ذخایر طبیعی توسط خداوند برای استفاده انسان در عالم طبیعت به ودیعه گذاشته شده است. این منابع به میزان بسیار محدودی در اختیار ما هستند و با استفاده کردن به اتمام می رسند. سوال پیش رو این است که نسل های بعد از ما چه نسبتی با این منابع دارند؟ از منظرهای مختلفی می توان به این پرسش پاسخ داد، ما در این مقاله قصد داریم با مراجعه به منابع احکام به پاسخ این سوال بپردازیم. این منابع استفاده از ذخایر طبیعی را حق مسلّم همة انسان ها می داند و عدالت اقتضا می کند که حق نسل های آتی نسبت به این ذخایر به رسمیّت شناخته شود. راه حل منصفانه ای که به نظر می رسد این است که نسل حاضر در استفاده از منابع زیاده روی نکنند و در قبال استفاده از این منابع، سرمایه هایی از نوع دیگر ایجاد کنند تا در اختیار نسل های بعدی قرار گیرد.
رابطة اخلاق و سیاست در اندیشة ملّاصدرا از مباحث قابل تأمّل در فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست اسلامی است. بر اساس اندیشه ایشان میتوان از اخلاق متعالیه و سیاست متعالیه در کنار حکمت متعالیه سخن گفت. در اخلاق متعالیه امر به گونه ای است که انسان با انتخاب های عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده، از این رو هرچه از سعه عقلانی بیشتری بهره مند شود، اخلاقیتر خواهد شد. سیاست متعالیه هم سیاستی است که کاملاً بر شریعت و توحید مبتنی میباشد و در پی سعادت حقیقی انسان است. بدیهی است که چنین سیاستی با اخلاق متعالیه که همان اخلاق الهی و تخلّق به اخلاق الله است، تعامل دارد. در اندیشه ملّاصدرا اخلاق، روح و گوهر سیاست شمرده و سیاست در خدمت اخلاق و در جهت دستیابی به «سعادت» قرار میگیرد.
براساس تنوع کارکردهای قوای نفس ناطقه (قوه نظری و عملی) نزد طوسی، استکمال علمی و عملی نیز متفاوت می شود. کمال علمی از سنخ معرفت و حقایق تکوینی (بینش ها) و کمال اخلاقی از جنس معارف جزئی و آثار عملی است. نظریه اخلاقی طوسی در واقع فراتر از سلامت نفس است و به آرمان های بالادستی، یعنی کمال نفس اشاره می کند. کمال به عنوان آرمان اخلاق دارای مراتب است که می توان آنها را با هرم طولی کمال ترسیم کرد. مراحل استکمال نزد طوسی، در آثار فلسفی به قوای عرضی نفس اشاره دارد و در آثار عرفانی نیز ناظر به سلوک نفس و سپهرهای وجودی طولی آن است. فرآیند استکمال در دو بعد علمی و اخلاقی است و طوسی برای استکمال آن برنامه عملی ارائه داده و تنها به نظریه پردازی نپرداخته است.
در مقاله حاضر به بررسی، دسته بندی و تحلیل آیاتی از قرآن کریم که در موضوع گفتگو و مداراست، پرداخته می شود. این مقاله شامل سه بخش اصلی است، ابتدا اصول و روش گفتگو در قرآن؛ سپس اخلاق گفتگو در قرآن؛ و سپس بخش آخر مدارا از دیدگاه قرآن بررسی می شود. در بخش اول اموری چون: مجادله و بحث احسن، ارائه برهان، حق جویی و پرهیز از ظن و گمان، شجاعت و استماع سخن دیگران مطرح شده است. در بخش دوم به رعایت اخلاص و تقوی، رعایت کرامت و ادب، تواضع و پرهیز از تکبر، صبر و گذشت، حفظ آرامش و نرم خویی، پرهیز از تهمت و الگوگیری از سیره نبوی پرداخته شده است. در بخش سوم و پایانی، به اموری که در قرآن در راستای ایجاد مدارا و همدلی است، پرداخته می شود؛ شامل اموری چون: نفی تعصب و خشونت، مدارا و عقل جمعی، مدارا و اخوت، مدارا در توجه به مشترکات.