فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پایه های فکری و نوع شخصیت هر انسان حاصل چگونگی تعلیم و تربیت او در دوران کودکی و نوجوانی است. چنانچه ظرفیت های ذهنی انسان در دوران کودکی با مفاهیم فراگیری، جست وجوگری و اکتشاف در مسیری صحیح همراه باشد، نتایج درخشان آن در دوران بزرگ سالی در قالب تکامل و بلوغ فکری نمایان می شود. داستان گویی از دیرباز به عنوان ابزاری مناسب جهت انتقال مفاهیم فلسفی و بنیادین زندگی به نهاد پاک و بی آلایش کودکان مورد استقبال بوده است. روایت داستان های عامیانه و کُهن داستان های بومی و محلی که عموماً به صورت شفاهی و سینه به سینه از والدین به فرزندان منتقل می شوند؛ بیانگر آگاهی گذشتگان ما بر کارآمدی ابزار داستان گویی است. دراین بین، داستان های عامیانه ای که با نمایش، ساخت عروسک و شعرخوانی همراه بوده اند؛ علاوه بر افزایش جذابیت داستان در انتقال بهتر مفاهیم به کودکان نقش انکارناپذیری دارند. در این پژوهش، کُهن داستان «گِیْشِه» که سال های متمادی توسط ساکنان روستای آبکنار (در استان گیلان) برای کودکان روایت می شود، بازخوانی شده است. نکته ای که نامیرایی این کُهن داستان را از گذشته تا به امروز رقم زده ساخت عروسک سنّتی با نام گِیْشِه است که پس از پایان روایتش به کودکان هدیه داده می شود. هدف این پژوهش علاوه بر حفظ میراث فرهنگی ناملموس، پاسخ به سؤالات پیش رو است: (1) علت اصلی روایت کُهن داستان گیشه برای کودکان در روستای آبکنار چیست؟ (2) رمز ماندگاری این کُهن داستان با قدمتی بیش از 200 سال چه چیز است؟ روش پژوهش مقایسه ای تطبیقی مابین عناصر این داستان بومی با دغدغه های وجودی در مکتب روان درمانی هستی گراست. شیوه روایت داستان نیز از طریق مصاحبه حضوری با ریش سفیدان روستای آبکنار به دست آمده است. نتایج نشان می دهند که چهار دغدغه وجودی انسان «مرگ، تنهایی وجودی، آزادی (یا مسئولیت) و پوچی (یا فقدان معنا) » بر اساس روان درمانی هستی گرا در این کُهن داستان مشاهده می شود. علاوه بر این، کُهن داستان گِیْشِه راهکارهای ارزشمندی را جهت رویارویی انسان با دلواپسی های وجودی در جهان هستی پیشنهاد می کند که با دیدگاه های روان درمانگر مشهور این مکتب با نام اروین یالوم همسویی دارند.
واکاوی دلایل عدم وجود میدان مستقلِ سینمایی در نظام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 20
حوزههای تخصصی:
نظام سینمایی هالیوود از بدو تولدش آکنده از قواعد نانوشته ای بوده است که شاکله اصلی آن را شکل بخشیده است. این قواعد که از ظاهری ترین امور، همچون مباحث فرمی تا زیرلایه ای ترین مباحث، همچون مباحث اقتصاد سیاسی، جامعه شناسانه و فرهنگی را در بر گرفته است، همواره سازوکاری را تنظیم نموده تا هیچ میدان دیگری خارج از قواعد آن ظهور و بروز نکند. در این پژوهش تلاش می شود تا در وهله نخست با دیدگاهی نسبت به فرهنگ توده وار به نظام هالیوود ورود کرده و از دیدگاه های تئودور آدورنو و دوایت مک دانلد جهت شرح و بسط آن استفاده شود. در مرحله بعد از نگاه کلی جامعه شناختی به مباحث درونی تری وارد شده و در این جهت از مسئله متن کلاسیک واقع گرا و رویکرد های نظری مربوط به آن استفاده خواهد شد تا تصادم فرم و ایدئولوژی نظام هالیوود تبیین گردد. در تمام طول مسیر پژوهش از آراء جامعه شناس فرانسوی، پی یر بوردیو، در جهت قوام دادن به طرح، یکپارچه سازی رویکرد پژوهشی و بسط مفاهیم جامعه شناختی موجود در دو رویکرد یادشده بهره گرفته خواهد شد و بر اساس آن این نتیجه مهم تبیین خواهد شد که صنایع فرهنگی، علی الخصوص مدیوم سینما با به تصویر کشیدن جهان به شیوه ای خاص برای مخاطبان، آنچه را باید و آنچه را نباید در دیدرس باشد، شکل می بخشند. آنها واقعیت را برای مصرف کنندگان خود می سازند و این تصویر از واقعیت معمولاً رابطه درستی با حقیقت ندارد.
محیط ساخته شده و اجتماعی و سلامت روان سالمندان در مقیاس محله، موردپژوهی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
118-103
حوزههای تخصصی:
اهداف: رشد نرخ سالمندی در کشور و افزایش اختلالات مرتبط با سلامت روان از جمله مسائلی است که در دهه اخیر برنامه ریزان حوزه سلامت عمومی با آن مواجه شده اند. پژوهش ها نشان می دهد که اختلالات سلامت روان در میان سالمندان قزوینی شیوع داشته و پژوهش جامعی دررابطه با تأثیر محیط اجتماعی و ساخته شده بر سلامت روان انجام نشده است؛ بنابراین هدف این پژوهش شناسایی ویژگی های تأثیرگذار محیط کالبدی و اجتماعی محله بر سلامت روان سالمندان (افسردگی، اضطراب و استرس) در شهر قزوین است. روش: پژوهش حاضر پژوهش کمی - مقطعی است که برای جمع آوری داده های روان شناختی از ابزارهای متداول سنجش سلامت روان نظیر (HADS) و (PSS) از طریق 361 پرسش نامه و از میان ساکنان محدوده بافت تاریخی شهر قزوین استفاده کرده و برای جمع آوری داده های محیط کالبدی و اجتماعی محله نیز پرسش نامه کیفیت های محیطی بهره برده است. تحلیل داده ها نیز با نرم افزار (SPSS-25) و روش رگرسیون سلسله مراتبی انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از تحلیل ها، سه دسته، عوامل فردی، مکانی و اجتماعی - فرهنگی بر سلامت روان سالمندان در شهر قزوین اثرگذارند. در میان عوامل فردی مؤلفه هایی نظیر سن، جنسیت، وضعیت مالکیت مسکن و وضعیت تأهل بر سلامت روان سالمندان تأثیر دارد. در میان عوامل مکانی مؤلفه های مانند رضایت از مکان، کاربری زمین، کیفیت سکونت، امنیت، پیاده مداری و فضای سبز دارای اهمیت هستند و در بعد اجتماعی - فرهنگی ابعاد فعالیت های اجتماعی و سرمایه اجتماعی بر سلامت روان تأثیر گذارند. این مطالعه می تواند در برنامه ریزی و طراحی محلات در بافت تاریخی در راستای بهبود سلامت روان کمک کند.
ارتباط تحول در معماری شهری و مفاهیم پایداری اجتماعی (نمونه موردی: بافت همت آباد اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
658 - 680
حوزههای تخصصی:
از زمان آغاز ایجاد سازه های مسکونی توسط انسان تا عصر حاضر، تحولات زیادی در آن ها ایجاد شده است. علی رغم ایجاد تحولات مکرر در طول زمان، در بسیاری از مناطق شهری، بافت های جدید و قدیم در کنار یکدیگر قرار دارند. معماری ای که به مرور زمان نیازمند تغییراتی بوده است و بنابر دلایل مختلف ایجاد تحول در آن به تأخیر افتاده است. بافت های ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستند که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارسایی ها درآمده اند. این بافت ها عمدتاً درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیت ها و قابلیت های نهفته بسیاری، برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. از این رو معضلات اجتماعی بافت های ناکارآمد یکی از مهم ترین موضوعات پیشِ روی ایجاد تحول و مداخله در این بافت ها می باشد. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آن ها در بافت ناکارآمد همت آباد بپردازد. دلیل انتخاب بافت مذکور این است که، بخشی از این بافت نوسازی شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیلی و با استفاده از تکنیک SWOT می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که شاخص های الگوی پایدار بافت ناکارآمد شهری همت آباد عبارت اند از: رنگ تعلق، رعایت سلسله مراتب حریم، حفظ هویت و چیدمان فضایی مطلوب می باشد و همچنین مفاهیم و مؤلفه های پایداری اجتماعی همت آباد ازجمله: شناخت مردم، آرامش و خلوت، حفظ هویت و کیفیت رویداد فضاها که، نتیجه تأثیر و تأثر این دو رویکرد بر یکدیگر، ارائه راه کارهای طراحی بر نوسازی بافت ناکارآمد می باشد. با در نظر گرفتن نتایج این دو عوامل در نوسازی بافت می توان شاهد حفظ و تقویت نظام های اجتماعی_فرهنگی محله بود و از ناهنجاری های رفتاری، روانی، شغلی و هویتی پیشگیری کرد.اهداف پژوهشتبیین راهکارهای مؤثر بر تحول و نوسازی معماری با توجه به مشکلات اجتماعی بافت ناکارآمد همت آباد.بررسی عوامل تأثیرگذار در ارتقای پایداری اجتماعی در معماری شهری.سؤالات پژوهش: چه راهکارهایی در ایجاد تحول و نوسازی در بافت ناکارآمد همت آباد نقش دارد؟کدام عوامل در ارتقای پایداری ایجاد در بافت شهری همت آباد مؤثر است؟
جایگاه اصل «هویت» در تبیین مفهوم «محله اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
729 - 754
حوزههای تخصصی:
تبیین ویژگی های محل سکونت مطلوب برای مسلمانان از مهم ترین موضوعات حوزه مطالعات «شهر اسلامی» است. کمبود منابع مکتوب و نیاز به توسعه مبانی نظری در این حوزه، همچنان انجام چنین پژوهش هایی را ضروری می سازد. این پژوهش ازنظر هدف، جزو پژوهش های بنیادی است. ابزار مطالعه اسنادی برای بررسی متون و تدقیق محتوای مطالب، و روش تجزیه وتحلیل کیفی با استفاده از استنتاج عقلی، جهت دستیابی به نتایج تحقیق مورداستفاده قرارگرفته است. در بخش چارچوب نظری، پس از بررسی مباحث «هویت»، ارتباط «جهان بینی» و «فرهنگ» با هویت و «هویت دینی»، «محله اسلامی» به مثابه «مکان» ایجادکننده «هویت اسلامی» و اثرپذیر از آن تعریف می گردد. در بخش یافته های تحقیق، اصول «محله اسلامی» با استفاده از چارچوب مفهوم «مکان» که شامل بخش های «فرم، فعالیت و معنی» و ابعاد «کالبدی، عملکردی و ادراکی-شناختی» است، تبیین می شود. مبنا قرار دادن مفهوم «هویت»، اصول «عبودیت، معنویت گرایی، کمال گرایی» (سطح معنا)، اصول «حرمت گرایی، اصالت گرایی، اجتماع گرایی، محبت محوری، خدمت گرایی، همسایه گرایی» (سطح عملکرد)، و اصول «زمینه گرایی، آبادانی، پاکیزگی و طهارت» (سطح فرم)، و صفات و تجلیات ناشی از آن ها را برای «محله اسلامی» تعریف می نماید. در بخش نتیجه گیری، روابط میان مفاهیم زمینه ساز شکل گیری «محله اسلامی»، جایگاه اصل «هویت» و نحوه تأثیرگذاری آن در استنتاج «اصول و صفات محله اسلامی» تعریف شده است.اهداف پژوهش:تعریف مفهوم «محله اسلامی» به مثابه«مکان» ایجادکننده «هویت اسلامی» و اثرپذیر از آن.تبیین جایگاه اصل «هویت» و نحوه اثرگذاری آن بر تبیین اصول و صفات «محله اسلامی».سؤالات پژوهش:بر مبنای «جهان بینی توحیدی»، اصل «هویت» چگونه قابل تعریف خواهد بود؟هویت اسلامی چه جایگاهی در تعریف مفهوم «محله اسلامی» دارد؟
شکل گیری و گسترش مفهومی از پرفورمنس در مطالعات شهری با تمرکز بر «یله گردی» گی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۵۹-۴۴
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری و بسط مفهومی از «پرفورمنس» در مطالعات شهری، با تمرکز بر حوزه بلاغی «پیاده روی شهری» و تأثیر این مفهوم بر شکل گیری برداشت های جدید از شهر و روال های شهری، مسئله این تحقیق است. اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مفهوم «پرفورمنس» در گفتمان شهری و معرفی کارآیی آن در مطالعه پدیده های شهری و طراحی فضاهای عمومی شهری انجام شده است. روش ها: روش پژوهش حاضر کیفی است. بر پایه مطالعه کتابخانه ای، نحوه شکل گیری این مفهوم و تأثیرات آن در حوزه مطالعات شهری تحلیل شده است یافته ها: پیاده روی شهری (به ویژه «یله گردی» دبور) به واسطه برخورداری از ظرفیت های درونی، خاستگاه مفهومی از پرفورمنس بوده که نه تنها زمینه ساز تغییر مناسبات شهر با ساکنانش شده، بلکه در پیدایش روال ها و اشکال جدید رفتاری در شهر مؤثر بوده است. یله گردی عناصری چون بازی، نمایش، مداخله و موقعیت را به نظام شهر تحمیل کرده و شهر را نه بر اساس روایت مسلط پیشین، بلکه بر پایه تجربه ورزی های کنشگران مورد خوانش قرار می دهد. نتیجه گیری: توجه ویژه به فعالیت ها و امور روزمره، مواجهات زودگذر، فرایندهای عمل و کنش های متقابل اجتماعی درزمینه شهر، نیازمند رویکردی است که بتواند منطق عملکردی این فعالیت ها را رمزگشایی کند. پرفورمنس هم به عنوان نوعی رفتار و هم به عنوان نوعی قیاس و روش کارآمد، ظرفیت های خود را در مطالعات شهر نشان داده و به اثبات رسانیده است.
کارآمدی خط افق در سازمان یابی فضا و بازنمایی عمق صحنه در نقاشی ایرانی (برپایه آثار ایلخانی تا پیدایی فرنگی سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
102 - 119
حوزههای تخصصی:
حافظه دیداری بیننده امروز، مهم ترین کارکرد خط افق را سامان دهی خطوط فضاساز و جای دادن نقطه گریز (VP) در نقاشی می داند. از آن جا که، نقاشی ایرانی فاقد نقطه گریز به شیوه غربی است، کارکرد خط افق در آن محل پرسش است. شاید بپنداریم خط افق در نگاره های ایرانی، نقش موثری در ژرفانمایی و انسجام فضای تصویر ندارد، درحالی که واکاوی آثار از سده های گوناگون آشکار می کند، این خط به گونه ای متفاوت بر روند سامان بخشیِ فضایی و ژرفانمایی تاثیر داشته است. مهم ترین کارآمدی ترسیم خط افق در نقاشی ایرانی، مرزبندیِ دورترین نقطه قابل دید سطح زمین، جهت سامان دهی چینش های گوناگون ترازهای اصلی و فرعی بود. خط افق در جایگاه مرز آسمان/زمین با دور یا نزدیک شدن از کادر پایین نقاشی (نزدیک ترین تراز به بیننده)، گستردگی بصری و دامنه دید بیننده را تعریف می کرد و هنرمند را به شیوه های گوناگونِ ترازبندی و عمق نمایی، البته، متفاوت با هنر غرب تجهیز می ساخت. پژوهش نشان می دهد، کارکرد خط افق در نقاشی ایرانی دست کم در سه سویه دریافت می شود: نخست، نشاندن واقع نمایانه عناصر بصری بر سطح زمین که با تاکید بر مرز آسمان/زمین ممکن می گردد؛ دوم، گسترش میدان دید و عمق تصویر با افزایش فاصله میان دورترین نقطه سطح (خط افق) و نزدیک ترین نقطه (کادر پایین نقاشی)؛ سوم، ایجاد معیاری بصری برای تخمین فاصله میان ترازهای بصریِ میانی در سنجش با تراز افق که ژرف ترین بخش سطح زمین است. به دیگر سخن، جایابی سنجیده خط افق در نگارگری ایرانی، پرداخت نماهای باز (لانگ شات) رزم ها تا ازدحام در فضاهای کم عمق بزم ها را ممکن می سازد. پژوهش حاضر، شیوه ای توصیفی تحلیلی و رویکردی، استقرایی دارد؛ از این رو، با جستجو در شمار قابل اتکایی از نگاره های میانه ایلخانی تا صفویه پیشافرنگی سازی (270 نگاره از 35 نسخه ممتاز) به شناسایی و توصیف نظام سامان دهی فضا در نقاشی ایرانی می پردازد. نمونه های کتابخانه ای (نسخ خطی برخط از مجموعه های مالک) به شیوه هدفمند برگزیده شده است.
انعکاس ابعاد معنوی مراسم حج در ادبیات معاصر ایران در تطبیق با ابعاد معنوی ونمادین معماری کعبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
330 - 347
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون در شعر و ادب فارسی سفر به حج جایگاه والایی داشته است. هر یک از ادیبان و سخنوران و اندیشمندان در حوزه ادبیات از زاویه ای خاص به آن نگریسته اند و به نمایش شکوهمند آن واقف اند. حج نمایشی پرشکوه از اوج رهایی انسان موحد از قید تعلقات مادی و نفسانی و عرصه پیکار نفس اماره و لوامه و پیروزی نفس مطمئنه است میدان عشق به ایزد یکتا و اثبات یقین به توحید یگانگی الهی و ایثار و از خودگذشتگی و مبارزه با هرچه غیرخداست و زدودن تمام افکار غیرالهی و صاف کردن راه دل به سوی منبع حقیقت است. پیکاری که برای هدایت و فرماندهی آن حضرت حق در طول زندگی بشریت یکصدو بیست وچهار هزار پیامبر را مسئول رهبری قرار داده تا با تعهد به این مهم مسیر حق و رهبانیت الهی بدون هیچ شک و شبهه ای پیموده گردد. در این پیکار حق و باطل که سخت ترین مرحله خودسازی انسان وارسته و میثاق با حضرت حق است به نوعی انسان نفس اماره خویش را در تابوت جسم گذاشته و مرحله به مرحله تشییع می کند تا در قربانگاه قربانیش کند و آزاد و رها از هر قیدوبندی و تسلیم فرامین الهی و فارغ البال نردبان ترقی عبودیت و بندگی را طی نماید، در راستای تحقق این هدف والا و ارزشمند گام های مؤثر بردارد. در این پژوهش تلاش بر آن است که به شیوه کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی و به بهره مندی از اندیشه شاعران و ادیبان معاصر بیشتر پرده از این اسرار برداشته شود و حج گزاران الهی از طریق بینش ادبا و علما بهتر بافلسفه عظیم قربانی نفس آشنا شوند.اهداف پژوهش:شناخت ابعاد معنوی سفر حج چگونه در ادبیات معاصر.بررسی ابعاد معنوی سفر حج در معماری کعبه.سؤالات پژوهش:ابعاد معنوی سفر حج چگونه در ادبیات معاصر چگونه بازتاب یافته است؟ابعاد معنوی سفر حج در معماری کعبه چه بازتابی یافته است؟
از «آلسِست»ِ اوریپید تا «فرود»ِ فردوسی: تحلیلی مبتنی بر گفتمانِ قدرتِ فوکو در اپیستمه یونانی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
65 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بنا دارد با مطالعه تطبیقی نمایشنامه آلسست نوشته اوریپید و داستان فرود در شاهنامه فردوسی، سویه های مشترک و تمایز نظام دانایی در این دو اثر را تحلیل کند. هم چنین به نظر می رسد یافته های برآمده از این تحقیق را بتوان به تحلیل (استقرای) گفتمان غالب قدرت در ساختار معنایی حاکم بر دوران شکوفایی یونان کلاسیک و نیز فرهنگ ایرانی-اسلامی قرن چهارم هجری تعمیم داد. چارچوب نظری مبحث های ارائه شده برگرفته از اندیشه های میشل فوکو، فیلسوف متأخر فرانسوی و مفهوم هایی همانند اپیستمه و گفتمان قدرت نزد او خواهد بود. روش ارزیابی این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی بوده و بر همین مبنا داده های لازم برای سنجشِ نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و با ابزار تحلیل گفتمان به دست خواهند آمد. شواهد برآمده از این مطالعه تطبیقی گویای این واقعیت اند که با وجود مؤلفه های مشابه در نظام دانایی هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی نسبت به مفهوم های «تقدیر»، «مرگ»، «عشق» و «خردورزی»، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، به نوع رویکردشان در پذیرش یا رد قدرت متعالی خدا یا خدایان بازمی گردد. به زبانی دیگر، با وجود تأکید بر جایگاه «تقدیر» و «مرگ» در بطن داستان فرود، جان مایه نمایشنامه آلسست، رد تمام آن گفتمان قدرتِ سنتی پیش از خود است. در این اثر فردی بر سریر قدرت خواهد نشست که از سوی گفتمان انسانیِ قدرت تأیید شود.
تاثیر مراودات فرهنگی ایران و چین بر طرح فرش های دستباف دوره صفوی در ایران و مینگ و چینگ در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران صفوی، مصادف با مینگ و چینگ ( قرون16، 17 و 18 میلادی) در چین است. در این دوره فرش دستباف به لحاظ طراحی و تولید جایگاه خاصی در تاریخ این دو کشور داشته است. جاده ابریشم نیز که ایران را به چین متصل می کند، موجب تبادلات گسترده ای در مسیر این جاده می شد. با توجه به این که فرش های قدیمی چینی کمتر توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته، تاثیرات متقابل در طراحی فرش دستباف بین ایران و چین مورد توجه قرار نگرفته است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با روش تطبیقی تاثیرات متقابل فرش دستباف در ایران و چین در دوره مذکور بررسی شود. به این ترتیب با گردآوری داده ها به صورت اسنادی فرش های دستباف ایرانی و چینی تطبیق داده شد تا اشتراکات آن ها مشخص شود. در این پژوهش این سوال مطرح می شود که: طراحی و نقوش مشترک بین ایران و چین در فرش دستباف کدام است؟ با وجود اندک بودن نمونه های چینی که جزیی از محدودیت های تحقیق به شمار می رود مشخص شد فرش های دستباف ایرانی با تاثیر از چین به تولید فرش هایی با نخ های طلا و نقره پرداختند. فرش های چینی هم به استفاده از الگو های باغی ایرانی و طراحی فرش هایی که توازن و تعادل داشتند اقدام کردند. تاثیراتی که از چین وارد ایران شده بود نیز با ذائقه ی ایرانی ها بافته شد و دوباره به چین سفر کرد. همچنین نقشمایه های گوناگونی مشخص شد که به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: 1. نقوش مشترک ایران و چین. 2. نقوش تاثیرگذار چین بر ایران. 3. نقوش تاثیرگذار ایران بر چین.
تحلیل ساختار روایت در متن و نگاره جنگ تیمور با سلطان محمود والی هندوستان بر مبنای الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
41 - 51
حوزههای تخصصی:
در نشانه معناشناسی، تحلیل نظام های روایی، چگونگی کارکرد و دریافت معنا اهمیت دارد. از ساختارگرایانی که الگویی برای شناسایی ساختار روایت ارائه داد، گریماس بود. براساس نظریه گریماس هر روایت دو سطح اصلی و ظاهری دارد که سطح اصلی مبنای تحلیلِ روایت است. الگوی کنشی براساس تحلیل تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی تحقق می یابد و هر نظام روایی به شش جز تقسیم گشته و یک محورکنشی را شامل می شود. در این پژوهش نگاره ای از ظفرنامه تیموری 935 با استفاده از روش تحلیل الگوی کنشی گریماس از طریق روش اسنادی و به صورت توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. در این تحقیق، طرح اصلی در ساختار روایت با استفاده از تقابل های دوگانه، زنجیره های روایی و الگوی کنشی در تصویر و روایت متنِ مرتبط با نگاره تحلیل شده است که از نظر ساختاری به متنی واحد تعلق دارد و در هر نگاره روایت خاص خود را داراست. همچنین شباهت ها و تفاوت های حاکم بر الگوی کنشی در مقایسه با متن و در نهایت ارزیابی میزان ارتباط ساختار روایی متن و نگاره با یکدیگر انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این الگو قابل انطباق با نگارگری است و نگاره با دارا بودن دو سطح زیربنایی و روبنایی در ساختار تحلیل می تواند یک متن یا روایت مستقل باشد.
مقایسه روش شناختی فرایندهای طراحی محصول و طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در مطالعات روش شناسی طراحی پیوسته فرض بر این بوده است که طراحی یک کنش، ادراکی یکتاست که در حوزه های حرفه ای متنوع به کار گرفته می شود. کلیت این امر مردود نیست، اما پس از قریب به 70 سال مطالعات روش شناسی طراحی و با تکیه بر شناخت عمومی مشترک از طراحی، اینک می توان به این پرسش پرداخت که تفاوت های روش طراحی در حوزه های گوناگون چه هستند؟ و دلیل این تفاوت ها چیست؟ به طور جزئی تر، این پژوهش مسئله را محدود به مقایسه روش طراحی در دو حوزه طراحی محصول و طراحی معماری کرده و پرسیده است که: «تفاوت های روش طراحی در رشته های طراحی محصول و طراحی معماری چیست؟» برای یافتن پاسخ، باید به این پرسش مقدماتی پاسخ داده می شد که روش طراحی در طراحی محصول و طراحی معماری چگونه است؟
هدف پژوهش: شناسایی تفاوت های روش شناختی طراحی محصول و طراحی معماری.
روش پژوهش: با توجه به نقدی که در پیشینه نسبت به مسئله و روش آزمون پژوهش های مشابه مطرح شده است، طرح این پژوهش از لحاظ ماهیت، کیفی-موردی و از نظر روش، تجربی-توصیفی است. برای گردآوری اطلاعات از آزمون و مصاحبه های بی رهنمود (ناساختمند)، استفاده شده است و برای پالایش و طبقه بندی اطلاعات از روش داده بنیاد استفاده شده است. چهارچوب نظری این پژوهش روش شناسی طراحی با رویکرد «ادراک شناسی طراحی» بوده است.
نتیجه گیری: پس از برداشت داده ها از طریق آزمون و مقوله بندی آن ها، روی یافته ها، بحث هایی صورت گرفته است که نشان دهنده 17 مورد کلی بوده اند. در جمع بندی می توان گفت که روش طراحی محصول و طراحی معماری در برخی ابعاد مشابه است اما در برخی دیگر این دو گروه رفتارهای متفاوت آشکاری دارند. در جنبه های مشترک ابعاد ذاتی و سرشتی طراحی دیده می شوند اما در جنبه های افتراق، نقش محیط و آموزش کاملاً مشهود است.
تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شتابان شهرنشینی از زوایای مختلف محیط های شهری را تحت تاثیر قرار داده؛ به گونه ای که توسعه ی کالبدی پویا و مداوم را در شهر ها رقم زده است. شرایطی که تعیین جهات توسعه شهر ها را بسیار چالش برانگیز ساخته است. توسعه کالبدی که تحت تاثیر نیرو های مختلفی پدید می آید و چنانچه بسط ناموزون را تجربه نماید، هزینه های فراوانی همچون تبدیل و تغییرکاربری اراضی کشاورزی و طبیعی، افزایش هزینه زیرساخت، افزایش مصرف سوخت های فسیلی و انتشار گاز های گلخانه ای، جدایی گزینی اجتماعی و... را در ابعاد گوناگون بر شهر و ساکنینش تحمیل می کند. این موضوع اهمیت هدایت و مدیریت گسترش کالبدی شهرها را دو چندان می کند. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، تحلیل کمی الگوی توسعه کالبدی شهر یزد در دهه های اخیر می باشد. در پژوهش حاضر از مدل های تحلیلی کمی مختلفی همچون آنتروپی شانون، هلدرن، ضریب موران، مقایسه اراضی پر و خالی شهری و تصاویر ماهواره ای چند زمانه در بازه زمانی 2013-2000-1990 و 2021 برای بررسی الگوی توسعه کالبدی شهر استفاده شده است. نتایج تمامی تحلیل ها حاکی از رشد پراکنده و لجام گسیخته شهر یزد در طی دهه های اخیر می باشد و نتایج مبین آن است که چهره کنونی ساختار کالبدی شهر یزد با توجه به ظرفیت بالای اراضی قابل توسعه در شهر، خوشه ای و نامتوازن بوده و روند پراکنده ای را تجربه می کند. براین اساس پیشنهاد می شود از ظرفیت های درونی و سطوح غیرفعال شهری استفاده گردد.
راهکارهای معماری همساز با اقلیم با بهره گیری از شاخصهای آسایش حرارتی در روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند (استان سمنان)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی فضاهای معماری و شهری با اقلیم از اصول لازم برای پایدار ماندن بناها و از مهم ترین اهداف توسعه پایدار است. استفاده از دستورالعمل های مشترک جهت طراحی بناها و عدم توجه به داده های اقلیمی در مواجهه با شرایط مختلف اقلیمی و معماری بومی منطقه، پاسخگویی مناسب جهت ایجاد آسایش حرارتی برای بهره وران را ندارند. بررسی داده های محیطی موجود در یک منطقه به منظور شناخت رفتارهای اقلیمی به طرق مختلف همواره موردتوجه طراحان و معماران اقلیمی قرار داشته است. معماری همساز با اقلیم، تطابق سازگار معماری با محیط زیست پیرامون را باعث می شود. محل موردمطالعه روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند از توابع شهرستان شاهرود واقع در استان سمنان است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی است و اطلاعات کسب شده از طریق مطالعات میدانی و سایت های اینترنتی معتبر در یک دوره 18 ساله حاصل شده اند، همچنین با استفاده از اطلاعات هواشناسی و تجزیه وتحلیل آن ها با توجه به روش الگی، اوانز، ماهانی و گیونی چارچوب کلی اصول معماری همساز با اقلیم با هدف استفاده از منابع انرژی طبیعی مشخص شد در انتها یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به اقلیم سرد و خشک روستا استفاده از بافت فشرده و متراکم، کشیدگی شرقی- غربی روستا، کاهش نسبت سطح بنا به حجم آن، بهره گیری از مصالح سنگین با ظرفیت حرارتی بالا در جداره جنوبی، استفاده از بازشو (پنجره) های کوچک از راهبردهای نیل به معماری همساز با اقلیم در این روستا است.
مطالعه و تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
171 - 189
حوزههای تخصصی:
طبق منابع تاریخی خاتم کاری یکی از هنرهای چوبی ایرانی بوده که با استناد به رحل چوبی محفوظ در موزه متروپولیتن، آغاز آن از دورهٔ آل مظفر شکل گرفته است. خاتم کاری در هر دوره ویژگی های منحصر به فردی داشته و همین مسئله سبب شده آثار شاخصی که از هر دوره بر جا مانده بخش مهمی از هنر ایرانی را شکل دهد. این پژوهش با هدف تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر علاوه بر تبیین ویژگی های این شیوه به واکاوی آثار به جای مانده نیز پرداخته است. سؤالات این پژوهش عبارتند از : 1-ویژگی های فنی شیوهٔ خاتم معرق چیست؟ 2-چه عواملی در تداوم خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر مؤثر هستند؟ به منظور پاسخ دهی به سؤالات مطرح شده و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از تبیین شیوهٔ خاتم معرق و تحلیل چگونگی تداوم آن تا دههٔ اخیر، 6 اثر خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر به عنوان جامعه هدف پژوهش تحلیل و واکاوی شدند. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن از نظر روش شناختی، مبتنی بر رویکرد ساخت گرا است. مطالعات و روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده که شیوهٔ خاتم معرق به گونه ای است که براساس آن در یک اثر خاتم کاری می توان علاوه بر تفکیک رنگی بین خاتم ها، زیبایی، تنوع طرح و نقش نیز ایجاد نمود. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان نتیجه گرفت شیوهٔ خاتم معرق یکی از روش های پر اهمیت در خاتم کاری دوره قاجار بوده که تا دههٔ اخیر تداوم یافته و نمونه های موجود بررسی شده گواهی بر این امر است.
مطالعه ی اقتباس ادبی در عکاسی صحنه پردازی شده ی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
69 - 80
حوزههای تخصصی:
هنرها در طول تاریخ از منابع متعدد اقتباس کرده اند. برخی مثل سینما بیشتر و برخی دیگر کمتر. به نظر می رسد عکاسی به دلیل ماهیت واقع گرایانه اش، کمتر به این شگرد تن بدهد ولی بررسی ها نشان می دهد عکاسی هم از همان آغاز، از منابع مختلفی اقتباس کرده است. ادبیات یکی از منابع برای اقتباس در عکاسی بوده است. اما آیا واقعاً امکان اقتباس از ادبیات و منابع ادبی در عکاسی وجود دارد و اگر دارد چگونه؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، آثار پنج عکاس در زمینه ی اقتباس از ادبیات بررسی شده است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای (کتاب، پایان نامه، مقاله) و مراجعه به سایت های اینترنتی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، اقتباس از منابع ادبی در عکاسی امکان پذیر است ولی در شاخه ی عکاسی صحنه پردازی شده بیشتر دیده می شود و عکاسان از بین متون ادبی، بیشتر از شعر اقتباس کرده اند تا از نثر و دلیل آن هم امکان اقتباس آزادتر از شعر بوده است. متون ادبی برای این که بتوانند به شیوه ی عکاسی بازنمایی شوند می بایست ظرفیت فضاسازی، شخصیت پردازی، و روایتگری را داشته باشند. با این حال عکاسان بیشتر برداشت ذهنی و درونی خود را در زمان عکاسی به کار می گیرند و بازنمایی عین به عین متن ادبی در عکاسی امکان پذیر نیست.
Developing Semantic Model of Privacy in Architecture based on Logical Reasoning Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۲ - Serial Number ۴۸, Spring ۲۰۲۳
69 - 82
حوزههای تخصصی:
To s tudy human social behavior concerning the environment, the concepts of privacy, personal space, and territory have been s tudied by interdisciplinary experts. Examining how behavior is formed in the environment is very important in improving the environment's design with the culture of uses. Since experts in the field of architecture and urban planning need to provide real and objective solutions, they often do not have the opportunity to conduct practical research on the concepts of privacy. Identifying the formation of privacy of users can be desirable in the design of new housing. By linking the main concept and how they are in the architectural elements of different cultures, a cultural pattern appropriate to each region can be achieved. The main purpose of this s tudy is to link the main concept with the cultural and architectural perspectives. This logical reasoning s tudy used content analysis in two fields privacy and culture. For this purpose, definitions related to the privacy of collection and the method of open coding of its categories have been extracted. Then the privacy layers are extracted using social sciences and environmental psychology s tudies by summarizing qualitative content analysis. The semantic model of Rapoport's cultural meaning and privacy are combined in the research, and the main matrix of how the cultural layers of privacy are formed is drawn. Based on this matrix, the layers of social behavior can be categorized from the initial qualitative-perceptual level to quantitative-behavioral.
شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی و بازتاب آن در تحولات کالبدی معماری آن ها (نمونه موردی: مجتمع های مسکونی مهر زیتون شهر پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
312 - 326
حوزههای تخصصی:
شخصی سازی در مسکن، یعنی ساکنین قادر باشند به طریقی مُهر خود را بر آن مکان بزنند و آن را متعلق به خود و شخصی نمایند. طراحی مسکن به صورت انبوه در قالب مجتمع های مسکونی (مانند طرح مسکن مهر)، معمولاً تنزل در کیفیت هویت اختصاصی واحدهای مسکونی را به همراه دارد. درصورتی که در عین وجود کمینگی فضایی، تلاش برای غنای کیفی و ایجاد مکانی باهویت صورت نگیرد، ساکنین در ارتباط خود با مکان (خانه)، دچار مشکل می شوند و رابطه پایدار مکان - انسان شکل نخواهد گرفت. لذا دغدغه مند بودن طراحان، سازندگان، مسئولان و کاربران (ساکنین)، دررابطه با خلق مجتمع های مسکونی ضروری و مهم هست. با انتخاب نمونه موردی (مجتمع مسکن مهر زیتون در شهر جدید پردیس)، مطالعه میدانی با شیوه پرسه زنی، مشارکت فعال و گفت وگو با ساکنین انجام شد. رویکرد جمع آوری داده ها، نگرش سنجی از ساکنین و شیوه آن، پرسش نامه با سؤالات بسته (طیف لیکرت) و باز بود. اندازه جامعه آماری، 378 واحد مسکونی دارای سکونت بود که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 190 واحد مسکونی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد. به منظور تحلیل داده ها، از سنجش فراوانی و روابط همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار تحلیلی spss استفاده شد.کم ترین میزان رضایت ساکنین مربوط به همسانی شکل واحدها (0.7) و ابعاد فضاها (1.2) و بیشترین دغدغه شخصی سازی مربوط به تغییر ابعاد فضاها (4.3) و تغییر و زیباسازی بلوک (3.3) بوده است. آزمون های همبستگی پیرسون نشان می دهد هرچه از فضاهای عمومی تر به فضاهای خصوصی تر می رسیم، دغدغه ذهنی و تمایل به مشارکت برای تغییر و شخصی سازی افزایش می یابد. در فضاهای عمومی (فضای باز و لابی) میزان مشارکت در شخصی سازی، تابعی از میزان رضایت افراد از فضاها و بسیار کم است؛ در واقع جاذبه فضا، آنان را به مشارکت وامی دارد. این درحالیست که در فضاهای خصوصی (داخل واحدها)، علی رغم نارضایتی زیاد از خانه، ساکنین تمایل زیادی به ایجاد تغییرات شخصی در محیط داشته اند.اهداف پژوهش:تبیین نسبت هویت و شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی.تعیین پیامدهای شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی.سؤالات پژوهش:نسبت هویت و شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی چگونه است؟پیامدهای شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی چیست؟
گونه شناسی فنی و هنری چلنگری های تهران عصر قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
193 - 212
حوزههای تخصصی:
چلنگری در و پنجره در گذشته از اهمیت بالایی برخوردار بوده و در بناها به جلوه ای فرهنگی مبدل شده است. ابنیه تهران در دوره های قاجار و پهلوی، دارای چلنگری با طرح های متنوع هستند که نشان از هنر دست آهنگران تهرانی دارد. می توان دوره قاجار را آغاز جایگزینی فلز به جای چوب در ساخت نرده پنجره ها دانست که به «گل نرده» شهرت یافته اند. هدف مقاله حاضر، بررسی شیوه طراحی، ساخت و تکنیک های به کار رفته در چلنگری های تهران (نرده پنجره، در و بالکن) است. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن میدانی و کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهند شیوه طراحی با فرم پایه S با نسبت 2 واحد برای عرض و 6 واحد طول در زیرنقشی با 12 مربع مساوی، شکل گرفته و در ترسیم حلزونی ها با تعداد 4 مربع به ابعاد 2 واحد و به 6 قسمت تقسیم شده است. تکنیک های به کار رفته به چهار دسته شامل فرم های مستطیلی، مستطیل دارای هلالی، مستطیل کتیبه دار دارای هلالی و مستطیل مربع تقسیم شده و در سه گروه قابل بررسی هستند. نقش مایه ها نیز تابع نقوش سنتی به دو دسته کلی تک نقش مایه و دو یا چند نقش مایه قابل تقسیم است. طرح و نقش ها پیرو گره های ایرانی در آجر و چوب و به ویژه کاشی کاری بوده و ریشه هویتی دارند. طراحی، نقش، فرم و تکنیک از ابعاد و شکل پنجره، در و حفاظِ بالکن تبعیت کرده و با توجه به تجارب به دست آمده توسط استادکاران روندی تکاملی داشته است.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در بازسازی پایدار مجموعه های مسکونی پس از جنگ؛ نمونه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
جنگ به طورکلی نه تنها بر جوامع انسانی بلکه بر محیط زیست نیز آثار منفی زیادی دارد. در سوریه، بخش مسکونی عمدتاً تحت تأثیر تخریب گسترده قرار گرفته است که باید در اولویت استراتژی ها و برنامه های بازسازی قرار گیرد تا مسکن موردنیاز افراد آواره تأمین گردد. در این پژوهش، سعی شده است استراتژی های بازسازی مسکن پس از جنگ در سوریه با رویکرد پایدار ارائه گردد. مطالعات انجام شده از ادبیات موضوع و بررسی نمونه های اجراشده در کشورهای جنگ زده جهان نشان می دهد که بازسازی می تواند فرصتی برای دستیابی به توسعه پایدار باشد؛ به شرطی که در چهارچوب برنامه های توس عه بلندمدت در نظر گرفته شده شود. مقاله حاضر متمرکز بر یافتن دیدگاه ها و راه حل های نوین برای بازسازی پایدار واحدهای مسکونی که به طور جزئی پس از جنگ تخریب شده اند، است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مفهوم بازسازی و رویکردهای آن را بیان می کنیم، سپس معماری مسکن بومی دمشق را موردبررسی قرار داده و به مطالعه تجربیات جهانی کشورهای مختلف در بازسازی های پس از جنگ می پردازیم. با توجه به شرایط هر کشور و بررسی شرایط سوریه پس از جنگ، به ویژه شهر دمشق، می توان راهبرد مناسبی برای بازسازی انتخاب کرد. به این منظور یک مجموعه مسکونی را که دچار آسیب های جنگ در سوریه بود انتخاب و بررسی شد. در این زمینه، کار میدانی و پرسش نامه ای جهت دستیابی به مهم ترین مؤلفه ها در پروژه های بازسازی پایدار مسکن پس از جنگ متناسب با وضعیت بستر تحقیق صورت گرفت. با بهره گیری از پرسش نامه، نظر خبرگان در مورد تأثیر گذارترین مؤلفه ها در چنین پروژه هایی به دست آمد. نتایج پرسش نامه نشان می دهد که این مؤلفه ها بر ابعاد زیست محیطی و بعدازآن ابعاد اجتماعی اهمیت بیشتری دارند اما بر ابعاد اقتصادی اهمیت کمتری دارد. درنهایت مؤلفه های پایداری زیست محیطی و پایداری اجتماعی به ترتیب اولویت بیان شده اند.