
199 - 215
حوزههای تخصصی:
ماسوله یکی از محدود فضاهایی تاریخی و قابل سکونت در کشور ایران است که تداوم هنرهای ایرانی اسلامی در قرون متمادی در آن رایج بوده است. محله ریحانه بر ماسوله دارای گونه های متنوعی از بازشوهای مشبکی است که از الگوهای تزئینی محصورکننده ای ساخته شده اند. هدف پژوهش؛ شناخت انواع بازشوها و آرایه های تزئینی موجود در بازشوهای محله ریحانه بر ماسوله است. سؤال های تحقیق ازاین قرار است: 1- بازشوهای ابنیه تاریخی محله ریحانه بر ماسوله در چندین سطح دسته بندی می گردند؟ 2- چه الگوهای تزئینی در بازشوها بکارگرفته شده اند و میزان فراوانی الگوهای جدید به قدیمی در آرایه های تزئینی بازشوهای محله ریحانه بر چگونه است؟ روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است؛ آرایه های تزئینی بازشوهای محله ریحانه بر به سه روش؛ گره چینی، قواره بری و منبت کاری اجرا گردیده اند. بازشوهای محله ریحانه بر در شش سطح؛ بازشوهای تلفیقی، فاقد سربریه (روزن بالای پنجره)، بازشوهای کتیبه دار فاقد سربریه، سربریه های فاقد طرح حاشیه (تکی)، سربریه های کتیبه ای (تکی) و ارسی دسته بندی می گردند. درمجموع پانزده الگوی تزئینی در بازشوهای محله ریحانه بر بکارگرفته شده اند که از این میان، الگوهای گره شمسه هشت مربع و قواره بری بته و جقه بیشترین الگوهای تکرارشونده هستند. محله ریحانه بر دارای شش الگوی جدید و نه الگوی رایج (اصیل) در ماسوله است.