فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
261 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به افزایش فشار رقابتی و توسعه و پیشرفت فناوری، امروزه شرکت های تولیدی به صنعت 4.0 به عنوان یک موضوع اساسی و مهم در راستای بهبود عملکرد و حفظ و توسعه موقعیت رقابتی خود نگاه می کنند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی تأثیر مدیریت دانش و عوامل اثرگذار بر آن در استقرار صنعت 4.0 در صنعت لوازم خانگی است.
روش : این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از جنبه نحوه گردآوری داده ها، از نوع پیمایشی است. به منظور انجام پژوهش حاضر در ابتدا 13عامل با مرور پیشینه پژوهش شناسایی شد. سپس با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، نحوه ارتباط عوامل شناسایی شده تعیین گردیده و براساس آن مدل مفهومی این پژوهش ارائه شد. در ادامه با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS برازش مدل مفهومی به دست آمده، مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. همچنین به منظور برازش مدل مفهومی شکل گرفته، پرسشنامه ای متشکل از 42 سوال با توجه به پیشینه پژوهش طراحی شده و در اختیار خبرگان، مدیران و کارکنان صنعت لوازم خانگی، به روش نمونه گیری در دسترس قرار گرفت. با توجه به استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری، حجم نمونه لازم در این پژوهش از رابطه q15< n < q5 که در فرمول فوق q تعداد سوالات پرسش نامه و n اندازه نمونه می باشد، به دست آمد. با توجه به تعداد 42 سوال طراحی شده، 250 پرسشنامه توزیع گردید، که از این میان تعداد 217 پرسشنامه بازگشت داده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فرهنگ سازمانی، رهبری، نوآوری سازمانی، ساختار سازمانی، ظرفیت جذب، کارِ گروهی، منابع مالی، سازگاری سیستم های اطلاعاتی، انعطاف پذیری کارکنان، چشم انداز و استراتژی، ارزیابی عملکرد و ارائه بازخورد، آموزش و فناوری های صنعت 4.0 به عنوان عوامل مؤثر بر مدیریت دانش در استقرار صنعت 4.0 در صنعت لوازم خانگی کشور شناسایی شده اند. همچنین عوامل مؤثر بر مدیریت دانش در استقرار صنعت 4.0 در هشت سطح قرار گرفته اند که فرهنگ سازمانی و رهبری، به عنوان متغیر های مهم و زیربنای مدل مفهومی به دست آمده، نقش اساسی در استقرار صنعت 4.0 در صنعت لوازم خانگی دارند. از سوی دیگر، متغیرهای منابع مالی در سطح هفتم، کار گروهی، ساختار سازمانی و آموزش در سطح ششم، ظرفیت جذب و چشم انداز و استراتژی در سطح پنجم، فناوری های صنعت 4.0 در سطح چهارم، ارزیابی عملکرد و ارائه بازخورد در سطح سوم، انعطاف پذیری کارکنان در سطح دوم و نوآوری و سازگاری سیستم های اطلاعاتی در سطح اول قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند استقرار صنعت 4.0 را در صنایع لوازم خانگی کشور تسهیل کرده و مدیران صنایع لوازم خانگی را به استفاده موثرتر از مدیریت دانش در صنعت 4.0 ترغیب کند.
بررسی میزان آشنایی کتابداران دانشگاه های علوم پزشکی با مهارت های فردی و سازمانی مدیریت زمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
37 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت زمان از جمله اصول مدیریت اثربخش است که نیازمند برخى مهارت هاست. می توان آن را به دو مقوله کلی مهارت فردی و سازمانی تقسیم کرد. این پژوهش به دنبال بررسی چگونگی رابطه بین مقوله های مهارت فردی، سازمانی در مدیریت زمان و میزان آشنایی کتابداران شاغل درکتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی مستقردر شهر تهران با این مولفه ها می باشد.روش پژوهش: در این پژوهش روش تحقیق توصیفی و از نوع کاربردی بود. جامعه آماری شامل تمامی کتابداران کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی تهران که با روش نمونه گیری تمام شمار در دسترس135 نفر از آنها انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی پژوهشگرساخت دو قسمتی جمعیت شناختی و سنجش مهارت فردی و سازمانی مدیریت زمان استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص های آماری توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و t تک نمونه در نرم افزار SPSS19 تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: رابطه بین مهارت فردی با رفتار سازمانی با ضریب همبستگی192/0 مثبت می باشد (05/0>p) میزان آشنایی کتابداران با مهارت فردی مدیریت زمان در وضعیت خوب و مهارت سازمانی بسیار خوب بود. از نظر جنسیت و نوع دانشگاه کاربرد مهار ت های مدیریت زمان تفاوتی نداشت و تقریباً برابر بود.نتیجه گیرى: آشنایی کتابداران با مولفه های مهارت های سازمانی بیش از مهارتهای فردی بود و بین مهارت های فردی مدیریت زمان با ابعاد ششگانه مهارت های سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و در مولفه هدف گذاری، بیشترین رابطه و تفویض اختیار کمترین ارتباط دیده شد.
ارائه الگوی هستی شناسی حاکمیت فضای سایبر: طرح یک تعریف جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای سایبر جامعه ای است که در بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل گرفته است. این فضا دارای مرزهای سرزمینی نیست و در ظاهر توسط قدرت واحدی اداره نمی شود. توانایی شبکه های رایانه ای برای فراتر رفتن از مفهوم مدرن زمان و مکان، عواقب قابل توجهی برای حکومت داری بر اساس روابط دولت-ملت دارد. به دلیل کمبود فزاینده کنترل ارتباطات در فضای سایبر، روش های سنتی حکومت کردن در حال سست شدن هستند. از این رو، مسائلی مانند الگوی حکمرانی فضای سایبر و اعمال حاکمیت، مرزبانی سایبری، نظارت، کنترل، حفظ حریم خصوصی، معماری ساختار جامعه مجازی متناسب با جامعه بومی مطرح می گردد. همچنین با توجه به نیاز روزافزون انسان ها به فضای مجازی، حاکمیت فضای سایبر به بخش مهمی از حاکمیت فضای واقعی ملی تبدیل گردیده است. بنابراین، وجود حاکمیت در فضای سایبری امری ضروری و حائز اهمیت است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه تعریفی جامع و کامل از حاکمیت فضای سایبر با استفاده از ابزار هستی شناسی است.
در این پژوهش که یک پژوهش کیفی است، با توجه به تعاریف و دیدگاه های مختلف در حیطه حاکمیت فضای سایبر، ضمن بررسی مبانی نظری حاکمیت فضای سایبر از طریق منابع و اسناد به روز و معتبر (سال های 2004-2022) و تحلیل آن ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، مؤلفه ها و مضامین حائز اهمیت در حوزه حاکمیت فضای سایبر شناسایی گردید. بر اساس مضامین به دست آمده، هستی شناسی حاکمیت فضای سایبری استخراج شد. سرانجام، با سازماندهی موجودیت های مرتبط با حاکمیت فضای سایبر از طریق استخراج هستی شناسی آن، تعریفی جامع تر از حاکمیت فضای سایبر ارائه گردید.
با توجه به یافته ها، 17 مؤلفه مرتبط با حاکمیت فضای سایبر معرفی شده است که موجودیت های الگوی اصلی هستی شناسی حاکمیت فضای سایبر را تشکیل می دهند. بر اساس یافته ها، 17 مؤلفه عبارت اند از: نوع حاکمیت، اصول اساسی حاکمیت، حاکمیت حقوقی، رویکردهای حاکمیت سایبری، اصول هدایت گر، ذی نفعان حاکمیت سایبری، رویکرد چندذی نفعی حاکمیت سایبری، حاکمیت
پلتفرم های دیجیتال، تنظیم گری فضای مجازی، دارایی های سایبری، حاکمیت اینترنت، حاکمیت شبکه های توزیع شده و غیرمتمرکز، اقتصاد دیجیتال، حوزه های موضوعی، تحول دیجیتال، دانش و استعداد دیجیتال، و عدالت سایبری.
هستی شناسی استخراج شده در این پژوهش، کلاس ها و روابط آن ها را در حوزه مبانی حاکمیت فضای سایبر نشان می دهد. با وجود یافته های این پژوهش و ارائه هستی شناسی مبتنی بر اسناد و شواهد متقن، فهم دقیق قلمرو حاکمیت فضای سایبر امکان پذیر شده است. هستی شناسی استخراج شده به سازماندهی ساختاری دانش حاکمیت فضای سایبر کمک کرده و همزمان قالب مناسبی را در جهت چگونگی استفاده از دانش فوق قابل درک می کند.
میزان تعلق خاطر کاربران فهرست برخط دسترسی همگانی (اوپک) با توجه به نقش متغیرهای جذب شناختی، و خودکارآمدی رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کتابخانه ها با راه اندازی فهرست برخط دسترسی همگانی (اوپک) سعی دارند، ضمن استفاده از فناوری های به روز، دسترسی کاربران به منابع ذخیره شده را تسهیل کنند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی میزان تعلق خاطر کاربران فهرست پیوسته کتابخانه ای (کتابخانه مرکزی دانشگاه فردوسی مشهد) با توجه به نقش متغیرهای جذب شناختی، و خودکارآمدی رایانه ای انجام شده است.روش شناسی: پژوهش به شیوه توصیفی پیمایشی و در نمونه ای آماری شامل 331 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی به شیوه نمونه گیری تصادفی انجام گردید. به منظور جمع آوری داده از سه پرسشنامه ارزیابی تعلق خاطر کاربر، جذب شناختی، و خودکارآمدی رایانه ای استفاده شد که روایی آن ها با نظر متخصصان و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سطح تعلق خاطر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد به فهرست پیوسته (اوپک) کتابخانه مرکزی این دانشگاه در سطح قابل قبولی قرار ندارد. همچنین تحلیل دقیق تر داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری نیز نشان داد که جذب شناختی فهرست پیوسته در تعلق خاطر کاربر، تأثیر معناداری دارد. همچنین دیگر یافته پژوهش نشان داد که خودکارآمدی رایانه ای کاربران این دانشگاه در میزان تعلق خاطر آن ها تأثیر معناداری دارد.نتیجه گیری: در راستای افزایش تعلق کاربران به فهرست های پیوسته، ضمن رعایت معیارهای مربوط به محیط رابط کاربر باید به علایق کاربران، میزان توجه کاربران، و سابقه قبلی استفاده آنان از فهرست نیز توجه نمود. همچنین محتوای فهرست ها نباید تنها مشتمل بر اطلاعات کتابشناختی باشد، بلکه باید از سایر قالب های الکترونیکی (صوت، فیلم، تصویر و ...) برای غنی تر کردن اطلاعات کتابشناختی استفاده شود. افزایش تعلق خاطر کاربران، زمینه ساز درک بهتر کاربران، بهبود نگرش ها، یادگیری عمیق تر و تغییر رفتار کاربران می شود و به تبعیت از آن کاربر به استفاده مستمر از فهرست کتابخانه سوق داده می شود.
تحلیلی بر محتوای ارائه شده توسط کتابخانه های عمومی در شبکه های اجتماعی در دوران همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۴) ویژهنامه کووید-۱۹
۳۱۵-۲۹۸
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع کرونا و تعطیلی کتابخانه های عمومی موجب شد فعالیت های کتابخانه ها در فضای مجازی ادامه یابد و کتابداران به دنبال تولید محتوا برای کتابخانه های خود باشند. کتابخانه های وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور در این مدت در بستر شبکه های مجازی فعالیت داشتند و به ویژه تولید محتوا توسط کتابداران مورد حمایت و تشویق قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای تولیدشده توسط کتابداران کتابخانه های عمومی ایران در شرایط دورکاری ناشی از شیوع کرونا در بستر اینستاگرام است. روش : پژوهش حاضر توصیفی و کاربردی است و با استفاده از روشِ اسنادی ازطریق مراجعه به محتوای صفحات مجازی کتابداران کتابخانه های عمومی در شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفته است. از میان 2700 کتابخانه عمومی وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور، نمونه ای شامل 336 کتابخانه با استفاده از جدول مورگان به صورت طبقه بندی شده و با رعایت توزیع نمونه در استان های مختلف انتخاب شد. اطلاعات مربوط به پست ها، دنبال کنندگان و تگ های موضوعی استخراج و در نرم افزار اکسل وارد شد. برای این منظور، پست های موجود با توجه به تاریخ انتشار هر پست (پیش از دوران همه گیری کرونا، دوران تعطیلی کتابخانه ها در همه گیری کرونا و پس از آن) تفکیک شدند. در بخش تحلیلی، آزمون های هم بستگی و رگرسیون برای آزمون فرضیه های پژوهش به کار گرفته شد. یافته ها: محتوای تولیدشده در چهار گروه اصلی کارگاه ها، کلاس های آموزشی، برنامه های فرهنگی و برنامه های مناسبتی دسته بندی شد. از نظر محتوای تولید شده، در بخش کارگاه های آموزشی، استان تهران با 804 پست بیشترین و استان قم با 98 پست کمترین تعداد را داراست. در بخش کلاس های آموزشی، استان تهران با 75 پست بیشترین و استان چهارمحال و بختیاری با 3 پست کمترین تعداد را به خود اختصاص می دهد. در بخش اطلاع رسانی فراخوان های فرهنگی-ادبی، استان تهران با 112 پست بیشترین و استان آذربایجان شرقی با کمترین تعداد پست را داراست. در بخش برنامه های مناسبتی، استان تهران با 121 پست بیشترین و استان های کردستان وکهگیلویه و بویراحمد با 11 پست کمترین تعداد پست را به خود اختصاص دادند. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین درجه کتابخانه و میزان محتوای تولیدشده، تعداد دنبال کنندگان و میزان تولید محتوا، درجه کتابخانه و فاصله بین انتشار پست ها و تعداد دنبال کنندگان و فاصله پست ها رابطه ای معنادار وجود دارد. اصالت/ارزش: شرایط کرونا و قرنطینه در دوره همه گیری کرونا باعث شد تا کتابخانه های عمومی فعالیت های خود را در بستر فضای مجازی ادامه دهند و اطلاع رسانی برنامه های آموزشی، فرهنگی و هنری کتابخانه ها از این طریق افزایش یابد. در پژوهش حاضر، مشخص شد که کتابخانه های کوچک تر، مطالب بیشتر و متنوع تری در بستر اینستاگرام عرضه کرده اند. به نظر می رسد که ارتباط نزدیک تری بین جوامع محلی و کتابداران کتابخانه های کوچک تر وجود دارد و مخاطبان این کتابخانه ها علاقه ای بیشتر به دنبال کردن صفحات کتابخانه های خود دارند، و این امر نیز به نوبه خود می تواند زمینه ساز تولید بیشتر مطالب و اخبار مرتبط با کتابخانه ها شود. تجربه حاصل از تولید محتوای آنلاین در شرایط همه گیری کرونا می تواند در گسترش دامنه خدمات غیرحضوری کتابخانه ها، مدیریت شرایط بحران و ایجاد انگیزه در کتابداران برای تولید محتوا به کار گرفته شود.
ارائه معماری پیشنهادی به کارگیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها ی دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینترنت اشیاء در حال تبدیل شدن به یک عنصر کلیدی از اینترنت آینده و یک زیرساخت حیاتی ملی و بین المللی است و به نظر می رسد معرفی اینترنت اشیاء در کتابخانه ها امری قریب الوقوع و اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین شناسایی معماری به کارگیری اینترنت اشیاء در کتابخانه ها ی دانشگاهی ایران مهم ترین دغدغه و مسئله اصلی پژوهش حاضر است، که با توجه به جستجوهای به عمل آمده تاکنون معماری که بر مبنای بررسی نظام مند مطالعات، معماری ها، الگوهای پیشین و ترکیب یافته ها ی آنان طراحی شده باشد، برای کتابخانه ها ی دانشگاهی ایران ارائه نشده است، لذا این پژوهش می تواند آغازی برای بهره برداری از این فناوری نوظهور باشد. نوع پژوهش بر اساس هدف، توسعه ای-کاربردی است و از نظر مسیر اجرا، از روش های فراترکیب، پیمایشی-تحلیلی و تایید خبرگان موضوعی استفاده شده است. پایگاه های اطلاعاتی الزویر، اسکوپوس، امرالد، LISTA، IEEE Xplore، مگیران، پایگاه مجلات تخصصی نور، سیویلیکا، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و موتور جستجوی گوگل اسکالر مورد بررسی قرار گرفتند. در مرحله اول بعد از بررسی پایگاه های مذکور، پژوهشگران به استخراج مؤلفه ها و شاخص های کاربرد اینترنت اشیاء پرداختند که 9 مؤلفه (ساختمان، مدیریت، کاربران، کتابداران، امانت، سالن مطالعه، مرجع، فهرست نویسی، سواد اطلاعاتی) و 31 شاخص برای طراحی معماری مشخص گردیدند. جهت تایید این مولفه ها و شاخص ها از دیدگاه جامعه هدف (مدیران کتابخانه های دانشگاهی ایران) سیاهه وارسی محقق ساخته ای برای آنان ارسال شد. منظور از این کتابخانه ها ، کتابخانه ها ی مرکزی دانشگاه ها ی جامع است، که به شیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند و بعد از بررسی نتایج آزمون تی تست تک نمونه ای معین شد که کلیه مؤلفه ها و شاخص ها جهت کاربرد در کتابخانه ها ی دانشگاهی ایران مورد موافقت جامعه هدف قرار دارد. سپس با بررسی جامع این پژوهش های پیشین، معماری پیشنهادی طراحی گردید و از نظر خبرگان حوزه اینترنت اشیاء مورد تایید قرار گرفت. معماری پیشنهادی از پنج لایه دستگاه، شبکه، میان افزار، خدمات، امنیت و حریم خصوصی تشکیل شده است که روش کار هر کدام از لایه ها شرح داده شده است. در صورتی که مدیران این کتابخانه ها ، تمایل به کاربرد اینترنت اشیاء داشته باشند، می توانند از این معماری پیشنهادی برای اصول زیربنایی کار خود استفاده نمایند.
طراحی پلتفرم دیجیتالی سازی شرکت های پیش رو در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
149 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پلتفرم دیجیتالی سازی با تغییر بافت استراتژیک، ساختار رقابتی و رفتار شرکت، عاملی جهت بهره برداری از فرصت ها و مبنای موفقیت و رقابت پذیری شرکت ها می باشد. ازآنجایی که دگرگونی اقتصاد جهانی نیز فرصت های زیادی را در اختیار شرکت ها قرار داده و اکثر آن ها نیازمند توسعه و تغییر فرایندهای خود جهت انطباق سریع و مؤثر با تحولات هستند، پژوهش حاضر با هدف ارائه پلتفرم دیجیتالی سازی شرکت ها انجام شده و آنچه برای درک و اجرای دیجیتالی سازی لازم است را به صورت یکپارچه در کنار هم مورد مطالعه قرار داده است، تا بتوان با شناخت آن ها، اجرا و پیاده سازی این فرایند را تسهیل نمود.
روش: پژوهش کیفی حاضر با استفاده از روش فراترکیب تدوین شده است. در این راستا، کلیدواژه های تخصصی پژوهش شامل تحول دیجیتال، پلتفرم دیجیتال، دیجیتالی سازی و کسب وکار دیجیتال در پایگاه های خارجی Emerald، ProQuest، Tylor & Francis، Science Direct و Wiley و پایگاه های داخلی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور و بانک اطلاعات نشریات کشور در بازه زمانی 2000 تا 2022 میلادی و 1380 تا 1400 جستجو شدند. نتیجه جستجو شامل 673 مطالعه بود. مطالعات طی چندین مرحله ارزیابی گردید و مقالات غیرمرتبط از نظر عنوان، چکیده، محتوا و کیفیت روش پژوهش، از تحلیل کنار گذاشته شدند. جهت بررسی اعتبار مطالعات مورد استفاده و کیفیت روش پژوهش نیز از ابزار حیاتی «CASP» استفاده گردید و در نهایت 52 مطالعه به تحلیل نهایی راه یافت. برای فراترکیب ساندولسکی و باروسو، روش 7 مرحله ای را معرفی می کنند که در این پژوهش از این روش استفاده شده است.
یافته ها: باتوجه به پژوهش های انجام شده در حوزه موضوع پژوهش و استخراج 97 کد، یافته ها نشان می دهد که 16 مفهوم در قالب 4 مقوله، پلتفرم دیجیتالی سازی شرکت ها را تشکیل داده که در چهار دسته رقابت پذیری مبتنی بر دیجیتالی سازی، ظرفیت سازی دیجیتالی، تسهیل گران دیجیتالی سازی و قابلیت های دیجیتالی سازی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: با افزایش روز افزون دیجیتالی سازی در فعالیت های اقتصادی و توسعه ابزارها در ارائه خدمات بازاریابی و افزایش سهم بازار، عنصر رقابت، چالشی جدی در شرکت های فناوری محور شده است. جهت دستیابی به رهبری بازار و پیشرو شدن در بازار نیاز است که استراتژی های شرکت با تغییرات تکنولوژیکی هم راستا شود. پلتفرم دیجیتالی سازی بستری جهت همسو نمودن استراتژی ها با تغییرات است که سرعت تغییرات دیجیتال شرکت ها را افزایش خواهد داد. در پژوهش حاضر مفاهیم مدیریت هزینه ، افزایش کارایی نوآورانه، فشار شرکت های رقیب، افزایش سهم بازار، رهبری مبتنی بر تحول دیجیتال، زیرساخت های سازمانی، کانال ها و شبکه های ارتباطی، بلوغ دیجیتال، پیوستن به رقابت جهانی و افزایش تعاملات بین المللی، اثربخشی سرمایه گذاری، استانداردسازی و اصلاح فرایندهای کسب وکار، بهره وری منابع انسانی، جستجوی روندهای دیجیتال، ایجاد ذهنیت دیجیتال، تصمیم گیری اثربخش و نوسازی استراتژیک دیجیتال، این پلتفرم را تشکیل داده است.
مدل کارآفرینی آموزشی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
350 - 319
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از ویژگی های بارز دانشگاه های موفق امروزی برخورداری از ویژگی های کارآفرینی است که خلاء موجود در این زمینه در نظام آموزش عالی ایران کاملاً محسوس و ملموس است. دانشگاه های کشور در حال حاضر با مشکلات عدیده ای همچون عدم اشتغال دانش آموختگان، فرار مغزها، مهارت آموزی کم دانشجویان، بی انگیزه شدن دانشجویان، افزایش کمّی دانشجو بدون توجه به کیفیت، و تعامل ضعیف بین صنعت و دانشگاه مواجه هستند، که می توان ریشه این مسائل را در پایین بودن میزان سرمایه گذاری و عدم توجه به ابعاد مختلف کارآفرینی، تمرکز بر آموختن دانش نظری به جای دانش علمی،کاربردی، عدم توجه به خلاقیت و توان ابتکاری یادگیرندگان جستجو کرد. نگاهی به سیاست های کلان کشور نیز نشان می دهد که مسئله کارآفرینی در نظام های آموزشی، همواره به عنوان یک دغدغه مورد توجه بوده است، اما در عمل شاهد کم توجهی دانشگاه ها به این مسئله بوده ایم. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عناصر مدل کارآفرینی آموزشی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران و ارائه یک مدل مفهومی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر داده ها، کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد نظام مند، و از نظر نحوه اجرا، اکتشافی بر مبنای رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری متشکل از کارآفرینان آموزشی، سیاست گذاران کارآفرینی آموزشی و اساتید حوزه کارآفرینی از7 دانشگاه برتر کشور (دانشگاه های تربیت مدرس، تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، فردوسی مشهد، صنعتی امیرکبیر، اهواز) بودند. به منظور انتخاب نمونه، از رویکرد آگاهانه هدفمند استفاده گردید و به شیوه گلوله برفی اقدام به نمونه گیری شد. انجام مصاحبه براساس مفاد شیوه نامه به مدت 30 تا 60 دقیقه انجام شد. نمونه گیری تا حد اشباع نظری انجام شده و نهایتاً با 15 نفر مصاحبه صورت گرفت. برای جمع آوی داده ها از روش کتابخانه ای (سندکاوی) و روش میدانی (مصاحبه) استفاده شد. به منظور تعیین اعتبار یافته ها از سه روش کثرت گرایی شامل بازآزمون روش انجام کار، آزمون قابلیت اطمینان بین کدگذاران و استفاده از مصاحبه شوندگان جدید، برای آزمون قابلیت اطمینان مدل استفاده شد. در نهایت برای تحلیل داده ها از فن کدگذاری نظری طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها: مدل کارآفرینی آموزشی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران دارای 108 مقوله فرعی (مفهوم) و 17 مقوله اصلی می باشد که مقوله محوری مدل، کارآفرینی آموزشی در دانشگاه های ایران است. عوامل زمینه ساز شامل آموزش، اعضای هیأت علمی و فرهنگ سازی؛ عوامل علّی شامل ویژگی های فردی، حمایت دولت و ساختار اقتصادی؛ عوامل مداخله گر شامل نظام آموزش عالی و کاربرد فناوری های نوین؛ راهبردها شامل بازتعریف رشته آموزش در دانشگاه، تجاری سازی آموزش، رهبری و مشاوره کارآفرینانه و سیاست گذاری پرورش دانشجو، و نهایتاً پیامدها شامل رشد و توسعه کشور، تحقق اهداف نظام آموزش عالی، رفاه اجتماعی، وپویایی اجتماعی بودند. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیانگر آن است که برای کارآفرینی آموزشی در دانشگاه ها، بایستی با یک دید کلان به موضوع نگریست و کل مدل بدست آمده را مدنظر داشت. نمی توان انتظار داشت کارآفرینی در دانشجویان افزایش یابد، ولی همه جنبه های بدست آمده را مورد مداقه قرار نداد. برخی عوامل تشکیل دهنده مدل مناسب کارآفرینی آموزشی در دانشگاه ها، زمینه ساز حادث شدن کارآفرینی آموزشی هستند، برخی بوجود آورنده آن بوده، و در این بین عواملی نیز مخل هستند، برای تحقق این موضوع باید راهبردهای اساسی شناسایی و پیاده سازی شوند تا نهایتاً با توجه به عوامل مختلف و اجرای راهبردها، پیامدها و نتایج مثبت کارآفرینی آموزشی بدست آید.
واکاوی نقش عوامل اثرگذار بر هم آفرینی ارزش از طریق فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
115 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: در قرن بیست و یکم رشد فناوری های نوین در همه حوزه ها به ویژه گردشگری امری اجتناب ناپذیر است. همچنین در عصر حاضر، بسیاری از تئوری های خدمات در حال بازخوانی و ارائه عملی آن ها نیز مطابق با منطق جدید در حال تغییر است و پیشرفت مداوم در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات هم موجب تحولات چشمگیر در رفتارهای گردشگری شده است. هوشمندسازی در گردشگری، نسل جدیدی از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای پیش بینی و پاسخگویی مناسب به نیازهای فردی گردشگران و استفاده مؤثر از منابع گردشگری در مقصد (ها) گردشگری، به اشتراک گذاری عمومی اطلاعات و تجربه گردشگری و ترویج یکپارچکی منابع اجتماعی است. از این رو، در پژوهش حاضر به واکاوی عوامل مؤثر بر هم آفرینی ارزش از طریف فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش در صنعت گردشگری پرداخته می شود.روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی است و از دیدگاه نحوه گردآوری داد ه ها نیز، این بررسی در حوزه تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از مشتریان و خبرگان صنعت گردشگری و مهمان نوازی است که تعداد ۱۹۰ نفر از اعضای نمونه در دسترس قرار گرفته و پرسشنامه ها تکمیل شد. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است و متغیرهای مورد بررسی در مطالعه حاضر از طریق نظرخواهی با استفاده از «پرسشنامه الکترونیکی بومی سازی شده» مورد سنجش قرار گرفته اند. جهت سنجش عوامل مبتنی بر مشتری با ۸ گویه؛ فناوری های مجهز به هوش مصنوعی با 5 گویه؛ مدیریت دانش با 4 گویه و نهایتاً اثربخشی هم آفرینی ارزش با ۶، بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده شده است. همچنین روایی صوری این پرسشنامه با نظر اساتید و صاحبنظران متخصص در این حوزه و روایی محتوای آن با شاخص روایی محتوای نسبی با تکیه بر نظرات 10 نفر از خبرگان آگاه به موضوع پژوهش و پایایی یا اعتبار آن نیز با کمک آزمون ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است.یافته ها: عوامل مبتنی بر مشتری با ضریب ۳۶۴/۰ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش، فناوری مجهز به هوش مصنوعی با ضریب ۸۰۲/۰ بر عوامل مبتنی بر مشتری و با ضریب ۰۹۷/۱ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش و نهایتاً مدیریت دانش با ضریب ۵۴۰/۰ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش تأثیر معنی دار دارد. عوامل مبتنی بر مشتری با ضریب ۲۹۲/۰ توانست رابطه بین فناوری مجهز به هوش مصنوعی و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری کند. نتیجه گیری: بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که تأثیر معنی دار عوامل مبتنی بر مشتری، فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش بر اثربخشی هم آفرینی ارزش مورد تأیید قرار گرفت و عوامل مبتنی بر مشتری توانست رابطه بین فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری کند. نهایتاً فناوری های مجهز به هوش مصنوعی توانست رابطه بین عوامل مبتنی بر مشتری و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری نماید.
خدمات داده های پژوهشی در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
67 - 112
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی وضعیت خدمات داده های پژوهشی در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) و تعیین وضعیت و شناسایی اهمیت و ملزومات آن انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی است که به روش توصیفی-پیمایشی انجام شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با 49 گویه استفاده شد. نمونه پژوهش را 72 نفر از مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت عتف تشکیل دادند. طبق یافته ها نگرش مدیران کتابخانه ها نسبت به اهمیت انجام این خدمات توسط کتابخانه مثبت است و همه ملزومات ذکرشده، اهمیت دارند. وجود زیرساخت های فناوری مناسب، با میانگین 85/8؛ تهیه و توسعه نرم افزار مخزن سازمانی برای مدیریت داده های پژوهشی، با میانگین 85/8؛ وجود برنامه ای مدون برای انجام این خدمات، با میانگین 76/8؛ توسعه دانش و مهارت کتابداران در زمینه خدمات داده های پژوهشی، با میانگین 42/8 و تمایل کتابداران به توسعه دانش خود مهم ترین ملزومات انجام خدمات داده های پژوهشی، با میانگین 33/8 هستند. تعداد زیادی از کتابخانه ها قصد انجام خدمات داده های پژوهشی بین یک تا سه سال آینده و یا بیش از سه سال آینده را دارند، تعدادی از آن ها هیچ برنامه ای برای انجام این خدمات ندارند، تعداد اندکی این خدمات را تا حدودی انجام می دهند. شمار خیلی کمی این خدمات را به طور کامل انجام می دهند. از دید مدیران کتابخانه ها میانگین میزان مهارت کتابداران کتابخانه های موردمطالعه در حد متوسط است. با توجه به اهمیت انجام خدمات داده های پژوهشی توسط کتابخانه های دانشگاهی، تمهید کردن ملزومات انجام این خدمات می تواند در بهبود وضعیت انجام این خدمات در کتابخانه های دانشگاهی مؤثر واقع شود.
شناسایی مؤلفه های تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی با استفاده از روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
156 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه ها و ابعاد تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی است.روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مبانی و ابعاد تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی مشتمل بر اثر بازیابی شده از 12 پایگاه اطلاعات علمی در بازه زمانی 2004 تا 2022 میلادی (مصادف با 1383 تا 1401) است که از این میان با انجام فرایند غربالگری، 32 اثر به منظور بررسی و تحلیل بیشتر انتخاب شدند.یافته ها: در مجموع تعداد 7 مقوله اصلی و 24 مفهوم شامل فرهنگ دیجیتال (نگرش دیجیتالی، کاربرمحوری، چابکی، مشارکت و همکاری، خلاقیت و نوآوری، یادگیری مهارت های دیجیتالی کارکنان)، کتابدار دیجیتال (شایستگی فردی، شایستگی دانشی، شایستگی ارتباطی، شایستگی مهارتی)، مدیر دیجیتال (شایستگی فردی، شایستگی دانشی، شایستگی مهارتی)، خدمات و منابع دیجیتال (سازماندهی مجدد و مطلوب منابع کتابخانه، ارائه خدمات دیجیتالی به کاربران، ارائه خدمات دیجیتالی به دانشگاه)، فناوری های دیجیتالی (زیرساخت دیجیتالی، آمادگی فناورانه، استفاده از فناوری های دیجیتالی)، حمایت و همکاری نهادهای بالادستی و دانشگاه (جهت تأمین نیروی انسانی، جهت تأمین منابع و تجهیزات فناورانه، جهت سیاست گذاری کلان) و فرایند کاری و توسعه استراتژی دیجیتال (دیجیتال سازی فرایندها و توسعه استراتژی دیجیتال کتابخانه) مشخص شدند.نتیجه گیری: این پژوهش نخستین پژوهش در داخل و خارج از ایران است که به طور جامع، مؤلفه های تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی را ارائه کرده است. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای خوبی برای درک آسان از عوامل مؤثر و الزامات تحول دیجیتال کتابخانه های دانشگاهی و اهمیت درک آن برای مدیران و کتابداران باشد.
شناسایی مولفه های هوش مصنوعی در پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
351 - 390
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت دانش به مجموعه ای از فرایندها گفته می شود که داده ها و اطلاعات سازمان را به دانشی ارزشمند تبدیل می نمایند. برای پیاده-سازی موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان ها عوامل متعددی موثر هستند که هوش مصنوعی یکی از این عوامل می باشد. پژوهش حاضر به منظور شناسایی مؤلفه های هوش مصنوعی در پیاده سازی مدیریت دانش صورت گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات جزو تحقیقات کتابخانه ای است که از تکنیک های میدانی نیز استفاده شده است. این پژوهش از نظر روش، جزو پژوهش های توصیفی – ترکیبی است که از طریق پیمایش دلفی و تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 40 نفر اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های دولتی تهران و دانشجویان مقطع دکتری است که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی (میانگین و درصد) و همچنین به منظور تحلیل داده های آماری از نرم افزار spss 25 استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر نشان داد که مؤلفه های هوش مصنوعی شامل مؤلفه عملکرد هوش مصنوعی که شامل 6 گویه که مهم ترین گویه، گویه ی تشخیص الگو و بازنشانی الگو برای پاسخگویی به مسائل براساس دانش قبلی؛ مؤلفه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری شامل 14 گویه که مهمترین گویه، گویه ها ی امکانات برقراری ارتباط و گفتگو برخط (آنلاین) و نرم افزاری نوشتاری؛ مؤلفه نگرش افراد سازمان شامل 6 گویه که مهمترین گویه، گویه ی نقش مهم عامل انگیزه در پیشرفت افراد در کار با رایانه؛ مؤلفه سنجش میزان مهارت افراد سازمان شامل 13 گویه که مهمترین گویه، آشنایی با نرم افزارهای آفیس؛ مؤلفه عوامل اقتصادی دارای 7 گویه که مترنی آن گویه ی هزینه تجهیز سازمان به سخت افزارها ، مؤلفه عوامل فرهنگی شامل 6 گویه که مهمترین گویه، اعتماد؛ مؤلفه فناوری اطلاعات شامل 7 گویه که مهمترین گویه ها ، امنیت و بهینه سازی و گویه خودکارسازی فرآیندها؛ مؤلفه محتوای دانشی شامل 2 گویه که مهمترین گویه های دانش های آشکار و نهان؛ مؤلفه زیرساخت سازمانیشامل 7 گویه که مهمترین گویه، پهنای باند متناسب با شبکه؛ مؤلفه دستورالعمل و بخشنامه ها دارای 2 گویه که مهمترین آن، گویه بخشنامه های مبنی بر هوشمندسازی سازمان؛ مؤلفه سیستم های یکپارچه که شامل 3 گویه و مهمترین گویه، گویه همکاری و تعامل علمی و آموزشی با سایر سازمان های هوشمند؛ مؤلفه فرآیندهای مدیریتی و مدیران ارشد شامل 6 گویه که مهمترین آنها، گویه های تنظیم اولویت های استراتژیک برای مدیریت دانش، ایجاد یک مخزن دانش، و مدیریت نوآوری؛ مؤلفه مزایا و کاربردهای هوش مصنوعی شامل 13 گویه که مهمترین گویه ها، گویه های تسهیل به اشتراک گذاری و بازیابی دانش، سهولت انتقال دانش؛ مؤلفه پردازش تصویر شامل 3 گویه که مهمترین ان نویسه خوان نوری؛ مؤلفه پردازش متن شامل 15 گویه که مهمترین انها، گویه های استخراج کلمات کلیدی و گروه بندی متون مشابه؛ مؤلفه پردازش گفتار شامل 3 گویه و مهمترین گویه گدیه ی مترجم های صوتی؛ و در نهایت مؤلفه اهداف به کارگیری هوش مصنوعی که شامل 13 گویه و مهمترین گویه ها گویه های انتقال مهارت ها و دانش کارکنان زبده و اندیشمند به سیستم های خبره و ارتقا توانایی ها و قابلیت های فردی و تربیت نیروی انسانی متفکر از نظر خبرگان (اعضای پنل دلفی) شناسایی شدند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در این پژوهش نشانگر آن است که به کارگیری هوش مصنوعی در پیاده سازی مدیریت دانش می تواند نقش موثری را داشته باشد و همچنین هوش مصنوعی باعث تسهیل امر اشتراک و انتقال دانش و همچنین تسریع فرایند بازیابی می شود. با تمرکز بر این مؤلفه های شناسایی شده هوش مصنوعی و به کارگیری و تمرکز بر آن ها می توان در پیشروی و پیاده سازی موفق مدیریت دانش در سازمان ها اقدام کرد.
ارائه چارچوب پیشنهادی الزامات فنی حمایت از کپی رایت منابع اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (با تکنیک دلفی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الزامات فنی حفاظت از کپی رایت منابع اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و سپس ارزیابی آنها انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است به این دلیل که شناسایی الزامات فنی می تواند به بهبود حفاظت از حقوق پدیدآورندگان در سامانه ها کمک کند. برای گردآوری داده ها از رویکرد کیفی استفاده شده و روش تحلیل اسنادی، تحلیل مضمون و فن دلفی فازی به کار رفته است. جامعه پژوهش شامل سامانه های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و تعداد 21 نفر (10 نفر در مصاحبه و 11 نفر در پنل دلفی) از متخصصان حوزه کتابخانه های دیجیتال، فناوری اطلاعات و سامانه های اطلاعاتی برای شرکت در مصاحبه و پنل دلفی هستند. سامانه های موردمطالعه عبارتند از: سامانه منابع دیجیتال، شبکه کتابخانه های کشور، شبکه مراکز اسناد کشور، بانک نشریات ایران، فهرستگان نسخ خطی، سنا (سامانه نشریات ایران)، سامانه نشریات علمی ایران. برای تحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی مفاهیم در قالب کدگذاری باز برای تحلیل اسنادی و تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل کیفی داده ها با روش تحلیل مضمون به صورت دستی و با استفاده از نسخه 2020 نرم افزار مکس.کیو.دی.ای انجام شد. همچنین برای تحلیل شاخص ها در روش دلفی فازی، از پیمایش توصیفی استفاده شد و محاسبات با استفاده از اکسل صورت گرفت. برای نمایش و ترسیم بهتر شاخص ها، نرم افزار Tableau نسخه 2018 به کار رفته است. یافته ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بیانگر شناسایی 70 شاخص الزامات فنی پیشگیرانه است. این شاخص ها در اختیار 11 خبره قرار گرفت و پس از دو دور انجام پنل دلفی فازی، توافق بر روی 69 شاخص که شامل 12 مولفه بودند، صورت گرفت. در نهایت شاخص "استفاده از آدوب ریدر و سایر ابزارها" از سیاهه وارسی حذف شد. استفاده از رویکرد مثلث سازی روش شناختی تاییدی بر اعتبار پژوهش است. یافته ها نشان می دهد، در سامانه های موردبررسی، اغلب شاخص های فنی مربوط به الزامات فنی پیشگیرانه استفاده نمی شود. امنیت شبکه؛ استانداردها و چارچوب ها؛ احراز هویت؛ ابزارهای خوانش دیجیتال؛ حفاظت دیجیتال؛ سیستم های پرداخت؛ فراداده حقوقی؛ کنترل دسترسی؛ کنترل کپی؛ مجوز؛ مخزن دیجیتال و نقل و انتقال، 12 مولفه الزامات فنی پیشگیرانه را شکل داده اند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که سامانه های دیجیتالی و کتابشناختی از نظر بهره گیری از الزامات فنی پیشگیرانه برای رعایت کپی رایت نیز در سطح ضعیفی قرار دارند. نتایج این پژوهش استفاده از الزامات فنی از جمله: ریزدانگی، تدوین سیاست کپی رایت و استفاده از فراداده حقوقی، توسعه و روزآمدنگه داشتن سامانه ها و ارتباط و تعامل با شرکت پشتیبان نرم افزار، استاندارد متس و بهره گیری از مخزن دیجیتالی را در سامانه-های مورد مطالعه به منظور حفاظت از حقوق پدیدآورندگان و ذینفعان آثار پیشنهاد می دهد.
ارائه و ارزیابی الگوی مدیریت دانش در واحدهای علم سنجی دانشگاه های علوم پزشکی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
359 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه و اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی مدیریت دانش و همچنین بررسی وضعیت مدیریت دانش در واحدهای علم سنجی دانشگاه های علوم پزشکی کشور است. آگاهی از اینکه دانش چگونه خلق و اداره می شود، مؤلفه های مدیریت دانش در این واحدها کدام است، چه الگوی مدیریت دانشی برای واحدهای علم سنجی دانشگاه های علوم پزشکی مناسب است، آیا الگوی پیشنهادی از اعتبار لازم برخوردار است؟ و اینکه وضعیت واحدهای علم سنجی در مدیریت دانش و مولفه های آن چگونه است، ضروری به نظر می رسد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و با روش توصیفی پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که براساس الگوی پیشنهادی در سوال اول پژوهش، 5 مولفه مدیریت دانش شامل مؤلفه های شناسایی (18 گویه)، کسب (11 گویه)، کاربرد (9 گویه)، ثبت (6 گویه) و ارائه (8 گویه) در طیف لیکرت تنظیم شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه مدیران و کارکنان مرتبط با واحد علم سنجی در دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود. با بررسی وب سایت واحدهای فعال علم سنجی در دانشگاه های علوم پزشکی کشور، تعداد 164 نفر مشغول به کار شناسایی شدند. براساس جدول مورگان، تعداد نمونه مورد نیاز 115 نفر تعیین شد، که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. تعداد 84 پرسشنامه تکمیل شده، دریافت گردید. نظر به اینکه نرخ بازگشت پرسشنامه ها بالای 70 درصد بود، تحلیل داده ها بر روی 84 پرسشنامه انجام شد. به منظور سنجش اعتبار پرسشنامه، از روش اعتبار محتوا استفاده شده است. در پژوهش حاضر پس از تدوین پرسشنامه، به منظور اعتباریابی آن از نظرات هفت نفر از متخصصان شامل: چهار عضو هیأت علمی و سه نفر متخصصان و نویسندگان مقالات در این حوزه، استفاده شد. در بخش اعتباریابی نیز روایی از طریق تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید. همچنین پایایی این پژوهش از روش محاسبه همبستگی درونی (آلفای کرونباخ) با کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. محاسبه شد و مقدار آن برای کل پرسشنامه 949/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار پی. ال. اس. برای اعتباریابی مدل و نیز از آزمون های تی تک نمونه ای و دوجمله ای برای بررسی وضعیت مؤلفه های مدیریت دانش استفاده شد.
یافته ها: الگوی پیشنهادی مدیریت دانش در واحدهای علم سنجی دانشگاه های علوم پزشکی شامل پنج مؤلفه شناسایی (12 گویه)، کسب (10 گویه)، کاربرد (هشت گویه)، ثبت (پنج گویه) و ارائه (هفت گویه) تدوین شد. آزمون مدل اندازه گیری شامل آزمون پایایی (پایایی متغیرهای مشاهده پذیر، پایایی مرکب، و آلفای کرونباخ)؛ آزمون روایی (شامل روایی همگرا، و روایی واگرا)؛ و آزمون کیفیت مدل اندازه گیری دارای اعتبار بود و تأیید شد. برای متغیر مدیریت دانش و دو مؤلفه شناسایی و کسب دانش، سطح معناداری آزمون کولموگروف اسمیرنوف بزرگ تر از 05/0 بود، بنابراین، کجی داده ها معنادار نبوده و داده ها نرمال بودند؛ لذا، از آزمون تی تک متغیره برای بررسی وضعیت آنها استفاده شد. برای مؤلفه های کاربرد، ثبت و ارائه دانش، داده ها نرمال نبوده و از آزمون دو جمله ای استفاده گردید. نتایج آزمون تی تک متغیره و آزمون دو جمله ای نشان داد که از نظر آماری وضعیت متغیر مدیریت دانش و مؤلفه های شناسایی دانش، کسب دانش و کاربرد دانش بیشتر از حد متوسط (عدد 3) است و برای دو مؤلفه ثبت و ارائه دانش، آزمون معنادار نیست و در حد متوسط (عدد 3) است. با توجه به اینکه مدیریت دانش در سازمان های ایرانی سابقه چندانی ندارد، اکثر پژوهش ها وضعیت مدیریت دانش و مؤلفه های آن در سازمان های ایرانی را در وضعیت متوسط و نامناسب گزارش کرده اند. با این حال، نتیجه ای که در این پژوهش به دست آمد نشان داد که وضعیت مؤلفه های مدیریت دانش شامل شناسایی دانش، کسب دانش و کاربرد دانش در حوزه علم سنجی، متوسط به بالا است، اما در مؤلفه ثبت و ارائه دانش میزان آنها کمتر بوده است.
نتیجه گیری: مدل پیشنهادی مدیریت دانش در واحدهای علم سنجی دانشگاه های علوم پزشکی کشور شامل 5 مولفه شناسایی، کسب، ثبت، کاربرد و ارائه دانش است که به عنوان مرجع و الگویی می تواند در سایر دانشگاه ها نیز پیاده سازی شود.
شاخص ها و سنجه های موثر در اندازه گیری سطح هوش اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطه مشترک همگرایی مهارت های اطلاعاتی و ارتباطی، سواد اطلاعاتی، رفتار اطلاعاتی، خلاقیت های فردی-جمعی، هوش و مباحث شناختی-ادارکی، در مقوله ی هوش اطلاعاتی است. اندازه گیری هوش اطلاعاتی در جوامع اطلاعاتی، از اهمیت زیادی برخوردار است. پرداختن به شاخص های مؤثر در این موضوع، از مباحث تعیین کننده در میزان استفاده از اطلاعات و داده در جوامع اطلاعاتی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص ها و سنجه های مؤثر در اندازه گیری هوش اطلاعاتی انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و با استفاده از روش کیفی شامل مطالعات کتابخانه ای، تحلیل محتوا و تحلیل نظرات خبرگان انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها شامل مطالعه متون تخصصی مرتبط با موضوع پژوهش، کدگذاری محتوا، و مصاحبه با متخصصین آشنا با مبحث هوش اطلاعاتی ( 8 نفر متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی و 7 نفر متخصص روانشناسی) بود. جامعه پژوهش شامل متون تخصصی منتشر شده ی مرتبط، نظریات علمی مرتبط، و متخصصین حوزه علم اطلاعات- دانش شناسی و روانشناسی است. در مبحث هوش از نظریه هوش چندگانه گاردنر و در مبحث رفتار اطلاعاتی از نظریه های مختلف علمی استفاده شده است. طبق یافته های پژوهش، در نهایت 14 شاخص و 97 سنجه ی مؤثر برای اندازه گیری هوش اطلاعاتی در دو بُعد مدیریت و بازیابی اطلاعات شناسایی شد. همچنین در پایان یک چارچوب پیشنهادی برای اندازه گیری هوش اطلاعاتی ارایه شده است. از یافته ها چنین نتیجه گیری شد که در جوامع اطلاعاتی، سیاست گذاران و مدیران سازمان یا سازمان های مسئول درارتباط با افزایش سطح هوش اطلاعاتی جامعه، بایستی در تدوین راهبردهای کلی خود، راهبردهای خاص هوش اطلاعاتی جامعه را در نظر بگیرند. یکی از این اهداف راهبردی می تواند افزایش سطح هوش اطلاعاتی افراد، سازمان ها و جامعه باشد. برای این کار باید شاخص های مؤثر برای اندازه گیری و راهکارهای افزایش سطح هوش اطلاعاتی جامعه ی مورد نظر مشخص شود. پیشنهاد می شود این امر در اولویت های جامعه اطلاعاتی قرار گرفته و ابزار اندازه گیری بومی هوش اطلاعاتی بر اساس یافته های این پژوهش تهیه شود.
بررسی رابطه هوش سازمانی و توانمندی مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
167 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه میان هوش سازمانی با توانمندی مدیریتی مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان است.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. ابزار گرآوری اطلاعات پرسشنامه هوش سازمانی (حاوی 37 پرسش) و پرسشنامه توانمندی های مدیریتی مدیران و کارکنان (حاوی 31 پرسش) است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان تشکیل می دهد. با توجه به محدود بودن آن از روش سرشماری استفاده شد و تمامی جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار کرد که رابطه معنی داری بین توانمندی های مدیریتی مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان، با هوش سازمانی وجود دارد. یعنی با افزایش و یا کاهش هوش سازمانی، توانمندی های مدیریتی مدیران و کارکنان افزایش یا کاهش می یابد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که ارتباط معنی داری بین توانمندی های مدیریتی مدیران و هوش سازمانی وجود دارد. علاوه بر آن، مشخص شد که بین توانمندی های رفتاری مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهر کرمان، با هوش سازمانی، ارتباط معنی داری برقرار است.نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که از نظر مدیران و کارکنان این کتابخانه ها، مدیریت، تأثیر مناسبی در فعالیت حرفه ای آن ها داشته است. رعایت مؤلفه های اثرگذار در برنامه ریزی، اجرا و بازخوردهای مؤثر، تا حد زیادی موجب بهبود فعالیت کتابخانه ها می شود. کارکنان کتابخانه ها نسبت به سازمان خود حس مطلوبی دارند و محیط کاری را دارای شرایط مناسب ارزیابی کرد ه اند. آنان همچنین احساس نسبتاً مناسبی در فعالیت حرفه ای خویش دارند.
A Mixed Methods Approach to Social Control of Cybercultural Transgressions: An Iranian Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۴, No. ۶, Winter & Spring ۲۰۲۳
1 - 30
حوزههای تخصصی:
Cyber transgressions (non-normative behaviors, attitudes and conditions) are growing, hence we employed a three-study exploratory sequential mixed method designed to make a taxonomy of Instagram cybercultural transgressions, and cyber social control means; to examine the effects of low self-control, depression, negative interpersonal relationships, computer/ Internet self-efficacy, netiquette, and normative beliefs, and also sociodemographic factors, and media use habits on cybercultural transgressions; and to explore the effectiveness of jurisdiction, non-anonymity, filtering, and forced user migration to domestic social media platforms as cyber social control means. The quantitative findings from 989 participants showed that nondepressed, older, married, middle-income, university educated, non-student users (especially women) with high self-control, more positive interpersonal relationships, moderate levels of computer/ Internet self-efficacy, normative beliefs, and with more years of Internet use experience, and less daily Internet use, who are knowledgeable about netiquette, are parents, have a job (also retired individuals and housewives), do not use VPNs, psychotropic medications, and alcoholic beverages and/ or recreational drugs, do not have previous experience of online victimization, do not associate with online transgressors, and do not feel being in minority, are less likely than others to commit online transgressive behaviors, or consume transgressive content. The importance of jurisdiction and non-anonymity as social control means, and the failure of filtering and forced user migration to Iranian social media platforms are discussed. These findings can be useful in devising new non-coercive policies and initiatives to socially control cybercultural transgressions.
بررسی کاربردپذیری وب سایت های نشریات تخصصی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بر اساس مدل نیلسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وب سایت ها بستری هستند که از طریق آنها نویسندگان و ناشران، منابع اطلاعاتی علمی و غیرعلمی را به خوانندگان و مشتریان ارائه می دهند. بنابراین در عصر دیجیتال و در دنیای اطلاعات الکترونیکی مکان و نقطه اتصال میان پدیدآورندگان و خوانندگان بیشتر اوقات وب سایت ها هستند. هدف پژوهش حاضر آن است تا بر اساس اصول ده گانه نیلسن وضعیت کاربردپذیری وب سایت های نشریات علمی فارسی زبان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی را که در نتایج رتبه بندی سال 1400 درجه الف را کسب نموده اند، موردبررسی و ارزیابی قرار دهد.روش شناسی: مطالعه حاضر کیفی و از نوع کاربردی است که با استفاده از روش ارزیابی مکاشفه ای، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها سیاهه وارسی محقق ساخته ای بود که مطابق با اصول ده گانه نیلسن، تهیه شد. جهت انجام ارزیابی از چهار نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی که در این زمینه تجربه و دانش لازم را دارا بودند، استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد در مؤلفه های «تطبیق بین وب سایت و جهان واقعی» (میانگین بالاتر از 4)، «ثبات و یک دستی»(میانگین حدود 4)، «جنبه های زیباشناختی و طراحی کمینه» (میانگین بالاتر از 66/3) وضعیت این وب سایت ها مطلوب، در مؤلفه های «رؤیت پذیری وب سایت» (اعداد بین 3 تا 66/3)، «وضعیت کنترل پایگاه توسط کاربر و آزادی عمل وی» (اعداد میانگین در محدوده میان 33/2 تا 66/3)، «وضعیت شناسایی و بازیابی اطلاعات» و «قابلیت انعطاف و کارایی» (همه اعداد میانگین بالاتر از 50/2) وضعیت این وب سایت ها به نسبت مطلوب و در مؤلفه های «وضعیت جلوگیری از خطا/ اصلاح خطا» (اعداد میانگین پایین تر از 2) و «امکانات کمک و راهنمایی» (اعداد میانگین پایین تر از 33/2) وضعیت این وب سایت ها نامطلوب، است. درباره شدت مشکلات نیز یافته ها بیانگر آن است که در اغلب مؤلفه ها و در میان همه وب سایت ها، میزان شدت مشکل جزئی گزارش شده است. به عبارت دیگر، تمام اعداد در حدود 5/2 و کمتر از آن است و ازاین روی شدت مشکلات حداکثر در حد مشکلی جزئی ارزیابی شده است. در این میان شدت مشکلات در مؤلفه «قابلیت انعطاف و کارایی» در وب سایت نشریه کتابداری و اطلاع رسانی به عنوان مشکل اساسی ارزیابی شده است.نتیجه گیری: میزان کاربردپذیری تمام وب سایت های موردبررسی در پژوهش حاضر بسیار نزدیک به هم و به نسبت مطلوب ارزیابی شدند؛ به طوری که یافته ها نشان داد به لحاظ رعایت مؤلفه های ده گانه نیلسن در این وب سایت ها تفاوت ها بسیار اندک و نامحسوس است و همه آنها کم و بیش در یک رتبه قرار می گیرند. به نظر می رسد بسیاری از این وب سایت ها از پلت فرمی مشترک و مشابه استفاده می کنند و به این سبب تفاوت های مشاهده شده بسیار اندک بود. پیشنهاد می شود تدابیر دقیقی برای افزودن امکانات کمک و راهنمایی در قسمت های مختلف وب سایت ها جهت جلوگیری از امکان وقوع خطا صورت پذیرد.
ضرورت، امکان و موانع توسعه کتابخانه های عمومی در مراکز تجاری بزرگ شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
239 - 277
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ضرورت، امکان و موانع توسعه کتابخانه های عمومی در مراکز تجاری بزرگ شهر تهران است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد، آمیخته است. در رویکرد کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی و تحلیل محتوا با مدل کلایزی و در رویکرد کمی پژوهش نیز از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه 10 مال چندمنظوره بزرگ شهر تهران است که با معیارهای مختلفی سنجیده و انتخاب شده است. از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته با سنجش روایی و پایایی آن برای پاسخ به سوالات فرعی پژوهش استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد تعداد کتابخانه های پیرامون مراکزتجاری مورد مطالعه نسبت به جمعیت ساکن، ناکافی است. با وجود جمعیت ساکن در محله پیرامون مراکز تجاری، تعداد بالای مراجعه کنندگان روزانه و افراد شاغل در این مراکز تجاری، هیچ یک از مراکز تجاری مورد مطالعه آمادگی تخصیص فضا برای ایجاد کتابخانه را ندارند. تنها برخی از مراکز تجاری می توانند در اندکی از هزینه های ایجاد و فعالیت کتابخانه های عمومی کمک کنند. ایجاد کتابخانه عمومی در مراکزتجاری بزرگ و چندمنظوره (مال های چندمنظوره) شهر تهران می تواند تا حدی کمبود سرانه کتابخانه در این شهر را جبران کند. با توجه به جمعیت محله های پیرامون مراکزتجاری مورد مطالعه و کمبود کتابخانه در این محله ها از یک سو و تعداد بالای مراجعه کنندگان و کارکنان این مراکز از سوی دیگر، ایجاد کتابخانه عمومی در این مراکز ضروری است، همچنین ،کتابخانه های عمومی مراکزتجاری از نظر ساختمان و تجهیزات، جمعیت خدمت گیرنده، مجموعه سازی، خدمات و اداره کتابخانه دارای برخی ویژگی های خاص خود هستند
ارزیابی عملکرد مسئولین کتابخانه های عمومی شهر قم با استفاده از روش بازخورد 360 درجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازخورد 360درجه یکی از روش های ارزیابی است که به دلیل استفاده از چند منبع برای ارزیابی افراد، ارزیابی کامل و دقیقی از مهارت ها، توانایی ها، شایستگی ها، و عملکرد ارزیابی شونده ارائه می دهد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد مسئولان کتابخانه های عمومی شهر قم با استفاده از روش بازخورد 360درجه است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که از روش پیمایشی-تحلیلی برای ارزیابی عملکرد مسئولان کتابخانه ها در هشت شاخص (مهارت های مدیریتی، تصمیم گیری، نوآوری و تغییر، ارتباط و تعامل، رهبری، مهارت های تخصصی، مهارت های رفتاری و کار تیمی) از روش بازخورد 360درجه استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مسئولان کتابخانه (12 نفر)، کتابداران (42 نفر) و مسئولان مافوق (2 نفر) در کتابخانه های عمومی شهر قم است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه براون (با اندکی اصلاحات) در طیف پنج درجه ای لیکرت (از هرگز تا همیشه) با 64 گویه است که روایی صوری آن توسط اساتید متخصص تأیید شد و میزان پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 97/0 به دست آمد. ارزیابی عملکرد مدیران توسط سه گروه خودارزیابی مدیران، کتابداران و مسئولان مافوق مدیران کتابخانه در اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های ناپارامتریک نرم افزار آماری SPSSV.26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام شاخص های عملکرد مسئولان کتابخانه های عمومی شهر قم در وضعیتی مطلوبی قرار دارد و بین خودارزیابی مسئولان کتابخانه و کتابداران و مسئولان مافوق- جز شاخص «رهبری»- تفاوتی معنادار وجود ندارد. شاخص های «مهارت های مدیریتی»، «تعامل و ارتباط»، و «کار تیمی» در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. شاخص «تصمیم گیری» نیز با توجه به میانگین رتبه آن دارای کمترین اهمیت از دید پاسخ دهندگان است و میان شاخص های عملکرد مسئولان کتابخانه هم بستگی بالا و معناداری وجود دارد. همچنین، میان نظرات پاسخ گویان بر مبنای متغیرهای جمعیت شناختی سن، جنسیت، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه کار تفاوتی معنادار وجود ندارد. اصالت/ارزش: تاکنون، پژوهشی درباره ارزیابی عملکرد مسئولان کتابخانه های عمومی با این روش صورت نگرفته است. روش بازخورد 360درجه می تواند الگویی مناسب برای تصمیم گیری درباره عملکرد مسئولان کتابخانه های عمومی به صورت گروهی و انتخاب آن ها باشد. لزوم توجه و تفویض اختیار در شاخص هایی نظیر «تشویق و نوآوری»، «رهبری» و «تصمیم گیری» با توجه به یافته های پژوهش در ارزیابی عملکرد مسئولان از موارد موردتأکید است. همچنین، تدوین و ابلاغ شاخص های ارزیابی عملکرد به کتابداران و مدیران کتابخانه های عمومی به منظور دستیابی به شناخت بهتر از این شاخص ها و بهبود کیفیت عملکرد آن ها می تواند مفید واقع شود.