فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیکره حوزه های میان رشته ای (بینارشته ای یا بین رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله میان رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های میان رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات میان رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پایان نامه با رویکرد میان رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها با طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوب های حوزه های میان رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتاب ها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات میان رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوب ها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، در قالب روش پژوهش مفهومی و با بررسی برخی مقاله ها و کتاب های مرتبط فارسی و انگلیسی، چارچوبی مشخص و معیارهایی برای ارزیابی حوزه های میان رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی شده است. بر این اساس، بخش هایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدف ها، بیان مسئله، پرسش ها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استنادشده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوب ها و رویکردهای میان رشته ای مشخص شود. چارچوب ها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، در همه حوزه ها از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
تحلیلی بر ملی گرایی علمی مبتنی بر رویکردها و روندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به منظور تحلیلی بر تولیدات علمی جهان در حوزه « ملی گرایی علمی» انجام شد و کوشید رویکردها و روندهای کشورهای پیشگام این حوزه را تبیین نماید.روش پژوهش: این مطالعه به روش توصیفی و با رویکرد علم سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل 342 رکورد پایگاه استنادی وب آو ساینس در حوزه ملی گرایی علمی، بین سال های 1992-2023 است. شکل ها و نقشه علمی در قالب شکل های گرافیکی به تفکیک حوزه های مختلف علوم و نمایش ارتباطات بین آنها به منظور درک ساختار دانشی ملی گرایی علمی با استفاده از نرم افزار کتابخانه بیبلیومتریکس در نرم افزار آر ترسیم شد.یافته ها: اهم موضوعات پژوهشی در حوزه ملی گرایی علمی از دید دانشمندان حوزه عبارتند از: ملی گرایی، دانش بومی، استعمار، تاریخ نگاری، تاریخ ملی، هویت ملی، ژنیتک، پزشکی، هوش مصنوعی و فناوری های ضد جاسوسی که به ترتیب بر اساس تکرار در کلیدواژه های آثار علمی تشخیص داده شدند. آمریکا با انتشار (70 مقاله) بیشترین آثار حوزه را منتشر کرده است. کشورهای روسیه، اوکراین، آلمان و انگلستان در جایگاه های بعدی سرآمدان جهان در حوزه ملی گرایی علمی جای گرفتند. تولیدات علمی حوزه ملی گرایی علمی طی زمان بررسی، رو به رشد بوده است.نتیجه گیری: توسعه صنایع فناورانه در حوزه ژنیتک و پزشکی، هوش مصنوعی، ضد جاسوسی زمینه ساز پیشرفت های قابل توجهی در دانش ملی و ارتقای جایگاه علمی کشورها در سطح بین المللی و موجب توسعه پایدار آنها خواهد شد. ترویج فرهنگ و توجه به تاریخ و تاریخ نگاری در نظام آموزش و پژوهش ملی، جامعه علمی فعال و پویا را در راستای تحقق برنامه های ملی گرایی علمی ملت ها به ارمغان خواهد آورد. تلاش برای حفظ ارزش ها، فرهنگ و هویت ملی باید همراه با توسعه علم و فناوری باشد تا باعث افزایش اعتبار، قدرت ملی در مقیاس جهانی گردد.
بررسی نقش هستی شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی: مروری بر مطالعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به افزایش نرخ استفاده از اینترنت و افزایش حجم اسناد الکترونیکی قابل مشاهده در وب، طبقه بندی خودکار متن تبدیل به یکی از روش های کلیدی برای ارتقای بازیابی اطلاعات و مدیریت دانش مجموعه های متنی دیجیتالی شده است. افراد با طبقه بندی متون می توانند اطلاعات موردنیاز خود را با دقت بیشتر و سرعت بالاتر جستجو و بازیابی کنند. آن چیزی که در بحث طبقه بندی خودکار اسناد حائز اهمیت است، برچسب گذاری اسناد به کلاس های از پیش تعریف شده است، به گونه ای که اسنادی که در یک طبقه جای می گیرند بیشترین شباهت و با اسناد سایر طبقه ها بیشترین تفاوت را داشته باشند و قابلیت استفاده از روابط معنایی را داشته باشد. در ای ن راس تا، پژوه ش حاض ر به بررسی نقش هستی شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی خودکار اسناد متنی می پردازد.روش: این مطالعه به مرور پژوهش ها و اسناد مرتبط با کاربرد ابزارهای معنایی مانند هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی پرداخته است. به منظور جمع آوری متون، سه پایگاه اطلاعاتی داخلی شامل «بانک اطلاعات نشریات کشور»، «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» و «مرجع دانش» و سه پایگاه استنادی خارجی یعنی «وب آو ساینس»، «اسکوپوس» و «گوگل اسکالر» بدون درنظرگرفتن بازه زمانی در هر دو دسته بررسی شده است.
یافته ها: نتایج واکاوی متون نشان داد در مدل فضای برداری ارتباط معنایی بین کلمات در نظر گرفته نمی شود و ترتیب کلمات در جملات از بین می رود. با نادیده گرفتن روابط معنایی و نحوی مختلف بین کلمات در زبان طبیعی، بازنمایی متفاوتی از اسناد فراهم می شود؛ اما هستی شناسی ها و نمودار دانش با دریافت معنای موجودیت ها و کلاس ها به تقویت مدل های یادگیری ماشینی کمک می نمایند. استفاده از این ابزارها به عنوان یک مرجع خارجی در حین فرایند طبقه بندی عمل می کند و دانش زمینه را برای مدل های طبقه بندی فراهم می نماید. به طورکلی استفاده از این ابزارها به ماشینن ها اجازه می دهند معنای داده هایی را که با آن ها کار می کنند، درک کنند.نتیجه گیری: کاربست هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی می تواند موجب تقویت نتایج الگوریتم های یادگیری ماشین از طریق بهره برداری از دانش زمینه شود. این ابزارها می تواند معانی کلمات را از جملات دارای ابهام آزاد نموده و مشکلات مرتبط با زبان طبیعی را حل کند. استفاده از هستی شناسی و نمودار دانش می تواند به طور مؤثری در طبقه بندی اسناد متنی کمک کند و باعث ارتقای دقت و کارایی مدل های طبقه بندی شود؛ اما ساخت و ادغام هستی شناسی و نمودار دانش امری خسته کننده، زمان بر و پیچیده است که امکان پذیری و ارزش عملی آن ها را محدود می کند. در زبان فارسی علاوه بر مشکل مطرح شده در به کارگیری هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد، محدودیت هایی مانند ویژگی های خاص زبان فارسی در نگارش و محدودیت فنی وجود دارد؛ لذا استفاده از هستی شناسی و نمودارهای دانش عمومی و یا دامنه در بحث طبقه بندی اسناد نیازمند توجه به این محدودیت ها و پیچیدگی های فنی است و علاوه بر این مستلزم توسعه و تلاش های بیشتری بالأخص در زبان فارسی است.
نحو و معنا: روندها و گرایش های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
205 - 250
حوزههای تخصصی:
در فضایی که توسعه هوش مصنوعی و تسهیل تعامل بین انسان و ماشین به طور فزاینده موردتوجه است، چالش های زبانی به عنوان نقاطی مهم در این مسیر بیش ازپیش خودنمایی می کنند. نقش مهم زبان در انتقال و بازیابی اطلاعات را نمی توان فارغ از نحو و معنای آن بررسی نمود. تبیین و تشریح پژوهش های این حوزه از ابعاد کمی و کیفی و درک گرایش های پژوهشگران می تواند گام مهمی در درک اهمیت نحو و معنا در ساختارهای ارتباطی در محیط های نوین جستجو و بازیابی اطلاعات باشد. بر همین اساس این مطالعه که از نوع توصیفی - تحلیلی است، با هدف تحلیل کیفی و کمی مطالعات حوزه نحو و معنا در بازیابی اطلاعات انجام شده است. به منظور انجام این پژوهش از روش مرور نظام مند آویارد استفاده شد. تحلیل مطالعات این حوزه نشان داد که این مطالعات بر سه محور اصلی نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات، بازیابی اطلاعات و جستجوی اطلاعات تمرکز دارند. درمجموع تحلیل مطالعات منتخب نشان می دهد پرداختن به بحث نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات و همچنین تبیین و واکاوی وجوه نظری نحو و معنا در بازیابی اطلاعات از مواردی است که نیاز به پژوهش بیشتر، خصوصاً مطالعات بین رشته ای بیشتر از سوی پژوهشگران حوزه های زبان شناسی، علم اطلاعات و علوم رایانه دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند رهنمودهایی برای متخصصان حوزه های مختلفی داشته باشد که به نوعی با ذخیره و بازیابی اطلاعات سروکار دارند. به علاوه محورهای شناسایی شده و روش ها و رویکردهای به کار رفته و شکاف های پژوهشی شناسایی شده راهگشای پژوهشگران در انجام مطالعات آتی است.
شناسایی مؤلفه های بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان دبستانی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان عصر حاضر که بومیان دیجیتال نیز نامیده می شوند، از سنین پایین تجربه و مهارت کار با رایانه را کسب می کنند و درمی یابند که می توانند از طریق وب به جستجوی اطلاعات بپردازند و نیازهای اطلاعاتی خود را از این طریق مرتفع سازند، بااین وجود در استخراج و یافتن اطلاعات متناسب با سن و نیازهای خود با دشواری هایی مواجه هستند. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان مقطع دبستان بر مبنای مدل ارائه شده توسط اسپینک و ساراسویک (1998) است. این مدل توسعه ای از مدل لایه ای ساراسویک (1997) است که با در نظر گرفتن انواع بازخورد و عامل زمان نقاط ضعف آن را پوشش داده و ازاین رو به عنوان مدل مرجع پژوهش انتخاب شده است.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با رویکرد کیفی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای بررسی نظام مند و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی پژوهش های انجام گرفته در حوزه بازیابی تعاملی اطلاعات و رفتار جستجوی اطلاعات کودکان استفاده شده است. برای این منظور، مقالات پژوهشی منتشرشده در نشریات علمی معتبر جستجو، بررسی و تحلیل شد. بر مبنای هدف پژوهش، مقالاتی انتخاب شدند که از سال 1998 تا 2022 به زبان انگلیسی یا فارسی به چاپ رسیده بودند و به بررسی رفتار جستجوی کودکان، در محدوده سنی 7 تا 12 سال، در وب پرداخته بودند. بر اساس معیارهای ذکرشده، 32 مقاله شامل 31 مقاله انگلیسی و یک مقاله فارسی برگزیده شد. با استفاده از نرم افزار «مکس کیودا»، مؤلفه های مرتبط با جستجوی کودکان در وب با توجه به یافته های کیفی مقالات استخراج و 225 گویه تشخیص داده شد. سپس گویه ها، بر اساس لایه های تعریف شده در مدل مرجع پژوهش مقوله بندی شد و مؤلفه های مرتبط با هر مقوله تعیین شد.یافته ها: بر اساس گویه های استخراج شده از پژوهش های منتخب، 30 مؤلفه اصلی برای بازیابی تعاملی اطلاعات در وب برای کودکان شناسایی شد. ازجمله این مؤلفه ها ، «لذّت و سرگرمی» و «یأس و ناامیدی» از جنبه عاطفی، «دانش و مهارت»، «سبک جستجو» و «نحوه قضاوت ربط» از بُعد شناختی، «نحوه انتخاب اصطلاحات پرس وجو» و «فن های مورداستفاده برای فرمول بندی مجدد پرس وجو» در زمینه پرس وجو، «کاربردپذیری موتور جستجو» و «پشتیبانی از مهارت های شناختی» از جنبه طراحی رابط کاربری برای کودکان و «ایمن و مناسب بودن محتوا» و «تناسب محتوا با سطح درک مطلب کودکان» از منظر محتوای ارائه شده به کودکان هستند. درنهایت مؤلفه های شناسایی شده در قالب مدل مرجع پژوهش ارائه شد.نتیجه گیری: مؤلفه های شناسایی شده می توانند به عنوان چهارچوبی برای مدل سازی تعامل کودکان با نظام های اطلاعاتی به کار روند و به منظور تدوین برنامه های آموزش کودکان در حوزه جستجو و بازیابی تعاملی اطلاعات در وب و همچنین طراحی نظام های بازیابی اطلاعات برای کودکان با در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار در بازیابی تعاملی اطلاعات توسط کودکان مورداستفاده قرار گیرند.
هستی نگاری راویان ضعیف؛ کاوشی در دلائل تضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
85 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به منظور توسعه هستی نگاری راویان ضعیف در حوزه علوم حدیث و با هدف بررسی روابط معنایی بین واژگان مختلفی که سبب ضعیف شمردن راویان حدیث می شود، انجام شده است. روش پژوهش، تحلیل محتوای متن با استفاده از نرم افزار پروتژه (نسخه 0.5.5) بوده است. جامعه آماری تعداد 150 راوی ضعیف موجود در کتاب معرفه الحدیث اثر محمدرضا بهبودی است که در آن نظرات و دلایل رجال شناسان متقدم در مورد هر راوی نیز بیان شده است. این هستی نگاری از دو کلاس «راویان ضعیف» و «الفاظ دلالت کننده بر تضعیف» تشکیل شده است. در پژوهش حاضر به تعداد 107 لفظ یا مفهوم تضعیف کننده راوی و تعداد 645 نمونه و شاهد مثال دست یافتیم؛ تجزیه وتحلیل آن ها، دلایل گوناگونی را برای تضعیف راوی نشان داد که اغلب در میان راویان ضعیف مشترک است. برخی از آن ها دلالت بر «ضعف راوی» داشت که در کلام علمای حدیث به صورت فساد در عقیده، وجود صفات ناپسند، گرایش به فرقه های انحرافی و غیره بیان شد و برخی دیگر حاکی از «ضعف روایت» بود. استخراج این الفاظ و برقراری ارتباط بین آن ها با اسامی راویان ضعیف، موجب ایجاد یک شبکه معنایی شد که امکان بازیابی اصطلاحات ضعیف را در کنار نام راوی فراهم می کند و با مهندسی دانش ایجادشده، دسترسی کارآمد به اطلاعات مربوط به نقاط ضعف راوی تسهیل می شود. برای ارزیابی کیفیت و اثربخشی هستی نگاری و توانایی آن در پشتیبانی از بازنمایی دانش، نظر متخصصان در دو حوزه علم حدیث و هستی نگاری اخذ شد.
موانع مستندسازی تجربه ها درکتابخانه های عمومی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مستندسازی تجارب تلاشی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح است. با توجه به این که مستندسازی در کتابخانه های عمومی استان قم چندان مورد توجه قرار نگرفته است، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی موانع مستندسازی تجربه ها در این کتابخانه ها انجام شد. روش: این پژوهش از نظر نوع، کاربردی است که با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شد و از نظر روش، توصیفی- ترکیبی است و به طور همزمان از پیمایش دلفی و پیمایش مرسوم استفاده شد. در مرحله دلفی، موانع مستندسازی شناسایی و رتبه بندی موانع در بخش پیمایش انجام شد. پژوهش شامل دو جامعه آماری بود: نخست خبرگان موضوعی و دوم مسئولان و کارکنان کتابخانه های عمومی استان قم. از جامعه آماری اول نمونه ای هدفمند و از جامعه دوم، 66 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. پس از مطالعه متون، سیاهه اولیه موانع مستندسازی شناسایی شده در اختیار اعضای پنل قرار گرفت و از خروجی مرحله پنل دلفی برای ساخت پرسشنامه استفاده شد. سنجش دقت و اعتبار داده های کیفی بر اساس معیارهای اعتبار، اطمینان، قابلیت تأیید و انتقال پذیری و روایی پرسشنامه به صورت روایی محتوایی بررسی شد. پرسشنامه به تایید سه نفر از استادان متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی رسید. از آلفای کرونباخ نیز برای تایید پایایی پرسشنامه استفاده و میزان آن 949/0 گزارش شد. یافته ها: موانع در هفت مقوله موانع فردی، موانع آموزشی، موانع فرهنگ سازمانی، موانع ساختار سازمانی، موانع فناورانه، موانع اقتصادی و موانع اجتماعی دسته بندی شد. از میان شاخص های موانع فردی، شاخص نبود احساس مسئولیت نسبت به مستندسازی در کارکنان و مدیران و همچنین نبود انگیزه کافی، اعتماد به حافظه خود و احساس عدم نیاز سازمان به این تجارب؛ از میان شاخص های موانع آموزشی، بی توجهی به فواید و مزایای مستندسازی توسط مسئولان آموزشی و همین طور برگزاری نشدن همایش ها و نشست های مربوط به مستندسازی؛ از میان شاخص های موانع فرهنگ سازمانی، نبود پشتیبانی لازم از سوی مسئولان؛ از میان شاخص های موانع ساختار سازمانی، حمایت ناکافی مدیران عالی از برنامه های مستندسازی و وجود بروکراسی شدید اداری و همچنین نبود ستاد و تشکیلاتی برای ثبت و حفظ تجارب؛ از میان موانع فناورانه، نبود سامانه مدیریت دانش جهت ثبت و مدیریت تجربیات و نبود یا نامناسب بودن پشتیبانی فنی؛ از میان موانع اقتصادی، عدم تخصیص بودجه مناسب برای امر مستندسازی و دغدغه معیشت و نبود انگیزه برای مستندسازی و در نهایت، از میان موانع اجتماعی، نبود تعامل مطلوب میان کارکنان بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادند. اصالت / ارزش: نتایج این پژوهش، شناختی از موانع مستندسازی تجربه ها درکتابخانه های عمومی استان قم فراهم می آورد و به کارگیری آنها توسط نهادهای تصمیم گیر می تواند در زمینه توسعه سازمانی و کسب مزیت رقابتی مؤثر باشد.
واکاوی رفتار اطلاعاتی کاربران از منظر گزینشی بودن اطلاعات بر پایه نظریه پردازش اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغز ما تنها اطلاعاتی را دریافت می کند که علاقه مند و قادر به دیدن و شنیدن آن هاست و از طرفی تنها بخشی از اطلاعات ورودی در ساختار دانشی ما قرار خواهند گرفت. رفتار درواقع حاصل یادگیری است، به عبارتی یادگیری تغییر در رفتار است؛ و رفت ار اطلاعات ی مجموعه فعالیت های ی اس ت ک ه ی ک ف رد ب رای رف ع نی از اطلاعات ی خ ود انج ام می ده د. این جستار سعی دارد تا با بررسی متون و پژوهش های علمی صورت گرفته در این حوزه با رویکردی مروری ، نگاهی گذرا بر فرایند جریان اطلاعات در ذهن آدمی بر پایه نظریه پردازش اطلاعات داشته باشد تا بتواند دیدی کلی در اختیار متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در جهت بررسی برخی موضوعات پراهمیت در این حوزه جهت کار پژوهشی قرار دهد. جهت روشن تر شدن این فرایند ابتدا به بررسی نظریه پردازش اطلاعات پرداخته و در ادامه بر پایه این نظریه به بررسی ورود داده از طریق حواس به مغز انسان، خطاها و سوگیری های شناختی در گزینش و پردازش اطلاعات، حافظه و محدودیت های آن در ثبت اطلاعات و یادگیری و تأثیرات آن در رفتار اطلاعاتی پرداخته است. یافته ها نشان از آن دارد که نوعی رویکرد گزینشی و تقلیلی در تمامی این مراحل در مغز اتفاق می افتد که جا دارد این محدودیت ها در پژوهش های آتی و طراحی نظام های بازیابی اطلاعات مدنظر قرار گیرند.
ویژگی های دانشجویان دکتری: یک مطالعه نظام مند بر اساس مدل کیچینهام و چارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروی انسانی به عنوان مهم ترین سرمایه هر سازمان شناخته می شود و آموزش کارکنان برای ارتقای بهره وری آنها حیاتی است. دوره دکتری با ارائه آموزش های تخصصی در زمینه های مختلف، نقشی اساسی در تربیت نیروی کار ماهر و متخصص دارد. دانشجویان دکتری با کسب ویژگی هایی می توانند به عنوان نیروی کار ماهر در سازمان ها ایفای نقش کنند و به افزایش بهره وری و کارایی آنها کمک کنند. هدف مطالعه حاضر مروری نظام مند بر پژوهش های انجام شده در حوزه ویژگی های دانشجویان دوره دکتری به منظور شناسایی این ویژگی ها و تعیین وضعیت پژوهش ها در این زمینه و شکاف پژوهشی آن هاست. روش: برای انجام این پژوهش از روشی نظام مند استفاده شده است. ابتدا پس از شناسایی و تعریف مساله، کار جستجوی کلیدواژه های تعیین شده از پایگاه های معتبر خارجی و داخلی آغاز شد که ۱۰۴۵ عنوان مقاله شناسایی شدند. طی سه مرحله پایش بر اساس عنوان، چکیده و محتوا بررسی و موارد غیرمرتبط و تکراری حذف شدند و در نهایت، 135 پژوهش (۹۲ عنوان پژوهش خارجی و ۴۳ عنوان داخلی) اعم از مقاله منتشر در مجله ها، مقاله ارائه شده به کنفرانس ها و یا اثر ارائه شده به عنوان پایان نامه ها شناسایی شدند.یافته ها: پس از مطالعه سطر به سطر پژوهش ها، ویژگی ها در ۴ دسته «ویژگی های فردی»، «پژوهشی»، «آموزشی» و «حرفه ای» دسته بندی شدند. مولفه های ویژگی فردی در سه زیر مقوله «ویژگی های رفتاری»، «ویژگی های روانشناختی» و «اخلاق» و مولفه های «ویژگی های پژوهشی» در دو زیر موُلفه؟ « اخلاق پژوهش» و « تمرکز بر حوزه پژوهش خاص» و مولفه های «ویژگی های آموزشی» در دو زیر مولفه «یاددهی» و «یادگیری» و مولفه های «ویژگی حرفه ای» در دو زیر مولفه «مهارت های حرفه ای» و «تعاملات حرفه ای» دسته بندی شدند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ویژگی های آموزشی با توجه به اهمیت و نقش آن ها در دوره دکتری، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است و نیاز به پژوهش های بیشتری دارد. خلأهای پژوهشی نیز در تمام مقولات اصلی و برخی مقولات فرعی پژوهش، به چشم می خورد
تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اگر یک نظام بازیابی اطلاعات برای واسط ه ای کاربری خود، طراحی مناسبی داشته باشد، حوادث و اتفاقات ناخواسته و همچنین زمان مورد نیاز برای یادگیری نحوه کار با نظام کاهش می یابد و به افزایش کاربردپذیری منجر می شود. بنابراین، یافتن شیوه هایی که به توسعه بهتر بازیابی اطلاعات منجر شود، حائز اهمیت فراوانی است. پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات انجام شده است.روش پژوهش: برای انجام این پژوهش، از روش ترکیبی با طرح اکتشافی مدل توسعه ابزار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، کلیه کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با جامعه آماری 280 نفر بود که با استناد به فرمول کوکران 163 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 15 نفر از متخصصین کتابداری و اطلاع رسانی مشغول به خدمت در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که به روش غیراحتمالی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی ابزار پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عامل تأییدی استفاده گردید و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 22 و PLS 3.8 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج بخش کیفی و کمی پژوهش نشان داد که ابزار تدوین شده جهت کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات از پنج مؤلفه (وجود ابهام معنایی، سیستم های جستجوی معنایی، ابهامات ماشینی، تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات و بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی) با 30 گویه تشکیل شده است که با توجه به نتایج تحلیل عاملی، بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات بود که در 6 گویه تدوین گردید و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی بود که در 4 گویه تدوین گردید. بیشترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه ابهام معنایی و کمترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه تدوین استراتژی در سیستم های بازیابی اطلاعات بود. همچنین، نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که ابزار تدوین شده پژوهش از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده در این مطالعه می تواند به عنوان ابزار مناسبی برای سنجش کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل محتوای منابع آموزش زبان انگلیسی به کودکان براساس ویژگی های سنی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با نگاهی چندجانبه به عوامل مؤثر در یادگیری کودکان، مفاهیمی که همخوان با ویژگی های کودکان بوده است را از آموزش هَیَجامَد محور مبنا قرار داده و به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی به ارزیابی و رتبه گذاری منابع رایج آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران پرداخته است.روش شناسی: این پژوهش کمی کیفی و از نوع تحلیل محتوا و کاربردی است. بدین منظور پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن سه معیار «کاربرد حواس»، «ارتباط» و «سرمایه هیجانی حسی»، که از الگوی آموزش هَیَجامَد محور استخراج شده است، به بررسی و انتخاب بهترین منبع آموزش زبان انگلیسی به کودکان از میان چهار گزینه ی «مجموعه Family and Friends»، «مجموعه superminds»، «مجموعه First Friends» و «مجموعه منتخب کانون زبان ایران» پرداخته است. بر این اساس به جهت ارزیابی گزینه های موجود از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان یکی از بهترین روش های ارزیابی چند معیاره، استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل دلالت بر آن دارد که از میان گزینه های موردبررسی، مجموعه superminds با امتیاز نسبی41/0 بهترین گزینه برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان است. همچنین امتیاز مجموعه های Family and Friends، First Friends و کانون زبان ایران به ترتیب برابر 221/0، 207/0 و 092/0 به دست آمدند.نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش، عمده مطالب منابع مورد استفاده جهت آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران، در دو سطح ابتدایی الگوی هَیَجامَد توقف کرده و به سطوح بالای هرم هَیَجامَد نرسیده اند. در این میان سطح دیداری بالاترین و پس از آن، سطح شنیداری دومین جایگاه وسطح لمسی حرکتی نیز در رتبه سوم الگوی هَیَجامَد جای دارند. داده های پژوهش همچنین نشان می دهد که میان دو زیرمعیار ارتباط نیز توازن برقرار نیست؛ و زیر معیار ارتباط مرکز سهم بیشتری را در منابع زبان دارد. همچنین همسویی و توجه به معیار سرمایه هیجانی حسی در منابع بررسی شده، مشاهده نگردید؛ در حالی که هرگاه محتوای کتاب به افزایش سطح سرمایه هیجانی حسی فراگیر نسبت به یک موضوع بی توجه باشد، به طور ضمنی ارتباط موفق با او را نیز از دست خواهد داد.
شناسایی ابعاد و طراحی مدل مدیریت پنهان سازی دانش با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
119 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های پنهان سازی دانش انجام گرفت. پژوهش حاضر، با روش کیفی از نوع فراترکیب انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی مقالات و پژوهش هایی بود که در حیطه موضوع پژوهش بین سال های 1391-1404 و 2012-2024 انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و تمام شماری انجام شد. در این پژوهش 755 پژوهش مرتبط یافت شد که پس از بررسی، درنهایت مقالات به 255 پژوهش کاهش پیدا کرد. داده ها با استفاده از مدل استراوس و کوربین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که 555 مفهوم، 155 مقوله فرعی و 25 مقوله اصلی استخراج شد که عبارت اند از شرایط علی (عوامل سازمانی، عوامل فردی، عوامل شغلی، عوامل گروهی و عوامل دانشی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های شخصیتی، عوامل کاری، عوامل فنی و محیطی، عوامل سیاسی و عوامل فرهنگی)، شرایط مداخله گر (ویژگی های عاطفی، ویژگی های عاطفی و عوامل اجتماعی)، راهبردها (سبک رهبری، تقویت هوش، تقویت ارتباطات بین فردی، تقویت ارتباطات سازمانی، تقویت عملکرد، تقویت ارزش های اسلامی، تقویت رفتارهای داوطلبانه و اجرای مدیریت دانش) و پیامدها (شغلی، گروهی، سازمانی و فردی).
Assessing the Importance of Various Dimensions of Data Quality in Open Banking Processes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Data is considered the most crucial element in open banking processes and services. Therefore, it is necessary to pay attention to various aspects of the quality of this data in order to provide appropriate and expected services to customers. In this research, various dimensions representing different aspects of data quality were investigated in the field of open banking. This research has been conducted in two main steps: The Delphi method and the pairwise comparisons method. In the first step, various dimensions of data quality in open banking were extracted based on the Delphi method. In the next step, the importance of each of these dimensions was assessed relative to each other using the pairwise comparisons method, and the most crucial dimensions were determined. Based on the results obtained from these two methods, the significance of eleven dimensions of data quality in this field was determined. The best overall weighted averages were related to dimensions such as accuracy, accessibility, relevancy, timeliness, consistency, security, interpretability, reputation, believability, ease of understanding, and value-added, respectively. Banks and fintech companies offering open banking services can consider these dimensions when evaluating the quality of their data to enhance the provision of superior services
Information Quality and SMEs Innovative Performance: The Role of Knowledge Sharing and Business Process Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
107 - 142
حوزههای تخصصی:
In the current business environment and the post-corona era, quality information builds the foundation of knowledge sharing and facilitates business process management, and all of these play a fundamental role in the innovative performance of small and medium enterprises (SMEs). Therefore, the purpose of this research is to investigate the effect of information quality on the innovative performance of SMEs concerning the mediating role of knowledge sharing and business process management. The research method is applied in terms of the goal and the descriptive survey is in terms of the method. The statistical population of the research is 460 SMEs in Kerman, of which 210 companies were selected as a statistical sample based on Morgan’s table. The sampling method is random sampling, and the research tool is a questionnaire whose validity and reliability were confirmed. Finally, 420 questionnaires were distributed among managers and vice presidents of companies. The data was analyzed with SPSS 26 and SmartPLS 3 software. The results of the research indicate that knowledge sharing and business process management play a mediating role in influencing the quality of information on the innovative performance of SMEs. Information quality has an impact on knowledge sharing, business process management, and innovative performance of SMEs. Knowledge sharing and business process management affect the innovative performance of SMEs. SMEs should continuously improve the quality of company information, and by using this information, and through knowledge sharing and business process management, improve innovative performance.
نقش اشتراک دانش میان سازمانی در توسعه شهرهای هوشمند: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به منظور توسعه شهر هوشمند، پژوهش حاضر درصدد آن بوده است که مفاهیم، مضامین و مقوله های اشتراک دانش میان سازمانی را شناسایی نماید..روش پژوهش: این پژوهش، از نظر هدف یک پژوهش توسعه ای با ماهیت توصیفی - تحلیلی است که با رویکرد پژوهش کیفی با استفاده از روش فراترکیب (مبتنی بر هفت مرحله سندلوسکی و باروسو و روش تحلیل مضمون) انجام شد. جامعه پژوهش 49 تولید علمی معتبر بود. به منظورتحلیل داده ها، از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.یافته ها: در مجموع، 231 کد شناسایی شده در 45 مقوله فرعی، 16 مقوله اصلی و 3 مضمون دسته بندی شدند. مضمون عوامل تأثیرگذار، شامل 9 مقوله اصلی سازمان، جامعه، حکمرانی، دولت شهری، زیرساخت فنی، داده، شهر هوشمند، عوامل میان سازمانی و دانش؛ مضمون فرایندها شامل 3 مقوله اصلی مراحل فراسازمانی، درون سازمانی و میان سازمانی؛ و مضمون روش ها و ابزارها شامل 4 مقوله اصلی روش ها و ابزارهای فناورانه، انسان محور، تعامل انسان و فناوری و مرکز دانش بود.نتیجه گیری: در طراحی و پیاده سازی نظام اشتراک دانش میان سازمانی در شهر هوشمند لازم است زیرساخت ها و عوامل زمینه ای تأثیرگذار شناسایی شده، فرایندهای لازم در مراحل مختلف طراحی و اجراء شده است و در نهایت، دانش میان سازمانی از طریق انتخاب و کاربست روش ها و ابزارهای مناسب به اشتراک گذاشته شود.
سیاست گذاری مبتنی بر شواهد علمی: وضع موجود و راهکارهای بهبود در کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سیاست گذاری مبتنی بر شواهد پژوهشی یکی از رویکردهای مدیریتی است که بر مبنای حرکت از طیف کاملاً شهودی و ناخودآگاه به سمت طیفی علمی و در نظر گرفتن تمامی ظرفیت های سازمانی استوار است. بدیهی است که بخش عمده ای از این شواهد علمی از طریق مؤسسات دانشگاهی و مراکز پژوهشی به دست می آید. بسیاری از کشورهای جهان، مؤسسات و انجمن های علمی بسیاری را تأسیس می کنند و طیف گسترده ای از محققان را برای تجزیه وتحلیل و ارزیابی نتایج تحقیقات دانشگاهی به کار می گیرند تا بتوانند برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های سازمانی خود را با جدیدترین یافته های علمی همسو سازند. براین اساس، هدف پژوهش حاضر نیز بررسی این مسئله بود که چگونه می توان بین تصمیم گیری و سیاست گذاری های سازمان اسناد و کتابخانه ملی با شواهد علمی و پژوهشی پیوند برقرار کرد، موانع احتمالی کدام است و چگونه می توان بر آن ها فائق آمد.روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با روش پیمایشی تحلیلی انجام پذیرفت. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در قالب پرسشنامه با پرسش های باز و بسته طراحی شد. جامعه پژوهش و حجم نمونه از میان کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی به صورت هدفمند انتخاب شد، به طوری که حداقل دارای 15 سال سابقه کار و دارای تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا باشند. با این پیش فرض که هم به لحاظ تجربه، نیمه کاری خود را در سازمان طی کرده و بتوانند ارزیابی بهتری از شرایط موجود ارائه دهند و نیز حداقل یک کار پژوهشی به ثمر رسانده باشند از این نظر، 198 نفر واجد شرایط فوق بودند. 164 نفر حاضر به همکاری شدند و به پرسش ها پاسخ دادند. برای سنجش روایی، پرسشنامه در اختیار پنج نفر متخصص کتابداری و نیز متخصصان حوزه مدیریت و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد قرار گرفت. برای سنجش پایایی نیز تعداد 35 پرسشنامه بین جامعه موردبررسی توزیع و جمع آوری و سپس با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (85%) پایایی پرسشنامه سنجیده شد. در تجزیه وتحلیل ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف (k-s)، t تک متغیره و همچنین برای رتبه بندی موانع از آزمون فریدمن استفاده شد.یافته ها: کارکنان بر این اعتقاد بودند که استفاده از داده ها و یافته های پژوهشی برای تصمیم گیری و برنامه ریزی در بخش های تخصصی سازمان در حد بالا (25/4 در مقیاس 5) لازم و ضروری است. آن ها برای حل مسائل کاری که تاکنون با آن مواجه بوده اند بسیار زیاد (4 از 5) به استفاده از دستاوردهای پژوهشی نیاز پیداکرده اند و براین اعتقادند که کاربست شواهد پژوهشی می تواند کارایی آنان را در انجام فعالیت های تخصصی به مقدار زیاد ارتقا بخشد؛ اما از سوی دیگر، کاربست شواهد پژوهشی را در تصمیم های کلان سازمانی کمتر از حد متوسط ارزیابی کرده اند.نتیجه گیری: برنامه ریزان و مدیران علاقه مند به اجتناب از شکست های عمده در تصمیم ها و برنامه های خود باید توجه بیشتری به کاربست شواهد علمی و پژوهشی داشته باشند تا بتوانند دانش و آگاهی خود را از پیامدها بهبود بخشند و عدم قطعیت و ریسک آن را در حوزه کاری خود کاهش دهند.
امکان سنجی پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی در کتابخانه های عمومی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت بازاریابی و روابط عمومی در کتابخانه ها و فقدان جایگاه رسمی از یک سو و تدوین استاندارد جدید کتابخانه های عمومی ایران، هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان درباره امکان پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران بود. روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری مشتمل بر مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان (196 نفر) بود. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 127 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار آماری SPSS V.26 استفاده شد. یافته ها: میانگین امکان پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران از دیدگاه مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان، پایین تر از حد میانگین (3) بود و اختلاف میانگین مشاهده شده نیز معنادار است. میانگین مؤلفه های برنامه ریزی، ارزیابی و پشتیبانی نیز همگی پایین تر از میانگین فرضی بود که نشان از وضعیت نامناسب امکان پیاده سازی این مؤلفه ها در کتابخانه های عمومی استان اصفهان دارد. بین نظرات مسئولان کتابخانه های عمومی بر پایه متغیرهای جمعیت شناختی جنسیت، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، شهرستان محل خدمت و سابقه خدمت درباره امکان پیاده سازی این استاندارد تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تاکنون پژوهشی درباره استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران انجام نشده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند دستیابی به وضعیت مطلوب را در حوزه بازاریابی و روابط عمومی به منظور جذب مخاطب و تسهیل روابط با جامعه مخاطب بالفعل و بالقوه محقق کند.
کاربرد مترادف ها در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا بر مبنای ابزار واژگانی فارس نت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترادف یا هم معنایی از ویژگی های مهم زبان های طبیعی است. ازآنجاکه یک مفهوم واحد ممکن است با دو یا چند شکل واژگانی بیان شود و معلوم نیست کدام شکل واژگانی بازگوکننده یک مفهوم واحد در سامانه بازیابی مورد جستجو قرار خواهد گرفت، سامانه باید بتواند از همه مترادف های یک مفهوم به مدرکی که مفهوم در آن موردبحث قرارگرفته ارجاع دهد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت به کارگیری مترادف های سرعنوان های گزیده/ اصطلاحات مرجح را در ساخت سرعنوان های ناگزیده/ اصطلاحات نامرجح در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه فرهنگی فارسی «اصفا»، در تطبیق با فارس نت، به عنوان منبع واژگانی جامع زبان فارسی، انجام شد.روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و از جنبه روش شناسی، تحلیل محتوا بود و از فنون متن کاوی و پردازش زبان طبیعی برای سنجش میزان کاربرد مترادف ها در هر دو واژگان کنترل شده با سنجش شباهت دو گروه داده استفاده کرده است. ۳۲۷۰ سرعنوان موضوعی و ۲۰۲۰ اصطلاح اصلی به صورت هدفمند از دو منبع سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا، به عنوان دو مجموعه واژگان کنترل شده مورداستفاده در تدوین کتابشناسی ملی ایران، انتخاب شد. سرعنوان های ناگزیده، اصطلاحات نامرجح مربوط به هر سرعنوان/ اصطلاح اصلی و مترادف های هر یک از فارس نت نیز استخراج شد. پایایی با تکرار استخراج بخشی از سرعنوان ها/اصطلاحات توسط پژوهشگر دوم با شباهت ۶۱۸/۰ و ۷۰۶/۰ از بازه میان صفر تا ۱ به ترتیب برای سرعنوان ها و اصطلاحات به دست آمد. با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون شباهت میان هریک از دو دسته داده سرعنوان های ناگزیده و اصطلاحات نامرجح با مترادف های سرعنوان ها/ اصطلاحات اصلی مربوط به آن ها در فار س نت با سنجه کسینوس شباهت اندازه گیری شد.یافته ها: در نمونه گرفته شده از سرعنوان های موضوعی فارسی،2561 سرعنوان اصلی (78/3 درصد) دارای سرعنوان ناگزیده بوده اند که به سرعنوان گزیده ارجاع می دهد. 2316 سرعنوان اصلی (70/8 درصد) نیز دارای مترادف در فارس نت بوده اند. نمره شباهت میان سرعنوان های ناگزیده و مترادف های سرعنوان اصلی مربوط به هر یک ۱۲۵/۰ به دست آمد که نشان از شباهت پایین آن هاست. همچنین در نمونه گرفته شده از اصطلاح نامه اصفا، 545 اصطلاح (حدود 27 درصد) دارای اصطلاح ارجاعی نامرجح بوده اند. 1376 اصطلاح (68 درصد) از این اصطلاحات نیز دارای مترادف در فار س نت هستند؛ یعنی تعداد 1475 اصطلاح (73 درصد) فاقد اصطلاح نامرجح (که ارجاع به اصطلاح اصلی می دهند) بوده اند. نمره شباهت میان اصطلاحات نامرجح در اصطلاح نامه اصفا و مترادف های اصطلاح اصلی مربوط به هر یک 131/0 به دست آمد که نمره پایینی است. نتیجه گیری: در سرعنوان های موضوعی فارسی تقید بیشتری در ساخت و به کارگیری ارجاعات موضوعی دیده می شود، ولی در هر دو واژگان کنترل شده تعداد کمی از سرعنوان ها و اصطلاحات ارجاعی (ناگزیده و نامرجح) از میان مترادف های مفاهیم در زبان فارسی انتخاب شده اند. این پژوهش معرفی مترادف های عبارت ها را برای همه کاربران، ازجمله فهرست نویسان و متصدیان ساخت مستندات موضوعی، چه هنگام جستجوی مفاهیم و چه در ساخت اصطلاحات توصیه می کند، چراکه می تواند به بهبود وضعیت بانک های مستند موضوعی و درنهایت تجربه متکامل تر کاربر در جستجوی موضوعی و بازیابی منابع کمک کند.
نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز آلتمتریک پژوهش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگارش به زبان ساده در همه جوامع، از جمله جوامع علمی، توصیه می شود و پژوهشگران همواره تشویق می شوند که یافته های پژوهشی و نوشته های خود را ساده بنویسند. اصول ساده نویسی متنوع و متفاوت هستند، و یکی از این اصول به کار بردن واژگان ساده است. به گفته دیگر پژوهشگران تشویق می شوند که در نوشته های خود کمتر از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها بهره گیرند و به جای آن از واژگان ساده و همه فهم استفاده کنند. با این حال، روشن نیست که آیا ساده نویسی می تواند افزایش تأثیر آثار پژوهشی را به دنبال داشته باشد یا خیر. این پژوهش برای پاسخ به این مسئله برخی از مقاله های مجله «زبان شناسی کاربردی» (Applied Linguistics) را انتخاب و بررسی کرد. از این رو، هدف اصلی پژوهش کنونی آگاهی از نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) مقاله های پژوهشی مجله انگلیسی «زبان شناسی کاربردی» بود.
روش پژوهش: این پژوهش در دو گام کلیدی انجام شد. (1) تحلیل محتوای مقاله های علمی از دیدگاه میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها؛ و (2) استخراج داده های در پیوند با میزان اثرگذاری مقاله های علمی، یعنی شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها، و مقایسه این داده ها با میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها. مقاله هایی از مجله «زبان شناسی کاربردی» نخست به شکل هدف مند و سپس به شکل تصادفی گزینش شدند. برای شناسایی میزان واژگان دشوار آنها از نرم افزار «مکس کیودی ای» و برای شناسایی میزان تأثیرگذاری آنها از پلتفرم «دایمنشنز» بهره برداری شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که بیشترین نسبت آوردن واژگان دشوار در مقاله های بررسی شده میزان 76/1 و کمترین میزان 15/0 است. به گفته دیگر، در دشوارترین مقاله (از میان نمونه پژوهش) در هر هزار واژه نزدیک به 18 واژه دشوار بوده اند. از سوی دیگر، میانگین «نرخ استنادی زمینه علمی» برای مقاله های گزینش شده پیرامون 24 بوده است. نتایج آزمون های آماری نشان دادند که میان میزان استفاده از واژگان دشوار در مقاله ها و شمار استنادها/ امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها رابطه معکوس برقرار است، اما این رابطه از دیدگاه آماری معنادار نیست و بر این اساس نمی توان فرضیه های پژوهش را تأیید کرد.
نتیجه گیری: پژوهش کنونی نشان داد که ارتباط معناداری میان ساده نویسی و اثرگذاری و توجه به آثار دانشگاهی وجود ندارد. پس، نمی توان ادعا کرد که هرچه متون دانشگاهی ساده تر باشند بیشتر به آنها توجه می شود. اگرچه، از دلایل برقرار نبودن این رابطه می تواند رفتار استنادی پژوهشگران باشد که می تواند تحت تأثیر متغیرهای فراوانی قرار گیرد. با آنکه ارتباط میان ساده نویسی و اثرگذاری آثار علمی معنادار نیست، اما این مسئله نباید پژوهشگران را از ساده نویسی باز دارد، چرا که به شکل قطعی می توان گفت که آثار ساده تر آسان تر درک و دریافت می شوند و کاربران گسترده تری نسبت به آثار دشوارتر دارند.
ارزیابی وضعیت نشریات علمی رتبه الف کمیسیون نشریات بر اساس شاخص های مورد نظر پایگاه های اسکوپوس و وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایه سازی نشریات علمی در پایگاه های معتبر بین المللی مانند «اسکوپوس» به دلایلی همچون اثربخشی در افزایش رؤیت پذیری نشریات علمی و همچنین ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی، امروزه به عنوان یکی از سیاست های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) محسوب می شود؛ سیاستی که با تعیین شاخص های ارزیابی و رتبه بندی نشریات آغاز و با برگزاری کارگاه های آشنایی با نمایه سازی ادامه و در نهایت، به نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر ختم می گردد. در این مسیر توجه به حمایت مالی جهت نمایه سازی نشریات، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و شاید بتوان از آن به عنوان یکی از ارکان اصلی و ضروری در موضوع نمایه سازی نشریات نام برد.
در این تحقیق که در 9 تیرماه 1403 انجام شد، ضمن بررسی شاخص های به کاررفته در ارزیابی نشریات و همچنین معیارهای اصلی مورد نظر پایگاه های معتبر جهت نمایه سازی نشریات، 347 نشریه دارای رتبه «الف» و «بین المللی» کمیسیون نشریات علمی وزارت «عتف» مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به بررسی معیارهای پذیرش نشریات جهت نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر، در نهایت، 20 شاخص کیفی تعیین و این نشریات بر اساس ارزش وزنی شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج بررسی ها نشان داد که در حد فاصل سال های 1400 تا 1401 تعداد نشریات دارای رتبه «الف» و «بین المللی» رشد قابل توجهی داشته اند. نتایج ارزیابی بر اساس گروه های آموزشی نیز نشان داد که عمده نشریات دارای رتبه «بین المللی» در گروه علوم پایه و عمده نشریات دارای رتبه «الف» در گروه علوم انسانی قرار داشتند. همچنین دامنه کلی امتیازات کسب شده نشریات بین 44/0 تا 21/1 بوده است. این در حالی است که دامنه امتیازات کسب شده برای نشریات با نمایه «اسکوپوسی» بین 5/0 تا 21/1 بود. نتایج حاکی از آن بود که 161 نشریه فاقد نمایه، و 231 نشریه دارای نمایه در پایگاه تخصصی بودند. نتایج همچنین نشان داد که مقالات بیشتر نشریات دارای کد DOI بودند.
در مجموع، نداشتن عضو هیئت تحریریه بین المللی، نداشتن نمایه در پایگاه های تخصصی و دواج، نداشتن عضویت در پایگاه COPE، تکمیل نبودن اطلاعات اعضای هیئت تحریریه، تأخیر در انتشار (در برخی موارد)، نداشتن مقاله از نویسندگان سایر کشورها، و کامل نبودن توضیحات راهنمای نویسندگان از جمله مشکلات عمده نشریات گروه «الف» بوده است. حمایت مالی هدفمند از نشریات در کنار نظارت بر اِعمال استانداردسازی نشریات و در نهایت، برگزاری مستمر کارگاه های آموزشی می تواند ضمن ایجاد انگیزه برای نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر بین المللی، زمینه ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی را فراهم سازد