فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: استفاده از ابزارهایی برای توصیف واضح و دقیق مراحل، اجزاء و روابط بین اجزاء پدیده ها به صورت گرافیکی و یا سلسله مراتبی یکی از روشهای مرسوم آموزش محسوب می شود و می تواند در درک بهتر یادگیرنده موثر باشد، در این مقاله با استفاده از ابزار هستی شناسی سعی خواهد شد توصیف واضح، رسمی و دقیقی از حوزه پزشکی مبتنی بر شواهد و روابط بین اجزاء آن ارائه شود. روش: این مقاله از نوع کاربردی و روش پژوهش استفاده شده در آن مهندسی هستی شناسی است. 5 نرم افزار طراحی هستی شناسی کوگویی، سواپ، اوبو-ادیتور، آپولو و پروتژ به لحاظ کارکرد و امکانات به خصوص برای طراحی هستی شناسی های فارسی ارزیابی شد. یافته ها و پیشنهادات: در بررسی نرم افزارها، پروتژ و کوگویی دارای امکانات و پشتیبانی بهتری بوده و استفاده از آنها به خصوص در طراحی هستی شناسی به زبان فارسی با مشکلات کمتری همراه بود. از آنجایی که نرم افزار پروتژ تطابق بیشتری با استانداردهای طراحی هستی شناسی دارد، این نرم افزار برای طراحی هستی شناسی پزشکی مبتنی بر شواهد انتخاب شده و طی 7 گام این هستی شناسی طراحی شد. با توجه به اینکه این هستی شناسی نمونه اولیه بوده و کلیه بخشهای آن نیاز به افزودن کلاس ها و روابط بیشتر دارد، پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی با توسعه این هستی شناسی امکان استفاده از آن برای پایگاه های اطلاعاتی این حوزه نیز علاوه بر کاربرد آموزشی آن فراهم گردد.
سازوکاری برای مدیریت زمان و افزایش دقت اطلاعات هنگام استفاده از کتابخانه سلنیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
199 - 225
حوزههای تخصصی:
امروزه داده ها به عنوان یکی از دارایی های ارزشمند سازمان ها و صنایع مختلف، نقش مهمی را در توسعه و پیشرفت کسب وکارها ایفا می کنند. درواقع هر سازمانی برای جمع آوری داده های خود از منابع مختلفی استفاده می کند که یکی از این منابع بستر وب است که در آن روزانه داده های زیادی توسط کاربران مختلف و یا حتی ربات ها در سراسر جهان تولید و منتشر می شود. جمع آوری و تحلیل چنین داده هایی، می تواند اطلاعات مفیدی را برای سازمان فراهم نماید. به همین منظور طی دهه های گذشته ابزارهای مختلفی توسعه یافته اند که به برداشت اطلاعات از بستر وب کمک شایانی نموده اند که ازجمله آن ها می توان به کتابخانه های ریکوئست، سلنیوم، اسکرپی، سوپ زیبا و ... در زبان برنامه نویسی پایتون اشاره نمود. بااین حال، هر یک از این کتابخانه ها با چالش هایی مواجه هستند. ما در این مقاله با مطالعه کتابخانه سلنیوم و با توجه به وجود چالش های متعدد در آن، راه حلی را برای مدیریت زمان و بهبود چالش نامتقارن بودن آن ارائه نموده ایم. آزمایش های ما نشان می دهد که استفاده از راه حل پیشنهادی، دقت اطلاعات برداشت شده از بستر وب را افزایش و درنتیجه چالش نامتقارن بودن را بهبود می دهد و همچنین زمان برداشت اطلاعات از بستر وب را نیز کاهش می دهد.
پایش سواد دیجیتالی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بر اساس عناصر چارچوب صلاحیت های سواد دیجیتالی یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی، مقایسه و تحلیل سواد دیجیتالی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بر اساس چارچوب صلاحیت های سواد دیجیتالی یونسکو است.
روش پژوهش: پژوهش از نظر رویکرد آمیخته و از نظر هدف کاربردی است و در قالب پیمایش و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. بخش کیفی با تحلیل محتوای کیفی عناصر چارچوب سواد دیجیتالی یونسکو و با ابزار سیاهه وارسی با تکیه بر تکنیک گال؛ و بخش کمی با استفاده از نسخه 25 نرم افزار اس پی اس اس و آزمون های تی تست تک نمونه ای و لوین انجام شده است. داده های کمی با ابزار پرسشنامه گردآوری شده و جامعه آماری پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه سیستان و بلوچستان در دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه بودند که پس از محاسبه واریانس با روش های نمونه گیری سهمیه ای در دسترس و غیرتصادفی 148 نفر برآورد شد.
یافته ها: از بخش کیفی پژوهش 5 مؤلفه اصلی به عنوان مؤلفه های اصلی چارچوب سواد دیجیتال یونسکو حاصل آمد که از میان آن ها بر اساس نتایج بخش کمی میزان تسلط جامعه پژوهش به مؤلفه «دیجیتال پژوهی» با بیشترین میانگین (217/3) در حد متوسط و «مؤلفه ایمنی محیط دیجیتال» (3552/) با کمترین میزان میانگین در حد کم ارزیابی شده است. نتایج آزمون لوین (635 /0) میان سطح سواد دیجیتالی جامعه پژوهش در دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معناداری را نشان نداد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پایش می تواند در توجه جدی تر و گنجانده شدن صریح تر مؤلفه های مهارت های سواد دیجیتالی در برنامه های آموزشی دانشگاه ها مؤثر واقع شود. ره آورد توجه به این مهم آموزش مستمر و روزآمد مهارت های سواد دیجیتالی به دانشجویان و ایجاد زمینه توانمندسازی مخاطبان بر اساس دستورالعمل ها و چارچوب های نوین بین المللی خواهد بود.
هستی شناسی؛ بهبود خدمات اطلاع رسانی در آرشیو صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
43 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناخت رابطه بین دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما و توانایی های اطلاع رسانی آنان به همراه ارائه الگوی هستی شناسی آرشیو صداوسیما است. این پژوهش، کاربردی و ازنظر نوع پژوهش ترکیبی متوالی (کیفی-کمی)، ازنظر روش پژوهش، آمیخته[1] است. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه بود. ابتدا در مطالعه دلفی از طریق مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران در حوزه آرشیو که تعداد افراد در مطالعه دلفی 10 نفر بود، مؤلفه های اصلی تهیه شد و پرسشنامه محقق ساخته بین آرشیویست های صداوسیما مستقر در تهران که تعداد آن ها 120 نفر بود به صورت سرشماری توزیع شد. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از دو روش کیفی (مطالعه دلفی) و کمی (پرسشنامه) استفاده شده است. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون کولموگراف اسمیرنوف، جهت نرمال بودن داده ها و تحلیل داده ها از آزمون t (همبستگی)، از نرم افزار لیزرل[2]، برای ارائه الگوی هستی شناسی از نرم افزار پورتژه[3] استفاده شده است. فرضیه های پژوهش نیز با استفاده از فن مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شده است. KMO یا آزمون مشخصه کایزر- مایر- اولکین یک معیار ارزیابی است که در تحلیل عاملی و تحلیل مؤلفه ها برای ارزیابی مناسبی داده ها و استفاده از مدل های عاملی استفاده می شود. این آزمون به اندازه گیری این موضوع می پردازد که آیا داده ها مناسب هستند تا از روش های تحلیل عاملی استفاده شود یا خیر. KMO یک اندازه گیر از میزان مشابهت بین متغیرها در داده ها است. مقادیر KMO بین 0 و 1 قرار دارند. اگر مقدار KMO نزدیک به 1 باشد (به عنوان مثال 8/0 یا بالاتر)، این نشان دهنده این است که داده ها به خوبی برای تحلیل عاملی مناسب هستند. نتایج حاصل از پژوهش تائید کننده این نظر هست که آرشیویست با دایره واژگانی غنی می تواند در اطلاع رسانی به کمک هستی شناسی آرشیو، بهینه و مفید باشد. هستی شناسی پیشنهادی حاصل تبدیل مفاهیم حوزه برنامه های صداوسیما که در آرشیوهای آن موجود است در چهار مرحله: گردآوری مفاهیم، کشف و تعیین روابط میان مفاهیم، ایجاد کاربرگه برای هر مفهوم و پیاده سازی هستی شناسی در محیط پروتژه انجام پذیرفت. این الگوی پیشنهادی می تواند برای تولید هستی شناسی آرشیو صداوسیما مفید واقع شود. میانگین دایره واژگانی غنی در بین پاسخگویان برابر با 01/4 و حداقل و حداکثر آن 3 و 5 است بنابراین میانگین دایره واژگانی غنی در حد متوسط به بالا است که نشان دهنده این است که آرشیویست با دایره واژگانی غنی به کمک هستی شناسی آرشیو، می تواند منابع اطلاعاتی مرتبط با نیاز اطلاعاتی مراجعان به آرشیو های صداوسیما را در اختیار آنان قرار دهد. همچنین میانگین متغیر کیفیت اطلاع رسانی آرشیویست های صداوسیما در بین پاسخگویان برابر با 89/3 و حداقل و حداکثر آن92/2 و 72/4 است؛ بنابراین میانگین متغیر کیفیت اطلاع رسانی آرشیویست ها در حد متوسط به بالا است و با هستی شناسی آرشیو، کیفیت اطلاع رسانی بهتر خواهد شد. رابطه مثبت و معنی داری بین هستی شناسی و دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما برای اطلاع رسانی وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش این متغیر میزان استفاده بهینه از دایره واژگانی و اطلاع رسانی بهینه آرشیویست های صداوسیما نیز افزایش می یابد. ارائه اطلاعات مفید در کمترین زمان، قابل توجه است و آرشیویست های صداوسیما توانایی ارائه اطلاعات متناسب با نیاز اطلاعاتی مراجعین را دارند. آموزش استفاده از ابزارهای بازیابی اطلاعات، هستی شناسی و به کارگیری تجربیات حرفه ای آرشیویست ها، کیفیت اطلاع رسانی را بهتر می کند. [1]. Mix methode[2]. lisrer[3]. protege
تحلیل و ترسیم شبکه مفهومی پژوهش های حوزه مرجعیت علمی در ایران: تحلیل هم واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرجعیت علمی یکی از مفاهیم اساسی در علم و از جمله سیاست های کلان نظام کشور در گفتمان پیشرفت علمی ایران است. از دهه هشتاد به دنبال مطرح شدن ادبیات «مرجعیت علمی» در جامعه علمی ایران، پژوهش های زیادی در تبیین و ابعاد نظری، کاربردی، علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن در فرمت های مختلف و در مجامع داخلی و بین المللی انجام شده است. هدف از این پژوهش تحلیل ساختار مفهومی دانش مرجعیت علمی در ایران است. پژوهش حاضر بر اساس رویکرد علم سنجی با روش های تحلیل هم واژگانی، خوشه بندی اطلاعات و تحلیل شبکه اجتماعی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه مدارک علمی اعم از مقاله های فارسی، کتاب ها، پایان نامه های تحصیلی و پروژه های تحقیقاتی از ابتدا تا دی ماه 1402 می باشد. یافته های مربوط به تحلیل هم واژگانی نشان داد، بیش از 241 مفهوم یا کلیدواژه در این حوزه مطرح شده و مفهوم «مرجعیت علمی» به طور خاص با بالاترین فراوانی، مفاهیم: «اهل بیت (ع)، قرآن کریم ،کسب یا دستیابی به مرجعیت، دانشگاه علوم پزشکی، دانشگاه ها دیدگاه رهبری و آموزش عالی» بیشترین فراوانی را در بین کلیه مفاهیم داشته اند. علاوه بر آن، زوج های مفهومی"مرجعیت علمی- اهل بیت (ع)، مرجعیت علمی- قرآن، مرجعیت علمی– دیدگاه رهبری، مرجعیت علمی- دستیابی و مرجعیت علمی- دانشگاه ها" بیشترین هم رخدادی با هم بر قرار کرده اند. همچنین 30 مفهوم مانند: "بومی سازی علم، پویایی علمی، نشاط علمی، سرمایه علمی، مرجع علمی، پژوهش تمدن ساز، اقتدار علمی، علم گرایی، جریان علمی، کرسی ترویجی، مرزهای دانش، میراث علمی، سرآمدان علم..." به عنوان مفاهیم نوظهور در پژوهش ها شناسایی شدند. نتایج مربوط به خوشه بندی نشان داد دانش این حوزه در ایران از 13 خوشه اصلی تشکیل شده است. ترسیم نقشه های مفهومی حوزه دانش مرجعیت علمی نشان داد شبکه شکل گرفته مفاهیم دارای گسستگی است و مفاهیم آن کمتر با هم ارتباط برقرار کرده اند. با توجه به عدد تراکم شبکه (0268/0)، نمی توان گفت شبکه مفهومی متراکمی دارد. با توجه مفاهیم بدست آمده از پژوهش های انجام شده در حوزه مرجعیت علمی، این حوزه در ایران هنوز جوان است و دایره گستره کاربردی آن در سایر حوزه ها کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. اما بعد از مطرح شدن آن توسط مقام معظم رهبری، در سال های اخیر پژوهش های مرتبط با آن رشد داشته است؛ ولی دامنه آن گسترده نیست. این وضعیت در نقشه های بدست آمده به خوبی مشهود است. بیشتر مفاهیم بدست آمده در محور تبیین و تعاریف بعد نظری مرجعیت علمی بوده است. در مجموع این پژوهش تصویر کلانی مفهومی از حوزه مرجعیت علمی را ارائه داد.
اهمیت نقاط دستیابی به منابع اطلاعاتی دیجیتال از دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی: مطالعه موردی اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و شناسایی میزان اهمیت نقاط دستیابی به منابع اطلاعاتی دیجیتال از دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی است. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. برای گردآوری داده های موردنیاز از پرسش نامه محقق ساخته با پایایی 894/0 استفاده شده است. جامعه پژوهش کل اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (138 نفر) بوده است که پرسش نامه میان همگی توزیع شد و نمونه گیری صورت نگرفت. یافته ها نشان داد که مهم ترین نقاط دستیابی که از سوی پژوهشگران علوم انسانی برای بیشتر گونه های منابع دیجیتال انتخاب شدند، عنوان، پدیدآور و موضوع بودند، البته با مطالعه یافته ها برای هر نوع منبع اطلاعاتی دیجیتال می توان به مواردی دست یافت که برای آن دسته از منابع اطلاعاتی دیجیتال مهم شناخته شدند. از میان فیلدهای خاص دیجیتال سازی، موارد فرمت و حجم منابع از اهمیت بالاتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاکی از این است که بیشتر نقاط دستیابی و فیلدهای بازیابی انواع منابع اطلاعاتی دیجیتال از دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی حائز اهمیت هستند و آگاهی از این دیدگاه و بهره گیری از آن می تواند برای کتابداران، فهرست نویسان اجتماعی، طراحان نرم افزارهای اطلاع رسانی و پایگاه های اطلاعاتی، و مدیران وب سایت ها علمی- پژوهشی مفید و مؤثر باشد.
استقرار نظام کسب دانش ضمنی در سازمان های پروژه محور بر اساس معماری سازمانی توگف: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به دنبال بررسی چگونگی استقرار نظام کسب دانش ضمنی در سازمان های پروژه محور بر اساس معماری سازمانی توگف است.
روش پژوهش: به دلیل تعداد اندک پژوهش های چگونگی پیاده سازی معماری سازمانی در چارچوب توگف به منظور کسب دانش ضمنی در سازمان های پروژه محور و همچنین عدم تصویری جامع از این پژوهش ها و روش های به کار گرفته شده، لازم بود در جهت تصمیم آگاهانه و جمع بندی در راستای اهداف مطالعه، نتایج آن ها به صورت جامع مورد بررسی قرار گیرند که مطابق با پروتکل کیچنهام و چارترز، 12 مقاله جهت مرور یافته ها انتخاب شد.
یافته ها: شواهد نشان داد، جهت کسب دانش ضمنی، چارچوب های «معماری سازمانی توگف» به عنوان ابزاری برای مدیریت دانش سازمانی بوده و آن را مدلی ضروری برای انتقال دانش آشکار و ضمنی دانسته اند. آنان در رابطه با مفیدترین اجزای توگف نشان دادند که چرخه «روش توسعه معماری» مفیدترین روش است و می تواند فعالیت های مدیریت دانش را در بر گیرد؛ هر چند حفظ و استفاده از دانش به طور مستقیم مورد توجه قرار نگرفته است و هیچکدام تمام گام های این چرخه را به صورت بالفعل پیاده سازی نکرده اند.
نتیجه گیری: بنابر مرور، چارچوب معماری سازمانی توگف در سطح جهانی برجسته تر است و برای پیاده سازی مدیریت اّشکال دانش و درس آموخته های پروژه ها در نظر گرفته شده، اما با توجه شکاف های پژوهشی موجود، توأم سازی دانش ضمنی و آشکار در فرایندهای سازمانی و چگونگی ذخیره به منظور بازیابی آن به طور مستقیم مورد توجه قرار نگرفته و به صورت بالقوه بوده و پیاده سازی نشده است. از طرف دیگر، در پژوهش ها سایر ذینفعان دانشی در نظر گرفته نشده و اساس دانش ضمنی پروژه ها دچار نقصان شده است.
تدوین و آزمون مدل اشتراک گذاری اطلاعات در رسانه های اجتماعی براساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش واسطه ای ارتباط اجتماعی و خودکارآمدی رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین و آزمون مدل اشتراک گذاری اطلاعات در رسانه های اجتماعی براساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش واسطه ای ارتباط اجتماعی و خودکارآمدی رایانه در معلمان دوره ابتدایی انجام شد.روش شناسی: این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ اجرا و شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان اسلام آباد غرب در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 468 نفر بود که 215 نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد اشتراک گذاری اطلاعات وو، چانگ و هسیو، نیازهای بنیادین روان شناختی رایان و دسی، ارتباطات اجتماعی زبوف و خودکارآمدی رایانه کارستین و راث استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مدل مفهومی اشتراک گذاری اطلاعات براساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش واسطه ای ارتباط اجتماعی و خودکارآمدی رایانه با مدل تجربی برازش است و نیازهای بنیادین روان شناختی بر اشتراک گذاری اطلاعات اثر مستقیم دارد؛ نیازهای بنیادین روان شناختی بر ارتباط اجتماعی اثر مستقیم دارد؛ نیازهای بنیادین روان شناختی بر خودکارآمدی رایانه اثر مستقیم دارد؛ خودکارآمدی رایانه بر اشتراک گذاری اطلاعات اثر مستقیم دارد و ارتباط اجتماعی بر اشتراک گذاری اطلاعات اثر منفی و معنی داری دارد.نتیجه گیری: نیازهای بنیادین روان شناختی معلمان رابطه معنی داری با اشتراک گذاری اطلاعات دارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود آموزش وپرورش به عنوان متولی امر آموزش، درزمینه نیازهای بنیادین روان شناختی و اشتراک گذاری اطلاعات معلمان با الهام از نتایج این پژوهش و پژوهش های همسو با برگزاری کنفرانس ها، کلاس های سمعی و بصری، آموزش رسانه ای و مانند آن به خواسته ها و نیازهای معلمان توجه بیشتر نموده و آن ها را از این نیازهای بنیادین آگاه نمایند.
واکاوی و تبیین جایگاه سه رویکرد فکری منطق ذهنی، الگوی ذهنی و راهبردهای استدلالی در فرایند اطلاع یابی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به اینکه رفتار اطلاع یابی یک فرایند حل مسئله و دربرگیرنده گام های مختلف است. ازاین رو می توان ادعا نمود که افراد هنگام تعامل با نظام های جستجو و تصمیم گیری در هر مرحله از این فرایند تحت تاثیر شیوه استدلال و نوع تفکر خود بوده و تا رسیدن به هدف ممکن است بارها اقدام به تکرار، تغییر عبارت جستجو و یا انجام جستجو نمایند. بنابراین شناسایی نوع استدلال افراد در هر مرحله از فرایند اطلاع یابی باعث افزایش آگاهی درباره چالش های ذهنی کاربران و استدلال هایی که در ذهن آنها رخ می دهد، می شود. بنابراین هدف از نگارش این نوشتار بررسی، تبیین نظری و مقایسه جایگاه سه رویکرد فکری منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی و جایگاه آن ها در فرایند اطلاع یابی است.روش: در این پژوهش با رویکرد نظرورزی جایگاه سه رویکرد فکری (منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی) در فرایند اطلاع یابی مقایسه و برمبنای آن مزیت نسبی راهبردهای استدلالی در قیاس با دو رویکرد دیگر تبیین گردید.یافته ها: بررسی رویکردهای فکری مختلف نشان می دهد که نمی توان با تکیه بر یک رویکرد در فرایند اطلاع یابی اقدام به حل مسئله نمود چراکه از رویکرد منطق ذهنی و استفاده از قوانین منطقی تنها می توان در مرحله صورت بندی پاره های اطلاعاتی مختلف و یا مرحله ارزیابی نتایج استفاده نمود، حال آنکه بررسی رویکرد الگوهای ذهنی نشان از کاربرد این رویکرد هم در مرحله بیان نیاز، تعریف و درک مسئله و هم در مرحله ارزیابی نتایج است. در این میان بررسی رویکرد راهبردهای استدلالی حاکی از آن است که با توجه به اینکه برخی از راهبردهای استدلالی مبتنی بر قواعد منطقی و برخی از آنها مبتنی بر الگوهای ذهنی است لذا استفاده از هریک از راهبردهای استدلالی در هریک از مراحل فرایند اطلاع یابی به چشم می خورد.نتیجه: مقایسه سه رویکرد فکری (منطق ذهنی، الگوهای ذهنی و راهبردهای استدلالی) نشان داد در رویکرد راهبردهای استدلالی می توان از از طیف گسترده ای از راهبردها جهت انجام وظایف و تکالیف استدلالی که از نظر کاربرد قواعد منطقی در یک سطح قرار ندارند، استفاده نمود. به عبارت دیگر رویکردهای مبتنی برقاعده (منطق ذهنی) و یا الگوهای ذهنی در هنگام حل مسئله می توانند تحت راهبردهای استدلالی بکار روند. افزون براین در این رویکرد، ساختار نحوی، معنایی و همچنین محتوا و بافت مسئله مورد توجه قرار می گیرد بنابراین در مقایسه با دو رویکرد دیگر، می توان رویکرد راهبردهای استدلالی را به مثابه بدیل مناسب برای تبیین و پیشبرد فرایند اطلاع یابی درنظر گرفت.
طراحی هستان شناسی اشیای یادگیری الکترونیکی براساس استاندارد فراداده شیء یادگیری در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی هستان شناسی اشیای یادگیری الکترونیکی براساس استاندارد فراداده شیء یادگیری در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران در جهت سازمان دهی ساختارمند اشیای یادگیری است. پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است. در پژوهش حاضر از روش مشاهده و پیمایش استفاده شده است و به مطابقت عناصر استاندارد فراداده شیء یادگیری با عناصر فراداده ای اشیای یادگیری در مخازن سازمانی جامعه پژوهش پرداخته شد. سپس پرسش نامه محقق ساخته برای انجام فن دلفی جهت اصلاح و اعتبارسنجی عناصر شناسایی شده در اختیار متخصصان قرار گرفت. در مرحله بعد مجموعه ای تأییدشده از عناصر و موجودیت ها برای اشیای یادگیری الکترونیکی در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران به دست آمد. درنهایت براساس موجودیت های شناسایی شده، هستان شناسی اشیای یادگیری الکترونیکی مبتنی بر استاندارد فراداده شیء یادگیری در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران طراحی شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محق ساخته و چهارچوب استاندارد فراداده شیء یادگیری است. از نسخه 1.6.5 نرم افزار پروتژه برای رسمی سازی، استخراج ساختار مفهومی و رمزگذاری هستان شناسی استفاده شده است. یافته ها نشان داد هستان شناسی طراحی شده متشکل از 162 کلاس با مجموع 189 نوع رابطه و 2220 نمونه مستقر در کلاس ها مصورسازی شد. نتایج پژوهش نشان داد، استاندارد فراداده شیء یادگیری به عنوان استانداردی ترکیبی که انواع فراداده ها را شامل می شود، از جامعیت برخوردار است. بر مبنای موجودیت های شناسایی شده مبتنی بر استاندارد فراداده شیء یادگیری، هستان شناسی اشیای یادگیری الکترونیکی در مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران طراحی شد. هستان شناسی طراحی شده از صحت کلی و همچنین صحت اجزای مختلف برخوردار است. نتیجه این هستان شناسی ارائه ساختار مفهومی متشکل از مفاهیم به شکل صریح در قالبی رسمی است. با به کارگیری هستان شناسی مبتنی بر استاندارد فراداده شیء یادگیری در ساختار مخازن سازمانی دانشگاه های علوم پزشکی ایران، می توان در رفع خطاهای احتمالی موجود در سطح معنایی داده ها ازجمله بهبود بازیابی، دسترسی بهتر و طراحی نظام های هوشمند اقدام کرد.
بررسی تاثیر سواد دیجیتال بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور با نقش واسطه ای پذیرش فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مقاله، بررسی تاثیر سواد دیجیتال با نقش واسطه ای پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران دانشگاه پیام نور می باشد.روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی-همبستگی با جامعه آماری شامل تمامی کتابداران کتابخانه های دانشگاه پیام نور به تعداد 318 نفر، که با استفاده از جدول نمونه گیری گرجسی و مورگان(1970)، تعداد 175 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین و انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها نیز پرسشنامه های استاندارد یادگیری الکترونیکی واتکینز و همکاران (2004)، سواد دیجیتالی رودریگوئز و همکاران (2016) و پذیرش فناوری دیویس(2000) بود.یافته ها: نشان دادند که بررسی مفروض واسطه مندی نسبی پذیرش فناوری در تاثیر سواد دیجیتال بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور با داده ها برازش مطلوبی دارد. افزون بر این، در مدل مفروض، تمامی ضرایب همبستگی و ضرایب مسیر مدل از لحاظ آماری معنادار بودند و سواد دیجیتال با میانجی پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور به میزان اثر 126/0، تاثیر مثبت و مستقیم معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج نشاد داد که سواد دیجیتال به طور مستقیم و با نقش واسطه ای پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران دانشگاه پیام نور موثر است. از این رو، مولفه های پذیرش فناوری و سواد دیجیتال از تبیین کننده های موثر بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران می باشد.
ارائه مدلی مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اساس مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
159 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اساس مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان است. با توجه به اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور افزایش سرعت و دقت فعالیت های مختلف سازمان ها و در نتیجه بالا بردن بهره وری آن ها، می توان به سمت پیشرفت دانش سازمانی و بالا بردن سطح آگاهی های سازمان و بالا بردن توسعه و خلاقیت سازمان رسید. در واقع، با گردآوری دانش نیاز محیط بیرونی و درونی سازمان با یک مهندس سیستم دانش آیتم های کاربردی می سازد تا در آینده همین آیتم ها به صورت واقعی به اجرا در آیند. نقش پشتیبان فناوری اطلاعات برای مدیریت دانش، پیشرفت قابل توجهی در رفتار هوشمندانه و مبتنی بر دانش سازمان ها و افراد آن ها به وجود خواهد آورد.روش شناسی: نوع پژوهش کاربردی و رویکرد آن کیفی است که با استفاده از نظریه زمینه ای و داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش با بهره گیری از رویکردی امیک و تبیین ایدوگرافیک به دنبال عوامل پیش برنده تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) و مهندسی دانش است. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 178 نفر متشکل از مدیران و کارشناسان شاغل در شرکت های دانش بنیان در سطح ارشد هستند. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی بوده و جهت گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه باز و ساختارنیافته با صاحبنظران و اهل فن استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل در پژوهش حاضر، روش های تحلیل تماتیک و نظریه زمینه ای است و آزمون های آماری با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی انجام گرفته است.یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش مشخص گردید، عوامل مؤثر بر ارائه مدل مفهومی از تحولات آینده فناوری های اطلاعات و ارتباطات بر مهندسی دانش سازمانی در سازمان های دانش بنیان شرایط علّی (تغییر و تحولات در نقش دانشگاه ها)، شرایط زمینه ای (ارتقای آکادمیک سیاستگذاری و طراحی مجدد ساختارها- نهادینه کردن)، شرایط مداخله گر (بسترهای آیین نامه ای و قانونی)، فرآیند/تعاملات (شبکه سازی) و پیامدها (دست یابی به مزیت رقابتی) هستند و فناوری اطلاعات به عنوان مهمترین عامل تواناساز فرایند مهندسی دانش با سرعت و دقت بالاست.نتیجه گیری: فقدان سیاست کلی دولت در توسعه فناوری اطلاعات در زمینه مهندسی دانش، نبود بستر مخابراتی جهت تبادل اطلاعات، عدم آشنایی و مهارت کارکنان در استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات به عنوان چالش مهم در به کارگیری فناوری اطلاعات در سازمان های دانشی است. بنابراین، پیشنهاد می شود که دولت ها بسترهای مناسب را فراهم نموده و در جهت ارتقای این فناوری برنامه ریزی نمایند.
ساخت و اعتباریابی ابزار اندازه گیری کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی ایران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی-همبستگی است. نمونه آماری 300 نفر از کتابداران نهاد کتابخانه های عمومی ایران است که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده و روایی ابزار به شیوه روایی محتوا و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی محاسبه شد. پایایی ابزار نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. یافته ها: تمامی بارهای عاملی شاخص های کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی (یادگیری مادام العمر، پاسخ اضطراری، مشارکت مدنی، توسعه اقتصادی، سلامتی، و تنوع و شمول) بالاتر از ۵/۰ به دست آمدند که نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی روایی و پایایی مناسب ابزار را تأیید کرد. اصالت/ ارزش: نبود پژوهش در حوزه کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی مشهود است و اکثر پژوهش ها در زمینه کارآفرینی به صورت کلی انجام شده است. ابزار استانداردی که بتوان وضعیت کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی را ارزیابی کرد، در پژوهش های قبلی مشاهده نشد. بنابراین، پژوهش حاضر از بُعد موضوعی و روش شناختی دارای نوآوری است و به این سبب دارای اعتبار است که ابزار سنجش کارآفرینی اجتماعی را در بافت کتابخانه های عمومی ایران طراحی و اعتبار یابی کرده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی ایران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی-همبستگی است. نمونه آماری 300 نفر از کتابداران نهاد کتابخانه های عمومی ایران است که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده و روایی ابزار به شیوه روایی محتوا و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی محاسبه شد. پایایی ابزار نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. یافته ها: تمامی بارهای عاملی شاخص های کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی (یادگیری مادام العمر، پاسخ اضطراری، مشارکت مدنی، توسعه اقتصادی، سلامتی، و تنوع و شمول) بالاتر از 0.5 به دست آمدند که نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی روایی و پایایی مناسب ابزار را تأیید کرد. اصالت/ ارزش: نبود پژوهش در حوزه کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی مشهود است و اکثر پژوهش ها در زمینه کارآفرینی به صورت کلی انجام شده است. ابزار استانداردی که بتوان وضعیت کارآفرینی اجتماعی در کتابخانه های عمومی را ارزیابی کرد، در پژوهش های قبلی مشاهده نشد. بنابراین، پژوهش حاضر از بُعد موضوعی و روش شناختی دارای نوآوری است و به این سبب دارای اعتبار است که ابزار سنجش کارآفرینی اجتماعی را در بافت کتابخانه های عمومی ایران طراحی و اعتبار یابی کرده است.
شناسایی انواع همکاری های غیر رسمی در مقالات حوزه شیمی و رابطه آن با استناد: مطالعه علم سنجی بخش سپاسگزاری مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی انواع همکاری های غیر رسمی در بخش سپاسگزاری مقالات حوزه شیمی است. روش پژوهش: این پژوهش، یک مطالعه کمی با رویکرد علم سنجی و مبتنی بر فنون داده کاوی روش کتابخانه ای و توصیفی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را مقاله های پژوهشی با دسترسی باز پایگاه وب آوساینس تشکیل می دهد. برای داده کاوی و استخراج بخش سپاسگزاری مقالات، از نرم افزار شناساگر موجودیت های اسمی استنفورد استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد سپاسگزاری مقالات حوزه شیمی با توجه به مدل سه سطحی ساختار متون سپاسگزاری هایلند به ترتیب به عمل تشکر، عمل بازتاب و عمل آگاهی بخشیدن اختصاص دارد.همچنین آکادمی علوم چین، دانشگاه برکلی کالیفرنیا و انستیتوی تکنولوژی ماساچوست (ام آی تی) سازمان ها و دانشگاه هایی هستند که بیشترین سپاسگزاری از آن ها صورت گرفته بود. میزان استناد در میان مقالاتی که تعداد افراد سپاسگزاری شده در آن ها بیش از دو نفر(متوسط تعداد افراد سپاسگزاری شده) است بیشتر از تعداد استناد به مقالات دیگر است. بعلاوه بین تعداد افراد سپاسگزاری شده در مقاله با میزان استناد به مقاله ارتباط معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه سپاسگزاری می تواند بر دریافت استناد موثر باشد، می توان با آگاهی رسانی به افراد و مجاب کردن آن ها به اهمیت استناد در شکل گیری هویت و برند شخصی و حقوقی با نهادینه سازی حس وفاداری و تشکر در افراد موثر بود. بعلاوه شاید یکی از دلایل شدت کم ارتباط بین میزان استناد و سپاسگزاری عدم وجود یکدستی در نام افراد و سازمان ها و نیز محل ارائه سپاسگزاری در اکثر مقالات که در بخش انتهایی مقاله است، دانست.
بازنمایی و تحلیل روند مقالات برتر آلتمتریکس جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که با هدف بازنمایی و تحلیل روند مقالات برتر آلتمتریکس جهان و با بهره گیری از رویکردهای علم سنجی و آلتمتریکس انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 800 مقاله برتر از جنبه آلتمتریکس (منتشرشده در بازه زمانی 2013 تا 2020) است. برای گردآوری داده ها از پایگاه های «وب آو ساینس» و «آلتمتریکس» استفاده شد. در گام اول پژوهش، فهرستی از مقالات برتر به همراه داده های آلتمتریکس از سایت «مؤسسه آلتمتریکس» استخراج شد. سپس، به منظور تعیین وضعیت استنادی این مقالات، حوزه های موضوعی آن ها و نیز برای تعیین کشورهای سهیم در نگارش آن ها از داده های پایگاه اطلاعاتی «وب علوم» استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای «اکسل» و «اس پی اس اس» نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که 45 درصد مقالات برتر در حوزه علوم چندرشته ای و 24درصد آن ها در حوزه علوم پزشکی منتشر شده اند. مجلات مهم در نگارش مقالات، نشریه «نیچر» با فراوانی 105 مقاله و سپس مجله «ساینس» با 74 مقاله هستند. ایالات متحده منتشرکننده بیش از نیمی از مقالات برتر جهان است و پس از آن انگلستان مقام دوم در جهان را داراست. در میان رسانه های اجتماعی، «توییتر»، «رسانه های خبری» و «مندلی» در رتبه های نخست تا سوم قرار دارند و روند آن ها در طول سال ها ی مورد تحقیق همواره افزایشی بوده است. میزان حضور مقالات برتر در «فیس بوک»، نسبت به سال های گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است. این است که به نظر می رسد حضور در رسانه های اجتماعی پرطرفدارتر و تمرکز بر رسانه هایی که بیشتر مورد اقبال جامعه است، می تواند بر نمره آلتمتریک مقالات اثر بیشتری داشته باشد و رسانه هایی که به تدریج جایگاهشان در این موضوع کم رنگ شده، تأثیر کمتری بر نمره آلتمتریکس دارند. همچنین رابطه معنا دار و ضعیفی بین امتیاز آلتمتریکس و شمار استنادات مقالات برتر وجود دارد. در ضمن، با توجه به نبودِ ارتباط معنا دار بین دو متغیر فوق در برخی از سال های مورد بررسی در این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که منابع پراستناد لزوماً ممکن است به همان میزانی که استناد گرفته اند، در رسانه های اجتماعی مورد توجه نباشند و دستورالعمل واحدی برای ارزیابی همبستگی این دو متغیر وجود ندارد. به کارگیری ویژگی های مجموعه مقالات برتر از دیدگاه حوزه های موضوعی، مجلات مهم، توزیع جغرافیایی، و مقایسه شمار استنادات با شمار خوانندگان آن ها در رسانه های اجتماعی به سیاست گذاران حوزه های پژوهشی و پژوهشگران کمک می کند که بتوانند سیاست گذاری های کوتاه مدت و بلندمدت دقیق تری بر روی پژوهش ها انجام داده و میزان رؤیت پذیری و اثرگذاری بروندادهای علمی خود را افزایش دهند.
مؤلفه های اثرگذار محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت نوع محیط اطلاعاتی و میزان استفاده از آن ها در به اشتراک گذاری اطلاعات در تقویت مجراهای اطلاعاتی پراستفاده بسیار مؤثر است. از آنجایی که ارتباطات غیررسمی دارای اهمیت فوق العاده ای در روابط علمی است و زنان به عنوان یکی از گروه های اجتماعی که در موقعیت منزلتی جامعه، بیشتر نیازهای اطلاعاتی خود را از طریق مجراهای غیررسمی اطلاعات برطرف می کنند، لازم است محیط های اطلاعاتی زنان مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های اثرگذار محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات با استفاده از نظریه داده بنیاد است.روش: روش پژوهش حاضر از نوع توسعه ای است که با رویکرد کیفی و با به کارگیری روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، از 26 نفر از زنان شاغل در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در یکی از دانشگاه های کشور در مقام استاد و یا شاغل در یکی از مراکز کتابخانه های کشور تشکیل شده است، که به روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه با آن ها جمع آوری و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کدگذاری انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت بر اساس آن ها الگوی پارادایمی شامل شرایط عِلّی، پدیده اصلی، شرایط زمینه ای، مداخله گرها، راهبردهای اصلی، و پیامدهای محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات طراحی شد. برای سنجش روایی ابزار مصاحبه از روش پاسخگو و برای سنجش پایایی ابزار از روش دو کد گذاری استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد برای محیط های اطلاعاتی زنان و به اشتراک گذاری اطلاعات 18 مقوله اصلی و 48 مقوله فرعی در 6 طبقه شناسایی شدند که عبارتند از: طبقه عوامل عِلّی با 7 مقوله (نوع دوستی، تمایل شخصی، تناسب فردی و شخصیتی، علائق فردی، تناسب محیطی، تناسب اخلاقی، و انگیزه های علمی) و 18 خرده مقوله؛ طبقه عوامل زمینه ای با 3 مقوله (تعامل اجتماعی، عوامل محیطی، و عوامل زمانی) و 7 خرده مقوله؛ طبقه عوامل مداخله گر با 4 مقوله (انگیزه های اجتماعی، انگیزه های اخلاقی، انگیزه های فرهنگی، و انگیزه های سیاسی) و 10 خرده مقوله؛ طبقه عوامل راهبردی با 1 مقوله (نحوه اشتراک اطلاعات) و 3 خرده مقوله؛ طبقه عوامل پیامد با 2 مقوله (کسب آگاهی، و اشتراک اطلاعات و دانش) و 8 خرده مقوله؛ و طبقه پدیده اصلی (واکاوی محیط اطلاعاتی زنان با تأکید بر به اشتراک گذاری اطلاعات) با 2 خرده مقوله.نتیجه گیری: این الگو که برآمده از نظرات و دیدگاه های متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در کشور است، مشخص می کند که تقویت محیط های اطلاعاتی برای زنان، نیازمند چه راه کارهایی در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات آنان است. نتایج آن، در نهادهای علمی، آموزشی، فرهنگی، و اجتماعی و به خصوص دانشگاه ها و سازمان های متولی سیاست گذاری های علمی و فرهنگی، کاربرد مهم و ویژه ای در ارتقاء رفتار اطلاع یابی و رفتار به اشتراک گذاری اطلاعات زنان و در نتیجه توسعه و پیشرفت علم اطلاع رسانی و توسعه علمی کشور خواهد داشت.
تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربردپذیری نظام های اطلاعاتی کتابخانه ای از دیدگاه کاربران با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: الزامات کاربردپذیری رابط های کاربری در وبگاه ها برای افراد بینا و نابینا تا حد زیادی متفاوت است. این الزامات شامل کفایت وظیفه، توازن ابعادی، هم ارزی رفتار، اجتناب از ضرر معنایی و استقلال دستگاه است. برای حصول کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی در نظر گرفتن این الزامات مهم است. هدف پژوهش حاضر تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه های مطرح در کشور از دید کاربران با آسیب بینایی است.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با روش کیفی انجام شده است. در این پژوهش از طریق مشاهده اکتشافی 33 کاربر با آسیب بینایی و با تعریف وظایف واقعی (3 وظیفه)، مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربردپذیری وبگاه ها مشخص شد. داده ها با استفاده از آزمون رسمی کاربردپذیری و پروتکل بلنداندیشی جمع آوری شد. کاربران در حین استفاده از یک وبگاه کتابخانه ای و انجام وظایف تعریف شده مورد مشاهده قرار گرفتند و افکار، احساسات و نظرات خود را در مورد تجربه تعامل به صورت کلامی بیان می نمودند. در این پژوهش رابط های کاربری (کتابخانه دیجیتال، اُپک و مرجع مجازی) سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران به عنوان کتابخانه های مطرح در کشور موردمطالعه قرار گرفتند. کاربران با آسیب بینایی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی از استان های مختلف کشور انتخاب شدند. داده های مشاهده با نرم افزارهای ضبط صفحه (Faststone و Ocam) جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوا ( مقوله بندی و گروه بندی کدها) و کدگذاری (مشخص کردن کدهای اولیه و ثانویه) و از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. رونوشت های داده ها حداقل سه بار خوانده و چندین بار دوباره کدگذاری شدند. این کدها در حین بررسی رونوشت ها به طور مداوم گسترش و بازنگری می شدند. یک پژوهشگر دیگر در تحلیل محتوا شرکت کرد و رونوشت ها و مقوله های مستخرج چندین بار موردبررسی قرار گرفتند تا روایی داده ها تأیید شد.نتیجه گیری: برای طراحی وبگاه های کاربردپذیر داده هایی از احساس واقعی کاربران ویژه درباره نظام های بازیابی اطلاعات کتابخانه ای لازم است. تجربیات کاربران به کتابداران، طراحان و مدیران کتابخانه ها کمک می کند تا هدف استانداردهای دسترس پذیری و تأثیر کلی آن را بر کاربران با آسیب بینایی بیشتر درک کنند. نتایج پژوهش حاضر، پژوهشگر را در شناسایی مشکلات کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای کمک کرد و سرنخ هایی را در مورد مسائل کاربردپذیری ارائه داد.
درگیرسازی دانش آموزان: قدرت کتابخانه های آموزشگاهی در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، شناسایی نقش کتابخانه آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در فرایند آموزش مجازی است. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن فراترکیب است. جامعه پژوهش، متشکل از 95 مقاله درباره نقش کتابخانه آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در فرایند آموزش مجازی بود که بین سال های 2000 تا 2023 میلادی در مجلات علمی معتبر منتشر شده بودند. نمونه پژوهش شامل 50 مقاله بود که به صورت هدفمند جمع آوری و بر اساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شد. داده های مقاله از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه گردآوری شد. یافته ها: نقش کتابخانه آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در شش مقوله اصلی دسترس پذیری محتوا و ابزار، مشاوره اطلاعاتی و خدمات مرجع، آموزش سواد اطلاعاتی و رسانه ای، توسعه حرفه ای معلمان، ارتباط و همکاری با معلمان، و ادغام فناوری های نوین با راهبردهای آموزشی شناسایی شد که می تواند منجر به درگیرسازی دانش آموزان شود. مطالعه حاضر نشان داد محتوا/ فناوری، دانش آموز، و معلم سه عنصر اصلی آموزش مجازی هستند. کتابخانه آموزشگاهی می تواند از طریق آموزش سواد اطلاعاتی، پل ارتباطی ایجاد کند؛ روابط دانش آموز با کتابخانه از طریق تکالیف چندرسانه ای که یادگیری دانش آموزان را تقویت می کند، غنی تر می شود؛ و به مدد فناوری، فرصت های بیشتری برای عمیق تر شدن درگیری دانش آموزان با کتابخانه از طریق تماس های بیشتر و معنادارتر با کتابداران ایجاد می شود. در تمام نقش هایی که کتابخانه آموزشگاهی ایفا می کنند، از جمله معلم، مشاور، متخصص اطلاعات، رهبری و ...، نقش اساسی کتابخانه، نقش سازنده رابطه است. اصالت/ارزش: این پژوهش به طور جامع نقش کتابخانه های آموزشگاهی در درگیرسازی دانش آموزان در فرایند آموزش مجازی را بررسی کرده است. نتایج این پژوهش می تواند راهنمای خوبی برای درک نقش و اهمیت کتابخانه آموزشگاهی در فرایند آموزش مجازی برای مدیران، معلمان و کتابدارن باشد. این پژوهش بر اهمیت حیاتی کتابداران مدارس به عنوان شرکای معلمان در ایجاد محیط های یادگیری مجازی جذاب و مؤثر تأکید می کند. این مطالعه با ارائه درک عمیقی از راهبرد ها و شیوه هایی که می تواند برای افزایش مشارکت دانش آموزان از طریق خدمات کتابخانه مدرسه اجرا شود، شکاف دانشی را پر می کند و در نهایت، منجر به بهبود نتایج آموزشی می شود.
بررسی سیستماتیک عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند؛ آیا یک پارادایم جدید نیاز است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که هدف اصلی شهرهای هوشمند ایجاد زندگی بهتر برای ساکنان شهرهاست؛ اما به عقیده تعدادی از محققان این هدف بیشتر در حد یک شعار باقی مانده است و اهداف شهرهای هوشمند بیشتر متناسب و به نفع اهداف سایر ذی نفعان شهر هوشمند که نهادهای دولتی و شرکت های خصوصی هستند پیش می رود. حتی در اغلب مواقعی که به شعار شهروند محوری توجه شده و به آن عمل شده است نیز دیده می شود که شهروندان صرفاً استفاده کنندگان از سرویس های شهر هوشمند بوده یا تنها نقش گره های حسگر را در شهر ایفا می کنند و نقشی در خلق و ایجاد ابتکار عمل جهت مشارکت در اداره شهرهای خود ندارند. با درنظر گرفتن این چالش ها در زمینه مدیریت شهرهای هوشمند، تبدیل مدل های مدیریتی شهر هوشمند یک امر ضروری است. در این مقاله با انجام یک مرور سیستماتیک ادبیات با استفاده از پروتکل پریزما، نقش های مختلفی که شهروندان و عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند شناسایی شدند. در نهایت به این موضوع می پردازیم که با توجه به آن که روند فعلی بیانگر نقش خلاقانه و مشارکت واقعی شهروندان در پروژه های شهر هوشمند نیست، آیا نیاز به معرفی پارادایم جدیدی برای تکامل ایده شهر هوشمند وجود دارد؟ ما معتقدیم که در حال حاضر این نیاز وجود داشته و این پارادایم جدید را شهر هوشمندِ پاسخگو نامیدیم.
Performance Evaluation and Accuracy Improvement in Individual Record Linking Problems Using Decision Tree Algorithm in Machine Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
81 - 105
حوزههای تخصصی:
Record linkage is vital for consolidating data from different sources, particularly in Persian records where diverse data structures and formats present challenges. To tackle these complexities, an expert system with decision tree algorithms is crucial for ensuring precise record linkage and data aggregation. Adaptation operations are created based on predefined rules by incorporating decision trees into an expert system framework, simplifying the aggregation of disparate data sources. This method surpasses traditional approaches like IF-THEN rules in effectiveness and ease of use and improves accessibility for non-technical users due to its intuitive nature. Integrating probabilistic record linkage results into the decision tree model within the expert system automates the linkage process, allowing users to customize string metrics and thresholds for optimal outcomes. The model’s accuracy rate of over 95% on test data highlights its effectiveness in predicting and adjusting to data variations, confirming its reliability in various record linkage scenarios. The innovative utilization of machine learning decision trees alongside probabilistic record linkage in an expert system represents a significant advancement in the field, providing a robust solution for data aggregation in intricate environments and large-scale projects involving Persian records. Combining decision tree algorithms and probabilistic record linkage within an expert system offers a powerful tool for handling complex data integration tasks. This approach not only streamlines the process of consolidating diverse data sources but also enhances the accuracy and efficiency of record linkage operations By leveraging machine learning techniques and automated decision-making processes, organizations can achieve significant improvements in data quality and consistency, paving the way for more reliable and insightful analytical results in implementing statistical registers. In conclusion, integrating decision trees and probabilistic record linkage in an expert system represents a cutting-edge solution for addressing data aggregation challenges in Persian records and beyond.