مطالعات عرفانی

مطالعات عرفانی

مطالعات عرفانی بهار و تابستان 1395 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مفهوم «تقلیب عشق کبریا» در متون صوفیه (با تأکید بر آثار مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اتحاد عرفانی سلوک عرفانی حب الهی جلال الدین محمد مولوی تقلیب عشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۶ تعداد دانلود : ۵۵۹
عشق، عمیق ترین و محوری ترین مفهوم در اندیشه و سلوک صوفیانه است. از منظر هستی شناسیِ صوفیانه، هستی قائم به عشق است و از منظر سلوک و اخلاق، عشق حبل المتین صوفی برای تعالی سعه وجودی تا مرتبه فناست. مشهور است که عشق هیچ نظم و آداب و ترتیبی ندارد؛ اما با این حال دارای مراحل، مراتب و شرایطی است که فهم دقایق آن برای اهل حقیقت و نیز برای اهل تحقیق اجتناب ناپذیر است. در این مقاله به نکته ای اساسی درباره تقسیمات و مراتب عشق و مجموعه ای از مفهوم سازی های مرتبط با آن پرداخته شده است. تقلیب عشق در طول حرکت حبّیِ سلوک کبریا به مرحله ای میانی اشاره می کند که بدون لحاظ این موقف/موقعیتِ واسط، راهیابی به مقام نهایی یعنی اتحاد عاشق با معشوق در عشق امکان پذیر نیست. «تقلیب عشق» موقعیتی است که در آن بیشترین شطحیات و هیجانات روحی صوفیه به وقوع پیوسته و حکایات و شکایات ایشان را مشحون از بیانات متناقض نما کرده است. در این مقاله مفهوم اساسی «تقلیب عشق» و حوزه شناختی و معنایی آن در متون صوفیه به خصوص در مثنوی مولوی بررسی شده است.
۲.

بررسی تحولات درزمانی تعاریف عرفان و تصوف بر اساس متون نثر صوفیه تا سده سیزدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تصوف متون منثور صوفیان مفاهیم عرفان اسلامی سلوک صوفیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۲ تعداد دانلود : ۸۴۲
عرفان و تصوف اسلامی، میراث معنوی تمدن اسلامی است که از بدو پیدایش تاکنون تحولات بسیاری یافته و به سبب عوامل درونی انشعاب های فراوانی درآن ایجاد شده است. یکی از مهم ترین عرصه های ظهور این انشعاب ها در تعاریفی است که مشایخ و صوفیان از تصوف و عرفان ارائه داده اند. در این پژوهش سعی می شود به شیوه تحلیل محتوا، و رویکرد درزمانی، با مطالعه کتب معتبر نثر صوفیانه فارسی از ابتدا تا سده سیزدهم هجری و استخراج و دسته بندی تعاریف، سیر تحولات این تعاریف در سده های مختلف بررسی شود. این مقاله مشخص می کند که گذر زمان چه تغییراتی در تعاریف عرفان و تصوف ایجاد کرده و همچنین عوامل ایجاد تفاوت ها در تعاریف را بررسی می کند. با دسته بندی و بررسی درزمانی تعاریف، می توان گفت در تعاریف ارائه شده در طول این سده ها قطعاً همیشه شش محور اساسی مورد توجه بوده است که ریاضت، تصفیه درون، مباحث نظری، دشواری تعریف، مقایسه با دیگر نحله ها و نتایج سلوک از آن جمله اند؛ اما توجه به محورهای تعاریف در سده های مختلف یکسان نیست؛ به گونه ای که مثلاً محور نتایج سیر سلوک در سده های چهارم، هشتم و نهم هجری بیشتر مورد توجه بوده است؛ درحالی که در دیگر قرن ها کمتر بدان توجه شده که این امر خود معلول عوامل زمانی است.
۳.

بررسی آداب و رسوم خانقاهی در متون منثور متصوفه تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانقاه آداب و رسوم خانقاهی شیخ و متون عرفانی تا قرن هفتم هجری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات تاریخ تصوف و عرفان
تعداد بازدید : ۱۹۰۰ تعداد دانلود : ۶۶۶۳
در دوره های اولیه تشکیل تصوف بتدریج صوفیان با محوریت مشایخ برجسته، خانقاه ها را به عنوان بزرگترین و گسترده ترین نهاد اجتماعی متصوفه تشکیل دادند. پس از تثبیت تصوف، خانقاه در عرفان اسلامی- ایرانی به عنوان جایگاه تجمع مشایخ و صوفیان و در نتیجه تربیت مریدان قرار گرفت. خانقاه ها نقش و اهمیت بسزایی در پرورش، تربیت و تکامل مریدان داشتند. از آنجا که برای زندگی مسالمت آمیزِ گروهی، رعایت آداب و مقرراتی خاص ضرورت دارد؛ پس بر طبق این قاعده، بزرگان طریقت نیز برای ایجاد آرامش و فراغت خاطر که لازمه ذکر و عبادت و خودسازی است در نظام خانقاهی که مکانی برای زندگی دسته جمعیِ صوفیان بود به وضع آداب و رسومی خاص پرداختند که این آداب، مقررات لازم الاجرایی را برای مریدان از قبل از ورود ایشان به خانقاه تا هنگام خروج در نظر می گیرد تا ضمن فراهم ساختن امنیت خاطر صوفیان در خانقاه با وضع قوانین خاصِ ناظر بر تنبیه و مجازات افراد خاطی با جلوگیری از بروز اختلاف میان ایشان به تکامل عرفانی و بخصوص اخلاقی آن ها کمک کند. نگارندگان این مقاله می کوشند برای اولین بار به هدف انعکاس نقش و اهمیت خانقاه ها در رشد و تکامل عرفان اسلامی، آداب و رسوم خانقاهی را براساس برجسته ترین متون منثور صوفیه تا قرن هفتم هجری که دوره عرفان عملی محسوب می شود، بازنمایند.
۴.

بازتابش های نقش اسطوره ای خورشید در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی مولانا نماد خورشید اسطوره خورشید کهن الگوی عارف

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۵۶۴ تعداد دانلود : ۷۲۲۸
خورشید، مهر و آفتاب از عناصر پرکاربرد در حوزه ادبیات فارسی به ویژه در شعر عرفانی و در شکل نماد و کاربرد آن در نماد حق و وحدت است. مقاله حاضر علاوه بر پرداختن به جنبه های نمادین خورشید در مثنوی مولانا و دلالت های آن، با بررسی تمام ابیات مثنوی درباره خورشید و آفتاب و نیز منابع مرتبط با اسطوره و کهن الگو، در پی یافتن ریشه ها و پیوندهایی برای این کاربردهای نمادین در اسطوره و اصل و منشأِ توجه به خورشید و خورشیدستایی در شعر مولاناست. در این راستا آن چه روزنه هایی رو به پاسخ می گشاید، موضوع صور نوعی و مثالی است که در ناخودآگاه جمعی شاعر به شکل نماد بروز و ظهور می یابد. به عبارتی مولانا آن چه از صفات طبیعی خورشید و کهن الگوهای مرتبط با آن در ذهنیت بشری بوده است، در ناخودآگاه جمعی خویش دارد؛ باوری که درباره نور و خورشید بر اساس آیات قرآن و نیز جهان بینی و نظام خاص فکری خویش دارد نیز به او ایده می دهد تا سخنش درباب خورشید از سویی روی به سوی اسطوره و اندیشه های مهرپرستی داشته باشد و از سویی از آن فراتر رفته، معانی موردنظر و اندیشه های عارفانه اش را در قالب نماد خورشید و بر محور نماد حق بسط دهد. پژوهش حاضر در صدد است تا با تکیه بر روش توصیفی_ تحلیلی، بازتابش های نقش اسطوره ای خورشید را در مثنوی مولانا مورد بررسی قرار دهد.
۵.

ویژگی های سرّ در کشف المحجوب و مطابقت آن با متون منثور صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلب لطیفه دل کشف المحجوب س ر در عرفان اسلامی مشاهده صوفیانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۳۸۸ تعداد دانلود : ۱۱۲۳
«سِرّ» از مصطلحات رایج صوفیه است که آن را جایگاه مشاهده و یکی از برترین لطایف وجودی انسان دانسته اند؛ علاوه بر توصیف های مختلف از سِرّ و تبیین ویژگی های آن در ضمن عبارات مختلف، در متون منثور عرفانی گاه سِرّ را در معنا با «دل»، «قلب» و «روح» یکی دانسته و در تعاریف مختلف، آن را با همین کلمه در معنایِ «راز» یکسان شمرده اند، در صورتی که سرّ مرتبه ای ورای روح و جان است. مقاله حاضر بر اساس متن کشف المحجوب حدود تعاریف سرّ را مشخص و تفاوت آن را با دیگر لطایف بررسی می کند، و آراءِ نویسندگان متون منثور عرفانی از آغاز تا قرن هشتم هجری را در تعریف و استعمال این واژه ها معرفی می کند و سرانجام به بیان ویژگی های سرّ از خلال متن کشف المحجوب و تطابق آن با سایر آثار عرفانی منثور می پردازد.
۶.

ارتباط شهود انوار رنگی و گذر از اطوار وجودی در مکتب کبرویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان اسلامی شهود عرفانی طریقت کبرویه انوار رنگی اطوار وجودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱۷ تعداد دانلود : ۸۱۸
شهود، علاوه بر اینکه یکی از مباحث بحث برانگیز عرفانی محسوب می شود، با تفاوت ها و تضادهایی در آثار عرفا روبرو است. این تفاوت ها، عمدتاً تحت تأثیر تفاوت نگرش در فرقه های صوفیه شکل گرفته است. یکی از گونه های شهود، رؤیت انوار رنگی است که به نظر می رسد در عرفان اسلامی، ابتد از جانب پیروان مکتب کبرویه ارائه گردیده است. اگرچه استفاده از سمبولیسم نور و رنگ در عرفان اسلامی سابقه داشته است. اما ادغام این دو مبحث، ظاهراً در انحصار پیروان مکتب کبرویه است. بر اساس این مکتب، سالک در هر مرتبه از سلوک، نوری رنگی را مشاهده می کند که در حقیقت، مُبیّن تعالی روح وی است. علاوه بر این در هر مرتبه، سالک از یکی از اطوار وجودی خود می گذرد که بیانگر حجب ظلمانی است. از آن جا که هدف عرفان صیقلی دادن روح سالک و رفع حجب است که توأمان با رؤیت انوار حاصل می شود، در این مقاله مبانی اندیشه پیروان مکتب کبرویه که به طور خاص بر ارتباط این دو مقوله، یعنی شهود انوار و گذر از اطوار قلب یا رفع حجب ظلمانی تأکید ورزیده اند، مورد مطالعه قرار می گیرد.
۷.

مطالعه تطبیقی معراج نامه علاءالدوله سمنانی و مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معراج نامه علاءالدوله سمنانی سفرهای انفسی مصیبت نامه عطار نیشابوری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۳۱۰ تعداد دانلود : ۹۰۱
معارج باطنی، یا سفرهای انفسی یکی از موارد معرفت شناختی عرفان اسلامی است؛ مطابق با امر عروج، نفس سالک در سیر تکامل تطورش در مراتب دل، سرّ، روح و خفی از قابلیتی برخوردار می شود که سالک را قادر می کند مظاهر و تکثّرات بیرونی را در درون تجربه کند و هریک را بر باطن خویش عرضه کند؛ آنچه از سیر و سفر در این سیاحت باطنی برسالک پدیدار می شود، بخشی از علم وی نسبت به حقیقت اعیان است؛ معراج علاء الدوله سمنانی چه از نظر محتوا و چه از لحاظ گفتگوپردازی و رجوع شخصیت داستان به مظاهر سفلی و علوی، شباهت های بسیاری با منظومه مصیبت نامه عطار دارد؛ بی شک مؤلف به دلیل شناخت و مطالعه آثار عطار در نوشتن این معراجیه به مصیبت نامه وی نظر داشته است، در مقاله ضمن تطبیق این دو اثر، به معرفی وجوه اختلاف و اشتراک و نیز تأکید بر اهمیت موضوع سفرهای درونی یا تجربه شخصی سالک از درکِ بی واسطه اعیان پرداخته می شود. نگارنده با روش تطبیقی مرحله به مرحله عروج قهرمانان داستان، نحوه مکالمه و محتوای گفت وگوی ایشان با مظاهر هستی و ذکر نمونه تفاوت ها، وجوه اشتراک محتوایی این دو اثر را بازنمایی کرده است.
۸.

بررسی جریان های کلامی اثرگذار بر التعرف کلابادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشعری ماتریدی التعرف کلابادی مکتب اهل سنت و جماعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۲ تعداد دانلود : ۷۸۸
با وجود اینکه ابوبکر محمد بخاری کلابادی (حدود 385ه.ق) صوفی و فقیه حنفی قرن چهارم شخصیتی صوفیانه دارد، اما در کتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف» ضمن پرداختن به مباحث تصوف، نگاهی ویژه به طرح مباحث کلامی و اعتقادی داشته است؛ به عنوان نمونه مباحثی همچون رؤیت خداوند و قضا و قدر را همسو با ابوالقاسم حکیم، سردمدار مکتب اهل سنت و جماعت، مباحث مربوط به ایمان را متأثر از مکتب عرفانی عراق و جنید بغدادی، و مباحث مربوط به اثبات قدرت و اراده خداوند را همسو با مکتب اشعری و ماتریدی بیان کرده است. پای گیری مکاتب کلامی در عصر کلابادی باعث شد تا التعرف به نوبه خود تحت تأثیر هر یک از آن ها باشد که شخصیت چندوجهی کلابادی نیز در هضم و پذیرش نگاه های گوناگون فکری در این راستا اثرگذار بوده است. به هر تقدیر، این اثرگذاری ضمن پردازش به اصول اساسی تصوف، باعث به وجود آمدن نظامی جدید از مفاهیم کلامی و اعتقادی در این کتاب شده است. نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن شناسایی جریان های کلامی موجود در جهان اسلام؛ که عبارت اند از: طیف های گوناگون مکتب اهل سنت و جماعت (ماتریدی و ابوالقاسم حکیم سمرقندی)، مکتب اشعری، مکتب عراق و جنید بغدادی، ردّ پای هر یک از تفکرات کلامی و اعتقادی آن ها را در باب های گوناگون التعرف نشان دهند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۷