فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۴ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۲۳۹-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحب نام و پرکار در زمینه ادبیات داستانی به ویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبه پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان می دهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمان های جنایی او بوده است؛ به طوری که با مقایسه تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده می توان به بسیاری از مؤلفه های مشترک در زمینه ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نه تنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیت پردازی بلکه حتی در انتخاب پی رنگ برخی داستان ها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را می توان از طریق مقایسه متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیده اند در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با شیوه اسناد کتابخانه ای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.
تحلیل تعاملات کنش گران روایت زال و رودابه از منظر نظام های معنایی چهارگانه لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
108-65
حوزههای تخصصی:
گذر از نشانه شناسی روایی کلاسیک ساختارگرا با دیدگاهی متن محور و معناهای تعینی به سمت نشانه معناشناسی، درواقع گذر از کنش و برنامه مداری به سمت تعامل است. در نشانه شناسی کلاسیک ساختارگرا، معنا در جریان روایت صرفاً از طریق کنش و برنامه ازپیش تعیین شده در جهت کسب ابژه ارزشی توسط کنشگر شکل می گیرد. اما در نشانه معناشناسی، معنا از طریق ایجاد رابطه حسی ادراکی با پدیده ها شکل می گیرد و از طریق تعامل با دیگری یا هم سوژه ادراک می شود. چنین معنایی صرفاً با نظام های معنایی نشانه شناسی روایی کلاسیک یعنی نظام معنایی کنشی و مجاب سازی قابل بررسی نیست. لذا اریک لاندوفسکی نظام های معنایی تطبیق و تصادف، را به عنوان مکمل دو نظام قبل مطرح کرد. پژوهش حاضر به شرح وتحلیل تعاملات بین شخصیت های داستان زال و رودابه در قالب این چهار نظام معنایی می پردازد. مسئله پژوهش این است که چه عکس العمل ها و کنش هایی نشان از پای بندی کنشگران به نظام های معنایی لاندوفسکی دارد. مشخص شد که در مواجهه کنشگران با چالش های ایجادشده در متن روایت، برخی از شخصیت های در ابتدا از یک نظام معنایی خاص تبعیت می کنند، اما در میانه روایت به سمت استفاده از دیگر نظام ها متمایل می شوند. اما برخی دیگر، همچنان پای بند به یک نظام معنایی باقی می مانند. دیگر یافته جدید در بررسی کنش ها و تعاملات شخصیت های این روایت، ترسیم گذر از نظام روایی کلاسیک مبتنی بر کنش و برنامه به سمت نشانه معناشناسی مبتنی بر تعامل است. به عبارتی دیگر، گذر از روایت کلاسیک به سمت روایت مدرن است که درنهایت هم آیی بین شخصیت های این روایت در جهت تحقق عشق پرچالش زال و رودابه را رقم می زند.
زبان بدن و پیامدهای آن در داستان های کوتاه جویس کارول اوتس (تحلیلی گفتمانی)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
65 - 84
حوزههای تخصصی:
جویس کارول اوتس داستان های کوتاه متعددی درباره بدن نوشته است. او بدن انسان را در تمام اشکال و شرایط مختلف به تصویر کشیده است .اگرچه با بدن به عنوان مرد یا زن، سیاه پوست یا سفید پوست، سالم یا بیمار و قوی یا ضعیف به صورت متفاوتی رفتار می شود، اما هر کدام به شکلی در معرض درد هستند. تفاوت ها در بدن شامل بدن های آسیب دیده و رنج دیده، بدن های بیمار، بدن های جنسیتی شده، بدن های در حال تولید مثل و بدن های تغییر شکل یافته می شود. هدف این تحقیق این است که نشان دهد اوتس تا چه حد در بازنمایی بدن ها بر اساس واقعیت موفق بوده است و در داستان های کوتاه خود بیشتر به چه نوع بدن هایی توجه دارد. او برای هر نوع از بدن که معرفی می کند شواهدی ارائه کرده است و این مطالعه به جزئیات داستان ها پرداخته است تا شواهد را برجسته کند و آن ها را با واقعیت و نظریه های علمی تطبیق دهد. برای این پژوهش از مجموعه داستان های کوتاه اوتس در دوره های زمانی مختلف استفاده شده است تا نگاهی اجمالی به آثار او در دوره های مختلف کارش داشته باشیم، نه صرفاً در زمان یا مجموعه ای خاص. مجموعه های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتند از: من کسی نیستم که بشناسی (۲۰۰۵)، شوهر عزیز(۲۰۱۰)، شوره زار (۲۰۱۰)،دوشیزه ی ذرت (۲۰۱۱)، کوکب سیاه و رز سفید (۲۰۱۲)، دوست داشتنی، تاریک، عمیق. (۲۰۱۴) و منطقه ی جرم خیز (۲۰۱۴).
مرگ، موقعیت و موقعیت های مرزی در شعر معاصر ایران؛ مطالعۀ موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۴۱-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم از گرایش های فلسفی مهم معاصر است که به طور گسترده در ادبیات نیز بازتاب یافته است و موقعیت، وضعیت های مرزی و مرگ از مفاهیم عمده اگزیستانسیالیستی هستند. در این مقاله بازتاب این سه مفهوم اگزیستانسیالیستی در اشعار شمس لنگرودی بررسی شده است. نتایج و شواهدِ مثالِ متعدد حاکی از آن است که اولاً، هر سه مفهوم عمده وجودی بازتاب زیادی در اشعار این شاعر داشته اند؛ ثانیاً، انعکاس این مفاهیم از مجرای منطق هنری و تمهیدات شعری بوده است؛ و ثالثاً، رویکردهایی در این میان پررنگ تر بوده اند. چهار زیرشاخه را در بین اشعارِ منعکس کننده مرگ می توان بازشناخت که به ترتیبِ بسامد بیشتر عبارت اند از: ۱. مرگ فروپاشنده، پایان دهنده و نابودگر؛ ۲. مرگ، یک واقع بودگی و یک وضعیت مرزی؛ ۳. مرگ و دل شوره آن؛ ۴. مرگ و بیهودگی و یأس. در میان وضعیت های مرزی، وضعیتِ رنج بردن حضوری قابل توجه در اشعار دارد. شاعر در بازتاب این مفاهیم وجودی، دیدگاه های متنوعی در نظر داشته است و بنابراین رویکرد اگزیستانسیالیستی اشعار انطباق کامل با متفکری خاص ندارد.
التغیرات الدلالیه للکلمات العربیه المستعاره فی الفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
75-95
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی واژه های بسیاری را از عربی قرض گیری کرده است. این واژه ها در فارسی افزون بر تغییرات آوایی و واجی برای سازگارشدن با نظام آوایی فارسی، تغییرات معنایی نیز نموده اند، به طوری که در مواردی معنای فارسی آنها در تضاد با معنای عربی قرار گرفته است. مطالعه ی تغییرات وامواژه ها عمدتاً بر تغییرات آوایی و واجی بوده و به تغییرات معنایی چندان پرداخته نشده است. تغییرات معنایی در گذار زمان صورت می گیرد و بنابراین مطالعه و بررسی آن ها لازم است به روش در زمانی انجام شود. مقاله ی حاضر کوششی است برای تبیین معنی شناختی تغییرات معنایی شماری از وامواژه های عربی در فارسی و نشان دادن تفاوت معنایی آنها با معنای عربی که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. از میان انواع تغییرات معنایی پنج تغییر، یعنی، تضاد معنایی، تخصیص معنایی، توسیع معنایی، تنزل معنایی و ترفیع معنایی در شماری از واژه ها مورد بررسی قرار گرفته است.
تروما و روایت درمانی در رمان خانه ارواح از ایزابل آلنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۶۳-۳۳
حوزههای تخصصی:
از کارکردهای آثار ادبی به ویژه رمان روان درمانگری است. روان شناسان بسیاری به آثار ادبی روی آورده و شخصیت ها و کنش و واکنش هایشان را از این حیث بررسیده اند. تروما یکی از مشکلات روانی آدمی بر اثر حادثه است و به هر گونه ضربه روحی گفته می شود که ناراحتی، استرس و ازدست رفتن احساس امنیت را درپی داشته باشد. جودیت هرمان در نظریه روایت درمانی خود معتقد است شخص درگیر تروما، هوشیاری خود را ازدست می دهد و قادر به یادآوری جزئیات نیست یا به عمد به فراموشی روی می آورد و حتی به سوگواری نیز نمی پردازد. درمان تنها با روایت کردن واقعه و سپس پذیرش و بازگشت به زندگی عادی ممکن است مؤثر باشد. در این مقاله رمان خانه ارواح اثر ایزابل آلنده، که در قالب شرح حال خانواده ای به وجه نمادین اوضاع آن کشور تصویر می شود، از منظر تروما و روایت درمانی هرمان بررسی شده است. پرسش اصلی مقاله این است که شخصیت های این داستان با چه تروماهایی مواجهند و برای رهایی از آن چگونه عمل می کنند؟ هدف این است که ظرفیت های این رمان در تصویر تروما در قالب رمان نشان داده شود. نتایج نشان می دهد که با مشخص شدن تروماهای اشخاص داستان از طریق گفت وگوها و کنش و واکنش هایشان و نیز گفتار دانای کل رنج های روانی و بهبود آن ها در قالب روایت و خاطره درمانی نشان داده می شود. روایت کردن تروماهای شخصیت های داستان، سرانجام به رهایی آن ها از درد و رنج منجر می شود. در این داستان سه مرحله درمان یعنی ایمنی، یادآوری و سوگواری، و تماس مجدد با زندگی عادی در زندگی شخصیت های داستان دیده می شود.
تطور مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۲۰۹-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
رشته ادبیات در دانشگاه های معتبر دنیا با سرفصل هایی به روز و کاربردی پیش می رود. دانشگاه در عصر جدید به نهادی تبدیل شده است که بر کارآفرینی، تولید فکر، نوآوری، ایده محوری و خلاقیت محوری، استفاده از ظرفیت های بینارشته ای و برخوردار از تفکری در تعامل با جهان تأکید دارد. در این میان رشته دانشگاهی ادبیات نیز در بسیاری از دانشگاه های پیشرفته در تلاش است خود را به رویکردهای جدید دانشگاه نزدیک کند؛ موضوعی که بررسی سرفصل های ادبیات در این دانشگاه نمایانگر آن است. با وجود این، این دانشگاه ها همچنان به دنبال کسب مشروعیت آکادمیک بیشتری هستند. بحث هایی که از 150 سال پیش در زمینه هایی همچون تعریف ادبیات به مثابه رشته ای آکادمیک و ماهیتِ علمیِ پژوهش های ادبی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد. استین هاوگم اولسن استاد ادبیات انگلیسی و نویسنده کتاب ها و مقالات زیادی در مجلات معتبر جهان در زمینه فلسفه ادبیات، زیبایی شناسی ادبی و ... است. او در این مقاله بر آن است که سیرِ تطور «مطالعات ادبی» را بررسی کند و این بحث را از گفت وگوهایی که در دهه 1880 در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج در زمینه ماهیتِ آکادمیک رشته ادبیات و نقد ادبی آغاز شد تا دهه های اخیر دنبال می کند. تأکید مقاله اولسِن بر این است که مطالعات ادبی اگر بخواهد به دنبال کشف معنای آثار ادبی باشد، این معنا را از هر راهی با هر نظریه ای بخواهد به دست بیاورد، درنهایت چیزی است که هر خواننده خوبی می تواند انجام دهد.
گفتمان بوم گرایی در آثار علی اشرف درویشیان (مطالعه موردی: مجموعه داستان های آبشوران و همراه آهنگ های بابام)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 129
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرایانه جزو نظریه های ادبی است که در چند سال اخیر در ایران موردتوجه قرار گرفته است. این نقد به بررسی چگونگی تعامل انسان با محیط زیست می پردازد؛ که این شیوه تعامل به صورت ضمنی، حاوی گفتمان خاصی است که نویسنده یا راوی با استفاده از بافت موقعیتی، کلامی و پیشینه تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی داستان یا حادثه ای، آن را به مخاطب انتقال می دهد. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های بوم گرایانه علی اشرف درویشیان در دو مجموعه داستان «آبشوران» و «همراه آهنگ های بابام» پرداخته شده است. در آثار واقع گرایانه درویشیان، طبیعت تنها مکان بروز حوادث تلقی نمی شود؛ بلکه به عنوان بستر و زمینه اصلی داستان، خود عامل پیشبرد حوادث است و به طور مستقیم بر شخصیت ها اثر می گذارد و همچنین به طور متقابل تحت تأثیر انسان ها و تصمیمات آن ها قرار می گیرد. ارتباط دو سویه طبیعت و زندگی طبقه فرودست به نحو بارزی درویشیان را تحت تأثیر قرار داده بود. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل معنایی است که در دو مجموعه داستان آبشوران و همراه آهنگ های بابام در پیوند با طبیعت دیده می شود؛ بنابراین، ذیل عناوین «ایدئولوژی و گفتمان»، «گفتمان و قدرت» و «گفتمان های مخرب و گفتمان های دوپهلو»، به ارتباط طبیعت با انسان در آثار درویشیان پرداخته شد. تفسیر موارد ذکرشده نشان از آن دارد که زیست بوم و گفتمان بوم گرایانه نقش بسیار زیادی در شکل گیری واقعیت و طرز تلقی آن، نام گذاری ها، ایدئولوژی و سلطه آن بر مردم فرودست دارد.
گفتمان روایی در داستان (کانونی سازی در داستان صد احساس پنهان اثر امی تن)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه روایت ژرار ژنت، در هر داستانی دو پهنه داستانی و گفتمانی وجود دارد. پهنه داستانی به رویدادها و پهنه گفتمانی به تصویر آن رویدادها در متن روایت بستگی دارد. شخصی که روایت می کند، راوی است و شخصی که آن تصویر را در دنیای داستانی می بیند، شخص کانونی ساز است. مسأله روایت دائمی است اما کانونی سازی موقتی است. با کانونی سازی، شخصیت داستان، شخصیت های دیگر را مشاهده کرده و به ایده های با ارزشی پی می برد که درک او را عمیق تر می کند. در داستانی که روایت گر، اول شخص است، راوی با صدای خاصی رفتار شخص کانونی را باز می گوید تا درک او را از طریق کانونی سازی های درونی و بیرونی آشکار کند. در داستان صد احساس پنهان، اولیویا، راوی اول شخص و شخص کانونی است. بنابراین، راوی و شخص کانونی بر هم انطباق دارند. او صد احساس پنهان کوان، خواهر ناتنی اش را از طریق تجربه و تک گویی درک و بازگویی می کند. مقاله حاضر دیدگاه جدید از کارکرد روایت در کانونی سازی را با در نظر گرفتن نظریه روایت ژنت بررسی می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه راوی ساختار داستان را از طریق کانونی سازی اولیویا که درک خود را با خواننده به اشتراک می گذارد، پایه گذاری می کند؟ ضمن اینکه روش انجام پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی است.
ملامح المدینه فی روایات غاده السمان وغزاله علیزاده: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
29-55
حوزههای تخصصی:
اعتمدت هذه الدراسه المقارنه منهجَ المدرسه الأمریکیه، التی ترکز علی نقاط التشابه والاختلاف ((similarity and contrast بین الأعمال الأدبیه، کما وجّهت اهتمامها إلی النص الأدبی بعد أن أهمل فی زحمه البحث عن الصلات التاریخیه بین الآداب. وشملت الدراسه روایات غاده السمان کلها وهی: "بیروت 75"، و"کوابیس بیروت"، و"لیله الملیار"، و"الروایه المستحیله – فسیفساء دمشقیه"، و"سهره تنکریه للموتی"، کما تناولت روایات "غزاله علیزاده" جمیعها وهی : "بیت الإدریسیین"، و"لیالی طهران".وحاولت الدراسه الإجابه لهذا السؤال: ما هی الملامح البارزه للمدینه فی روایات غاده السمان و غزاله علیزاده؟ فرأینا أن الکاتبتین اهتمتا برسم الصوره العلنیه والمخفیه لمدینتی بیروت وطهران فی روایاتهما، وقامتا بنقد مسار تحدیث المدینه فی البلدان العربیه وإیران، حیث تغیرت تضاریس المدینه فی البلدان المذکوره تغیراً سلبیاً وتشوهت الطبیعه فیها وزُرعت بدلا منها الأبنیه الإسمنتیه. وأوضحت الکاتبتان فی محاوله لتجسید حفریات الإنسان فی المدینه، مدی الآثار السلبیه التی تترکها الأحداث الکبری مثل الحرب والثوره فی المدینه، حیث یحل فی المدینه الدمار والفوضی.
نسبه الأسلوب الأدبی والأسلوب العلمی فی القصیده العمودیه المعاصره (دراسه نماذج من شعر جاسم الصحیِّح وعارف الساعدیّ فی ضوء معادله بوزمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
57-74
حوزههای تخصصی:
برز النقد الشکلی کواحد من الاتجاهات التی رکّزت علی تحلیل لغه العمل الأدبی. فأولَی عنایته لدراسه القضایا المتعلقه بلغه الأدب عامه ولغه الشعر خاصه. والأسلوبیّه الإحصائیه من أهم مدارسه النقدیه التی تدرس النصوص من خلال الإحصاء. والبحث الحاضر محاوله لدراسه أدبیِّهِ القصیده العمودیه المعاصره وربطها بالقضایا المعاصره من خلال الأسلوبیه الإحصائیه. فاعتمد الباحثون علی المنهج الوصفی التحلیلی الإحصائی، متّخذین معادله بوزیمان فی معرفه نسبه الأفعال إلی الصفات دلیلاً بغیه الوصول إلی مراد البحث. وبعد أن تم اختیار شاعرَین من کبار شعراء القصیده العمودیه المعاصره، وهما جاسم الصحیّح من المملکه العربیه السعودیه، وعارف الساعدی من العراق، استُخرج 600 کلمه من کلمات کلّ منهما لتدرس فی ضوء معادلهبوزیمان. وبعد دراسه المفردات، توصّل البحث إلی أنَّ عیّنه الصحیّح تتمتّع بنحو (85%) من الأسلوب الأدبی، وعیّنه الساعدیّ تتمتّع بعاطفه أقلّ من الصحیّح بقلیل، وهی (82%). فالعیّنتان من الشعر الفصیح. والشاعران رَجُلان. وذلک ما یحافظ علی قله نسبه الاختلاف بینهما. لکن غرض الصحیّح الغزل جعل شعره یتقدّم بانفعال نسبی علی شعر الساعدی. فإنّه لم یتطرّق فی شعره إلی غیر الخیال والغزل والتشبیب. لکنّ الساعدی حاول أن یرسم فی شعره لوحه تضمّ قضایا العراق، ومعاناه الشعب، وآثار الحروب. ووقوفه بین الماضی والحاضر، جعل نسبه الأفعال فی شعره ترتفع لتقترب من نسبه الأفعال عند الصحیّح.
صوره الإنسان فی قصائد أبی تمام من منظور علم الدلاله المعرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
61-88
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی 200 بیت از مجموعه اشعار ابوتمام از منظر معناشناسی شناختی به طور عام و با محوریت استعاره های تشخیصی به طور خاص می پردازد تا به تصویر انسان که در پوشش تشخیص پردازش شده است، دست یابد. داده های پژوهش حاکی از آن است که استعاره های تشخیصی در دیوان ابوتمام در وهله اول به دو دسته تقسیم می شوند: استعاره هایی که ماهیت مفهومی دارند و استعاره هایی که صرفا لغوی هستند. استعاره های هستی شناختی تشخیصی به طور عمده به مفهوم روزگار و زیر مجموعه آن اختصاص داده شده است و خود نیز بر دو استعاره مفهومی الحیاه شیء ثمین و الحیاه رحله بنا شده اند. بنا بر استعاره الحیاه شیء ثمین، روزگار یک دزد است که گاهی با زور و گاهی در لباس دوست دست به سرقت می زند. ابوتمام استعاره الدهر سارق را در سه سطح مختلف پردازش کرده است. و بر اساس استعاره الحیاه رحله روزگار و گذر زمان راهنمای سفر است که رسسیدن به مقصد را به مسافران گوشزد می کند. استعاره های تشخیصی صرفا زبانی ارتباط مستقیم با تجربه زیسته، شرایط زندگی و استعداد ذاتی ابوتمام دارد. وی به منظور رفع تنهایی و انزوا، اعتلا بخشیدن به برخی مفاهیم و موضوعات و برجسته سازی قدرت خیال خود به ابداع این استعاره ها پرداخته است. استعاره مفهومی الدوام صله القرابه در استعاره هایی که از تنهایی شاعر نشأت گرفته اند، به وضوح به چشم می آید.
بررسی و تحلیل مفهوم قدرت در تراژدی آنتیگونه
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مفهوم «قدرت» در تراژدی آنتیگونه بر مبنای نظریه گفتمانی فرکلاف پرداخته است. بررسی های زبانی و گفتمانی نشان می دهد که قدرت به عنوان یک گفتمان مسلط در ساختار بیرونی و درونی این تراژدی تأثیرگذار بوده است. در این تحلیل با توجه به سه رویکرد توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص شد که در سطح توصیف: 1. واژگان ساختار سلسله مراتبی دارند. 2. بیشترین وجه افعال، امری است. 3. در نظام نوبت گیری، شخصیت فرادست به عنوان فرمانروا، بیشترین دیالوگ ها را به خود اختصاص داده است. 4. از نظر لحن کلام، لحن توبیخ آمیز و کنشی در تقابل با لحن ضعیف، التماسی و شکایت آمیز قرار گرفته است. در سطح تفسیر، گفتمان «قدرت متمرکز» با طرح مؤلفه هایی چون برقراری نظم و امنیت، حفظ قانون، پاسداشت میهن، قدرت را طبیعی سازی کرده است و گفتمان های خُرد را به حاشیه رانده و زمینه را برای تثبیت کلان گفتمان قدرت آماده کرده است. در سطح تبیین به عنوان یک فرایند اجتماعی، عواملی چون گذار از نظام کهنه به نو، تقابل پادشاهی و دموکراسی، تقابل زن و مرد در نظام مردسالاری، زمینه ساز شکل گیری این تراژدی بوده اند؛ در واقع گفتمان حاکم توانسته است با انتقال مجازات از یک فرد فرادست به فرودست، فضا را به سمت تراژدی سوق دهد و از این طریق کارسازی خود را نشان دهد.
پاگشایی مواجهه با مرگ در داستان «فال خون» داوود غفارزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
87-43
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها و آیین ها از عناصر بنیادین زیست و فرهنگ بشری اند که آرزوها و هراس های آدمی را بازتاب می دهند. مواجهه با مرگ و مرگ آگاهی یکی از بنیادی ترین درون مایه های اسطوره ای و آیین های آن است. از برجسته ترین قالب هایی که می تواند محملی برای درون مایه های اسطوره ای و آیینی ازجمله مرگ آگاهی قرار گیرد، روایت های داستانی معاصر است. نوشتار حاضر براساس رویکرد اسطوره شناسی، با روشی توصیفی تفسیری و با هدف آشکارگی تأثیر درون مایه مواجهه با مرگ و رسیدن به مرگ آگاهی، که از خلال آیین پاگشایی شکل می گیرد، به بررسی ساختار و ژرف ساخت داستان «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان می پردازد. داستان «فال خون»، برای برجسته کردن درون مایه مرگ آگاهی، آشکارا براساس ساختار پاگشایی: جدایی، رازآموزی و رازآموختگی شکل می گیرد. شخصیت اصلی داستان که سربازی نوآموز است، در مأموریت خود با پدیدار و روی دادهای گوناگونی در رسیدن به مقصد خویش روبه رو می شود. این رخ دادها زمینه ای را فراهم می کنند تا سرباز نوآموز دشوارترین و نهایی ترین آزمون خویش را پشت سر بگذارد. دشوارترین آزمون شخصیت اصلی داستان «فال خون»، رسیدن به مرگ آگاهی و پذیرفتن مرگ به سان جزئی از هستی خویش است. این درون مایه که از دغدغه های نخستین و همیشگی بشر بوده است، در داستان «فال خون» در کنار عناصر اسطوره ای همچون کوه، درخت، عدد، گاو، نام و کلبه می نشیند تا به روایت داستانی مدرن، رنگ اسطوره ای و آیینی کهن ببخشد. بدین ترتیب، هنر، ادبیات و اندیشه های مدرن امروزی نه تنها از سویه های اسطوره ای و آیینی کهن نمی توانند جدا شوند، بلکه این سویه ها با درآمیختن با تأملات همیشگی آدمی، ازجمله مرگ آگاهی، زمینه غنا و پرتوشگی روایت های داستانی امروزین را مهیا می سازند.
تحلیل گفتمان اجتماعی رمان: بازنمایی امر اجتماعی در رمان زیبا اثر محمد حجازی
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 44
حوزههای تخصصی:
نقد اجتماعی حوزه تقریباً جدیدی از مطالعات ادبی است که پس از پیدایش دانش جامعه شناسی در قرن نوزدهم پدیدار شده است. جامع ه شناسی آفرینش ادبی، جامعه شناسی محتوا، اجتماعیات در ادبیات، جامعه شناس ی کت اب و نقد اجتماعی شاخه های مختلف جامعه شناسی ادبیات را تشکیل می دهد. این شیوه از نقد ادبی ابتدا در آثار مادام دوستال (1800م)» با دو مفهوم «روح زمانه و «روح قومی» آغاز شد و با تلاش های ایپولت تن (1828-1893) پیوند میان جامعه و ادبیات به صورت گسترده تری مطرح شد. بعد از آن جورج لوکاچ و لوسین گل دمن، تحت تأثیر نقد مارکسیستی به تحلیل ارتباط جامعه و آثار ادبی پرداختند. پژوهش حاضر، رمان زیبا، اثر محمد حج ازی را از منظ ر جامع ه شناس ی ادبیات برپایه نظریات لوکاچ و گلدمن، با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررس ی ق رار داده و تأثیر جامعه و روح زمانه را در شکل گیری محتوا و ساختار حوادث آن تبیین می نماید. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که رمان زیبا، آگاهانه یا ناخودآگاه، ساختار ذهن ی و اندیش ه قدرت حاکم ایران بعد از کودتای 1299و ش یوه برخ ورد آن ه ا ب ا دور ه مشروطه را حمل می کند. نویسنده به نمایندگی از این قشر، گفتمان و اندیشه گروه خود را در قالب این اثر ارائه می دهد و قص د آن ه ا در تخری ب عص رمش روطه و دستاوردهای آن به وضوح در رمان دیده می شود.
دراسه الشبکه الدلالیه لکلمه "وجه" فی القرآن الکریم من منظور الدلاله المعرفیه (على ضوء النظریه السیاقیه لدى مدرسه لندن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
137-162
حوزههای تخصصی:
بررسی لایه های زبانی واژه «وجه» در قرآن با روش معناشناسی واژگانی باعث شناخت معناشناسی این واژه می گردد. این واژه در قرآن با توجه به شبکه معنایی در لایه های مختلفی مانند: خداوند، پیامبران و جانشینان کلمات در آیات قرآن کریم است. این جستار با روش تحلیلی توصیفی به واکاوی واژه «وجه» در قرآن با توجه به شبکه های معناشناختی با تکیه بر مکتب بن و نظریه بافت پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که واژه «وجه» در معانی مانند: چهره، توجه، علاقه، قبله و طریق، ذات، رضایت و ارزش های الهی، قصد، احتیاط و فریب و منزلت کاربرد دارد. همچنین این واژه و مشتقات آن از ابعاد معناشناسی به وجوه مختلف مانند وجه الهی، نبوی و انسانی (انسان والا مرتبه، بازنده و صورت ظاهری انسان) به کار رفته است. واژه «وجه» در بالاترین لایه به خود به کلمه «رب» افزوده شده است و این همنشینی نشان از این دارد که ذات الهی شناخت پذیر نیست و باید خداوند را از طریق اسماء و صفات وی شناخت.
نقدی بر تعامل شعر و فلسفه: جایگاه شعر در دنیای فکری امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
38-1
حوزههای تخصصی:
بحث های افلاطون پیرامون جایگاه شعر به جدالی درازدامن میان فلسفه و شعر انجامید. افلاطون معتقد بود شعر در مقابل فلسفه، حقیقت را بیان نمی کند و اساساً نمی تواند به حقیقت دست یابد، دروغ می گوید و می تواند موجب گمراهی شود. دیدگاهی که تا قرن ها به دفاع شعر از ماهیت خود انجامید و منجر شد شعر، ابزاری برای بیان مسائل اخلاقی، عقیدتی و سیاسی شود و بدین ترتیب نشان دهد اگر نمی تواند به حقیقت دست یابد، حداقل می تواند موجب تعلیم و تربیت گردد. اما در دوران جدید، زمانی که ماهیت «حقیقت» و «واقعیت» مورد پرسش واقع شده، دفاع فلسفه از شعر، به دفاع از جایگاه اندیشگیِ شعر انجامیده است. امروزه شعر، در کنار فلسفه و علم، رسانه ای است که روایتی از واقعیت را بازتاب می دهد، روایتی که همچون سایر رسانه ها، نوعی بازنمایی از واقعیت است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی آراء افلاطون و نقدهایی که در دهه های اخیر بر مبانی اندیشگی او وارد آمده و نیز نقد دیدگاه برخی پژوهشگران ایرانی در زمینه تعامل جدید فلسفه و شعر، به تبیین نسبت شعر و فلسفه با حقیقت و واقعیت و بحث در زمینه جایگاه شعر در دنیای فکری امروز بپردازد.
بررسی سبک فرزندپروری در مدیر مدرسه جلال آل احمد بر مبنای نظریه دایانا بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۱۷۷-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
سبک فرزندپروری یکی از رویکردهای قابل توجه در رشته روانشناسی است که در آن به بررسی اهمیت نقش والدین و شیوه ارتباط آنان با فرزندان می پردازد. دایانا بامریند، در دهه 1960 سبک فرزندپروری را به چهار نوع اقتدارگرایانه، مستبدانه، آسان گیرانه و مسامحه انگارانه تقسیم کرده و در هرکدام به شیوه ای متمایز به نحوه ارتباط والدین با فرزندان پرداخته است. جلال آل احمد یکی از نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات داستانی معاصر است که در کتاب مدیر مدرسه با زبانی طنز و درعین حال گزنده، به توصیف و بررسی شیوه آموزش و تعلیم و تربیت کودکان و نقش والدین در بهبود مهارت اجتماعی آنان پرداخته است. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی سبک فرزندپروری در داستان مدیر مدرسه از آل احمد پرداخته ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این داستان از میان چهار سبک ارائه شده بامریند، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است و مؤلفه های موجود در آن ما را به نتایج سودمندی در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در حوزه ادبیات داستانی ایران می رساند و همچنین می تواند بستری برای مطالعات میان رشته ای ازجمله روانشناسی و ادبیات کودک و نوجوان باشد.
نظریۀ زبانی ارسطو: خاستگاه بوطیقای قصیده در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
265-241
حوزههای تخصصی:
در بلاغت مسلمانان درباره شیوه های سرودن قصیده مباحثی وجود دارد. یکی از این بحث ها در میان شاعران و ناقدان، روایی داشته و دربردارنده دستورهایی خاص برای سرودن قصیده است؛ بدین معنا که شاعر باید مراحلی را طی کند تا بتواند قصیده ای زیبا بسراید. او باید نخست معانی را در ذهن خود حاضر گرداند، سپس وزن و قافیه ای متناسب با آن معنی انتخاب کند و سرانجام به حک و اصلاح شعرش بپردازد. پرسش مقاله حاضر این است که بنیاد فلسفیِ این شیوه سرودن چیست؟ به نظر می آید این بنیاد، در نظریه زبانی ارسطو، که در کتاب ارگانون و مبحث باری ارمنیاس آمده است، ریشه دارد.
خاستگاه روایی قصه های پریان و مبانی سیاسی- ایدئولوژیک فرهنگ های هند و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۰۷-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
«قصه های پریان» از گونه های معروف روایی و ادبی جهان محسوب می شوند. گستردگی جهانیِ این قصه ها چنان است که رسیدن به قطعیتی متقن و جامع درباره خاستگاه قصه های پریان را با چالش ها و دشواری های بسیاری همراه کرده است، چنان که دیدگاه های مطرح در این زمینه نیز با چالش ها و خلل های متعددی روبه رو هستند. رواج گسترده این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی، و وجود الگوها، عناصر و کارکردهای روایی مشابه در این قصه ها نیز مسائل دیگری است که ضرورت پژوهش برای تبیین خاستگاه های تاریخی و رواییِ قصه های پریان را نشان می دهد. در این مقاله به منظور واکاوی خاستگاه های روایی و تاریخی شکل گیری قصه های پریان؛ مسئله رواج و انتشار باستانیِ این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی؛ کارکردهای آیینی و معرفتی این قصه ها در این فرهنگ ها، و ارتباط آن با بنیان های فرهنگی و آیینیِ اقوام هندواروپایی، با تکیه بر شواهد روایی، آیینی و اسطوره شناختی، به بررسی و تحلیل خاستگاه های شکل گیری قصه های پریان می پردازیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاستگاه اولیه شکل گیری قصه های پریان به «هزاره دوم پیش از میلاد»؛ یعنی به دوره مواجهه اقوام هندواروپایی در ایران، آسیای صغیر و اروپا با فرهنگ ها و آیین های بومیِ سرزمین های مقصدِ مهاجرتشان بازمی گردد، چنان که نظام روایی و معرفت شناختی مشترکی در این قصه ها دیده می شود که کارکردی آموزشی تربیتی با رویکرد سیاسی ایدئولوژیک برای مخاطبانشان داشته اند و در ارتباط با نوع مخاطب خردسال یا بزرگ سال نیز شکل و کارکرد روایی و فرهنگیِ خاصّ خود را داشته اند و استمرار بلندمدت و باستانی این قصه ها نیز منشأ شکل گیری روایت هایی چون برون همسری بوده است.