مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
الرحمن
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
با وجود انکار نقشهای عرفانی و دینی زنان در بسیاری از ادیان، نقشهای مثل مادری و همزادی در فرهنگ ملل و ادیان همواره مورد توجه بوده است. نقش همزادی??? زنانه در واقع معرّف خلاقیت در عنصر مؤنث است. این کهن الگو از دیرباز تاکنون همواره به صورتی مؤثر میان ادیان حضور داشته است؛ چنانکه شخینا در فرهنگ یهودی، سوفیا در فرهنگ مسیحی، باکره نورانی در مانویت، داکینی در آیین بودایی و شکتی در فرهنگ هندی از نمونههای آن هستند. در فرهنگ اسلامی این وجه الاهی در کاملترین شکل خود به صورت فاطمه فاطر???? ظهور مییابد. در فرهنگ بودایی که مورد بحث ما است، این نقش در شکل داکینیها در بودیزم تنترهیی شکل میگیرد که شباهتهایی با نوع نگاه ابن عربی به زن دارد. در عرفان اسلامی، اوج توجه به زن را میتوان در اندیشههای ابن عربی یافت. در سطور ذیل به بررسی این دو اندیشه و شباهتها و تفاوتهایش میپردازیم.
بررسی دیدگاه آنجلیکا نویورت درباره رابطه قرآن و کتاب مقدس (مطالعه موردی سوره الرحمن و مزمور 136)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ازجمله موضوعاتی که همواره مورد توجه مستشرقان و قرآن پژوهان بوده است، مقایسه و بررسی شباهت های موجود میان قرآن و کتاب مقدس است. این شباهت ها دیدگاه های متعدد و گاه متضادی را سبب شده است. در این میان، مزامیر بیش از سایر بخش های کتاب مقدس مورد توجه قرار گرفته است. آنجلیکا نویورت ازجمله افرادی است که در پژوهش های متعددی به مقایسه قرآن و مزامیر پرداخته و درباره ساختار، موضوعات و بافت این دو متن، اطلاعاتی در خور به دست داده است. به باور او، شباهت این دو متن ناشی از وجود سنت شفاهی ای است که در میان عرب های نخستین بوده است. مزامیر ازجمله این سنت هاست که مسلمانان نخستین با آن آشنایی داشته و در ذهن و زبان مردم آن عصر جاری بوده است. نویورت با فراگفتمان خواندن قرآن، بر این باور است که قرآن همواره درباره اموری که در میان مسلمانان نخستین جاری بوده، سخن می گفته است. در این مقاله سعی بر آن است به صورت مطالعه موردی، سوره الرحمن و مزمور 136 از دیدگاه نویورت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
بررسی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی درقرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراگفتمان نگرشی جدید در تحلیل کلام است که در آن نویسنده به طرق مختلف به منظور تعامل با مخاطب حضور خود را در متن نشان می دهد. در پژوهش حاضر به ارزیابی انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی از قبیل: فراگفتمانهای یقین نما، خوداظهار، دخیل ساز، نگرش نما و تردیدنما بر اساس انگاره هایلند و تس (2004) در سوره های واقعه، حشر و الرحمن پرداخته ایم. دلیل انتخاب این سوره ها علاوه بر مفاهیم ارزنده و شگرف آیات، تأکید فراوان روایات اسلامی به قرائت مستمر آنهاست که خود نشان دهنده اهمیت والای این سه سوره در قرآن است. نتایج بررسی فراگفتمانها در سوره های فوق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نشان داده است که اولا ًطبقه بندی آیات این سه سوره فراتر از تقسیم بندی هایلند و تس (2004) است. ثانیاً تنها فراگفتمانهای یقین نما، خوداظهار، دخیل ساز و نگرش نما با بسامدهای مختلف در سوره ها مشاهده شده اند، بطوریکه در سوره واقعه و الرحمن دخیل سازها و در سوره حشر، نگرش نماها از بسامد بالاتری برخوردار بوده اند. فراگفتمانهای تردید نما در هیچ یک از سه سوره مشاهده نشده اند که نشانگر اطمینان، یقین و راستی کلام قرآن نسبت به هر نوع متن نوشتاری دیگر است.
بازکاوشی در معنای دو زیبا نامِ «الرحمن» و «الرحیم» با رویکرد ساختارشناسی صرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
125 - 107
حوزه های تخصصی:
در سپهر واژگان قرآنی، «الرحمن» و «الرحیم»، دو زیبا نامِ خدای سبحان اند که در میان اسماء حسنای الهی، جایگاهی ویژه داشته و در آیه مهم و شاخصِ بسمله و همچنین برخی آیات دیگر در کنار هم آمده اند و روشن است که برای نیل به عرفانِ قرآنی، گریزی از معرفت آن دو نیست. با این وجود، وارسی پیشینه معناشناسی این دو وصف شریف، دیدگاه های متعددی را پیش می نهد که غالباً قابل نقدند. یک نقطه ضعف مهم در این عرصه، عدم اهتمام لازم در واکاوی ساختار صرفی این دو وصف شریف است؛ لذا تحقیق حاضر سعی نموده با روش توصیفی- تحلیلی، معنای دقیقِ این دو واژه را با رویکرد ساختارشناسی صرفی کشف نماید. به نظر می رسد با توجه به خواص اوزانِ «فعلان» و «فعیل»، «الرحمن» به رحمتِ ذاتیِ لبریز و جوشان الهی دلالت داشته، و وصفِ «الرحیم» که ریشه در وصف «الرحمن» دارد، به رحمت فعلیِ مستمرِّ خدای سبحان ناظر است. بر این اساس و با لحاظِ تسامحاتی ناگزیر، می توان «الرحمن الرحیم » را به «پُرمهرِ مهرورز» ترجمه نمود.
بازکاوی تحلیلی موضع مشرکان قریش در قبال وصف شریف «الرحمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
217 - 242
حوزه های تخصصی:
در آیه شریفه 60 سوره فرقان، اجمالاً به اظهار جهل و ازدیاد نفورِ مشرکان قریش در قبال وصف شریف «الرحمن» اشاره شده است. در این راستا، شواهد دیگری نیز در آیات و روایات موجود است. حال مسئله اینجاست که علت این واکنش ویژه چیست؟ مقاله حاضر بر آن است که به روش توصیفی تحلیلی، پاسخ سٶال مزبور را از لابه لای متون دینی و تاریخی استخراج نماید. به نظر می رسد اولاً اظهار جهل مشرکان قریش صادقانه نبود و بیشتر جنبه تجاهل داشت؛ ثانیاً تجاهل ایشان در قبال «الرحمن»، بهانه تراشی برای توجیه و تثبیت گریز از آن بود و ثالثاً انگیزه اصلیِ حساسیت و نفور ویژه مشرکان قریش در قبال «الرحمن» به سه عامل بر می گشت: اول آنکه «الرحمن» در فضای آن روز، نماد معبودِ بی شریک بود و دوم آنکه «الرحمن» به فرهنگ عقیدتیِ قبایل رقیب تعلق داشت و سوم آنکه «الرحمن» در لسان مٶمنان، پرتکرار و شعارگون بود.
عیار سنجی دیدگاهِ مشهور در خصوصِ گستره شمولِ «رحمانیت» و «رحیمیت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از رایج ترین دیدگاه هایی که از دیرباز در خصوص تفاوت دو وصفِ شریفِ «الرحمن» و «الرحیم» مطرح شده، عام بودن متعلَّقِ رحمانیت و خاص بودن متعلَّقِ رحیمیت است. البته دیدگاه مزبور با تقریرات متفاوتی ابراز شده است که رایج ترین آن، ناظر بودن الرحمن بر کل انسان ها یا کل مخلوقات، و ناظر بودن الرحیم، تنها بر مؤمنین است. تحقیق حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به تبارشناسی این دیدگاه و عیارسنجی آن پرداخته است. به نظر می رسد دیدگاه محل بحث، علیرغم اینکه سعی شده متکی بر شواهدی قرآنی و ادبی معرفی شود، با برآیندِ کاربست قرآنی از «الرحمن» و «الرحیم» مغایرت دارد و ساخت صرفی دو وصف شریف نیز با دیدگاه مزبور همخوان نیست. نهایتاً بر اساس مطالعه کاربست قرآنی و همچنین با ساختارشناسی صرفی، می توان چنین گفت که «الرحمن» وصفی ذاتی است که اساساً متعلَّقِ خارجی برنمی دارد و «الرحیم» صفتی فعلی و دارای مراتب است که مرتبه ای از آن با متعلَّقِ عام و مرتبه ای شدید و دائمی از آن، با متعلَّقِ خاص پیوند می خورد. البته در روایاتی دیدگاه محل بحث تأیید شده است که اتقان سندی ندارند و با عنایت به برآیندِ محکمِ بحث قرآنی و ادبی، ظاهرشان مردود است، هرچند امکان تأویل به معنایی خلاف ظاهر که موافق دیدگاه مرجَّح باشد فراهم است.
«تبیین عرفانی امام خمینی از اسماء ذاتیه الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذات را با صفتی معین از صفات و تجلی ای از تجلیات، اسم می نامند. امام خمینی همچون سایر عرفا، اسماء الهی را به یک اعتبار به اسماء ذاتیه، صفاتیه و افعالیه تقسیم می کند. ایشان با نگاهی متفاوت، قرار گرفن اسماء الهی تحت این اعتبارات سه گانه را به حسب ترتیب مشاهدات اصحاب مشاهده و تجلیات قلوب ارباب سلوک و معرفت می داند. امام به شیوه اهل معرفت، اسماء ذاتیه را بر دو قسم، تقسیم می کند: یکی اسماء مستأثره که خداوند آنها را برای خویش برگزیده و علم به آنها از اختصاصات حق است . و دیگر، اسماء ذاتیه ای که حکم و اثر آنها در عالم ظاهر است و از ناحیه اثر و حکم شناخته می شوند. به عقیده عموم عرفا مرتبه احدیت همان اسم مستأثر است که در غیب ذات باقی مانده و در عالم ظهور پیدا نمی کند. امام خمینی بر خلاف این دیدگاه معتقد است که این دسته از اسماء نیز مانند سایر اسماء الهیه در عالم ظهور دارد؛ اما مظاهر این اسم که همان جهت ارتباط مستقیم اشیاء به حق است همانند خود این اسم برگزیده حقند. همچنین امام در ذیل تفسیر سوره مبارکه حمد و تفسیر آیه 32 سوره مبارکه حشر، به شرح عرفانی اسماء ذاتیه ای پرداختند که حکم و اثر آنها در عالم ظاهر است. ایشان در تفسیر دو اسم ذاتیه "الرحمن و الرحیم" نیز مخالفت صریح خود را با اعتقاد رایج عرفا مبنی بر اینکه الرحمن رب عقل اول و الرحیم رب نفس کلی باشد، بیان نموده است.
جستاری معناشناختی در عَلَم بودن اسم الرَّحْمٰن
حوزه های تخصصی:
پس از اسم جلاله الله و ربّ، الرحمٰن پربسامدترین نام خدا در قرآن است. افزون بر بسمله و آیه سوم فاتحه الکتاب، الرحمن با بسامدی فراوان بویژه در سوره های میانه مکّی به کار رفته است. با پذیرش دیدگاه دانشمندان مسلمان که الرحمن اسم مبالغه از ماده رحمت و وصف خدا ست، مسئله ای که رخ می نماید این است که تفاوت معنایی الرحمن با وصف رحیم، که آن هم مشتق از رحمت و در مورد خدا به معنای مبالغه است چیست، بویژه در بسمله و در آیاتی هم چون «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» (فصّلت/ 2) که هر دو در کنار هم آمده اند. پاسخ این مسئله را می توان در این دانست که الرحمن نه اسم مبالغه در وصف خدا یعنی صفت خدا به معنای مبالغه در رحمت وی، بل که اسم عَلَم است و هم چون اسم جلاله الله بر ذات خدا دلالت می کند. در بخش نخست این پژوهش با روی کرد تاریخی و کاربست سامی شناسی تطبیقی و در بخش دوم با روی کرد ساخت گرا و تکیه بر کاربرد قرآنی، شواهد متعددی بر علم بودن اسم الرحمن ارائه می شود؛ از آن جمله است کاربرد همواره معرفه در زبان های سامی، و کاربرد نیافتن در قرآن در اشاره به غیر خدا. دارابودن توأمان دو ویژگی معرفه بودن و مصداق خاص داشتن به معنای علم بودن اسم الرحمن است.
تحلیل ساحت های ساختاری کلمه «الرحمن»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
123 - 138
حوزه های تخصصی:
معناشناسی و تفسیر دقیق کلمه «الرحمن» نیازمند واکاوی ادبی این لفظ است. نظرات متعددی درباره شئون گوناگون ساختاری کلمه «الرحمن» وجود دارد که با توجه به انفکاک ناپذیری ساحات ساختاری از یکدیگر، اتخاذ قولی در هریک، سبب حصول نتیجه ای متمایز در ساحت دیگر می شود. بنابراین لازم است تحلیلی جامع از همه شئونات ساختمان این کلمه و تبیین رابطه آنها با یکدیگر ارائه شود. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به این موضوع پرداخته است. برخلاف نظر برخی، ادعای عجمیت و ارتجال، برای «الرحمن» مردود است. با تفحص در استعمالات، نظری جدید برای این کلمه ذیل عنوان «مشترک لفظی» بودن آن ثابت گردید که سبب وجود دو منشأ اشتقاق متمایز می شود: (۱) «رحمه» به معنای مشهور آن؛ (۲) «رَحِم» به معنای نزدیکی. تتبع در استعمالات قرآنی و روایی، بیانگر اراده هر دو استعمال وصفی و عَلَمی برای «الرحمن» است. هیأت اشتقاقی این کلمه برخلاف نظر مشهور، منحصر در صیغه مبالغه نیست و صفت مشبهه نیز می تواند باشد. نوع الف و لام در حالت عَلَمی با توجه به علمیت بالغلبه، زائده غیر لازمه و در حالت وصفی، عهد ذهنی یا حضوری است.