فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوعات مربوط به ساختار هجا و همچنین سازماندهی واحدهای واجی در درون هجا و فراتر از آن یعنی در مرز بین دو هجا، از جمله مباحث مطرح حوزة واج شناسی محسوب می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر زبان فارسی، با نگاهی نو به موضوع ساخت هجا و واج آرایی پرداخته شود. زبان فارسی دارای ساختار هجایی (C)V(C)(C) است. هدف کلی مقالة حاضر این است که نشان دهد اولاَ آیا تفاوتی میان واج آرایی یک هجا به صورت مستقل و واج آرایی همان ساختار هجایی در ترکیب با هجاهای دیگر وجود دارد، و ثانیاً آیا می توان به وجود یک رابطة معنادار بین واج آرایی کلمات از یک سو و نوع و مقولة واژگانی آنها از سوی دیگر قائل بود؟ به منظور پاسخگویی به سؤالات فوق، مجموعاً 4075 واژة دوهجایی با ساختار هجایی (C)V.CVC(C)، از دو فرهنگ لغت زبان فارسی یعنی فرهنگ الفبایی- قیاسی زبان فارسی (شامل40000 واژه) و لغت نامة متوسط دهخدا (شامل60000 واژه) استخراج و نوع (بسیط، مشتق، مرکب، مشتق-مرکب) و مقولة واژگانی هر واژه (اسم، فعل، صفت، قید، حرف) و همچنین واج آرایی آن تعیین شد. نتایج این تحقیق به طور کلی بیانگر آن است که عوامل متعددی از جمله نوع واکة هستة و همخوان های پایانة یک هجا می تواند بر روی واج آرایی هجای مجاور تأثیرگذار باشد. همچنین به نظر می رسد رابطة مشخصی بین ساختار هجایی کلمات با نوع و مقولة واژگانی آنها وجود دارد.
بیان مالکیت در تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی انواع ساخت های مالکیت در گویش تالشی براساس چارچوب رده شناختی آیکنوالد (2013) است. غالباً مواد تالشی مرکزی و جنوبی بررسی شده گرچه گاه به خصوصیات ساخت های مالکیت در تالشی شمالی نیز اشاره گردیده است. داده ها نشان دهنده استفاده از چهار راهکار هم جواری، نشانه گذاری مالک، نشانه گذاری مملوک، و بالاخره نشانه گذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» است. نکته جالب در تالشی معتبر بودن شمار برای نشانه گذاری مالک است؛ حالت نمای -i به مالک مفرد و حالت نمای -un به مالک جمع متصل می گردد. مشخصه دیگر این زبان، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که می تواند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شود. در تالشی، ساخت های موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. به طورکلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی و ساخت ملکی ربطی استفاده می شود. نکته جالب دیگر استفاده از پس اضافه/ پی بست râ بعد از مالک در بسیاری از این ساخت هاست. این نشانه مانند سایر پس اضافه ها در این گویش موجب اعطای حالت غیرفاعلی به اسم قبلی (مالک) می شود.
بررسی نقش گسست و پیوست در زنجیرة گفتمانی غزل های روایی حافظ: رویکرد نشانه -معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ابعاد عمیق و پیچیدة شعر حافظ، تاکنون تحلیل های متفاوتی درباب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل-روایت های حافظ روشن می شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیرة پیوستاری و پویا نمود می یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آن ها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانة آن ها فراهم می کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل -روایت ها و تبیین گسست ها و پیوست های درونی آن ها، توجه به ساختار روایت ضروری به نظر می رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و ... زمینة ایجاد گسست های عاملی را فراهم می کند. انفصال های زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم شب و ...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و ... ) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می برند. البته در بسیاری از موارد، گسست های شناخت محور با گونة احساسی همراه می شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی-ادراکی را به دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه می کند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسست های شناخت محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می رسد و این گسست ها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی کنند.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
تحلیلی بین زبانی از پارامتر ضمیراندازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارامتر ضمیر اندازی را می توان همان ""محدودیت نیاز به فاعل"" در نظر گرفت که در اولین مطالعات زایشی در این زمینه توسط پرمیوتر (1971) مطرح شد (جگلی و سفیر 1991) . براساس این پارامتر زبان های فاعل تهی (null subject) یا ضمیر انداز (pro-drop) در جملات زمان دار می توانند دارای فاعل های ناملفوظ باشند و در مقابل زبان های غیر ضمیرانداز الزاماً ضمیر فاعلی با نمود آوایی دارند. به موجب این پارامتر، زبان های دنیا در دو گروه عمده زبان های ضمیرانداز یا فاعل تهی و غیر ضمیرانداز قرار می گیرند. مسئله مهمی که در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که زبان های ضمیر انداز علیرغم این که دارای ویژگی های مشترک هستند رفتار کاملاً یکسانی ندارند و می توان آنها را در چهار زیرگروه مختلف قرار داد که عبارتند از زبان های ضمیرانداز ثابت(Consistent null subject)، ضمیرانداز پوچواژه ای(Expletive Null-Subject) ، ضمیرانداز نسبی(Partial null subject) و ضمیرانداز کلامی(Discourse Pro-Drop) (روبرتز و هولمبرگ2010). در این مقاله رفتار مشترک زبان-های هر زیر گروه مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به ویژگی های زبان فارسی، جایگاه این زبان در این طبقه بندی مشخص می گردد. پی بردن به این موضوع در بررسی پدیده های نحوی در این زبان اهمیت پیدا می کند، بالاخص هنگامی که زبان شناسان سعی داشته باشند پدیده نحوی را به صورتی تبیین کنند که منجر به دست یافتن تعمیمی گردد.
بازنمایی نحوی افعال وجهی «بایستن» و «شدن» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی می شود با در نظر گرفتن رفتار نحوی-معنایی افعال وجهی اصلی ( شدن و بایستن) در زبان فارسی، در مورد ارتقایی یا کنترلی بودن این افعال تصمیم مناسبی اتخاذ شود. با توجه به دیدگاه های قبلی در این خصوص سه فرضیه مطرح می گردد: الف. افعال وجهی معرفتی ارتقایی و افعال وجهی بنیادی اعم از تکلیفی و پویا کنترلی هستند. ب. افعال وجهی معرفتی و همچنین بنیادی از نوع تکلیفی غیرمستقیم که مشارک برونی هستند ارتقایی وافعال وجهی بنیادی پویا و تکلیفی مستقیم که مشارک درونی هستند کنترلی هستند ج. تمامی انواع افعال وجهی ارتقایی هستند. در مقاله حاضر با بهره گیری از تبیین های معنایی و نحوی، نتیجه گرفته می شود در این زبان، افعال وجهی اصلی که همگی گزاره ای هستند چه معرفتی باشند چه غیر معرفتی و چه مشارک درونی باشند چه مشارک برونی، ساختار ارتقایی را تشکیل می دهند.
ریشه شناسی واژة قرآنی «علم» در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه قرآنی علم در معنای دانستن یکی از معانی محوری در زبان قرآن کریم و محور حوزه معنایی ادراک و دانایی است و ازاین رو درک طرز ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژه شناسی قرآن بلکه به لحاظ درک انسان شناختی از فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. این جستار با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی، معانی متعدد ماده علم را در زبان عربی و سایر هم خانواده های سامی آن نظیر سبئی، حبشی، عبری، آرامی، سریانی، اوگاریتی و اکدی مورد مطالعه قرار داده و با تاریخ گذاری این معانی و بررسی روابط معنایی محتمل، رابطه معنای قرآنی علم (دانایی) را با معانی دیگر مورد پژوهش قرار می دهد. در طی تحقیق مشخص شد که اولاً معنای پنهان کردن که در زبان های زیرشاخه شمالی مرکزی حضور پررنگ دارد در تضاد با معنای نشان دادن است که در زیرشاخه های جنوبی نمود یافته و بدین ترتیب این زوج متقابل قدمتی به اندازه زبان سامی باستان دارند. ثانیاً دو معنای نشانه و دانایی با توجه به زیرمجموعه هایی مثل نشان دادن از یک سو و یاددادن و متوجه شدن از سوی دیگر معناهای نزدیک به هم محسوب می شوند و با توجه به قدمت بیشتر معنای نشانه، معنای دانایی حاصل از آن است. ثالثاً حضور معناهای نوشتن، مهر زدن و امضاء کردن در زیرشاخه جنوبی حاشیه ای؛ معنای پیکرتراشی در زبان اکدی؛ معنای دیدن و نگاه کردن در زبان آفروآسیایی و همچنین نوع مصادیقی که در عربی برای مفهوم نشانه ذیل ماده علم ذکر شده است
رنگ واژه های اصلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای است برای تعیین رنگ واژه های اصلی زبان فارسی و بررسی سلسله مراتبی این واژه ها. چارچوب این پژوهش نظریة برلین و کی (1969) در مورد همگانی های رنگ واژه هاست. روش مورد استفاده در این پژوهش روش دیویس و کربت (1994 و 1995 و 1999) است که با استفاده از روش های آماری، سعی در یافتن میزان صحت آن در مورد زبان فارسی داریم. داده های این پژوهش از افرادی در دو گروه سنی دبستانی و دانشگاهی به دست آمده است. بررسی نتایج حاصل از آزمون های فهرست سازی و نامیدن و بهترین نمونه نشان می دهد که زبان فارسی 6 رنگ واژة اصلی دارد. 6 رنگ واژة اصلی در این زبان به ترتیب عبارتند از: آبی، قرمز، سبز، سفید، سیاه، زرد، که البته این نتایج با نظریات برلین و کی (1969) هم سو است
کاربرد فعل شدن در بیان نمود لحظه ای-تداومی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل ""شدن"" یکی از مهم ترین افعال در زبان فارسی می باشد که به عنوان یک فعل حایل در ساخت گروه عظیمی ازافعال شرکت کرده و می تواند ارزشهای نمودین مختلفی داشته باشد. از بین نمودهایی که ترکیبات فعل ""شدن"" می توانند بیانگر آن باشند می توان به نمود لحظه ای-تداومی اشاره کرد. ویژگیهای نمود لحظه ای-تداومی و نحوه تشخیص آن در زبان فارسی، از جمله مسایلی است که تا کنون چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در این تحقیق ابتدا ترکیبات مختلف فعل ""شدن"" در زمانهای ماضی نقلی و ماضی بعید را از لحاظ وقوع فعل مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی نحوه تشخیص نمود لحظه ای- تداومی پرداخته و خواهیم دید کدام گروه از ترکیبات فعل ""شدن"" میتوانند بیانگر این نمود باشند و در پایان تقش گفته پردازی در تعیین ارزش نمودین افعال را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
نمونه هایی از بومی سازی اسامی خاص در متن کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بومی سازی یکی از شیوه های ترجمه است که نظریه پردازانی چون ونوتی، برای توصیف روش های مشترک در ترجمه، در فرهنگ انگلیسی آمریکایی ابداع کرده اند. بدین صورت که مترجم یک روش روان و شفاف اقتباس می کند تا از خارجی بودن متن خارجی برای خوانندگان زبان مقصد بکاهد. مقصود از بومی سازی در تحقیق حاضر، بررسی فرآیندهای واجی و تا حدی واژشناسی (صرف) اسامی خاص، در زبان عیلامی، اکّدی و یونانی است. البته به سبب آشنایی ذهنی خوانندة امروز، تاحدی فارسی نو را هم بررسی می کنیم. اسامی خاص درون کتیبه به عنوان داده یا مصداق های اصلی تحت فرآیندهای بومی سازی قرار گرفته و در هریک از زبان های مذکور بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام واجی هر زبانی خاص خودش است و این فرآیند از زبانی به زبان دیگر فرق می کند. ممکن است زبانی فاقد واجی باشد، درنتیجه نزدیک ترین واج را به جای واج مورد نظر به کار می برد
English Pronunciation Instruction: A Literature Review
حوزههای تخصصی:
English Pronunciation instruction is difficult for some reasons. Teachers are left without clear guidelines and are faced with contradictory practices for pronunciation instruction. There is no well-established systematic method of deciding what to teach, when, and how to do it. As a result of these problems, pronunciation instruction is less important and teachers are not very comfortable in teaching pronunciation in their classes. This paper reviews some of the important issues of English pronunciation instruction. The aims of this paper are to define the term pronunciation, discuss the goal of pronunciation instruction, explain the importance of pronunciation instruction, elaborate the role of teachers in teaching pronunciation, and finally mention some suggestions in helping teachers to improve learners’ pronunciation. The review of literature shows that if teachers want to teach pronunciation accurately they should be trained in pronunciation instruction.
ساختار موضوعی افعال دومفعولی در کُردی هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران به مطالعة ساختار موضوعی افعال دومفعولی در زبان های ایرانی با رویکردهای نوین زبان شناسی کمتر پرداخته اند. در کُردی هورامی دو دسته از افعال دومفعولی اصلی و ساخت های دومفعولی فرعی وجود دارد. در این پژوهش ساختار موضوعی افعال دومفعولی اصلی از نظر مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بررسی می شوند. این افعال براساس شواهد نحوی، ساخت واژی و معنایی به دو گروه افعال انتقال مالکیت و افعال انتقال مکانی طبقه بندی و توصیف می گردد. سپس، نمونه ای از هر گروه در چارچوب رویکرد برنامة کمینه گرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) تحلیل می شود. این مطالعه به اصلاح مقولة الحاقی پایین پیلکانن (2008) برای تبیین ساختار نحوی و سایر ویژگی های هورامی در رویکرد مذکور می پردازد و شباهت ها و تفاوت های ساختار موضوعی آن دو را از لحاظ مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی به خوبی تبیین می نماید.
نقشه معنایی حروف اضافه ابزاری همراهی در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منوچهر، پسر جوان جم، موبدان موبد پارس و کرمان در سده سوم هجری، در پاسخ به بدعت برادرش زادسپرم، موبدان موبد سیرجان، در باب آیین تطهیر برشنوم، سه نامه به فارسی میانه به مردم سیرجان و زادسپرم و بهدینان ایران نوشت که مجموعه آنها موسوم به نامه های منوچهر است. منوچهر که خود صریحاً اذعان می کند در نویسندگی مهارت ندارد، علاوه بر عدول از قواعد صرفی و نحوی فارسی میانه، و نیز واژه سازی بی قاعده، واژه ها و اصطلاحات دینی و فقهی متعددی را در این نامه ها به کار برده که فهم متن را دشوارتر ساخته اند. بااین همه، شناسایی این واژه ها به غنای گنجینه واژگان فارسی میانه می افزاید. در این نوشتار دو واژه نشان شناسی و مسلمان با تکیه بر شواهد آنها از نامه های منوچهر بررسی شده اند.
بررسی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی در زبان های فارسی و آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی تفاوت های موجود میان بندهای موصولی تحدیدی و توضیحی در زبان های فارسی و آلمانی از دیدگاه رده شناسی می پردازد. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابزارهای متفاوتی است که در زبان های فارسی و آلمانی برای تمایز میان این دو گونه از بند موصولی به کار گرفته می شود. همچنین این پرسش مطرح است که در هر یک از این زبان ها، چه گروه های اسمی می توانند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرند؟ آیا نوع بند موصولی تحدیدی و توضیحی در انتخاب اسم هسته تعیین کننده است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد، زبان فارسی همانند زبان انگلیسی، بمبا و عبری از ابزارها و نشانه های صوری برای تمایز میان این دو نوع از بند موصولی استفاده می کند. این در حالی است که در زبان آلمانی، ابزارها و فاکتورهای معناشناختی و کاربردشناختی در تعیین نوع بند موصولی دخیل هستند. این تحقیق همچنین نشان می دهد که در هر دو زبان، برای انتخاب گروه اسمی ای که بتواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرد، با محدودیت هایی روبرو هستیم. از جمله نشان داده می شود که اسم شخص در زبان آلمانی برخلاف زبان فارسی نمی تواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی تحدیدی قرار گیرد.
نشانه - معناشناسی عاطفی گسست و انسداد گفتمانی در داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عواطف می توانند باعث پیوست یا گسست گفتمان شوند. سازوکار وجوه حسی و عاطفی در داستان تراژیک حسنک وزیر در تاریخ بیهقی، به شکست گفتمانی منجر می شود. در مقاله حاضر بر اساس روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی حواس و عواطف می کوشیم این نکته را آشکار سازیم که زیرساخت عاطفی تعیین کننده و تمایزبخش در داستان حسنک وزیر از «تحقیر اجتماعی و بیناسوژگانی» نشات می گیرد که شخصیت منفی عاطفی داستان (بوسهل) تجربه می کند و به عواطفی چون «تشفی، تعصب و انتقام» می انجامد که وجه تشفی گرانه آن حتی پس از انتقام جریان دارد. شدت وجه عاطفی از سوی این کنشگر منفی در راستای ارائه یک گزاره کلی ناظر به کنش سیاسی خردگرایانه است؛ در عین حال، وجه عقلایی داستان بر شخصیت خردگرا و پیچیده داستان (سلطان مسعود غزنوی) استوار است که گزاره های عقلایی را در متن تولید می کند اما به لحاظ اشتراک در تحقیر سوژگانی با بوسهل پیوند و با حسنک گسست گفتمانی می یابد و از این رو این شخصیت خردگرا علیرغم تعیین کننده بودن و برخورداری از قدرت اصلی در تعیین سرنوشت گفتمان، در لایه دوم پیرنگ قرار می گیرد
حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک در فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی حذف گروه فعلی و حذف متمم فعل های وجهی و فعل های اصلی (فعل هایی که بند را به عنوان متمم می پذیرند) در زبان فارسی است. بدین منظور، پس از مرور و نقد مطالعات انجام شده در رابطه با این ساخت در زبان فارسی، به بررسی حذف متممِ فعل وجهی و فعل اصلی پرداخته می شود. از آنجا که در زبان فارسی نمی توان گروه فعلی را حذف، و زمان جمله را ابقا کرد، باید گفت که در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، ساخت حذف گروه فعلی (طبق تعریفی که در زبان شناسی زایشی به آن استناد می شود) وجود ندارد. اما در یک ساخت مشابه، امکان حذف متمم فعل های وجهی جز «باید» و فعل های اصلی در صورت احراز شرایط حاکم بر حذف وجود دارد. فعل های وجهی به لحاظ واژ- نحوی فعل اصلی به حساب می آیند و جایگاه نحوی این دو یکسان است، از این رو، حذف متمم هر دوی آنها یک ساخت واحد تلقی می شود. خروج سازه ای مانند مفعول از جایگاه حذف، وجود پدیده مرجع ناپیدا و امکان خوانش دقیق و نادقیق از ویژگی های نحوی مهم این ساخت به حساب می آیند.نتایج این تحقیق نشان می دهد که در این ساخت، مشخصه حذف روی فعل کوچک می نشیند و پس از ارتقای فعل به جایگاه فعل کوچک و بازبینی مشخصه های تعبیرناپذیر از طریق رابطه تطابق، متمم فعل حذف می شود اما فعل کوچک ابقا می شود. طبق شواهد مطرح شده، گروه فعلی واقع در بالای گروه متمم نما حذف می شود؛ از این رو، این ساخت، حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک به حساب می آید.
تحلیل یک نوع فعل مرکب فارسی بر اساس نظریه اشتقاق فاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل های مرکب در زبان فارسی از زایایی بالایی برخوردارند. این فعل ها، از یک طرف ساختاری ترکیبی و نحو بنیاد دارند، اما از طرف دیگر، عملکرد آن ها در نحو یکپارچه و به صورت یک هستة واژگانی منسجم است و هم چنین درونداد فرایندهای ساختواژی قرار می گیرند. در این پژوهش، فرض بر این است که فعل های مرکب عمل کرد دوگانه صرفی-نحوی دارند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد فعل های مرکب ساخته شده با فعل سبک ""کرد"" در زبان فارسی دارای ساخت اشتقاقی فازگونه هستند. داده های تحقیق، نمونه هایی از فعل های مرکب هستند که از فرهنگ دو جلدی سخن استخراج شده اند. مبنای نظری این تحقیق با روش های اشتقاقی مطرح شده در آثار چامسکی (۲۰۰۰؛ ۲۰۰۱؛ ۲۰۰۸) ، مرنتز (۲۰۰۱؛ ۲۰۰۷) هم سویی دارد، هرچند از بعضی مفاهیم نظری در نظریه های ساختواژی همچون لیبر (۱۹۸۰) هم استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که فعل های مرکب دارای اشتقاقی فازگونه اند. در زبان فارسی، ریشه فعل و جزء غیرفعلی در دامنة یک فاز ساختواژی ادغام می شوند سپس آن ریشه ها برای رفع نیازهای اشتقاقی یا محاسباتی به پوستة آن فاز ساختواژی حرکت می کنند که در آن جایگاه تحت تأثیر عملیات های نحوی می توانند به جایگاه های نحوی حرکت کنند و گسترش یابند.
تقابل ارزش های دینی در گفتمان حسینی و یزیدی
حوزههای تخصصی:
سه خرده گفتمان در عرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت» که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن ارزش های اسلامی (دال های شناور اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعاً هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف ارزش های اسلامی منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آن جا که گفتمان پیامبر اسلام، «ولایت» بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه »(مائده، 55)؛ نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از ارزش های اسلامی ارائه داده است؛ که بوسیله عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال، تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی(ع) و گفتمان سلطنتی یزید به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
«پاچة ریخته»، ترکیبی ناشناخته در پند پیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پند پیران متنی برجای مانده از قرن ۵ هجری قمری است. این کتاب، به سبب حفظ شماری از واژه های کهن، منبعی ارزشمند برای آگاهی از پیشینة زبان فارسی به شمار می رود. هدف این مقاله، بررسی و بیان معنی ترکیبِ نادر و ناشناختة «پاچة ریخته» در این کتاب است. به این منظور، واژه های مرتبط با این ترکیب از متون و گویش های فارسی استخراج و دسته بندی شده و سپس با توجه به شاهدهای موجود مبنی بر حذف همخوان «خ» /x/ در خوشة /xt/، پیوستگی این ترکیب با واژه هایی نظیرِ: «آبریت»، «اُری» و «آوری» نشان داده شده است. بر این اساس، منظور از پاچة ریخته، پاچه ای است که موی آن پاک شده باشد. در زبان فارسی، مشتقاتی از مصدرِ «رودن» نیز به همین معنی دیده می شود. به ظاهر، «ریختن» و «رودن»، دو نشانه دارای مدلولی یکسان اند که هریک از آن ها در دورة زمانی یا قلمرو جغرافیایی مخصوص به خود کاربرد داشته است. واژه های گویشی استفاده شده در این مقاله، به کمک واژه نامه های گویشی و تحقیقات میدانی فراهم آمده است.