فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
میان ساختارهای زبانی هر جامعه و همچنین الگوهای شناختی، فکری و فرهنگی آن رابطه ای تنگاتنگ برقرار است؛ به طوری که می توان گفت در بسیاری از فرهنگ ها، زبان نقش اصلی را در شناخت مقوله های فرهنگی برعهده دارد. در واقع در این فرهنگ ها بدون شناخت زبان، راه به جایی نمی توان برد. این نوع مطالعه در ساخت و بافت متن به منظور شناخت فرهنگ زبانی و اجتماعی سابقه ی بسیار زیادی ندارد. مکتب صورت گرایی، رویکردی زبان شناسانه است که بر خلاف سایر مکاتب نقدی در دریافت معنای متن به دیدگاههای تاریخی، سیاسی، جامعه شناسی و روان شناسی توجه نمی کند؛ اما این امر به معنای این نیست که زبان و متن هیچ رابطه ای با فرهنگ و جامعه یِ متن ندارد، بلکه به عبارتی دیگر، این نوع از تحلیل و بررسی معنای متن، جلوه ای دیگر از اهمیت به فرهنگ و جامعه یِ متن است؛ زیرا رویکرد فرمالیستی، هدف اصلی و والای متن را سمت و سو دادن به جامعه و فرهنگِ آن می داند که می توان آن را همسو با رویکرد شکل دهی در تئوری های جامعه شناسی و علوم سیاسی دانست. مقاله حاضر براساس این رویکرد ( فرمالیستی و شکل دهی) به تحلیل و بررسی سوره کوثر می پردازد و براساس واکاوی مقوله های زبانی، سعی در ایجاد مرکزیت معنایی سوره دارد؛ زیرا این پژوهش، وجه غالب فرهنگ اسلامی را متن می داند. در پایان مقاله نشان داده شده که براساس رویکرد فرمالیستی و شکل دهی، وجه مسلط و غالب سوره کوثر، آشنایی زدایی در سطح واژگانی و از حیث محتوایی امتداد نسل پیامبر(ص) است.
تقسیم جدید لحروف الجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر حروف الجرّ من أهمّ حروف المعانی فاعلیة؛ حیث نری علماء النّحو قد قدّموا تقسیمات متعدّدة من جوانب متعدّدة وحیثیات مختلفة، لکنّهم لم یُعربوا عن تقسیمها إلی قسمین: متعدِّد المعنی ویشمل سبعة أحرف: «مِن، عن، إلی، علی، فی، اللام، الباء»، و أُحادیّ المعنی ویحتوی علی بقیّة حروف الجرِّ. والمناط فی هذا التقسیم الجدید وجود استعمالات متعدّدة خاصّة فی هذه الحروف السّبعة وانعدام هذه الاستعمالات فی بقیة حروف الجرّ. وهو الذی دفعنا إلی الاستظهار بذلک التّقسیم لندعم به علی ادّعاء جدّته. وهذه التوظیفات الخاصّة المتعدّدة هی کما یلی: کثرة معانی هذه الحروف السّبعة وتعدّدها، وتوسّطها لتعدیة أفعال تتعدَّی إلی المفعول بواسطة، ومشتقات تلک الأفعال، واستعمال هذه الحروف فی أکثر القیود المرکّبة أو التّرکیبات الکِلمیّة القیدیّة، وکون هذه الحروف زائدة فی أحایین، وأخیراً استخدامها فی مقولات التضمین والمنصوب بنزع الخافض واستبدال الحروف، وانجرار ظروف غیر متصرّفة بسبب عدد من الحروف السّبعة هذه. وأهمّ ما ینتج عن قبول هذا التقسیم بعد الإتیان بشیء جدید لا یوجد عند القدامی والمعاصرین بوضوح وتسلسل یسهل استیعابه، هو التعّرف الأفضل علی أنواع الأفعال و المفاعیل المنوّعة والقیود والتراکیب.
نادانی، مقوله ای بدون تاریخ ( واکاوی شعر «هُبل» سروده سیّد قطب بر اساس نشانه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شکّ از مهم ترین رسالت های ادبیّات در گذر تاریخ ، بیدارسازی وجدان به خواب رفته مردم بوده است. ادیب همچون تصویرگری ماهر، بازنمودی واقعی از جامعه را نشان می دهد. آنچه که در دانش نشانه شناسی مهم است چیدمان واژه ها و بازتاب آن در آثار ادبی است. گاهی مخاطب با دقّت نظر در کُنه هر متنی متوجّه نوعی ابهام می شود. راه برو ن رفت، خوانش واژها و چیدمان آنها در ساختار این دانش است. پژوهش پیش رو سعی دارد، سوژه ای از ادبیّات معاصر مصر را با عنوان «هُبل» بازخوانی کند. هدف بازیابی نشانه های زبانی است که با استمداد از آنها می توان فضای جامعه را بازیافت. واکاوی های زبان شناختی این سروده مملو از حقیقت های ناگفته ای است که می توان از آنها به عنوان سندهای غیر قابل انکار تاریخی یاد کرد. داده های زبان-شناختی، خبر از شتاب واگرایی مردم به سوی گمراهی دارد. شاعر با بهره وری از فعل ها، زمان و وجهیّت، زاویه دید خود را نسبت به موضوع بیان داشته است. ساختار جمله ها، به گونه ای است که هرگاه درباره تداوم اندیشه های ضلالت بار موروثی سخن گفته از جمله های اسمیه و هر وقت از رفتارهای جهل گرایانه نوظهور سخن گفته از جمله های فعلیه استفاده شده است.
الرحلة فی الشعر الصوفیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث مفهوم الرحلة فی الشعر الصوفیّ، وتحدیداً فی القرن السابع الهجری، فیؤکد أولاً أن هذه الرحلة تنطلق من رؤیة فکریة تقوم على أن حیاة الإنسان ما هی إلا رحلة من بدایتها إلى نهایتها. وقد قُدّمت هذه الرؤیة فی أسلوبٍ شعری یستفید من الشعر القدیم فی استعارة مفهوم الرحلة، ویقوم بإجراء تحویل دلالی على مفرداتها، ثمّ یقف البحث عند الواقع الذی تنطلق منه الرحلة، والذی یتّصف بمشاعر الغربة والوحشة، وذلک بسبب البعد عن الموطن الأوّل، وهو ما عبّر عنه الصوفیون بمصطلحی الاتصال والانفصال، فالصوفی یشعر دوماً ببعده عن أصله، وبأنّه منفیُّ فی الوجود المتعین، وهذا ما یشکّل دافعاً للقیام برحلة تخفّف من وطأة التوتّر والقلق بحثاً عن غایة منشودة یعلمُ الصوفی، مسبقاً، أنّ تحقّقها متعذّر، لتکون الرحلة بذلک غایة فی ذاتها. ولأن حجم البحث لا یسمح بالإطالة فسیُکتفى بدراسة مکون واحد للرحلة وهو (الناقة)، فتتم الإشارة إلى دلالاتها الجدیدة فی نصوص الرحلة الصوفیة.
الشهید فی شعر عزالدین المناصرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الشهادة اصطفاء واختیار وتکریم من الله تعالی للمخلصین من عباده، ویعتبر الشهید والشهادة من أعظم أرکان شعر المقاومة، ومن أوسع الأبواب الشعریة التی یدور الشعراء فی رحابها. فالشاعر المقاوم علیه أن یصنع مصیره بیده ویکون داعیاً إلی التحرر والاستقلال وملتزماً بقضایا مجتمعه. یعدّ الشاعر الفلسطینی المعاصر عزالدین المناصرة من الشعراء المقاومین و المهتمین بالشهید والشهادة؛ بحیث کان شدید الإیمان بحریّة الاختیار ومسؤولاً أمام مجتمعه الذی ینتمی إلیه، مسایراً شعبه وأبناء قومه، مقاوماً للظلم والطغیان، مناصراً ضد الظالم، رافضاً المصالحة مع الواقع الاجتماعی الذی یعیشه شعبه، متغنیاً بأمجاد شعبه وبسالته وبطولاته و تضحیاته، وما تقدّم به الشهداء من إقدام وإحجام وما تسببوا فی التأثیر علی الآخرین. یهدف هذا البحث ضمن المنهج الوصفی - التحلیلی إلی دراسة دور الشهید فی شعر المناصرة وقصائده التی تحکی قصة المجاهدین والشهداء وذلک فی إطار النقد، کما یهدف إلی إلقاء نظرة عابرة علی حیاة الشاعر وشخصیته وثقافته، ثم التعرف علی أدبه المقاوم ودراسة موضوع الشهید فی جمیع مجموعاته الشعریة؛ ومن النتائج التی توصل إلیها المقال، تأثر الشاعر بالمنهج الإسلامی، حیث وظف الشخصیات الإسلامیة والقرآنیة فی شعره، دلالة علی الدور الرسالی الذی یقوم به الشهید فی حیاته وضمن مماته.
قراءة فی قصیدة ""بطاقة هویة"" لمحمود درویش فی ضوء نحو النص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحو النص مصطلح من المصطلحات اللسانیة الحدیثة إذ یهدف إلى التحلیل اللغوی للنص، فهو نمطٌ من التحلیل ذو وسائل بحثیة مرکّبة، تمتدّ قدرتها التشخیصیة إلى مستوى ما وراء الجملة، بالإضافة إلى فحصها لعلاقة المکوّنات الترکیبیة داخل الجملة.
تهدف ﻫﺫﻩ ﺍلدﺭﺍﺴﺔ ﺇﻟﻰ معالجة نحو ﺍﻟﻨﺹ وتطبیقه على قصیدة ""بطاقة هویة"" لمحمود درویش. ﻭقد ساﺭ ﺍلبحث ﻟﺘﺤقیق مسعاه بما یقتضیه ﺍﻟﻤﻨﻬﺞ، ﻓﺘﻨﺎﻭل بدﺍیةً مفهوم نحو ﺍﻟﻨﺹ ﻭنشأته، ثم ﻋﺭﺽ ﻟﻐﺭضه ومهمته ﻭعناصره ﺍﻟﻨﺼیﺔ ﻭﻟﻤﺴﺎریه التطبیقیین ﻓی قصیدة ""بطاقة هویة"" ﻭﻫﻤﺎ تفسیر الترابط ﺍﻟﻨﺼی ضمن ﺍﻟﺴیﺎﻕ ﺍﻟﻠﻐﻭی، وتفسیر الترابط ﺍﻟﻨﺼی ﺍﻋﺘﻤﺎﺩاً ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺴیﺎﻗﺎﺕ ﻏیﺭ اللغویة.
وخلصت الدراسة إلى أن هذا النص یتمتّع بإطار منسجم ومتماسک، وترتبط أجزائها بشکل متواصل ومتسلسل سواء فی الأبنیة الکلیة أو الجزئیة؛ فالتقنیات اللسانیة المستخدمة فی النص جاءت لتحقیق غرضه وهدفه. فمقاطعه الستة أو ما نسمیها بالأبنیة الکلیة، کلّها مترابطة ومتماسکة وعند تفکیک کل بنیة کبرى إلى أبنیة صغرى نجد الشاعر قد استخدم أسالیب لغویة - لسانیة شتّى لتحسین صیرورة تکوّن النص. بالإضافة إلى ذلک، تبرز المعطیات اللغویة کالإحالات والحذف والتکرار والعطف بشکل جلی ّفی القصیدة بما یؤکد – مرة أخرى- قوة محمود درویش فی إنتاج العمل الإبداعی. کما تبیّن أن نص قصیدة ""بطاقة هویة"" قد ارتبطت قوالبه بعضها ببعض وشکّلت کلاً متکاملاً، فکانت تدلّ على فکرة متصلة من عنوانه وبدایته وجسده ونهایته ... بلغة تجبرنا على الاستمرار دون توقف.
مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین من دیوان علی بن عیسى الإربلی (قصیدة فی مدح الإمام حسن بن علی (ع) وقصیدة فی مدح علاء الدین أحد کبار رجال الدولة فی عهده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الدراسات الأسلوبیة من الدراسات التی تحتلّ مکانة عالیة فی دراسات علم اللغة حالیا وتعدّ من المناهج التی اعتمدت على الدراسات اللغویة أساسا فی تحلیل النصوص. تستهدف هذه المقالة إلى مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین لعلی بن عیسى الإربلی فی مدح أهل البیت (A) ومدح الشخصیات الأخرى مترکزة على القصیدتین نموذجا، لبیان مدى الاختلاف والاقتران بین الظواهر الأسلوبیة فی قصائده عامة وقصیدتین خاصة ودراسة مدى تأثیر التزام الشاعر بالعقیدة الشیعیه فی أسلوبه، مستخدمة المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج الأسلوبی المتمرکز على معطیات اللغة. وتبین من خلال الدراسة هذه أن الالتزام قد أثر على أسلوبه وبشکل خاص فی مستوى الصورة وفی استخدام الظواهر الأسلوبیة من التشبیه والاستعارة بحیث أدّى إلى اختلاف کبیر فی مدحه لأهل البیت (D) ومدحه للشخصیات الأخرى.
تحلیل نمادهای مبارزه در شعر مظفّر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر سیاسی و متعهّد عراقی، «مظفّر النوّاب» از جمله شاعرانی است که ویژگی فنّی و تعهّد اجتماعی را در شعر خویش در امتداد یکدیگر می بیند. او بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در شعر، علیه موانع و گسست های جوامع عربی به پا خیزد ؛ به همین سبب، سنگ بنای ساختار فکری اش را بر استراتژی تمرد و سرکشی در مقابل نگرش تسامح آمیز سران عرب و ناکارآمدی شان گذاشته از مقوله های بنیادینی چون اسلوب شعری، تحت تأثیر این اهداف، سود می برد؛ علاوه بر این از جمله شروط لازم و ضروری برای راهیابی به ژرف ساخت های ذهن شاعر، فرایافت نمادهای به کار رفته در مجموعه اشعار وی می باشد. مظفّر النوّاب برای ارائه نگرش ها و آگاهی ها و همچنین برای ارائه تصویری روشن از تقابل میان این مباحث و واقعیّت های جامعه عربی، رمزهای شعرش را از دامان آگاهی جمعی جوامع عربی برگزیده، مفاهیم انتزاعی را از ورای آنها بیان می کند. در این مقاله، سعی شده تا با مطالعه دیوان شاعر، میزان انسجام و همبستگی دو سویه میان کارکرد نمادها و جهان بینی وی لحاظ گردد.
أسس نسبة الانتحال إلی نهج البلاغة والردّ علیها؛ دراسة موضوعیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قضیة الانتحال والوضع لا تنحصر بأمة دون غیرها أو أدب دون غیره إذ توجد فی أدب کل أمة تنتقل من طور البداوة إلی الحضارة، فتمت مناقشة الروایة والانتحال فی الشعر والأدب فی فترات مختلفة وأثیرت حولهما ضجة فی العصر الحدیث. إن ابن خلکان هو أول من غرس بذرة التشکیک فی نهج البلاغة ومدى صحة نسبته إلى الإمام علی (ع)، ثم کان هناک مشککون کثیرون حذوا حذوه.حاولت هذه الدراسة أن تجیب عن أسئلة منها: ما هی أسس الشک والانتحال فی نهج البلاغة وما هی أهم الردود الرئیسة علیها؟ مما قاله ابن خلکان یمکن أن یتمّ جمع الشکوک حول نهج البلاغة فی نقطتین هما الشک فی جامع نهج البلاغة أ هو الشریف الرضی أم أخوه الشریف المرتضى؟ وثانیهما الشک فی صحة نسبة نهج البلاغة إلى الإمام علی (ع). کما حاولت الدراسة أن تستخدم الردود المعتمدة علی النقل والعقل ومبحث الروایة وطرق تحمل الحدیث وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی. وقد توصل المقال إلی أن الشریف الرضی قد جمع نهج البلاغة لا المرتضى، کما نصّ علی دحض نظریة الانتحال والوضع وإبطال الفکرة القائلة بأن الشریف الرضی واضعه لا جامعه.
تمثیل هویّة التابع فی الروایة العربیة الجدیدة روایة "شیکاجو" أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد تتجلّى الهویّة الثقافیة فی مجموعة خصائص لجماعة بشریة تربط بینهم أواصر عدّة کالتاریخ المشترک، والمیزات الاجتماعیة، والدین، واللغة.. إلخ. ولیس هناک ثقافة إلّا وهی تمثّل هویّتها بأدوات وأسالیب مختلفة. والتمثیل هو الذی یعطی لجماعة ما صورة عن نفسها وعن غیرها، وهو الذی یصنع لهذه الجماعة معادلاً لما یسمی فی علم السرد ب "الهویّة السردیّة". ولقد اقتضت تجربة آداب ما بعد الحقبة الاستعماریّة، وجودَ علاقة فعّالة بین المستعمِر و المستعمَر، تقوم علی مبدأ الخضوع ثمّ التبعیّة، وإنّها عبارة عن تشویه ثقافی یرید قمع الهویّة علی وعی أو من دون وعی لها. وقد انشغل الکاتب العربی الذی کابد هذه التجربة، انشغالاً إبداعیاً وجمالیاً، حاول عبر الکتابة والتفکیر والتخیّل أن یقدّم مختلف أوجه هذه التجربة بکل قسوتها. وحاول تمثیلها فی إطار الظاهرة الاستعماریّة التی استمرت فی صورة ما بعد الاستعمار، وهی الصورة التی أرادت من الهویّة القطیعة مع ماضیها وإدراجها فی سباق عالمی مُعَولم یقوم علی منافسة ثقافیّة قبل أن یقوم علی منافسة عسکریة أو اقتصادیة. وقد جاءت روایة"شیکاجو"، لعلاء الأسوانی آخذة ظاهرة الاغتراب والهجرة أفقاً للاطلاع علی جملة من هذه التجارب التی عاشتها أو رصدتها شخصیّات الروایة. فوجدناها تتحدّث عن المفارقة الغریبة واللاأخلاقیّة بین الأنا الشرقی والآخر الغربی، وذلک عبر عملیات وسیاسات الهویّة التی تنتج جدلیّة شبیهة بعلاقة العبد والسید، ذلک لکی تبرز لنا کیف یمکن للشخصیّة السردیّة أن تتحوّل من کائن فاعل إلی کیان مفعول به.
التکرار فی الشعر الفلسطینی الحدیث؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستهدف البحث دراسة ظاهرة التکرار بأنماطه المختلفة فی المجموعة الشعریة المعنونة ""العصف المأکول"". اتخذ الشاعر الفلسطینی الحدیث هذه التقنیة للتعبیر عما ألمّ بالشعب من مصیبات وویلات إثر الاحتلال الصهیونی من جانب، وإضفاء نمط من أنماط الموسیقی والإیقاع علی شعره من جانب آخر. کما یحاول البحث التعرف علی محاور التکرار وصوره المختلفة التی تمثّلت فی الصوت والکلمة و الفعل و الضمیر و الرموز والعبارة ودور هذه المحاور فی بناء الجملة وقدرتها علی تکوین السیاقات الشعریة الجدیدة معتمدا علی المنهج الأسلوبی. یتبین للقارئ عبر إمعان النظر فی هذه المجموعة الشعریة أنّ التکرار أقام صلات وطیدة بین الشاعر وما أصاب مسقط رأسه من ویلات ونکبات اعتصرت نفسه و من هنا خلق هذا الأسلوب البیانی نمطاً من الأجواء النفسیة داخل النسیج الشعری حیث جعلته یعبّر عنا ألمّ به من آلام نفسیة ومکنونات داخلیة بغیة تثبیت المقصود فی نفسیة المتلقّی. وأخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعر الفلسطینی اتخذ التکرار أداة ناجعة للکشف عن هواجسه ومشاعره الدفینة، التأثیر فی المتلقّی، ورسم کل ما اقترف الکیان الصهیونی من الممارسات الإجرامیة.
هماهنگی آوایی در دو جزء 16 و 17 قرآن کریم بر اساس نظریه ی موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی تکرار واج ها و هجاها با اندیشه و مفهوم مولف تناسب دارد و به همین سبب برجستگی و تشخص در کلام و متون ادبی را افزون و مخاطب را جذب می کند. تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، قدرت القای معانی خاصی را دارند که زبان شناس فرانسوی موریس گرامون به این مسأله پرداخته و ابراز داشته است که شاعر و نویسنده با به کارگیری واژگانی که از واج های مشابه ای تشکیل شده اند، تصاویر ذهنی خویش را بدون شرح جزئیات، به خوبی تداعی می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر نقد فرمالیست و نظریه ی گرامون با روش توسعه ای- کاربردی، دو جزء مبارکه ی 16 و 17 قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده و بیان می دارد که هماهنگی آوایی روشی است که می تواند به مؤلف کمک رساند که معنا را از طریق فرم و ساختار ادبی بدون اطناب کلام به مخاطب منتقل کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم نیز از این ویژگی برخوردار است و انتقال مقصود و معنا با تکرار واکه ها و همخوان ها، تأثیر ژرفی بر خواننده گذاشته و وی را به سوی معنا رهنمون ساخته است؛ هم چنین بررسی ها نشان می دهد که بیش ترین بسامد در میان واکه ها، مختص واکه ی درخشان برای بیان عظمت و شکوه خدای متعال و در میان همخوان ها، مختص همخوان سایشی می باشد که برای تداعی حس تشویش و اضطراب کافران و مشرکان به کار رفته است.
الأصیل والدّخیل فی رأی أبی العلاء المعرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قضیة العجمة والکلمات الوافدة إلی العربیة قد شغلت أذهان اللّغوییّن العرب منذ القدم، ولکلّ منهم موقفه الخاصّ تجاه هذه القضیة. فأبوالعلاء المعرّی باعتباره أحد أهمّ العلماء الملمّین باللّغة والمالکین بزمامها، أبدی اهتماماً بهذه القضیة وله مساهمات نشطة فی هذا الصّدد.
فهذا البحث باتّخاذ الموقف النقدی- التحلیلی (معتمداً علی المنهج الصرفی) یحاول أن یحدّد البصمات الأساسیة لموقف أبی العلاء من العجمة والوافد فی اللّغة العربیة فی آثاره الشهیرة، فبدا لنا من خلال البحث والاستنتاج أنّ أبا العلاء فی بحثه عن ""الأصیل والدخیل"" کان ینطلق من المقابلة بین الأعجمی والعربی ویعالج الفارسیة باعتباره أکثر الألسنة تأثیراً فی اللّغة العربیة. وهو یبدی معرفة أصیلة بهذه اللّغة فیقوم بذکر أصل المعرّب فی لغته ویعالج ما یطرأ علی أصوات اللّفظة فی لغتها الأمّ من تغییر عند تعریبها. إنّ عدم الإلمام بالأصل العربیّ لبعض المداخل مسألة کانت لها بصماتها فی المعالجة المعجمیة العلائیة وقد یتأتّی ذلک فی مظهرین أوّلهما تقریریّ بالسّلب بنفی الأصل العربی وثانیهما تبریریّ بالإثبات بإقرار الإستعمال من جانب القُدامی، ولتجنّب هذه المشکلة یعتمد علی المعطیات الصّرفیة ویتّخذ من الوزن وحروف الزیادة مقیاساً به یحکم للمادّة أو علیها بالإنتماء، وهو یتعامل مع مسألة الدالّ والمدلول علی أساس منطقی ویعید کلّ دالّ إلی معناه اللغویّ الذی أفاده فی أصل وضعه.
کاربردشناسی معنایی ترکیب "الله الله"در متون عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
131-155
حوزههای تخصصی:
در ادبیات عربی و فارسی ترکیب "الله الله"کاربردهای فراوانی دارد. هرچند شکل ظاهری آن در همه موارد یکسان است اما معنای آن در وضعیت های مختلف گوناگون است. شناخت معانی آن کمک شایانی به درک متونی دارد که این ترکیب در آن ها به کاررفته است. آیا این ترکیب تنها یک معنا دارد یا برای آن معانی گوناگونی وجود دارد؟ چگونه می توان به معانی مختلف دست یافت؟ با بررسی استنادی و تحلیلی و با استقراء موارد کاربرد آن می توان به معانی گوناگون آن دست یافت. کاربرد معروف آن تحذیر و اغراء است، اما علاوه بر موارد ذکر شده در خصوص قسم، شگفتی و تعجب، هشدار و آگاه کردن، گواه گرفتن خداوند بر اعمال و گفتار و تأکید کردن نیز به کاررفته است.
تحلیل تطبیقی کارکرد شخصیت اسطورة «زرتشت» در شعر کلاسیک و مدرن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراخوانی اسطوره ها نقش برجسته ای در تعمیق و غنای ادبیات ملل مختلف ازجمله عرب ها داشته است. اسطورة ایرانی «زرتشت» یکی از این اسطوره هاست که در شعر کلاسیک عرب غالباً وجود ندارد؛ اما برخی شاعران معاصر عرب با الهام از فریدریش نیچه (1844-1900م)، شاعر و فیلسوف آلمانی، در چارچوب «قناع» و ماسک اسطورة «زرتشت»، درپی دستیابی به عنصری برای مبارزات سیاسی- اجتماعی و بیداری ملت هایشان با شعار اَبَرانسان بوده اند تا خیزشی مردمی دربرابر اهریمن ظلم و فساد مستکبران معاصر به پا دارند. هدف این مقاله علاوه بر اثبات حضور یا فقدان اسطورة ایرانی زرتشت، مقایسه و تحلیل تطبیقی این اسطوره در شعر شاعران مدرن و کلاسیک عرب است تا نشان دهد اندیشة نمادین شاعران کلاسیک و مدرن عرب دربارة این شخصیت دینی چگونه بوده و رویکرد آنان در بازآفرینی این اسطوره چیست. دستاورد این پژوهش که براساس روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، نشان می دهد که در ادب قدیم عرب، اغلب به سبب جنبه های مذهبی و دفاع از اسلام دربرابر زرتشتیسم، از این اسطورة ایرانی یادی نشده است؛ بلکه فقط اشاراتی اندک به مجوس و آیین های ایرانیان پیش از اسلام در شعر این دوره مشاهده می شود. درمقابل، زرتشت در شعر معاصر عربی، از هیئت منجیِ قومی و پیامبر دینی به شمایل سفیرِ سیاسی در میان ملت های عربی درآمده که رهایی بخش انسان معاصر از دردها و رنج های اجتماعی است. این موضوع نشان از آگاهی شاعران معاصر عرب از اسطوره های کهن ایرانی و علاقة آنان به فرهنگ گذشتة ایران باستان دارد.
تحلیل گفتمان در سروده های باییه «مصعب العبدی» و هاییه «ابوفراس الحمدانی» باتکیه بر نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
27-55
حوزههای تخصصی:
یکی از اغراض مهم شعر شیعی، مدح است که شاعر آن را در دوره های مختلف با توجه به وجود الگوی یکسان مدحیات کلاسیک شعر شیعی که شامل مقدمه غزلی، ذم معاندان، بیان حقانیت امامت و سرانجام عرض ارادت به ساحت امام (ع) می شود به مخاطب سروده ها ارایه داده است. آنچه بایسته توجه است نوع و نحوه پردازش مواضع یکسان در این دست از اشعار می باشد که بررسی آن در گفتمان شعر آیینی ضروری است. در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ابیاتی از دو شاعر شیعی (مصعب عبدی و ابوفراس حمدانی) انتخاب و بر اساس طبقه بندی پاره گفتارها مبتنی بر نظریه «جان سرل» به تحلیل آن ها پرداخته شده است. از ویژگی های بارز کنش گفتارهای مصعب می توان به جزءنگری و انعکاس انگیزه ها و احساسات متفاوت اشاره کرد و در مقابل، گفتمان ابو فراس دارای صراحت بیان و یکپارچگی بیشتری است.
دراسة دور الأمکنة فی الدیکور الشعری لمظفر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ المکان عنصراً أساسیاً فی الدیکور الشعریّ عند الشاعر العراقی المعاصر ""مظفرالنوّاب""، الذی عاش معظم أیام حیاته خارج وطنه، بسبب نضاله ضد الحکومة الدکتاتوریّة وإنشاد الشعر ضدّها، والدفاع عن المظلومین. وشعره مفعم بالأمکنة والمفردات التی تدلّ علیها. تتناول هذه الدراسة أبعاد الأمکنة وأدوارها فی دیوان أشعاره، معتمدةً علی المنهج الوصفی- التحلیلیّ، والنتائج تدلّ علی أنّ الأمکنة فی شعره لیست مقتصرة على الأمکنة العراقیّة بل تشتمل أیضاً على أمکنة عربیّة، وغربیّة، وإیرانیة وقد تعدَّت الأمکنة عند النوّاب أبعادها الجغرافیة، فأضفى علیها النوّاب أبعاداً وأدواراً جدیدة، کالبعد النفسی، والوطنی، والاجتماعی السیاسی، والتاریخی، والدینی، والطبیعی، والجمالی، والرمزی. فیحمل المکان دوراً نفسیّاً حینما یشکو النوّاب من النفی وفقدان الوطن، ویتجلّی الدور الوطنیّ فی حنین الشاعر وعشقه للوطن والحلم بالعودة، ویتمثّل الدور الاجتماعی فی شؤون مثل: السلبیّات والإیجابیّات الاجتماعیّة، واللهجة الشعبیّة العراقیّة، والفئات العلمیّة الاجتماعیّة، والدور السیاسیّ فی: السجن السیاسیّ، والنفط، والسیاسیّین، والحکّام العرب، وقضیة فلسطین. ویصبح المکان مسرحاً للتاریخ والدین مع استحضار الأمکنة والشخصیّات التاریخیّة والدینیّة، ویتمثل دوره الطبیعی والجمالی من خلال اللوحات الطبیعیّة الاستهلالیّة لنصه الشعری، ویمکن ملاحظة الدور الرمزیّ والدور الأسطوری فی بناء الصورة المکانیة مثل الصحراء، والجبل، والقبر.
مؤلفه های معنایی واژه «نزول» در قرآن کریم با تکیه بر دو محور هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادّه ی «نزل» یکی از پربسامدترین واژگان قرآنی محسوب می شود که با صیغه های گوناگونی نزدیک به چهارصد بار در قرآن به کار رفته است. این واژه که در اصل، به معنای «افتادن از فراز به فرود» است؛ در آیات قرآنی توسعه معنایی یافته و به معانی دیگری؛ همچون «آفریدن»، «بخشش»، «فراگیری»، «وارد شدن»، «ابتلا» و «قول» به کار رفته است. واژه «نزول» هرگاه در زمینه های دیگری چون «باریدن باران»، به کار رفته، بافت و قالب آن با فروفرستادن قرآن تفاوت دارد؛ چرا که همین مادّه در خصوص باران، تنها به همراه واژه «سماء» (آسمان) کاربرد دارد، حال آنکه هرگاه در ارتباط با فرو فرستادن «وحی» استفاده گردیده، همواره با واژگانی؛ چون «من عندنا»، «روح الأمین»، «قلب پیامبر» و با اضافه به صفات متعدد خداوند به کار رفته است. در قرآن کریم این واژه در محور هم نشینی با صفاتی چون «رحمان و رحیم»، «رب العالمین»، «عزیز حکیم»، «حکیم حمید»، «حقّ» هم نشین شده است و چنین کاربردی عظمت و قداست قرآن را نمایان می سازد و در حقیقت «کنشگر حقیقی» و «فاعل وحی» را خداوند معرفی می کند. در محور جانشینی نیز با واژگانی؛ چون «وحی»، «القاء»، «قرائت»، «تلاوت»، «آتَی»، «جاء»، «جعل»، جانشین شده است که هر کدام به نوعی، نزول قرآن را حکایت می کنند و رابطه پیامبر (ص) با فرشته وحی را به تصویر می کشند. در نوشتار توصیفی-تحلیلی حاضر، مادّه ی نزول بر اساس رویکرد معناشناسی بر دو محور هم نشینی و جانشینی مورد بررسی قرار گرفته و مؤلّفه های معنایی آن بیان شده است.
التوجّهات اللّغویّة فی أشعار «رزوق فرج رزوق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ ""رزوق فرج رزوق""، أحد الشعراء العراقیین فی القرن العشرین، کان زمیلا ل ""بدر شاکر السیاب"" و""نازک الملائکة"" الذین نشأوا فی جیل واحد وفترة وتوجه أدبی وشعری متقارب، وکذلک کانوا الأعمدة الرئیسیة لإنشاء رابطة ""إخوان عبقر"" فی الشعر واهتمّوا إلى امتزاج الأدب القدیم بالحدیث. اهتمّ الشاعر فی دیوانه بأمر اللّغة وسماتها وکیفیة استخدام الکلمات والعبارات لإلقاء ما یریده وإیصال مقصوده إلى متلقّیه. هذا المقال بمنهجه الوصفی التحلیلی یرمی إلى دراسة أشعاره دراسة لغویة؛ وسنحاول من خلال الغور فی بحثنا هذا أن نستکشف ونفرز التوجهات اللغویة فی أشعار (رزوق فرج رزوق) وإعطائها تقسیمات رئیسیة ترتکز على ثلاث محاور؛ هی الرجوع إلى التراث اللغوی، واستعمال اللّغة المحکیة، واستعمال اللّغة البسیطة والسّهلة. إنّ الشّاعر اتّکأ على الموروث الأدبی وأجاد التّعامل معه وأصبح التراث الشعریّ مصدرا من مصادر إبداعه الشعریّ؛ واستلهم ما أعجب به وبصاحبه، من أشعار شعراء العرب ووظّفها توظیفا رصینا فی إیضاح فکرته التی أراد إیصالها إلى المخاطب. لم یستخدم الشاعر اللغة المحکیة (اللغة العامیة) فی قصائده إلا القلیل، وذلک ما عرفناه من خلال ما قرأنا فی أغلب قصائده، وبالنسبة إلى استعمال اللغة البسیطة نرى أنّ البساطة ملأت قصائده وأکثرها کانت خفیفة الظلّ على المتلقّی وغیر متعبة للسّامع خالیة من الغموض والتّعقید.
سبک شناسی سوره نازعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظرافت های بلاغی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب جاودانه دارد، که از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های ادبی سوره نازعات در چهار سطح آوایی، معنایی، ترکیبی و تصویر پردازی پرداخته است. پژوهش حاضر می کوشد تا نشان دهد که ویژگی های ادبی موجود در سوره نازعات از قبیل تقدیم و تأخیر، حذف، التفات و زمان افعال از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره با موسیقی عبارات آیات پی برده که این نشان از ظرافت بلاغی موجود در این سوره مبارکه است.