فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
121 - 136
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون چیدمان های تعاملی مبتنی بر فناوری های نوین دیجیتال، فصل جدیدی را در نمایش آثار هنری پدید آورده است. این پژوهش، به بررسی دو چیدمان واقعیت مجازی و دو چیدمان واقعیت ترکیبی با محوریت آثار ونگوگ و با رویکرد مفهوم استعاری زمان می پردازد. هدف، پی بردن به نحوه درک زمان توسط مخاطبان است و اینکه فناوری های مجازی، چگونه حرکت در زمان و همگامی با رویدادهای زمانی را در ذهن کاربر القا می کنند. بر اساس نظریه استعاره مفهومی جورج لیکاف و مارک جانسون، مفهوم انتزاعی زمان به صورت مکان و شیء در ذهن انسان ادراک می شود و گذر زمان نیز به صورت حرکت نسبی ناظر و مکان شناخته می شود.این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال ها است که استعاره مفهومی گذر زمان به مثابه حرکت، در واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی چگونه تجلی یافته است؟ و چه نسبتی بین واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی برقرار است؟ روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و نیز تطبیقی است. ابتدا چیدمان های تعاملی به تفکیک، توصیف شده و چگونگی شکل گیری مفهوم زمان و میزان درگیری مخاطب با هر کدام تحلیل شده و نهایتاً مطالعه تطبیقی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت هدفمند و آگاهانه از بین نمایشگاه ها و رویدادهای هنری با محوریت آثار ونگوگ بوده است، باتوجه به اینکه در واقعیت مجازی، مخاطب به طور کامل در دنیای مجازی قرار می گیرد و ارتباط حس بینایی به طور کامل با دنیای واقعی قطع می شود فرض بر این بوده است که با افزایش حس غوطه وری، استعاره مفهومی گذر زمان به مثابه حرکت در این چیدمان ها به مراتب مشهودتر و مؤثرتر از چیدمان های واقعیت ترکیبی باشد. نتایج نشان می دهند که در واقعیت مجازی، مخاطب به طور کامل از زمان و مکان خود منفک می شود که این امر در واقعیت ترکیبی به طور نسبی رخ می دهد. در واقعیت مجازی، زمان به مثابه مکان درک می گردد و شاهد حرکت ناظر هستیم؛ درحالی که در واقعیت ترکیبی، زمان به مثابه شیء درک شده و شاهد حرکت زمان هستیم.
کاخ استانداری خوزستان؛ تاریخ نگاری یک بنای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
63 - 78
حوزههای تخصصی:
کاخ استانداری خوزستان، براساس پرونده ثبتی اثر و روایت های رایج محلی، بنایی متعلق به عصر پهلوی اول است؛ اما سیمای موجود بنا با سبک رایج در کاخ های دوره پهلوی اول همخوانی چندانی ندارد و بنا را به اثری از عصر پهلوی دوم شبیه تر می سازد. در مقاله حاضر، این تناقض به بحث گذاشته و تلاش شده با استفاده از راهبرد پژوهش تاریخی، به تبیین سیر تحول و روشن ساختن ابعاد مغفول بنا اقدام شود. در این جست وجو علاوه بر بررسی بنا به مثابه شاهدی مادی، در شواهد متنی و اسناد موجود در آرشیوهایی چون مرکز اسناد ملی نیز جست وجویی هدفمند انجام گرفته و حاصل این جست وجوها به شکل گیری روایت تاریخی جامعی درباره بنا انجامیده که علاوه بر تبیین تاریخ ساخت و سیر تحولات بنا، علت تفاوت سبکی آن با سایر کاخ های هم دوره اش را نیز تبیین و اطلاعات تازه ای درباره این بنای کمترشناخته شده عرضه می کند. مطابق یافته های تحقیق حاضر، بنای کاخ استانداری خوزستان بی تردید در عصر پهلوی اول ساخته و مورد بهره برداری قرار گرفته است؛ اما در اواخر سال های 1320 و احتمالاً در پی برنامه توسعه عمرانی اول تصمیم به تعمیرات و تغییراتی در این بنا گرفته می شود. این تعمیرات که تا نیمه دهه 1330 به طول می انجامد، پای سه تن از معماران برجسته تاریخ معماری معاصر ایران، یعنی محسن فروغی، علی صادق و کیقباد ظفربختیار را به این پروژه باز کرد و سیمای کاخ و منظر پیرامون آن را به کل تغییر داد. باغ مجموعه از طرح مرسوم باغ های فرنگیِ رایج در اواخر قاجار-اوایل پهلوی به طرح چهارباغ ایرانی و کاخ نیز از کلاه فرنگی های مرسوم در این دوره به طرحی مدرن با اشاراتی به معماری ایرانی تغییر یافت. قاعدتاً موفقیت این تجربه در انتخابِ چند سال بعدِ فروغی برای عمارت کاخ تازه تأسیس نیاوران بی تأثیر نبود. نوسازی کاخ استانداری خوزستان علاوه بر جنبه های معماری، از سایر جنبه های فنی نیز حائز اهمیت است؛ به طوری که تأسیسات این کاخ هم تماماً با شیوه های مهندسی جدید نوسازی گردید. سیستم گرمایش کاخ را، که امروزه از بین رفته، شرکت بوتان و سیستم سرمایش آن را مهندس مهدی بازرگان، مهندس تأسیسات و فعال سیاسی مشهور معاصر، طراحی کردند.
مطالعه تطبیقی تأثیر دلبستگی به مکان ساکنین و گردشگران بر حس رضایت مندی آن ها جهت ارتقای منظر روستایی (نمونه موردی: ماسوله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
7 - 22
حوزههای تخصصی:
طراحی مناسب روستاهای هدف گردشگری می تواند منجر به ایجاد بستری مناسب جهت حضور ساکنین و گردشگران شود. شناخت ماهیت مناظر روستایی و چگونگی تأثیرگذاری عوامل انسانی بر حفظ بقاء آن ها، ازجمله اهداف مهم برنامه ریزی و طراحی محیطی محسوب می شوند. روش تحقیق این پژوهش کمی-پیمایشی بوده و جامعه آماری 572 نفر از ساکنین و گردشگران شهر ماسوله می باشد. جهت ارزیابی اثرات بین متغیرهای دلبستگی به مکان (کالبدی، اجتماعی، فردی و مکانی)، رضایتمندی (اجتماعی، عملکردی و بافت) و منظر روستایی (مورفولوژی، عناصر اقلیمی و عوامل انسانی)، از روش مدلسازی معادلات ساختاری و جهت بررسی تفاوت بین ساکنین و گردشگران از آزمون دو جمله ای من ویتنی استفاده گردید. نتایج نشان داد که از دیدگاه ساکنین (مؤلفه مکانی) و گردشگران (مؤلفه اجتماعی)، دلبستگی به مکان منجر به افزایش رضایتمندی شده و مؤلفه عملکردی رضایتمندی نیز منجر به ارتقاء منظر روستایی در ماسوله می گردد. با این تفاوت که از دید ساکنین «مؤلفه مکانی» دلبستگی مکان، و از دید گردشگران «مؤلفه کالبدی» دلبستگی مکان دارای بیشترین تأثیر بر ارتقاء منظر روستایی می باشد.اهداف پژوهش:شناسایی تفاوت بین ساکنین و گردشگران از بابت تأثیرگذاری دلبستگی مکان بر حس رضایتمندی جهت ارتقای منظر روستایی.ارزیابی اثرات بین متغیرهای دلبستگی به مکان (کالبدی، اجتماعی، فردی و مکانی)، رضایتمندی (اجتماعی، عملکردی و بافت) و منظر روستایی.سؤالات پژوهش:میان ساکنان و گردشگران شهر ماسوله از نظر تأثیرگذاری دلبستگی مکان بر حس رضایتمندی جهت ارتقای منظر روستایی چه تفاوتی وجود دارد؟میان متغیرهای دلبستگی به مکان، رضایتمندی و منظر روستایی چه تأثیراتی وجود دارد؟
تطبیق مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
478 - 501
حوزههای تخصصی:
مفاخره از گونه های منظوم ادبیات فارسی است که شاعران ایرانی با تأسی از شعر عرب آن را به خدمت گرفته اند. در مسیر چندین صدساله ادبیات فارسی، دیوانِ اغلب شاعران در تمام سبک های ادبی مزیّن به این نوع ادبی بوده است. هر شاعری تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه خود از مفاخره برای دست یابی به اهداف خود یاری می جوید. شاعران بر حکم ذوق و قریحه شاعرانه برای بیان احساسات و عواطف خود از آن استفاده کرده اند و تلاش کردند تا توانایی ها، برتری ها و آن چه را که می پسندند و در وجودشان نهادینه شده است به مخاطب خود بیان کنند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که مفاخره با عبور از سبک بازگشت و رسیدن به دوره مشروطه شاهد چه تغییراتی شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که مفاخره در آثار شاعران دوره مذکور جلوه های گوناگونی دارد. شاعران هر دو دوره بیشتر به سخن و قریحه شعری خود می نازند و خود را یکه تاز میدان نظم می دانند. اما تفاخر به عشق و عاشقی مختص دوره بازگشت و فخر به وطن نوع ادبی متعلق به دوره مشروطه است. این مضامین در نسخ مصور دوره قاجار نیز قابل ردیابی و بررسی است.اهداف پژوهشبررسی مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری2و تطبیق مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه و انعکاس آن در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری.سؤالات پژوهش:مفاخره در سبک بازگشت و دوران مشروطه چگونه بوده است؟مفاخره چه انعکاسی در صحنه های مصور جنگ آوری و رشادت های قاجاری داشته است؟
تجلی انوار محمدی (ص) بر محمل شعر عرفانی، حدیقه سنایی، چهار مثنوی عطار و مثنوی معنوی مولانا و انعکاس ان در نگارگری مکتب قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
159 - 180
حوزههای تخصصی:
طریقه نیل معرفت و حقیقت عرفا با آنچه اهل علم و قال می جویند یک سر متفاوت است. روش عرفا، بر کشف و شهود است. در این مسیر، هرچقدر عارف جد و جهد بلیغ نماید تا رجس و ناپاکی را از خویش بزداید، قلب او آمادگی بیشتری جهت جذب انوار حقیقت پیدا خواهد نمود. هرچند که اهل علم و فلسفه مناقشه ای دائمی با آنان داشته باشند. عرفا تأکید دارند یگانه سلوکی که به شهود منتج می شود سلوک عاشقی است. هرچه عاشق از درون کارگاه هستی پی جوی حقیقت گردد، راه را از میانه درنوردیده است. درون بینی عرفانی چنان اهمیتی داشت که فیلسوفان، چندی نیز بر آن تأکید ورزیده اند. صوفیه با ذوق به صنع خداوند می نگرند و تسلیم دل ملاک همیشگی آنهاست و با استدلال و چون و چرا کاری ندارند؛ چراکه پای استدلالیان را چوبی می بینند. که عارف در پی نظرکردن است نه دانستن. عارف می داند در مسیر کسب حقیقت نصیبی از دفتر و مدرسه نمی بیند او رهپوی علم عشق است. ناگفته نماند که عارف درحالی به یقین می رسد که «حق مطلق شناخته شدنی نیست و حتی با کشف و ذوق هم به صورت معمایی غامض باقی خواهد ماند. در شرایط عادی حق تنها از راه تجلّی ذاتی شناخته شدنی است. داستان های پیامبر اکرم (ص) در نگارگری اسلای به خصوص نگارگری مکتب قزوین نیز نمود واضحی دارد.اهداف پژوهش: بررسی استفاده شاعران و عارفان بزرگی مانند سنایی، عطار و مولانا از شریعت، حکایات و داستان های پیامبر اکرم در آثارشان.بررسی داستان های پیامبر اکرم (ص) در مکتب نگارگری قزوین.سؤالات پژوهش:آیا شاعران و عارفان بزرگی مانند سنایی، عطار و مولانا از شریعت، حکایات و داستان های پیامبر اکرم در آثارشان بهره گرفته اند؟داستان های پیامبر اکرم (ص) چگونه در مکتب نگارگری قزوین بازتاب یافته است؟
میدان گفتمان برنامه ریزی و آنتاگونیسم در توسعه شهری همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
5 - 30
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری یک میدان تضاد برای گفتمان های حاکم در برنامه ریزی فضایی است. تضاد گفتمانی در تفسیر توسعه مناسب، زمینه ای است که برنامه ریزی فضایی را با چالش جدی در پاسخ به توسعه یا ضدتوسعه بودن میدان برنامه ریزی قرار می دهد. در این راستا هدف این پژوهش، تحلیل سازوکار تولید معنا پیرامون توسعه شهری در میادین گفتمانی متضاد است تا بینش جدیدی درخصوص ماهیت این میادین گفتمانی ایجاد کند. این پژوهش ازطریق یک چارچوب نظری آگونیستی به تحلیل کشمکش های گفتمانی، پیرامون توسعه شهری همدان می پردازد. به طور خاص این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که توسعه شهری چگونه در یک تضاد گفتمانی تبدیل به بازنمودی غیرمولد و ضدتوسعه می شود؟ درنهایت با تحلیل 1655 متن انتخاب شده از دو پایگاه داده ای در روزنامه های هگمتانه و همدان پیام در شهر همدان، مشخص شد که میدان گفتمانی برنامه ریزی فضایی، به دلیل تفاوت زیربنایی و ایدئولوژیک در صورت بندی های نظم گفتمان سیاسی، تبدیل به میدانی آنتاگونیسم و ضدتوسعه شده است. در این میدان، سیاستِ برنامه ریزی تبدیل به برنامه ریزی سیاسی می شود و جریان توسعه در یک فرایند غیرمولد، در موقعیتی آنتاگونیستی قرار می گیرد. این پژوهش درجهت تغییر شرایط آنتاگونیسم میدان برنامه ریزی، سازماندهی گفتمان مردمی به عنوان نوعی صدای جدید در میدان برنامه ریزی را به پژوهش های آتی و همچنین دانش برنامه ریزی فضایی پیشنهاد می کند.
قواعد و چالش های نظری مؤثر بر مداخلات مرمتِ سازه ای میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
105 - 132
حوزههای تخصصی:
مداخلات مرتبط با حفاظت ومرمتِ سازه ای میراث معماری به دلیل هدف قرار دادن توأمان حفاظت از جان انسان ها و حفظ دارایی فرهنگی می توانند پی آمدهای متفاوت و گسترده تری را متوجه اثر تاریخی و کاربران آن نمایند. ازاین رو چگونگی طراحی و اجرای اصولی اقدامات مداخلاتی مذکور مبتنی بر مبانی نظری شفاف و قابل کاربرد ضرورت می یابد؛ اما به نظر می رسد که وجود سطحی از کلی نگری به مباحث نظری و عدم شفافیت درنحوه ارزیابی برخی اصول، باعث سردرگمی مرمّتگران سازه درزمینه ایجاد اتصال مناسب میان مباحث نظری و مداخلات اجرایی شده است. ازاین جهت، پژوهش به دنبال یافتن قواعد راهنما به منظور ارزیابی و اتخاذ رویکردهای مناسب در روند طراحی و اجرای راهکارهای مداخلاتی و همچنین چالش های فراروی کاربست مناسب آن ها در ارتباط با مداخلات مرمتِ سازه ای در میراث معماری، رهنمودهای مکتوب صاحب نظران این حوزه را مورد بررسی قرار داده است. پژوهش از گونه کاربردی است و رویکرد کیفی را دنبال می کند. داده های مورد نیاز ازطریق مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و تجزیه و تحلیل اطلاعات برمبنای تحلیل محتوای منابع مکتوب حاصل شده است. نتایج حاصل از پژوهش در قالب دو دسته قواعد راهنمای حفاظتی و فنّی (18 مورد) درراستای جهت گیری مناسب مداخلات مرمتِ سازه، چالش های کاربرد این قواعد نظری و راه کارهای برون رفت از این چالش ها ارائه شده است.
تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
45 - 59
حوزههای تخصصی:
بررسی تفاوت فضایی در محدوده های جغرافیایی مختلف در سال های اخیر مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته است و به شکل چشم گیری توجهات سیاسی را به خود جلب کرده است. وجود تفاوت های فضایی در مناطق مختلف جهان باعث شده یک، دو یا چند منطقه از وضعیت مناسب خدمات عمومی و بالطبع شکوفایی اقتصادی- اجتماعی برخوردار بوده و نقش عمده ای در ایجاد درآمد و تولید ملی ایفا کنند. این امر می تواند منجر به عقب نگه داشتن مناطق دیگر از توسعه و افزایش شکاف و نابرابری بین مناطق و نواحی مختلف شود. هدف اصلی این مقاله تحلیل تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی از طریق استخراج مولفه ها، عوامل و شاخص های تأثیرگذار بر این مفهوم و رابطه این مولفه ها با فاصله گرفتن از مرکز منطقه، استان و خوشه است. در این راستا اطلاعات مربوط به 57 شهرستان واقع در محدوده منطقه البرز جنوبی استخراج و با استفاده از روش های تحلیل عاملی و خوشه ای عوامل و مولفه های فضایی توسعه در این مناطق احصا و مقادیر فاصله از مرکز خوشه، استان و منطقه محاسبه و رابطه بین عوامل مختلف توسعه با بعد فضایی از طریق روش همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد با فاصله گرفتن از مرکز منطقه و استان شرایط اقتصادی-اجتماعی تقلیل یافته اما وضعیت کالبدی (فقط برای فاصله از مرکز منطقه) و اکولوژیکی بهبود پیدا می کند. لذا می توان گفت تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی منجر به شکلگیری یک الگوی متمرکز در این منطقه شده که با انباشت و شکل گیری قطب های رشد در مراکز قدرت و متعاقباً کاهش کیفیت اکولوژیکی و خدماتی آن همراه بوده است.
مطالعه تطبیقی نقش انسان-ماهی در نگاره های داستان حضرت یونس در قرآن و تجلی اول ویشنو در آئین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن و اسطوره های هند، از موضوعاتی هستند که پژوهشگران،کمتر به مقایسه و تطبیق آنها پرداخته اند. نگارگران زیادی، این داستان ها را تصویرسازی کرده اند که بررسی آنها می تواند به بازنمایی مفاهیم و معانی درونی دین کمک کند. این مقاله، داستان یونس(ع) در قرآن را با داستان هندی مربوط به تجلّی اول ویشنو(خدای نگهدارنده) در ادیان هندو، مورد بررسی قرار داده است تا به هدف پژوهش که شناسایی و کشف معانی، در نگاره های این دوتمدن است، دست یابد. برای دست یابی به این هدف، نگارنده در صدد پاسخ به این سوالات بوده است:1.چه شباهت ها و تفاوت هایی در نگاره های یونس(ع) و ویشنو، وجود دارد؟2.علت استفاده از تصویر انسان-ماهی در دو تمدن اسلامی و هندی چیست؟ برای رسیدن به این مقصود، نگارنده نشانه های نمادین در نگاره های اسلامی و هندی را موردبررسی قرار داده است. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه پژوهش، شامل شش نگاره از هنر اسلامی و هنر هندی است.همچنین شیوه تحلیل آثار کیفی است. بررسی ها نشان داده است که شمایل یونس(ع) و ویشنو در ترکیب با ماهی، تاثیرات نقوش اساطیری از انسان-ماهی را نشان می دهد اما معانی متفاوتی از این تصویر در این دو تمدن دریافت می شود. به نظر می رسد باورهای اساطیری درعلت استفاده از این موجود ترکیبی، بسیار تأثیرگذار بوده است. تصویرگران داستان یونس(ع)، با تاثیرپذیری از معنی نمادین این نقشمایه در اساطیر،داستان قرآن را تصویرسازی کرده اند. همینطور در داستان ویشنو نیز تصویرگران هندو بسیار به منابع اسطوره ای پایبند بوده اند و اعتقادات دینی خود را با ترکیب عقاید اسطوره ای به نمایش گذاشته اند.
کاربست مهندسی کانسی در طراحی ماسک سی پپ برای بیماران مبتلا به آپنه خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری آپنه خواب در دنیا رو به افزایش است اما سازگاری و انطباق بیماران مبتلا به آپنه خواب با بهترین روش درمان، یعنی دستگاه سی پپ کمتر از ۵۰ درصد می باشد. در نتیجه ی مطالعات انجام شده، علت اصلی این معضل عدم سازگاری فیزیکی و همچنین فقدان ارتباط عاطفی ماسک دستگاه سی پپ با نیازهای روانی و عاطفی بیمار اعلام شده است. این پژوهش با هدف بهبود طراحی ماسک سی پپ از رویکرد طراحی احساس گرا بهره گرفته است تا مسائل روانی و تجربه عاطفی بیمار با ماسک را در نظر بگیرد و محصول سبب ایجاد تجربه ای معنادار، کاربردی و لذت بخش طراحی شود. برای دستیابی به هدف مورد نظر این پژوهش، روش مهندسی کانسی به کار گرفته شد تا احساسات و خواسته های کاربران شفاف سازی و به داده های کمی و نظام مند تبدیل شود. بدین منظور کلمات کانسی در تناسب با نیازهای احساسی کاربران تعیین شد. ۳۰ کاربر، شش نوع ماسک سی پپ را با استفاده از پرسشنامه استاندارد کانسی با پایایی قابل قبول در قالب شیوه افتراق معنایی ارزیابی کردند. در ادامه ضمن تحلیل با استفاده از روش های آماری چندمتغیره، شامل تحلیل ضریب همبستگی، تحلیل مولفه اصلی و تحلیل عاملی، مهمترین ویژگی های طرح نهایی ماسک سی پپ مشخص شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد که طراحی احساس گرا و مهندسی کانسی می تواند به بهبود انطباق بیماران با ماسک سی پپ منجر شود و انگیزه بیماران را برای ادامه درمان افزایش دهد. یافته ها به طراحان امکان می دهد تا محصولاتی سازگارتر با نیازهای احساسی و فیزیکی بیماران طراحی کنند. نتایج نهایی حاکی از آن است که ویژگی های پیشنهادی برآمده از نیازهای احساسی و عاطفی کاربران نهایی در طراحی، باعث بهبود تجربه کاربری و افزایش رضایت بیماران می شود.
استحکام بخشی اسناد کاغذی با استفاده از نانو ذرات کتیرا
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوآوری، ارزیابی نانو ذرات صمغ کتیرا، بهینه سازی جهت استحکام بخشی و بازگرداندن قوای مکانیکی و پایداری به اسناد کاغذی تاریخی است. روش و رویکرد پژوهش، کاربردی بوده و به روش تحلیلی- مقایسه ای است که شامل یافته اندوزی و گردآوری اطلاعات از طریق آزمایش های مرتبط با موضوع پژوهش چون آزمون های pH سنجی، مقاومت مکانیکی، آنالیز SEM، آنالیز پتانسیل زتا جهت بررسی عمق نفوذ و پایداری بالا و رنگ سنجی روی نمونه ها بوده است. نانو ذرات کتیرا با درصدهای وزنی مختلف استحصال شده و جهت بالابردن میزان pH آن، هیدرواکسیدکلسیم و جهت افزایش انعطاف پذیری، گلیسرول به آن افزوده شد. تیمار حاصل روی نمونه های کاغذی اسپری شده و سپس تحت پیرسازی رطوبت- دما به شماره استاندارد 4706- ISIRI به مدت 12 روز کامل و پیرسازی نور به شماره استاندارد 3e02-6819 ASTM Dبه مدت 6 روز کامل قرار داده شد. نتایج نشان داد که در آزمونpH سنجی، pH نمونه های تیمار شده قبل و بعد از پیرسازی نسبت به نمونه شاهد افزایش یافته و در محدوده قلیایی قرار گرفته و به عبارتی تا 40% افزایش داشته است. آنالیز SEM، پیوند فیزیکی الیاف شکسته را گزارش داد. آنالیز مقاومت مکانیکی نمونه ها قبل و بعد از پیرسازی، در نمونه های روزنامه، افزایش نیروی 3 تا 15% بسته به میزان صمغ مصرفی را نشان داد. نتیجه آنالیز رنگ سنجی، عدم تغییرات رنگ و کدورت ماده استحکام بخش را اعلام نموده است. در آنالیز پتانسیل زتا، اندازه ذرات ماده، 4.5 تا 5 نانومتر به دست آمده که عمق نفوذ بالا و پایداری را در جهت استحکام بخشی نشان می دهد.
ارزیابی ریسک حریق در میراث فرهنگی و موزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
26 - 31
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی به عنوان نماد هویت و فرهنگ یک جامعه نیاز به حفاظت و نگهداری دارد. یکی از مهم ترین خطرهایی که میراث فرهنگی را تهدید می کند، حریق است. حریق به طرق مختلف منجر به بروز آسیب به میراث فرهنگی می شود. بدین لحاظ محافظت میراث فرهنگی در برابر حریق، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ارزیابی ریسک حریق یکی از مراحل مهم در تدوین برنامه مدیریت ریسک حریق است که در میراث فرهنگی و موزه ها به دلیل حائز ارزش بودن آن ها به شیوه ای متفاوت از سایر بناها محاسبه می شود. در این مقاله سعی شده است دو مدل ارزیابی ریسک حریق در میراث فرهنگی و موزه ها معرفی شود. مدل CPRAM یک مدل کمّی است که با استفاده از چهار معیار، خطر حریق را اندازه گیری می کند. در این مدل عواملی مثل نوع کاربری و دسترسی آتش نشانان به بنا در اندازه خطرِ ارزیابی شده، تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر، مدل ABC یک مدل کیفی است که خطر حریق را با استفاده از سه عامل دوره بازگشت، میزان آسیب وارد شده و نسبت ارزش هر اثر نسبت به ارزش کل مجموعه رتبه بندی می کند. این مقاله با تمرکز بر اهمیت محفاظت از میراث فرهنگی و موزه ها در برابر حریق، به ضرورت برنامه ها و مدلسازی های جامع در این زمینه اشاره می کند.
پایایی و پویایی هویت فرهنگی در فضاهای سکونتی معاصر موردپژوهی: فضاهای سکونتی کرمانشاه از سال 1360 تا کنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت فرهنگی و تحلیل ابعاد و مولفه های آن، از مهم ترین مسائل پیش روی جوامع درحال توسعه است که به مفهومی پر تناقض و پیچیده تبدیل شده است. یکی از کلان شهرهای درحال توسعه، شهر کرمانشاه است که به ویژه با بلندمرتبه سازی های دهه های اخیر، فرهنگ سکونت و معماری سکونتگاه های آن دگرگون شده است. سؤال پژوهش این است که هویت فرهنگی با معماری فضاهای مسکونی چه نسبتی دارد؟ و نسبت پایایی و پویایی هویت فرهنگی با معماری فضاهای مسکونی کرمانشاه در دهه های اخیر چگونه است؟ هدف از این پژوهش مطالعه تطبیقی پایایی و پویایی هویت فرهنگی و معماری فضاهای مسکونی شهر کرمانشاه از دهه 60 تا حال حاضر است.در این پژوهش، فضاهای سکونتی ساخته شده در بخشی از محله 22 بهمن کرمانشاه، از دهه 60 تا کنون، در چهار گونه ویلایی اولیه و متأخر و آپارتمانی اولیه و متأخر بررسی شده است. در ادامه با کمک راهبرد پس کاوی و روش تحلیل محتوای کیفی مشاهدات گونه های سکونتی و مصاحبه های ساکنین آن ها بررسی و با استفاده از استقرا و قیاس کدگذاری و طبقه بندی داده ها صورت گرفته است. کدگذاری در سه حوزه گرایش های فردی، اجتماعی و محیط زیست در ارکان ساخت فضاهای سکونتی انجام شده و میزان و نسبت پایایی و پویایی در منابع و قواعد هویت فرهنگی در گرایش های سه گانه، تحلیل و ارزیابی شده است. در نهایت شدت و ضعف پایایی و پویایی در هریک از مولفه ها در فرهنگ سکونت و معماری فضاهای سکونتی مورد مطالعه تطبیقی قرار گرفته است.
جلوه هایی از اسطوره در هنر: بررسی برخی ظروف آیینی در مراسم یسناخوانی
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
119 - 138
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن این امر که هنر در طول تاریخ همواره یکی از قالب هایی بوده که بشر تفکرات خود را از طریق آن منعکس می ساخته است، یکی از راه های شناخت اندیشه های انسان در دوره های گذشته بررسی آثار هنری برجای مانده است. آثار هنری کاربردی یا به عبارتی ابزارهایی با جلوه های هنری از مفیدترین سوژه های بررسی برای تدقیق در اندیشه بشر در طول تاریخ هستند. هدف پژوهش حاضر درک اندیشه های اساطیری دین زرتشتی از طریق بررسی ظروف مورد استفاده در آیین یسناخوانی است که یکی از مهم ترین آداب دینی جمعی زرتشتیان به شمار می آید. پرسش های پژوهش عبارتند از اینکه ابزار آیینی در مراسم خوانش یسنا چه اندیشه های اساطیری را برای ما آشکار می کنند؛ و اینکه چگونه می توان از پس نمودهای عینی اندیشه ها در مراسم مذکور به باورهای نهفته در آنها پی برد. روش های مورد استفاده عبارتند از مطالعه میدانی: شرکت در مراسم خواندن اوستا، تهیه عکس از ابزارها و مصاحبه با موبدان برگزارکننده مراسم؛ مطالعه کتابخانه ای: بررسی پیشینه باورهای زرتشتی، شناخت اساطیر زرتشتی؛ و در نهایت بررسی تحلیلی برای شناخت شیوه های جلوه اسطوره ها و باورها در ابزار آیینی است که در متن مقاله پس از معرفی هر کدام از ابزار آیینی آمده است. با بررسی های انجام شده امکان درک اسطوره های جاری در اندیشه پیروان آیین زرتشتی از ابتدای شکل گیری این دین و آیین هایش از طریق مطالعه ظروف مذکور تا حد زیادی ممکن شد. از یافته های تحقیقی می توان به این اشاره کرد که زرتشتیان چگونه در آیینی که آن را راهی برای کمک به برقراری نظم جهانی می دانسته اند، عناصری را گنجانده اند که در راستای هدف برگزاری آن مراسم، یعنی همان برقراری نظم کیهانی باشد. آیین های زرتشتی و به خصوص آیین های نیایشی آن، آیین هایی بسیار پرزحمت و دقیق اند و به ابزار و آلات و ظروف و اعمال و نیایش های خاصی برای برگزاری آنها نیاز است. شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد اما هرکدام از قطعات موجود در آیین های زرتشتی و نیز هریک از اعمال آیینی مرتبط با آنها از پیشینه ای اساطیری برخوردار است و درواقع شکلی نمادین از حقیقتی عظیم تر محسوب می شود.
مقام عرفانی آینگی در نگاره بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقل حکایت «مناظره نقاشان رومی و چینی» توسط مشاهیر عرفان و حکمت، حاکی از ارزش فراادبی آن است. بهزاد که به مصورسازی این حکایت همت گماشته، از قواعد نشانه شناختی برای تمامیت نمایش رموز حکایت عرفانی بهره گرفته و هدف این پژوهش، کشف سویه های عرفانی نگاره براساس مبانی نمادشناسی و همسو با عرفان ابن عربی است. به عبارتی مسئله محوری تحقیق که با روش تحلیل زمینه ای انجام شد، بدین قرار است که نمادشناسی عناصر بصری نگاره همراستا با مبانی عرفان ابن عربی به چه نحو خواهد بود؟
مضمون اصلی این نگاره، مقام آینگی یا اشراق هنرمند با الهامات ربّانی است که با نقوش یکسان دو طاق نشان داده شده و با تشعیر یک بیت از نظامی و نگاه خیره و متعجب پادشاه و اطرافیان به سمت این دو طاق یکسان، مؤکد شده است. نقاش رومی، نماینده جبرئیل، مصوّر صور ملکوتی و نقاش چینی، نماینده هنرمند در مقام آینگی صور ملکوتی است. ملکوت با تصویر درختان سدر و هوای مطبوع با نمایش یک تکه ابر در فضای صورتی و آرامش بدون ازدحام با ترسیم دو پیکره نمایش داده شده است. ترسیم پیکره زن و مردی جوان روبروی یکدیگر برای تجسم عشق و جوانی در بهشت و انتخاب رنگهای شادِ صورتی، زرد و نارنجی برای ترسیم لذت و سرور و بکارگیری رنگ لاجوردی لباسها، نماد معرفتی است که با کتاب در دست مرد تکمیل شده است. حیات معنوی در طراوت درختان و هماهنگی اجزاء در ترکیب مثلثی آن و مفهوم بازگشت انسانِ رستگار به جایگاه اولی در حرکت دایره وار پرندگان رمزگذاری شده است.
ارزیابی و تحلیل مؤلفه های حیاتی رشد هوشمند شهری در شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
89 - 108
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های زیادی در زمینه توسعه فضایی مواجه هستند. رشد پراکنده و افقی شهرها و عدم رعایت نظام توزیع کاربری اراضی و نیز عدم تناسب بین رشد خدمات و زیرساخت های شهری، مناطق شهری را از نظر معیارهای پایداری و کیفیت زندگی با انواع مسائل همچون حاشیه نشینی، ترافیک، کمبود مسکن و مشکلات زیست محیطی روبرو ساخته است. رشد هوشمند به عنوان پاسخی برای تداوم مشکلات توسعه پراکنده و نتایج منفی آن به وجود آمده است. رشد هوشمند گزینه هایی در حوزه حمل ونقل، مسکن، مشاغل و امکانات رفاهی (شامل خدمات فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و آموزشی) ارائه می دهد و از برنامه ریزی های جامع برای هدایت، توسعه، طراحی، مدیریت، احیاء و ساخت جوامع استفاده می کند؛ هدف این پژوهش بررسی و شناخت شاخص های رشد هوشمند شهر خوی می باشد. این پژوهش کاربردی و آمیخته و باتوجه به ماهیت داده ها از نوع غیرتجربی است. برای شناسایی ابعاد گوناگون رشد هوشمند با استفاده پنل متخصصین و کارشناسان، 30 شاخص گوناگون در قالب 3 مؤلفه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، مطالعه و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. در گام نخست، با استفاده از تحلیل عاملی اقدام به کاهش شاخص ها و استخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان رشد هوشمند پرداخته و پس از آن رتبه بندی شده اند. براساس محاسبات انجام شده، داده های موجود برای تحلیل عاملی مناسب تشخیص داده شدند. باتوجه به ملاک کیسر 10 عامل دارای مقدار ویژه بالاتر از یک برای عوامل مؤثر بر رشد هوشمند شهری استخراج و در مجموع ده عامل با بار 949/5 واریانس کل رشد هوشمندی را تبیین می کنند.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
شکل گیری مدارس نوین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
89 - 126
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی همواره تحت تأثیر تحولات فرهنگی، اجتماعی و تکنولوژیکی دستخوش تغییرات شده اند. این تغییرات، به ویژه در معماری مدارس، متناسب با شرایط فرهنگی، نیازهای آموزشی و تأثیرات خارجی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی- تاریخی است که ترکیبی از تحلیل اسناد و مدارک تاریخی به بررسی سیر تحول معماری مدارس نوین در ایران طی دوره های قاجار و پهلوی اول و دوم (۱۲۵۰ تا ۱۳۲۰ شمسی) می پردازد. روش پژوهش بر پایه مطالعات اسنادی - کتابخانه ای، بررسی تطبیقی و بازدیدهای میدانی استوار بوده و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که معماری مدارس از اواخر قاجار، تحت تأثیر ورود نهادهای خارجی، میسیونرها و اندیشه های مدرن غربی دگرگون شده است. این تأثیرات در سازمان دهی فضاها، نحوه طراحی ساختمان ها، تغییر در شیوه استقرار کلاس ها و استفاده از مصالح مدرن مشهود است. مدارس از ساختار سنتی درون گرا فاصله گرفته و به سمت برون گرایی و الگوهای فضایی اروپایی سوق یافته اند. از مهم ترین تغییرات کالبدی می توان به تحولات در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، افزایش تعداد کلاس ها، تغییر در ابعاد و تناسبات فضاهای آموزشی و ارتقای کیفیت نورگیری اشاره کرد همچنین، تلفیق سبک های معماری سنتی و اروپایی منجر به شکل گیری بناهایی با سبک التقاطی شد که در آن ها، علاوه بر حفظ برخی عناصر بومی، از شیوه های مدرن ساخت، فناوری های جدید و روش های بهینه سازی فضا بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که معماری مدارس نوین در ایران بازتابی از تغییرات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی بوده و تحت تأثیر سیاست های کلان کشور در دوران قاجار و پهلوی بوده است. این پژوهش می تواند زمینه ای برای مطالعات تکمیلی در حوزه معماری فضاهای آموزشی نوین، بررسی تأثیرات سبک های وارداتی و تطبیق آن با نیازهای آموزشی معاصر فراهم نماید
بررسی وضعیت شاخص های پایداری محیطی شهر چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89-104
حوزههای تخصصی:
شهر چابهار، در دهههای اخیر با مشکلات و مسائل عدیدهای همچون آلودگیهای زیست محیطی، کاهش توان اکولوژیک، مسائل محیطی، افزایش بار وارده بر محیط زیست، افزایش شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی (بیش از ۵۰ هزار نفر)، و ... مواجه بوده است که پایداری محیطی شهر را تحت تاثیر قرار داده است. در این راستا این پژوهش با هدف بررسی وضعیت شاخصهای پایداری محیطزیست در شهرچابهار انجام شد. ابتدا مطالعات کتابخانهای در راستای شناخت ابعاد، شاخصها و متغیرهای پایداری محیطی انجام شد و با توجه به اطلاعات گردآوری شده، شاخصها و معیارها با توجه به وضعیت شهر چابهار شناسایی شد، و نهایتا 21 متغیر در قالب 5 شاخص به عنوان شاخصها و معیارهای پایداری محیطی شهر چابهار شناسایی شد و در قالب پرسشنامه تاثیرات متقابل طراحی و برای 10 کارشناس فرستاده شد. دادهها گردآوری و با نرمافزار میکمک تجزیه و تحلیل شدند. با توجه به هدف کاربردی این پژوهش، که استفاده از نتایج این پژوهش توسط سایر محققان و ادارات شهر چابهار است سعی شد از عواملی که به عنوان عوامل کلیدی شناخته شدند به واسطهی قدرت انعطاف و اثری که بر روی سایر عوامل دارند، شناسایی و استفاده شوند و مورد تحلیل بیشتری قرار بگیرند. نتایج حاصل از سنجش شاخصهای پایداری محیط شهر چابهار حاکی از ناپایداری در وضعیت محیطزیست شهر است ولی قرارگیری 15 متغیر از 21 متغیر پایداری محیط در محدوده عوامل کلیدی جای امیدواری را نشان میدهد زیرا این متغیرها قابلیت انعطاف و از قدرت تغییر خود و سایر متغیرها برخوردارند که باید مدنظر شهرسازان قرار بگیرد. پوشش گیاهی، روانگرایی و زمین لغزش، خشکسالی، وجود فرسایش آبی و بادی، فرسایش خاک، سیل خیزی، وجود تپههای شنی سست در جنوب شرق، عدم وجود سفره های آب زیرزمینی و بهره برداری ناچیز از آنها، پیدایش و رشد سکونتگاههای غیررسمی درون شهر چابهار، محدود بودن منابع آب سطحی، محدودیت رشد کالبدی در جهتهای غرب و جنوب و شمال، آسیب پذیر بودن اراضی شهر و دو اسکله شهر در برابر سونامی به دلیل افزایش ارتفاع أمواج؛ زمینلرزه، طوفان، نسبت ساختمانهای بادوام به کل ساختمان عوامل کلیدی در این پژوهش انتخاب شدند. متغیر پوشش گیاهی بیشترین میزان اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را بدست آورده است که حاکی از نقش بسیار مهم این عامل در پایداری محیطی شهر چابهار است که تحت تاثیر اقلیم منطقه و فقر منابع آبی است و باعث شده است از نظر سبزینگی فقیر باشد و سبزینگی و پوشش گیاهی در این شهر صرفا بصورت خطی در حاشیه محورهای تردد و به صورت لکههایی در قالب پارک است.
طراحی خلاق به مثابه پژوهش کاربست پژوهش کنش محور در طراحی نشانه گالری دیدار اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
75 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های طراحی خلاق، به کارگیری روش کنش محور -متکی بر فرایند پژوهشی- است. در روش کنش محور، طراح در مقام پژوهشگری است که آگاهانه و آزادانه مسائل طراحی را از درون موضوع سفارش خود شناسایی می کند و روش های متنوع و متناسب با موضوع را برای خلق یک اثر خلاق انتخاب و ترکیب می نماید. این مقاله، با هدف «تجسم مؤلفه های هنر معاصر» و «توسعه جریان های گرافیک خلاق» در فرایند طراحی نشانه، به روند طراحیِ پژوهشی نشانه «گالری دیدار» اصفهان می پردازد و در پی پاسخ به این مسئله است که چگونه می توان نشانه ای خلاق مبتنی بر «مؤلفه های هنر معاصر» و «نام» و «فعالیت های پیشروِ» گالری دیدار طراحی کرد. روش تحقیق از نظر نوع کیفی، از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی و تحلیلی است. نگارنده به روش کنش محور از چهار حوزه شناختی «گرافیک و رسامی نشانه»، «طراحی فرایندگرا و روش خلاقیت تریز»، «هنر و گالری های معاصر» و «فلسفه ساختارگرا و پساساختارگرا» بهره گرفته و با انتخاب و مستندسازی اطلاعات کارآمد در چهار حوزه مذکور و تحلیل و ارزیابی این اطلاعات و ترکیب یافته های حاصل از آن، پاسخی خلاقانه-انتقادی به مسئله طراحی نشانه گالری دیدار می دهد. جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی-کتابخانه ای و گزینش هفده لوگو از وب سایت های موزه های هنرهای معاصر جهان میسر شد. نتیجتاً در طراحی نهایی، طراح با ایجاد تغییر در ابزار ِرسامی و رویکرد طراحانه و نیز، با تعمیق اثر -به واسطه ایده یابی از گزاره های فلسفی (به ویژه شالوده شکنی دریدایی)- وجه خلاقانه و اندیشمندانه لوگو را افزایش داده است تا حدی که نشانه گالری ضمن ماهیت کارکردی خود، یک اثر پژوهشی و هنری تلقی شود.