فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
صلح درون عبارتی است آرمانی که معانی متفاوتی را در ذهن انسان متبلور می سازد، با مطالعه و بررسی پیرامون این مفهوم روانی و متعالی، می توان به دستاورد های شگرف علمی با هدف سلامت روحی، ذهنی و جسمی انسان ها نائل آمد.آنچه که در این مقاله تبیین گردید، مفهوم صلح درون از منظر روانشناسی و عرفان به ویژه عرفان اسلامی بود، که در آن برخی از مؤلفه های روانی، روحی و رفتاری، مورد بررسی قرار گرفت. در مقدمه این مقاله روند تدوین مطلب توضیح داده شده و پیرامون واژگان کلیدی و دو موضوع اصلی یعنی نقش روانشناسی و عرفان در تقویت صلح درون، مطالبی به صورت اختصاری گنجانده شده است. در متن اصلی نخست آیه ای از قران در خصوص صلح کلی آمده است. سپس در دو بخش شامل تفسیر آیه مذکور و نظر مولانا مطالبی نگاشته شده است. صلح درون درقالب عناوینی مانند: کل نگری، فردیت، وحدت، ازمنظر روانشناسی و عرفان، تبیین گردیده و نیز تأثیر عناصری چون عقل و عشق، خودپنداره، خود کامرواسازی و طبیعت انسان در تقویت صلح درون مورد بررسی قرار گرفت.
مفهوم جذبه در نظام معرفتی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
29 - 46
حوزههای تخصصی:
نظر به گستردگی تعاریف و مفاهیمی که از جذبه در متون عرفانی مطرح است، این پژوهش به بررسی، طبقه بندی و تحلیل موضوع جذبه در متون نثر عرفانی تا قرن هفتم هجری می پردازد. نتایج این بررسی نشان می دهد که جذبه در متون عرفانی همیشه به یک معنا به کار نرفته است؛ برخی از این مفاهیم عبارتند از: مشاهده و معاینه، وجد و اخذ، سیر در احوال، اجتبا و اصطفا، طلب، توفیق و عنایت و آزاد شدن از بندگی نفس. در اغلب این تعاریف جذبه کششی از جانب حق تعالی است و در برخی تعاریف هم جذبه کشش بنده به سمت حق و به مفهوم طلب تعبیر شده است. بررسی سیر مفهوم جذبه نشان می دهد اگرچه جذبه موهبتی الهی است، بدون مقدمه بر فرد وارد نمی شود. در واقع بنده با پاک سازی درون، زمینه دریافت جذبه الهی را فراهم می کند، همچنین جذبه در کلام عرفا درجات مختلفی دارد؛ به گونه ای که در هر مقامی نوعی از جذبه بر فرد وارد می شود. در یک تقسیم بندی کلی جذبه به انواع عام و خاص تقسیم می شود. از دیگر اقسام جذبه کششی است که حق تعالی در روز ازل نصیب ذریّه انسان می کند و آن را بر فطرت خداجو می آفریند.
نقد تطبیقی دیدگاه مشایخ صوفیه در باب وصف حُسنِ معشوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان ورود تصوّف به شعر فارسی و درآمیختن مضامین عاشقانه و عارفانه و کاربرد الفاظ و اصطلاحات عاشقانه به عنوان نماد و رمزی برای بیان مفاهیم عرفانی، در میان مشایخ صوفیه اختلاف آراء پدید آمد و هر کدام بر آن شدند تا با تدوین کتب و رسائل، بر آیین مکتب و مشرب عرفانی خود تعریف و توجیهی از این الفاظ به دست دهند. این مقاله قصد دارد تا به روش نقد تطبیقی، به بررسی آراء مشایخ صوفیه از جمله هجویری، احمد غزالی و عین القضات همدانی، در باب الفاظ و مضامین شعری در وصف معشوق بپردازد. محدوده این مقاله الفاظی چون زلف و چشم و خدّ و خال و ابرو را در بر می گیرد. دیدگاه هجویری در باب این الفاظ و توصیفات به ویژه در بحث سماع بیشتر صبغه شرعی و فقهی دارد، احمد غزالی احوال عاشق و صفات معشوق را به گونه ای منسجم برای بیان یک نظام خاص توصیف می کند و عین القضات همدانی با نقل ابیاتی از دیدگاه تصوّف به تعریف شاهد پرداخته این الفاظ را در مقام ها و معانی مختلف شرح می دهد.
هرمنوتیک (تأویل) به عنوان پیوندگاه معنویهویّت ایرانی برطبق دیدگاه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار موضوع هویّت ایرانی، نه برطبق مبانی نژادی یا جغرافیایی، بلکه برطبق مبانی فرهنگی مورد تأمل قرار گرفته است. مفهومِ «اسلام ایرانی»، مفهوم مهمی در آثار مختلف هانری کربن است و بدان معناست که اسلام آنگونه که بر ذهن و ضمیر ایرانیان پدیدار شده است، اوصافی مخصوص به خویش دارد؛ البته اینگونه نیست که تحریفی در آن واقع شده باشد، بلکه نبوغ خاص ایرانیان، تأویل آنان، که از صرف تأویل متن بسی فراتی می رود و به تأویل نفس (تأویل خویشتنِ خویش) می انجامد، آنان را به درک حقیقت دین، حقیقت توحید نزدیک ساخته است. این ویژگی را در گستره ایران زمین، چه ایران پیش از اسلام و چه ایران پس از اسلام، می توان یافت. تأویل به روح ایرانی گشودگی خاصی بخشیده است و به لطف همین دریافته اند که اگر لازم است آدمی راز سپهر آسمان را بجوید، این مهمّ نه از طریق رفتن به آسمان های ظاهری (آنگونه که در مورد کیکاوس دیده می شود)، بلکه از طریق ره سپردن در آسمان های باطنی، دست می دهد. جستجوی حقیقت از طریق نوعی سیر آفاقی- انفسی دست می دهد و این معنایی است که برطبق تمثیل هایی ایرانی، کیخسرو به آن متحقق بوده است. از این روی، حکیمان اشراقی، حکمت خویش را، حکمت خسروانی می خوانند. در این نوشتار این مضمون در پرتو آثار مختلف هانری کربن، و با مراجعه به منابع حکمت اشراقی و به ویژه نوشته های تمثیلی سهروردی، بررسی شده است
بررسی و تحلیل مفهوم «حیا» در متون عرفانی با تأکید بر مشرب عرفانی بغداد و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حیا» از جمله موضوعات قابل توجّه و گسترده در عرفان اسلامی است که با مباحث مهمی چون ایمان، معرفت، قرب و یقین الهی پیوند خورده، اما رویکرد عارفان به این موضوع همواره یکسان نبوده است. چنان که گاه حیا را مقام اهل مراقبه دانسته و گاه در زمره احوال مقرّبان و اهل مشاهده یاد کرده اند؛ گاه آن را قرین ایمان و یقین و معرفت و از لوازم ضروری رابطه انسان و خداوند توصیف کرده و زمانی از لزوم یکسو نهادن شرم و حیا در محضر محبوب سخن گفته و به ورطه انبساط و شطح گویی افتاده اند. با تأمّل در تعاریف، انواع و درجاتی که عارفان برای حیا ذکر کرده اند، مشخّص می شود که حیا در مفهوم عام و اخلاقی خود از جمله مقاماتی است که عارفان با هر مشرب فکری بدان مقیّد بوده و در اقوال و اعمال خود بر آن تأکید داشته اند، اما در مرتبه قرب الهی، اهل معرفت بر اساس مشرب عرفانی خود و برخورداری از تجلیّات جمالی و جلالی خداوند نسبت به حیا مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند، و این تفاوت در حوزه مفهوم خاص حیا به عنوان حالی از احوال مقرّبان و اهل مشاهده است. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی در پی به دست دادن سیمایی مشخص از حیا در متون عرفانی و تبیین پیوندی است که بین این مفهوم و سایر موضوعات عرفانی برقرار است.
تحلیل معناشناسی مفهوم مرگ و شهادت در نظام معرفتی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ همواره بغرنج ترین مسأله انسان بوده است. عرفای بزرگ همچون مولانا جلال الدین مرگ را نه تنها آغاز یک زندگی نو دانسته، بلکه در نگاهی عاشقانه آن را پلی به منظور نیل به وصال معشوق ازلی تلقی کرده اند. لذا، این پژوهش متکفل بررسی این موضوعات است: مفهوم مرگ در نظام فکری مولانا؛ مفاهیم معنوی مرگ در نظر مولانا مانند: تکامل و تجربه (مکاشفه)، خواب و همسانی آن با مرگ، عدم و فنا، مرگ ارادی، شهادت. این نوشتار در صدد آن است که اولاً مفهوم مرگ را که دغدغه مهمی است بر اساس آموزه های مولانا باز تبیین کند؛ ثانیاً مفهوم شهادت که مقوله ای بس گرانسنگ در اسلام است با تکیه بر آرای عارفانه مولانا واکاوی کند. در نتیجه می توان گفت از نظر مولانا شهادت بهترین نوع مرگ است، چرا که بر تکامل، موت ارادی و فنای فی الله ناظر است.این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
تشبه به مسیح در قوس زندگی حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
83-114
حوزههای تخصصی:
حسین بن منصور حلاج، صوفی و عارف بزرگ در سال ۳۰۹ق، به اتهام دعوی حلول و الوهیت در بغداد به دار کشیده شد. زان پس زندگی، آموزه ها و فرجام زندگی وی در تاریخ تصوف و فراتر از آن در ادبیات ایران بازتاب و مقبولیت کم نظیری یافته و با اسطوره درآمیخته است. روایات زندگی، فرجام و آموزه های منسوب به او، تداعی کننده زندگی و اندیشه عیسی مسیح(ع) در باور مسیحیان است. این مقاله با رویکردی تطبیقی تحلیلی سعی دارد برخی از همانندی ها و تفاوت های حلاج و حضرت مسیح(ع) را در سه بخش زندگی (سفرها، پیروان، کرامات و معجزات)، در مدعیات، رفتار و اندیشه، و نیز در فرجام زندگی (پیش گویی شهادت، نوشیدن جام، روز شهادت، نوع و کیفیت شهادت و...) بنمایاند و همچنین تفاوت های دو دسته روایات، افسانه ها و اسطوره ها را نشان دهد. تشابهات بسیاری که گاهی پژوهشگران پیشین فقط به مواردی اندک یا به اشاره ای گذرا بسنده کرده اند، در این مقاله با شرح و تبیین کامل بیان شده است؛ تشابهاتی که در قیاس با افتراقات، خواننده را به این نتیجه می رساند که اگر منصور حلاج را «مسیح پارسی» لقب دهند، نادرست نیست.
روش تمثیلی در تفسیر قرآنی و تکامل زبان عرفانی (نشانه شناسی تفسیر عرفانی در روح الارواح سمعانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
171-199
حوزههای تخصصی:
پل نویا در کتاب تفسیر قرآنی و زبان عرفانی ، بسط و تکامل زبان و اندیشه عارفان را متأثر از زبان قرآن و مفاهیم آن می داند. از نظر او، تجربه عرفانی مبنای تفسیر قرآن قرار گرفته و سپس زبان قرآن برای بیان این تجارب به طور مستقل به کار رفته است. در این مقاله، با معرفی متنی دیگر و در امتداد مدل تکاملی زبان عرفانی در پژوهش پل نویا، نشان داده شده که زبان عرفانی در روش تفسیری و نقلی خود، از تجربه محوری مورد اشاره نویا عبور کرده و به روشی صوری و شکلی، از تفسیر قرآنی دست یافته است. مفسر عرفانی، در این شیوه، آیات و قصص قرآنی و دینی را صورت های همانندریخت برای گزاره های انتزاعی و ذهنی خود می داند. در این روش، واقعیت بیرونی و تاریخی روایت های دینی اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت دارد، مفاهیم تجریدی و انتزاعی مورد نظر عارف است که برای بیان آن، روایت های دینی را به صورت ساختارهای تمثیلی، تفسیر می کند. این شیوه از یک سو به دلیل رها شدن از قید بافت و واقعیت بیرونی آیات و منابع خود، به زبان شعر و ادبیات نزدیک می شود و از سوی دیگر، به واسطه تکیه بر مدلول های انتزاعی و سویه معرفتی زبان خود، در دایره زبان دین قرار می گیرد و با زبان ادبیات و هنر مرزبندی دارد.
تحلیل و بررسی راه حل الهیات پویشی در برون رفت از تعارض بین علم و دین (با تأکید بر اندیشه های گریفین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
47 - 74
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا راهکار الهیات پویشی را برای رفع تعارض موجود میان علم و دین که عبارت است از طبیعت گرایی حداقلی و بر سه مؤلفه همه در خدا انگاری، نظریه دریافت و اصالت تجربه فراگیر تکیه دارد، ارائه نماید؛ راهکاری که به رغم مزایایش، با پاره ای از اشکالات روبه روست که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود: پیچیده تر کردن رابطه خدا و جهان، علم و دین را در عرض هم قرار دادن، نفی هر گونه ماوراء الطبیعه گرایی و حداقلی شدن نقش خدا در جهان و ... . چنین اشکالاتی حاکی از این است که مقبولیت چنین راهکاری به ویژه از سوی پیروان ادیان توحیدی با تردید روبه رو می شود. حال پرسش این است که آیا می توان مدلی یافت که به جمع بین طبیعت گرایی حداقلی (با تأکید بر جهان طبیعت به مثابه پویش و تحول) و ماوراء الطبیعه گرایی معتدل (با تأکید بر نقش و حضور فراگیر خدا در جهان) بینجامد که هم دغدغه اهل علم را تأمین کند و هم دغدغه اهل دین؟ مقاله حاضر تلاش می کند تا نشان دهد که چنین مدلی را می توان در چارچوب نظام جهان شناسانه (به ویژه آموزه حرکت جوهری)، خداشناسانه (به ویژه آموزه بسیطه الحقیقه) و معرفت شناسانه (به ویژه نفی اصالت حس) مبتنی بر حکمت متعالیه صدرایی یافت.
تأملی در حوزه معرفت شناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با شیوه تفکّرعرفانی مولوی بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، تأملی در حوزه معرفت شناسی اخلاق و عقل و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی در شعر و اندیشه مولوی بلخی است. این پژوهش برای جواب دادن به این پرسش است که تربیت به صورت های گوناگون و عقلانیت چگونه تبیین شده و دارای چه مراتبی است.فرضیه ای که در ذهن پژوهشگران شکل می گیرد این است که مولوی تلقی خاصی از «عقل و رابطه آن با خداوند و تربیت انسان» داشته و به سبب این که یکی از مهم ترین بخش های مثنوی خود را به آن اختصاص داده، در پی شکل دهی شاعرانه عارفانه به آن مفهوم و بن مایه بوده است. وی سرفصل ها، چهارچوب ها و اصول کلی با زیرمجموعه های خاصی را برای ع قل، مراتب آن و پیشروان عقل جامعه طرح کرده است.شیوه بررسی در این مقاله، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است که با استفاده از آن و تجزیه و تحلیل داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده، پاسخ داده شده است.
آسیب شناسی اقوال و کردار داود طائی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی (Islamic mysticism) را می توان به عرصه وسیعی تعبیر کرد که عرفان نظری و عملی را دربر می گیرد و با طریقت تصوّف هم آمیختگی دارد و در مواردی تلقی یکسان یا مختلفی از آن دو می شود و در بسیاری از موارد، بزرگانی که در این عرصه شناخته شده هستند از آن حد و مرزی که باید در آن فعالیت می کردند قدم فراتر نهادند و گاه نیز دچار زیاده روی هایی در این عرصه شدند. داوود طائی یکی از شخصیت های شناخته شده در تصوّف اسلامی است و حکایت های زیادی درباره وی در متون عرفانی ادب فارسی وجود دارد که اغلب تکراری هستند و به شیوه های زبانی مختلف، در کتب مختلف نقل شده اند.
مناسبات دین و دولت در آیین مسیح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
243 - 265
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین موضوعات در ادیان و جوامع دینی، مناسبات دین و دولت و نحوه مواجهه و تعامل این دو با یکدیگر است. این مناسبات در طول تاریخ مسیحیت دارای فراز و فرود است. بر اساس مبانی نظری و عملی مسیحیت، که برگرفته از کتاب مقدس و نظر و عمل شخص عیسی (ع) و رسولان است، مسیحیت برنامه کلان اجتماعی و سیاسی ندارد، دین از سیاست جداست، مسیحیان ملزم به اطاعت از حکومت ها هستند و مسیحیت اولیه دارای سکوت گرایی سیاسی و انزواگزینی اجتماعی است؛ اما پس از رسمی شدن مسیحیت در قرن چهارم، این قاعده به هم ریخت و مسیحیان، به رغم مبانی خود، به صورت جدی وارد اجتماع و سیاست شدند و تا آنجا پیش رفتند که بر سر حق حاکمیت با پادشاهان به نزاع و جنگ پرداختند و آیین «دو شمشیر» را به وجود آوردند. این نوشتار به شیوه مطالعه منابع و تاریخ مسیحیت و با هدف آگاهی بخشی درباره مناسبات میان مسیحیت و سیاست، از آغاز تا پایان قرون میانه، مناسبات دین و دولت در این آیین را به تصویر کشیده است.
نگرشی عرفانی به هستی شناسی امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینی امام علی(ع) یک نگرش عرفانی را نیز در بردارد. ایشان در هستی شناسی عرفانی خویش حقیقت وجود را مختص به خداوند می داند و جهان را تجلی اسماء و صفات الهی معرفی می نماید و در عین حال قانون علیت را نیز می پذیرد و آن را برای جهان ثابت می کند. حضرت علی (ع) با جمع بین تشبیه و تنزیه در حققیت وحدت در عین کثرت را تایید نموده و وحدت وجود که همان وحدت حقه حقیقت است را در بیانات خود به اثبات می رساند. ایشان با بیان جایگاه ویژه خود و سایر اهل بیت (ع)، واسطه فیض بودن ایشان، همچنین مقام خلافت و ولایت مطلقه کلیه را برای آن ها ثابت می نماید و بدین ترتیب پرده از اسرار عرفانی مراتب هستی بر می دارد.
نکات اشتراک و اختلاف عرفان و سیاست در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی افراد گرد هم جمع می شوند، فکر می کنند که قابلیت انجام چه کارهایی را دارند. اتحاد صمیمانه بین مراد و مرید در عرفان و چند نفر در سیاست، قدرتی به وجود می آورد که قادر است تفاوت ها را مدیریت کند و آن را سازنده گرداند؛ بنابرین در داخل قطره ای که موج نیست در جمع قطرات، موج، کشتی و کوسه پیدا می شود و چگونگی این اتحادها و نکات اشتراک و افتراق آن ها (عرفان و سیاست) موضوع این مقاله است و از همه مهمتر، قدرت شعر که حامل بار معنایی عرفان و سیاست است و در تقابل قدرت و عشق، شعر دست به هنرنمایی می زند و مانند داوری مسلط گاه موجب غلبه عرفان بر سیاست و گاهی سیاست موجب نابودی عرفان و عشق می شود و آثار ادب فارسی مانند قهرمانی این نکات افتراق و اشتراک را تلخ و شیرین می سازد؛ عرفان و سیاست با اشتراکات خود مدینه فاضله و با اختلافات خود باعث تغییرات فرد و جامعه می شوند. این مقاله بخش بسیار کوچکی از این عرصه را به تصویر می کشد و از ذهن ناچیز نگارنده به قدرت عرفان و سیاست در آثار ادب فارسی می پردازد. بر طبق این پژوهش عشق و سیاست در ویژگی های؛ رهبری، اتحاد و تعالی فرد و جامعه، همگرایی اجتماعی، تمایل به خشونت و... دارای اشتراک بوده اما در مواردی چون؛ عقل گرایی، دلدادگی، مادیت وزور، معنویت، نرمی و انعطاف و قاطعیت اختلاف دارند و پرداختن آثار منثور و منظوم ادب فارسی به مقوله عرفان وسیاست نیاز به چندین کتاب جداگانه دارد.
مفهوم اصطلاحی «ادراک» از عبدالقاهر جرجانی تاادبیات عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه که از جمله اهداف اساسی، در این تحقیق می باشد؛ به تصویر کشیدن و چگونگی ارتباط، و به نوعی تلفیق میان دو علم: «بلاغت» و «ادبیات عرفان اسلامی» و برخی از متون دینی پیرامون آن است که از حیث بررسی و مطالعات میان رشته ای و یا تطبیقی نیز می تواند مفید واقع گردد. مفهوم اصطلاحی «ادراک»، در نزد عبدالقاهر جرجانی دارای سیر گسترده و ابعاد مختلفی در نظریات وی است که از جمله مهم ترین آن، می توان به چگونگی ارتباط آن با «نظریه نظم»، و حتی نظرگاه منحصر به فرد او پیرامون چگونگی و انواع «ادراک» نیز اشاره نمود. به عبارت دیگر، جرجانی در فرآیند ادراک، به نوعی از تعقّل قلبی نام می برد و تفکر و اندیشه را فائده قلب برمی شمآرد که با تحقیق و بررسی در آن، دریافتیم که این مسئله؛ در حالی است که در مباحث متون قرآنی و دینی، و به ویژه «ادبیات عرفان اسلامی»، مفهوم اصطلاحی «ادراک» به فرآیندی تعلّق دارد که در اصل، فرد سالک مُدرک برای قرب و شهود خود از محیط و جهان اطرافش، به وسیله تعقّل با قلب، به ادراک می پردازد. درحقیقت، عبدالقاهر جرجانی در بیان نظریات خود، دارای وجه مشترکی است که چگونگی ارتباط آن با مفهوم اصطلاحی «ادراک» در «ادبیات عرفان اسلامی»، در این تحقیق مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
قرینگی در هنروعرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به هنر و عرفان اسلامی از جمله، معماری مساجد، نگارگری، خوشنویسی اسلامی، تذهیب، هنرهای نمایشی (پرده خوانی، تعزیه خوانی) نقاشی قهوه خانه ای و سقاخانه ای از جمله هنرهای قدسی تلقی می شوند که با به کارگیری صحیح و اصولی از تکنیک ها و عوامل مختلف و ارزش های هنری همه و همه بیانگر این آمیختگی میان فرم و محتوا و تعامل میان هنر با افکار و اعتقادات انسانی است. در اینجا پرسش اساسی این است که امروزه چرا در میان بزرگ ترین آثار جاویدان ادبی و هنری که به جهت سهولت انتقال پیام و معنا و سرعت نمایش رسانه ای آن، جهانی می شوند، سهم آموزه های دینی اندک است؟ در حالی که در گذشته استفاده از رسانه ها و هنر کمتر امکان پذیر بود، اما با این وجود هنر بیشتر، مورد استفاده فرهیختگان اسلامی قرار می گرفت، به طوری که کهن ترین و با ارزش ترین آثار دینی و تاریخی سرزمین های اسلامی به جهت آمیختگی با هنر پایدار مانده است. با توجه به این نکته که استفاده از ابزار هنری وابسته به خالق اثر هنری است و در هر مسیری می تواند از آن بهره برداری نماید لذا هنرهای تجسمی، ادبیات و کلیه رسانه ها توانائی این را دارند که بر خلاف کاربرد آن ها در مسیر انفعال، در جهت حیات روحی، احیای فطرت و در مسیر حکمت معنوی و حقیقت استفاده گردند
بازخوانی مبانی ابن عربی در آموزه امر بین الامرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث جبر و اختیار از بحث های غامض و جنجال برانگیز در طول تاریخ تفکر است. نظریه وحدت وجود، اعیان ثابته و سرّالقدر از اهم مباحثی است که موجب شده است برخی ابن عربی را جبری و بلکه افراطی تر از جبرگرایان بدانند. سرّ سرّالقدر و عنایت به مبانی انسان شناسی ابن عربی در رسیدن به رأی مختار وی راه گشا است. او از تعبیر «هو لا هو» برای اشاره به موقعیت وجودی انسان استفاده می کند و افعال اختیاری انسان را نیز طبق همین الگو ترسیم می کند. عبارات او در تبیین انتساب فعل اختیاری انسان متفاوت است. او گاهی حق را فاعل و موجد و عبد را قابل و مظهر آن می داند و گاهی نیز در تعبیری دیگر، ایجاد فعل را از خدا می داند و نقش عبد را به صورت اعدادی ترسیم می کند. انجام دادن فعل با اسباب و نزد اسباب از تعابیر دیگر ابن عربی در این خصوص است. سازه هایی در بنای عرفانی ابن عربی به چشم می خورد که به هیچ روی با قول به جبر سازگار نیست. سخن از نیرویی در عارف به نام «همّت» و تأکید فراوان او بر خلاقیت انسان، به عنوان مظهر اتمّ خداوند و خلافت الهی انسان از آن جمله است.
اسم کریم در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 146
حوزههای تخصصی:
این مقاله از منظر عرفانی به بررسی «اسم کریم» می پردازد. اسماء الله هم در عرفان عملی و هم عرفان نظری جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که بدون آنها نه شناخت عارفانه حاصل می شود و نه سلوک عرفانی. در این تحقیق به ابعاد مختلف معرفت شناختی، وجودشناختی و سلوکی اسم کریم پرداختیم. در این رابطه مشخص شد که از جهت معرفت شناختی، کریم به کسی اطلاق می شود که به خاطر شرافت ذاتی اش بخشش او دائمی بوده و حتی بدون درخواست، به دیگران می بخشد و از خطای آنها می گذرد. از منظر هستی شناختی، اسم کریم از اسمای صفات بوده و با اسم جلیل تناکح اسمایی دارد. در این تناکح که غلبه با اسم جلیل است، اسم کریم جلال خدا را که موجب دوری بندگان از اوست، تلطیف کرده و راه را به سوی حق باز می کند، همچنین این اسم سبب خلقت ممکنات و رساندن عطایای الهی به آنهاست. از منظر سیر و سلوکی، پیوند سه گانه تعلق، تخلق و تحقق در سلوک عرفانی جایگاه والایی دارد و مظهر اسم کریم سالکی است که مربّی عالم بوده، تمامی زشتی های خلقی را از او زدوده باشد و به مکارم اخلاق زینتش بخشیده باشد. چنین بنده ای چون به مظهریت این اسم نائل شده است، به عیان امتناع خروج خود از حکم ربوبیّت حق را درمی یابد و به کرم مولایش حسن ظن می یابد.
تأملی در امکان جمع میان عرفان عاشقانه و عرفان مبتنی بر وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان عاشقانه، رابطه بین خدا و انسان را از رابطه بین حاکم و محکوم، خواجه و رعیت و حتی عابد و معبود، به عاشق و معشوق و معشوق و عاشق فراتر برده و از اینرو نمایشگاه عالی ترین روابط انسان با خدای خویش است. بر بنیاد این نگرش عرفانی، انسان معشوق و محبوب خداوند است که در لحظه ای خاص و طی تجربه ای شگرف با وام گیری از عشق الهی، به ناگاه در عین معشوقی، عاشق و در عین محبوبی، محب می گردد. عرفان وحدت شهودی نیز، عرفانی است مبتنی بر تجربه وحدت و مدعی اینکه طی این تجربه، عارف از ماسوی الله غافل و تنها متوجه حق می گردد. در این عرفان ثنویت بین حق و خلق تصریح و بر این اساس، امکان جمع با عرفان عاشقانه ممکن می شود.عرفان وحدت وجودی نیز عرفانی است مبتنی بر این مدعا که عارف طی تجربه عرفانی خویش به معرفتی مشعر بر وحدت و یگانگی خلق و حق دست یازیده و در می یابد که ثنویت بین خدا و ماسوی الله درعین وقوع، اصیل و بنیادی نیست.
بنابر آنچه رفت، این مقاله می کوشد تا در عین صحّه گذاشتن بر این مدعا که عرفان مبتنی بر وحدت شهود، مستعد عرفان عاشقانه است، علیه مدعای «عدم امکان جمع میان عرفان مبتنی بر وحدت وجود و عرفان عاشقانه»، دو دلیل، یکی مبتنی بر واقع و دیگری، مبتنی بر عقل، اقامه کند.
نوستالوژی هبوط و بازتاب آن در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نوستالوژی» اصطلاحی است که از پزشکی وارد روان شناسی شده سپس جای خود را در ادبیات رمانتیک وغنایی باز کرده است. این حس در تمامی انسان ها به صورت غریزی وجود دارد و زمانی ظاهر می شود که فرد از گذشته پر اقتدار خود فاصله بگیرد. نوستالژی در آغاز ورود به ادبیات فقط شامل احساس این جهانی افراد بود، اما طولی نکشید که با طرح مسأله«هبوط» حضرت آدم، بُعد متافیزیکی نوستالژی نیز خود را آشکار کرد. هبوط حس دلتنگی برای وطن غیر مادّی است که از آغاز خلقت با آدمیان بوده و در تمامی آثار هنری خود را نشان داده است. شعر یکی از ابزار هایی است که هنرمندان برای نشان دادن این حسرت از آن استفاده می کنند. شاعرانِ عارف در بیان این حسّ روحانی آثار بی بدیلی را از خود به جا گذاشته اند. حافظ شیرازی نیز درغزلیّات خود، عالی ترین مفاهیم را در حوزه نوستالوژیِ هبوط خلق کرده است. این مقاله از دو قسمت تشکیل شده است. در قسمت نخست به معرفی نوستالوژی به مفهوم عام و نوستالوژی هبوط پرداخته شده است و قسمت دوم مقاله اختصاص به اندیشه های حافظ در خصوص نوستالوژی هبوط دارد. بخش اخیر نشان می دهد که شرح اشتیاق و مهجوری و چاره گری برای رسیدن به جایگاه نخستین، بر بسیاری از غزلیات خواجه سایه انداخته است.