مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
جذبه
مدخلی بر نظریه دینی رودلف اوتو بر اساس کتاب مفهوم امر قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به دین و جهت پیدایی و ذات آن همواره از مسائل مورد توجه فلاسفه ، متکلمان ( متألهان) و دیگر اندیشمندان بوده است. در این خصوص نظریه های گوناگونی ، بویژه در قرن نوزدهم و بیستم ، بیان شده است که از جمله می توان به نظریات متکلمان ( متألهان) آلمان نظیر رودلف اوتو اشاره کرد. اوتو ذات دین را نه مثل فروید و دورکهیم در جامعه و ضعف روان ، و نه نظیر کانت و شلایر ماخر در اخلاق و احساس توکل می داند ، بلکه به نظر او ذات دین در نومینوس ( امر قدسی) نهفته است. وی معتقد است که نومینوس دو ویژگی عمده دارد: یکی هیبت و دیگری انس و جذبه . به همین جهت می توان نومینوس را هم سر مهیب نامید که ما را دچار حیرت و ترس می سازد و هم جذاب خواند که ما را مجذوب خود می گرداند. وی ضمن به فردی دانستن این تجربه آن را قابل تعلیم نمی داند ، بلکه معتقد است که باید در جان انسان بیدار شود.
پدیدارشناسی تجربی زیارت امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیارت دیدار خودخواستة اماکن مقدس است که ابعاد عینی و ذهنی دارد؛ بعد عینی زیارت متضمن نهادمندی و توجیه مندی است. در حالی که نهادمندی زیارت حاصل انجام مکرر عمل زیارت در چارچوب آداب و احکام معین مذهبی است، توجیه مندی زیارت عمدتاً شامل مجموعه احادیث و روایاتی است که در فضیلت و ثواب زیارت نقل شده و از طریق فرآیندهای پرورش و یادگیری اجتماعی زیارت را توجیه پذیر می کند. بعد ذهنی زیارت متضمن درونی سازی معنای زیارت است که به آگاهی زائر از خارق العاده بودن زیارت شونده و خضوع در برابر او می انجامد.
تحلیل پدیدارشناختی تجارب زیارتی شش زائر در مشهد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند نشان داد که اولاً مناسک زیارت، عقیده به تقدس، عقیده به شفاعت، دلدادگی، خضوع، توسل جویی، مناجات و آرامش از موضوعات مرکزی معنای زیارت است که برحسب اشتراک معنا به سه مقوله کلی تر شامل آداب مندی زیارت، عقیده به خارق العادگی زیارت شونده و جذبه قابل تقسیم است. ثانیاً هرسه مقوله معنایی مذکور در همه تجارب زیارتی مشارکت کنندگان وجود دارد و این اشتراک نشان دهنده پدیدار اجتماعی زیارت است. در مقابل، وجه تفریدی زیارت عمدتاً مربوط به میزان رعایت آداب زیارت، ادراک خارق العادگی زیارت شونده و میزان جذبه و پیوستگی به اوست.
بررسی و تحلیل مفهوم یقظه در متون عرفانی (با تأکید بر دو داستان پیرچنگی و شیخ صنعان)
حوزه های تخصصی:
یقظه و بیداری از جمله مفاهیم خاص دینی و عرفانی است که در مقابل غفلت و
بی توجهی قرار دارد و لازمه رسیدن به مقام توبه و گام نهادن در وادی سلوک است. یقظه حالی است که با جذبه و عنایت الهی آغاز می شود و انقلابی درون انسان به پا می کند که او را با سلوکی عارفانه به کمال مطلوب می رساند.
نوشتار حاضر برآن است تا با تأکید بر اهمیت یقظه در مراتب سلوک، داستان پیر چنگی از مثنوی مولوی و شیخ صنعان از منطق الطیر عطار را با هدف شناخت دقیق این مفهوم عرفانی بررسی کند و از منظر این دو داستان به عوامل یقظه، حالات انسان پس از یقظه، نقش پیر و هدایتگر، تأثیر الهام ها و رویدادهای غیبی، تقدم مشیت الهی برخواست بنده، آزمایش الهی تأثیر سوز دل و گریه در استجابت دعا، سفر از من به فرامن، نفی حجاب خودبینی، گناه دانستن عجب، ترک هوشیاری و...دست یابد.
مفهوم جذبه در نظام معرفتی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
29 - 46
حوزه های تخصصی:
نظر به گستردگی تعاریف و مفاهیمی که از جذبه در متون عرفانی مطرح است، این پژوهش به بررسی، طبقه بندی و تحلیل موضوع جذبه در متون نثر عرفانی تا قرن هفتم هجری می پردازد. نتایج این بررسی نشان می دهد که جذبه در متون عرفانی همیشه به یک معنا به کار نرفته است؛ برخی از این مفاهیم عبارتند از: مشاهده و معاینه، وجد و اخذ، سیر در احوال، اجتبا و اصطفا، طلب، توفیق و عنایت و آزاد شدن از بندگی نفس. در اغلب این تعاریف جذبه کششی از جانب حق تعالی است و در برخی تعاریف هم جذبه کشش بنده به سمت حق و به مفهوم طلب تعبیر شده است. بررسی سیر مفهوم جذبه نشان می دهد اگرچه جذبه موهبتی الهی است، بدون مقدمه بر فرد وارد نمی شود. در واقع بنده با پاک سازی درون، زمینه دریافت جذبه الهی را فراهم می کند، همچنین جذبه در کلام عرفا درجات مختلفی دارد؛ به گونه ای که در هر مقامی نوعی از جذبه بر فرد وارد می شود. در یک تقسیم بندی کلی جذبه به انواع عام و خاص تقسیم می شود. از دیگر اقسام جذبه کششی است که حق تعالی در روز ازل نصیب ذریّه انسان می کند و آن را بر فطرت خداجو می آفریند.
نقد جامعه شناختی رمان «زمستان 62» اثر اسماعیل فصیح با رویکرد ساخت گرایی تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
215 - 240
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا اصطلاح کلیدی جذبه را در متون ادبی و عرفانی بر پایه نظریه تعریف در منطق و فلسفه، بررسی کند تا به ویژگی های ماهیتی جذبه که متون گذشته از بسیاری از آن ها در تعریف این اصطلاح غفلت ورزیده اند، دست یابد. مقاله حاضر با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است تعاریف و سخنان عرفا را درباره «جذبه» در مهم ترین متون عرفانی و ادبی فارسی و عربی تا پایان قرن هشتم هجری بررسی کند. هیچ کدام از تعاریف متون به صورت جامع، ویژگی های ماهیتی آن را بیان نکرده است. این تحقیق براساس متون اصیل انجام گرفته و اطلاعات مربوط به «جذبه» و اصطلاحات هم خوشه را گردآوری کرده و توانسته است به ویژگی های ذاتی و ماهیتی جذبه دست یابد و تعریف کامل تری از آن به دست دهد. این شیوه می تواند در حوزه دیگر اصطلاحات عرفانی و ادبی کاربرد داشته باشد.
بررسی تطبیقی تجلی عشق در اشعار مولوی و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
393 - 414
حوزه های تخصصی:
مولوی و ابن فارض دو شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم معتقدند، حیات جاودانه یعنی فنای در عشق، و بالاترین مقام عزّت، درجه بقاء بعد از فناست، زیرا عشق از اوصاف الهی و سرآغاز خلقت بشر است، و ذره ذره عالم با آن سرشته شده است. این عشق در واقع بر «هستی مطلق» دلالت دارد و هر گاه حجاب برداشته شود و ذات یگانه در وجود او تجلی یابد، هر وصفی، وصف اوست و هر شکل و صورتی، از آن معشوق خواهد بود. زیرا راه وصال محبوب، مستلزم یگانگی دل است و هر جا وحدت حاکم باشد، تعیّنات و اسباب دیگر، معنایی ندارد. مولوی عشق را شیوه سلوکی خود قرار داده، آنگونه که ابن فارض درگام به گام مقامات عرفانی، آن را اساس کار خویش قرار داده است. عشق، نور جان و آرزویی است که تمام آرزوها در آن نهفته است. و رهرو این راه را، از بند حواس آزاد و در خالق نیکویی ها فانی می گرداند.
جستاری در مقایسه و تطبیق وجوه اشتراک جذبه و کشش در عرفان مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: برخی معتقدند تأثیرپذیری مولوی از عطار تا آنجاست که مثنوی ازنظر شکل و قالب و اشتمال بر حکایات، کاملاً متأثر از آثار عطار است؛ به همین سبب این پژوهش به دنبال معرفی جذبه و کشش و نشان دادن وجوه اشتراک این دو عارف در این موضوع است. کشش در اندیشه عارفان موهبت خاصی است که خداوند برای انسان رقم می زند. در اندیشه عرفانی، عارفان آدمیان را برای رسیدن به کمال روحانی به جهدی مستمر دعوت می کنند؛ اما از نظرِ آنان جهدِ خالی از عنایت، بی ثمر است. بسیاری از صوفیان نامدار و تأثیرگذار، اصالت و اهمیّت را به مجاهده و تلاش سالک داده اند و جذبه و عنایت را فرع دانسته اند. برخی دیگر از عارفان بزرگ نظیر مولانا و عطار، کشش را اصل دانسته اند و معتقدند چنانچه جذبه و کشش نباشد، تلاش سالک راه به جایی نمی برد. روش: این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته ها و نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد مولوی و عطار برای تکمیل دین و شریعت عارف و برای رسیدن به معبود، بیشتر به جذبه تمایل دارند و دارای وجوه اشتراک بسیاری در این زمینه هستند؛ از نظر آنها، مجاهدت های سالک تنها تا جایی لازم است که نور جذبه بر سالک بتابد و سالک به مقصود برسد.