فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۵۲ مورد.
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۰۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: از آنجا که زلزله اثرات مخرب بالایی دارد، رسیدن به ساختاری سازه ای که بتواند در مقابل نیروهای مخرب جانبی افقی مانند، باد و زلزله؛ پایداری و دوام کافی داشته باشند، یکی از اهداف معماران و مهندسان طراح بلندمرتبه است. در این تحقیق به دنبال معرفی الگوی طبیعی زنده ای هستیم که ما را به سوی تأمین استحکام سازه ای در مقابل نیروی جانبی زلزله و کاهش آثار تخریبی آن به کارایی مناسب سوق دهد. روش ها: روش پژوهش حاضر، بصورت توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، تحلیل داده ها به روش دلفی متخصصین و با سنجش اعتبار داده ها طبق نظرات 46 نفر از متخصصین رشته معماری و سازه به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند صورت گرفته است. نتایج حاصل از پیمایش با تحلیل نتایج پرسشنامه ها به روش های دستی و نرم افزار تحلیل داده های آماری SPSS در تبیین تحلیلی عوامل اصلی انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که تحقق پایداری لرزه ای ساختمان های بلندمرتبه، به کمک چهار عامل ترکیبی اصلی: «معماری لرزه پذیر طبیعت گرا»، «معماری سبز پایدار»، «معماری پایدار محیطی» و «هندسه لرزه پذیر پایدار» بعنوان شاخصه های اصلی در طراحی معماری برج بایونیک لرزه پذیر میسر می باشند. نتیجه گیری: در پایان براساس چهار راهبرد اکتشافی حاصله، تبیین راهکارهای متناسب با نتایج تحقیق یعنی اصول نظری: عامل تحقق معماری پایدار لرزه پذیر بلند مرتبه با الگوگیری از موجودات زنده، به عنوان دستاورد منطبق با خواسته ها و معیارهای کسب شده در تحقیق حاضر، ارائه شده اند. نتیجه کار تحقیق بیانگر آن است که برج های پایدار لرزه پذیر با الگوی موجودات زنده به نحو احسن از توانمندی لازم در مقابل زلزله برخوردارند
روند بهره برداری و تحولات باغ مسعودیه تهران، با تکیه بر اسناد و کاوش باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
55 - 76
حوزههای تخصصی:
مسعود میرزا پسر ناصرالدین شاه، بناهایی چند در محدوده تهران ناصری ساخت که عمارت مسعودیه از چشمگیرترین آن ها است. این عمارت، مجموعه ای از بناها و فضاهای واجد ارزش تاریخی در مرکز شهر تهران است. این مجموعه در سال 1247 شمسی به وسیله مسعود میرزا از نظام الملک خریداری و به مسعودیه شهرت یافت. در سال ۱۲۹۵ قمری این عمارت به دستور ظل السلطان و به سرکاری رضا قلی خان در زمینی به وسعت حدود ۴ هزار مترمربع و مرکب از بیرونی و اندرونی و دیگر ملحقات بنا شده است. این عمارت در برگیرنده هفت سازه معماری بوده که با دو حیاط به یکدیگر راه داشته و هریک بافتی جداگانه داشته اند. ساختارها در پوششی از دو باغ سبز قرار داشتند که یکی از باغ ها از سر در تا حیاط مقابل دیوان خانه امتداد داشته و به وسیله ستون های آجری و نرده های چوبی به دو بخش تقسیم می شد و باغ دوم، دیگر بناها را پوشش می داد. در بخش انتهایی باغ اصلی عمارت دیوان خانه با حوض دایره ای شکل جای دارد که در دوره قاجار با شعاع دو متر آجرفرش بوده است. عمارت مسعودیه علاوه بر کارکرد اصلی خود، در ادوار مختلف عملکردهای متفاوتی داشته و متناسب با هر دوره دستخوش تغییر و تخریب بوده است. با توجه به وضعیت مبهم ضلع غربی مجموعه و نحوه ارتباط حیاط ها با یکدیگر و نیز ارتباط ضلع غربی مجموعه با خیابان ملت از اهداف و پرسش های اصلی پژوهش های باستان شناسی محوطه مسعودیه تهران بود؛ بنابراین، روش تحقیق به لحاظ ماهیت از نوع تفسیری-تاریخی است. درنتیجه مقاله حاضر در تلاش است با بررسی اطلاعات موجود در نقشه های عبدالغفار و نوسکوف، عکس هوایی سال ۱۳۳۵ ه.ش. متون تاریخی، اسناد خریدوفروش، تصاویر موجود در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به همراه نتایج کاوش های باستان شناسی انجام شده به تجزیه وتحلیل روند شکل گیری و ساخت مجموعه تا در اختیار میراث فرهنگی قرار گرفتن را بپردازد.
رویکردهای عکاسی خیابانی در ثبت وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ژانرهای عکاسی که وابسته به زندگی مردم است، عکاسی خیابانی است. این ژانر، شکلی از عکاسی مستند است، اما قطعاً گزارش نیست و به ندرت داستانی را بیان می کند. تحقیق حاضر بر آن است تا رویکردهای عکاسی خیابانی را در رویدادهای ثبت شده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران شناسایی و موردبررسی قرار دهد؛ رویدادهایی که مهم ترین مقاطع سیاسی و اجتماعی ایران را در سال های 1357 و 1360ه.ش در برمی گیرند و مجموعه ای از سوژه های ناب را فراهم می سازند. عکاسانی که از جوامع مختلف در این وقایع حضور داشتند؛ توانستند از ژانر عکاسی خیابانی به خوبی استفاده کنند و رویکردهای متنوعی را به نمایش بگذارند. به همین دلیل و با توجه به اینکه تاکنون، چه در نمایشگاه های عکاسی و چه در تحقیقات کاربردی، توجه بسیار کمی به این ژانر عکاسی در این مقطع زمانی خاص شده، مطالعه این آثار اهمیت می یابد. پرسش اصلی این است که: چه رویکردهایی در عکاسی خیابانی وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران به کار گرفته شده است؟ این تحقیق در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی، مطالعات کتابخانه ای و الکترونیکی تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که از میان رویکردهای شش گانه، رویکرد تهاجمی در هر دو واقعه بیشتر مورداستفاده قرار گرفته و رویکرد کلاسیک و مستند اجتماعی در واقعه جنگ تحمیلی کمتر مدنظر بوده است. علت این امر را می توان در ماهیت و جز جدانشدنی این قبیل واقعه ها که درگیری و تهاجم است، جستجو کرد.
ارزیابی مولفه های کالبدی مساکن حاشیه شهر منطبق با سبک زندگی مهاجرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
کالبد معماری بیانگر هویت ساکنین می باشد. از این روی، عامل شکل دهنده به مساکن در حاشیه شهر، بازتاب مولفه های هویتی مهاجران است که سازنده سبک زندگی آنهاست. این درحالیست که الگوی مسکن در حاشیه شهر، اغلب براساس سبک زندگی غالب در جامعه شهری است و با نیازهای واقعی مهاجران مطابقت ندارد. بنابراین ارائه مولفه های کالبدی مسکن پاسخ مناسبی به انطباق این الگوها با سبک زندگی مهاجران است. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی میزان ارتباط مولفه های کالبدی مسکن با سبک زندگی مهاجرین می باشد؛ لذا ابتدا ریزمولفه های این دو مبحث با روش تحلیلی-توصیفی استخراج گردید. سپس باروش کیفی و بهره گیری از مصاحبه با 11 نفر از متخصصین ارتباط ریزمولفه های کالبدمسکن با سبک زندگی شناسایی گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار MAXQDA انجام شده است. یافته ها نشان می دهد در بعداجتماعی تاثیر ساختارخانواده و شغل بر سازماندهی فضایی و الگوی مسکن در بالاترین اولویت می باشد. درحالی که در بعدفرهنگی تاثیر باورهای مهاجران بر سازماندهی فضایی و همچنین تاثیر قومیت بر سازماندهی فضایی و موقعیت مسکن بالاترین اولویت را دارد.
نقش حافظه ی شناختی در رویداد پذیری مراکز تجاری بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: مراکز تجاری ایران مال و امارات مال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
پرداختن به فضا و یا فضاپژوهی از حوزه هایی است که دستاوردهای آن می تواند طراحی فضا و تجربه ی آن را تغییر دهد. در همین راستا، این پژوهش در پی تفسیر نقش حافظه ی شناختی از منظر علوم شناختی در مواجهه با نظام فضایی و نظام نشانه ای در رویداد پذیری فضاهای بزرگ مقیاس است. روش شناسی این پژوهش در دستگاه تفسیری، به صورت کیفی و توصیفی است و با استفاده از فنون نگاشت رفتاری و نگاشت شناختی داده های تجربی استفاده کننده ی فضا را در دو مرکز تجاری با مساحتی بیش از یک میلیون مترمربع در تهران و دبی (ایران مال و دبی مال)، برداشت کرده است. فهم و تفسیر تجربه ی کاربران از نمونه ها نشان دادند که هر دو نظام، کاربرد و اثرگذاری متفاوتی در رویدادپذیری فضا دارند. نسبت نظام فضایی در رویداد پذیری بیشتر از نظام نشانه ای و سهم نظام نشانه ای در مسیریابی، به خاطرسپاری و به یاد اوری فضا در حافظه ی انسان بیشتر است.
اولویت بندی مؤلفه های بازآفرینی فضاهای شهری (نمونه مطالعاتی: مسجد میدان شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
101 - 114
حوزههای تخصصی:
مسجد تاریخی میدان بناب به عنوان یک بافت تاریخی ارزشمند دارای مسائل و مشکلاتی شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های بازآفرینی فضاهای شهری، مسجد میدان شهر بناب از دیدگاه خبرگان انجام گرفته است و از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی به شیوه کیفی-کمی انجام شده است. در بخش کیفی اطلاعات از طریق مصاحبه با 40 نفر خبره که به شکل هدفمند انتخاب شده بودند و هفت معیار کالبدی-فضایی، حرکت-دسترسی، کاربری-فعالیت، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و منظرشهری شناسایی شد. در بخش کمی با استفاده از روش MARCOS و وزن معیارها محاسبه شده است. براساس نتایج مؤلفه کالبدی -فضایی (722/0)، بیشترین تأثیر و مؤلفه حرکت – دسترسی ( 579/0) کمترین تأثیر را در بازآفرینی فضاهای شهری، مسجد میدان بناب داشته اند و در نهایت پیشنهاد می شود جهت بازآفرینی فضاهای شهری، مسجد میدان بناب به 7 معیار به دست آمده در این تحقیق بالاخص مؤلفه های کالبدی -فضایی نگاه ویژه ای داشت.
تحلیل پایداری سازه در خانه های دوره پهلوی اول در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
45 - 58
حوزههای تخصصی:
معماری معاصر ایران، از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی به هرج و مرج و آشفتگی دچار شد. در این دوران، ما شاهد احداث هم زمان ساختمان هایی هستیم که از لحاظ نیارشی هرکدام بیانگر یکی از مکاتب فکری ساخت، در دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند. پایداری سازه ای نقش اساسی در پایداری ساختمان ها در برابر عوامل محیطی دارد، زیرا متضمن پایداری کل ساختار فرم ساختمان و معماری آن است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مسئله پایداری سازه در ساختمان های عهد پهلوی اول بررسی می شود. این واکاوی، موضوعاتی ازجمله دیوارهای نسبی و آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای را شامل می شود. هدف از این مطالعه و پژوهش، بررسی ایستایی ابنیه دوره پهلوی اول به منظور بهبود پایداری این بناها ی ارزشمند و نجات آن ها در برابر زلزله و به سازی و پایداری لرزه ای است. برآیند این مقاله، با توجه به شکل، فرم وغالب ساختمان های احداث شده در دوره پهلوی اول امکان بررسی دیوارهای نسبی و اظهارنظر درخصوص پایداری سازه های مرتبط را فراهم می آورد. این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش است: نخست، مسئله نیارش است و همچنین، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در پایداری خانه های سنتی شهر کرمانشاه کدام اند؟ و دوم، آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای در خانه های عصر پهلوی اول متأثر از چیست؟. روش تحقیق در این پژوهش، روش ترکیبی (کمی/کیفی) و جمع آوری، تحلیل و محاسبه دقیق داده ها است. بنابراین، درخصوص دیوارهای نسبی از روش کمی و در بررسی آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای و در ادامه، مقایسه یافته ها و نتیجه گیری از سنجش کیفی استفاده شده است. در این مقاله، برای گردآوری اطلاعات از روش مشاهده میدانی، محاسبات و فن اسنادی کتابخانه ای بهره برده شده است. نتایج این پژوهش با استناد تصاویر و آثار و نقشه ها، محاسبات دیوار نسبی، مطابق با آیین نامه ۲۸۰۰ و نشریه ۳۶۰ است. نتایج نشان دهنده آن است که بررسی فاکتورهای نیارش (پایداری سازه) ازجمله دیوار نسبی و عوامل سازه (شاخصه ها) به کاررفته در خانه های تاریخی دوره پهلوی اول در بحث ایستایی، وضعیت هم سان دارد و موتیف های به کار برده شده نیز متأثر از بنیان های فکری معماری ایران است.
مکان یابی پایگاه مدیریت بحران و با استفاده از روش سلسله مراتب تحلیل AHP در منطقه 3 شهر تهران
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
140 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انسان همواره با بلایا و بحران های طبیعی و انسان ساخت رو به رو بوده است. هر چند اجتناب از بحران ممکن نیست اما با طراحی مناسب می توان از صدمات این بحران ها کاست. مخاطرات محیطی یکی از موانع اصلی تحقیق توسعه پایدار در سکونتگاه های انسانی است. برای کاهش صدمات ناشی از بحران هایی نظیر زلزله، سیل، و کاهش میزان خسارت وارده به شهرها ساخت و نحوه رشد در شهر و سکنی گزینی جمعیت عواملی مانند مکان یابی مناسب پایگاه مدیریت بحران نقش بسزایی در کاهش صدمات دارد، چرا که استقرار پایگاه های مدیریت بحران یکی از عوامل مهم برای مقابله با بحران های احتمالی در مناطق بحران زده، اسکان موقت حادثه دیدگان است.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش مکان یابی مناسب جهت احداث پایگاه مدیریت بحران در منطقه 3 شهر تهران و با در نظرگرفتن معیارها و زیرمعیارهای مختلف از جمله عوامل طبیعی و انسان ساخت شامل، کارایی، سازگاری، ایمنی در این منطقه است.
روش شناسی: در این مقاله برای شناسایی اراضی مناسب جهت احداث پایگاه پشتیبانی مدیریت بحران، نه معیار محیطی و انسانی انتخاب شده است، که با استفاده از روش AHP و تلفیق لایه ها در محیط نرم افزار GIS نقشه تناسب سازگاری استخراج شده و در نهایت مکان بهینه انتخاب شده است. همچنین برای وزن دهی معیارها از نظرات 20 نفر از خبرگان و اساتید دانشگاه که در این حوزه فعالیت داشته اند، استفاده شده است.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش بیانگر این موضوع است که در معیارهای اصلی، شاخص دسترسی بیشترین اهمیت را با امتیاز (443/0) و در زیر معیارها تعیین شده شریانی درجه یک با امتیاز (667 /0) ، معیار سازگاری فضای سبز با امتیاز (415/0)، در مشخصات زمین شناسی نیز شیب زمین با امتیاز (400/0) بیشترین امتیاز را در مکان یابی پایگاه مدیریت بحران برخوردارند.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش بیانگر این موضوع است که محدوده های شمالی و محدوده های شمال شرقی این منطقه مکان مناسب برای احداث پایگاه های مدیریت بحران هستند.
جانمایی عرصه عمومی و عناصر نشانه ای محله در توسعه های درون زا، معطوف به قابلیت های منظرین (موردپژوهش: محدوده پادگان ارتش شهر بجنورد)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
195 - 206
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «توسعه ی درون زا» یک دیدگاه بهینه در توسعه شهری قلمداد می شود. مقیاس مداخلات در این رویکرد، آن را با دانش طراحی شهری پیوند داده است. یکی از ابعاد شاخص در طراحی شهری، «منظر شهری» است، ولی در فرآیند توسعه، تحت عنوان تفکیک اراضی، غالباً این بُعد به محوطه آرایی زمین تنزل یافته است. در حالی که رویکرد «منظر شهری پایدار»، با تأکید بر توانمندی های مناظر راهبردی (مناظر گسترده، خطی، رودخانه ای، سیمای شهری و بالکنی) و همچنین محیط اکولوژیک؛ توجهات فرای دو بُعد و مقیاس بالاتر را مطرح می سازد.
هدف پژوهش: هدف پژوهش تدوین اصولی است که به واسطه آنها «جانمایی عناصر نشانه ای و عرصه ی عمومی» در توسعه های درون زا به نحوی واقع شود که دارای بیشترین پتانسیل در دریافت و ارائه مناظر باشند.
روش شناسی: این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی است، در ابتدا با روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای مبانی رویکرد منظرشهری پایدار را بازشناسی می کند، در ادامه بر پایه کشف ساختار پنهان اسناد بالغ مدیریت مناظر شهری پایدار اصول مدنظر را تدوین می کند؛ در نهایت با استفاده از روش جمع آوری داده های جغرافیایی، اصول بدست آمده در محدوده پادگان ارتش بجنورد موردپژوهی و موقعیت بهینه مدنظر تعیین می شود.
یافته ها و بحث: در این پژوهش پنج اصل راهبردی زیر تعیین شد: «قرارگیری عناصر نشانه ای در تسلط های ارتفاعی»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل تلاقی بیشترین کریدورهای دید از معابر متصل»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل گشودگی و شکاف طبیعی یا مصنوع»، «قرارگیری عرصه عمومی در بالاترین تسلط ارتفاعی» و «قرارگیری عرصه عمومی در مجاورت پهنه های سبز و اکولوژیک موجود».
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد موقعیت قرارگیری عناصر نشانه ای و عرصه عمومی مستلزم توجهی فراتر از آنچه بطور معمول برای آن ها در نظام تفکیک اراضی در نظر گرفته می شود، هستند. همچنین این اصول اهمیت بیش از پیش توجه به محیط اکولوژیک شامل فرم زمین و پوشش گیاهی و آبی در فرآیند برنامه ریزی و تفکیک اراضی، را روشن می سازد.
ارزیابی قوانین شهری ایران با رویکرد سلامت شهری
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
219 - 236
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت شهری از طریق اعمال قوانین شهری نقش مهمی در سلامت شهری ساکنان دارند. قوانین شهری خوب پایه ای برای موثر بودن برنامه ریزی و پایه توسعه شهری پایدار محسوب می شوند. در شرایطی که قوانین به درستی تدوین نشده اند یا زیرساخت های حقوقی ضعیفی برای اجرای آنها وجود دارد، نابرابری های قدرت (سیاسی، مالی، فنی و فرهنگی) ممکن است برنامه ریزی را از تمرکز بر سلامت عمومی دور کرده و به ارزش زمین برای کسانی که منابع را در اختیار دارند معطوف کند. بنابراین وجود ابزاری برای ارزیابی معیار کیفیت قانون گذاری، ضروری است.
هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، ارزیابی قوانین شهری از نظر تطابق با مولفه ها و معیارهای سلامت شهری و همچنین معیارهای یک قانون باکیفیت است.
روش شناسی: با استفاده از روش محتوای کیفی و کمی جهت دار، به ارزیابی قوانین اصلی و پایه ای جاری شهرسازی ایران در سطح ملی، در دو بعد محتوا و عملکرد از جهت سلامت شهری پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: میانگین امتیاز مولفه های عملکردی قوانین منتخب برابر با 6/2 است و محتوایی برابر با یک است. نتایج نشان می دهد میانگین امتیاز بعد محتوایی و عملکردی در قانون تعاریف محدوده و حریم شهرها و روستاها و شهرک و نحوه تعیین آنها شهر برابر با (9/1) است که در مجموع بیشترین امتیاز را نسبت به سایر قوانین بدست آورده است. میانگین امتیازهای مولفه های محتوایی و عملکردی نشان دهنده آن است که قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران به لحاظ کیفیت (عملکرد) و محتوا (سلامت شهری) اختلاف ناچیزی با یکدیگر دارند و در هر دو بعد دارای ضعف اساسی هستند.
نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد که مجموعه قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران، به مولفه های سلامت شهری کمتر معطوف شده اند. در قوانین شهری ایران فقط مولفه سلامت شهری، طراحی و اجرای برنامه های توسعه شهری، منطقه ای و ملی است که نسبتا موردتوجه قرار گرفته است. میانگین امتیاز مولفه های عملکردی نیز نشان دهنده کیفیت نامطلوب قوانین است. تنها مولفه دسترس پذیری قوانین امتیاز مطلوب را بدست آورده است.
خوانش آثار عفیفه لعیبی بر اساس نظریات لوسی ایریگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
7 - 17
حوزههای تخصصی:
مؤلفه زن در سراسر تاریخ به عنوان یکی از عناصر مهم تصویری در تمامی هنرها تحت تأثیر مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه قرار گرفته و به شکل های متفاوتی بروز یافته است. هنرمندان به طرق مختلفی از این مؤلفه برای بازگویی هویت از دست رفته زن و محو شدن آن در پشت گفتمان مردسالار رایج در جامعه بهره گرفته اند. نقاشان متعددی همچون عفیفه لعیبی از مؤلفه زن جهت نمایاندن جایگاه زن در جامعه استفاده کرده و از دیدهای مختلفی این مؤلفه را به تصویر کشیده اند که در واقع بسیاری از این آثار تداعی کننده نظریات فمینیستی در قالب نقاشی است. در همین راستا روشنفکران بسیاری نیز در هر دوره از تاریخ جهت بازپس گیری جایگاه اجتماعی زنان تلاش کرده و نظریات متعددی از خود ارائه کرده اند. لوسی ایریگاری از فیلسوفان و روانکاوان فرانسوی، حذف زنان از زبان مردسالاری را مورد بررسی قرار می دهد تا شکل های بدیل نوشتار زنانه را پیدا کند که به زنان امکان می دهد خودشان را به خودشان معرفی کنند چرا که زنان در گفتمان مردسالار همواره به عنوان هویتی منفعل و وابسته تعریف شده و از قلمرو فرهنگ طرد شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده، ابتدا به تعریف نظریات ایریگاری در زمینه واسازی تعاریف مربوط به هویت زنانه می پردازد و در ادامه خوانشی از آثار هنرمند عراقی، عفیفه لعیبی که فیگور زن یکی از مؤلفه های اصلی در نقاشی های اوست براساس دیدگاه لوسی ایریگاری ارائه می دهد تا به این پرسش که چه شباهت هایی میان نظریات لوسی ایریگاری و آثار عفیفه لعیبی وجود دارد و چگونه می توان آثار او را از این منظر تحلیل کرد؟ پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تعاریفی که لوسی ایریگاری در مورد هویت یابی زنان ارائه داده، موارد متعددی را می توان در آثار نقاشی عفیفه لعیبی با این نظریات تطبیق داد. یکی از انتقادهای لوسی ایریگاری به جایگاه اجتماعی زنان و هویت از دست رفته او به واسطه گرایش مردانه زبان و همچنین الگوی مادر-فرزندی بوده که این مفاهیم به وضوح در نقاشی های عفیفه قابل مشاهده است. وی در بسیاری از آثار خود مفهوم مادر بودن را به تصویر کشیده و از طرف دیگر زنانی را به نمایش گذاشته که طبق اندیشه مردسالار غالب در جامعه، صرفاً در امورات منزل گرفتار شده و مشغول برآورده ساختن امیال مردانه هستند.
هنر و هوش مصنوعی از منظر رفتارگرایی و آزمون تورینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
77 - 88
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر هوش مصنوعی با ارائه امکانات، ابزارها و تکنیک های نوآورانه، تحولات چشمگیری را در حوزه هنر پدید آورده است. از اینرو، مانند هر فناوری دگرگون کننده دیگری، ادغام هوش مصنوعی در دنیای هنر و نقش غیر قابل انکار آن در خلق آثار هنری، سؤالات و ملاحظات متعددی را مطرح می کند که ممکن است تاکنون با دقت لازم مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته باشند. از جمله مهمترین این پرسش ها به عملکرد هوش مصنوعی در خلق اثر هنری اصیل باز می گردد. به طور مشخص، این پرسش که آیا هوش مصنوعی می تواند آثاری همتراز آثار هنری انسان به وجود آورد؟ هوش مصنوعی با رفتارگرایی، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه های فلسفه و روانشناسی، پیوند نزدیکی دارد. تاکید این نظریه بر عملکرد یا «رفتار قابل مشاهده» به عنوان کانون اصلی درک و تحلیل می باشد. از اینرو عملکرد هوش مصنوعی بر اساس این رویکرد در سطح رفتار مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. به این منظور در ابتدا به طور مختصر به رویکرد رفتارگرایی و ارتباط آن با هوش مصنوعی پرداخته خواهد شد. سپس آزمون تورینگ به عنوان یک آزمون محوری در زمینه هوش مصنوعی شرح داده خواهد شد. این آزمون معیاری رفتارگرایانه در جهت سنجش هوش و خلاقیت ماشین به دست می دهد. در بخش بعدی با نظر به معیار رفتارگرایانه آزمون تورینگ و ملاحظه عناصر اصلی آثار هنری اصیل، دو دسته از آثار هنری مورد سنجش قرار خواهند گرفت. این دو دسته شامل آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی و آثار خلق شده توسط انسان می باشد. این بررسی زمینه مناسبی را برای ارزیابی عملکرد ماشین در مقایسه با انسان به دست خواهد داد. بنابر این روش پژوهش حاضر به این صورت است که با استفاده از منابع مختلف، داده هایی در ارتباط با آثار هنری حاصل از هوش مصنوعی جمع آوری و به شیوه ای کیفی توصیف می گردند. سپس این داده ها با عناصر موجود در آثار هنری انسان مقایسه می شوند و بر اساس معیار اصلی آزمون تورینگ مورد تحلیل قرار می گیرند. در نهایت این نتیجه حاصل می گردد که عملکرد هوش مصنوعی دست کم بر اساس معیارهای رفتارگرایانه یعنی از لحاظ رفتار مشاهده پذیر، می تواند منجر به پدید آمدن آثاری همتراز آثار هنری خلق شده توسط انسان شود.
ارزیابی میزان بهره مندی از وجوه تعاملی مخاطب در فرایند خوانش آثار معماری در سیستم آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
چنانچه دانشجویان معماری در فرایند خوانش و ادراک مصادیق معماری بیش از هر چیز، بر شکل و فرم اثر تکیه کنند، آنگاه پیامدهایی چون غفلت از ارزشهای تاریخی- هویتی، معنا و مفهوم آثار را در پی خواهد داشت. ﺑﻨﺎﺑﺮایﻦ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ ﭘﺮﺳﺶ ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ آن اﺳﺖ ﮐﻪ تـوجه دانشجویان به هرکدام از وجوه ارتباطی اثر- مخاطب در فرایند نقد و مواجهه با اثر به چه میزان است؟ پژوهش پیش رو با هدف سنجش میزان توجه و بهرهگیری از وجوه ارتباطی از مطالعات میدانی و کتابخانهای به دو شیوهی کیفی و کمی بهره جسته است، بدین شرح که ابتدا جایگاه و اهمیت مواجهه و نقد در درک و دریافت دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت، در ادامه نیز وجوه ارتباطی اثر –مخاطب به روش تطبیقی و شیوهی تحلیل محتوا از تطابق دو رویکرد پدیدارنگر و تفسیرنگر استنباط گردید و به منظور ارزیابی میزان به کارگیری این وجوه در رابطه با نمونهی موردی مسجد شیخ لطف الله در دو دانشگاه هنر اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، از ادوات آماری چون پرسشنامه و نرمافزار spss، استفاده شد. مطابق با نتایج حاصل از آزمون و فاصله اطمینان محاسبه شده میتوان گفت که وجه بیداری خاطرات و وجه نمایشی اثر دارای میانگین بالاتر از حد متوسط بودهاند و در این بین وجه نمایشی اثر میانگین بالاتری نسبت به سایر وجوه داشته و به این معنی است که وجه نمایشی اثر تأثیر بیشتری داشته است و چنانچه تدابیر لازم در خصوص توجه به آن در فرایند نقد آثار معماری و همچنین فرایند طراحی صورت نپذیرد، نقش تهدیدآمیز آموزشی و تربیتی آن بر فرایند نقد دانشجویان معماری بهوضوح آشکارتر میگردد. همچنین وجه ارزششناختی و وجه اصالتگرای تاریخی، میانگین کمتر از حد متوسط داشتهاند و با توجه به مقادیر میانگین و فواصل اطمینان مربوط به هرکدام میتوان گفت وجه ارزششناختی میانگین کمتری نسبت به سایر وجوه داشته و به منزله تأثیر کمتر وجه ارزششناختی نسبت به سایر وجوه بر فهم دستاوردهای اثر میباشد و دلایل آن از سوی اساتید دانشگاه، غفلت از معنا و محتوای اثر در کنار گرایش به سبکها و شیوههای خاص در معماری گزارششده است.
ژست در نقالی: ره یافتی به حرکات بدن در اجرای نقل براساس دیدگاه زبانشناسی شناختی؛ مطالعه موردی مجلس نقالی «سهراب کشی» مرشد ترابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکات بدن از موضوعات مهم اما مناقشه برانگیز در تحلیل اجرا است. زبان شناسانی چون مک نیل ژست بخشی جدایی ناپذیر از گفتار می دانند که نقش مهمی در سازماندهی افکار دارد بااین همه در خلاء روش شناسی مناسب، بررسی ها اغلب روایت کلامی را مبنای تحلیل قرار داده اند و کمتر به جایگاه ژست در ساخت چندوجهی زبان پرداخته اند. این پژوهش با تعمیم نظریه «ژست به مثابه فرم موقت» مولر بر نقالی نشان می دهد چگونه حرکات نقال به مثابه وجهی از زبان معنا می سازند. بدین منظور صحنه کشتی دوم رستم و سهراب از اجرای ضبط شده نقل سهراب کشی مرشد ترابی(1389) انتخاب شد؛ صحنه از آغاز درگیری کشتی تا خنجر خوردن سهراب بدست رستم به مدت دو دقیقه و سی ثانیه، به24 عبارت ژست و 6 واحد ژستوار تقطیع شد. ابتدا موقعیت و مشارکت اندام های درگیرِ حرکت مستقل بررسی شد سپس هر واحد ژست از منظر فرم و انگیزه تجسم یافته کنش ها در سه گروه ژست های اشاره ای، ژست های تصویرگر و ژست های کارکردی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد نقطه کانونی اجرا بازنمایی رودرویی نهایی رستم و سهراب است. هرچه به اوج صحنه نزدیک می شویم، تعداد ژست ها افزایش می یابد و گفته ها محدود می شود. تاکیدهای کانونی ساز در گفتارژست وارها این صحنه بر «چرخ بلند» به عنوان شوربختی سهراب تاکید می کند و سهم فریبکاری رستم در نتیجه کشتی دوم را کمرنگ نشان می دهد.
پژوهشی در معماری دستکند مسجد جامع روستای عنصرود، اسکو، آذربایجان شرقی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
57 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف: معماری دستکند دامنه سهند درﺑﺮدارﻧﺪه تعداد زیادی سازه های صخره کند اﺳﺖ که تا کنون تعدادی محدودی از آن ها مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته اند. بیشترین مطالعه ای که در این خصوص صورت گرفته است به طور کلی در مورد سازه ها یا با جزئیات بیشتر در مورد معماری صخره کند موجود در کندوان است که از جنبه های مختلفی بر روی آن تحقیق صورت گرفته است. سازه های معماری صخره ای در ﮐﻨﺎر آثاری همانند مساجد، حمام ها و مجموعه های دیﮕﺮ، بخش های ﻣﻬﻤﯽ از ﭘﯿﮑﺮه معماری دستکند را ﺗﺸﮑﯿﻞ می دهند. از این رو ﺷﻨﺎﺧﺖ دقیق تر معماری صخره ای هر کدام از آن ها از جمله اﻟﮕﻮ، ﻧﺤﻮه شکل گیری، ساختار و ﺟﺎیﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ به لحاظ سازه ای، اجتماعی و طبیعی از آن ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، اﻫﻤﯿﺖ بسزایی دارد. هدف و تمرکز اصلی این پژوهشْ بررسی و گونه شناسی مسجد صخره ای عنصرود واقع در روستایی در دامنه کوه های آتش فشانی سهند است که از دوره های پیش باقی مانده و همواره در حال استفاده و دارای کاربرد است. سوالات پیگیری شده آن شامل چیستنی ویژگی های معماری دستکند مسجد عنصرود و چگونگی الگوهای آسیب و عوامل تخریبی که موجودیت بنا را با مخاطره روبه رو کرده است. روش پژوهش: طریقه رسیدن به این پرسش ها و در نهایت حصول هدف مطالعه، به شیوه مطالعات میدانی و مرور منابع موجود بوده و طی ایﻦ پژوهش که به ﺷﻨﺎﺧﺖ اﻟﮕﻮﻫﺎ و ﻧﺤﻮه کنار هم ﻗﺮارﮔﯿﺮی اﺟﺰا و ﻓﻀﺎﻫﺎی اﺻﻠﯽ ﻣﺴﺟﺪ متمرکز است، به روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﺗﺎریﺨﯽ و ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ پیمایش های ﻣﯿﺪاﻧﯽ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ و تلاش ﺷﺪه ﺗﺎ ﻃﺮح و ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﺴﺟﺪ مطالعه شود. یافته ها: ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت صورت گرفته ﻧﺸﺎن می دهند که نوع معماری مسجد همانند سازه های صخره ای از نوع دستکند و در دو فضای مجزای زنانه و مردانه بوده و بخش زنانه در قسمت پیشین و ارتفاع بالاتری از بخش مردانه قرار دارد. نتیجه گیری: همچنین مداخلات صورت گرفته در مسجد اعم از خدشه واردکردن به اصالت بنا با استفاده از ملاط ها و مصالح غیرمرمتی و همچنین کندوکاو برای بزرگ ترکردن فضا و در نتیجه کاهش ضخامت دیواره هاست که در کنار عوامل محیطی می تواند از پرمخاطره ترین عوامل باشد.
تحلیل ویژگی های فنی آجر در بناهای تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
73 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: خودبسندگی و تکیه بر مصالح بوم آورد یکی از اصول معماری ایرانی بوده و آجر از جمله مصالح بومیِ اقلیمی با میزان دسترسی بسیار بالا در ایران است. با گذشت زمان بناهای آجری به تدریج نیازمند مقاوم سازی، تقویت، مرمت و بهسازی بوده و برای شناخت بیشتر و اصولی آجر و مقاوم سازی آن، تحلیل و بررسی آجرهای تاریخی ضروری به نظر می رسد تا از تجاربِ ساخت آجر و راهکارهای گذشتگان در گذر زمان استفاده شود. هدف این پژوهش مطالعه ویژگی های فنی آجرهای به کار رفته در بناهای تاریخی شهر کاشان در دوره های زمانی مختلف است. روش پژوهش: در همین راستا، پنج نمونه آجری از بناهای تاریخی کاشان، انتخاب شده و مورد بررسی قرارگرفته اند. روش پژوهش کمی و مبتنی بر مطالعات میدانی و آزمایشات آزمایشگاهی است. آزمایش های انجام شده به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول، آزمون های پایه شامل چگالی، وزن مخصوص، درصد رطوبت و جذب آب هستند. دسته دوم آزمون های مکانیکی شامل مقاومت فشاری و خمشی بوده و دسته سوم آزمایش شیمیایی، از نوع آنالیز شیمیایی به روش XRD است. با توجه به آزمایش های انجام شده، وزن مخصوص نمونه ها در محدوده ی 6/1 تا 14/2 گرم بر سانتی متر مکعب بوده و جذب آب نمونه ها از 3/9 تا 5/18 درصد به دست آمد. همچنین مقاومت فشاری آن ها در بازه ی 12/53 تا 27/195 کیلوگرم بر سانتی مترمربع بوده و مقاومت خمشی آن ها نیز در محدوده 62/11 تا 83/125 حاصل شد. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت مشخصات پایه، بر مشخصات مکانیکی مؤثر است. با افزایش وزن مخصوص و تراکم حجمی نمونه ها، خلل و فرج داخل آن ها کاهش یافته و درصد رطوبت موجود در آن و جذب آب نیز کاهش می یابد. به علاوه هرچه تراکم نمونه بیشتر شود مقاومت فشاری و خمشی آن ها نیز افزایش می یابد. نتیجه گیری: ترکیب شیمیایی غالب در نمونه ها نیز کوارتز بوده و وجود گچ در نمونه ها سبب کاهش مقاومت مکانیکی شده و افزایش کوارتز، آنورتیت و آلبیت سبب مقاومت نمونه ها شده است. با گذشت زمان نیز مشخصات فیزیکی و مکانیکی نمونه های آجری تغییر معناداری ندارند؛ بنابراین در مجموع به نظر می رسد که پارامترهای مقاومتی نمونه ها بیشتر به کیفیت مصالح اولیه و میزان چگالی نمونه ها و نحوه تولید وابسته بوده و قدمت و سن نمونه ها تأثیر قابل توجهی ندارد.
نقش طبیعت در سازگاری محیط با مخاطب در فضاهای اداری شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 98
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدفِ اصلی این پژوهش ایجاد هم آوایی و همگامی طراح با طبیعت و هوشِ زیستی آن و تعریف یک تعامل صحیح و عمیق بین خالق اثر با طبیعت و هدفِ کاربردی آن ارتقاء سازگاری انسان و محیط با حضور طبیعت در فرآیند تولید اثر معماری و استفاده هوشمندانه از زیست افزارها در طراحی محیط های اداری بود.
روش ها: این پژوهش از بُعد هدف، پژوهشی کاربردی و از بُعد ماهیت پژوهشی توصیفی بود، ماهیت داده ها کیفی و کمی، روش گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای (فیش برداری) و میدانی (پرسشنامه)، تحلیلِ نتایج درنرم افزار spss صورت گرفته است. جمعیت هدف، کارمندان ادارات دولتیِ شهر همدان بوده و جمعیتِ مورد مطالعه، 350 نفر از جمعیتِ هدف بود که تعداد آن به روش کوکران و به روش طبقه ای انتخاب گردید.
یافته ها: بیشترین سازگاری محیط با مخاطب در فضاهای اداری با استفاده از طبیعت، "ایجاد فضای داخلی با تاکید بر درخت (گیاه) در فضای تراس" با امتیاز 2/131، جایگاه دوم "فضای داخلی با تاکید بر درخت در فضای اتاق" با امتیاز 8/98 و جایگاه سوم "فضای داخلی با تاکید بر صرفاً منظر طبیعی" با امتیاز 2/97 بود.
نتیجه گیری: تاثیر طبیعت در قالبِ زیست افزار بر سازگاری محیط و مخاطب در فضای اداری دارای تفاوتی معنادار با دیگرِ روش های استفاده از طبیعت، مانند الگو برداری، الهام و . . . داشت، اگر از پتانسیل های موجود در طبیعت و هوش زیستی ارگانیزم های طبیعی در مقام یک زیست افزار در حوزه طراحی معماری استفاده نماییم شاهد ارتقاء سازگاری انسان و محیط در فضاهای اداری خواهیم بود.
تأملی بر نقش عوامل شنیداری منظر صوتی فضاهای آموزشی شهر قزوین بر مبنای نقشه های شناختی (نمونه مورد مطالعه: مدرسه شاهد نرگس قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
27 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صداها عاملی مهم در شناخت محیط هستند و در برقراری ارتباط با محیط و دیگر افراد نقش به سزایی ایفا می کنند. صداها به صورت مستقیم بر حواس شنوایی انسان اثر می گذارند و در نحوه درک انسان مؤثر هستند. تنوع صداها در یک محیط منجر به شکل گیری منظرهای صوتی گوناگون می شود. انواع عوامل شنیداری و غیرشنیداری در شکل گیری منظر صوتی نقش قابل قبولی ایفا می کنند. عوامل شنیداری شامل مؤلفه های آنتروفونی، بیوفونی و ژئوفونی هستند که محور اصلی بحث این پژوهش هستند.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی عوامل شنیداری منظر صوتی فضاهای آموزشی شهر قزوین بر مبنای نقشه های شناختی است و مدرسه شاهد نرگس قزوین به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شد. ازاین رو، مؤلفه های آنتروفونی، بیوفونی و ژئوفونی در مدرسه مذکور و محدوده پیرامون آن بررسی شدند. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی، ثبت مشاهده، برداشت پیمایشی، فیش برداری و ترسیم کروکی از طریق نقشه های شناختی است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش از پیاده رو ی صوتی و تکنیک پیمایش حسی بر پایه حواس بینایی و شنیداری استفاده شد.نتیجه گیری: در نهایت با بررسی عوامل شنیداری روی نمونه مورد بررسی این نتیجه حاصل شد که هر سه مؤلفه در فضاهای سرپوشیده، حیاط و محدوده پیرامون مدرسه به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق انعکاس صداهای غالب در محیط) وجود دارند. مؤلفه های بیوفونی و ژئوفونی در مواقعی که به شدت زیاد بروز نیابند، نسبتاً مطلوب هستند به ویژه مؤلفه ژئوفونی که بر پایه عوامل طبیعی است ولی بخشی از مؤلفه آنتروفونی به جهت انسان محوربودن آن، به صورت نامطلوب و در قالب نوفه ظاهر می شود و در موارد دیگر مطلوب است. این منظرهای صوتی، مستقیم بر حواس شنیداری، ادراک، تمرکز، یادگیری و شناخت دانش آموزان تأثیرگذار هستند.
مطالعه گونه شناختی سینمای ایران با رویکرد اسطوره شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
668 - 693
حوزههای تخصصی:
سینما به عنوان هنر و رسانه ای قصه گو همواره در پی یافتن بهترین داستان ها برای روایت آن ها در قالب فیلم بوده است. در این میان، داستان های اسطوره ای توانستند بیش از دیگر انواع داستانی، توجه مخاطبین سینما را به خود معطوف کنند، فیلم سازان براساس همین علاقه وافر بینندگان از سویی و تنوع این داستان ها، شروع به ساخت فیلم های اسطوره ای زدند. سینمای ایران در میان دیگر کشورهای جهان از پیشروان این گونه سینمایی بوده است. نخستین کارگردانان ایرانی با اتکا به منابع غنی ادبیات کلاسیک ایران، در نخستین تجربه های سینمایی خود دست به ساخت فیلم هایی با داستان هایی از زندگی اسطوره های ایرانی زدند. پس از ایشان نیز دیگر فیلم سازان ایرانی با یا بدون آگاهی به اهمیت و کارکرد اسطوره، فیلم هایی با همین داستان ها یا مضمون ها تولید کردند. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد گونه شناسی است که براساس منابع معتبر کتابخانه ای حوزه مطالعات اسطوره ای و سینمایی صورت می پذیرد. ما در این پژوهش ثابت می کنیم که براساس معیارهای گونه شناختی، می توان گونه ای مستقل به نام گونه «اسطوره ای» در سینما تعریف کرد تا براساس آن این گونه فیلم ها از دیگر فیلم ها متمایز و مشخص کردند. از دیگر سو با تعریف این گونه سینمایی در سینمای ایران، می توان مسیر جدیدی در تولید فیلم های فاخر و قابل عرضه در عرصه های بین المللی گشود. بازشناسی گونه اسطوره در سینما، علاوه بر آنکه باعث مجزاکردن فیلم هایی با داستان های اسطوره ای کهن و حتی مدرن از دیگر گونه ها در حوزه مطالعات سینمای می گردد بلکه سبب آشنایی نوجوانان و جوانان با این پایه های فرهنگی جامعه نیز می گردد.اهداف پژوهش:تعیین وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎ و ﻣﺸﺨﺼﺎت ﮔﻮﻧﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ فیلم های اﺳﻄﻮره ای در ﺳﯿﻨﻤﺎی اﯾﺮان.آﺷﻨﺎﮐﺮدن و ﺳﻮق دادن ﮐﺎرﮔﺮداﻧﺎن اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺎ اﯾﻦ ﮔﻮﻧه ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ.سؤالات پژوهش:ﺳﺎبقه ﺳﯿﻨﻤﺎی اﺳﻄﻮره ای در اﯾﺮان ﯾﺎ ﻣﯿﺰان و ﮐﻤﯿﺖ ﺣﻀﻮر اﺳﻄﻮره ﻫﺎی اﯾﺮاﻧﯽ در ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎی ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ اﯾﺮان ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ؟وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﮔﻮنه اﺳﻄﻮره در ﺳﯿﻨﻤﺎی اﯾﺮان ﺑﻪ ﺻﻮرت ﮔﻮﻧﻪ ای ﻣﺴﺘﻘﻞ ﭼﯿﺴﺖ؟
موزه ها و نمایش جنگ
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
144 - 160
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش و جایگاه موزه ها در بازنمایی جنگ می پردازد و تلاش دارد مرزهای میان نقش تاریخی و معنوی این مکان ها را تحلیل کند. بیان مسئله بر این اساس است که موزه های جنگ با چالش های متعددی مواجه اند؛ از جمله انتخاب محتوای مناسب، طراحی فضاهای مرتبط، و پرداختن به پیامدهای اجتماعی، اخلاقی، و روانی بازنمایی جنگ. پرسش اصلی مقاله این است که موزه ها چگونه می توانند تعادلی میان نمایش واقعیات تاریخی جنگ و مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی خود برقرار کنند؟ در این راستا، هدف تحقیق تحلیل تطبیقی موزه های جنگ در نقاط مختلف جهان، شناسایی نقاط قوت و ضعف آن ها، و ارائه راهکارهایی برای بهبود بازنمایی جنگ در چنین فضاهایی است. روش شناسی تحقیق بر پایه مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوای موزه های منتخب استوار است. داده های مورد بررسی شامل اسناد تاریخی، رویکردهای طراحی و محتوایی موزه ها، و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن هاست. در این پژوهش، نمونه هایی از موزه های جنگ در کشورهایی نظیر نیوزیلند، فرانسه، آلمان، و ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته اند تا روندهای طراحی، انتخاب محتوا، و نحوه تعامل با مخاطبان در این موزه ها مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که موزه های جنگ علاوه بر بازنمایی ابعاد تاریخی و نظامی جنگ، باید به پیامدهای انسانی، اجتماعی و اخلاقی آن نیز توجه ویژه داشته باشند. طراحی فضاهای تعاملی و تجربه محور که تفکر انتقادی مخاطبان را برانگیزد و آن ها را درگیر کند، یکی از نیازهای اصلی این موزه هاست. همچنین، نشان داده شده که استفاده از عناصر بصری و روایتگری خلاقانه، می تواند به انتقال بهتر پیام موزه ها کمک کند. نتیجه گیری تحقیق بر این نکته تأکید دارد که موزه های جنگ باید فراتر از نقش تاریخی خود، به عنوان بستری برای بازاندیشی درباره پیامدهای جنگ و گفتمان در زمینه ارزش های انسانی و مسئولیت اجتماعی عمل کنند. چنین موزه هایی می توانند ضمن ارائه دیدگاهی انتقادی نسبت به جنگ، فضایی برای تأمل، یادآوری و یادگیری فراهم آورند.