فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه و نقش کشف در خواب های عرفا پرداخته است. در این بررسی، معنای عام و خاص کشف؛ یعنی رؤیت خدا و درک معانی دنیوی و اخروی مبنا قرار گرفته است. برای نیل به این هدف، خواب های عرفا با مضمون کشف، در دو بخش حلّ مسأله و رفع حجاب از دغدغه های ذهنی و کشف وقایع آینده، مطرح و بررسی شده اند. این بررسی نشان می دهد که یکی از مهمترین کارکردهای خواب عرفا حلّ بسیاری از مسائل و دغدغه های ذهنی آنان بوده است که بیشتر در حوزه مسائل دینی و عرفانی هستند. آنها علاوه بر این که این مسائل را از طریق خواب بیان می کردند، از این طریق بر تأثیر گذاری آن بر مخاطبان هم می افزودند؛ چون حل این مسائل در خواب از زبان خدا، پیامبر و مشایخ صوفیه انجام می شده است. علاوه بر حل مسائل در خواب عرفا، مکاشفاتی از نوع الهام مشاهده می شود که از وقایعی که هنوز در واقعیّت اتفاق نیفتاده، خبرمی دهند.
«تبیین عرفانی امام خمینی از اسماء ذاتیه الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذات را با صفتی معین از صفات و تجلی ای از تجلیات، اسم می نامند. امام خمینی همچون سایر عرفا، اسماء الهی را به یک اعتبار به اسماء ذاتیه، صفاتیه و افعالیه تقسیم می کند. ایشان با نگاهی متفاوت، قرار گرفن اسماء الهی تحت این اعتبارات سه گانه را به حسب ترتیب مشاهدات اصحاب مشاهده و تجلیات قلوب ارباب سلوک و معرفت می داند. امام به شیوه اهل معرفت، اسماء ذاتیه را بر دو قسم، تقسیم می کند: یکی اسماء مستأثره که خداوند آنها را برای خویش برگزیده و علم به آنها از اختصاصات حق است . و دیگر، اسماء ذاتیه ای که حکم و اثر آنها در عالم ظاهر است و از ناحیه اثر و حکم شناخته می شوند. به عقیده عموم عرفا مرتبه احدیت همان اسم مستأثر است که در غیب ذات باقی مانده و در عالم ظهور پیدا نمی کند. امام خمینی بر خلاف این دیدگاه معتقد است که این دسته از اسماء نیز مانند سایر اسماء الهیه در عالم ظهور دارد؛ اما مظاهر این اسم که همان جهت ارتباط مستقیم اشیاء به حق است همانند خود این اسم برگزیده حقند. همچنین امام در ذیل تفسیر سوره مبارکه حمد و تفسیر آیه 32 سوره مبارکه حشر، به شرح عرفانی اسماء ذاتیه ای پرداختند که حکم و اثر آنها در عالم ظاهر است. ایشان در تفسیر دو اسم ذاتیه "الرحمن و الرحیم" نیز مخالفت صریح خود را با اعتقاد رایج عرفا مبنی بر اینکه الرحمن رب عقل اول و الرحیم رب نفس کلی باشد، بیان نموده است.
«دیدگاه عرفانی ابن فارض»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تفاوت های اساسی میان انسان وسایر موجودات از جمله فرشتگان این است که اندیشه ورزی و احساسات او همواره دارای تحوّل و بالندگی است؛ به گونه ای که این بعد اساسی از شخصیت او حتی به معتقدات دینیش هم سرایت می کند؛ واز این بابت است که می بینیم شیوه عبادت این آفریده که فلسفه آن از سوی آفریدگار در یک جمله خلاصه شده است«وما خلقتُ الجنَ والانسَ الا لیعبدون»(الذاریات:56) هم دچار تحوّل شکلی و حتی ماهوی می شود، وضمن حفظ جوهر خود که بندگی خداوند باشد، چنان معقد وپیچ در پیچ می شود که بایستی از جنسِ این آفریده مکلّفِ به عبادت در شکل های مختلف زندگی، انسان های دیگری بیایند و دست به تحقیق بزنند تا زوایای شیوه پرستش و سیر و سلوک او را روشن کنند.
ابن الفارض در دورانی می زیسته است که عبادت برخی از مؤمنان از شکل ساده خود عبور کرده و به مرحله زهد وانقطاع الی الله در قرن اول سپس به سیر وسلوک در آغاز قرن دوم و بعد از آن به پدیده فنا و حلول و اتحاد در اواخر این قرن ونیز قرن سوم وبالاخره به وحدت وجود یا شهود و مفاهیم غامض آن در قرن هفتم رسیده است.این پژوهش در صدد بررسی و تحلیل دیدگاه عرفانی ایشان است
بررسی خاستگاه های قبض و بسط در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی احوالِ عارفانه قبض و بسط(غم و شادی) و تعیینِ خاستگاه و جایگاه هر یک در تفکّر مولانا با تکیه بر توصیف و تحلیل صُوَر خیالِ دیوان شمس پرداخته است. در کنار هم بودن غم و شادی در جهان بینیِ عرفانی مولانا، صوری را پدید آورده که بیش از هر چیز با زبان موسیقایی و شعر هم خوان است. با توجه به این امر که در شعر او ارتباط عمیقی میان صورت و محتوا نمایان است، این مقاله به بررسیِ برخی از اجزای غزل ها و چینشِ واژه ها و نیز کلیّتِ آن ها می پردازد تا خاستگاه های قبض و بسط مولانا به دست آید. در ورای اشعارِ شورانگیز غزلیات شمس، جلوه های موسیقایی، صور خیال پویا و نیز شادی و شعف و مستی و خلاقیّت مولانا، «تجربه های عرفانی و جهان شناختی» او وجود دارد. ارتباط میان تجربیاتِ عرفانی مولانا و جلوه های این تجربیات با موقعیت های ذومراتب قبض و بسط و بیان خاص او در این باره مشهود است. با تأمل در دیوان شمس درمی یابیم که در کنار موسیقی شاد غزلیات، مولانا از غمی عمیق نیز سخن می گوید؛ غم غربت در تنگنای تن و جدایی از وطن اصلی که نیستان ازلی است. این مقاله بر آن است که وی در دیوان شمس دو چشم اندازِ اصلی دارد: واقعیتی که هستیم(منشأ قبض) و آرمانِ هستیِ ما(منشأ بسط) که به شدت و ضعف در کنار یکدیگر مطرح شده اند.
نظریه ی علم حضوری محمد حسین طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
در دهه های اخیردر غرب، ادراک انسانی مورد کاوش دقیق قرار گرفت و در بعضی زمینه های معرفت انسانی تشکیک کردند. طباطبایی موضعی رئالیستی در معرفت شناسی اتخاذ کرد و برای دفاع از موضع خود بیشتر از گذشتگان، به بررسی علم و ادراک پرداخت و برای گریز از شک گرایی، به علم حضوری اهمیت زیادی داد و مبنای معرفت انسانی را بر آن بنا کرد. علم حضوری را علم نفس به خود، قوا، فعل و انفعالات آن، علم حضوری علت به معلول و برعکس و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر می داند.
این نوشتار به بررسی علم حضوری معلول به علت و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر از دیدگاه طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او می پردازد. با توجه به نظریه ی وی در مورد تجرد نفس انسات و علم حضوری، انسان می تواند با کاستن از اشتغال نفس به بدن، موجودات مجرد را با علم حضوری بیابد. قبل از این که انسان به موجودات دیگر علم داشته باشد، به خداوند علمی حضوری خواهد داشت.
رابطه زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع حُسن یا زیبایی یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده در اندیشه ی عرفانی است. در همان نگاه نخست به این عنوان، به نظر می رسد که واژه ی حسن و معادل فارسی آن «نیکویی»، دارای نوعی دلالت اخلاقی است. کلماتی چون احسان و محسن که از مشتقات حسن است، غالباً در حوزه ی اخلاقی به کار می روند. همین نکته حاکی از آن است که بحث از زیبایی و حسن در عرفان اسلامی نمی تواند یک بحث زیباشناختی صرف به شمار رود و باید به گونه ای به دنبال تبیین پیوند میان زیبایی و اخلاق در این حوزه بود. این نوشتار بر آن است تا با ارائه ی تعریفی اجمالی از حسن و انواع آن، مقدمات پرداخت به چگونگی رابطه ی میان زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی را فراهم بسازد. به عبارت دیگر، مسأله ی اصلی این مقاله، کوشش برای یافتن مبنای مابعدالطبیعی این ارتباط است. به نظر می رسد که بحث از رحمت امتنانی در اندیشه ی عرفانی (اندیشمندان بزرگی چون ابن عربی، شیخ محمود شبستری و...) و مساوقت آن با وجود، و از سوی دیگر، مساوقت زیبایی با وجود، دلالت بر پیوند ژرف میان زیبایی و اخلاق دارد.
تصحیح قیاسی برخی از عبارات دشوار شرح شطحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به خوانش دوباره و تصحیح قیاسی برخی از عبارات نامفهوم شرح شطحیات، نوشته روزبهان بقلی اختصاص دارد. سبک این کتاب به شیوه متون نثر عرفانی فنّی است و از همین رو در زمره متون دشوار عرفانی قرار گرفته است، اما بخشی از دشواری های کنونی کتاب حاضر به دلیل اغلاط متن است که شکل درست آن ها با تصحیح قیاسی این واژه ها با توجه به قرائن درون متنی به دست خواهد آمد. جدا از قرائن درون متنی، با توجه به انس شدید ذهن روزبهان با میراث فرهنگ اسلامی، می توان برخی از اشتباهات متن شرح شطحیات را با مراجعه به آیات قرانی و احادیث و روایات مشهور اصلاح کرد. در مقاله حاضر برخی عبارات دشوار و غریب شرح شطحیات به شیوه قیاسی و ذهنی تحلیل و پس از تصحیح عبارت، معنا شده است. نیز مشخص شده است که بخش بزرگی از غرابت و دشواری متن حاضر شرح شطحیات، معلول اشتباه در خوانش یا کتابت متن بوده و در صورت پیدا شدن نسخه های بهتر، دیریابی فعلی آن از بین خواهد رفت. تا به دست آمدن چنین نسخه هایی، هر گونه استناد به متن فعلی، نیازمند تصحیحات فراوان خواهد بود.
ابن عربی و بررسی دو شبهه درباره او: خاتم الاولیاء بودن خود و نقل مشاهده رجبیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان صاحب نظران عرفان نظری در دین برحق اسلام، نام ابن عربی بسیار برجسته است؛ زیرا بنابه برخی گفته ها، وی آورنده عرفان نظری به عرصه سیر و سلوک بوده و از این رو، نقطه عطف عرفان اسلامی و مورد توجه همگان، اعم از مخالف یا موافق این مشرب فکری است. در آثار او، همچون هر متفکر برجسته ای دقت های بسیار شده و برخی از آنها متون درسی قرار گرفته است.
در این میان، برخی عبارات در نوشتارهای منسوب به او دارای ابهاماتی است؛ عباراتی که گاه حمل بر توهین و موجب تکفیر او می شود و گاه از او نفی شده یا حمل بر صحّت می شود. این نبشتار سعی دارد دو عبارت مبهم و منسوب به او را مطرح و در جست وجوی پاسخی از جانب صاحب نظران و محققان این عرصه بدان باشد. در این تحقیق، از روش عقلی، نقلی و انتقادی استفاده شده و از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شده است. دلایل موافقان قوی تر دیده شده و به وجود دسّ و تحریف در متون منسوب به ابن عربی اذعان یافته و به این اعتقاد رسیده است که اصطلاح «خاتم الاولیاء» بودن بر یک معنای اصطلاحی در حوزه عرفان نظری دلالت دارد و از آن قصد بدعت و یا کفر نشده است.
بررسی تطبیقی جبر و اختیار از منظر ابن سینا و ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
وحی رسالی از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
وحی رسالی با توجه به ظاهر آیات و روایات، در دستگاه عرفانی ابن عربی هفت ویژگی دارد:
1. دارای منبعی ازلی است 2. معانی در فرایند نزول توسط فرشتة وحی نازل می شوند؛ این فرشته معلم پیامبر است. 3. فرشتة وحی، علاوه بر صورتگری خویش، معانی را نیز به صورت لفظی در می آورد. 4. فرشتة وحی، از جانب حضرت حق معانی را در قالب الفاظ، بر قلب پیامبر نازل می کند. پیامبر نیز از جانب حضرت حق، کلام الهی را برای مردم تلاوت می کند. 5. پیامبر وظیفه دارد وحی رسالی را به طور کامل به مردم برساند و آموزه های آن را تبلیغ کند. 6. پیامبر فرشتة وحی را در کشفی صوری - بصری می بیند، و در کشفی صوری - سمعی کلام الهی را از وی می شنود، و در دل آن الفاظ، جملگی سطوح معنایی آن را به نحو کشف معنوی، در دل کشف صوری فهم می کند. 7. وحی رسالی، غیر اکتسابی بوده و با ریاضت به دست نمی آید، و در نتیجه، این تجربة پیامبرانه برای اولیای الهی دست نیافتنی است.
اختیار: نتیجه منطقی مبانی عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی نظریه های جبر و تفویض را مردود دانسته، به امرٌ بین الامرین میگراید. وی جبر را موجب تعطیلی شریعت و تفویض را عامل تحدید قدرتِ حق تعالی میداند. ظاهرِ بخشی از کلام وی متضمن جبر است؛ اما با مبانی چهارگانة وحدت شخصی وجود، تناکح اسمایی، صورت حق بودن انسان و تجدد امثال و نیز شواهد نقلی قرآنی، به اختیار انسان پایبند میماند. اختیار انسان نسبت به اراده حق، همچون وجود انسان نسبت به خدا، جنبه ظاهری، تبعی، تشأُنّی و صوری دارد. وی با اقتراح این مسئله، بین اراده انسان با توحید افعالی و اراده مطلق الهی سازگاری برقرار میکند. همچنین با طرح نظریه «وجود افعال از خدا و تعین آنها از ناحیه عبد» از نظریه کسب اشاعره فاصله میگیرد و دلایل بسیاری بر ردّ آنها ارائه مینماید.
«بررسی ارتباط خواب و مرگ عارفانه در مثنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواب، رؤیا و مرگ از پدیده های مرموز و پرشگفت بشری است که پیوسته ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. اندیشمندان، عارفان، روانشناسان و... همگی تلاش کرده اند تا از زاویه نگاه خویش پرتوهایی به این عوالم ناشناخته افکنده، گوشه هایی از آن را روشن و تشریح کنند.
در اندیشه دینی خواب و مرگ هر دو مسئول انتقال روح به عالم ملکوت اند و از این رو شباهت بسیاری به یکدیگر دارند، با این تفاوت که در مرگ انتقال دائم روح صورت می گیرد و در خواب انتقال موقت.
مولوی با بهره گیری از اندیشه های قرآن و حدیث، علاوه بر خواب و مرگ طبیعی، انواع دیگر این دو پدیده را از منظر عرفانی مورد توجه قرار داده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی خواب و مرگ از دیدگاه عرفانی، ارتباط این دو از نظر مولوی تشریح و تبیین گردد.
«صمت و خاموشی از دیدگاه عرفا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر و سلوک دارای ارکان ، آداب و احوالی است . یکی از ارکان سلوک را صمت و سکوت دانسته اند . در قرآن و احادیث همیشه سکوت به عنوان یک ارزش و یک نشانه والا مطرح گردیده است . در متون منثور و منظوم عرفانی نیز سکوت و خاموشی از شرایط خلوت و از ابزارهای رسیدن به کمالات عرفانی است و دارای فواید و نتایجی است ؛ برخی از عرفا اصل طریقت را سکوت دانسته اند ؛ از آنجا که خاموشی دارای انواع و گونه هایی است و درباره سکوت صوفیان نظریات و عقاید گوناگونی وجود دارد، به گونه ای که برخی خاموشی را ترجیح نهاده و برخی گفتار را ، این مقاله بر آن است تا حد مقدور ، نخست به تحلیل مفهوم صمت و خاموشی در قرآن و احادیث و امهات متون عرفانی و سپس به مثنوی معنوی به عنوان یکی از این آثار که سکوت و خاموشی عرفانی در آن بازتاب و جلوه خاصی دارد بپردازد .
گوناگونی آراء درباره ابلیس در میان مفسران و عرفای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیطان (متمرد و گمراه کننده انسان) در ادیان ابراهیمی از موضوعات مهم و بحث انگیز در میان فلاسفه، متکلمان و عرفا است. در میان مفسران در مورد ابلیس و شیطان سه دیدگاه مطرح است: الف) از جن بوده است؛ ب) از فرشتگان بود و سپس از جنیان شد؛ ج) از فرشتگانبود.
طرفداران هر کدام از دیدگاه ها برای اثبات نظر خود به آیات و روایات زیادی متوسل شده اند؛ اما در نظری دقیق،ابلیس از جن بود و به دلیل عبادت فراوان در جایگاه ملائکه قرار داشت. در نظر عرفا نیز دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. بیشتر عرفا ابلیس را مظهر بدی و اغوا کننده انسان دانسته اند؛ اما برخی مثل حلاج، عین القضات همدانی، احمد غزالی و... به دفاع از ابلیس پرداخته اند و او را عاشق خالص خدا و موحد حقیقی دانسته اند. در دیدگاه مکتب وحدت وجودی، ابلیس، شیاطین و بدان مظهر صفات جلالی خداونداند و از اراده خدا خارج نیستند. این مقاله به صورت توصیفی و تحلیلی تدوین یافته است.
بررسی قلندریات در دیوان عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیوان غزلیات عطّار نیشابوری، شاعر عارف سده های ششم و هفتم ق، تجلّی دو گونه ی شعری مشهود است: یکی شعر شخصی(فردی) و دیگری شعر اجتماعی. در میان غزلیات عرفانی او نیز، نوعی ""قلندریات"" وجود دارد که ابعاد هنری شاعر را در هر دو نوع شعری به نمایش میگذارد؛ به عبارت دیگر، عطّار در قلندریات خود به هر دو جنبه ی شعر نظر داشته است؛ یعنی هم از دیدگاه شخصی به آن پرداخته و هم در قالب نقد و اصلاحگری، بعد اجتماعی به آن بخشیده است.
این مقاله در پی آن است، که شعر قلندری عطّار را با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و با نگاهی تحلیلی و از دو دیدگاه شخصی و اجتماعی در زمینه ی ادبیات انتقادی بررسی کرده، بازتاب تجربه ی شخصی عرفانی از یک سو و سیمای اجتماعی عصر عطّار را از سوی دیگر، در قالب نوعی از غزل عرفانی (قلندریات) ارائه دهد؛ به گونه ای که در نهایت میتوان گفت، این نوع غزل در ارتباط با شطحیات عرفانی، منجر به بروز هر دو نوع شطح آگاهانه یا عمدی(سخنان انتقادی بازگو کننده ی دردهای جامعه ی سیاسی و دینی در قالب نفی ریا، تعصب و خشکی عقیده) و شطح ناآگاهانه (سخنان متناقض نمایی که در اثر استغراق در عوالم فنا، ترجمه ی تجربه ی عرفانی شخص است) می گردد. آن بخش از قلندریات که تحول عظیم روحی در خلال تجربه ای ماورایی تصویر می گردد، جلوه گر جنبه ی فردی و ناآگاهانه ی شطح است و نوع دیگر قلندریات، بیانگر نگاه انتقادی عطّار در جهت آسیب شناسی اجتماعی وی و جنبه ی اجتماعی و شطح آگاهانه یا عمدی او است.
شیوه ی تعامل قوه نظری و عملی در بینش توحیدی جنید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنید بغدادی عارف بزرگ و نظریه پرداز سنت اول عرفانی، یکی از پیشگامان بحث توحید است که سخنان ارزشمندی در باب معرفت و توحید دارد. وی با توجه به سطوح مختلف مخاطبان، مراتبی را برای توحید برمی شمرد. سخنان وی در باب این موضوع، نمایانگر آن است که سیر و سلوک عملی و بینش خاص عرفانی در کنار هم در پیشبرد عارف برای رسیدن به مرتبه ی توحید ایفای نقش می کند. جنید در بیان مراتب معرفت و توحید تعامل سازگاری میان قوه ی عملی و نظری برقرار می کند و عرفان او چنانچه در باب عرفان پیش از سده ی هفتم ذکر شده، عمل صرف نیست. در این پژوهش کوشیده ایم که به بررسی مبحث توحید از نگرگاه جنید با استفاده از الگویی جدید و کارآمد (شیوه ی تعامل قوه نظری و عملی) بپردازیم. رسیدن به مرتبه ی توحید از جهتی روی در قوه ی عملی دارد و با گذشتن از مراتب سیر و سلوک برای عارف حاصل می شود و از طرف دیگر، ارتباط ناگسستنی با بینش ویژه ی عرفانی و به تعبیر دیگر، قوه ی نظری دارد. بدین سان، برای شناخت بهتر توحید توجه به نحوه ی تعامل قوه ی نظری و عملی ضروری است.
بررسی تطبیقی تعبیرپذیری احد نزد افلوطین و مقام ذات نزد ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأکید بر تعالی و تنزیه خدا و محدودیت های معرفتی و زبانی نوع خاصی از الهیات به نام الهیات سلبی را شکل داده است؛ الهیاتی که در آن حدود و اوصاف امکانی از خدا سلب گشته و زبان سلب، تنها زبانِ درخور ساحت ربوبی است. برخی صاحب نظران، افلوطین، ابن میمون، قاضی سعید قمی، ملارجب علی تبریزی و ابن عربی را از طرفداران الهیات سلبی معرفی کرده اند. در این جستار به آرای دو متفکر، یعنی افلوطین و ابن عربی در باب احد و ذات الهی اشاره می شود؛ احد افلوطین نه به زبان می آید و نه اندیشه به او راه می یابد و هیچ اسمی حتی نام «او» شایستة احد نیست. در عین حال افلوطین خویش را ناگزیر به نامگذاری احد می بیند و «احد» و «واحد» را بهترین نام برای او تلقی می کند و در مواضعی به مصحح برخی نام های احد اشاره کرده است. در عرفان ابن عربی نیز، اصطلاح اسم، همان ذات الهی به اعتبار صفت، تجلی و تعین است، بنابراین در تعریف اسم، خروج از مقام ذات و تنزل از آن مطرح است و ذات به حسب ذات هیچ اسمی نخواهد داشت؛ از این رو نزد ابن عربی ذات الهی، مقام لا اسم و لا رسم تلقی گشته و متعلقِ هیچ گونه شناختی نیست، اما در مواضعی، ابن عربی آن ذات بی نشان را با اوصاف و احکام سلبی توصیف کرده و در مواردی با عناوینی از جمله مطلق، واجب و وجود مطلق از آن یاد نموده است که در تبیین آن می توان به تمایز اسمای حقیقی و غیر حقیقی و اسمای محدود کننده و غیر محدود کننده اشاره کرد، نکتة شایان توجه در این مقاله نشان دادن این مطلب است که افلوطین و ابن عربی از سه بعد الهیات سلبی، یعنی بعد وجود شناختی، معرفت شناختی و زبانی، حداقل در محور زبان، فاصله گرفته و نوعی زبان ایجابی را در ساحت سخن گفتن از خدا در پیش می گیرند؛ از اینرو بخشی از جستار حاضر به تبیین نامگذاری حقیقتی بی نام از سوی افلوطین و ابن عربی می پردازد.
حقیقت قلب در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
حقیقت انسان تنها مرتبه روحی و کمال او، صرفاً تجرد از تعلقات مادی و تبدیل شدن به عقول و مجردات نیست، بلکه حقیقت انسان، قلب و هویت جمعی اوست که به واسطة احدیت جمعیت خود دریافت کنندة تجلیات جمعی کمال الهی می گردد.
همة بحث های عرفان عملی در تبیین منازل و مقامات سلوک الی الله، توصیف حالات قلب است و اساس عرفان نظری، در توضیح هستی و تعینات آن، در حقیقت بیان قلب یا حقیقت انسان است که «من عرف نفسه فقد عرف ربه». قلب با حرکت و سلوک باطنی خود در مراتب وجود، می تواند به بالاترین و کامل ترین مرتبة ظهور برسد؛ یعنی تعین اول، که باطنی ترین تعین، منشأ و اصل همه ظهورات است و نهایت درجه معرفت حق تعالی در این مرتبه حاصل می گردد.
نوع انسان به دلیل برخورداری از حقیقت قلبی، استعداد جمع تمام حقایق اسمایی را دارد. این قابلیت تنها در افرادی که از آنها با عنوان خلیفه و حجت خداوند یاد می شود، به فعلیت کامل می رسد. ازاین رو، درجه کمال و مقام هر فرد انسانی، وابسته به میزان فعلیت رساندن این استعداد و ابراز حقیقت انسانی خویش است.
تجلی پیامبر در خواب صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«خواب» و «رؤیا» در آثار صوفیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به گونه ای که بعضی از معروف ترین کتب عرفانی، بخش ویژه ای برای خواب و رؤیا و انواع آن اختصاص داده اند. از جمله والاترین خواب ها نزد صوفیه و مشایخ آن، «خواب دیدن پیامبر گرامی اسلام» است. در این گفتار، تنها به خواب هایی از پیامبر(ص) پرداخته می شود که در مهم ترین آثار منثور صوفیه در طی چهار قرن (قرن چهارم تا هشتم) نقل شده است. این خواب ها از منظر موضوعی و محتوایی، تفکیک و تبیین گردیده است، و اولین خوابی که از ایشان دیده شده و مهم ترین خواب ایشان در کتب مورد بررسی و همچنین از تأثیر و نتیجه این خواب ها و رؤیاها سخن می رود. همچنین در آغاز این مقاله به تفصیل درباره خواب و رؤیا و دیدگاه های مختلف مشایخ صوفیه نسبت به آن در منابع مورد بحث، سخن رفته است.