مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تقدیس
حوزه های تخصصی:
از آنجا که قدوس صفت خداوند است و تقدیس مطلق، تنها شایسته خداوند است، قداست هر چیزی نیز از خداوند ناشی می گردد. در این میان انسان با این ظرفیت آفریده شده است که بتواند در ارتباط با خداوند قداست یابد و مظهر «وَ نُقَدِسُ لَکَ» گردد و از ملائکه مقدس خداوند هم بالاتر رود.
علاوه بر انسان مواردی از اعمال، اشیاء، مکان ها و زمان ها نیز تجلی قدوسیت خداوند شده و یا مقدس خلق شده اند و یا در ارتباط با خدا قداست می یابند که و میزان قداست آنان بستگی به شدت ارتباط با خدا دارد. معمولاً هدف از قداست اعمال، اشیاء، مکان ها و زمان ها، تربیت قدسی و ربوبی انسان است. نگاه صحیح به مقدسات نگاهی است که آن ها را تجلی قدوسیت باری تعالی ببینیم و سبب تربیت قدسی و ربوبی ما گردد، نه آن که شائبه استقلال و جدایی از خدا و شرک داشته باشد.
در این تحقیق ضمن مراجعه به آیاتی که با صراحت یا غیر مستقیم مسئله مقدسات را مطرح کرده اند، با روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی به تفاسیر متعدد مراجعه شده و در نهایت این موضوع تبیین شده است.
بررسی جایگاه آتش در تاریخ ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با کشف آتش در دوره پارینه سنگی، از آنجا که این پدیده نقش به سزایی در پیشرفت و تداوم زندگی بشری داشت، به تدریج در باورهای دینی ملل باستان، به ویژه مشرق زمین، از جایگاه خاصی برخوردار شد. بدیهی است که ایرانیان باستان نیز از این امر مستثنی نبوده اند. اگرچه تاکنون تحقیقات علمی فراوانی در عرصه ایران شناسی انجام گرفته است، بیشتر این پژوهش ها درباره اقوام و دولت های آریایی بوده و کمتر به اقوام بومی فلات ایران پرداخته اند. درنتیجه، از یک سو، پیشینه بسیار کهن و غنی تمدن های بومی فلات- اگرچه اطلاعات کمی از اوضاع فرهنگی آن ها داریم- و از سوی دیگر، قداست و اهمیتی که اقوام آریایی برای عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و به ویژه آتش قائل بوده اند، این پرسش را مطرح می کنند که: «سنت تقدیس آتش و آیین های ویژه آن، خاستگاهی بومی دارد یا آریایی؟»باتوجهبه داده های تاریخی و باستان شناسانه، این پرسش را می توان در قالب این فرضیه که «سنت تقدیس آتش و آیین های مربوط به آنپیشینه بسیار کهنی در فرهنگ بومیان فلات ایران داشته و پس از ورود آریایی ها نیز تبادلات فرهنگی بین بومیان و تازه واردان آریایی انجام گرفته و درنتیجه، از یکدیگر تأثیراتی پذیرفته اند»، مورد بررسی قرار داد. از بررسی و مقایسه جایگاه آتش در آثار و مدارک تاریخی و باستان شناسانه بازمانده از اقوام بومی و تازه واردان آریایی- مثلاً تطبیق جایگاه آتشدان در نقش برجسته های ایلامی و هخامنشی- می توان دریافت که اگرچه آریایی ها پس از ورود خود به ایران، در عرصه سیاسی بر اقوام بومی این سرزمین غالب شدند، ولی در عرصه فرهنگی به دلیل پیشینه غنی فرهنگی بومیان فلات ایران، به تدریج وام دار برخی از آیین ها و سنت های فرهنگی ایشان شدند که از آن میان می توان به «سنت تقدیس آتش» و آیین های ویژه آن اشاره کرد. در این مقاله سعی شده است که درابتدا، براساس داده های تاریخی و باستان شناسانه، «سنت تقدیس آتش» در دوره ایلامی ها تبیین شود. سپس، نتایج به دست آمده با آثار و داده هایی از دوره ماد و هخامنشی مقایسه و تشریح خواهد شد تا چگونگی سیر انتقال «سنت تقدیس آتش» از دوره ایلامی ها- بومیان فلات- به دوره ماد و هخامنشی- آریایی ها- و تحول و تکوین آن نیز تبیین گردد
تحول وجودی انسان در عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موضوعات مهم در ادیان توحیدی، سلوک و تحول معنوی انسان است. این تحول را در مسیحیت می توان با روی کردهای متفاوت عرفانی، کلامی و کتاب مقدسی مورد توجه قرار داد. از سوی دیگر، این سلوک معنوی را می توان از ابعاد گوناگون، نظیر جایگاه آن در دین، تأثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی، راه های تقرب و سلوک به خدا و ... مورد بررسی قرار داد. اما یکی از پرسش های مطرح در این جا این است که خود این سلوک به چه معنا و از چه سنخی است. سخن در این است که چه رخ می دهد که سالک الی الله به کمال دست می یابد؛ آیا تحولی حقیقی در او رخ داده است یا تشریفاً او را کامل و مقرب خدا می خوانند؟ در مسیحیت و مشخصاً عهد جدید، این سلوک عرفانی و کمالی، تحولی وجودی، حقیقی، تشکیکی و در عین حال بیشتر اعطایی است و با واژگانی نظیر تقدیس، اتحاد با خدا و مسیح و نورانی شدن بیان می شود؛ که شاکله ی این نوشتار را شامل است.
تقدیس درخت در رمان «درخت انجیر معابد» و «دومه ود حامد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
161 - 180
حوزه های تخصصی:
احمد محمود و طیب صالح در این دو اثر خود، ناکجاآبادی آفریده اند که مردمانش دل در گرو درختی داشته اند. احمد محمود در درخت انجیر معابد، تصویری از یک جامعه ترسیم کرده که افراد آن سخت به معجزه گری و قدسیت درخت ایمان آورده و درخت را به نماد باورها و اعتقادات آیینی این مردمان خوش باور تبدیل کرده ا ند و در این راستا اقدام به انجام اعمال و مناسکی کرده اند که در عرف ادیان الهی شایسته نیست برای غیر خدا انجام گیرد. کارهایی همچون: درمان خواهی بیماران، استغاثه، نذر و نیاز، حاجت طلبی و مناجات و.... هیچ کس جرأت مخالفت با درخت یا حق انکار قدسیت درخت را نداشته؛ و هر صدایی که از این غرض، سخن می گفته در گلو خفه می شده است.مشابه این سرسپردگی ها و امید بستن ها و شفاجویی ها را طیب صالح در داستان «دومه ود حامد» آورده است. دومه ود حامد درخت بی ثمری است که مثل انجیر معابد در باور مردمان موقعیتی شبه خدایی یافته بود؛ به گونه ای که مردم آن را طواف می کردند، به درگاهش راز و نیاز می بردند، برای آن نذر و قربانی انجام می دادند و هیچ مخالفتی با آن را برنمی تابیدند. در این مقاله بنا داریم با روشی توصیفی – تحلیلی به واکاوی بن مایه تقدیس درخت در این دو داستان بپردازیم تا ضمن اشاره به اسطوره ها و کهن الگوهای بیان کننده نوع ارتباط انسان با درخت، به تبیین زمینه ها و انگیزه های تقدیس درخت بپردازیم و روشن کنیم که چرا و چگونه یک عنصر ذاتاً نامقدس تقدس می یابد؟ و چه سازوکاری به کار بسته می شود تا این مهم محقق شود؟ نتایج کار نشان می دهد که تقدس درخت در رمان درخت انجیر معابد شدیدتر از داستان دومه ود حامد است و مناسبات پیرامون آن پر دامنه تر می باشد
فرایند تقدیس درخت در حوزه فرهنگی هلیل رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
25 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدس، مفهومی است که در طی آن یک پدیده، به واسطه ارتباط با نیروهای مافوق طبیعی، منحصر به فرد و از محیط پیرامونش جدا می گردد و در نتیجه دارای قوانین ویژه ای می شود. در هر صورت مقدس نوعی تجلی ویژه خدا است که می تواند به مخلوقات منتقل شود. درخت در فرهنگ های گوناگون هم بنا به دلایل فیزیکی و هم به دلیل مجاورت و یا جانشینی با امر قدسی، جایگاه قداست گشته است. در حوزه تمدنی هلیل رود به واسطه ویژگیهای جغرافیایی(آب فراوان و زمین مناسب) درختهای فراوانی می روید و همین امر منجر به توجه خاصی به درخت در این منطقه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا از طریق مطالعات میدانی و با روشی توصیفی و تحلیلی و و رویکرد نشانه شناختی، شیوه های تقدس درخت و انتقال آن در حوزه هلیل رود، بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین شیوه های تجلی قداست از طریق هم نشینی درخت با امر قدسی صورت گرفته است. کهنسالی و قدمت درخت، ارتباط دادن درخت با فرد مقدس، درخت به عنوان جایگاه اجنه و نیروهای غیبی، هم نشینی درخت با مردگان و خاصیت های طبیعی و دارویی از مهمترین عوامل تقدیس درخت در حوزه هلیل رود محسوب می شوند.
تقدیس درفش کاویان در شاه نامه
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۹
153 - 166
حوزه های تخصصی:
در شاه نامه هر کدام از پهلوانان و جنگ آوران، پرچمی با نقش و نگار مخصوص به خود داشته اند که در حکم شناسنامه و نماد هر یک از آنان محسوب می گردیده و بسیار مقدس شمرده می شده است و چون نقش پرچم، با لیاقت و شخصیت هر پهلوان متناسب بوده لذا درفش کاویانی از همه مهم تر و مقدس تر بوده است. این پرچم نماد طغیان و نهضت حق طلبانه علیه ظلم و ستم است که ابتدا به دست کاوه آهنگر برافراشته گردید و طومار ستمگری ضحّاک را درهم پیچید. در این مقاله به طور گذرا به نقش و رنگ پرچم پهلوانان اشاره ای می شود و به طور مبسوط به پیدایش و اهمیت و قداست درفش کاویانی پرداخته می گردد تا مبرهن شود که این پرچم علاوه بر قداستی که در بین ایرانیان داشته، موجبات رعب و وحشت دشمنان را فراهم می آورده است.
تهی دست شهری و فقر تجربه فیلم ساز ایرانی: تحلیلِ تصویر زندگیِ تهی دستان شهری در سینمای ایران دهه 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل سازوکار روایی سینمای موسوم به «اجتماعی» دهه 1390 صورت گرفته است. بدین منظور با تمرکز بر طیفی از آثار پر مخاطب این دهه و مطالعه تحلیلی ساختارهای روایی این آثار تلاش شده است تا یک دسته بندی از این نظامات تصویرپردازی ارائه شود. این دسته بندی از سطح توصیف فراتر رفته و شرایط امکان آن با تأکید بر نظمی مفهومی با محوریت مفهوم «فقر تجربه» از والتر بنیامین مورد بررسی قرار گرفته است. با مروری بر سازوکارهای روایت پردازی 19 فیلم از آثار سینمایی دهه 90، هسته های روایی این آثار از خلال روش نشانه شناسی مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که چگونه این نظمِ روایی در خدمت چیزی است که آن را تماشایی کردنِ زندگیِ تهی دستان شهری می نامیم. در امتداد ژورنالیسم متمرکز بر آسیب های اجتماعی که از طریق تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار گرفت، فرایند تماشایی کردن با سه استراتژیِ تقدیس، حاشیه ای کردن و تقبیح-مجرم سازی با زیستِ روزمره فرودستان اقتصادی مواجه می شود و در وهله نهایی به صورت چیزی در خدمت میلِ جامعه مصرفی و جامعه تماشا در می آید. به بیان دیگر در تبیین وضعیت موجود یک دگرگونی و اعوجاج رخ می دهد که حاصل تلاش عامدانه فیلم ساز برای ارائه برساختی معیوب از واقعیت یا تصویری تماشایی از زیست تهی دستان است. ازاین رو خصلت های اجتماعی و انتقادیِ ادعاشده در آثار را ازدست می دهد و در وهله نهایی به نوعی کالای مصرفی صرف تبدیل می شود.