فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
229 - 267
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های کلیدی ارزیابی عملکرد فناوری دانش از دیدگاه خبرگان است. این پژوهش در سایه پارادایم اثبات گرایی قرار گرفت. جهت گردآوری اطلاعات، روش های کتابخانه ای و میدانی مدنظر بوده است. ابتدا مؤلفه های ارزیابی عملکرد فناوری های دانش به وسیله روش دلفی به دست آمد. سپس برای مقایسه این مؤلفه ها پرسش نامه میان اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های دولتی تهران توزیع و جهت تحلیل داده ها از روش AHP استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss 25 و Expert Choice 11 استفاده شد. در مرحله دلفی 10 شاخص اصلی مالی، کیفیت سیستم، زیرساخت سیستمی، کیفیت خدمات فناوری دانش و دانش، معماری فناوری دانش، رابط کاربری، رضایت کاربر در مورد سیستم، ارزش نتایج حاصل از کار، مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن شناسایی شد. براساس روش تحلیل سلسله مراتبی مؤلفه مالی در درجه اول، کیفیت سیستم در درجه دوم، زیرساخت سیستمی در درجه سوم، رابط کاربری در درجه چهارم، معماری فناوری دانش در درجه پنجم، کیفیت خدمات فناوری دانش در درجه ششم، رضایت کاربر در مورد سیستم در درجه هفتم، ارزش نتایج حاصل از کار در درجه هشتم و مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن در درجه نهم قرار گرفتند. موضوع موردمطالعه و روش انجام این پژوهش دارای اصالت است. نتایج این پژوهش می تواند در ارزیابی عملکرد فناوری های دانش موردتوجه قرار گیرد و به کار رود. ارزیابی عملکرد فناوری های دانش در سازمان منجر به جلوگیری از هدر رفتن هزینه و زمان می شود. با ارزیابی می توان به پیشروی و بهبود عملکرد سازمان کمک کرد.
پیش بینی تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمانی با تأکید بر نقش میانجی خلاقیت سازمانی (مورد مطالعه: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به مفهوم مدیریت دانش به عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه سازمانی افزایش یافته است. مدیریت دانش، نه تنها به بهره مندی از دانش ها و تجربیات افراد در سازمان کمک می کند، بلکه در توسعه فرآیندهای نوآورانه، ارتقاء عملکرد سازمانی و بهبود ارتباطات داخلی و خارجی نقش بسیار مهمی ایفا می کند. در همین سیاق، ارتباط بین مدیریت دانش و ارزش آفرینی سازمانی به عنوان یک مسئله، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمانی و نقش میانجی خلاقیت سازمانی در این رابطه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، پژوهشی کتابخانه ای-اسنادی با تکنیک های میدانی و از نظر نوع توصیفی- پیمایشی است که به روش همبستگی و با رویکردی کمی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش سه پرسشنامه (دو محقق ساخته و یک از پیش ساخته) استفاده گردید. برای سنجش روایی پرسشنامه های ارزش آفرینی سازمان و پرسشنامه خلاقیت سازمانی این پژوهش، از روایی محتوایی بهره برده شد که توسط خبرگان مدیریت دانش تأیید گردید. برای روایی پرسشنامه مدیریت دانش روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا مناسب گزارش شده است. برای سنجش پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه ارزش افرینی0/91، برای پرسشنامه خلاقیت سازمانی 0/076 و برای پرسشنامه مدیریت دانش 0/91 گزار شد. این پژوهش با کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از آزمون های پیرسون، رگرسیون خطی و تحلیل مسیر انجام شده است. 40 نفر از کارکنان کتابخانه های عمومی استان قم به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. نرم افزار لیزرل جهت تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ابعاد مدیریت دانش، به عنوان عوامل مهم، به طور مثبت و معنی دار با ارزش آفرینی سازمانی مرتبط هستند. در واقع، 87 درصد از تغییرات متغیر ارزش آفرینی سازمانی به وسیله ابعاد مدیریت دانش پیش بینی می شود؛ همچنین ارتباط بین مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی مورد بررسی قرار گرفت که این دو متغیر دارای یک رابطه مثبت و معنی دار هستند. ارتباط بین خلاقیت سازمانی و ارزش آفرینی سازمانی نیز توسط آزمون همبستگی پیرسون تأیید شد. نقش واسطه ای خلاقیت سازمانی در تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمان، توسط تحلیل مسیر تأیید شد. نتیجه گیری: مدیریت دانش نقش محوری در ایجاد ارزش و پیش بینی عملکرد سازمانی دارد و خلاقیت سازمانی به عنوان یک متغیر میانجی، این رابطه را تقویت می کند. وجود همبستگی قوی بین مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی و همچنین نتایج مثبت خلاقیت بر ارزش آفرینی، تأکید می کند که سرمایه گذاری در پرورش محیط های خلاق و مدیریت دانش مؤثر، می تواند به نوآوری و مزیت رقابتی پایدار منجر شود. این پژوهش به سازمان ها کمک می کند تا با فهم دقیق تری از این ارتباطات، مدیریت و استراتژی های خود را شکل دهند و به عنوان نتیجه، به ارزش آفرینی سازمانی دست یابند.
واکاوی اکتشافی کاربردپذیری وبی سکوهای فناوری و نوآوری مبتنی بر نظرات خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی میزان کاربردپذیری وبی سامانه نظام ایده ها و نیازها (نان) بر اساس نظرات خبرگان موضوعی است.
روش پژوهش: نوع پژوهش حاضر کاربردی است، با روش پیمایشی، رویکرد اکتشافی و بر اساس نظرات 29 خبره موضوعی انجام گردید. این مقاله با مدل ارزیابی اکتشافی کاربردپذیری نیلسون انجام شد. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. شاخص روایی محتوایی پرسشنامه 97/0 و ضریب آلفای کرونباخ نیز 0/86 بود. به منظور تحلیل داده ها در سطح توصیفی، از فراوانی و درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون های اندازه گیری مکرر، تی مستقل و مان ویتنی یو استفاده شد.
یافته ها: ارزیابی کنندگان سامانه نان دریافتند این سامانه از نظر کاربردپذیری وبی در وضعیت «مطلوبی» قرار دارد. بر این اساس، میانگین پاسخ شرکت کنندگان برابر با 210/45 است که از متوسط نظری (192) به صورت معنی داری بزرگتر است (0/02 = P). در ارزیابی کاربردپذیری وبی سامانه نان، جنسیت (0/50 = P)، سابقه کاری خبرگان تفاوت معنی داری ایجاد نمی کند (0/40 = P). بین خبرگان هیئت علمی و غیرهیئت علمی فقط در سه مؤلفه از مؤلفه های مورد مطالعه کمک به کاربر در شناسایی، تشخیص و جبران خطا ها، پیشگیری از خطا و تشخیص به جای یادآوری (0/03 = P و 0/04 = P و 0/01 = P) تفاوت معنی دار آماری وجود دارد.
نتیجه گیری: سامانه نان در اغلب مؤلفه های ارزیابی شده از نظر خبرگان این پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. این یافته نشان از آن دارد که طراحان این سامانه در زمان طراحی به استانداردهای طراحی سامانه های وبی و رابط کاربری توجه داشته اند. شایان ذکر است که سامانه هایی هم که از منظرهای گوناگون در وضعیت مطلوب قرار دارند، ضروری است به طور مداوم و منظم ارزیابی شده و با تعامل مستمر با کاربران نهایی نسبت به باز طراحی و روزآمدی سامانه، اقدام های لازم انجام گردد.
شناسایی تکنیک های بهینه سازی موتور جست وجوی گوگل و ارائه چارچوبی برای ارتقای رتبه بازدید وبسایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در حوزه بهینه سازی موتور جست وجوی گوگل از آن جهت که دنیای اینترنت با زندگی روزمره مردم آمیخته بوده و گوگل به عنوان یک موتور جست وجوی قدرتمند، دستیار روزانه ای برای مطالعات و آگاهی رسانی بیشتر مردم دنیاست، دارای اهمیت است؛ چرا که فرایندی است در جهت تسهیل دسترسی به اطلاعات در سطح اینترنت. هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از شناسایی تکنیک های بهینه سازی موتور جست وجوی گوگل برای وب سایت ها به منظور ارائه چارچوبی برای ارتقای بازدید وب سایت ها و ارزیابی چارچوب پیشنهادی بر اساس نظرات متخصصان حوزه «سئو». رویکرد تحقیق حاضر کیفی است و از نظر نوع نیز در دسته تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. هرچند بهینه سازی موتور جست وجوی گوگل یک فرایند عملی است و باید در راستای قوانین و خط مشی های گوگل انجام شود، اما در این پژوهش از آن رو که یک کار مطالعاتی است و روش انجام کار با بررسی متون علمی همراه بود، و تکنیک های «سئو» باید ابتدا از متون علمی و نیز بررسی اسناد وب سایت های معتبر در «الکسا» استخراج و سپس در پنل دلفی با حضور متخصصان به بحث گذاشته شده و راستی آزمایی می شد، به ترتیب از روش های مرور متون و دو مرحله پنل دلفی استفاده شد. دلیل استفاده از دو مرحله پنل دلفی این بود که در مرحله اول، تمام تکنیک های استخراج شده در پنل دلفی بررسی شد و در نتیجه، فقط تکنیک هایی معرفی شد که جزو تکنیک های واقعی «سئو» باشند و این نتایج در مرحله دوم با نظر متخصصان در پنل دلفی به دستیابی به لیست مؤثرترین تکنیک ها منجر شد. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند، مقالات و وب سایت های معتبر، اعضای پنل دلفی، و متخصصان حوزه «سئو» شناسایی شدند. حجم نمونه در بخش اول برابر با 6 مقاله و10 وب سایت بود. اعضای مرحله اول ودوم پنل دلفی به ترتیب، 7 و 4 نفر بودند. این بررسی با استفاده از دو دور روش دلفی (ابتدا از طریق پرسشنامه و بر اساس طیف لیکرت 5 درجه ای و سپس در یک مصاحبه برخط)، راجع به حذف یا ماندگاری تکنیک ها و یا افزودن یا ادغام تکنیک ها به اجماع رسید. نتایج بررسی متون و وب سایت های برتر حاکی از شناسایی 40 تکنیک است که 30 تکنیک آن بر اساس بررسی متون (شامل 11 تکنیک از نوع برون صفحه، 18 تکنیک از نوع درون صفحه، و 1 تکنیک برای بهینه سازی ویژگی های وب سایت) و 10 تکنیک بر اساس بررسی وب سایت های برتر (شامل7 تکنیک از نوع درون صفحه، 2 تکنیک برون صفحه، و 1 تکنیک از نوع بهینه سازی ویژگی های وب سایت) استخراج شد. در بخش دلفی در مرحله اول، از 40 تکنیک شناسایی شده بر اساس بررسی متون و وب سایت های نمونه پژوهش، 4 مورد حذف، و 15 تکنیک جدید توسط اعضای پنل دلفی اضافه شد. در مجموع، چارچوب پیشنهادی اولیه با 51 تکنیک تدوین شد. در مرحله دوم پنل دلفی با حذف، ادغام و اصلاح تکنیک های پیشنهادی، چارچوب ارتقای بازدید وب سایت ها با 37 تکنیک نهایی شد. در انتها، چارچوبی برای ارتقای بازدید وب سایت ها طراحی شد که می تواند به طراحان و مدیران وب سایت ها کمک کند.
The Quality of Decision-Making for School Vocational Principals: An Information System and Decision Support System Technology(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
255 - 285
حوزههای تخصصی:
The principal sometimes makes decisions that cannot solve the problem because the principal does not adequately study the factors that influence and hinder the implementation of decisions before making a decision. The low quality of decisions is because of the lack of data availability or current information related to planning parameters. The unavailability of a decision support system as part of an education management information system that manages the data becomes information for school principals and is an obstacle to the quality of decision-making. The main objective of this research is proposing the decision-making model of school principals. This research is a quantitative study with a questionnaire as a research instrument. The research sample was the head of vocational schools in the Special Region of Yogyakarta and Central Java. The data analysis technique used was the analysis technique used by Structural Equation Modeling (SEM) using SmartPLS software. The results showed that the Decision Information System and the Decision Support System must support a practical decision-making quality. Both systems will have an impact on increasing alternative selection ability and analysis of problem-solving ability. Future research may develop an Android-based principal’s decision support system.
ضرورت طراحی دائره المعارف دانشگاه تهران از طریق توسعه گروه های کار فرازمانی و فرامکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دائره المعارف نویسی و تلاش در جهت توسعه دانش، نیازمند همکاری گروه هایی از افراد متخصص است که برای تحقق این امر، نیاز به گروه های کار فرازمانی و فرامکانی احساس می شود. به گونه ای که در دوره های کاری طولانی و فراتر از یک نسل (فرازمانی و فرانسلی) و فارغ از حضور در یک مکان مشخص و سیستم های سنتی (فرامکانی)، همکاری صورت گیرد.روش: در این پژوهش، طی مطالعه تطبیقی، با بررسی سه دائره المعارف دانشگاهی بزرگ جهان (دائره المعارف آکسفورد، دائره المعارف دانشگاهی آمریکایی و دائره المعارف فلسفه استنفورد) و مقایسه ویژگی های آنها، به ضرورت طراحی دائره المعارف دانشگاه تهران پرداخته شده است و در نهایت، یک الگوی ذهنی از دائره المعارف دانشگاه تهران ارائه می شود.یافته ها: بر این اساس، بر کاربرد اطلاعاتی جامع، دیرپا، منسجم و موثق و کاربرد مفید دائره المعارف دانشگاه تهران تأکید می شود. در این پژوهش، با بررسی چند دائره المعارف بزرگ دانشگاهی، سعی شد نقاط قوت و ویژگی های آنها مورد بررسی و توجه قرار گیرد. به طور کلی، به نظر می رسد که بقاء و توسعه این آثار، به شدت به اهتمام جمعی اعضای یک گروه متخصص به صورت فرازمانی و حتی فرامکانی، وابسته است، به گونه ای که دانش افراد در سیر متوالی زمانی، مدیریت شود.نتیجه گیری: در این پژوهش، به بررسی و مفهوم پردازی اصطلاح «دائره المعارف دانشگاه تهران» پرداخته شده است. مفهومی که توجه به آن در جامعه علمی، احساس می شود. به طور کلی، انتشار دائره المعارف دانشگاهی چون دائره المعارف دانشگاه تهران، بر امکان ایجاد کتابخانه های تعالی گرا و توجه به مدیریت دانش تأکید داشته و موجب مستندسازی دستاوردهای علمی دانش پژوهان و متخصصان در حوزه های علمی گوناگون شود. در این راستا، لزوم برنامه ریزی های بلندمدت و سازماندهی پژوهشگرانی در گروه های بین نسلی و فرانسلی احساس می شود.
ارزیابی فراداده های اشیاء یادگیری موجود در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران براساس استاندارد فراداده شیء یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و اعتبارسنجی فراداده های اشیای یادگیری مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران براساس استاندارد فراداده شیء یادگیری انجام شد.روش: در پژوهش حاضر از روش مشاهده و پیمایش استفاده شده است. تعداد 16 مخزن مربوط به دانشگاه های علوم پزشکی ایران شناسایی شد. سپس به شناسایی عناصر فراداده ای اشیای یادگیری و استانداردهای مورداستفاده در حوزه سازمان دهی اشیای یادگیری الکترونیکی در مخازن سازمانی پرداخته شد. عناصر شناسایی شده از اشیای یادگیری الکترونیکی مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران، با سیاهه وارسی عناصر استاندارد فراداده شیء یادگیری مطابقت داده شد و میزان همپوشانی آن ها برای توصیف اشیای یادگیری الکترونیکی در مخازن سازمانی مشخص شد. در بخش بعدی پژوهش که مربوط به اجرای فن دلفی و اعتبارسنجی عناصر فراداده ای اشیای یادگیری در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران است، پرسشنامه طراحی شده برای جامعه آماری که شامل متخصصان حوزه سازمان دهی اطلاعات و متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی بود، طی دو مرحله ارسال گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد بسیاری از عناصر استاندارد فراداده شیء یادگیری، پوشش داده نمی شوند و از تعداد 60 عنصر استاندارد فراداده شیء یادگیری، 25 عنصر (41 درصد) از مجموع عناصر فراداده ای شناسایی پوشش داده شده است. عناصر فراداده ای مربوط به مشخصات چرخه حیات اشیای یادگیری الکترونیکی با (66 درصد)، بالاترین میزان مطابقت و عناصر مربوط به دسته عمومی شیء یادگیری با 6 مورد (60 درصد) از 10 ویژگی در درجه دوم مطابقت است. در دسته یادداشت در استاندارد فراداده شیء یادگیری، میزان انطباق صفر است. در ردیف های مربوط به توصیف فرا فراداده و حقوق اشیای یادگیری، میزان مطابقت با یک مورد گزارش شده است. یافته های به دست آمده از دورهای دلفی نشان داد که در قسمت تعیین میزان اهمیت عناصر فراداده ای برای توصیف اشیای یادگیری الکترونیکی که با مقیاس لیکرت (بسیار زیاد تا بسیار کم) طراحی شده است، نتیجه مطلوب در مورد حضور عناصر فراداده ای در سازمان دهی و ذخیره سازی اشیای یادگیری الکترونیکی در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران با 89/73 درصد فراوانی به دست آمد. در مورد تعیین مطابقت عناصر فراداده ای توصیف اشیای یادگیری الکترونیکی با عناصر استاندارد فراداده شیء یادگیری که در پرسشنامه مطرح شد، با 97/24 درصد بالاترین میزان مطابقت ارائه شده است.نتیجه گیری: در ایجاد طرح واره و دستورالعمل های فراداده، باید مطمئن شد که با استاندارد انتخاب شده، مطابقت دارند. نتایج حاصل نشان داد که استاندارد فراداده شیء یادگیری با گستردگی و جامعیت و مقبولیتی که دارد، می تواند برای سازمان دهی اشیای یادگیری الکترونیکی در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران به عنوان استاندارد مناسب برگزیده شود. در ارزیابی پرسشنامه درصد محدودی از متخصصان با موارد ارائه شده مخالف بودند و ارزیابان با تفاوت معنادار و با فاصله زیاد با موارد مطرح شده موافق بودند و تأیید آن ها اعتبار بیشتری به پژوهش بخشیده است.
مطالعه ای در باب ابعاد مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر قصد دارد تا مؤلفه ها، اَبعاد اصلی و فرعی مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی را بکاود و بررسی کند که این مؤلفه ها چقدر در کتابخانه های عمومی تحقق یافته است. روش: پژوهش حاضر به روش ترکیبی و در دو مرحله کیفی و کمی انجام شد. در مرحله کیفی، با مرور متون مقالات پژوهشی انگلیسی زبان، مؤلفه های مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی شناسایی شد. در مرحله کمی، مؤلفه های مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی به پرسشنامه تبدیل شد و اعتباریابی گردید. جامعه پژوهش در مرحله کمّی کاربران فعال کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد و کتابخانه عمومی پارک شهر تهران بودند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی شامل پنج بُعد اصلی و 11 بُعد فرعی است که عبارتند از ترویج عقلانیت انتقادی (فهم انتقادی، آگاهی تاریخی)، عقلانیت پاسخگویی (بیان مستدل، عدالت خواهی)، عقلانیت گفتگو (سانسورزدایی، گفتگومحوری)، الهام بخشی اجتماعی (هنر اجتماعی، ادبیات اجتماعی)، و اجتماع سازی (حریم شناسی، جامعه پذیری، آگاهی بخشی). همچنین، یافته ها نشان داد که از نظر کاربران کتابخانه حسینه ارشاد و کتابخانه پارک شهر، ابعاد پنج گانه مسئولیت اجتماعی در کتابخانه های عمومی تحقق نیافته است و تفاوت معناداری بین نظر این دو گروه از کاربران وجود نداشت. همچنین یافته ها نشان داد که گروه سنی 31 تا 40 سال، تحقق الهام بخشی اجتماعی را کمتر از بقیه ارزیابی کردند و نیز گروه درآمدی 10 الی 15 میلیون تومان در ماه، تحقق عقلانیت انتقادی، الهام بخشی اجتماعی، اجتماع سازی، و کلیت مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی را نسبت به بقیه گروه های درآمدی بسیار کم تر ارزیابی کردند. یافته های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مسیر عقلانیت انتقادی، الهام بخشی اجتماعی، و اجتماع سازی تنها مسیر معنادار در مدل است. این بدان معناست که عقلانیت انتقادی، مهم ترین عامل اثرگذار بر الهام بخشی اجتماعی است و این دو نیز به طور معناداری بر اجتماع سازی اثرگذار هستند. همچنین، عقلانیت گفتگو بیشترین اثرغیرمستقیم را بر اجتماع سازی داشت و بنابراین به نظر می رسد که اولویت دارترین مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی، ترویج عقلانیت گفتگو است. اصالت/ ارزش: پژوهش حاضر تلاش کرده تا مقولات و مصادیق مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی ایران را ارائه نماید. همچنین، در این پژوهش نشان داده شده که تحکیم و ترویج عقلانیت گفتگو در اجتماعات، اولویت دارترین مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی است.
بهبود کیفیت داده در شبکه ای از بهینه سازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرآیند تولید یا ارسال داده، کیفیت داده کاهش یافته و یا به میزان مورد نیاز برای انجام سایر گام های پردازشی نیست. بهبود کیفیت داده یکی از مهمترین گام هایی است که برای دست یابی صحیح به اطلاعات نهفته در داده در هر حوزه ای لازم است که انجام شود. محققان روش های مختلفی برای انجام این فرآیند پیشنهاد داده اند که با توجه به نوع داده متفاوت است، اما باید توجه داشت که اغلب این روش ها به شباهت های موجود در ابعاد مختلف داده به طور همزمان توجه نمی کنند. این موضوع می تواند بر بخش هایی از داده تاثیر نامطلوب و یا مخربی بگذارد و همچنین بخش هایی که تخریب شده اند را بهبود نبخشد. در نتیجه، خروجی بدست آمده حاوی همه اطلاعات مورد نظر نخواهد بود. در این مقاله، روشی جدید ارائه شده است که در آن، با استفاده از مجموعه ای از گره های همکار در قالب یک شبکه ی تعاملی فرآیند بهبود کیفیت داده انجام می شود. این روش با بکارگیری مجموعه ای از گره ها موجب بهبود مقاومت در مقابل انواع مختلف تخریب ها نیز می شود. عملکرد روش پیشنهادی با شش روش جدید بهبود کیفیت داده بر روی داده های واقعی تخریب شده مقایسه شده است. نتایج بدست آمده در شبیه سازی نشان می دهد که روش پیشنهادی عملکرد بهتری نسبت به سایر روش های مورد مقایسه دارد.
بررسی وضعیت و راهکارهایی اجرایی حکمرانی داده در سازمان ها (مطالعه موردی دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری داده های و گسترش پر شتاب و متنوع کلان داده در سطح کشور و سازمان ها، فرصت ها، تهدیدها، چالش ها و رخ دادهای زیادی به وجود آمد و این سبب شده با یک نیاز جدی روبرو باشیم و آن اینکه برای استفاده و مواجه با این کلان داده چگونه می توان فرآیندها، نقش ها، سیاست ها، استانداردها و معیارها و در نگاه کلی حکمرانی داده را تدوین و بهبود بخشید. در این مسیر این پژوهش در صدد آن است تا در گام اول به پرسش: وضعیت حکمرانی در سطح سازمان ها چگونه است؟ و در گام دوم ضمن بررسی دقیق وضعیت موجود، جایگاه و نتیجه مطلوب شکل گیری حکمرانی داده، به پرسش: چه راهکارهای اجرایی در برای اجرایی شدن حکمرانی داده در سطح سازمان ها به ویژه دانشگاه آزاد اسلامی می توان پیشنهاد داد؟ پاسخ بدهد. از این رو این پژوهش با بهره گیری از مصاحبه عمیق با نخبگان به صورت کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با 18کارشناس، گردآوری و پس از استخراج و کدگذاری در سه موضوع اصلی: الف)بررسی وضعیت حکمرانی داده در سطح سازمان ها، ب)بررسی حکمرانی داده در سطح دانشگاه آزاد اسلامی، ج)راهکارهای اجرایی حکمرانی داده در دانشگاه، دسته بندی شده است و حاصل آن توصیف وضعیت حکمرانی در کشور ، سازمان ها و دانشگاه و همچنین ارائه راهکاره اجرایی برای دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه حکمرانی داده بوده است.
Quality Metrics for Business Process Event Logs Based on High Frequency Traces(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
143 - 166
حوزههای تخصصی:
In today’s data-centric business landscape, characterized by the omnipresence of advanced Business Intelligence and Data Science technologies, the practice of Process Mining takes center stage in Business Process Management. This study addresses the critical challenge of ensuring the quality of event logs, which serve as the foundational data source for Process Mining. Event logs, derived from interactions among process participants and information systems, offer profound insights into the authentic behavior of business processes, reflecting the organizational rules, procedures, norms, and culture. However, the quality of these event logs is often compromised by interactions among various actors and systems. In response, our research introduces a systematic approach that leverages Python and the pm4py library for data analysis. We employ trace filtering techniques and utilize Petri nets for process model representation. This paper proposes a methodology demonstrating a significant improvement in the quality metrics of extracted subprocesses through trace filtering. Comparative analyses between the original logs and filtered logs show enhancements in fitness, precision, generalization, and simplicity, highlighting the practical importance of trace filtering in refining complex process models. These findings offer practical insights for practitioners and researchers involved in process mining and modeling, highlighting the significance of data quality in obtaining precise and dependable business process insights.
شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی حاصل از آن ها (با روش تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری تفسیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۸)
1063 - 1107
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه تحول دیجیتال از دو بخش سخت و نرم تشکیل شده، پژوهش حاضر به شناسایی مؤلفه های بخش نرم این تحول پرداخته است. با توجه به اهمیت روزافزون تحول دیجیتال و ضرورت آن برای بقا و موفقیت سازمان ها، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال با استفاده از شبکه مضامین حاصل از تحلیل مضمون و سپس سطح بندی مضامین حاصل از تحلیل مضمون با استفاده از روش کمی مدل سازی ساختاری تفسیری انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته برآمده از تحلیل مضمون مصاحبه ها برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. در بخش کیفی و کمیِ پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی بهره گیری شد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی، 185 مضمون پایه در قالب 44 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر شامل قابلیت های حاکمیت سازمانی، راهبری دیجیتال، فرهنگ آفرینی دیجیتال، استراتژی دیجیتال، نوآوری دیجیتال و تخصص گرایی دیجیتال شناسایی گردید. سپس، با استفاده از روش کمی مدل سازی ساختاری تفسیری مضامین فراگیر سطح بندی شده و الگوی نهایی تحول دیجیتال به دست آمد. با توجه به یافته های این پژوهش، مدیران سازمان ها باید ضمن آشنایی و شناخت مؤلفه های نرم تحول دیجیتال در سازمان های خود که مختص بخش نرم تحول دیجیتال است، بستر فنی و غیرفنی ضروری این تحول شگرف را در سازمان خود ایجاد کرده و ارتقا بخشند و از توجه صِرف به بخش سخت تحول دیجیتال پرهیز کنند؛ چرا که غفلت از بخش نرم تحول دیجیتال منجر به شکست این تحول خواهد شد.
تأثیر قابلیت های فناوری اطلاعات بر رابطه بین عوامل فردی، گروهی و سازمانی با حفظ و نگهداری دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
189 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه تأثیر قابلیت های فناوری اطلاعات بر رابطه بین عوامل فردی، گروهی و سازمانی با حفظ و نگهداری دانش در شرکت فولاد خوزستان است. این مطالعه از نوع کاربردی با روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش کارکنان شرکت فولاد خوزستان بالغ بر 15000 نفر بودند که 555 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با پرسش نامه مبتنی بر مطالعات پیشین در طیف پنج گزینه ای لیکرت تدوین و به روش میدانی توزیع و جمع آوری شدند. روایی ابزار به شکل صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (737/0=α) تأیید شد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار ایموس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل بوت استرپینگ نشان داد عوامل فردی بر حفظ و نگهداری دانش (331/0=β) تأثیر مستقیم و با نقش میانجی قابلیت های فناوری اطلاعات (156/0=β) تأثیر غیرمستقیم و معنی دار دارد. ضمن اینکه عوامل گروهی بر حفظ و نگهداری دانش (342/0=β) تأثیر مستقیم و با نقش میانجی قابلیت های فناوری اطلاعات (080/0=β) تأثیر غیرمستقیم و معنی دار دارد. تأثیر مستقیم عوامل سازمانی بر حفظ و نگهداری دانش (631/0=β) و تأثیر غیرمستقیم با نقش میانجی قابلیت های فناوری اطلاعات (118/0=β) نیز تائید شد. به این مفهوم که با بهبود وضعیت عوامل فردی، گروهی و سازمانی، شرایط حفظ و نگهداری دانش در شرکت نیز ارتقا می یابد. ضمن این که استفاده از قابلیت های فناوری اطلاعات رابطه بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته را تقویت می کند. به طورکلی می توان گفت که مدیریت و سازمان دهی عوامل فردی، گروهی و سازمانی با به کارگیری فناوری اطلاعات می تواند به شرکت در حفظ و نگهداری دانش سازمانی به عنوان یک دارائی ارزشمند کمک، وابستگی شرکت به دانش خارجی را کاهش و فرصت ارزش آفرینی از دارائی های دانشی را فراهم سازد.
جایگاه کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی کشاورزان از دیدگاه کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه کتابخانه های عمومی روستایی در توانمندسازی کشاورزان است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کتابداران کتابخانه های عمومی روستایی زیر پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان جنوبی بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالاتی (غیرتصادفی) و از نوع نمونه گیری گلوله برفی استفاده و در مجموع با 17 نفر مصاحبه انجام شد. یافته ها: چگونگی نقش آفرینی کتابخانه های عمومی در توانمندسازی کشاورزان در دو مقوله اطلاعاتی (آموزشی-مشاوره ای و ترویجی) و خدماتی (کتاب رسانی و خدمات جنبی) گروه بندی شد. یافته ها حاکی از این بود برنامه های کتابخانه های عمومی روستایی در این زمینه بیشتر از نوع «آموزشی-مشاوره ای» بود که در این میان کارگاه های آموزشی کشاورزی از فراوانی بالاتری برخوردار بود. موانع استفاده از کتابخانه های عمومی برای توانمندسازی این قشر نیز در دو مقوله ساختاری (کتابخانه ای و کشاورزی) و فردی (جمعیت شناختی و فرهنگی) دسته بندی شد که موانع کتابخانه ای نسبت به دیگر موانع از فراوانی بالاتری برخوردار بود. در خصوص موانع مرتبط با کشاورزی نیز مصاحبه شوندگان به «اعتقاد نداشتن به کشاورزی نوین» بیشتر اشاره کردند. در مقوله فرعی موانع جمعیت شناختی نیز بی سواد بودن یا کم سواد بودن کشاورزان و همچنین سن زیادشان مطرح شد. نتیجه گیری : کتابخانه های عمومی باید برنامه ریزی لازم برای نقش آفرینی در توانمندسازی کشاورزان را انجام دهند. البته موانعی اساسی در این زمینه وجود دارد که نیازمند توجه جدی از سوی دست اندرکاران کتابخانه های عمومی است. برای تحقق این موضوع ضروری است تعاملات مناسبی بین کتابخانه های عمومی روستایی و دستگاه های متولی در این زمینه انجام شود.
مطالعه علم سنجی تولیدات علمی حوزه اخلاق دیجیتال در پایگاه اسکوپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
115 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت مسائل اخلاقی در فضای مجازی، پژوهش حاضر به بررسی تولیدات علمی در حوزه اخلاق دیجیتال و مفاهیم مرتبط، بر پایه شاخص های علم سنجی در پایگاه اسکوپوس پرداخته است.روش پژوهش: پژوهش از نوع کاربردی است و از رویکرد علم سنجی برای تحلیل یافته ها بهره برده است. جامعه مورد مطالعه را 755 مقاله پژوهشی و مروری نمایه شده در پایگاه اسکوپوس با موضوع اخلاق دیجیتال تشکیل می دهد. در مرحله اول، به منظور ساخت مجموعه داده از انتشارات علمی در حوزه اخلاق دیجیتال، مقالات پژوهشی و مروری نمایه شده از پایگاه اسکوپوس استخراج و در ادامه تحلیل یافته ها به روش توصیفی انجام و نقشه علمی با کمک نرم افزار VOSviewer ترسیم شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد اولین مقاله در این حوزه به سال1981 برمی گردد و تا پایان سال 2023 تعداد 755 مقاله در حوزه اخلاق دیجیتال و مفاهیم مرتبط در پایگاه اسکوپوس نمایه شده است. این مقالات در 160 عنوان نشریه منتشر شده و فعال ترین نویسنده در این حوزه لوسیانو فلوریدی با 29 مقاله است. همچنین، پر استناد ترین مقاله نیز به همین فرد در سال 2018 اختصاص دارد. کشور آمریکا و دانشگاه آکسفورد فعال ترین کشور و سازمان در انتشار مقالات حوزه اخلاق دیجیتال هستند. در این میان تنها 16 مقاله به نویسندگان ایرانی تعلق دارد. نقشه علمی به دست آمده حاکی از آن است که مقالات این حوزه در پایگاه اسکوپوس مشتمل بر 10 خوشه و 635 پیوند است که شامل اخلاق اطلاعات، اخلاق دیجیتال و حریم خصوصی، اخلاق، هوش مصنوعی و اخلاق فناوری، اخلاق کامپیوتری، اخلاق سایبری، الگوریتم ها در سیستم های اطلاعاتی، فناوری اطلاعات و اخلاق کاربردی هستند.نتیجه گیری: آنچه که امروزه بیش از پیش در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته موضوع اخلاق است. تحلیل یافته ها نشان داد که تأکید در پژوهش های علمی حوزه اخلاق دیجیتال همچون سرقت ادبی، اخلاق پژوهش، حمله سایبری، حقوق دارایی فکری به سمت اخلاق در مسائل حوزه فناوری و کامپیوتری مثل فناوری دیجیتال، اخلاق مجازی، حاکمیت داده ها، فناوری های نوظهور، هوش مصنوعی، اخلاق فناوری، حفاظت داده ها و یادگیری ماشینی در حال تغییر است.
رابطه مهارت های مدیریت دانش شخصی با عملکرد آموزشی اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت دانش شخصی اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز با عملکرد آموزشی آنان است. علاوه بر این، تعیین سطح ابعاد مدیریت دانش شخصی و بررسی رابطه این ابعاد با کیفیت عملکرد آموزشی نیز از اهداف ویژه ی این پژوهش است.روش: پژوهش حاضر پیمایشی و از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1397-1396 به تعداد 526 نفربود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 217 نفر از طریق روش نمونه گیری خوشه ای-نسبی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مدیریت دانش شخصی و پرسشنامه عملکرد آموزشی بود. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 استفاده شد. به منظور بررسی رابطه یا عدم رابطه بین متغیرها، با توجه به این که برای مدیریت دانش شخصی به طورکلی و خرده مقیاس های مهارت های خلاقانه و مهارت های مشارکتی سطح معنی داری آزمون بالاتر از 05/0 است و فرض نرمال بودن داده ها تأیید شد از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. پیرامون خرده مقیاس های ارزیابی خودآموزی، مدیریت یادگیری خویشتن، میزان سواد اطلاعاتی، مهارت های کاوشگری، شبکه همیاران دانشی و مهارت های ادراکی، سطح معنی داری آزمون پایین تر از 05/0 است و فرض نرمال بودن داده ها تأیید نشد و از آزمون ناپارامتریک همبستگی اسپیرمن استفاده شد.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد وضعیت مدیریت دانش شخصی اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز با میانگین 92/3 در حد نسبتاً مطلوبی قرار دارد و ابعاد ارزیابی خودآموزی با میانگین 02/4، شبکه همیاران دانشی 4، مهارت های ادراکی 09/4 و مهارت های خلاقانه 01/4 در سطح مطلوب و ابعاد مدیریت یادگیری خویشتن با میانگین 81/3، سواد اطلاعاتی 94/3، مهارت های کاوشگری 83/3، هوشیاری دانشی 68/3 و مهارت های مشارکتی 94/3 در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارند. وضعیت عملکرد آموزشی با میانگین 25/4 نشان دهنده وضعیت مطلوب عملکرد آموزشی در بین جامعه پژوهش حاضر است. با توجه به مقدار ضریب همبستگی (731/0) و مقدار P (001/0) بین عملکرد آموزشی و مدیریت دانش شخصی اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین با توجه به ضرایب به دست آمده می توان گفت بین ابعاد مدیریت دانش شخصی یعنی خودارزیابی با ضریب همبستگی (653/0)، مدیریت یادگیری خویشتن با ضریب همبستگی (630/0)، سواد اطلاعاتی ضریب همبستگی (632/0)، مهارت های کاوشگری ضریب همبستگی (618/0)، شبکه همیاران دانشی ضریب همبستگی (577/0)، هوشیاری دانشی ضریب همبستگی (685/0)، مهارت های ادراکی ضریب همبستگی (582/0)، مهارت های خلاقانه ضریب همبستگی (537/0)، مهارت های مشارکتی ضریب همبستگی (546/0) با عملکرد آموزشی در سطح (001/0) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مدیریت دانش شخصی اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در حد نسبتاً مطلوبی قرار دارد. مدیران و مسئولان باید در جهت ارتقای آن به سطح مطلوب برنامه ریزی و تلاش کنند. در ضمن نسبت به ابعاد هوشیاری دانشی، مدیریت یادگیری خویشتن و مهارت های کاوشگری که نمره کمتری به دست آورده اند توجه بیش تری نشان دهند.
بررسی میزان پیاده سازی فناوری وب معنایی در نرم افزارهای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لایه های وب معنایی در حوزه های مختلف همچون تلفیق داده ها، مهارت یابی، اتاق فکر برخط، سرویس گذاری مجموعه های چندرسانه ای، خرید برخط و تعامل بین سامانه ها به کار می رود. به نظر می رسد به کارگیری وب معنایی در نرم افزارهای مدیریت دانش مسلماً در ارائه اطلاعات مفید مؤثر واقع خواهد شد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیاده سازی فناوری وب معنایی در نرم افزارهای مدیریت دانش است. جامعه آماری پژوهش حاضر سه نرم ا فزار مدیریت دانش که شامل نرم افزار مدیریت دانش دانا، سامانه جامع مدیریت دانش نداک و نرم افزار MTA share است. داده ها از طریق تدوین سیاهه وارسی بر مبنای مقیاس بله/ خیر، گردآوری شدند و تجزیه وتحلیل داده ها نیز با کمک نرم افزار اکسل انجام شد. یافته ها نشان داد معماری فناوری معنایی در هر شش لایه (یو آر ال، ایکس ام ال، آردی اف، هستی شناسی، فراداده و منطق) در نرم افزارهای مذکور، مورداستفاده و در سطح مطلوبی قرار دارد. ولی ابزارهای معنایی برای جستجو و بازیابی اطلاعات در هر سه لایه (هستی شناسی، آردی اف، فراداده) کاربرد چندانی در این نرم افزارها نداشته و موردتوجه قرار نگرفته است. لذا نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که نیاز است کاربرد معماری فناوری معنایی در نرم افزارهای سامانه جامع مدیریت دانش نداک و MTA share بیشتر موردتوجه قرار گیرد و از آن ها در تمامی لایه های مذکور استفاده شود. همچنین نیاز است که از ابزارهای معنایی برای جستجو و بازیابی اطلاعات در تمامی لایه ها (هستی شناسی، آردی اف و فراداده) در نرم افزار مدیریت دانش دانا و سامانه جامع مدیریت دانش نداک استفاده بیشتری شود. با توجه به نتایج در به کارگیری حوزه کاربرد معماری فناوری وب، در نرم افزار مدیریت دانش دانا نسبت به دو نرم افزار دیگر توجه بیشتری شده است.
به کارگیری خوشه بندی مفهومی برای استخراج عبارات کلیدی و اصطلاحات مرتبط: مطالعه موردی متون حوزه ارتباطات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط علمی از انواع و گونه های ارتباطات است که از طریق به کارگیری روش ها و ابزارهای ارتباطی و با هدف تبادل دانش و اطلاعات علمی انجام می شود. به منظور احراز دیدگاهی جامع درباره ارتباطات علمی و پژوهشی و تقویت آن باید اصطلاحات و مفاهیم آن شناسایی گردد. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و خوشه بندی مفهومی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی در حوزه ارتباطات علمی با استفاده از تکنیک های متن کاوی است. روش پژوهش حاضر از لحاظ رویکرد، کمی و از لحاظ هدف، کاربردی است. همچنین برای شناسایی و خوشه بندی اصطلاحات کلیدی در حوزه ارتباطات علمی از تکنیک های مختلف متن کاوی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر، مشتمل بر چکیده مقالات مرتبط با حوزه ارتباطات علمی مستخرج از پایگاه های اطلاعاتی وب آوساینس و اسکوپوس به تعداد 558 مقاله و روش نمونه گیری، سرشماری بود. ابتدا تمامی اصطلاحات و عبارات اسمی با استفاده از کتابخانه های موجود با کدنویسی به زبان پایتون مورد استخراج و فراوانی واژگان محاسبه گردید. سپس هر عبارت مرکب به واژگان تشکیل دهنده آن تجزیه شده و بر مبنای واژه نامه گلاو و با محاسبه میانگین بردارهای آن کلمات، یک بردار عددی تخصیص یافت. برای اصطلاحات ناشناخته نیز- که در واژه نامه گلاو وجود نداشت- یک عبارت معادل با استفاده از واژگان موجود جهت توصیف آن، جایگزین و بردار عددی عبارت، ساخته شد و خوشه بندی (به روش کا-مینز) بر روی آن واژگان انجام شد. یافته ها نشان داد که از 17930 کلیدواژه مستخرج، تعداد 13651 واژه، عبارت اسمی بود. همچنین 16 درصد از اصطلاحات حوزه ارتباطات علمی، تک واژه ای و 84 درصد آن مرکب بودند. پس از ایجاد بردارهای اصطلاحات مرکب و انجام خوشه بندی، از 792 عبارت یا اصطلاح در حوزه ارتباطات علمی، تعداد 40 خوشه مفهومی ایجاد گردید. پس از تعدیل و حذف خوشه های ضعیف در نهایت تعداد 22 خوشه در حوزه ارتباطات علمی شناسایی گردید. شناسایی مفاهیم اصلی در ارتباطات علمی در قالب خوشه های مفهومی و عناصر آن از نتایج پژوهش حاضر قلمداد می شود. از مهمترین یافته های دیگر پژوهش، تخصیص بردارهای عددی به عبارات ترکیبی از روی بردار واژگان تشکیل دهنده آنها و سپس استفاده از این بردارها برای خوشه بندی و دسته بندی عبارات و همچنین قابلیت بهبود و تصحیح بعضی از خوشه ها بود. این روش در خوشه بندی و دسته بندی مفاهیم امکان توجه به جنبه های معناشناسی و یادگیری را مورد توجه قرار می دهد و به تحلیل دقیق اصطلاحات و عبارات کلیدی در حوزه های مختلف کمک خواهد کرد.
مؤلفه ها و شاخص های اشاعه اطلاعات دیجیتالی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران: مبتنی بر سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اشاعه اطلاعات از مهم ترین خدمات هر کتابخانه و مرکز اطلاع رسانی است. دلیل اهمیت آن فزونی انفجارگونه اطلاعات، لزوم روزآمد نگاه داشتن دانش متخصصان حوزه های مختلف علمی، توجه به صرفه جویی در وقت و هزینه استفاده کنندگان، تلاش به منظور افزایش تقاضا و بازاریابی برای خدمات اطلاع رسانی و کسب منابع مالی برای کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، افزایش مرغوبیت ارائه خدمات در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، افزایش مهارت کارکنان کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، ارائه خدمات مرجع مدار در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، تغییر مفاهیم کتابخانه و کتابداران از منظر داخلی و خارجی، استفاده خلاقانه و ابتکاری از منابع در دسترس، اشتراک منابع با استفاده از فناوری و ابزارهای اطلاعاتی است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها و شاخص های اشاعه اطلاعات دیجیتالی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بود.روش: پژوهش ازنظر نوع داده، کیفی و ازنظر روش اجرا، فرامطالعه و به روش فراترکیب (متاسنتز) و مبتنی بر هفت گام ساندلوسکی و باروسو انجام شده است. این روش یکی از روش های مدرن تحلیل داده های کیفی است که با استفاده از فنون آماری، نتایج چندین مطالعه مرتبط را باهم ترکیب می کند و به ایجاد یک دیدگاه جامع و یکپارچه از موضوع موردمطالعه می پردازد. جامعه پژوهش شامل مقالات فارسی و انگلیسی مرتبط با موضوع و منتشرشده در پایگاه های علمی داخلی و خارجی بود که در جستجوی اولیه تعداد 5116 مقاله بازیابی شد و با استفاده از روش برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی، تعداد 37 مقاله کاملاً مرتبط جهت تحلیل انتخاب شد. سپس با استفاده از تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تحلیل قرار گرفت، جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها، از طریق توافق بین دو کدگذار استفاده شد که مقدار توافق،77/. به دست آمد که این مقدار نشان دهنده سطح بالای اعتبار و روایی یافته های پژوهش است.یافته ها: براساس یافته های فراترکیب 7 مؤلفه و 34 شاخص و زیرشاخص درحوزه اشاعه اطلاعات دیجیتالی شناسایی شد. مؤلفه های اصلی عبارت اند از: پرونده پژوهشی، منابع اطلاعاتی، مجموعه سازی، استانداردسازی، خدمات اطلاع رسانی، ابزارهای اشاعه و ارزیابی. پرونده پژوهشی شامل شاخص هایی مانند اطلاعات فردی، علاقه مندی ها و نوع منبع مورد تقاضای پژوهش است. منابع اطلاعاتی شامل شاخص هایی مانند منابع دیجیتالی و منابع دیجیتال شده است. مجموعه سازی شامل شاخص هایی مانند گردآوری، حفظ و نگهداری، سازمان دهی، اشتراک منابع و روزآمدسازی منابع اطلاعاتی است. استانداردسازی شامل شاخص هایی مانند استاندارد خدمات، استاندارد نیروی انسانی، استاندارد منابع دیجیتالی، استاندارد کتابخانه های دیجیتالی و استاندارد کتابشناختی است. خدمات اطلاع رسانی شامل شاخص هایی مانند خدمات امانی، خدمات گزینشی اطلاعات، آگاهی رسانی جاری، خدمات مرجع، خدمات اطلاعی، نمایش و نمایشگاه، همایش الکترونیکی، تحویل الکترونیکی منابع دیجیتال و پایگاه های اطلاعاتی است. ابزارهای اطلاع رسانی شامل شاخص هایی مانند پست الکترونیکی، شبکه جهانی وب، ابزارهای تلفن همراه، سرویس ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات چندرسانه ای است. ارزیابی شامل شاخص هایی مانند سیاهه وارسی ارزیابی، شیوه نامه ارزیابی، بازخورد، بازنگری، فرم نظرسنجی و امتیازدهی است.ن تیجه گیری: تحلیل مؤلفه ها و شاخص های شناسایی شده به درک عمیق تر از جوانب مختلف اشاعه اطلاعات دیجیتالی کمک می کند. مهم ترین دستاورد این پژوهش ایجاد یک فرهنگ اطلاعاتی جدید که قابل استفاده برای ارزیابی وضعیت خدمات این حوزه است. این اطلاعات به کتابخانه ها امکان می دهد تا سطح کیفی خدمات را بهبود بخشند و ضمن ارتقاء خدمات اطلاعاتی، اشاعه دانش را گسترش دهند. این پژوهش می تواند برای پژوهشگران، کتابداران، مدیران و سیاست گذاران حوزه اشاعه اطلاعات دیجیتالی مفید واقع شود.
واکاوی حفاظت از حق مؤلف آثار در کتابخانه ها؛ موردکاوی نقش کتابخانه ملی ایران در جایگاه مرجعیت کتابخانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی و تحلیل حق مؤلف آثار در کتابخانه های ایران و به طور خاص کتابخانه ملی ایران به عنوان مرجعیت میان کتابخانه های ایران انجام شد.روش پژوهش: پژوهش کنونی از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد پژوهش کیفی انجام شده و از نظر روش گردآوری داده ها، روش تحلیل اسنادی به کار رفته است. جامعه پژوهش شامل آیین نامه ها، قوانین، پورتال های کتابخانه ملی ایران و 36 کتابخانه منتخب ملی، دانشگاهی، علوم پزشکی، عمومی و دیجیتال در داخل و خارج از ایران است و در نهایت نیز با تعداد 7 نفر از کارشناسان و مدیران کتابخانه ها مصاحبه انجام شد. همچنین، در تحلیل داده ها، از کدگذاری باز استفاده شده است. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از پژوهش و کدگذاری باز حاکی از آن است که تعداد 116 کد اولیه، 188 کد مفهومی، 227 مقوله و 5 طبقه حقوق مادی و معنوی، استفاده غیرانتفاعی، مجوز و موافقت نامه، استفاده منصفانه و نقض حقوق پدیدآور به دست آمد. پس از بررسی آیین نامه ها و پورتال کتابخانه ملی ایران و سامانه دیجیتال ملی در خصوص وضعیت کتابخانه ملی از نظر حقوق مادی و معنوی منابع، مشخص شد که هنوز سیاست حق مؤلف در مواجه با این منابع وجود ندارد.نتیجه گیری: کتابخانه ها می توانند با داشتن سیاست حق مؤلف و راهکارهایی مانند ایجاد فیلد "حقوق و دسترسی" در نرم افزارهای کتابخانه ای، به کارگیری مجوز در دسترسی به منابع خاص، بهره گیری از اقدامات فنی کنترل کپی و دسترسی در حفاظت از حقوق معنوی صاحبان آثار، استفاده از الگوی "ثبت حق مؤلف آثار"، ایجاد دفتر/ اداره حق مؤلف و نظیر آن در جهت ارائه خدمات به کاربران گام بردارند.