فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مولوی، بزرگ ترین شاعر و نویسنده عارف قرن هفتم و در تاریخ زبان و ادب فارسی، شخصیّتی دوران ساز و تأثیرگذار در تحوّلات ادبی فرهنگی بوده است. آثار مولوی، تاکنون هدف رویکردهای مختلف پژوهشی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، تلاش شده از منظری دیگر بر آفرینش های ادبی و فکری آثار مولوی نگریسته و جلوه های از تربیت چندفرهنگی در آن ها باز نموده شود. هدف کلی این پژوهش، بررسی جلوه هایی از تربیت چندفرهنگی و میزان مصداق آن در آثار مولوی بوده و جهت بازشناسی و استخراج مؤلفه های تربیت چندفرهنگی، به مثنوی مولوی توجه شده است. بدین منظور ابتدا مبانی نظری آموزش و پرروش چندفرهنگی مطالعه و 10 مقوله از مهم ترین مؤلفه های آن مشخص شده و، الگوهایی از مثنوی مولوی بر اساس این مؤلفه ها تحلیل شده اند. روش تحقیق در این پژوهش در اساس مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا و واحد تحلیل، مضمون حکایات یا آموزه ها بوده است، امّا به لحاظ ماهیّت و روش در شمار تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. جامعه آماری آموزه های از مثنوی مولوی تشکیل می -دهدنتایج نشان می دهد که توجه به رویکرد تربیت چندفرهنگی در مثنوی مولوی در همه مؤلفه های ده گانه مذکور در این پژوهش و تربیت چندفرهنگی، نمود فراوان داشته و این مقوله ها به فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است.
سلوک عارفانه در سنت استاد و شاگردی فتوت نامه ها و تأثیر آن بر خلاقیت هنرمند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیین فتوت شیوه ای بوده که اصحاب صنایع و هنرها در فرهنگ دیرینه ایرانی اسلامیِ این مرزوبوم از آن برای سلوک در طریق حق و تربیت شاگردان و هنروران استفاده می کرده اند. این شیوه که با آیین های مشابهی در ژاپن، اروپای قرون وسطا و هند قابل تطبیق است سبب خلق آثار برجسته هنری و تربیت هنرمندانی بزرگ شده است.
در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن بررسی و نگاهی به اصول و شیوه های سلوک در این حلقه ها و گروه ها، به تأثیر آن در خلق هنری و تعالی صنایع مذکور پرداخته شود.
گفتگوی بین ادیان بر پایة مناسبات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش دین در سیر تحولات تاریخی امری بی بدیل است؛ از یک سو ادیان دارای تنوع و تفاوت های بسیاری هستند و از سوی دیگر در طول تاریخ کشمکش و نزاع های طولانی که به نام دین صورت گرفته، گفتگو میان ادیان را به یک ضرورت تبدیل نموده است. اما چگونه می توان شیوه و مبانی مدونی را برای گفتگو براساس تعامل بین ادیان دنبال نمود؟ در سال های اخیر دربارة شیوة گفتگو بین ادیان نظریاتی ارائه شده و فرصت هایی برای به کار بستن آنها با هدف ایجاد رواداری، احترام و درک متقابل فراهم گردیده است، اما هنوز تا رسیدن به کمال مطلوب فاصله بسیار است. در این نوشتار به بررسی شیوه های چهارگانة گفتگو پرداخته خواهد شد که از کثرت گرایی جان هیکو پارادایم های سه گانة او آغاز می شود و با طرح روش گفتگوی مارتین بوبرمبتنی بر اندیشة من تو ادامه می یابد و پس از تأکید بر روش کویاماکه مبتنی بر اصل بازتاب است، سرانجام به بحث دربارة روش چهارم یعنی گفتگوی مبتنی بر اندیشة عرفانی می رسد. روش چهارم، در مقایسه با سه روش دیگر، جریانی مطمئن و انسانی را در گفتگوی بین ادیان طی می کند. آنچه در این نوشتار خواهد آمد، بررسی این شیوه ها و تحلیل بهترین ابزار و روش در گفتگوی بین ادیان است.
وجودشناسی عرفانی به روایت شیخ احمد سرهندی (مجدد الف ثانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان صوفیانی که به نقد و بازتعریف مبانی و مفاهیم تصوف پرداخته اند، شیخ احمد سرهندی (971- 1034) از جایگاه ویژه ای برخوردار است. او بی آنکه به طعن و رد صوفیان بپردازد، بر این باور بود که ایشان نتوانسته اند مقامات سلوک را تا به انتها سپری کنند و لذا از متوسطان هستند و نه منتهیان. شیخ احمد به مدد علوم کشفی منحصر به فرد خود، که به ادعای وی ورای علوم علما و معارف اولیا بود، تعریف هایی جدید و گاه کاملاً متناقض با مفاهیم نهادینه شده تصوف ارائه داد. گسترش و نفوذ اندیشه های ابن عربی و شاگردانش در میان صوفیان هند و سخنان بدعت آمیز معتقدان به توحید وجودی، سرهندی را بر آن داشت تا به نقد وجودشناسی مکتب ابن عربی بپردازد. او با طرح نظریه وحدت شهود به رد نظریه وحدت وجود ابن عربی پرداخت و مفاهیم وجودشناختی او را تعریفی دوباره نمود. این مقاله به شرح آرای وجودشناختی سرهندی نظیر توحید شهودی، رابطه حق و خلق، و وجود و عدم می پردازد.
بررسی حیله تمثّل در تمهیدات عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثل یکی از مباحثی است که ریشه در قرآن و احادیث دارد. به تبع آن دو منبع، این اصطلاح در آثار عرفانی راه یافته است. عین القضات یکی از عارفانی است که این لفظ را در تمهیدات با دو تعبیر «حیله تمثّل» و «یادگار» به کار برده، و در برخی آثار از آن به تعبیر «نمودگار» یاد کرده است. آشنایی با اندیشه های قاضی در گرو شناسایی دو دوره حیات فکری اوست، که در دوره دوم حیات به آرای ابن سینا در باب امور اخروی و اندیشه تمثّل تمایل و باور یافته است. در این مقال، با توجه به بستگی مفهومی این اصطلاح در عرفان با معنی لغوی و قرآنی آن، مفهوم این لفظ و دیگر تعابیر و ماهیت تمثّل در تفسیر و ظرف ظهور مَلک برای مریم تبیین شده است. در بخش بررسی این موضوع در کتاب تمهیدات نیز تمثل، حیله تمثل و یادگار معرفی و شرح گشته است.
بازتابش های نقش اسطوره ای خورشید در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خورشید، مهر و آفتاب از عناصر پرکاربرد در حوزه ادبیات فارسی به ویژه در شعر عرفانی و در شکل نماد و کاربرد آن در نماد حق و وحدت است. مقاله حاضر علاوه بر پرداختن به جنبه های نمادین خورشید در مثنوی مولانا و دلالت های آن، با بررسی تمام ابیات مثنوی درباره خورشید و آفتاب و نیز منابع مرتبط با اسطوره و کهن الگو، در پی یافتن ریشه ها و پیوندهایی برای این کاربردهای نمادین در اسطوره و اصل و منشأِ توجه به خورشید و خورشیدستایی در شعر مولاناست. در این راستا آن چه روزنه هایی رو به پاسخ می گشاید، موضوع صور نوعی و مثالی است که در ناخودآگاه جمعی شاعر به شکل نماد بروز و ظهور می یابد. به عبارتی مولانا آن چه از صفات طبیعی خورشید و کهن الگوهای مرتبط با آن در ذهنیت بشری بوده است، در ناخودآگاه جمعی خویش دارد؛ باوری که درباره نور و خورشید بر اساس آیات قرآن و نیز جهان بینی و نظام خاص فکری خویش دارد نیز به او ایده می دهد تا سخنش درباب خورشید از سویی روی به سوی اسطوره و اندیشه های مهرپرستی داشته باشد و از سویی از آن فراتر رفته، معانی موردنظر و اندیشه های عارفانه اش را در قالب نماد خورشید و بر محور نماد حق بسط دهد. پژوهش حاضر در صدد است تا با تکیه بر روش توصیفی_ تحلیلی، بازتابش های نقش اسطوره ای خورشید را در مثنوی مولانا مورد بررسی قرار دهد.
ریشه یابى معرفتى و بازخوانى انتقادى مبانى عرفان حلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله، نقد و بررسى مبانى نظرى و عملى عرفان کیهانى و ریشه یابى معرفتى مباحث آن است. روش بحث نیز به شکل توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى است. ازاین رو، ابتدا به طرح مبانى نظرى و عملى پرداخته، سپس به ارزیابى و واکاوى تأثرات و اقتباس هاى معرفتى این فرقه از ادیان و مکاتب نظر شده است. در پایان نیز یافته ها حاکى از آن است که در ریشه یابى مبانى نظرى، تفکر رواقیان متقدم در باب طبیعت و دیدگاه هاى ایدئال گرایانه در فیزیک نوین مورد بازخوانى قرار گرفته است و در مباحث عرفان عملى این فرقه نیز، سر خط مباحث به ریکى ژاپن و مطالب کتاب مقدس مى رسد. همچنین، این مباحث کوششى در واکنش به مبانى تجربه گرایانه و پزشکى مدرن است. بدین سان، خلط مباحث فیزیک و عرفان، تغذیه ناقص و سطحى از منابع دینى و مکاتب فلسفى از مهم ترین اشکالات مباحث این فرقه است.
نظریه گلوآن ها؛ مدلی برای وحدت وجود ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود ابن عربی حداقل در خوانشی اولیه داری تناقض هایی است. مهم ترین مثال از تناقض های وحدت وجود، در مورد رابطه حق و خلق است. ابن عربی بیان می کند که خلق حق است و حق نیست. گرچه فیلسوفان مختلف در طول چند صد سال سعی کرده اند تا این تناقض ها را رفع کنند و تبیینی سازگار و منطبق با اصل عدم تناقض از وحدت وجود ارائه دهند، بر خلاف این رویکرد، در این مقاله ما سعی خواهیم کرد تا تناقض های وحدت وجود را بپذیریم و نشان دهیم که می توان معناشناسی ای از نظریه وحدت وجود ابن عربی با حفظ تناقض های این نظریه ارائه کرد. برای این کار از نظریه گلوآن های پریست استفاده خواهیم کرد. نظریه گلوآن ها به مسئله وحدت پاسخ می گوید؛ یعنی این مسئله که چه چیز موجب وحدت اشیاء می شود و اجزای متکثر یک شیء چگونه کلی واحد را بر می سازند. این نظریه، نظریه ای تناقض باورانه است؛ یعنی حاوی تناقض هایی صادق است و اصل عدم تناقض در آن معتبر نیست. بنابراین معناشناسی آن مبتنی بر منطقی فراسازگار؛ یعنی LP است. پس از ارائه خوانشی تناقض باور از وحدت وجودِ ابن عربی و توضیح نظریه گلوآن ها، ترجمه ای از وحدت وجود ابن عربی به نظریه گلوآن های پریست ارائه خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که چگونه نظریه گلوآن ها می تواند تناقض های وحدت وجود را توضیح دهد. در این مقاله دغدغه ما رابطه حق و خلق و یا به عبارت دیگر وجود و موجودات است. از این رو به جنبه های دیگر نظریه وحدت وجود نخواهیم پرداخت.
تأملی در آداب و رسوم و مسائل اجتماعی اهل فتوّت در متون نثر عرفانی تا پایان قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین فتوت و جوانمردی به عنوان طریقه ای شناخته شده در میان مردم، در طول تاریخ جایگاهی چشمگیر داشته است. جوانمردان همواره به صفاتی چون فداکاری، از خودگذشتگی، ایثار، شجاعت، سخاوت و... مشهور بوده اند. این آیین از پیشینه ای بسیار طولانی برخوردار است و حتی قدمت آن را به دوران پیش از اسلام می رسانند. طریقه فتوت و جوانمردی دارای رویکردهای مهم و گوناگونی است که از جمله مهمترین و شاخص ترین آن ها می توان به رویکرد اجتماعی آن اشاره کرد. به گواهی تاریخ، جوانمردان در مسائل اجتماعی نقش بسیار مهم وتأثیرگذار بر عهده داشته و همواره موجد تحرکات و جنبش های اجتماعی بوده اند. اهل فتوت در کنار نقش اجتماعی خوددارای آداب و رسوم ویژه ای نیز بوده اند که پیوسته خودرا ملزم به رعایت آن می دانسته اند. این آداب و رسوم کمابیش در متون نثر عرفانی جلوه یافته است. در این پژوهش قصد داریم تا به بررسی مسائل اجتماعی و چگونگی انعکاس آداب و رسوم اهل فتوت در متون نثر عرفانی تا پایان قرن ششم هجری بپردازیم. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و اسنادی است.
واکاوی سیر و سفر آسمانی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احوال باطنی و درونی مولانا همانند بلاغت سخن و شعرش پر از اعجاز و فسون است تا جائی که در مرتبه کلام او را تا والای ایجاز بیان و سحر سخن بالا می کشد و با جوش و خروش روحی اش به امواج پر شکوه مثنوی می کشاند و خود در جذبه احوالات و گفتار خویش مفتون می ماند. بدون تردید در ژرفای این اندیشه یکی از مباحث اثر گذار در فرهنگ معرفتی مولانا سفر است که یکی از مباحث شورانگیز در تحقیقات جامعه شناختی اعم از آداب و رسوم و یا علم و فرهنگ بوده و همواره در مبانی فکری مورد استقبال حکیمان و متفکّران قرار گفته است. مولانا که در این مقوله مستثنا نیست در مثنوی از سفر و آداب سفر چه سفر آفاقی، چه انفسی یاد کرده و به تفسیر مراتب عرفانی آن در سفر درونی و معراج پرداخته است، همچنین در منزلت راهروان راه طریقت که سیر و سفر روحانی و معنوی را شامل می شود هنرنمایی کرده است. بخشی از این سیر و سفر عرفانی مولانا در آسمان معنایی شکل می گیرد و در سفر آسمانی، معراج را مطرح می کند که خود بحث عروج را شامل دو نوع سفر می شمارد. اوّل عروج خاصّ که شامل معراج نبی اکرم(ص) و انبیاء الهی می باشد و سپس عروج عامّ را مطرح می کند که سفر درونی و عروج اولیاء الله را در این مجموعه می گنجاند.
از أنای محمود تا أنای مردود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ تصوّف اسلامی با سه أنا مواجه ایم که از سوی جمعی از صوفیان و علما مورد نقد و بررسی قرار گرفته، و در باب آن تفاسیر و اقاویل مختلفی در قالب عبارات رمزآمیز و شطح وار بیان شده است؛ قرآن کریم به دو «أنا» اشاره کرده، أنایی که از زبان ابلیس و به تبع آن از جانب فرعون بیان گردید، که البته این هر دو أنا به تلقی اهل شریعت مذموم است؛ سومین أنا به گواهی تاریخ از حسین بن منصور حلاج در برابر فرعون زمانه، خلیفه عباسی، فریاد شد و ازسوی عدّه ای از برجستگان قلّه های تصوف مورد تایید و تفسیرهای گوناگون قرارگرفت. به «أنایی» که از نور و عشق الهی نشأت گرفته، أنای محمود؛ و به أنایی که نشان از عقل دارد، أنای مردود می گویند؛ این مقاله، ضمن پاسخ به این پرسش که حلاج در پی یافتن انسان خدایی بود و یا خدای انسانی؟ به تحلیل و توصیف دو أنای مردود و محمود؛ و در باب راز ومنشا أنا الحق حلاج که براساس تکلیف دینی و رسالت انسانی با توجه به اوضاع سیاسی- اجتماعی زمانه فریاد گردید، به نقد و بررسی می پردازد.
چند و چون نظریه وحدت وجود در هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نورالدین عبدالرحمان جامی بزرگ ترین شخصیت فرهنگی و ادبی قرن نهم است که در عمر پر برکتش بر سراسر جریانات ادبی و اجتماعی قرن نهم سایه افکنده است. ویشارح بزرگ نظریه وحدت وجود ابن عربی و جزو بزرگ ترین تأثیرپذیران از وی است و در شمار کسانی از جمله شیخ فخرالدین عراقی و شیخ محمود شبستری قرار می گیرد. جامی با دریافت دقیق و شرح درست وحدت وجود ابن عربی، اتهام حلولیت را از افکار مولانا جلال الدین بلخی زدود ودرهای ابتذال و سوء استفاده از نظریه عرفانی وحدت وجود را بست. او از شاعران و عارفان کثیر التألیف زبان پارسی است و از وی آثار متعددی به یادگار مانده که هفت اورنگ ازبرجسته ترین آن ها، با بن مایه های عرفانی است. جامی هفت اورنگ را با تفسیر ضمنی از «وحدت وجود» آغاز می کند و پس از آن به طور صریح، دو جهان را مظهری از حق می داند که درک آن کار منتهیان است نه مبتدیان. از نظر او محمد عربی(ص)به عنوان رسول و پیر کامل و راهنمای کاملان است. ابزار مهم جامی در هفت اورنگ برای رسیدن به وحدت، مراتب ولایت از جمله قرب فرایض و قرب نوافل می باشد. در این مقاله موضوع وحدت وجود و چند و چون آن از دید گاه جامی، بر اساس هفت اورنگ بررسی و تحلیل شده است.
کتابشناسی فرقه اهل حق «یارسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرقه «اهل حق» یا «یارسان» که در قرن هفتم هجری به وسیله سلطان اسحاق (صحاک) بنیان نهاده شد، از کهن ترین فرقه های تصوف است که از لحاظ تخلیط مذاهب اساطیری و گنوسی کهن نظیر بودایی، برهمایی، مانوی، یزیدی، زروانی، مزدکی، زردشتی، خرمدینی و...با آیین ترسایی و داستان های اسراییلی و صوفیگری و درویشی و عرفان و فتوت و تعالیم باطنی فاطمی و صباحی و فرهنگ دروزی و حروفیگری و نقطویان و بکتاشی و نصیری و غالیگری شیعی، آیینی التقاطی به شمار می رود. تفکر غالب و مشترک آن ها با مذاهب اساطیری و باطنی آن است که در مورد خداوند، قایل به حلول و تجسد هستند و سیر تکامل صعودی و نزولی روح بشر را بعد از مرگ به صورت گردش های متوالی (تناسخی) و هزار و یک گانه در اجساد مختلف انسان و حیوان می دانند که اصطلاحاً به آن دونادون می گویند. این فرقه به «علی اللهی» نیز مشهورند چون به الوهیت امام علی(ع) معتقدند و در مراکزی به اسم «جم خانه» طی آداب و رسوم خاصی تشکیل جم می دهند و وجه مشخصه ظاهری آن ها داشتن «شارب» (سبیل) های پرپشت و آویخته روی لب است. مقاله حاضر تلاش دارد فهرستی از کلام ها و کتاب های چاپ و منشر شده اهل حق را به پژوهشگران معرفی نماید.
شناخت حضوری و ساختار اتحادی؛ مبانی و دیدگاه صدرالمتألهین در باب ماهیت معرفت عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین با توجه به اصالت و تشکیک وجود، وحدت شخصیه عرفانی، حرکت جوهری و اشتدادی نفس، بازگشت همه علوم به علم حضوری و لزوم اتحاد عقل و عاقل و معقول، معتقد است انسان از طریق حرکت جوهری با ارتقا در مراتب عقل عملی و افزودن علوم خود و اتحاد با آنها، از نظر وجودی به تدریج و تشکیک، اشتداد می یابد و با متعلَّق خارجی علوم حقیقی خود متحد می گردد و بدین سان به اولین مراتب معرفت عرفانی دست پیدا می کند که با اتحاد جزئی انسان با برخی از وجوه وجودی عقل فعال (برخی صور موجود در آن) تحقق می یابد و به تدریج تا اتحاد کامل با تمام صور و شئون موجود در عقل فعال پیش می رود که در این حال، در عینِ بهره مندی هر دو وجود (نفس و عقل فعال) از ذات فی نفسه خود، از جهتی که هویت ارتباطیِ عقل فعال است، با یکدیگر متحد گشته، از یک رتبه وجودی برخوردار می شوند. در مقامات فنائی، با اضمحلال کامل تعین اولیه فرد سالک و شهود وحدت شخصیه عرفانی در آن مقام، معرفت عرفانی در این مرتبه، به معنای وحدت کامل عارف با معروف خود (وحدت شخصیه) و دارای ساختار تک وجهی (متشکل از معلوم فقط یا علم فقط) خواهد بود. این دیدگاه صدرا با پیشینه این بحث در فلسفه اسلامی، در تقابل است و وی در این زمینه، متأثر از ابن عربی و اَتباع وی است.
ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی در عرفان نظری با تکیه بر آراء امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهر یک از اصحاب کلام، فلسفه و عرفان به روش خاص خویش به تبیین و اثبات ضرورت وجود انسان کامل پرداخته اند. متکلمان به «قاعده لطف» استناد کرده اند. فلاسفه به وسیله «قوه قدسیه حاصل شده برای عقل مستفاد» و نیز «حکمت خدا» وجود انسان کامل را اثبات می کنند، اما عرفا این دلیل وجود را ضرورت ظهور غیب الغیوب و عیان شدن تفصیلی اسم اعظم «الله» می دانند.
از دیدگاه عرفا و از جمله امام خمینی; دلایل ضرورت وجود انسان کامل از این قرار است: ضرورت ظهور ذات حق تعالی در مظهری تام، ضرورت وجود مثل اعلای ذات الهی، ضرورت وجود حلقه اتصال ذات الهی با کثرات، ضرورت ظهور کثرات و کائنات.
مقامات عرفانی در اندیشة ابن سینا و سهروردی
حوزههای تخصصی:
«مقامات و احوال» از جمله مراحل اساسی سلوک عرفانی به سوی حقیقت است که اتحاد با حق را امکان پذیر می کند. ابن سینا و سهروردی بنا بر تجربیات عرفانی خویش، برای مقام، درجات و ترتیبی متفاوت با دیگران ذکر کرده اند. ابن سینا در نمط نهم «الاشارات» به مراحل نه گانه ای همچون «خلسه، توغل، استیفاز، انقلاب، تغلغل، مشیت، تعریج، تردد و وصول» اشاره می کند که به واسطة اراده و ریاضت سالک طی می شوند. وی در ادامه، مقامات را در چهار مرحلة «تفریق، نفض، ترک و رفض» جمع می کند. اما سهروردی در آثار خود، مراحلی را به صورت غیر منسجم بیان می دارد، لیکن در کتاب «الکلمات الذوقیه» به شش مرحلة «ذوق، شوق، عشق، وصل، فنا و بقا» به شکل موجز اشاره می کند. این نوشتار مقاماتی را که این دو فیلسوف عارف مشرب بیان کرده اند، به شیوة «تحلیل مفهومی» بررسی و مقایسه کرده است. از آن رو، که دیدگاه هر دو اندیشمند تحت تأثیر آموزه های دینی و موازین عرفان اسلامی بوده است، نقاط مشترکی همچون مراتب «خلسه، سکینه، توغل و وصل»، در آثار آنان مشاهده می شود و در بیشتر مراحل – دست کم - به لحاظ تعابیر و اصطلاح، تفاوت وجود دارد. سهروردی با افزودن دو مقام و مرتبة «فنا» و «بقا»، پس از مقام «وصل» که ابن سینا به آن ختم می کند، به نظر می رسد در جهت تکمیل کار ایشان گام برداشته است.
انسان کامل با تأکید بر کارکردهای دنیوی: بررسی دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نظریه انسان کامل که در آثار اندیشمندان اسلامی به صورت پراکنده مطرح بود، در عرفان ابن عربی به صورت موضوعی مستقل آغاز شد و به مرور زمان، شرح ها و حاشیه هایی بر آن نوشتند. جنبه هستی شناسانه این موضوع بارها بررسی شده، ولی نقش های این جهانی انسان کامل به طور مستقل کاویده نشده است. ابن عربی و صدرای شیرازی برخلاف دیدگاه برخی عرفا و صوفیه که انسان کامل را محدود به ممارست در سلوک معنوی می دانند، سیر الی الخلق و ارتباط با انسان های دیگر را مرحله ای از تعالی و کمال انسان به شمار می آورند. این پژوهش با تتبع در آثار این دو و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، نقش دنیوی چنین انسان هایی را برمی رسد که شامل نقش های تکوینی، سیاسی و اجتماعی، ارشادی و مرجعیت در مسائل شریعت است.
کاوشی معناشناختی در «معنویت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«معنویت» (spirituality) در دوران معاصر، مفهوم با اهمیتی مجزا از «دین» شده است به گونه ای که حتی کسانی که خود را دین دار می دانند بسیار مایلند به معنویت هم متصف باشند. در نوشتار حاضر دو تعریف از معنویت پی گیری شده است: تعریف مفهومی و منطقی از سویی و تعریف راهبردی از سویی دیگر. فرضیه نگارنده این بوده است که در عین وجود انبوهی از تعاریف گوناگون می توان بر اساس علم ارتکازی و روش صحت یا عدم صحت سلب، به تعریفی قابل اعتماد رسید. بر این اساس، می توان چنین گفت که معنویت، مفهومی مستقل و جدا از مفهوم دین، عرفان، اخلاق و مفاهیمی از این دست است، هرچند به لحاظ مصداقی و تحقق خارجی، با آنها ارتباط وثیقی دارد. «دین» بیشتر ناظر بر امور بیرونی و نهادی است، حال آنکه «معنویت» به ابعاد درونی و تجربتی ناظر است. در یک جمع بندی، باید گفت مفهوم معنویت، جهت گیری عمیق درونی فرد به سوی گذر از عالم خاکی و زیست مادی به سوی امری فراتر و متعالی تر است. اما اگر از این تعریف منطقی بگذریم، و به دنبال تعریفی عملیاتی تر و قابل سنجش از معنویت باشیم باید بگوییم معنویت، یک فرایند و امری پویاست که در این امور متجلی و قابل مشاهده است: نوع دوستی، محبت غیر مشروط، لطافت در رفتار با دیگران و حتی حیوانات و محیط زیست، خود را فراتر از یک موجود خاکی و حیوانی دیدن، تواضع و فروتنی و خود را دارای ارزش های ملکوتی دانستن، و احساس آرامش و استواری در مشکلات و مصائب. البته به شرط آنکه همه این موارد ناشی از روی آوری انسان به عالم معنا و تعالی باشند.
جلوه های عرفانی خطابه غدیر خم در کلام مولانا جلال الدّین محمّد بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که پیرامون خطبه غدیر و مرد تکرارناپذیرِ تاریخ، حضرت علی(ع)، تاکنون کتاب های گرانسنگ و مقالات فراوانی به نگارش درآمده است، اما هنوز هزاران راز کشف نشده وجود دارد. سخنانی که در خطبه غدیر در شأن و منزلت حضرت علی(ع) توسّط پیامبر اسلام(ص) بیان شده، زمینه مساعدی را برای شاعران عارف فراهم آورده است، تا بتوانند بسیاری از مفاهیمِ عرفانیِ مندرج در این حدیث را، سرلوحه مباحث عرفانی خود قراردهند. مولانا جلال الدّین محمّد بلخی از شاعران سرآمد در این زمینه است که توانسته است با قالب ریزى ادبى غدیر، مبانى اعتقادى آن را بیان کند و در نشر و تداوم پیام غدیر سهم بزرگی داشته باشد. از آن جا که این خطابه سرشار از عرفان و معرفت است، این مقاله به چند جلوه عرفانی شاخص (ولایت، انسان کامل، علم شهودی و اتّحاد جان های اولیا) در کلام مولانا پرداخته است. تجلّی ولایت در آثار مولانا یکی از صدها و هزاران جلوه پر جاذبه از خطبه غدیر است. مولوی از مریدان و دلدادگانِ امام علی علیه السّلام، و به فضائل و مناقب آن حضرت به خوبی واقف است و آن حضرت را نور الهی، مظهر ولایت الهی، دانای علوم غیبی، سرمنشأ خوبی ها و مزیّن به صفات حمیده، نمونه اعلای انسان کامل، صاحب مکاشفات و مشاهدات عرفانی و پیشوای سالکان طریقت معرّفی کرده است.
نسبت شناخت عقلی خدا و شناخت خدا به خدا در دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون دینی به ویژه روایات به شکل صریح و غیرصریح شناخت خدا به خدا را توصیه و تأکید می کنند. توصیه «اعرفو الله بالله» ازجمله اینهاست. در دیدگاه ابن عربی شناخت خدا به خدا معرفتی، شهودی است که منحصر و مختص «اهل الله» است. ابن عربی با توجه به رویکرد عرفانی و مبتنی بر وحدت وجود و مظهر بودن عالم، شناخت خدا به خدا را تفسیر و آن را وهب الهی می داند که تنها اهل الله آن را در می یابند. بررسی جایگاه عقل در معرفت الله از دیدگاه وی حائز اهمیت است. وی با همه انتقاداتی که به راه برهان و استدلال که فلاسفه عهده دار آن هستند وارد می آورد عقل را نیز مشمول وهب الهی دانسته که آن هم فقط شامل عقول اهل الله می گردد. اهمیتی که محی الدین به راه عرفان و شهود می دهد شناخت خدا به خدا را منصرف در اهل عرفان دانسته و حتی معرفت شرع و تقلید از خدا را شایسته آنان می داند و بر راه های دیگر می تازد.