فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۲۹٬۰۴۴ مورد.
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۸۹-۶۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: افزودن ساختار جدید به بافت تاریخی از روش های حفاظت شهری است که با مداخلات شدیدتری همراه و در نتیجه نیازمند توجّه بیشتری است. در این راستا، سازمان های بین المللی در تدوین اسناد خود به این موضوع پرداخته اند. بررسی این اسناد از آن جایی که مبنای تدوین استانداردها و دستورالعمل های طراحی اند، اهمّیّت دارند. با این وجود، تا به حال، کمتر به طور دقیق مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. بر این اساس، در این پژوهش، به منظور صورت بندیِ موضع مطرح در این اسناد در قالب رویکردهای طراحی، چیستی شان پیگیری شد. روش ها : بدین منظور، با مطالعه ی اسناد، داده های مورد نیاز گردآوری، بر اساس مضمون و ساختار رویکرد طراحی کدگذاری و برای دستیابی به تصویر کلّی، کدهای حاصل به کمک مقایسه ی تطبیقی و همچنین با کمّی سازی و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: داده های گردآوری شده نشان می دهند که در موضع سازمان های بین المللی در مورد حفاظت به روش افزودن به بافت تاریخی، دو نگرشِ قابل تفکیک مطرح است. منشور ونیز (1964) منشور واشنگتن (1987)، منشور اصول بررسی، حفاظت و مرمت ساختاری میراث معماری (2003) و منشور نیوزلند (2010) و منشور بورا (2013) قائل به ارجحیّت سندانگاری بر بافت شهری انگاریِ بافت تاریخی هستند. ولی سایر اسناد، هر دو نگرش را توآمان مطرح می کنند. با این تفاوت که در بیانیّه ی تلاکسکالا (1982) و بیانیّه ی سن آنتونیو (1996) این نگرش متآثر از نگاهی سنّت گرا و در باقی موارد بر مبنای نوگرایی است که نشان از غالب بودن این نگرش در اسناد دارد. برخاسته از همبستگیِ نگرش و رهیافت، در منشور ونیز، واشنگتن، اصول بررسی، بورا و نیوزلند، اجتناب از تغییر بر ضرورت تغییر ارجح است. سایر اسناد قائل به مدیریت تغییرند. با این تفاوت که در دو سند تلاکسکالا و سن آنتونیو این مدیریت در معنای سنتّی آن مطرح است و در باقی اسناد مدیریت با پذیرش گذر از عصر سنّت و آغاز عصر مدرن توصیه شده است. بنابراین رهیافت آخر، رهیافت غالب در اسناد است. متأثر از رهیافت، منشور ونیز، واشنگتن، اصول بررسی، بورا و نیوزلند به همانندی طرح پیشنهادی با بافت تاریخی توصیه کرده اند و باقی اسناد قائل به هماهنگیِ طرح به کمک ارجاع به ویژگی های بافت تاریخی هستند که برخاسته از تفاوت در نگرش و رهیافت، در بیانیّه های تلاکسکالا و سن آنتونیو هماهنگی در معنای تبعیّت از سنّت های طراحی در معماری و شهر است. ولی سایر و اغلب اسناد، هماهنگی در معنای طرحی متأثر از ویژگی های بافت تاریخی و در صورت سازگاری، با بیانی معاصر به کار برده شده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت در حالت کلّی، سه رویکرد طراحی در بافت تاریخی در اسناد سازمان های بین المللی مطرح شده است.
Role of Green Spaces in Promotion of the Sense of Belonging to the Place in Residential Complexes (Case Study: Qom City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The correlation between urban green space and sense of belonging has been investigated in researches; However, few scholars have mentioned the relationship between the designable physical components of vegetation and the sense of belonging. This study investigates a relationship between three physical parameters of green space - "visual density," "weighted height of vegetation," and "per capita ratio of green space to an open common area of the complex" - and a resident's sense of belonging through five subjective and objective independent variables - transparency," "proportion and scale," "physical and visual diversity," "flexibility" and "privacy and Enclosure " - in four residential complexes in the city of Qom - the center of Iran. Data were extracted from a survey study (n=320), documents, and written sources. it was analyzed using second-order confirmatory factor analysis and hierarchical linear regression. Based on the research literature review and identified gaps, a conceptual model was presented to explain the factors contributing to promoting a sense of place through greening in residents. In the results, a level of a perceived sense of belonging of the residents of the samples in the central courtyard was observed to be higher than in the scattered courtyard. Also, a positive correlation was observed between the psychological and physical components of the green space with the feeling of belonging to a place. The findings showed that among the psychological components, the "transparency," and among the physical components, the "Per-Capita Green Area" had the most positive effect on the resident's sense of belonging
بازخوانی اسطوره های نگاره های کشته شدن سیاوش در شاهنامه های شاهزادگان تیموری (ابراهیم سلطان، بایسنغری و محمد جوکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاوش، محوریترین حلقه زنجیرهی اسطورههای ایرانی است. اسطورهی سیاوش بنا به دلایل فرهنگی و باورهای ملی همواره مورد توجه بوده، ضرورت پرداختن به ابعاد گوناگون این موضوع و نگاه تحلیلی و تطبیقی در مورد نگارههای مبتنی بر آن ضروری است. این پژوهش به مؤلفههای وجودی سیاوش و همچنین مفاهیم نمادین نگارههای کشته شدن سیاوش در شاهنامههای شاهزادگان تیموری(ابراهیم سلطان، بایسنغری و محمد جوکی) براساس نظریه اسطوره_آیین (ساموئل هنری هوک) پرداخته است. پرسش بنیادین پژوهش که ویژگیهای اصلی نگارههای شاهنامههای شاهزادگان تیموری براساس نظریه اسطوره_آیین کدام است؟ و عناصر بصری در نگارههای شاهنامههای شاهزادگان تیموری در داستان کشته شدن سیاوش، شخصیت اسطورهایاش را چگونه مطرح میکند؟ است. برای پاسخ به این پرسش ویژگیهای اصلی نگارهها براساس نظریه اسطوره_آیین بررسی شده. پژوهش حاضر، رویکردی تحلیلی و ماهیتی توصیف ی- تاریخی دارد که به لحاظ هدف، کاربردی است و بر اساس مستندات بررسی می شود و به نقش اسطورهای سیاوش و نشان دادن اشتراکات و افتراقات نگارههای مشترک و شاخصههای بصری و هنری در شاهنامههای مصور یاد شده پرداخته شده است. همچنین چرایی اهمیت و توجه هنرمندان نگارگر ایرانی به شاهنامه و مؤلفههای وجودی آن در نگارگری مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در بازخوانی روایت تصویری اسطوره سیاوش، براساس رویکرد اسطوره- آیین به این نتیجه می رسیم که مرگ سیاوش هدفدار است، او نمیمیرد، بلکه بارها و بارها به صورت سروش، همراه با مهر، متجلی میگردد. اسطوره_ آیین میتواند در مطالعه جایگاه اسطوره در مناسک سیاوشان بابی نوین در مطالعات هنری شاهنامه به ارمغان آورد.
بررسی مفهوم هویتی و آرایه های فرهنگی کوبه های درهای همدان
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
217 - 232
حوزههای تخصصی:
کاوش و تدقیق در اجزای معماری ایرانی حاوی اطلاعات ارزشمندی از دانسته ها و فرهنگ مردمی است که در بستر اجتماعی، تجربه چگونه بودن طی سالیان را به همراه دارد. درِ ورودی بنا، از اولین عناصر معماری سنتی ایران است که بر مخاطب عرضه می گردد و چگونگی و چرایی خصوصیات درِ خانه های همدان به ویژه کوبه، موضوع این پژوهش قرار گرفته است. این تحقیق با این سؤال ها که مفاهیم هویتی کوبه در چیست، و آرایه و تزیینات آن چه پیامی از فرهنگ مردم را منعکس می نماید، در پارادایم ساخت گرایی و با روش توصیفی ژرفانگر انجام یافت. جمع آوری اطلاعات مبتنی بر اسناد و مطالعات میدانی به شیوه مشاهده کنترل شده بوده و تحلیل اطلاعات بر استدلال استقرائی استوار بوده است. یافته های تحقیق مبین آن است که کوبه های نصب شده بر درهای چوبی خانه ها که به دقت شکل می یافت و تزیین می شد ، نه تنها مطابق با نمادهای فرمی جنسیت مرد و زن دارای تزیین بوده، بلکه نوای کوبیدن دق الباب، متناسب با هر جنس دارای صدایی بم یا زیر بود و به صورت قرارداد اجتماعی، هر کوبه خبر از خصوصیاتی از فرد مراجعه کننده آن سوی در، به همراه داشت. به این شیوه، کوبه در، به کنش فرهنگی مرتبط با حضور فرد غریبه، سامان می داده است. صنعت گران اجراکننده این عناصر و موقعیت نصب کوبه های زنانه، مردانه و غریب کوب نیز از دیگر موضوعات مقاله بوده است. نتایج این تحقیق معلوم نمود که درودگران و صنعت گرانی از همدان در کنار چلنگران اصفهانی در خلق فرم و تزیینات کوبه ها، ایفای نقش نموده اند. در دهه های متأخر برای کوبه ها، خویش کاری حفظ حریم جنسیتی منتفی بوده و تنها بر نقش تزییناتی آن تأکید شده است.
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در باز زنده سازی محله تاریخی لاله زار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش بوده که فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در خلق چشم انداز و طراحی محدوده های ارزشمند تاریخی شهر، مثل محله لاله زار تهران چه نقشی می تواند داشته باشد. با توجه به غنای تاریخی مطالعه موردی و قرارگیری آن در قلب پایتخت، اهمیت پژوهش بیشتر آشکار می شود، زیرا گریز افراد اصیل و توانمند از بافت های مرکزی تاریخی، موجب فرسودگی بیشتر چنین مراکزی شده و دیدگاه های جدید از جمله فناوری نو می تواند نویدبخش باشد.هدف پژوهش: هدف، جذب افراد خلاق، جوان و اصیل به بافت تاریخی و باززنده سازی آن با کمترین هزینه، در زمان کوتاه و با فناوری های روز در بیشترین اوقات شبانه روز است. روش پژوهش: روش کیفی با راهبرد موردکاوی خیابان لاله زار تهران اتخاذ شده است. از طریق سه تکنیک آینده پژوهی (تدوین چشم انداز، شبیه سازی سه بعدی و دلفی) پژوهش پیش رفته است. براساس چشم انداز مشارکتی بدیل های طراحی تهیه و گزینه تحقق پذیر با تکنیک دلفی و مشارکت پانزده نفر متخصص در پنج گروه تخصصی به اجماع رسیده است. نتیجه گیری: فاوا می تواند نقش تسهیل گری در چشم انداز فرهنگی- هنری محله ها به ویژه بافت های تاریخی مثل لاله زار تهران داشته و امکان برگزاری جشنواره های هنری را تا سطح بین المللی افزایش دهد. اولویت های تحقق پذیری درجنبه های اجتماعی- فعالیتی و فرهنگی- تاریخی بیش از کالبدی است. بنابراین فاوا امکان مشارکت مردمی را بیشتر و تداعی خاطرات و باززنده سازی های غیرکالبدی را تسهیل می کند و از حیث جهانی شدن، اجرایی و اقتصادی، رقیب و مکمل جدی بدیل های پیشین برای محله است. لاله زار به دلیل تجمع صنف الکتریکی، قابلیت پذیرش فاوا را به خوبی دارد ولی موفقیت آن در گرو جلب مشارکت، به ویژه در صنایع محلی این بافت یعنی گردشگری، موسیقی، سینمایی و رسانه های دیجیتال است.
تحلیل عوامل مؤثر بر زندگی شبانه شهری با استفاده از روش تحلیل اثرات متقاطع؛ بررسی موردی: منطقه 8 شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
75 - 95
حوزههای تخصصی:
تحقق پذیری زندگی شبانه مردم در فضاهای شهری همواره با چالش مواجه بوده و سیاست ها و مقررات موجود در بسیاری از شهرها برای توسعه زندگی شبانه کافی نبوده اند. غالب مطالعات پیشین، ابعاد مختلف تحقق پذیری زندگی شبانه را به صورت پراکنده شامل شده است. بدین ترتیب هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تحقق پذیری زندگی شبانه شهری و شناسایی ماهیت و نقش این عوامل در منطقه هشت شیراز است. روش به کار گرفته شده در پژوهش تحلیل اثرات متقاطع و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند 15 متخصص شهرسازی است. یافته ها نشان می دهد که 16 شاخص در چهار بعد شناسایی شده اند. شاخص های تأثیرگذار شامل سیستم های دوربین مداربسته با تکنولوژی پیشرفته، وجود سیستم های حمل و نقل عمومی به صورت شبانه روزی، ممنوعیت و جریمه و توجه به میزان فاصله از فضاهای عمومی؛ شاخص های تأثیرپذیر شامل نورپردازی مدرن، نظارت و کنترل توسط پلیس؛ شاخص های مستقل شامل دسترسی به پارکینگ و سرویس های بهداشتی عمومی و شاخص های دو وجهی نیز شامل تأمین برق شبانه، قوانین صدور مجوز، تنوع کاربری، بازگرداندن بناهای فرسوده به چرخه زندگی شهری، قوانین کنترل ترافیک در شب و مبلمان شهری است. اعمال این یافته ها می توانند در آینده منجر به افزایش فعالیت های شبانه و حضورپذیری شهروندان، بهبود کیفیت زندگی ساکنان و ایجاد فرصت های سرمایه گذاری و گردشگری در منطقه شود.
تقابل نشانگان هویتی از منظر رویکرد جهانی سازی و جهان محلی گرایی؛ مطالعه موردی: آثار منتخب آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت تحت تأثیر پروژه جهانی سازی تغییر کرده؛ جهانی سازی با گسترش ارتباطات در شبکه های اجتماعی، مردمان جوامع مختلف را با وجود تنوع فرهنگی، به سوی استانداردسازی سبک زندگی سوق داده و باعث شده از این طریق تکثر هویتی خود را از دست بدهند. این پژوهش با تکیه بر روش نشانه شناسی به عنوان هدف پژوهش به وضعیت نشانه های هویت ایرانی-اسلامی در دو سطح هویت فروملی (قومی) و فراملی (جهانی سازی) در برخی آثار هنری آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی می پردازد تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان نشانه های هویت ایرانی در آثار هنرمندان قائل به جهانی سازی را با نقاشی هنرمندان قائل به جهان محلی گرایی مورد مقایسه و تحلیل قرار داد؟ فرضیه اصلی این پژوهش، احتمال می دهد هر دو هنرمند از نشانگان هویت ایرانی در آثار خود استفاده کرده باشند. یافته های این پژوهش بیان می دارد که باغشنی در آثار خود با تمرکز بر نشانه های هویت ملی و هویت جهانی شده، اصل را بر نشانه های هویت جهانی قرار می دهد. در مقابل، تاتاری در آثار خود با تمرکز بر نشانه های فروملی و فراملی، اصل را بر نشانه های هویت قوم ترکمن و معرفی آن به جهانیان می گذارد. این پژوهش از مسیر روش کتابخانه ای- اسنادی انجام شده و بر اساس اصول روش توصیفی-تحلیلی تنظیم گردیده است.
تحلیل فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری اخلاقی برنامه ریزان و مدیران شهری براساس یافته های بررسی طرح تفصیلی منطقه 22 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
97 - 114
حوزههای تخصصی:
نقش برنامه ریزان و مدیران شهری به عنوان متخصصانی که مسئولیت تهیه، هدایت و اجرای برنامه های توسعه شهری را برعهده دارند، در جهت گیری برنامه ها غیرقابل انکار است. روابط و مناسبات کنشگران و توزیع قدرت میان آن ها که به تصمیم هایی مغایر با چارچوب اخلاق حرفه ای و درنتیجه عدم دستیابی به نتایج مورد انتظار منجر شده اند، چالش های اخلاقی متعددی به همراه دارد. نقطه شروع پژوهش، بررسی کدهای اخلاقی در برنامه ریزی شهری و تأثیر آن بر برنامه های توسعه شهری است. تصمیم سازی برنامه ریزان و تصمیم گیری مدیران در طرح تفصیلی منطقه 22 شهرداری تهران در دو بعد محتوایی و رویه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف، از رهیافت کیفی بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار MaxQDA طبقه بندی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای قیاسی تحلیل شده است. براساس یافته های پژوهش، نفوذ جریان های دارای قدرت، تأثیر قابل توجهی بر جهت دهی طرح مغایر با اصول اخلاقی گذاشته است. پیوند مدیران با یکدیگر و نهادهای سیاسی، دامنه انحصار تصمیم ها را رقم زده است و عدم هماهنگی میان مدیران و برنامه ریزان به وضوح ازسوی مشارکت کنندگان مطرح شده است. غلبه ساختار تمرکزگرای حاکم بر نظام تصمیم گیری، وابستگی تصمیم ها به منفعت گروهی خاص را در پی داشته است. به طور کلی به کارگیری موضوع های اخلاقی در برنامه ریزان، در سطح مطلوب تری ارزیابی شد و این تفاوت در دیدگاه مدیران، با اشاره به موضوع ملاحظات اجرایی توجیه شده است.
سرزندگی با ارتقاء کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 115
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای باز مجتمع های مسکونی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از این مجتمع ها، بخشی از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان را به خود اختصاص می دهد و ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت روانی، تقویت تعاملات اجتماعی، سرزندگی، خلاقیت و... مؤثر باشد.
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های موثر بر ارتقا کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه می باشد.
روش تحقیق: با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی برخی از عوامل مؤثر و هم چنین ترتیب اهمیت هرکدام از این مولفه ها که در ارتقای کیفیت این فضاها مدنظر باید باشند؛ ارائه شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه و جهت تحلیل اطلاعات دریافتی از 298 پرسشنامه، ابتدا از نرم افزار SPSS استفاده گردید و سپس معادلات ساختاری به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار AMOS انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش می توان گفت؛ طراحی این فضاها باید به گونه ای باشد که ضمن برقراری حس امنیت ساکنین، حس تعلق به مکان را برای سکنه به وجود آورد. ایجاد فضاهای خوانا، با پوشش گیاهی سبز که نورپردازی و مبلمان مناسب داشته باشد و امکان تغییرپذیری در فضا نیز وجود داشته باشد، نیز باید مدنظر قرار گیرد. هم چنین این فضاها می بایست زمینه ساز مشارکت و فعالیت گروهی و مکان تعاملات عمیق اجتماعی باشد.
نتایج: از میان مولفه های موثر در ارتقای کیفیت فضاهای مذکور؛ مؤلفه تعاملات اجتماعی با مجموع اثرات 0.924، بیشترین اثرگذاری در ارتقای کیفیت محیط دارد و سپس به ترتیب انعطاف پذیری فضا با 0.903، حس تعلق به مکان 0.864، حس امنیت 0.812، نورپردازی و مبلمان 0.791، فضای سبز و پوشش گیاهی 0.706 و خوانایی فضا با 0.631، مؤثرترین مؤلفه ها در ارتقای کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی بوده است.
تدوین راهبردهای طراحی شهری توسعه محله شهری خلاق از منظر کارکردی-فضایی، مورد پژوهی: محله سنگ سیاه، شیراز
حوزههای تخصصی:
نظریه شهر خلاق سعی دارد تا کیفیتی را شرح دهد که تصویر ذهنی یک شهر را برای شهروندان زیباتر نماید. هدف از مطرح نمون مفهوم کیفیت زندگی در این نظریه، اصلاح تکامل توسعه شهری از مفهوم رشد کمّی به توسعه پایدار شهری است. در واقع، خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش ارائه راهبرد جهت تحقق ایده شهر خلاق در محلات شهری و انتخاب استراتژی مطلوب است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه های تحقیق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش را تمام ساکنان محله سنگ سیاه که بر اساس طرح مطالعاتی محله بندی شهر شیراز برابر با 6355 بوده اند و کارشناسان طراحی شهری تشکیل می دهد. در گروه شهروندان با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 363 نفر به صورت تصادفی ساده و در گروه کارشناسان تعداد 30 کارشناس انتخاب شده است. در این نوشتار برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل SWOT و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی (QSPM) جهت اولویت بندی استراتژی ها بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل شده از مدل SWOT موقعیت شاخص های شهر خلاق در بعد کارکردی-فضایی در محله مورد مطالعه با توجه به تمامی عوامل به دست آمده، در موقعیت رقابتی قرار دارد. نتایج به دست آمده از QSPM نشان می دهد که از بین پنج استراتژی مهم، استراتژی تقویت فضاهای سبز محلی در جهت افزایش حضورپذیری افراد و تقویت تعاملات اجتماعی میان ساکنین با کسب بالاترین امتیاز به عنوان بهترین راهبرد شناخته می شود.
تحلیل اصل محرمیت در خانه های اقلیم گرم و خشک ایران در راستای پایداری شهرهای آینده (نمونه موردی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل محرمیت و زیر مجموعه های آن شامل سلسله مراتب، درونگرایی و پیوند معماری با طبیعت به وضوح در معماری سنتی خانه ها به خصوص در اقلیم گرم و خشک مرکزی ایران دیده می شود. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با هدف کاربردی و با اتخاد روش های استنباط کیفی و تحلیل میدانی منازل مسکن بومی شهر یزد انجام شده است. چهار نمونه موردی از خانه های سنتی این شهر (خانه علومی، خانه گلشن، خانه مروج و خانه رسولیان) به عنوان نمونه های موردی انتخاب شده اند و به لحاظ کیفی مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین روش گردآوری داده ها با کمک مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. با وجود اصل محرمیت در تمامی مناطق آب و هوایی ایران، این عنصر معماری در منطقه آب و هوایی گرم و خشک نمود بیشتری دارد. محرمیت از طریق معماری درونگرا، به کارگیری دالان، هشتی و راهرو و وجود حیاط مرکزی در راستای باز شدن گشودگی های فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی به داخل حیاط نمایان می شود. یافته ها حاکی از آن است که اگرچه برخی از ویژگی های مرتبط با اصل محرمیت در خانه های معاصر با متراژ کم و فشردگی بافت شهری و در قالب مسکن آپارتمان گونه قابل استفاده نیست، اما برخی از شاخصه های معماری بومی در راستای حفظ محرمیت قابلیت ظرفیت سنجی در راستای به هنگام شدن در مسکن معاصر را دارا هستند. عدم قرار دادن درهای خروجی موازی (رو به روی هم)، طراحی فضای پیش ورودی و توجه به سیرکولاسیون حرکتی به شکلی که فضاهای خصوصی ماند فضای خواب و استحمام از فضاهای عمومی تر مانند فضای پذیرایی، سرویس بهداشتی و آشپزخانه جدا شود، توجه به جایگاه حریم خصوصی در خانه ایرانی و عدم تطابق شکل گیری آشپزخانه های باز با این اصل، از مواردی است که می تواند در خانه های معاصر لحاظ شوند و گامی در جهت انطباق اصل محرمیت در راستای معماری مدرن برای ساخت مسکن در شهرهای معاصر و حتی آینده باشند.
نقدی بر تهیه فرایند طرح هادی از مرحله برنامه ریزی تا اقدام با رویکرد منظرین (نمونه موردی: روستای پای آستان در منطقه کوهدشت استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
34 - 41
حوزههای تخصصی:
طرح هاد ی که از آن به عنوان طرح تغییر و تحول د ر ساختار فیزیکی- کالبد ی روستاها یاد می شود ، بخشی از فرایند توسعه روستایی به شمار می رود که تهیه و اجرای آن د ر چارچوب نظام برنامه ریزی، د ارای معیارها و ضوابطی است که بر کالبد روستا به ویژه ارزشمند ی زمین اثر می گذارد . تعیین و تثبیت محد ود ه قانونی برای روستا و همچنین ضرورت ساخت و ساز د ر آن سبب شد ه است که قیمت زمین د ر روستاها د چارتغییر شود و روستا به عنوان کالایی سرمایه ای با هد ایت سازمان های د ولتی با سیاست تمرکزمحور بر امر توسعه د چار تغییر و تحولات اساسی شود . د ر سایه تمرکزگرایی د ولت بر طرح های هاد ی و نگاه عاملیتی و خطی بر تد وین آن که منجر به یکسان سازی اکثر طرح ها شد ه و همچنین عد م مشارکت مرد م د ر طرح های توسعه، مشکلات زیاد ی از مرحله برنامه ریزی تا اقد ام د ر طرح ها ایجاد شد ه است. روش پژوهش د ر این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه مید انی و حاصل سفر چهار روزه به منطقه کوهد شت استان لرستان است. د ر تد وین این پژوهش از روش کتابخانه ای استفاد ه شد ه است. این پژوهش به د نبال این است که چرا جامعه امروزی با وجود طرح های هاد ی، شاهد عد م کیفیت محیطی د ر حوزه کالبد و غیر کالبد و عد م رضایتمند ی د ر توسعه روستا است؟ طی بازد ید مید انی به عمل آمد ه از روستای پای آستان د ر منطقه کوهد شت لرستان، به نظر می رسد عد م تحقق برنامه های توسعه د ر مرحله اقد ام عمد تاً ناشی از ناتوانی د ر د رک و شناسایی ویژگی های محیطی و ارزش های سرزمینی روستا د ر مرحله تد وین برنامه است. مسیر تحقق پذیری طرح های هاد ی مستلزم شناخت د قیق مکان و توجه به لایه های منظر د ر فرایند برنامه ریزی است. لازمه این امر قرارگیری مرحله ای د ر شرح خد مات تد وین اسناد برنامه ریزی فضایی تحت عنوان خوانش لایه های منظر است که ضمن آن با کمک متخصص منظر و مشارکت جامعه محلی، لایه های منظر کشف و پس از ارزیابی، ارزش های سرزمینی هوید ا می شود . این روند منجر به تهیه یک برنامه مبتنی بر مکان (مکان محور) خواهد بود که امر توسعه پاید ار روستا را تضمین می کند .
مطالعه تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «مسکن» بعنوان یکی از مهم ترین بناهای استقراریافته در شهر از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ بالواقع مسکن علاوه بر پوشش سطح گسترده تری در بین سایر کاربری های شهری، دربرگیرنده ی بیشترین ساعات سپری شده ی عمر افراد است. این همه در حالی است که از دیرباز، «خانه» برای ایرانیان با ارزش های سنتی و فرهنگی اصیلی مأنوس بوده و برای هر فرد از جایگاه مقدسی، برخوردار بوده است. درعین حال، توسعه مسکن نوین کشور، تحت تأثیر سبک معماری غربی، ترجیحات و سلیقه و به تبع آن، نیازهای معاصر افراد، دارای تغییر مفهومی محسوسی بوده است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با پارادایم کیفی و رویکرد واقع گرایی اسلامی انجام شده است، دارای فرآیندی استقرایی است که عوامل چندگانه ی موثر بر تاثیر و تناسب توسعه مسکن و سبک نوین زندگی شهری را تبیین خواهد نمود. بدین ترتیب، از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته در سطح متخصصین، سعی دارد تا تغییرات مفهوم مسکن متناسب با سبک نوین زندگی شهری و با ملاحظه ی رویکرد اسلامی را مطالعه نماید. یافته ها که حول سه سوال کلیدی اصلی تنظیم شده است، نشان می دهند که مفهوم مسکن امروزی بیش از آنکه تحت تاثیر تناسب خود با محتوای سبک نوین زندگی شهری، سمت و سو یابد، تحت هدایت عوامل اقتصادی، دیدگاه سودگرا و منفعت های فردی و مصلحت اندیشی مالی افراد، است. نتیجه چنین روندی، ساخت خانه هایی با فاصله محسوس محتوایی، نسبت به مفهوم سنتی خانه خواهد بود که بسیاری از مفاهیم توسعه مسکن اسلامی را نیز در بر نمی گیرد. هرچند بنظر می رسد که پایبندی به برخی ارزش ها و باورهای اصیل جامعه نظیر محرمیت، پرهیز از اشرافیت و رعایت حال همسایه، در هر صورت، در ترجیحات افراد و در انتخاب خانه، نقش دارد و افراد سعی دارند با توازن میان توان مالی خود و چنین ویژگی هایی در خانه ی انتخابی، ترجیحات خود را بهینه سازند. در نهایت، مفهوم «خانه» امروزی، برساخته ای اجتماعی است که نشان از هویت فرد امروزی، توان مالی وی و ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه دارد. این مفهوم، به فراخور توانمندی اقتصادی وی در کنار ضوابط مدون توسعه مسکن شهری، می تواند دربرگیرنده ی ارزش های اصیل تر و مناسب تری از مفهوم «خانه» در محتوای یک شهر ایرانی- اسلامی، باشد.
سرمقاله: کمیته نما؛ انحراف سلیقه ای یک مطالبه دیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قریب یک دهه است که ابتدا در تهران و سپس در شهرهای دیگر به تقلید از مرکز، کمیته های نما برای هدایت نمای ساختمان ها تشکیل شده است. این کار پاسخ به مطالبه ای به عمر چند دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که ابتدا «هویت» و سپس «هویت ایرانی-اسلامی» را در شهر و معماری تمنا می کرد. افزایش حساسیت در «بازگشت به خویشتن» و آغاز «رنسانس اسلامی» در سال های نخستین تشکیل جمهوری اسلامی به برقراری جلسات متعدد دانشگاهی و مذهبی برای بررسی رابطه «سنت و مدرنیته» انجامید. در جریان مبارزات پیش از انقلاب، گسترش نارضایتی روشنفکران و انقلابیون از خودباختگی رژیم پهلوی در برابر غرب، فرح پهلوی سیاستگذار فرهنگی رژیم را به ایجاد جریانی مصنوعی و شکل گرا از تلفیق معماری مدرن با عناصر سنتی واداشت. نسلی از معماری یادمانی از قبیل موزه هنرهای معاصر و مدرسه مدیریت نتیجه این سیاست دربار بود. برای تئوریزه کردن این جریان کنفرانس «پیوند سنت و تکنولوژی» با حضور دست چینی از مشاهیر معماری ایران و جهان به ریاست فرح پهلوی در اصفهان برگزار شد. در عین حال، جریان رسمی معماری کشور و آنچه که از سوی بدنه حاکمیت در لوای الگو و قانون ترویج می شد، مدرنیسم مثله شده و بی محتوای متکی بر مصرف کالای لوکس و تقلید از صورت جریان های غربی بود. انقلاب اسلامی مطالبه احیای هویت تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کرد. در سال های پیش از انقلاب اما، اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. شرایط اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم، نادانی مدیریت های مربوطه در کشور و قدرت گرفتن جریان های غرب گرا در بدنه اجرایی نظام مجالی برای پاسخگویی علمی و عمیق به مطالبه احیای هویت باقی نگذارد. در دهه ۹۰ به سفارش شهرداری مطالعه ای برای تدوین ضوابط نما انجام شد. روش مطالعه به رویه بولتن سازانی که احساسات مسئولان را با گزینش اخبار مدیریت می کردند، شباهت داشت. در شهر تهران که همزمان هزاران ساختمان در حال ساخت بود، چند نمونه خاص که شاید جز همسایگان آن ها کسی از وجودشان باخبر نبود، نماد گرایش به ابتذال جا زده شد؛ با بهره گیری از مطالبه اجابت نشده یک قرن گذشته در بازگشت به خویشتن، احکام خارق العاده و عجیبی صادر شد: استفاده از رنگ های مبتذل ممنوع؛ و برای دینی شدن دفترچه ضوابط، «منع نصب مجسمه در نما» هم به آن افزوده شد. هیجانی که این مطالعه جهت دار و سست بنیاد در مدیریت شهری برپا کرد، به سرعت به نهادسازی برای مداخله در خصوصی ترین بخش های جامعه انجامید. کمیته های نما برای تصویب نقشه نما که به مدارک فنی قبلی افزوده شده بود تشکیل شد. این کمیته فلسفه وجودی خود را صیانت از حقوق عمومی بیان کرد. از آن پس تا امروز کمیته نما در تهران و بسیاری از شهرهای ایران به ابزاری برای طولانی شدن صدور پروانه، گران کردن ساخت و تحمیل سلیقه اعضای کمیته به هزاران متقاضی پروانه بدل شده است. فرایند تغییر ضوابط مبتنی بر افزایش کمی جزئیات فنی و غیر مرتبط با مطالبه هویت ملی-دینی است. در این مدت جزئیات کم اثر و پیچیده ساختن موضوع نما با هدف توجیه ضرورت وجود کمیته به ضوابط اولیه افزوده شده است. نتیجه عمل کمیته در یک دهه فعالیت آن برای دستیابی به هویت ایرانی-اسلامی تقریباً هیچ است. این ادعا از تکرار مطالبه رهبری انقلاب در آخرین گزارش شهردار تهران به شورا (روزن انلاین ۲۳/۱۲/۱۴۰۲) در مورد حرکت به سوی هویت ایرانی-اسلامی در معماری شهری تأیید می شود. این خواسته بنیادین راهبرد چندبعدی و پیچیده ای است که با ساده سازی مسئله تحقق پیدا نمی کند. همان طور که فرح پهلوی نتوانست مطالبه هویت را با اقدامات روبنایی و یادمانی منحرف کند، کمیته های نما نیز جز نارضایتی حاصلی نخواهند داشت. ادراک هویت، به معنای فهم چیستی متداوم یک پدیده، وابسته به بقای هستی آن است. فهم هستی یک شهر که از خلال مواجهه و تجربه فضا به دست می آید، قبل از هر چیز وابسته به بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است. اهمیت احساس وجود شهر از آن روست که مقدمه و شرط ادراک چیستی آن و فهم هویت است. در صورت بقای مؤلفه های هستی بخش شهر است که می توان در خصوص ویژگی های چیستی دهنده آن صحبت کرد. بازخوانی سنت رسول اکرم (ص) در ساماندهی به شهر یثرب و نامگذاری آن به عنوان مدینه النبی نیز حاکی از دقت و اصرار ایشان بر اولویت انتظام مؤلفه های آفرینش شهر بود تا صورت عناصر شهری. دانش مربوط به فضا و مکان نیز بر همین رویه و اصالت هستی شهر نسبت به چیستی آن برای دستیابی به هر سنخ از مطلوبیت صحه می گذارد. با این ترتیب به نظر می رسد کمیته های نما با حاکم کردن سلیقه اعضای کمیته به جای سلیقه مالک نه تنها قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» را مراعات نکرده اند، بلکه در دستیابی به هدف بزرگی که پیش رو قرار داده اند راه اشتباه پیموده اند. اینان بجای شناسایی و خوانش سرشت شهر و مؤلفه های اصلی پدیدآورنده آن و حفظ و بسط آن ها، یکسره به سراغ صورت شکل های شهری رفته اند تا مطالبه هویت کنند. ادراک هویت از شهر یعنی توان خوانش گذشته آن از صورت امروز شهر. احساس و فهم قرارگیری در مکانی که به واسطه معیارها و نگرش خاص آفریده شده و در طی زمان عناصر آن به تدریج رنگ زمانه گرفته اند؛ و تحول صورت ها چنان تدریجی و پیوسته است که حس جدایی افتادگی و بریدن از منشاء در ناظر پدید نمی آید. روشن است که مداخله در پدیده ای پیچیده و تا این درجه از اهمیت که در ساخت ادراک شهروندان اثر مستقیم دارد و علاوه بر مطالبه اجتماعی یکصدساله، مورد عنایت پیامبر گرامی اسلام نیز بوده و در سیره ایشان نقش پررنگی داشته، اولاً بسیار ضروری و ثانیاً نیازمند روش و دانش بنیان است. تصویر روی جلد از نمایی در شهر قم اگرچه به دوگانگی دو نمای سنتی و لجام گسیخته اشاره دارد، در عین حال به سرگشتگی این نسل و مدیریت شهری در ایجاد منظری هویتمند از شهر مطلوب خود صحه می گذارد.
جایگاه مگامال ها ی تهران در نظامِ مصرف، بازکاوی در مفهوم وانموده و وانمودِ بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
35 - 48
حوزههای تخصصی:
نظام مصرف از طریق ایجاد و به کار گرفتن نظمی از وانموده ها، ابرواقعیت مصرف را در جامعه مصرفی شکل می دهد. مگامال ها از مهمترین ابزارهای تحقق این هدف در نظام مصرف هستند. مسئله پژوهش حاضر، تحلیل جایگاه مگامال های تهران، بر اساس مفهوم وانموده و وانمود در اندیشه های بودریار و بررسی کارکرد آن ها در رابطه با مصرف کنندگان تهرانی است. هدف از این پژوهش، یافتن سازوکار تأثیر مگامال ها، بر افزایش میل مصرف، نزد شهروندان تهرانی است. این پژوهش از نوع تحلیل کمی- کیفی است. داده ها با ارائه پرسشنامه به جامعه آماری این پژوهش که به صورت نمونه گیری تصادفی از بین مردم تهران انتخاب شده اند، جمع آوری و تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که مگامال ها در قالب دو حوزه فضایی و کارکردی، با به کار گرفتن ویژگی های گوناگون متناظر با مفاهیم وانموده بودریار، واقعیت نیاز انسان را دگرگون کرده و با تغییر نگرش مخاطبین و تحریک میل مصرف، آنان را در راستای اهداف نظام مصرف هدایت می کنند.
مطالعه نمود والایی با توجه به مبانی نظری آن در آثار نقاشان آلمان و انگلیس قرن 18 و 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: والایی ریاضی و پویا از نظر اندازه و قدرت توان، قوای انسان را به چالش می کشند و به نظر می رسد اغلب مصادیق والای متفکران قرن 18 پیش از کانت را در برمی گیرد. به نظر می رسد نقاشان قرن 18 و 19 آلمان و انگلیس هم بر امر والا به عنوان مضمونی برجسته تکیه کرده اند. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش این است: وجه مشخص رمانتیک آلمان و انگلیس از حیث والایی چیست؟ هدف پژوهش: مطالعه رابطه والایی در آرای متفکران قرن 18 و آثار نقاشان رمانتیک قرن 18 و 19 آلمان و انگلیس است تا بتواند تمایزهای رمانتیک آلمان و بریتانیا را از حیث والایی بررسی کند. روش پژوهش: پژوهش از نظر نوع کیفی است. روش مطالعه آثار توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است.نتیجه گیری: شکوه، ویژگی ذاتی امر والاست و ویژگی های برجسته امر والا در نقاشی ها به بزرگی، وسعت، بی کرانگی، ابهام، بی محدودگی و ویرانی نیروهای طبیعت اشاره دارد. مطالعه آثار نقاشان رمانتیک قرن 18 و 19 مانند فردریش، آیخن باخ، ترنر، مارتین و دنبی نشان می دهد رمانتیک آلمان به وسعت و عظمت طبیعت و جنبه های وحشت آور آن پرداخته است، اما در کنار آن جنبه های معنوی و سمبولیک طبیعت را هم مدنظر داشته است. در رمانتیک انگلیس امر والای پویا، ترس و وحشت نیروهای مخرب و قهار طبیعت با تأکید و شدت بیش تری پی گرفته شده است. بنابراین می توان آن را جزء مضامین برجسته و وجه مشخص رمانتیک انگلیس دانست.
بررسی الگوهای رومی و بیزانسی برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی؛ بر بنیان نمونه های آناتولیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
49 - 58
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ربع رشیدی دو مرحله سکونت و کاربری متفاوت داشته است که کاربری مرحله دوم آن، نظامی بوده است. فرم و پلان برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی در تاریخ معماری ایران پیشینه ای ندارد؛ بنابراین، دو پرسش پژوهندگان حاضر این است که فرم و پلان آن برگرفته از کدام الگو است؟ و معمار یا بانی احتمالی این برج کیست؟ فرضیه پژوهندگان این است که برج بزرگ جنوبی قلعه پساایلخانی رشیدیّه ساخته عثمانیان است و الگوی رومی و بیزانسی دارد. در قلمروی غربی عثمانی نمونه هایی از برج های بیرونی بر جای مانده اند که فرم و پلان آن ها می تواند چونان الگوی نمونه رشیدیه معرفی شوند؛ همچنین دیگر فرضیه پژوهندگان، جعفر پاشای فرنگی عثمانی را بانی این برج و قلعه پساایلخانی رشیدیه پیشنهاد می کند که در فترت رومیّه تبریز ساخته شده است.هدف پژوهش: مرمت روشمند این اثر تاریخی نیازمند رعایت دو شرط اصالت و شناسایی الگوی آن است؛ زیرا در این حالت، می توان از تجربه موفق مرمت نمونه های مشابه بهره گرفت.روش پژوهش: برج های بیرونی در قلعه رشیدیه تبریز و آنتالیا، بودروم، ایاسوس، کلیدالبحر و معموره در آناتولی باختری مجموعه داده های این پژوهش را تشکیل می دهند که نمونه های آناتولی باختری، الگوی رومی و بیزانسی دارند. فرم و پلان و موقعیت این برج های بیرونی نسبت به باروی قلعه آن ها، با نمونه ربع رشیدی به روشی استقرائی مقایسه و هم چنین ده گزارش تاریخی مهم سده های شانزدهم و هفدهم میلادی درباره قلعه رشیدیه و لشکرکشی عثمان پاشا و جعفرپاشای فرنگی به تبریز بررسی شده اند.نتیجه گیری: برج بزرگ جنوبی ربع رشیدی که با یک دیوار دارای مردرو به باروی اصلی قلعه رشیدیه وصل شده است، از گونه برج های بیرونی دارای منشأ رومی و بیزانسی است. برج بزرگ جنوبی قلعه رشیدیه دو طبقه دارد. دو طبقه ساختن برج های بیرون از بارو، میراثی است که از روم به بیزانس و سپس به عثمانی رسیده بود.
ارزیابی تأثیر عوامل محیطی بر ارتقاء دسترسی پذیری کاربران فضاهای درمانی در شرایط بحران با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
56 - 73
حوزههای تخصصی:
مطالعات مختلف تایید میکنند که ارزیابی شاخص های کیفیت محیطی در کاربری های حساسی مانن د س اختمان های درمانی، نقش مهمی را در حفظ سلامت، رضایت و بهبود بیماران ایفا می کند. بیمارستان از اجزای حیاتی و حساس شهراست که از نظر شرایط مربوط به پدافند غیرعامل به منظور مدیریت مخاطرات باید توجه ویژه ای به آن شود. هدف اصلی پژوهش ارزیابی تاثیر عوامل محیطی بر ارتقاء دسترسی پذیری کاربران فضاهای درمانی در شرایط بحران با رویکرد پدافند غیرعامل است. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت اکتشافی و از حیث روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. طرح پژوهش در بخش توسعه ابزار و آماده سازی عبارات در سه مرحله (۱) تحلیل محتوای اسناد؛ (۲) پیمایش دلفی و (۳) تحلیل نشانه شناختی تعریف می گردد. با استفاده از داده های پرسشنامه و نرم افزار spss26 و بهره گرفتن از آزمون فریدمن جهت بررسی نرمال بودن داده ها جهت بررسی رابطه موجود بین متغیرها اقدام به تحلیل آماری شد، در نهایت با تحلیل پلانی دو بیمارستان رسول اکرم و لاله تهران توسط نرم افزار Depth Map به بررسی مولفه های نحوی و ارتباط آن ها با مولفه های مورد مطالعه در پژوهش پرداخته شد. طبق نتایج بدست آمده شاخص های عملکردی، کالبدی و اجتماعی در دسترسی پذیری با شاخص های هم پیوندی و عمق فضایی در روش نحو فضا مرتبط هستند، و در نتیجه دسترسی پذیری فضا در شرایط بحران در بیمارستان ها را تحت تأثیر قرار می دهند.
تعامل فرهنگ و محیط در دست بافته های بلوچ از گذار نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوم شناسی فرهنگی رویکردی است که ملاحظات فرهنگی ارتباط انسان با محیط یا زیست بومش را مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارمی دهد. بررسی و تحلیل دست بافته های بلوچ به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و هنر قومی در چهارچوب رویکرد بوم شناسی فرهنگی و سنجش میزان ارتباط و بهره گیری آن ها از طبیعت و جغرافیای بلوچ، هدف این پژوهش است. از این رو پرسش اصلی این است که ارتباط و بازتاب زیست بوم و اکولوژی قوم بلوچ در فرآیند تولید دست بافته ها و آفرینش نقوش آن ها چگونه و به چه میزان است؟. مهم ترین نتایج این پژوهش چنین است: بوم شناسی فرهنگی نماین گر این است که در کسب آگاهی و شناخت پدیده فرهنگ و داشته های فرهنگی انسان و ارزش های وابسته به آن به ویژه هنرهای بومی نیازمند توجه به زیست بوم و مطالعه در منظومه محیطی اوست. ابعاد مختلف زندگی قوم بلوچ و مشخصاً آثار هنری آن ها نظیر دست بافته ها، ابعاد فن شناختی(مصالح بافت، ریسندگی، رنگرزی، دار و ابزاربافت، ساختار بافندگی) و هم چنین پویایی و خلاقیت در طراحی ذهنی، خیالی و انتزاعی مرتبط با جنبه های زیباشناختی و کیفیت های دیداری(بصری) در متن دست بافته ها، به واسطه نوع زندگی و هم چنین حضور در پهنه طبیعت، همواره برساخته و متأثر از محیط و الگوبرداری از عناصر آن است. این پژوهش از نوع توسعه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
فهم سازوکارهای سازگاری سکونتی طی در خانه مانی پاندمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
103 -114
حوزههای تخصصی:
هدف: با شیوع پاندمی و افزایش در خانه مانی، تعادل سکونتی پیشین که میان ساکنان و مسکن برقرار بود، دچار اختلال شد. خانه ها که پیش تر تنها در ساعات محدودی از شبانه روز مورد استفاده قرار می گرفتند، اکنون باید پاسخگوی نیازهای متنوع ساکنان به طور 24 ساعته باشند. این وضعیت نواقصی را در سازگاری سکونتی آشکار کرد که پیش از این پنهان بودند. تحقیق کیفی حاضر با هدف تکامل سازگاری سکونتی طی در خانه مانی، به مطالعه تجربه ساکنان در این وضعیت، پرداخته است. روش پژوهش: داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 معمار و متخصص در سه مقطع زمانی پاندمی (ابتدا، اوج و انتهای پاندمی) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و روش تحلیل مضمون در دو مرحله کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته ها: روایی یافته ها نیز با پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی تأیید شد. سازوکارهای سازگاری ساکنان در دو دسته اصلی «جلوگیری از شیوع بیماری» و «تسهیل سکونت طی درخانه مانی» تقسیم شده اند. در دسته اول، «طلب سلسله مراتب فضایی»، « جانمایی و سیرکولاسیون مجدد فضاها» و «افزایش اهمیت فضاهای خدماتی» مطرح شدند. از میان این موارد، «طلب سلسله مراتب فضایی» با کسب61 درصد فراوانی ارجاع در داده های کیفی اولیه و 49 درصد اهمیت نسبی در بازبینی مجدد پس از پاندمی، بیشترین فراوانی و اهمیت را در داده ها داشت. در دسته دوم، سازوکارهای «جایگزینی شهر در خانه»، «انسانی ترشدن مسکن»، «طلب فضاهای باز وسیع (تخلخل)»، «بهره از فناوری»، «حساسیت به جزئیات» و «طلب انعطاف پذیری» برجسته شدند. «طلب انعطاف پذیری» در این دسته با26 درصد فراوانی ارجاع در داده ها بیش از 32 درصد اهمیت نسبی در بازبینی مجدد، بیشترین اهمیت را داشته و پس از آن « طلب فضاهای باز و وسیع» با فراوانی 5/25 درصد در داده ها و کسب حدود 29 درصد اهمیت نسبی، قرار گرفت. نتیجه گیری: روایت حاصل از فرایند مطالعه در دو دسته سلبی و ایجابی ارائه شده است. در سازوکارهای سلبی، شاهد شکل گیری الگویی رفتاری فضایی در خانه ها میان سه مضمون هستیم: ساکنان در ابتدا با ایجاد «سلسله مراتب بهداشتی» و مانع سعی در انسداد ورود اقلام و افراد آلوده دارند و در صورت عدم توفیق با «بهبود جانمایی و سیرکولاسیون» و هدایت و نظافت آلودگی در «خدماتی ها» از شیوع بیماری جلوگیری کرده اند. همچنین در دسته ایجابی«جایگزینی شهر در خانه»، «انسانی ترشدن مسکن» و «حساسیت به جزئیات» در رابطه ای طولی اغلب منجر به «طلب فضاهای باز وسیع (تخلخل)» و«طلب انعطاف پذیری» بیشتر شده اند. تمایل بیشتر به «بهره از فناوری» اغلب به منظور جبران ضعف های خانه در انعطاف پذیری و وسعت، رخ داده است.