فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قوهٔ خیال و عالم صور خیالی، حلقهٔ واسط میان عالم عقلی و عالم جسمانی است. در تاریخ فلسفه اسلامی، از زمان فارابی تا عصر حاضر، بحث از خیال از مباحث بسیار مهم بوده و در حل بسیاری از مسائل، مانند مسئله شناخت، ربط حادث به قدیم و حیات اخروی مدد برساند. بعضی از صاحب نظران، این توجه را از ممیزات فلسفهٔ اسلامی دانسته اند.
در این تحقیق ما به طور اجمالی در صدد بیان آرای فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی دربارهٔ عالم خیال هستیم؛ تا ضمن بررسی دیدگاه ها، به بیان نکات اختلافی و اشتراکی آنها در این مسئله بپردازیم.
اسفار اربعه در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، مراحل حرکت باطنی انسان به سویکمالش با طرح های گوناگونیترسیم شده که یکی از این طرح ها «اسفار اربعه» است. محتوای اصلی اسفار اربعه مشهور سفرهای«من الخلق الی الحقّ»، «فی الحقّ بالحقّ»، «من الحقّ الی الخلق بالحقّ» و «فی الخلق بالحقّ» است. بحث از سفر «الی اللّه» و «فی اللّه» از همان آغاز شکل گیری عرفان اسلامی مطرح بوده است. اما مقام «بقای بعد از فنا»،که ناظر به دو سفر بعدی است، تا پیش از ابن عربی زیاد مورد توجه قرار نگرفته و به عنوان سفر به آن اشاره ای نشده است. ازاین رو، تقسیمات چهارگانه ایکه از اسفار مزبور تا پیش از ابن عربی صورت گرفته، تنها ناظر به سفر «الی الله» و یا علاوه بر آن، ناظر به سفر «فی الله» بوده است و در آن، دلالتی بر سفرهای بعدی وجود ندارد. پس از ابن عربی، تقریرهای متفاوتی از اسفار اربعه صورت گرفته که اولین و شبیه ترین تقریر به اسفار اربعه مشهور، تقریر عفیف الدین تلمسانی است. پس از ویکاشانی با کمی تصرّف محتوایی در تبیین سفرها، تقریری در شرح «منازل السائرین» خود به دست داد. پس از کاشانی، شاگرد او قیصری نیز با کمی تصرّف در تبیین سفر چهارم، صورت نهایی و مشهور اسفار اربعه را ترسیم نمود که از طریق ملاصدرا و کتاب اسفار اربعه او شهرت یافت. برای این اسفار، احکام و آثار فراوانی در کتب اهل معرفت ذکر شده که مهم ترین آنها ظهور مسئلة «ولایت» و «خلافت» دربارة انسان هایکامل مکمّل است.
تحلیل عرفا از آموزه «امر بین الامرین»
حوزههای تخصصی:
تبیین و تحلیل مسئلة اختیار انسان و نحوة فاعلیت حق تعالی در حوزة افعال اختیاری انسان در حوزة کلام، فلسفه و عرفان را میتوان سه برداشت طولی و متکامل دانست؛ به این معنا که در کلام و به اقتضای این علم، برداشتی کاملاً واقعی از اختیار و البته متعارف و مقبول برای عامّة مردم با تمسّک به مثال های متعارف و به شیوةخطابی و جدال احسن ارائه میگردد. در فلسفه، تحلیلی عقلانی از مسئله به همراه تبیین لوازم آن همچون بحث علّیت و نحوة استناد فعل به فواعل طولی گوناگون ارائه میشود. در عرفاننیز تحلیلی مبتنی بر شهود از نحوة ارتباط حق و عالم و تبیین رابطة اراده و مشیت حق تعالی با اراده و اختیار انسان مطرح میگردد. این نوشتار پس از بیان اجمالی دیدگاه کلامی و فلسفی از مسئله، به تبیین تحلیل عرفا از مسئلة اختیار انسان و اثبات توافق و هماهنگی این دیدگاه با دیدگاه شیعه، یعنی «امر بین الامرین» و نفی هر نوع اتهام عرفا به جبرگرایی و اثبات برتری تحلیل عرفا بر سایر تحلیل ها از مسئله اختیار انسان میپردازد.
فلسفه عرفان عملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هنگامی که از بیرونِ یک علم دربارهٴ ساختار و چارچوب کلی آن می اندیشیم و در باب مسائلی چون چیستی، موضوع، مبادی، مسائل، روش و غایت آن می پرسیم، در قلمرو فلسفهٴ آن علم قرار داریم. یکی از علومی که در زمین فرهنگ اسلامی رویید، عرفان عملی است. علم عرفان عملی از سلوک عرفانی سخن می گوید و عناصر، مراحل و موانع آن را برمی رسد. سرنوشت عرفان و صحت و سقم و تکامل آن در گرو تنقیح مباحث عرفان عملی است. تنوع و تفاوت فِرَق و طریقت های عرفانی، اولا و بالذات به تفاوت در عرفان عملی آنها برمی گردد؛ چنانکه ارزش و اعتبار تجربه های عرفانی نیز تا حد بسیاری وابسته به برنامهٴ سلوکی سالک است. از این رو، تنقیح مباحث عرفان عملی در پیشبرد عرفان و تصحیح و تدقیق آن و پیشگیری از انحرافات ضروری است. برای تنقیح عرفان عملی، لازم است ساختمان کلی آن را مطالعه کنیم. تنقیح مبادی و مبانی و کاوش در حدود و ثغور و مداقه در منابع و روش و توجه به مناسبات این علم با دیگر علوم و بازکاوی ساختار و اصول کلی آن، راه را بر تحول و نوآوری در این حوزه می گشاید. برخی از مباحث یادشده در آثار سنتی عرفانی به اجمال مطرح شده است، اما وقت آن رسیده است که به «فلسفهٴ عرفان عملی» همچون دیگر فلسفه های درجه دوم، به نحو استقلالی و تفصیلی بپردازیم. پیدا است که چنین امری فراتر از گنجایش یک مقاله است. از این رو در این مقاله به برخی از مهم ترین عناصر این بحث به اجمال می پردازیم و سایر مباحث مربوط را به توفیق و مجالی دیگر وامی گذاریم.
عرفان و عقلانیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عرفان اصیل اسلامی با درون مایه های معرفتی عمیق و برتر از دیگر روش ها، راهی استوار برای بار یافتن به ساحت حقیقت عالم است. تبیین و تحلیل این نظام، بر اساس نظام عقلانی و ارائه تصویری عقل پذیر، از مسائل عرفانی، دغدغهٴ نوشتار پیش رو است.
چینش نظام عالم از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
محور مباحث عرفان ابن عربی و محققان عرفان نظری در مکتب ابن عربی، توحید عرفانی و وحدت وجود است که بر اساس آن، تمام کثرات، تجلیات و ظهورات حق واحدند. با توجه به آموزة وحدت وجود و به عنوان یکی از لوازم آن در عرفان نظری، بحث از تبیین کثرات و چگونگی چینش نظام تجلیات مطرح است، این موضوع بحث عمده ای در آثار عرفان محقق پدید آورده است. ابن عربی نیز دربارة ترتیب این تجلیات بیانی دارد که در این مقاله بررسی شده است. وی پس از صقع ربوبی و عالم اله از ارواح مهیمه، عقل اول، نفس کلی، عالم طبیعت، هباء، افلاک ثوابت و زمین و آسمان ها نام میبرد.
نقد و بررسی مبانی خداشناختی و انسان شناختی پائولو کوئلیو
حوزههای تخصصی:
امروزه آثار پائولو کوئلیو در رده عرفان های نوظهور جای گرفته است. آثار وی بیشتر در قالب رمان است. یافتن مبانی اندیشه ای او چندان ساده نیست. در حالی که، برای خوانندگان پرشمار آثار او، درک اصول اندیشه های وی بسیار مهم است. آگاهی از این اصول، خود بهترین نقد برای این گونه عرفات های کاذب و وارداتی است. در این مقاله، اصول خداشناسی و انسان شناسی آثار وی بررسی و نقد شده است. در بحث خداشناسی، به نظرات او در شناخت خدا، صفات و پرستش او پرداخته شده است. در باب انسان شناسی نیز به جایگاه انسان در آفرینش، وظیفه او در دنیا و شناخت ذات او از منظر پائولو کوئلیو پرداخته شده است.
نوسان ایمان و کفر از نظر ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه عرفانی به اختلاف عقاید و ادیان بررسی دیدگاه قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قونوی در رسالة رسالهٴ مستقلی با عنوان الرسالة المفصحة عن منتهی الأفکار و سبب اختلاف الأمم و نیز در برخی دیگر از آثار خود به بررسی مسألمسئلهٴة اختلاف عقاید و ادیان و پی جویی از علت یا علل آن پرداخته است. او هر چند در وهلهٴة نخست از این اختلاف تبیینی معرفت شناختی به دست می دهد و تلقیات و برداشت های گوناگون و یا دلایل و براهین مختلف در قبول و رد عقاید را علت اختلاف آنها قلمداد می کند، ولی در این مرحله متوقف نمی ماند و با ارجاع اختلاف های معرفت شناختی به امور هستی شناختی در نهایت این اختلاف ها را معلول توجهات ادراک کنندگان و آنها را نیز تابع مقاصد و اهداف آنان و مقاصد و اهداف را نیز تابع اختلاف مزاج ها و روحیات افراد و محصول تفاعلات بین روح و جسم، و آنها را نیز در غایتِ امر معلول یا محصول اختلاف در آثار تجلیات اسماییی متعین و متعدد در مرتبهٴة قابل ها و به تناسب استعداد آنها می داند و بدین ترتیب، اختلاف عقیده در مرتبهٴة عقل نظری در خصوص امری واحد را مسئأله ای طبیعی دانسته، به تبع آن اختلاف ادیان و عقاید دینی را نیز امری ناگزیر و لازمة لازمهٴ تجلیات اسمای الهی قلمداد می کند.
تقسیمات تجلی در قلمرو عرفان
حوزههای تخصصی:
مقصود تمام عارفان و سالکان از تحمل ریاضت ها و سختی های سلوک، رسیدن به حقیقت و قرب الهی است و تحقق این امر جز از طریق شهود و درون بینی امکان پذیر نبوده است. عرفان و تصوف به عنوان شاخه ای از دانش بشری جایگاهی مناسب برای بیان افکار و اندیشه های عارفان بوده و موجب ظهور تعاریف و اصطلاحات عرفانی فراوانی گردیده است. زمینه های فکری، مذهبی، اعتقادی، فرهنگی و عرفانی صوفیان در پیدایش این الفاظ رمزآلود موثر و تاثیرگذار بوده است. الفاظ و اصطلاحاتی را که متصوفه در کلام خود به کار برده اند، بیانگر چگونگی حالات و مقامات هـر یک از آنـان می باشد، و اگـرچـه گاه در ظاهـر گفتـه های آنها با یکدیگر متفاوت بوده و با الفاظ و عبارات گوناگونی بیان شده در واقع یک مقصود واحد را در برداشته است.
در این مقاله به بررسی اصطلاح «تجلی» و انواع آن، با توجه به مراتب دید برخی از عرفا اشاره شده است. «تجلی» از اصطلاحاتی است که عارفان با اشاره به آن، کیفیت دید و دریافت خود را از حق تعالی و ظهور او در عالم تعینات بیان کرده و کوشیده اند با درک اتصال خود به مبدا وجود، مقدمات قرب خود را به حق فراهم سازند. با توجه به این امر که سلوک امری فردی و تجربی است، اظهار دریافت ها و ادراک های عرفا در این باره به گونه های متفاوت و در عین مشابه انجام شده است.
نگاهى به کرامات الاولیاء و تصحیح آن
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل زبان عرفانی در آثار عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش تصوف و عرفان و ورود معانی، تجربه ها و آموزه های عرفانی به حوزه زبان منجر به شکلگیری زبانی خاص با نام زبان عرفانی شد. این زبان به دو قسم زبان عبارت و زبان اشارت تقسیم می شود. عارف در جریان سیر و سلوک خود به اندیشه ها، حقایق و تجربه هایی دست می یابد که چگونگی بیان آن در قالب الفاظ، به دلیل ماهیت این گونه معارف، به سادگی امکان پذیر نیست. اما عرفا با به کارگیری همه ظرفیت های زبان، دریافت های عرفانی خود را در قالب محدود لفظ و کلام به دیگران منتقل کرده اند. عین القضات همدانی، عارف بزرگ قرن ششم هجری، به عنوان یکی از پیشروان تصوف اسلامی در آثار ارزشمند خود، اندیشه ها و مواجید عرفانی را با تعابیر و تفسیرهای بدیعی ارائه می کند. در این پژوهش می کوشیم دیدگاه های وی را درباره زبان و نحوه بیان بررسی کرده و آثار او را از لحاظ زبانی تحلیل و تبیین کنیم. حاصل بررسی ها نشان می دهد، قاضی همدانی از همه ظرفیت های زبان- زبان اشارت و زبان عبارت- برای تبیین آراء و عقاید و بیان تجارب عرفانی خود سود جسته است.
معاد جسمانی از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی معاد را هم روحانی و هم جسمانی می داند . از نظر وی، ماهیت حقیقی معاد و حشر ، جمع شدن نفوس جزیی درنفس کلّی است . معاد جسمانی نیز دارای دو کیفیت متفاوت برای بهشتیان و دوزخیان است. زیرا حشر جسم بهشتیان به شکل دنیوی نیست ؛ بلکه جسم محشور شدة آنها ، جسم لطیف ملکوتی است که موسوم به جسم طبیعی است و از نشأت عنصری و دنیوی برتر است و خواصّ دنیوی ندارد . امّا حشر جسم دوزخیان ، به گونة عنصری ، و مبتنی بر مزاج دنیوی است و قابل زوال و تغییر و کون و فساد است ؛ زیرا دوزخیان به علّت اتکاء به دار عنصری و هوا و هوسهای زود گذر دنیوی ، درهای روحانیت برای همیشه به روی آنها بسته است ؛ لذا از عالم عناصر رهایی نخواهند یافت. در این مقاله به بیان دیدگاه ابن عربی در مورد لزوم معاد جسمانی و نیز به کیفیّت این معاد پرداخته شده است .
رهیافت معرفت شناسی به عالم برزخ و عالم خیال از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی، برزخ را به معنای حدّ فاصل بین دو چیز می داند که معرفت آن امری عقلانی است امّا وجود آن امری خیالی است. وی مراتب وجودیِ برزخ را به برزخ نزولی (اعیان ثابته) و برزخ صعودی (برزخ پس از مرگ) تقسیم می کند.به زعم وی، مفهوم و مصداق خیال، حقیقتی است که «نه موجود، و نه معدوم» یا «هم موجود، و هم معدوم» است؛ از این رو،اگرچه این امر به ظاهر تناقض نماست امّا نه تنها متناقض نیست، بلکه حاکی از رابطة خاصّی است که بین وجودِ مَجازیِ موجودات ممکن، ووجودِ حقیقیِ واجب الوجود بالذّات برقرار است. وی مراتب وجودی خیال را به خیال متّصل و منفصل تقسیم می کند و مرتبة خواب انسانهای عادّی را در هر دو مرتبة خیال متّصل ومنفصل می داند امّا خواب و مکاشفة انسانهای کامل،از جمله انبیاء و وحی رسالی آنها را مربوط به خیال منفصل می داند.