درخت حوزه‌های تخصصی

رویکردهای نقد ادبی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۴ مورد.
۲۲۱.

تحلیل شعر «آی آدمها» و تفسیرهای آن براساس نظریه زیبایی شناسی دریافت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیما یوشیج ولفگانگ آیزر زیبایی شناسی دریافت آی آدمها نظریه ی دریافت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶۳ تعداد دانلود : ۱۷۹۲
آیزر و یائوس تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی، نظریه ی دریافت و زیبایی شناسی دریافت را ارائه کردند. آنها معتقدند که متن های ادبی، معنای ذاتی یا ثابتی ندارند و این خواننده است که با خوانشِ خود، معنا را کشف می کند. آیزر تلاش کرد تا فرایند کشفِ معنا توسط خواننده را فرموله کند. او در ابتدا با مطرح کردنِ بحثِ شکاف ها و خلأهای موجود در متن های ادبی، خوانندگان را به مشارکت در تولید معنا سوق داد. از نظر آیزر، خوانندگان با پر کردن شکاف ها و نانوشته های متن ها، به آنها حیاتی دوباره می بخشند. حذف و برجسته سازی، فرضیه سازی، استراتژی خواندن/خواننده و افق انتظارات دیگر فرایندهایی است که آیزر و یائوس با طرح و بسط آنها، راه را برای تشریح پروسه ی کشف معنا هموار کردند. این جستار تلاش می کند شعرِ «آی آدمها» و تفسیرهای متعدد آن را، از منظر فرایندهای زیبایی شناسی دریافت بررسی و تحلیل کند. به همین منظور، ضمن معرفی و طبقه بندی تفسیرهای متعددِ این شعر، به تحلیلِ فرایند درکِ خوانندگان و همچنین تشریح فضاهای خالیِ متن پرداخته خواهد شد.
۲۲۳.

کانونی سازی در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: کانونی سازی شب سهراب کشان بیژن نجدی کانونی سازی بیرونی کانونی سازی درونی محدود نامحدود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۳ تعداد دانلود : ۹۲۸
در میان آثار بیژن نجدی، داستان «شب سهراب کشان» از تکنیک کانونی پردازی روایت به طور کامل بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف و شناخت انواع کانونی سازی در این روایت بر اساس موقعیّت کانونی ساز و میزان تداوم کانونی سازی است. بدین منظور پس از بررسی این داستان این نتایج حاصل شد که در این روایت  کانونی سازی بیرونی از آنِ راوی-کانونی ساز و کانونی سازی درونی مربوط به شخصیت -کانونی ساز است که تقابلی از ادراک زمانی و مکانی و دانش و بینش نامحدود و محدود را به نمایش می گذارند. در بررسی مولّفه ی عاطفی دریافتیم که تقابل کانونی سازی بیرونی و درونی، کانونی سازی عینی و بی طرفِ  شخصیت -کانونی سازِ درونی را در برابر کانونی سازی ذهنی و جانب دارِ راوی-کانونی سازِ بیرونی قرار می دهد. از منظر میزان تداوم کانونی سازی نیز این نتیجه به دست آمد که در این روایت ، درجه ی ماندگاری و تداوم کانونی سازی در سطوح مختلف ثابت است و فقط از دریچه ی نگاه راوی-کانونی ساز بیرونی ارائه می شود.
۲۲۴.

تحلیل نشانه معناشناختی تحقق سره و ناسره در گفتمان ادبی: مطالعه موردی داستان عامیانه ""سزای نیکی بدی است(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی سره ناسره روایت عامیانه گفتمان بوشی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : ۱۴۸۸ تعداد دانلود : ۱۲۲۳
در این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه- معناشناسی که گفتمان را فرآیندی جهت مند در راستای ایجاد سازه های معنایی و تاثیر بر نظام تعاملی کنش گران می داند و با تکیه بر نظریات هایدگر، آستین، بودواَن، گرمس و تاراستی به مطالعه و تحلیل سره و نا سره در گفتمان می پردازیم. دراین راستا، جهت تبیین رابطه زبان با سره و یا ناسره بودن آن به بررسی یکی از روایت های عامیانه فارسی به نام ""سزای نیکی بدی است""، می پردازیم تا نشان دهیم چگونه روایت عامیانه می تواند فرآیند بروز و تجلی سره یا ناسره را جابجا نموده و جریان تولید معنا را دستخوش تغییر نماید. منظور از سره در این پژوهش گفته ای است که از لحاظ زبانشناختی و معنا شناختی و با توجه به بافت و موقعیت گفتمان و نگاه هستی شناسانه گفته پرداز مناسب ترین گزینه است و گفتمان را در جهت صحیح پیش می برد. و منظور از ناسره هر آن چیزی است که جریان صحیح تولید و دریافت معنا را دچار تاخیر یا آسیب جدی کند. هدف پژوهش پیش رو کشف شرایط تحقق سره و ناسره در زبان از طریق مطالعه پیکره یک داستان عامیانه و چگونگی شکل گیری و تغییر آن در گفتمان است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه عواملی سبب شکل گیری سره و ناسره در زبان می شود و در طول روایت عامیانه مورد نظر چگونه سره و ناسره سبب استحکام نظام گفتمانی و یا اختلال و تغییر در روند روایی تحقق معنا می گردند.
۲۲۵.

نقش «به گزینی واژگان» در کمالِ هندسیِ شعرِ امروز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: واژه به گزینی هندسة کلام تداعی تناسب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۲ تعداد دانلود : ۷۶۷
اساساً کشف ظرفیت های معنایی، موسیقایی و زیباشناختی کلمات و کاربرد هوشمندانه آنها در بافت نحوی کلام، معیاری برای سنجش میزان انتظام و انضباط ذهنی شاعر است. در این مقاله، به شیوة تحلیلی- توصیفی و بر مبنای روش نقد فرمالیستی، دربارة نقش «به گزینی واژگان» در کمال بخشی به هندسه و هارمونیِ سروده های شاعران برجسته معاصر بحث و بررسی شده است. پژوهش حاضر حاوی این دستاورد است که مهم ترین کارکردهای زیباشناختی به گزینی واژگان در شعر معاصران عبارتند از: فضاسازی، ایجاد هارمونی و هندسه در بافت کلام، ایجاد تناسبات و تداعی های چندلایة لفظی و معنایی، و نقش القاگری. از این رهگذر، به گزینی کلمات به استحکام ساخت و بافت درونی شعر می انجامد و نظام هنری و هندسی شعر به کمال می گراید.
۲۲۶.

بررسی تطبیقی ساختار روایی خویش کاری ها در دو نبرد بزرگ «دریای اسمار» و «شاهنامه» بر اساس نظریّه ی روایتی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار روایت پراپ دریای اسمار شاهنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۴ تعداد دانلود : ۶۳۵
پراپ در پژوهشی روی صد قصّه فولکلورِ روس، خویش کاریِ شخصیّت ها را کوچک تر ین واحدِ ساختارینِ روایت دانست و با تجزیه و تحلیلِ آن ها، ساختارِ پیرنگِ قصّه و نظامِ کنش های روایی را صورت بندی نموده، حُکم هایی در موردِ ساختارِ بنیادینِ قصّه های پریان و رده بندیِ آن ها صادر کرد. پژوهشِ حاضر، با تکیه بر نظریّه پراپ، نخست درپیِ سنجشِ کار آمدیِ الگوی او در تبیینِ ساختاریِ روایتِ نبرد های مربوط به پاد شاهیِ بدیادران (Vidyadhara) در «دریای اسمار» بینِ سورج پرب (Suryaprabha) و شرته شرما (Šrutašarman) و نیز نبرد های مربوط به کین خواهیِ سیاوش و پاد شاهیِ آرمانیِ کی خسرو در «شاهنامه» است و سپس به مقایسه تطبیقیِ ساختارِ تحلیل شده روایتِ این نبرد ها می پردازد. پس از تجزیه و تحلیلِ قصّه ها مشاهده می شود که الگوی نظریّه پراپ تبیینِ مناسبی از ساختارِ رواییِ خویش کاری های این قصّه ها ارائه می کند که در مواردی با پیشنهاد هایی برای کار بستِ بهترِ این نظریّه همراه می شود. این الگو همسانیِ ساختارِ کلّی و نیز همسانیِ برخی روابطِ درونیِ خویش کاری روایت های مذکور را آشکار می کند. همچنین ناهمسانیِ برخی جزئیّاتِ خویش کاری ها نیز که می تواند نمایاننده تفاوت های فرهنگیِ هند و ایران به عنوانِ بسترِ پردازش روایت ها باشد، در نمود گارِ خویش کاری ها انعکاس می یابد.
۲۲۷.

ارتباط تفسیر و ساختار حکایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی روایت تمثیل تفسیر تداعی معانی خط داستانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۹ تعداد دانلود : ۶۲۱
یکی از مهم ترین موضوع ها در زمینه سبک شناسی روایت در متون کهن، چگونگی خوانش و تفسیر داستان های تمثیلی است. ارتباط این موضوع با روایت شناسی هنگامی روشن م ی شود که با صرف نظرکردن از محتوا و پیام تفسیرها، به ارتباط آن با خطوط داستانی توجه کنیم. مقاله حاضر درپی دست یابی به مهم ترین شیوه هایی است که مولوی براساس آنها به تفسیر حکایت های مثنویپرداخته است. می توان گفت ارائه تفسیرها بر محور هم نشینی مهم ترین ویژگی تمایزبخش مثنویاز متون مشابه است. مولوی برای ارائه این تفاسیر، حکایت را به صورت خطوط داستانی مجزا درنظر می گیرد و متناظر با هر خط داستانی تفسیری ارائه می دهد. تعدد این خطوط داستانی می تواند نتیجه تنوع شخصیت ها یا پی رفت های دریافت شده از متن باشد. در این فرایند، ارزش خطوط اصلی و فرعی با یکدیگر برابرند؛ بنابراین، در اغلب موارد، تفسیر ابتدایی (انگیزه بیان) یک حکایت چندان با تفاسیر میانی، پایانی یا حتی تفسیر منطبق با خط اصلی داستان هم خوان نیست. توجه به خطوط داستانی در شکل گیری تفاسیر، هم در تحلیل نوعی ویژه از چندمعنایی تمثیل در مثنویمفید است و هم می تواند فراهم آورنده تبیینی روایت شناختی از تداعی معانی در مثنویباشد.
۲۲۸.

بررسی جامعه شناختیِ ماجرای دسیسه بوسهل زوزنی در باب آلتونتاش خوارزمشاه از تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه سرمایه اجتماعی رابرت پاتنام بی اعتمادی مشارکت اجتماعی آلتونتاش خوارزمشاه بوسهل زوزنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۹ تعداد دانلود : ۸۰۰
نگرش جامعه شناختی به ادبیات با تکیه بر اثری تاریخی – ادبی، موضوع نوشتار حاضر است. بنیادِ نقد اجتماعی بر این فکر استوار است که اثر ادبی همواره محصول و مولود حیات اجتماعی است و ادراک درست و دقیقِ آن جز با دریافتِ دلایل و نتایج حوادث اجتماعی، میسّر نیست. توانایی های نهفته ای که در روابط افراد جامعه است و باعث قوام اجتماع می شود، در این هنگامه «پدریان و پسریان»، با فاصله گرفتن از یک ایدئولوژی واحد و خلقِ کنش های منفی، منجر به زوالِ هنجارها و پیوند های مشترک اجتماع می شود. آنچه بیهقی از دوران مسعود غزنوی توصیف می کند،کینه کشی، فروگیری و بی اعتمادی است. مشارکت افراد غالباً در چنین جوّی، منجر به بند کشیدن کارگزاران و تضعیف روحیه دلسوزان حکومت می شود، به طوری که اجتماع، با ایجاد و اعمالِ دسیسه کینه جویان و تأیید پادشاه، رو به قهقرا و زوال می رود. برای تبیینِ گفتار خویش، از نظریه سرمایه اجتماعیِ رابرت پاتنام استفاده کرده ایم. براین اساس، سرمایه اجتماعی را در سه بعدِ اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی در«ماجرای دسیسه بوسهل زوزنی در باب آلتونتاش» بررسی و تحلیل کرده ایم. تمام نشانه و نمونه های ذکر شده از ماجرا، دیدگاه پاتنام را این گونه تثبیت می کند که روابط درون گروهی دربار غزنوی، بر اساس کارکردهای منفعت طلبانه و بی اعتمادی پیش می رود. آنچه از این ماجرا به دست می آید، اعتمادسوزی، مشارکت منفی، افزایش احساس نا امنی و افول سرمایه اجتماعی است.
۲۲۹.

شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستانِ دقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تداعی گره افکنی دقوقی قبض و بسط روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۶ تعداد دانلود : ۷۹۸
تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنویبه سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنویو تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
۲۳۰.

ساختار روایت در سه روایت از پیر چنگی با تأکید بر دیدگاه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت اسرارالتوحید مثنوی معنوی ژرار ژنت مصیبت نامه پیر چنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۳۴
این پژوهش مؤلفه های روایی (زمان دستوری، وجه، صدا) را از دیدگاه ژرار ژنت، در سه روایت از داستان پیر چنگی بررسی می کند. حکایت پیر چنگی، نخستین بار در اسرارالتوحیدروایت می شود؛ پس از آن عطار نیشابوری و مولانا آن را با اندک تغییری بازگو می کنند. در این گفتار وجوه تمایز این سه روایت بیان می شود. حکایت پیر چنگی با نام مولانا مشهور شده است. شیوه روایت گری و نوع روایت این داستان، در اسرارالتوحیدمتفاوت است. منوّر از سازوکارهای روایت در سطحی بالاتر از دو روایت دیگر بهره می برد. تفاوت های روایی حکایت اسرارالتوحیدبا دو حکایت دیگر عبارت است از: ترتیب روایت در این حکایت به شکل خطی نیست. نویسنده با رجوع به گذشته، داستان را روایت می کند؛ اما دو روایت دیگر کاملاً به شکل لحظه ای و خطی روایت می شود. فاصله، محصول حضور راوی در روایت است. فاصله در این روایت نسبتاً زیاد است؛ اما در دو روایت دیگر کمترین فاصله مشاهده می شود. دیدگاه در این روایت کانون درونی (Internally-Focalized) و از نوع «کانون درونی بازنمود همگن» است؛ اما دو حکایت دیگر کانون ندارد و از نوع «بازنمود ناهمگن» است. راوی حکایت اسرارالتوحیدداخل روایت خود است. راوی از شخصیت های فرعی به شمار می آید؛ یعنی همگن (Homodiegetic) است؛ اما راوی حکایت مولانا و عطار هر دو خارج از روایت خود هستند.
۲۳۱.

نشانه شناسی نماد حیوانی باز در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی نشانه شناسی الگو مفاهیم نماد باز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۰ تعداد دانلود : ۷۰۱
شاعران عارف برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی خود ناگزیر با بالابردن ظرفیت زبانی به هنجارشکنی و استفاده از نماد روی می آورند که نماد حیوانی ازجملة آن است. در این پژوهش نشانه شناسی نماد حیوانی باز در غزلیات شمسبررسی شده است. نشانه شناسی مطالعة نظام مند نشانه ها برای دریافت پس زمینه های گوناگون فکری شاعر یا نویسنده است. با بررسی این علم در نماد حیوانی باز، زمینه های گوناگون فکری مولوی را می توان دریافت که از آن جمله، اندیشة بازگشت، خاموشی، سفر و ... است. نشانه ها در متون با فرم های گوناگونی مثل کلمات، صداها، بوها، حرکت، مکان و ... نمود می یابد. با مطالعه بر شبکه های وابسته در نماد باز، تطابق کارکرد این سمبل با کنش های رنگ، مکان، حرکت و صدا مشاهده می شود. در این پژوهش بخش تقابلی و دگردیسی نمادها نیز بررسی می شود. با بررسی این شناسه ها، نیمة پنهان فکری شاعر و هم چنین الگوهای خاموشی، وحدت گرایی و زیرساخت های ذهنی مولوی نمایان می شود. نکتة مهم در بخش روابط تقابلی نه در انتخاب نوع تمایزها، بلکه در شیوة برخورد پویای روابط است. این موضوع گویای روح پرتلاطم مولوی در عشق او به شمس تبریزی یا مضامین عرفانی است. این نوع برخورد در کارکرد میانه بودن دو قطب مثبت و منفی نماد باز، دیدنی است. از سوی دیگر فضای فکری مولوی ازجمله رمزهای فرهنگی آیین بودا و میترا برای تأثیرگذاری فضای دینی بلخ، قونیه و اساطیری، در این گفتار تبیین شده است. درمجموع، این مقاله، الگوها، کنش ها، هنجارشکنی، بازی دال ها، شبکة تناسب ها، خاستگاه فکری، تقابل و دگردیسی تقابل ها در نماد حیوانی باز را بررسی و آن را در شواهد غزلیات شمستحلیل و تبیین می کند.
۲۳۲.

هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیباشناسی هنرسازه تقابل های دوگانه قرآن کریم تعلیم و تربیت اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : ۱۳۰۲ تعداد دانلود : ۷۳۶
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
۲۳۳.

تحلیل کهن الگویی داستان امیر ارسلان بر اساس نظریه تفرد یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یونگ کهن الگوها فرایند تفرد داستان امیرارسلان قهرمان جست وجوگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۰ تعداد دانلود : ۱۰۰۶
نقد کهن الگویی یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله کهن الگوی داستان امیرارسلان بر اساس نظریه تفرد یونگ تحلیل کهن الگویی شده است؛ به این شرح که امیرارسلان به عنوان قهرمان جست وجوگر برای رشد و تکامل و دستیابی به کهن الگوی خویشتن، حرکت خود را آغاز می کند و با دیدن تصویر فرخ لقا (آنیما) بیدار می شود و به سطح های تازه ای از آگاهی دست می یابد. او با گذر از کهن الگوی نقاب به یاری پیر دانا به حذف سایه و یکی شدن با آنیما (فرخ لقا) موفق می شود و فرایند تفرد خود را به سرانجام می رساند و به کهن الگوی خویشتن دست می یابد. ضمن اینکه او کهن الگوی مرگ و تولد دوباره را- که معنای آن استعلای حیات و تحول درونی است- با واردشدن در غار و چاه – که بیانگر بازگشت به مرحله جنینی (مرگ آیینی) است – و بیرون آمدن از آن مکان ها – که رمز تولد مجدد است - تجربه می کند.
۲۳۴.

مطالعه تطبیقی رویکرد کهن الگویی سه اسطوره رویین تن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره کهن الگو اسفندیار رویین تن آشیل زیگفرید

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی نقد کهن الگویی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تعداد بازدید : ۲۳۶۹ تعداد دانلود : ۱۱۸۰
اندیشه رویین تنی، که ریشه ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب ناپذیری و بی مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطوره رویین تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین تنان از تواتر بیشتر و جامع تری برخوردارند و رویین تنی به عنوان یک انگاره کهن الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهت های میان این سه اسطوره را ناشی از نظریه کهن الگویی یونگ دانسته اند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشه های مشترک این اسطوره های رویین تن، از منظر نظریه کهن الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهن الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ می دهد که چه ریشه های مشترک و یا متمایزی را می توان در مطالعه این سه اسطوره رویین تن یافت و تا چه میزان شباهت های موجود میان این سه اسطوره را می توان با نظریه کهن الگویی توجیه کرد. از مهم ترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریه تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطوره اسفندیار است.
۲۳۵.

تحلیل دگردیسی اسطوره مهر در شعر «آرش کمانگیر» سروده سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دگردیسی اسطوره ایزدِ مهر آرش کمانگیر سیاوش کسرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۸ تعداد دانلود : ۹۲۲
روایات اساطیری همواره با اشارات و دلالت های رمزگونه و رازآلود همراه بوده است. یکی از این امور شگفتی آفرین، دگردیسی موجودات و پدیده ها به یکدیگر است. دگردیسی به معنای تغییر شکل ظاهری و اساس و هویت شخص یا چیزی با استفاده از نیروی ماوراء الطبیعی است. اسطوره های خدایان و ایزدان ایرانی که به مدد قدرت تخیل انسان خلق می شوند، می توانند به صورت ها و اشکال مختلفی به خصوص شهریاران و پهلوانان زمینی مبدل گردند. تا کنون دربارة دگردیسی پدیده های اساطیری و تحلیل آنها و همچنین در مورد اسطوره آرش کمان گیر، کتاب ها و مقالات متعددی نوشته شده است. منظومه آرش، سروده سیاوش کسرایی به دلیل بازآفرینی و بهره گیری از اصول میترائیسم و اسطوره ایزد مهر و انطباق آن با شرایط جامعه عصر شاعر از چندگانگی رمزآمیزی برخوردار است. از این رو ضرورت دارد در این مقاله با نگاهی نوآورانه و عمیق به این منظومه ابتدا جنبه ها و موارد دگردیسی اسطوره ایزد مهر به آرش بررسی شود، آن گاه به فراخور اندیشه شاعر، موارد تطبیقی با وضعیت جامعه عصر او واکاوی گردد. نگارندگان در این پژوهش که نشان داده اند قدرت شگفت انگیز آرش در دفاع از وطن و شکستن بن بست ها و تحقیر دشمن با استفاده از ابزار خاص اهورایی ناشی از این دگردیسی بوده و توانسته کارکرد مشابهی در عصر شاعر داشته باشد.
۲۳۶.

Remémoration et répétition: L’étude narratologique du Salon du Wurtemberg(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Quignard narratologie passé remémoration repetition

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۴۹۵
L’aspect psychanalytique de l’écriture romanesque chez Pascal Quignard a été signalé à maintes reprises par les critiques littéraires. Le Salon du Wurtembergqui bénéficie plus que les autres romans quignardiens d’une ample élaboration romanesque, pourrait bien illustrer cette «fictionalisation de la cure psychanalytique» chez cet écrivain. Le narrateur de ce roman se retourne comme malgré lui vers un passé obsessionnel qu’il espère conjurer par l’écriture. La présente étude se propose d’analyser, en recourant à la narratologie, les techniques narratives mises en œuvre par le narrateur quignardien, ainsi que l’adaptation de ces dernières à l’objectif du narrateur qui est de faire cesser le retour interminable d’un passé traumatique. Selon Freud, l’abréaction du refoulé exige la «réconciliation» de l’analysé avec ses souvenirs traumatiques. L’étude du mode narratif du Salon du Wurtembergnous permettra de préciser le degré de cette réconciliation chez le narrateur. En effet, portant sur la manière de représentation du monde romanesque, le mode narratif détermine la distance à laquelle se tient le narrateur par rapport à ce qu’il raconte. Ainsi, par l’étude du mode narratif, nous serons en mesure de préciser si le narrateura réussi à évoquer entièrement et sans détours ses souvenirs obsédants
۲۳۷.

از «اپوخه» تا نوآوری های شاعرانه: آسیب شناسیِ کاربستِ روشِ پدیدارشناسی در مطالعات ادبیِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی نقد مضمونی اپوخه مکتب ژنو ژرژ پوله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۵ تعداد دانلود : ۷۸۷
مقاله ی حاضر بر آن است تا با بررسیِ پژوهش های مبتنی بر رویکردهای پدیدارشناسانه در حوزه ی زبان فارسی، کاستی های بنیادین این دسته از پژوهش ها را روشن سازد. برای این منظور، مقالات پژوهشیِ یک دهه ی اخیر که در نشریات دانشگاهیِ کشور منتشر شده اند و مدعیِ کاربستِ روش پدیدارشناسانه بوده اند، گردآوری شده و شیوه ی استفاده ی آنان از روش پدیدارشناسی، با آن چه سردمداران این مکتب، خصوصاً ادموند هوسرل ، در نظر داشته اند، مورد مقایسه قرار گرفته است. مقالات مورد بررسی به لحاظ نحوه ی به کارگیری روش پدیدارشناسانه، به سه دسته قابل تقسیم اند: 1- مقالاتی که با استفاده از یکی از رویکردهای پدیدارشناختی، به تفسیر و خوانش یک اثر یا تعدادی از آثار ادبی پرداخته اند. 2- مقالاتی که رویکرد پدیدارشناسی را با مضامین موجود در اشعار یک شاعر یا دیدگاه های نظریِ یک شاعر قابل مقایسه دانسته اند. 3- مقالاتی که کاربرد اصطلاح پدیدارشناسی در عنوان یا متن آن ها، کاملاً «تزیینی» است، و دستاوردهای مقاله عمدتاً بر اساس به کارگیریِ رویکردهای دیگری حاصل شده است. در پایان، نشان داده شده است که به دلایلی از جمله بدفهمیِ مبانیِ نظری و روش شناختیِ رویکرد پدیدارشناسی، بسنده کردن به شباهت های ظاهری میان اصطلاحات خاص این رویکرد و مضامین موجود دراشعار شاعران و نیز آراء نظریِ آن ها، کاربرد نادرست رویکرد پدیدارشناسانه در خوانش و تفسیر آثار ادبی، و مهم تر از همه، فقدان درک صحیح از مفهوم «چارچوب نظریِ پژوهش» ، این دسته از پژوهش ها کاستی ها و بدفهمی های بنیادینی را به بار آورده است که با آن چه بنیانگذاران این رویکرد در پی دست یابی به آن بودند، فاصله ی زیادی دارد.
۲۳۸.

بررسی مقایسه ای رمان به هادس خوش آمدید و اسطوره پرسفونه براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره میخائیل باختین به هادس خوش آمدید ژولیا کریستوا نظریه بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۲ تعداد دانلود : ۳۲۱۸
نویسندگان متون ادبی گاه متون دیگر، شخصیت های داستانی دیگر و حتی کل یک پیکره داستانی را دستمایه کار خود قرار می دهند. یکی از این آبشخورهای داستانی اسطوره ها هستند که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها، قصه ها و حتی داستان ها بازتاب یافته اند. ازجمله این اسطوره ها اسطوره یونانی پرسفونه و رفتن او به قلمرو هادس، خدای جهان زیرین، است که یکی از اسطوره های مرگ و رستاخیز است و حالتی سفرگونه دارد. شخصیت اصلی رمان به هادس خوش آمدیداثر بلقیس سلیمانی نیز مانند پرسفونه سفری را در پیش می گیرد و حوادثی را از سر می گذراند که سرانجام، او را به دنیای زیرین می رساند. هدف ما در این جستار این بوده است که با روش تحلیلی مبتنی بر نظریه بینامتنیت که ژولیا کریستوا براساس آرای باختین مبنی بر منطق گفت وگوی متن ها و پیوندهای بینامتنی میان متون ادبی آن را مطرح کرد، جایگاه و نحوه حضور و بازآفرینی این اسطوره در رمان به هادس خوش آمدیدرابررسی کنیم. حاصل پژوهش ما این است که اسطوره پرسفونه و هادس در حکم پیش متنی برای رمان به هادس خوش آمدیداست و بر آفرینش این رمان تأثیر گذاشته است؛ هم در ساختار رمان و هم در شخصیت های آن؛ از این رو، زوایایی پنهان از این رمان در پیوند با اسطوره مذکور بهتر فهمیده می شود.
۲۳۹.

ریخت شناسی منظومه ی امیر و گوهر بر اساس نظریه ی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بررسی ساختاری ریخت شناسی پراپ امیر و گوهر افسانه ی عاشقانه ی مازندرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۰ تعداد دانلود : ۷۸۵
ریخت شناسی، بررسی ساختاری اثر ادبی است که ولادیمیر پراپ با التفات به رهیافت های شکل گرایانه ارائه کرد، و با بررسی یکصد افسانه ی جادویی روسی، نمونه ای عملی از آن به دست داد. بر اساس نظریه-ی پراپ، افسانه های جادویی، به رغم تفاوت ها، در ساختار و اصول بنیادین اشتراک دارند و کار ریخت-شناسی این است که این محورهای بنیادین و مشترک را بازیابد. در این پژوهش میدانی- تحلیلی، قدیمی ترین روایت شفاهی امیر و گوهر از منظر ریخت شناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر نتایج پژوهش، خویشکاری های روایت امیر و گوهر، در انطباق با مدل پراپ، با جابه جایی با ساختار مورد نظر پراپ مطابقت می کند، ترتیب مورد اشاره ی پراپ در این روایت رعایت نمی شود. مثلاً خویشکاری عروسی که معمولاً در پایان داستان اتفاق می افتد، در آغاز روایت امیر و گوهر رخ می دهد، همچنان که پایان داستان که معمولا با وصال عاشق و معشوق همراه است، در روایت امیر و گوهر نامشخص تمام می-شود. علاوه بر این، شاهد جایگزینی برخی خویشکاری ها در روایت امیر و گوهر هستیم، مانند عامل کرامت یا معجزه که جای عامل جادو را می گیرد و یا رقیب که جای شریر را. با این همه و به رغم این تفاوت ها، کارکرد و بازتاب این خویشکاری ها در هر دو افسانه مشابه است. این تفاوت ها از یک سو، به تفاوت افسانه ی عاشقانه و افسانه ی جادویی برمی گردد و از سوی دیگر، به بن مایه های دینی و مذهبی افسانه ی امیر و گوهر معطوف است. در مجموع اجزا و شخصیت ها و عملکرد منظومه امیر و گوهر و خویشکاری های آن با اندکی جابه جایی از مدل پراپ پیروی می کند.
۲۴۰.

نقد کهن الگویی داستان «دژ هوش ربا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یونگ مولانا کهن الگو دژ هوش ربا نقد کهن الگویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۴ تعداد دانلود : ۷۶۷
کهن الگوها مفاهیم مشترکی هستند که در طول سالیان، در ناخودآگاه بشر انباشته شده اند. نقد کهن الگویی یکی از شاخه های نقد ادبی جدید است که به بررسی کهن الگوهای موجود در یک اثر ادبی می پردازد. در این مجال، ضمن پرداختن به تاریخچه و پایه ریزان نقد کهن الگویی، پاره ای از اصطلاحات کلیدی این نوع نقد، همچون ناخودآگاهی، کهن الگو، به اختصار بررسی شده اند و نیز به کهن الگوهایی از قبیل «قهرمان»، «سفر قهرمان»، «پیر خردمند»، «آنیما»، «سایه»، «مرگ و تولد مجدد» و «نقاب» که از اصلی ترینِ آنها هستند، بر اساس نظریات یونگ، در داستان «دژ هوش ربا» پرداخته شده است

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان