فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
161 - 180
حوزههای تخصصی:
احمد محمود و طیب صالح در این دو اثر خود، ناکجاآبادی آفریده اند که مردمانش دل در گرو درختی داشته اند. احمد محمود در درخت انجیر معابد، تصویری از یک جامعه ترسیم کرده که افراد آن سخت به معجزه گری و قدسیت درخت ایمان آورده و درخت را به نماد باورها و اعتقادات آیینی این مردمان خوش باور تبدیل کرده ا ند و در این راستا اقدام به انجام اعمال و مناسکی کرده اند که در عرف ادیان الهی شایسته نیست برای غیر خدا انجام گیرد. کارهایی همچون: درمان خواهی بیماران، استغاثه، نذر و نیاز، حاجت طلبی و مناجات و.... هیچ کس جرأت مخالفت با درخت یا حق انکار قدسیت درخت را نداشته؛ و هر صدایی که از این غرض، سخن می گفته در گلو خفه می شده است.مشابه این سرسپردگی ها و امید بستن ها و شفاجویی ها را طیب صالح در داستان «دومه ود حامد» آورده است. دومه ود حامد درخت بی ثمری است که مثل انجیر معابد در باور مردمان موقعیتی شبه خدایی یافته بود؛ به گونه ای که مردم آن را طواف می کردند، به درگاهش راز و نیاز می بردند، برای آن نذر و قربانی انجام می دادند و هیچ مخالفتی با آن را برنمی تابیدند. در این مقاله بنا داریم با روشی توصیفی – تحلیلی به واکاوی بن مایه تقدیس درخت در این دو داستان بپردازیم تا ضمن اشاره به اسطوره ها و کهن الگوهای بیان کننده نوع ارتباط انسان با درخت، به تبیین زمینه ها و انگیزه های تقدیس درخت بپردازیم و روشن کنیم که چرا و چگونه یک عنصر ذاتاً نامقدس تقدس می یابد؟ و چه سازوکاری به کار بسته می شود تا این مهم محقق شود؟ نتایج کار نشان می دهد که تقدس درخت در رمان درخت انجیر معابد شدیدتر از داستان دومه ود حامد است و مناسبات پیرامون آن پر دامنه تر می باشد
تحلیل رمان " وطن من زجاج" یاسمینه صالح بر اساس رویکرد گفتمان انتقادی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی انتخابی تئو ون لیوون، رویکردی جامعه شناختی- معنایی است که به طور خاص برای تحلیل نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی طراحی شده و استراتژی های زبانی متن را با تنوع زیاد بررسی می کند. ون لیوون با ارائه فهرستی از شیوه-های بازنمایی کنشگران اجتماعی و تعریف و تبیین هریک از آنها، استدلال می کند که مطالعه مؤلفه های جامعه شناختی - معنایی گفتمان، نسبت به بررسی مؤلفه های زبان شناختی محض، شناختی عمیق تر و جامع تر از متن ایجاد می کند. الگوی او با عنوان بازنمایی کنشگران اجتماعی، الگوی مناسبی در تحلیل گفتمان انتقادی به شمار می رود که با کاربست آن می توان به لایه-های معنایی زیرین متن دست یافت. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد است رمان وطن من زجاج اثر یاسمینه صالح، نویسنده معاصر الجزایری را با استفاده از رهیافت حذف و اظهار ون لیوون تحلیل کند، میزان بسامد و دلیل کاربست هریک از این مؤلفه ها را مشخص نموده و پرده از زوایای ناگفته متن بردارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسامد مؤلفه اظهار بیش تر از مؤلفه حذف است و این نشانگر تمایل نویسنده به گفتار روشن و بی پرده در بیان حقایق است. درباره بازنمایی جنسیت نیز می توان گفت که در این رمان مردان نقش چشم گیرتری نسبت به زنان ایفا می کنند و این می تواند بیانگر کمرنگ سازی و به حاشیه راندن زنان در کشور الجزائر باشد.
دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
131-154
حوزههای تخصصی:
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
تصویرپردازی در شعر ابراهیم نصرالله (بررسی موردی تشبیه، استعاره و مجاز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابراهیم نصرالله یکی از شخصیت های متعهد و برجسته ادبیات مقاومت فلسطین است که به مدد شگردهای هنری و بلاغت تصویر، روشنگر تجربه های انسانی می شود و روایتی از عشق و مبارزه، رنج و اندوه، پایداری، امید و هر آنچه را که بر انسان فلسطینی می گذرد در اختیار مخاطب آثارش قرار می دهد. وی در این راستا از ظرفیت های بالقوه زبان و ادبیات برای تأویل پذیری و جانداری شعر بهره برده تا به نیاز مخاطب خویش پاسخ دهد. این پژوهش، به روش توصیفی، تحلیلی و آماری با تکیه بر تصاویر بلاغی به بررسی دیوان «الأعمال الشعریه» نصرالله می پردازد تا به این مهم دست یابد که تصویرپردازی در اشعار این شاعر، چگونه در راستای انتقال اندیشه های وی به مخاطب به کار رفته است؟ بررسی حاکی از این است که ابراهیم نصرالله، آگاهانه از طیف گسترده ای از تصاویر در راستای زیباسازی شعر و در نتیجه القای اندیشه ها و عواطف خود نسبت به مردم دردمند فلسطین بهره برده است. تصویرپردازی در اشعار وی بازنمود قدرت معناآفرینی و خیال پردازی شاعر در انتقال عواطف نسبت به فلسطین و در خدمت ارزش های والای انسانی و در نتیجه تاثیرگذاری بیشتر در مخاطب است، از همین رو به رونق و زیبایی بلاغی و محتوایی شعر وی انجامیده است.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
معرفی و خوانش نقدی کتاب «إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته و حوزه های مطالعاتی آن گسترش یافته است. اما آنچه در این میان ضروی می نماید، پیروی از اصول ساختارمند و انجام پژوهش های روشمند است تا از قبَل آن، دستاوردهای مفید فایده ای حاصل آید و زمینه را برای مطالعات مرتبط فراهم تر کند.ِ در همین راستا کتاب إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیِه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه/ چالش جریان ها و تأثیرات ادبی در موطن عربی؛ بررسی تطبیقی، نوشته سعید علوش سعی دارد ضمن بیان چالش ها و بررسی تأثیر و تأثرهای موجود در جریان های معاصر ادب عربی، آن ها را به شیوه ای علمی، مورد نقد و تحلیل دهد و با ارائه نمونه هایی چند، راه های برون رفت از چالش ها را گوشزد نماید. گفتار پیش رو قصد دارد با روش تحلیل محتوای کمّی و کیفی و با هدف معرفی، نقد و تبیین مؤلفه های شکلی و محتوایی اثر یاد شده، نقاط قوت و ضعف احتمالی آن را به تصویر کشد. نتایج حاصله نشان می دهد با وجود آن که برخی کاستی های هر چند صوری در این اثر دیده می شود، ولی اساس آن عالمانه و مشفقانه خلق شده و در روشمند کردن پژوهش های این حوزه، به نوبه خود گامی رو به جلو برداشته است.
الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی شعر أدونیس (دیوان "التحولات والهجره فی أقالیم النهار واللیل" و "المسرح والمرایا" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهتمّ الشعراء بعنصر المکان فی أعمالهم الأدبیه کثیرا، لما یحمل من دلالات فی بنیه النص، إضافه إلی الدور الذی یؤدی فی تشکیل الفضاء الحیوی للنص. لقد أجاد أدونیس فی توظیف المکان ودینامیته بأشکالها المختلفه فی شعره؛ فیتّسم المکان فی شعره بالحرکه یجعل منه کائناً دینامیکیاً، له دور فاعل فی تبیین موقفه وأحاسیسه حیال حوداث مجتمعه وعصره، وربما وجد فی توظیفه هذا، تعبیرا سامیا عن التطلعات والأحلام التی تسکن فی باطن الشاعر. صور أدونیس الشعریه مکتظه بأنواع الحرکیّه المکانیه ومنها: الحرکه العمودیه، الحرکه السفلیه، الحرکه الدائریه، الترواح بین الحرکات ، الحرکه الافقیه أو العرضیه. یحاول هذا البحث رصد الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی البناء الشعری عند أدونیس علی أساس المنهج النفسی، حینما یحاول أن یربط أبعاد دلالاتها بعواطف الشاعر ومشاعره مقترناً بالمنهج الوصفی التحلیلی – الإحصائی محاولاً الاستشهاد بنماذج شعریّه دالّه علی توظیف الحرکیه المکانیه فی أشعاره، کشفاً عن أنواع الحرکیه المکانیه ودلالاتها فی صوره الشعریه. وقد انتهی البحث إلی أنّ الحرکه العمودیه فی تجربه أدونیس تشکّل اتساعاً و شمولاً وهی ترتبط برؤیته التفاؤلیه والثوریه حیال قضایا موطنه، ثم تأتی الحرکه السفلیه موحیه الاتجاه الصوفی الوثنی عند الشاعر وتعدّ رمزاً للخصوبه وازدهار الحضاره العربیه بدل الضعف والموت، ووظّف الشاعر الحرکه الدائریه فی المرتبه الثالثه لتبیین هیمنه فکره اللامکان علی ذاته، والتداوم والاستمرار فی الثوره وعدم الاستسلام، ثم ظهر الترواح بین الحرکات لیتضح القلق المسیطر علی ذات الشاعر واصراره علی تغییر الظروف وأما الحرکه العرضیه فقد جاءت فی المرتبه الأخیره، وتمثّل الدعوه إلی رفض السکون بحثا عن الاکتشاف والبناء.
الغموض والتعامل بین النصّ والقارئ عند الجرجانیّ فی ضوء الفلسفه الظاهراتیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلى معالجه نظریه الجرجانی من منظور الظاهراتیّه، فإن نظریته یجب أن تدرس ویستفاد منها، لیس لأنها کانت الأولى من عده جهات، بل لأنها لا تزال تعمل، ففیها شواهد لما یبحث عنه الظاهراتیون حالیا، خاصه فی ما یتعلق بقضیه التعامل بین النص والقارئ، وکذلک فی مسأله الغموض. وتعتمد الدراسه علی المنهج الوصفیّ والتحلیلیّ بالاستعانه بمعطیات الفلسفه الظاهراتیه التی تؤکد فی الأدب فکره مفادها: إن علی من یدرس عملا أدبیا ألّا یعنی بالنص الفعلی فحسب، بل علیه أن یعنی، أیضا، وبدرجه مساویه، بالأفعال التی تتضمنها الاستجابه لذلک النص. وفی هذا السیاق نستفید من آراء رومن انغاردن وولفغانغ أیزر. ویبدو أن نظریّه الجرجانی لا تخلو من الملامح الظاهراتیه فی صیغتها الانغاردنیه فیما یتعلق بأهمیه تجاوب المتلقی مع النص وعلاقه الحوار بینهما. وعنده نقطه التقاء بجمالیه التجاوب لأیزر فی دعوته القارئ إلى المشارکه الفعاله وإعاده بناء النص
أسلوبیه النهج وسردیه التثاقف؛ مقاربه تاریخیه فی مدوّنه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حظیت قضایا السرد فی الأدب العربی بنصیب وافر من البحث والتقصی والدراسه؛ وذلک لتعدد فنونه، وتفرعاتها، وتنوع تمثلاتها، ولاسیما تلک الفنون المضمره فی التعابیر التناظریه، والمسکوکات اللغویه، کالقصه والحکایه اللتین تمثل أحداثًا واقعیه اجتماعیه، ینقلها المثل على نحو بناء تمثیلیّ، وأداء تعبیر، فسرد الأمثال قائم على تبادل الأفکار أو نقلها فی الحوار عبر تمثلها، عند تحقق وحده السیاق فی مناسبتین متشابهتین. یکشف العمل الأدبیّ عن جوهر شخصیّه منشئه من جهه، وعن ثقافه المجتمع الذی قیل فیه من جهه أُخرى؛ فلیس من المعقول أن یکون (نهج البلاغه) قد ولد نتیجه اختراع فردیّ من دون اعتمادٍ على معطیات اجتماعیّه خاصه بالفرد والجماعه، ومن غیر المعقول أیضًا أنَّ شکلًا أدبیًا ک (نهج البلاغه) تمیّز بهذا الغنى الاجتماعیّ، قد وجد وبقی قرونًا طویله، ودرسه کتّاب وعلماء وباحثون، یختلف بعضهم مع بعض اختلافًا بالغًا، وینتمون إلى بیئات مختلفه، وإلى قومیات متباینه عبر قرون من الزمان، من غیر أن توجد علاقه داله بین مضمون هذا الشکل الأدبیّ وأکثر الجوانب أهمیه فی الحیاه الاجتماعیّه. ومن هنا جاءت فکره هذا البحث؛ للکشف عن قیمه کتاب (نهج البلاغه) بین سردیات المثاقفه وأعراف المجتمع، عبر دراسه عباراته المثلیه، ومسکوکاته اللغویه التی نقلها الإمام علی (ع) بخبراته وتجاربه من المجتمعات السالف إلى المجتمع الذی یعیشه، فجاء البحث فی مبحثین: أولا المثاقفه الاجتماعیه وسردیات الرمز اللغویّ وثانیا الاعراف والعادات والتقالید المضمره فی الاستعمال العلویّ. والجدیر بالذکر أنَّ البحث قد سار على وفق المنهج التاریخیّ، مع اشمام المنهجین السیاقیّ والوصفیّ التحلیلیّ. وخرج بجمله من النتائج، اهمها: 1. یستطیع الفرد المُبدع الوقوف على بنیه الذات الجمعیّ أن یتأمل المواقف والأحداث، وأن یختار ما یرید من المقولات الاجتماعیَّه التی تشع من أفق ذلک المُبدع من حیث إنَّ المُبدع العبقریّ یُعدُّ فی طلیعه الأفراد الذین یحاولون تکوین ذات جماعیَّه تتجاوز الذات الفردیَّه. 2. تمثلت الأعراف والتقالید والعادات فی أسلوبیه النهج بالعبارات المثلیّه، هی من مخترعات المجتمع العربیّ الجاهلیّ، وهذا یدلُّ على تأثر لغه نهج البلاغه بتلک المواقف والأحداث، حتى أصبح نهج البلاغه سجلًا صادقًا لتاریخ القبائل العربیه قبل الإسلام وبعده، بل مثّل نهج البلاغه سجلاً سردیًا لحضارات أُمم خلت قبل ظهور المجتمع العربیّ.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
155-182
حوزههای تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
دراسه أسلوبیه لعناصر السرد والعنف فی الروایه العراقیه المعاصره؛ روایه خان الشابندر لمحمد حیاوی اختیارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکمن أهمیه هذا البحث فی السؤال عن کیفیه دراسه الخصائص الأسلوبیه فی النص السردی الروائی العراقی. وستجیب علیها فقرات البحث فی مفاصله المتنوعه ومجالات التطبیق من نصوص روایه خان الشابندر. لم یکن الفن الروائی بمنأى عما یمر به حال البلاد العربیه، ولاسیما البلد العراقی من حالات الضیاع وفقدان الأمن والاستقرار والتفرقه والطائفیه والتهجیر والقتل وهذا ما صنعته الحروب، وقد شغل الأخیر مساحه واسعه من نفوس المبدعین العراقیین الروائیین الشرفاء بل ترک أثرا فی نفوسهم لیمتزج ذلک الألم مع دم الأبریاء وحبر أقلامهم فانبروا یکتبون کل ما مر به هذا البلد من آهات وویلات فکانت أعمالهم الروائیه محاکاه حقیقیه للواقع بکل آلامه ومرارته وبشاعه القتل والرعب. فإن النص الإبداعی العراقی المعاصر وعى خطوره العنف بکل مدیاته. وفی روایه خان الشابندر نجد مشاهد العنف متمثله بواقع مریر یتجسد بمشاهد دامیه من انفجارات الشوارع والبنایات المهدمه وانتشار الخوف والرعب والأشباح، والإضرار بالممتلکات العامه والخاصه بغیه الإخلال بالوضع الامنی والاستقرار وممارسه أنواع القمع والقتل والتهجیر وتصاعد إطلاقات النار والانفجارات المتتالیه وکأن البلد أصبح ساحه حرب. وقد ارتأت الدراسه أن تکون على مدخل للتعریف بمفهوم العنف فی اللغه والاصطلاح ثم دراسه إیقاع الأحداث والزمان فی الروایه المذکوره، ثم تحاول الدراسه النسقیه للصوره الترکیبیه للروایه التی تمثلت بنسقی الاستفهام والأمر و نسقی التماثل والاستبدال فی الروایه. امتازت الروایه بکثره حضور نسقی الاستفهام والأمر، فجاءت الأحداث مبنیه على شعریه تساؤل درامی مشحون بالخوف والرعب مع أوامر حقیقیه لذلک الحدث.
دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131-154
حوزههای تخصصی:
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
طرحواره های تصویری قدرتی وجهتی در حبسیه های محمد جواد جزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.
أثر السیاق فی توظیف الأفعال لدى أحمد عبد المعطی حجازی دراسه من منظور إستراتیجیه الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
81 - 96
حوزههای تخصصی:
إستراتیجیه الخطاب عملیه یقوم بها المرسل لتخطیط الخطاب واستعمال الوسائل اللغویه التی توصله إلى الهدف. تجعل هذه العملیه المرسل یختار فی المستوی الصرفی، البنى الصرفیه المناسبه التی توافق قصده فی سیاق محدّد. من هنا قد یستخدم المرسل البنى الصرفیه فی غیر معناها ویرید بها معنى یدلّ على القصد ویناسب السیاق ویستخدم من أبواب الأفعال ما تنقل الهدف إلى المرسل إلیه بدقّه وسهوله. هذا، وقد أثّر السیاق والهدف على استعمال البنى الصرفیه عند عبد المعطی حجازی فجعلاه یستعمل الأفعال فی شعره حسب ما یقتضی السیاق. یهدف هذا البحث إلى دراسه إستراتیجیه الشاعر حجازی فی توظیف الأفعال للتواصل مع المخاطب والوصول إلى الهدف. وبما أنّ هذا التوظیف یختلف على أساس السیاق، فیعتمد البحث على المنهج التداولی الذی یهتمّ کثیرا بالسیاق وعناصره. أمّا النتائج التی توصّل إلیها البحث فهی خضوع الأفعال لنفسیه الشاعر وسیاق کلامه، حیث تعدل الأفعال أحیانا عن زمنها الأصلی إلى التعبیر عن الزمن النفسی وتحمل المعنى الموافق للسیاق والمقاصد. وإنّ کثره الأفعال الماضیه لدى الشاعر فی حدیثه عن الغربه فی المدینه القاسیه تؤدّی إلى أن یخیّل المخاطب أنّ الشاعر قد أنشد تلک القصائد بعد ترکه المدینه، بینما أنشدها الشاعر خلال عیشه فی المدینه؛ فمن هنا قد یحمل الفعل الماضی معنى یوافق مقاصد الشاعر ونفسیته فی السیاق المحدّد. وکذلک قد انحرف الشاعر عن استخدام الأفعال الماضیه إلى استخدام الأفعال المضارعه للحدیث عن قضیه تاریخیه؛ ذلک أنّه لم یقصد وصف حادثه تاریخیه فحسب، بل أراد من وراءها التعبیر عن حالته النفسیه فی عصره الحاضر. قد وظّف الشاعر أبواب الأفعال حسب مقاصده وجاء بأبواب تکون کوسیله تنقل المعانی إلى المخاطب وکمرآه تصوّر نفسیه الشاعر وأفکاره.
التقاطب المکانی فی روایه طیور أیلول لإمیلی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد المکان من أهم المکونات الرئیسه فی النص الروائی، لأنه هو الفضاء الذی یضم تحته کل عناصر العمل الروائی وعلاقاته، من حیث أنه الموقع الذی تدور فیه الأحداث وهو فی الواقع، ملجأ للشخصیات وهو من العناصر المکمله للعنصر الزمانی فی الروایه. وقد شهد المکان العدید من التطورات الحدیثه فی الدراسات المعاصره حیث تعددت مفاهیمه وتقسیماته. لقد تناولنا فی بحثنا هذا أحد هذه التقسیمات ما تسمى بالتقاطب المکانی أو ثنائیه الأماکن المغلقه والمفتوحه وصراع الفضائین المتقابلین وأثرهما علی شخصیات الروایه. ولقد اخترنا روایه طیور أیلول للکاتبه إمیلی نصر الله لکونها مکثفه بالأماکن المغلقه والمفتوحه مثل البیت، والمدرسه، والمدینه، والقریه وإلخ... وأهم ما توصل الیه البحث هو اهتمام الکاتبه إمیلی نصرالله بالثنائیه المکانیه وقد احتلت الأماکن المغلقه مساحه واسعه فی الروایه وهذا یعود إلی أسباب معیشیه ونفسیه لدی الشخصیات، کما تبین لنا أن کل الأماکن المنفتحه لیست مصدرا للسعاده والرخاء،حیث هناک اختلاف فی وجهه النظر عند الأشخاص من حیث مشاعرهم تجاه هذه الأمکنه وما یلحق بهم من خسائر مادیه وروحیه، والمنهج المتبع فی هذا البحث هو الوصفی-التحلیلی حیث یعتمد على ظاهره الرصد والوصف والتحلیل من خلال الوقوف على نماذج مختاره من الروایه.
واقعه الغدیر فی ملاحم الشعر المسیحی؛ قراءه تداولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعد القصیده الملحمیه أو الملحمه، قصیده سردیه طویله. یحاول هذا البحث تقدیم قراءه جاده لملاحم الشعر العربی المسیحی التی استلهمت من یوم الغدیر الکثیر من العبر، والاستنتاجات. فأخذ الشعراء المسیحیون ینسجون من وحی هذا الیوم صورا فنیه بقدرات إبداعیه لتوجیه المتلقین إلى أهمیته فی تصحیح مسار الإنسانیه .تُعد ملاحم الشعر العربی مادهً شعریهً ثریهً، ومهمهً لم تسلط علیها الضوء،ولم تقدم عنها دراسات أدبیه لکی تبرز مکامن الابداع المتجسد بین ثنایا لغتها، ودلالتها، وصورتها. نحاول فی هذا البحث قراءه هذه الملاحم وفق ماجاءت به معطیات النظریه التداولیه لبیان قدره الشعراء على الاستلهام الفکری، والفنی من یوم الغدیر، وتأسیس خطابٍ شعری موجه إلى المتلقی لحثهِ وتوجیهه على الالتزامِ بالمعطیاتِ والعبرِ والأفکار المنطویه تحت فکره یوم الغدیر التی من شأنها الدعوه إلی التمسک بأواصر سفینه أهل البیت إلى نجاه الانسانیه. هذه المفاهیم والمعطیات مجتمعه زادت من إصرارنا على قراءه ملاحم الشعر المسیحی، محاولین البحث عن مدى قدرتها على تحقیق عملیه التواصل بین الأوساط المتلقیه کما ارتأینا إلى تحلیلها بطریقه مغایره عبر التعمق فی دلالاتها، ومقاصدها، وحقیقه الوظائف التی تؤدیها اللغه فیها، وأهدافها التواصلیه من خلال الترکیز على بنیه اللغه، والوظائف الأساسیه التی تؤدیها باعتباره خطاباً لا یتجسد إلا عبر اللغه کونها العصب فی أحداث التواصل بین المبدع والمتلقی.
واکاوى زیباشناسی آوایی در چکامه های «معلّقات عشر»
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
موسیقی ازمهمترین مؤلفه های شعر است که بازتاب آن بر دیگر عناصر بر کسی پوشیده نیست. توجه پیشگامان شعر وادب و ناقدان به معلّقات از دیرباز نشان از اهمیت آن دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی به عوامل و انواع موسیقی، واکاوی آوای حروف، و چگونگی پیدایش پژواک اندیشه در معلقات عشر و کارکرد آن در خلق معانی و انگیختن احساسات پرداخته است. اصحاب معلقات به منظور غنای موسیقی شعر، به موسیقی خارجی و داخلی اهتمام داشتند؛ بدین ترتیب که برای خلق موسیقی خارجی از وزن و قافیه، و برای خلق موسیقی داخلی از تقسیم یا قافیه های متعدد داخلی و فنون بیانی وآرایه های بدیعی بهره گرفتند. همچنین آنان برای انتقال پیام و تأثیرگذاری برخواننده در پی تنوع موسیقایی وهم آوایی کلام با اغراض شعری برآمدند؛ در این راستا از تکرار آوایی حروف و تناوب آنها وحرکات متجانس در حالت های اعرابی مختلف در ساختاری منظم و متوازن برای معنا بخشیدن و به تصویر کشیدن احساسات بهره جستند. در پژواک اندیشه، واژگان علاوه برارزش معنایی بر دلالت مفهومی حروف نیز تکیه دارند، و به همراه خود دیگر معانی ضمنی را برای مخاطب تداعی می کنند. عوامل همگونی حروف، به احساسات لطیف شاعرانه، و سلاست و شیوایی واژگان، و جایگاه حروف مهموسه و مجهوره در چینشی مناسب باز می گردد، وناهمگون بودن آنها از دو جنبه بیرونی و درونی قابل درک است.
قَصِیدَهُ الشَّیخِ صَالِحِ الکَوَّازِ الحِلِّی فِی رِثَاءِ السَّیدَهِ الزَّهْرَاءِ (علیها السلام) دراسه أسلوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
75 - 90
حوزههای تخصصی:
لا ریب فی أنّ للشعر العربی أسراراً وجمالیات فنیه مقصوده. فالشاعر ینسجُ أفکاره فی القصیده نسجاً محکماً ویضعها وضعاً دقیقاً. فإن هذه الدراسه تسعى إلى الکشف عن أوجه الجمالیات الکامنه فی قصیده بحقّ مولاتنا فاطمه الزهراء ( J ) للشاعر صالح الکواز الحلّی (ت1291ه .ق)، ورصد الظواهر الأسلوبیه فیها على المستویات الثلاثه: الصوتی والصرفی والترکیبی. وقد استفادت هذه الدراسه من المنهج الأسلوبی؛ لما له من مزایا تتعلّق باستنتاج الدلالات من الظواهر اللغویه الوارده فی النص؛ ووجدنا على المستوى الصوتی أنَّ استعمال الأصوات المجهوره الشدیده أکثر من المهموسه الرخوه، دلاله على الإجهار بالحزن وبیان الظلم الذی وقع على بضعه رسول الله وآله ( G )؛ وأمّا على المستوى الصرفی فإنَّ استعمال الشاعر لصیغه "فعَّل" فی ستّه مواضع یدل على المبالغه والتکثیر، فقد حمله ذوقه الخاص إلى مثل هذه الاستعمالات لیُفصح عمَّا یُرید إبرازه من بیان عظمه هذا الأمر وأهمیته، فجاءت هذه الصیغه مناسبه للجوّ العام للقصیده؛ وأما على المستوى الترکیبی فنلاحظ أنَّه أکثر من التوکید بصورٍ متنوعه؛ لتثبیت الوقائع التاریخیه التی جاءت فی النصّ من قبل أعداء الرسول وآله.
استدعاء التراث التاریخی وآلیاته فی شعر نجاح إبراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
81-104
حوزههای تخصصی:
یُعتبر استدعاء التراث من الظواهر البارزه فی الأدب المعاصر، وإنَّ الشخصیات التاریخیه ذوات الوجود الحقیقی أحد معطیاته الّتی غالباً ما نلاحظها فی النصوص الشعریه، حیث تتجاوز حدود زمنها ولا تتوقف عنده بل تسیر لتصلَ إلى الحاضر ومِن ثَمَّ إلى المستقبل. ومن الشعراء الّذین جنحوا إلى استدعاء الشخصیات التاریخیه ووظّفوها ضمن سیاقاتهم الشعریه هی الشاعره نجاح إبراهیم[i]. عملت نجاح إبراهیم على إحیاء الموروث التاریخی فی نتاجها الشعری وکذلک أحاطت بموروثات أغلب الشعوب، حیث ربطت تجارب تلک الموروثات بتجاربها الشعریه، وألقت من خلالها کلَّ ما یعتمر بداخلها من مشاعر ورؤى. والهدف من هذه الدِّراسه الّتی اعتمدت على المنهج الوصفی-التحلیلی؛ هو دراسه الشخصیات التاریخیه التی انکَبَّتْ علیها نجاح إبراهیم واستمدَّت منها دلالاتها، والتعبیر عمّا تحمله هذه الشخصیات من رموز؛ بناءً على هذا، ارتأینا أن ندرس هذه الشخصیات فی ثلاثه محاور وهی: الشخصیات الممثّله للوجه الوضیء، کشخصیه أمینوبی وزبّاء وإیاز، والشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، کشخصیه نیرون وآکله الأکباد وموسى بن نُصیر، والشخصیات العامّه، کشخصیتی الکسعی وورد. ولسبر أغوار هذه الشخصیات التراثیه وفک رموزها تتطرقنا إلى آلیات استدعائها فی قصائد الشاعره. ظهر لنا من خلال هذا البحث أنَّ أبرز الشخصیات الّتی قامت الشاعره بتوظیفها هی الشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، وأنَّ أغلب آلیات الاستدعاء الّتی وظّفتها الشاعره لاستلهام الشخصیات التاریخیه هی آلیه الاسم المباشر. اعتمدت نجاح إبراهیم على الشخصیات التاریخیه إمّا لتعبِّر عن الإباء والأنَفَه اللّذینِ اتّخذتهما منهاجاً، وإمّا تعبیراً عن نفسها وعن وطنها وما یدور فیه من أحداث.. وُلدتنجاح إبراهیم الشاعره فی عفرین بسوریا عام 1965م، وعاشت کل سنواتها فی محافظه الرِّقَّه فی مدینه الطبقه التی فیها سدُّ الفرات العظیم ثم نزحت عنها بسبب الحرب. بدأت الکتابه منذ عام 1978م، ونُشرت أولى قصصها فی مجله "الضاد" عام 1989م، ثمّ نُشرت لها قصص کثیره فی المجلات والصحف وصُدر لها مؤلَّفات عدَّه، منها کتابها الأوّل تحت عنوان "المجد فی الکیس الأسود" عام 1992م؛ وهو عباره عن مجموعه قصصیه. وقد فازت الأدیبه بجوائز عدیده على مستوى سوریا، والوطن العربی، والعالم فی القصه والرّوایه والشعر، منها: جائزه تشوقوأورا العالمیه عام 2016م عن مجمل إبداعها الأدبی، وجائزه ناجی نعمان الدولیه عام 2019م وجائزه العجیلی للقصه القصیره، وجائزه دمشق للثقافه والتراث وغیرها من الجوائز، وشارکت فی العدیدمن المهرجانات الأدبیه فی سوریا والعراق ولبنان وایران، وتُرجمت بعض أعمالها إلى الفرنسیه، والترکیه، والأرمنیه والفارسیه و... وهی عضو اتحاد الکتّاب العرب فی سوریا منذ عام 1998 (إبراهیم، 2018م: 71-73).
تراجایی در بسامد با رویکرد تطبیقی به رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع روابط متن، بیش متنیت است که رابطه بین دو متن ادبی را بررسی می کند. این رابطه بر اساس برگرفتگی است و به عنصر هم حضوری نمی پردازد. براساس دیدگاه ژنت رابطه برگرفتگی، به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. تراگونگی به معنای تغییر در گفتن چیزی به شیوه ای دیگر است، در حالی که تقلید گفتن چیزی دیگر به روشی مشابه است و برخلاف تراگونگی هدف در آن تغییر نیست. تراگونگی نیز زیر شاخه هایی دارد که از مهم ترین آنها تراجایی است که در شکل و معنا رخ می دهد و موجب تکثیر معنا می گردد. بررسی بسامد یا ارتباط دفعات تکرار فعل با بازگویی آن در پیش متن و بیش متن دلالت بر تغییر آن از طریق تراجایی دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت است. با توجه به آن که رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی تحت تأثیر رمان فرانکنشتاین (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در بسامد رخدادهای بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در تعداد دفعات بازگویی رخداد های بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. بسامد مکرر و منفرد تکرار شونده در بیش متن با ابجاد ابهام و تکرار نشانه ها مصداق عینی تراجایی است.