فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۶۹۲ مورد.
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
71-94
حوزههای تخصصی:
اهداف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری ناتوان کننده غیرتروماتیکی است که بجز ناتوانایی های حرکتی، حافظه افراد مبتلا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات بهبود دهنده ی اعمال دوره های ورزش کوتاه و بلند مدت بر اختلال حافظه ی فضایی ناشی از تزریق اتیدیوم بروماید در ناحیه CAهیپوکامپ رت های نر است. مواد و روش ها: این مطالعه بر روی هفت گروه 7 تایی از موش های صحرایی نر با میانگین سنی 10 هفته و محدوده وزنی50±200 گرم شامل: گروه کنترل، گروه شاهد،گروه اتیدیوم بروماید، دوگروه تحت ورزش کوتاه و بلند مدت و دوگروه آزمایشی اتیدیوم بروماید+ ورزش صورت گرفت. از ماز آبی موریس به منظور تست حافظه ی فضایی استفاده شد یافته ها: تزریق 3 میکرولیتر اتیدیوم بروماید 01/0 به ناحیه CA1 هیپوکامپ در روزهای سوم تا پنجم آزمایش موجب کاهش پارامترهای مرتبط با حافظه فضایی شد)05/0>P (. علاوه بر این، اعمال دوره ها ی ورزش کوتاه و بلندمدت، قادر به بهبود پارامترهای زمان سپری شده ( 05/0>P ) و مسافت طی شده ( 05/0>P ) برای یافتن سکو در روزهای سوم تا پنجم آزمایش ناشی از اثر اتیدیوم بروماید در ماز آبی موریس شد. نتیجه گیری: علیرغم اثر مفید ورزش بر بهبودی حافظه ی رت ها، نتایج مطالعه نشان داد که دوره ی ورزش کوتاه مدت نسبت به ورزش بلند مدت اثر بیشتری در بهبود حافظه ی رت های مسموم شده ناشی از تزریق اتیدیوم بروماید در یک دوره ی 7 روزه دارد.
مقایسه فرود از ارتفاع 3000 متری به دو شیوه تداومی و تناوبی بر کوفتگی تاخیری عضلانی، شاخص های آسیب عضلانی و شاخص های سیستم ایمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: نحوه فرود از ارتفاع، یکی از مهمترین سوالاتی است که ذهن کوهنوردان را به خود مشغول کرده است. در این مطالعه به مقایسه فرود از ارتفاع 3000 متری به دو شیوه تداومی و تناوبی بر کوفتگی تاخیری عضلانی، شاخص های آسیب عضلانی و سیستم ایمنی پسران نوجوان پرداخته شده است.مواد و روش ها: بدین منظور، 20 پسر نوجوان سالم غیرورزشکار (با میانگین سنی 1.03±16.4 سال و شاخص توده بدنی 2.6±20.06 کیلوگرم بر متر مربع) در دو گروه 10 نفری با شاخص های آنتروپومتریکی یکسان، با استفاده از تلکابین به ارتفاع 3000 متری انتقال داده شدند و سپس مسیر پیاده روی به مسافت 14 کیلومتر را به دو گونه تداومی و تناوبی به طرف دامنه کوه اجرا کردند. سلول های سیستم ایمنی، هموگلوبین و هماتوکریت خون، شاخص های آسیب عضلانی (کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز) و میزان کوفتگی تاخیری عضلانی قبل، بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از کوه پیمایی مورد اندازه گیری قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری برای آنالیز آماری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: شاخص های سیستم ایمنی در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت، اما 24 ساعت پس از فعالیت سلول های سیستم ایمنی نسبت به قبل از فعالیت در گروه تداومی به طور معناداری کاهش یافت. کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در بین دو گروه تفاوتی نداشت، این آنزیم ها بلافاصله پس از فعالیت در هر دو گروه افزایش پیدا کرد، اما میزان افزایش کراتین کیناز در گروه تداومی بیشتر بود. همچنین میزان کوفتگی عضلانی در گروه تداومی بیشتر از گروه تناوبی بود.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اگرچه سطوح شاخص های سیستم ایمنی و آسیب عضلانی در بین دو گروه یکسان بود، اما پایین آمدن از ارتفاع بصورت تداومی نسبت به روش تناوبی موجب سرکوب سیستم ایمنی و افزایش میزان کوفتگی تاخیری عضلانی در پسران نوجوان کم تحرک می شود.
تأثیر تمرین استقامتی بر ذخایر گلیکوژن عضلانی در موش های C57BL/6 پیش دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
105 - 144
حوزههای تخصصی:
شرایط استرس زای پیش دیابت، به مرحله قبل از شکل گیری بیماری دیابت نوع ۲ گفته می شود، که میزان قند خون بیشتر از حد طبیعی و کمتر از معیارهای تشخیصی دیابت نوع ۲ است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین استقامتی بر ذخایر گلیکوژن عضلانی موش های پیش دیابتی شده می باشد. بر این اساس تعداد 15 سر موش نر نژاد C57BL/6 به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: موش های تغذیه شده با رژیم غذایی طبیعی (ND ، 5 عدد) و رژیم غذایی پرچرب (HFD ، تعداد 10 عدد). موش ها به مدت ۱۲ هفته تغذیه شدند. پس از تشخیص القای پیش دیابت توسط آزمون های تشخیصی در گروه HFD ، این گروه به دو زیرگروه تقسیم شدند: موش های پیش دیابت شده (PD) و موش های پیش دیابت شده به همراه تمرین استقامتی (PD-Ex) نتایج کاهش معناداری از سطح گلوکز خون و مقاومت انسولینی را در گروه PD-Ex نسبت به PD نشان داد. تکنیک PAS تغییرات کاهش قابل مشاهده ای از ذخایر گلیکوژن در HFD نسبت به گروه ND نشان داد درحالیکه تمرین استقامتی باعث افزایش تجمع گلیکوژن در عضله اسکلتی موش ها شد. سطح بیان ژن های نسبی دخیل در ذخایر کیلگوژن عضله همچونPI3K, AKT, GSK3,GYS1، و ژن LRRC8A تغییرات معناداری (05/0>p) بین گروه ND در مقایسه با گروه HFD نشان داد، که نشان دهنده اختلال مسیر سیگنالینگ ذخایر گلیکوژن می باشد.تمرین استقامتی (PD-Ex) منجر به بهبود قابل ملاحظه ای از سطح بیان ژن GSK3 شد. به طور کلی به نظر می رسد انجام تمرین استقامتی، تأثیرات منفی شرایط پیش دیابتی ناشی از مصرف رژیم غذایی پرچرب را بهبود می بخشد.
تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی-TRX) و مصرف مکمل دارچین بر سطوح سرمی آپلین و IL6 زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه متخصصان عقیده دارند که رژیم غذایی و داروها در درمان و کنترل قند و متابولیسم چربی های خون بیماران به تنهایی کافی نیستند، بلکه انجام فعالیت های بدنی و ورزشی نیز باید به برنامه روزانه اضافه شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین ترکیبی و مصرف مکمل دارچین بر سطوح سرمی آپلین و IL-6 زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. 40 نفر از زنان دارای اضافه وزن به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین ترکیبی (10 نفر)، تمرین ترکیبی- مکمل دارچین (10 نفر)، مکمل دارچین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. تمرین هوازی با 75-50 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین TRX در دامنه درک فشار 12 تا 17 در مقیاس بورگ انجام شد. 24 ساعت قبل از شروع دوره تمرینی و 48 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه جهت اندازه گیری آپلین و IL-6 خونگیری انجام شد. سپس با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تغییرات بین گروهی و از آزمون تی زوجی جهت مقایسه درون گروهی استفاده شد. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS5 در سطح معناداری 0.05>P صورت گرفت.یافته ها: نتایج بین گروهی تفاوت معنی دار در غلظت سرمی IL-6 و آپلین نشان داد (0.001=P). نتایج آزمون تی زوجی کاهش معنادار را برای هر سه گروه در مقادیر IL-6 و آپلین نشان داد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: کاهش التهاب ناشی از فعالیت ورزشی یکی از عوامل مؤثرکاهش سطح آپلین در مطالعه حاضر می باشد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر و از انجایی که تمرین ترکیبی تأثیر سودمندی بر آپلین و IL-6 داشته است. مصرف مکمل دارچین به همراه تمرین ترکیبی بطور موثر بافت چربی را کاهش می دهد، با این حال، هر دو مداخله ممکن است با هم به عنوان یک روش کاهش وزن و التهاب استفاده شوند
تأثیر کوتاه مدت فعالیت ورزشی استقامتی بر تغییرات سطوح پروتئین های پلاسما در مردان ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: عملکرد ورزشکاران در جلسات کوتاه مدت فعالیت ورزشی که می تواند در طول مسابقات نیز اهمیت ویژه ای داشته باشد، تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می گیرد. غلظت خون توسط اجزای مختلف خون از جمله پروتئین ها تعیین می گردد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر کوتاه مدت فعالیت ورزشی استقامتی بر تغییرات سطوح پروتئین های پلاسما در مردان ورزشکار و غیرورزشکار می باشد.مواد و روش ها: در این تحقیق 12 ورزشکار و 12 غیرورزشکار مرد به طور داوطلبانه شرکت کردند. این دو گروه، یک آزمون هوازی تا حد واماندگی را بر روی دوچرخه مونارک انجام دادند. قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از فعالیت ورزشی، نمونه های خونی از افراد گرفته شد. پس از جمع آوری داده ها، از روش آمار توصیفی برای دسته بندی اطلاعات و برای مقایسه متغیرهای درون گروهی از روش آماری اندازه گیری مکرر و برای مقایسه بین گروهی از روش آماری تی تست مستقل استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد میزان پروتئین تام، آلبومین و گلوبولین پلاسما در گروه ورزشکار و غیرورزشکار در زمان بعد از فعالیت ورزشی به طور معناداری افزایش داشته و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی به طور معناداری کاهش می یابد (0.05>P). همچنین سطوح کراتینین پلاسما در گروه ورزشکار افزایش معنادار داشت (0.0001>P)، اما در گروه غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود نداشت (0.15=P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به این که دوره بازیافت در فعالیت های ورزشی اهمیت ویژه ای دارد، به نظر می رسد دوره بازیافت متغیرهای تحقیق حاضر متفاوت می باشد. همچنین ورزشکار و یا غیرورزشکار بودن باعث ایجاد نتایج متفاوت در برخی از متغیرها می شود.
تاثیر تمرین ورزشی بر سرعت جریان خون در شریان مغزی میانی: یک مطالعه فراتحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
17-48
حوزههای تخصصی:
هدف: شامل تعیین تاثیر تمرین ورزشی، سطح آمادگی قلبی تنفسی بالاتر و یا سابقه فعالیت بدنی بر سرعت جریان خون در شریان مغزی میانی (MCAv) افراد سالم بود. روش شناسی: مداخلات بررسی شده بر روی بزرگسالان سالم منتشر شده در مجلات پژوهشی تا قبل از پایان جولای سال 2020 میلادی در پایگاه های Pubmed، Googlescholar، SID و Magiran جستجو شدند. در کل 14 تحقیق (شامل 21 مداخله) متشکل از هفت تحقیق دارای طرح پیش و پس آزمون و هفت تحقیق دارای طرح علّی پس از وقوع، شاخص های شمول در فراتحلیل را کسب کردند. مدل اثرات تصادفی برای تحلیل داده های گزارش شده بر حسب اندازه اثر اختلاف میانگین توسط نرم افزار CMA2 استفاده شد. به علاوه، همبستگی بین اندازه های اثر تمرین ورزشی یا سطح آمادگی جسمانی بر MCAv با سن، حداکثر اکسیژن مصرفی، فشار متوسط سرخرگی، وزن، شاخص توده بدن، ضربان قلب استراحتی، فشار سهمی دی اکسید کربن انتهای بازدم و همچنین مدت زمان اجرای تمرینات ورزشی با فرا رگرسیون مدل تصادفی ساده بررسی شد. نتایج: تمرین ورزشی بدون توجه به ویژگی های آزمودنی ها و تعداد هفته های تمرین، سبب افزایش غیر معنی دار 569/0 سانتی متر بر ثانیه ای درMCAv (60/0p=) می شود. همچنین در بررسی های فرارگرسیونی نیز همبستگی های معنی داری مشاهده نشد(05/0<p). نتیجه گیری: در حال حاضر نمی توان به تاثیر تمرین ورزشی، آمادگی جسمانی قلبی-تنفسی و یا داشتن سابقه ورزشی برای بهبود جریان خون مغزی یا جلوگیری از افت جریان خون مغزی اتکا کرد. با اینحال، هنوز نیاز به انجام کارآزمایی های بالینی بیشتر در این زمینه وجود دارد.
اثر ده هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره دانه گلرنگ بر بیان ژن PTEN و سطح سرمی کراتینین پس از مصرف دگزامتازون در موش های صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
81 - 104
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تغذیه نامناسب، کم تحرکی و عوارض ناشی از مصرف داروها شاهد شیوع آسیب و بیماری های کلیوی هستیم. ورزش منظم و برخی گیاهان دارویی ممکن است در بهبود این بیماری ها موثر باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر ده هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره دانه گلرنگ (500 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) بر بیان ژن PTEN و سطح سرمی کراتینین پس از مصرف دگزامتازون در موش های صحرایی نر بالغ انجام شد. 25 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار (وزن 32±371 گرم) به طور تصادفی به 5 گروه کنترل، دگزامتازون، دگزامتازون+گلرنگ، دگزامتازون+تمرین هوازی و دگزامتازون+گلرنگ+تمرین هوازی تقسیم شدند. القا آسیب کلیوی از طریق تزریق زیرجلدی دگزامتازون (8 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) به مدت شش روز انجام شد. پروتکل تمرینی شامل ۶۰ دقیقه دویدن با تردمیل با سرعت 28 متر در دقیقه در 5 روز هفته بود. یافته ها نشان داد تمرین هوازی اثر معناداری بر سطح کراتینین سرم داشت (P=0.034). سطح کراتینین در گروه تمرین هوازی در مقایسه با گروه دگزامتازون کاهش معناداری داشت (P=0.047)؛ درحالیکه در گروه های دگزامتازون+گلرنگ و دگزامتازون+گلرنگ+تمرین هوازی تغییر معناداری در مقایسه با گروه دگزامتازون نداشت. مصرف گلرنگ اثر معناداری بر بیان ژن PTEN داشت (P=0.025). بیان ژن PTEN در گروه های مداخله درمانی در مقایسه با گروه دگزامتازون تغییر معناداری نداشت. نتایج بدست آمده از مطالعه ی حاضر نشان می دهد ده هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره دانه ی گلرنگ می تواند بر بهبود آسیب کلیوی موثر باشد.
تاثیر 5 هفته تمرینات HIIT بر پارامتر های HRV و RPP دختران 7 تا 9 سال :ارتباط با اضافه وزن در کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اضافه وزن و چاقی در کودکان زمینه ساز بروز مشکلات قلبی عروقی است،که از طریق اختلال در سیستم عصبی خود کاررخ می دهد،در حالی که فعالیت ورزشی تأثیرات مطلوبی بر ANS دارد.این تغییرات از طریق پارامتر های تغییر پذیری ضربان قلب قابل اندازه گیری است.بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 5 هفته تمرین تناوبی شدید بر HRV و RPP دختران دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش: دانش آموز دارای اضافه وزن در محدوده 2+ BMI Z-SCORE < < 1+ در گروه تجربی و گروه کنترل،مورد استفاده قرار گرفتند.آزمودنی ها قبل و بعد از 5 هفته تمرین HIIT در آزمون شاتل ران برای براورد اکسیژن مصرفی بیشینه و 6 دقیقه پیاده روی برای برآورد حداکثر اکسیداسیون چربی تمرینی شرکت کردند.ریشه میانگین مربع فواصل موج های R-R متوالی ضربان قلب (RMSSD) برای اندازه گیری HRVاستراحتی و فشار خون سیستولیک و ضربان قلب برای اندازه گیری RPP استراحتی در هفته ابتدایی و انتهایی ثبت گردید.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری t همبسته و تحلیل کوواریانس با سطح معنا داری p<0.05 صورت گرفت. یافته ها:در گروه تمرین 5 هفته تمریناتHIIT موجب تغییرات معنا دار درRMSSD ، RPP وحداکثر اکسیداسیون چربی تمرینی در دختران دارای اضافه وزن شد (p<0.05).در گروه کنترل پارامتر ها تغییر معنا داری نداشتند.د نتیجه گیری:پارامتر هایRMSSD ، RPP وحداکثر اکسیداسیون چربی می توانند به عنوان جایگزین های مناسب و کارآمد برای شناسایی کودکان در معرض خطر و پروسه های درمانی،قبل از سن بلوغ مورد استفاده قرار گیرند.
تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی همراه با مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 و IL-10 در پسران غیرفعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: چاقی وضعیتی است که با اختلال در هموستاز شاخص های التهابی شناخته شده است، لذا هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی توام با مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 و IL-10 در پسران غیرفعال دارای اضاقه وزن بود.مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 46 پسر سالم غیرفعال داوطلب (سن: 1.88±19.51 سال، وزن: 7.07±77.05 کیلوگرم، قد: 6.53±164.25 سانتی متر) انجام شد که به طور تصادفی در 4 گروه تمرین- دارونما، مکمل، و مکمل- تمرین در نهایت دارونما تقسیم شدند. گروه های مصرف کننده مکمل، روزانه 250 میلی گرم سیر مصرف کردند. گروه های تمرین نیز هفته ای سه جلسه به مدت 8 هفته تمرینات ترکیبی را اجرا نمودند. سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 وIL-10 با استفاده از کیت های الایزا اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون تی همبسته و آنکووا تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: در بررسی سطوح پس آزمون بین گروه ها بین سطوح اینترلوکین 10 تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0.002, F=5.92) اما در غلظت های اینترلوکین-6 و hs-CRP تفاوت معنی داری یافت نشد (P=0.15, F=1.86؛ P=0.27, F=1.22). نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد سطوح اینترلوکین 10 در گروه های تمرین - دارونما با دارونما (0.023=P) و مکمل با دارونما (0.003=P) بطور معنی داری متفاوت بودند؛ اما بین 3 گروه تمرین- دارونما، مکمل، و مکمل - تمرین تفاوت معنی داری در هیچ از یک متغیرهای مورد بررسی یافت نشد (P=0.078, F=2.72؛ P=0.15, F=1.86؛ P=0.27, F=1.22) (به ترتیب برای متغیرهای IL-10، IL-6 و hs-CRP).بحث و نتیجه گیری: بهبود شاخص های التهابی hs-CRP، IL-6 وIL-10 با انجام تمرینات ترکیبی به تنهایی یا به همراه مصرف مکمل سیر احتمالاً به ضرورت انجام تمرینات در مداخلات بهبود شاخص های التهابی منتخب اشاره می کند.
تأثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن و پروتئین فاکتور رشد تغییر شکل دهنده بتا و اینتگرین کبد رت های نر مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
131-150
حوزههای تخصصی:
دیابت یک اختلال متابولیکی است که موجب استرس اکسیداتیو و التهاب می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن و پروتئین فاکتور رشد تغییر شکل دهنده بتا (TGFβ) و اینتگرین کبد رت های نر دیابتی است. در این مطالعه تجربی، 32 سر رت نر، به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی: دیابت(D)، کنترل(C)، تمرین(E) و دیابت+تمرین(ED) تقسیم شدند. 16 سر از رت ها، با تزریق استرپتوزوسین (STZ) به دیابت مبتلا شدند. گروه E و گروه ED به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته، پروتکل تمرین هوازی را اجرا کردند. سپس بافت کبد استخراج، و از روش RT-PCR، برای سنجش بیان ژن و از روش های ایمونوهیستوشیمی و وسترن بلات، به ترتیب برای بیان پروتئین TGFβ و اینتگرین استفاده شد. میزان RNA با استفاده از فرمول-δδCT2 محاسبه و داده ها، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بیان ژن و پروتئین TGFβ در گروه D به طور معناداری بیشتر از گروه C بود و بیان پروتئین TGFβ در گروه ED به طور معناداری نسبت به گروه D کاهش یافت، اما همچنان نسبت به گروه C بالاتر بود (P<0.001). بیان ژن اینتگرین در گروه D و ED نسبت به گروه C به طور معناداری بیشتر بود و بیان پروتئین آن به طور معناداری کمتر بود (p<0.001). در نهایت یافته ها نشان دادند که ابتلا به دیابت، بیان پروتئین TGFβ را در بافت کبد افزایش و اینتگرین را کاهش می هد و تمرین استقامتی این تغییرات را برعکس می کند.
تأثیر 8 هفته تمرین تداومی بر سطوح سرمی آسپروزین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در رت های چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آسپروزین یک هورمون پروتئینی است که به طور عمده توسط سلول های چربی ترشح و وارد جریان خون می شود. در پژوهش حاضر تأثیر 8 هفته تمرین تداومی بر سطوح سرمی آسپروزین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در رت های چاق بررسی شد. روش پژوهش: در این زمینه، 32 سر رت نر نژاد ویستار (با میانگین وزن 7 ± 23/180 گرم) به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل سالم (8 سر)، کنترل چاق (8 سر)، تمرین سالم (8 سر) و تمرین چاق (8 سر) تقسیم شدند. گروه تمرین تداومی، 8 هفته پروتکل تمرین را اجرا کردند و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی، رت ها بی هوش و کشته شدند. متغیرهای موردنظر در رت ها (سطوح سرمی آسپروزین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین) اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون کروسکال والیس در سطح معناداری، 05/0≥P استفاده شد. یافته ها: بین میانگین سطوح سرمی آسپروزین (p<0/001)، انسولین (p<0/001)، گلوکز ناشتا (p<0/001) و مقاومت به انسولین (p<0/001)، گروه های کنترل سالم، کنترل چاق، تمرین سالم و تمرین چاق، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد چاقی تأثیر معناداری در افزایش سطوح آسپروزین و تمرین تداومی تأثیر معناداری در کاهش سطوح آسپروزین دارد. بنابراین تمرین تداومی می تواند به عنوان راهبردی مهم در جهت کاهش سطوح آسپروزین و وزن استفاده شود.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی فزاینده و مکمل بذر کدو بر شاخص های فشار اکسایشی بافت ریه موش های مسموم شده با آب اکسیژنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۳
202 - 177
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مکمل بذر کدو بر شاخص های فشار اکسایشی ریوی رت های مسموم شده با آب اکسیژنه ( H 2 O 2 ) انجام شد؛ مواد و روش ها: 42 سر رت نر ویستار تصادفی به هفت گروه کنترل، مسموم شده، مسمومیت + یک گرم کدو، مسمومیت + دو گرم کدو، مسمومیت + تمرین هوازی، مسمومیت+ یک گرم کدو + تمرین، مسمومیت+ دو گرم کدو + تمرین تقسیم شدند. القای فشار اکسایشی با تزریق درون صفاقی mg/kg 1/0 هیدروژن پراکسید به مدت سه روز در هفته، دریافت بذر کدو به صورت یک و دو گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن و برنامه تمرینی شامل هشت هفته دویدن فزاینده روی تردمیل (سه روز در هفته با حداقل سرعت هشت متر بر دقیقه و شیب 10 درجه) بود. از کیت های تخصصی به منظور اندازه گیری شاخص های سیتوکروم c ، ATP ، MDA و PAB استفاده شد و داده ها با آزمون تحلیل واریانس دوراهه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسمومیت با H2O2 سبب کاهش معنادار ATP و افزایش معنادار سیتوکروم C ، MDA و PAB ریوی شد ( P < 0.05 ). دریافت دوزهای بذر کدو اثر معناداری بر غلظت MDA ، سیتوکروم c و ATP نداشت ( P > 0.05 ) . از طرفی دریافت دو گرم بذر کدو موجب کاهش معنادار غلظت PAB شد ( P < 0.05 ). هشت هفته تمرین هوازی اثری معناداری بر غلظت MDA ریوی نداشت ( P > 0.05 )، اما غلظت ATP را به صورت معناداری افزایش داد و غلظت سیتوکروم c و PAB را کاهش داد ( P < 0.05 ). تعامل تمرین هوازی با دوزهای بذر کدو باعث افزایش ATP و کاهش غلظت MDA ، سیتوکروم c و PAB شد ( P < 0.05 ). نتیجه گیری: به نظر می رسد اثرات مجرد بذر کدو به بافت و دوز مصرفی وابسته باشد. هشت هفته تمرین هوازی نیز بسته به عواملی راهکار ضداکسایشی مناسبی در شرایط مسمومیت با پراکسید هیدروژن است. ترکیب تمرین هوازی و دوزهای بیشتر مکمل بذر کدو اثرات مضاعفی بر شاخص های اکسایشی بافت ریه در رت های مسموم شده با آب اکسیژنه دارد.
اثر تمرین مقاومتی به همراه مصرف زالزالک بر برخی از شاخص های استرس اکسیداتیو سرمی در موش های نر آلزایمری .(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری آلزایمر یک بیماری زوال عصبی است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف زالزالک بر برخی از شاخص های استرس اکسیداتیو در سرم موش های نر آلزایمری انجام گرفت. روش کار: در این پژوهش30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به شکل تصادفی در پنج گروه شش تایی؛ کنترل سالم، کنترل آلزایمری، آلزایمری نحت تمرین مقاومتی، آلزایمری تحت تمرین مقاومتی با مصرف زالزالک و آلزایمری به همراه مصرف زالزالک تقسیم شدند. تمرینات به مدت 12 هفته و 5 روز در هفته بصورت بالا رفتن از نردبانی به طول یک متر، همراه با وزنه های متصل به دم موش ها بود. وزنه متصل به دم هر حیوان در هفته اول 50 تا60 درصد و در هفته های پایانی به 140تا150درصد وزن موش ها رسید. گروه دریافت مکمل، مخلوط پودر زالزالک را با غذای استاندارد موش ها به نسبت 25/6 درصد پودر زالزالک دریافت می کردند. 24 ساعت بعد از آخرین مداخله تمرین و مکمل، موش ها بی هوش شدند و سطوح سرمی SOD، GPX، TAC و MAD به روش الایزر تعیین شد. نتایج: نتایج نشان داد، تمرین مقاومتی به ویژه در زمان مصرف زالزالک، منجر به افزایش معنا دار (P = 0.002) سطح سرمی گلوتاتیون پراکسیداز در مقایسه با گروه های دیگر شد. اما تغییر معنا داری در سطح سرمی آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز، ظرفیت.آنتی اکسیدانی تام و پراکسیداسیون لیپیدی در گروه های تجربی و کنترل دیده نشد. نتیجه گیری: امکان دارد تمرین قدرتی و مکمل دهی با زالزالک در درمان جانبی در بیماران آلزایمری، به ویژه در مراحل اولیه موثر باشد.
تاثیر فعالیت ورزشی در صبح یا عصر بر تغییرات ریتم شبانه روزی متغیرهای همودینامیک و اتونومیک قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
147 - 170
حوزههای تخصصی:
فعالیت ورزشی به عنوان تنظیم کننده ریتم شبانه روزی باعث افت فشارخون بعد از ورزش می شود که میزان و مدت زمان آن به عواملی مانند تغییرات سیستم خودمختار وابسته است؛ لذا هدف از این تحقیق بررسی تاثیر فعالیت در صبح و عصر بر ریتم شبانه روزی فشارخون بود. ۸ مرد جوان سالم (با میانگین سنی ۳ ± ۳۲ سال) در سه جلسه مجزا به آزمایشگاه مراجعه کردند و جلسات فعالیت HIIE صبح (۰۸:۰۰) و عصر (۱۶:۰۰) (فعالیت شامل ۱۰ وهله فعالیت ۹۰٪ و ۹ وهله ریکاوری ۳۰٪ VO2max) وکنترل را انجام دادند. در هر ۳ جلسه ارزیابی ۲۴ ساعته فشارخون هر ۱۵ دقیقه در روز و هر ۴۵ دقیقه در شب ، و هولتر مانیتورینگ قلب (nuLF، nuHF، nuLFHFR و VLF) هر ۵ دقیقه به عمل آمد. نتایج نشان داد که متغیرهای همودینامیک پس از ورزش روند کاهشی داشته و نسبت به جلسه کنترل در صبح تا ۱۹ و در عصر تا ۲۰ ساعت پایدار است (p<0.01). میانگین تغییرات همودینامیک در زمان خواب، بیداری و ۲۴ ساعت نشان داد که فشارخون بعد از فعالیت پایین تر از کنترل است (p<0.01). همچنین ۳ تا ۸ ساعت بعد از فعالیت در صبح و ۵ الی ۶ ساعت بعد از فعالیت عصر افت فشارخون پس از ورزش اتفاق افتاد (p<0.01). به طورکلی فعالیت ورزشی صرف نظر از زمان انجام باعث روندی کاهشی در فشارخون سیستول، دیاستول و میانگین و تعدیل متغیرهای اتونومیک می شود. همچنین فعالیت صبح تاثیر بیشتری روی کاهش فشارخون زمان خواب و فعالیت عصر بر فشارخون زمان بیداری و ۲۴ ساعته دارد.
تدوین و به روز رسانی نُرم ملی آمادگی جسمانی مردان و زنان 60-18 سال شهر شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
81 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و به روز رسانی نورم آمادگی جسمانی زنان و مردان شهر شهرکرد بود. روش تحقیق کاربردی از نوع توصیفی بود و جامعه ی آماری شامل زنان و مردان 18 تا 60 سال ساکن شهر شهرکرد بود. روش نمونه گیری به صورت سیستماتیک و حجم نمونه شامل 384 نفر بوده که برای رفع خطای احتمالی در جمع آوری داده ها تعداد 400 نمونه در شهر شهرکرد انتخاب شدند. نتایج نشان داد مردان و زنان به ترتیب میانگین وزن 37/80 و 84/66 کیلوگرم، قد 68/176 و 29/167 سانتی متر، درصد چربی 41/23 و 35/ 32، WHR (نسبت دور کمر به دور لگن) 87/0 و 84/0 و شاخص توده ی بدن (BMI) 44/25 و 94/23 کیلوگرم/متر مربع، استقامت قلبی-تنفسی 30/28 و 92/30 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه، انعطاف پذیری 97/34 و 93/30 سانتی متر، مجموع قدرت پنجه ی دو دست 21/96 و 83/63 کیلوگرم، استقامت عضلات کمربند شانه ای (شنای سوئدی) 63/39 و 28/31 تکرار، استقامت عضلات شکم (دراز و نشست) 06/43 و 29/34 تکرار، است. به نظر می رسد مردان به لحاظ شاخص توده بدن در مرز بین وزن طبیعی و اضافه وزن قراردارند و زنان دارای وزن طبیعی هستند، درصد چربی مردان نسبت به نورم استاندارد چاق نشان داده شده اند و در وضعیت خوبی قرار ندارند و زنان دارای درصد چربی زیاد هستند. در شاخص نسبت دور کمر به دور لگن با طبقه بندی کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد در موقعیت متوسط قرار دارند. در مورد توان هوازی مردان و زنان در وضعیت ضعیفی قرار دارند.
اثر فعالیت ورزشی بر هورمون های اشتها در شرایط چاقی و دیابت با تأکید بر نقش لپتین در ارتباط متقابل بافت چربی و هیپوتالاموس: مطالعۀ مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
47 - 80
حوزههای تخصصی:
چاقی ازطریق اختلال در بیان و ترشح آدیپوکاین ها باعث برهم خوردن اعمال بیولوژیک مختلف بدن و بروز بیماری های ثانویه ای از جمله دیابت نوع 2 می شود. کشف هورمون لپتین (یکی از مهم ترین آدیپوکاین ها) علاقه بسیاری را برای درمان چاقی برانگیخت، چرا که این هورمون به عنوان هورمون کنترل کننده اشتها شناخته می شود و نقش تنظیم کننده دریافت غذا، مصرف و تعادل انرژی بدن را داراست. سطوح پلاسمایی لپتین با ذخایر چربی بدن ارتباط مستقیم دارد و به تغییرات در تعادل انرژی پاسخ می دهد. لپتین با عبور از سد خونی مغزی وارد هیپوتالاموس می شود و ترشح هورمون های محرک اشتها را کاهش و هورمون های سرکوب کننده اشتها را افزایش می دهد. بنابراین کنترل مسیر سیگنالینگ لپتین در هیپوتالاموس می تواند دریچه ای برای درمان چاقی و مشکلات متابولیکی ناشی از آن مانند دیابت نوع 2 را فراهم کند. فعالیت ورزشی یکی ازمهم ترین کنترل کننده ترشح لپتین است و از این رو اثر فعالیت ورزشی بر هورمون های اشتها در شرایط چاقی و دیابت با تاکید بر نقش لپتین در کراس تاک بافت چربی و هیپوتالاموس بررسی می شود. بدین منظور بدین منظور پایگاه های Google Scholar، PumMed، Scopus، SID، نور،مگیران مورد بررسی قرار گرفتند و مطالعات چاپ شده بین سال های 2000 تا 30 جولای 2021 تجزیه و تحلیل شدند. به نظر می رسد فعالیت ورزشی سطوح لپتین را افزایش و بیان ژن های سرکوب کننده اشتها را تحریک می کند. درحالیکه بیان ژن های محرک اشتها را مهار می کند.
تاثیر تمرین مقاومتی و مکمل یاری کراتین هیدروکلراید بر قدرت عضلانی و ترکیب بدن در زنان جوان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مکمل کراتین به طور گسترده در بین ورزشکاران استفاده می شود. بکارگیری تمرینات مقاومتی به همراه مصرف مکمل های غذایی از پرکاربرد ترین روش هایی است که باعث بهبود قدرت، افزایش هیپرتروفی عضلانی و بهبود عملکرد در ورزشکاران می گردد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تمرین مقاومتی (RT) و مکمل یاری کراتین هیدروکلراید بر قدرت عضلانی و ترکیب بدن در زنان تمرین کرده بود.مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی و کاربردی با طرح پیش آزمون- پس آزمون 24 زن جوان تمرین کرده به صورت تصادفی به یکی از دو گروه تقسیم شدند: گروه اول: RT با مکمل CrHCL (12 نفر، تمرین مقاومتی+ کراتین هیدرو کلراید) و گروه دوم: RT با دارونما (12 نفر، تمرین مقاومتی+ دارونما). شرکت کنندگان 8 هفته RT (70 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه (1RM) انجام دادند. 48 ساعت قبل و بعد از دوره تمرین، قدرت عضلانی، ترکیب بدن، هیپرتروفی عضلانی بالاتنه و پایین تنه اندازه گیری شد. برای تفاوت میان متغیرها از آزمون تحلیل واریانس ترکیبی در سطع معنی داری 0.05 استفاده شد.یافته ها: افزایش قابل توجهی برای توده بدن، توده بدون چربی، توده عضله اسکلتی، هیپرتروفی عضلانی بالا تنه و پایین تنه قبل و بعد از دوره تمرین در گروه تمرین مقاومتی+ کراتین هیدرو کلراید مشاهده شد (05/0P<). علاوه بر این، درصد چربی بدن و توده چربی در پس آزمون در گروه تمرین مقاومتی+ کراتین هیدرو کلراید به طور معنی داری کاهش یافت (0.05>P). تغییرات قدرت عضلانی پرس سینه و پرس پا در گروه تمرین مقاومتی+ کراتین هیدرو کلراید در مقایسه با گروه تمرین مقاومتی + دارونما معنی دار بود (0.05>P= 0.017,P=0.001, P به ترتیب). با این حال، در سایر متغیرها، علیرغم افزایش و کاهش معنی دار در پس آزمون گروه تمرین مقاومتی + کراتین هیدرو کلراید، تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نگردید (0.05<P).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که 8 هفته مکمل CrHCL به عنوان نوع جدید کراتین همراه با RT می تواند بر قدرت عضلانی در زنان جوان تمرین کرده اثرات قابل توجهی داشته باشد.
مروری بر مدل های برآورد دو و سه فازی آستانه بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۳
88 - 61
حوزههای تخصصی:
اهداف : این پژوهش با هدف مروری بر روش های مختلف تهاجمی و غیرتهاجمی برای تعیین آستانه بی هوازی انجام شد. آستانه بی هوازی به منزله یک شاخص از فعالیت فیزیکی، بیشترین شدت ورزش است که طی آن هزینه انرژی عملکرد ورزشی عمدتاً از دستگاه هوازی تأمین می شود و نرخ بروز لاکتات خون با نرخ پالایش آن برابری می کند. به دلیل اینکه پدیده آستانه بی هوازی با تغییر سیستم تأمین انرژی از هوازی به بی هوازی همراه است، این فاکتور متابولیک در برنامه ریزی دقیق تمرینات ورزشی، تعیین محدوده های شدت کار و پیش بینی عملکرد ورزشکاران، به ویژه در ورزشکاران استقامتی از اهمیت بسیار برخوردار است. سنجش مستقیم لاکتات خون احتمالاً دقیق ترین روش تهاجمی در تعیین آستانه بی هوازی است که هزینه بر است و آزمودنی را با خاطر نمونه گیری از خون مواجه می کند؛ بنابراین روش های غیرتهاجمی که عمدتأ از ارتباط ضربان قلب به نرخ بار کار یا تغییرات پارامترهای تنفسی مانند معادل تهویه ای گازهای تنفسی بهره می برند، برای برآورد آستانه بی هوازی مدنظر قرار گرفته است . همچنین روش سنتی در تعیین آستانه بی هوازی عمدتأ از مدل های دوفازی استفاده می کند؛ درحالی که در پژوهش های اخیر استفاده از مدل های سه فازی ترجیح داده شده است که برآورد بهتری از محدوده های شدت کار هنگام فعالیت ورزشی ارائه می دهد؛ ازاین رو پژوهش حاضر روش های متداول در تعیین آستانه بی هوازی و آشکارکردن کاستی ها و مزایای آن ها در قالب مدل های دوفازی و سه فازی را واکاوی می کند.
تأثیر دو برنامه کار با ترامپولین با تعداد جلسات متفاوت و حجم های یکسان بر برخی از شاخص های عملکرد جسمانی و حرکتی در دختران کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: فرکانس های تمرینی مختلف می تواند تأثیرات متفاوتی بر آمادگی جسمانی افراد داشته باشد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر دو برنامه کار با ترامپولین با تعداد جلسات متفاوت و حجم های یکسان بر برخی از شاخص های عملکرد جسمانی و حرکتی در دختران کم توان ذهنی بود.مواد و روش ها: 30 دانش آموز دختر کم توان ذهنی (سن 8-16 سال، وزن 10.53±37.83 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 19.04 ±4.19 کیلوگرم/مترمربع و با ضریب هوشی 50 تا 70) به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. یکی از گروه های تجربی، تمرین با ترامپولین را سه جلسه در هفته به مدت 7 هفته و گروه تجربی دوم، تمرین با ترامپولین را دو جلسه در هفته به مدت 10 هفته انجام دادند. قبل و بعد از دوره تمرینی از همه آزمودنی ها تست های آمادگی جسمانی و حرکتی شامل استقامت عملکردی، آمادگی قلبی تنفسی، تعادل ایستا، تعادل پویا، چابکی، هماهنگی، قدرت عضلانی و توان انفجاری گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد هر دو برنامه تمرینی در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود شاخص های تعادل ایستا، تعادل پویا، چابکی، هماهنگی، قدرت عضلانی پایین تنه و توان انفجاری گردید اما بین دو برنامه تمرینی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. شاخص های استقامت عملکردی و آمادگی قلبی تنفسی بین سه گروه تفاوت معنی داری نداشت.بحث و نتیجه گیری: دختران کم توان ذهنی احتمالاً می توانند برای بهبود شاخص های عملکرد جسمانی و حرکتی خود از برنامه تمرین ترامپولین به صورت سه جلسه در هفته به مدت 7 هفته استفاده کنند.
مقایسه اثر برنامه تمرینی قدرتی، قدرتی-راه رفتن و دویدن به جلو و قدرتی- راه رفتن و دویدن به عقب بر ترکیب بدنی و آمادگی عملکردی مردان میان سال 50 تا 60 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اثر تمرینات ترکیبی بر آمادگی جسمانی افراد مختلف به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته، اما تفاوت راه رفتن/ دویدن به جلو و عقب در بخش هوازی این تمرینات کمتر بررسی شده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر تمرینات مقاومتی با تمرینات ترکیبی قدرتی هوازی (راه رفتن/ دویدن به جلو در مقابل راه رفتن/ دویدن به عقب) بر ترکیب بدنی و آمادگی عملکردی مردان میان سال بود.مواد و روش ها: بدین منظور، 48 مرد میان سال به طور تصادفی به چهار گروه تمرین قدرتی - هوازی رو به جلو، تمرین قدرتی- هوازی رو به عقب، تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه به تمرین پرداختند. پس از تمرینات، آزمون های ترکیب بدنی، قدرت بالاتنه، قدرت پایین تنه، چابکی و تعادل و استقامت هوازی به عمل آمد. داده ها توسط روش آماری آنووا با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بین گروه ها تفاوت معنی داری در وزن، توده بدون چربی و توده چربی وجود نداشت (0.05<P). در مورد قدرت عضلانی اندام تحتاتی و فوقانی، چابکی و تعادل و استقامت هوازی نتایج نشان داد که هر سه گروه تمرینی از قبل از تمرینات تا بعد از تمرینات بهبود معنی داری داشته اند (0.001>P) اما بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: می توان گفت هشت هفته برنامه تمرین ترکیبی (قدرتی راه رفتن/ دویدن به جلو و قدرتی راه رفتن/ دویدن به عقب) اثرات معنی دار و سودمندی بر عملکرد جسمانی مردان میان سال دارد و نباید نگران اثرات تداخلی این تمرینات بود. لذا با توجه به اثر احتمالی راه رفتن به عقب بر سایر متغیرهای عملکردی و برای تنوع بخشی به تمرینات ترکیبی می توان از راه رفتن به عقب به عنوان بخشی از تمرین هوازی بهره برد.