فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اهل تصوّف و عرفان، واژة «شریعت» را در برابر «طریقت» و «حقیقت» نهاده و تفاسیر گوناگونی از آنها به دست داده اند. برخی این سه تعبیر را نام های گوناگون یا مراتب طولی یک واقعیت شمرده، بر جداییناپذیری آنها تأکید میورزند؛ اما دیدگاه دیگر ـ که بسیاری از صوفیان پرآوازه از آن جانبداری نموده اند ـ هر کدام، شریعت و طریقت را نردبانی بیش نمیدانند؛ به گونه ای که پس از رسیدن به بام حقیقت، نیازی به نردبان شریعت و طریقت باقی نمیماند.
نظرى بر کتاب شرح جلالى بر حافظ
حوزههای تخصصی:
جهاد با نفس(9)
اسفار اربعه در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، مراحل حرکت باطنی انسان به سویکمالش با طرح های گوناگونیترسیم شده که یکی از این طرح ها «اسفار اربعه» است. محتوای اصلی اسفار اربعه مشهور سفرهای«من الخلق الی الحقّ»، «فی الحقّ بالحقّ»، «من الحقّ الی الخلق بالحقّ» و «فی الخلق بالحقّ» است. بحث از سفر «الی اللّه» و «فی اللّه» از همان آغاز شکل گیری عرفان اسلامی مطرح بوده است. اما مقام «بقای بعد از فنا»،که ناظر به دو سفر بعدی است، تا پیش از ابن عربی زیاد مورد توجه قرار نگرفته و به عنوان سفر به آن اشاره ای نشده است. ازاین رو، تقسیمات چهارگانه ایکه از اسفار مزبور تا پیش از ابن عربی صورت گرفته، تنها ناظر به سفر «الی الله» و یا علاوه بر آن، ناظر به سفر «فی الله» بوده است و در آن، دلالتی بر سفرهای بعدی وجود ندارد. پس از ابن عربی، تقریرهای متفاوتی از اسفار اربعه صورت گرفته که اولین و شبیه ترین تقریر به اسفار اربعه مشهور، تقریر عفیف الدین تلمسانی است. پس از ویکاشانی با کمی تصرّف محتوایی در تبیین سفرها، تقریری در شرح «منازل السائرین» خود به دست داد. پس از کاشانی، شاگرد او قیصری نیز با کمی تصرّف در تبیین سفر چهارم، صورت نهایی و مشهور اسفار اربعه را ترسیم نمود که از طریق ملاصدرا و کتاب اسفار اربعه او شهرت یافت. برای این اسفار، احکام و آثار فراوانی در کتب اهل معرفت ذکر شده که مهم ترین آنها ظهور مسئلة «ولایت» و «خلافت» دربارة انسان هایکامل مکمّل است.
سیری بر نظریه عرفانی نور یا حقیقت محمدیه (ص)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات و آموزه های مهم و کلیدی و قابل بحث عرفان اسلامی، موضوع «حقیقت محمدیه» می باشد، این موضوع درباره مظهریت تام الهی و تجلی خداوند و ذات مع التعین الاول بوده و در خصوص کیفیت و آغاز و سیر خلقت و مراتب هستی و اینکه اولین مرتبه از مراتب خلقت و نظام هستی که موجود به وجود خارجی شد، بحث و نظریه پردازی می شود. موضوعی که در متون اسلامی با عنوان «وجود نوریه» یاد شده است. ر شرح و بسط این موضوع در جهان بینی عرفانی مخصوصاً مکتب ابن عربی و پیروان و متاخرین او مطالب و مسائل مهمی مطرح گردیده است، این موارد که بیشتر حول محور اولین و کاملترین و جامع ترین مخلوق می باشد، تحت عناوین و تعابیر مختلف و در عین حال قریب به هم، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله:عقل اول، صادر اول، معلول اول، علت ثانی، روح اعظم، اسم اعظم، نور اعظم و اول، قلم، لوح محفوظ، در بیضاء، حضرت واحدیت، نفس الرحمن، انسان کبیر، روح القدس، حقیقه الحقایق، جوهر، هباء و ... این حقیقت کلی و واحد که تعین اول است در واقع نامهای مختلف به لحاظ اعتبارات گوناگون گرفته، و در جای خود تشریح و تبیین گردیده است.عرفا و حکمای اسلامی علاوه بر استدلالات و استنادات شهودی و حکمی، از مستندات و دلایل قرآنی و روایی مخصوصاً روایات قدسی نیز بر اثبات و تایید این مطلب استفاده کرده بلکه آنرا اساس نظریات خویش قرار داده و نتیجه گرفته اند که منظور از وجود نوری و روحانی پیامبر اعظم (ص) همان حقیقت محمدیه (ص) می باشد که به دلیل هویت و ظرفیت تام خویش لیاقت اولین مخلوق و دومین علت را یافته، از یک سو خلق و عبد خداست و از سوی دیگر، مربی و فیاض مخلوقات مادون می باشد به همین جهت واسطه الفیض و المدد میان حق و خلق است.
پنهان ز دیده ها و همه دیده ها از اوست (بررسی کلامی مسئله رؤیت خدا و نظر مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی از وجوه و ابعاد مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی و ... قابل بررسی است و قطعاً بررسی متون منثور و منظوم فارسی به گسترش حوزه های مطالعاتی در علوم و معارف اسلامی کمک میکند و امکانات بیشتری را برای پژوهش در لایه های ادب فارسی فراهم میآورد. موضوع علم کلام از جملة موضوعات مهمی است که در ادب فارسی رسوخ کرده و با آن به گونه ای در آمیخته است که کمتر متنی را میتوان نام برد که مسائل و مباحث کلامی در آن راه نیافته باشد. از برجسته ترین شخصیت های تاریخ ادب فارسی و عرفان اسلامی، مولانا جلال الدّین، عارف و واعظ قرن هفتم هجری (672-606)، است که به دلایلی، از جمله تسلط بر مسائل کلامی، در جای جای آثار خویش، به ویژه در مثنوی معنوی، از اصطلاحات علم کلام بهره گرفته و به طرح دیدگاه های اعتقادی خود پرداخته و اندیشه ها و مذاهب دیگر را نقد و بررسی کرده است. مقالة حاضر با توجه به اهمیت پیگیری موضوعات کلامی در شعر فارسی، به بررسی مسألة «رؤیت الهی» میپردازد و پس از بیان کلّیاتی دربارة رؤیت به دیدگاه شاعران اشاراتی مینماید و سرانجام، این مسأله را از منظرِ مولانا با تکیه بر مثنوی، دنبال میکند
«آتش در عرفان اسلامی و زرتشتی»
حوزههای تخصصی:
آتش در عرفان نماد نور، عشق،اشراق، خرد و پیوند با خداوند است که در عرفان جهانی عمومیت دارد و در عرفان اسلامی و زرتشتی نیز که بخش های اصلی عرفان ایرانی به شمار می آیند همین مطلب دیده می شود. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همه کشف و شهودهای عارفان همواره نور وآتش به نوعی دیده می شود. در دین زرتشت نیز همواره خدای یکتا پرستیده می شده و نور و آتش برترین جلوه حق قلمداد می شده است. آموزه های زرتشتی در اغلب ادیان تاثیر نهاده و به ویژه در ادیان ابراهیمی نقش آفرینی نموده است. خداوند در این ادیان نور دانسته شده و همواره به صورت نور یا آتش بر انبیاء و اولیاء و عرفا جلوه نموده است.
بررسی و مقایسه مبانی اثبات وحدت وجود در اندیشه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در تفکر ملاصدرا و ابن عربی، از سه جنبة هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی، می توان به اثبات وحدت وجود پرداخت، و می توان گفت این سه به نوعی در هم آمیخته اند. روح افکار ابن عربی، چیزی جز وحدت وجود نیست. وحدت وجودی که، مبنای آن، واقع گرایی، یا همان اصالت وجود مبتنی بر کشف، شهود و تجربه است.
ملاصدرا نیز، با طرح اصالت وجود، راه را، برای وحدت موجودات عالم، باز کرد، و ما سوی الله را، چیزی جز شعاع ها و پرتوهای نور حقیقی، و حقیقت وجود (ذات لایزال الهی) نمی داند . آن چه اصیل و یگانه است، همان هستی و ذات خداوند است . او، در عین پیروی و دفاع از دیدگاه ابن عربی در وحدت وجود، بر خلاف وی، که روش عقلی را در الهیات، نه کافی می داند و نه لازم، تلاش هایی برای عقلانی کردن آن چه ورای طور عقل است را، برای فهم عموم، انجام داده است . در این نوشتار، تلاش بر این است تا مبانی و سبک این دو حکیم و عارف الهی از سه جنبة مذکور، یعنی معرفت شناسی، هستی شناسی، و انسان شناسی، در شکل گیری نظریة وحدت وجود، بررسی و مقایسه شود.
نگاه عرفانی به اختلاف عقاید و ادیان بررسی دیدگاه قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قونوی در رسالة رسالهٴ مستقلی با عنوان الرسالة المفصحة عن منتهی الأفکار و سبب اختلاف الأمم و نیز در برخی دیگر از آثار خود به بررسی مسألمسئلهٴة اختلاف عقاید و ادیان و پی جویی از علت یا علل آن پرداخته است. او هر چند در وهلهٴة نخست از این اختلاف تبیینی معرفت شناختی به دست می دهد و تلقیات و برداشت های گوناگون و یا دلایل و براهین مختلف در قبول و رد عقاید را علت اختلاف آنها قلمداد می کند، ولی در این مرحله متوقف نمی ماند و با ارجاع اختلاف های معرفت شناختی به امور هستی شناختی در نهایت این اختلاف ها را معلول توجهات ادراک کنندگان و آنها را نیز تابع مقاصد و اهداف آنان و مقاصد و اهداف را نیز تابع اختلاف مزاج ها و روحیات افراد و محصول تفاعلات بین روح و جسم، و آنها را نیز در غایتِ امر معلول یا محصول اختلاف در آثار تجلیات اسماییی متعین و متعدد در مرتبهٴة قابل ها و به تناسب استعداد آنها می داند و بدین ترتیب، اختلاف عقیده در مرتبهٴة عقل نظری در خصوص امری واحد را مسئأله ای طبیعی دانسته، به تبع آن اختلاف ادیان و عقاید دینی را نیز امری ناگزیر و لازمة لازمهٴ تجلیات اسمای الهی قلمداد می کند.
ابن عربی و منفعت علم
زن و عرفان
عرفان سنایی
حوزههای تخصصی:
سنایی، پدرِ ادبیات عرفانی فارسی است که برای نخستین بار مضامین عرفانی را با فرهنگ عامیانه و حکایتِ تمثیلی درآمیخته و منظومه های تعلیمی خَلق کرده و راهی نو گشوده است. او مبتکر شعرهای قلندری و عاشقانه و خراباتی بوده و اکثر آموزه های صوفیانه را با بیانی زیبا و آموزنده ارائه نموده است. در این مقاله مکتب عرفانی سنایی، طریقت عشق و جمال، معرفی می گردد و دلایل آن نیز آورده می شود. مطالعه ای درباره دین و مذهب سنایی و اندیشه های او در اخلاق اجتماعی و نوآوری در ادبیات زهد و تاثیر او در شاعران و عارفانِ پس از خود به ویژه عطار و مولوی بررسی شده و مثنوی معنوی را فرزند حدیقه الحقیقه و بلکه شرحی بر آن نشان داده است.