مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
اسماء الله
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این نوشتار با اشاره به جایگاه ابن عربی در حیات عقلانی عالم اسلام به غفلت پژوهندگان غربی از این جایگاه میپردازد و دلایل آن را ارزیابی میکند. سپس به دوتلقی از معارف دینی در اسلام که بر اساس یکی از آنها نگاه به دین نگاهی جزمی و انعطافناپذیر و دیگری نگاهی با قدرت انعطاف و تساهل بیشتر است پرداخته، موضع عرفان وتصوف دراین مورد را بررسی میکند. سپس با اشاره به این معنا که نگاه ابن عربی به مسأله کثرت ادیان نگاهی خاص خود اوست، در عین حال که ازدرون سنت عرفان اسلامی برخاسته است، به اختصار مبانی هستی شناختی و معرفتشناختی رای او در باب کثرت ادیان مطرح و وقوع این کثرت را در جامعه بشری امری موجه میداند، در عین حال که نظریه ابن عربی را در این باب عیناً قابل انطباق بر موضع پلورالیستها نمیداند و دلیل آن را نیز پیشفرضهای متفاوت آن دو و مآلاً نتایج مختلف آنها قلمداد میکند.
معیار اعظم بودن «اسم اعظم» خداوند در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش درباره اسم اعظم خداوند، یکی از مباحث پردامنه در روایات اسلامی و به تبع آن در عرفان اسلامی، اعم از نظری و عملی، به شمار می رود. یکی از مسائل مربوط به اسم اعظم، معیار و ملاک در اعظم بودن اسم اعظم است که در میان منابع روایی و عرفانی، جستارهایی مرتبط با آن وجود دارد. مقاله حاضر معیار اعظم بودن اسم اعظم خداوند در عرفان اسلامی را مورد پژوهش قرار داده، و پس از گردآوری یافته ها در زمینه معیار اعظم بودن «اسم اعظم» به این نتیجه رسیده است که از میان هشت احتمال- که عبارت اند از: 1) اعظم بودن تمامی اسمای الهی، 2) هر اسمی که بیشتر عظمت خداوند را آینگی کند، 3) هر اسمی که ثواب دعا با توسل به آن مضاعف می شود، 4) هر اسمی که هنگام خواندن خدا با آن، استغراق در یاد خدا حاصل گردد، 5) عدم امکان اطلاع از اسم اعظم، 6) هر اسمی که اجابت دعا را به دنبال دارد، 7) هر اسمی که امور تکوینی را تحقق خارجی می بخشد، 8) جامع ترین اسم.- احتمال هشتم برترین احتمال است و در نتیجه مراد از اعظم بودن اسم اعظم، آن است که محدوده وجودی آن از نظر تکوینی فراگیرتر از تمامی اسمای عینی الهی است و لذا تمامی آثار وجودی و مظاهر هستی از آن تراوش نموده و صادر می شود.
نظام توحید افعالی در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
131 - 145
حوزه های تخصصی:
نظام به مجموعه ای دارای ارکان و اجزاء مرتبط با یکدیگر اطلاق می شود که به دنبال هدف واحدی هستند. توحید افعالی نیز مانند دیگر نظام ها، دارای ارکان مرتبط با یکدیگر است و یک هدف کلی دارد. خدا در رأس این نظام، در جایگاه مبدئیت صدور فعل قرار دارد. اسماء الله، ملائکه مدبر و اسباب مباشر فعل نیز به ترتیب، ارکان بعدی نظام توحید افعالی به شمار می روند و در جایگاه وساطت صدور فعل قرار دارند. اهل بیت(ع) نیز رکن دیگر این نظام و در جایگاه سبب غایی خلقت هستند. این ارکان در صدور هر فعلی از جانب خدا، نقش واسطه تحقق فعل یا غایت فعل را دارند و همگی یک هدف کلی را دنبال می کنند. بر اساس آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع)، هدف کلی خلقت و نظام توحید افعالی، رساندن انسان به مقام عبودیت است.
بازتفسیر «الحمد لله رب العالمین» بر پایه روابط بینامتنی قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دومین آیه قرآن کریم - الحمدُ للهِ رَبِّ العالَمین - از آیاتی است که مسلمانانِ عصر حاضر کمتر در معنایش تردید می کنند. معمولاً احساس می شود که از همان دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم بر همین معنایی حمل می شده است که در اغلب تفاسیر و ترجمه های معاصران می توان دید: «ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است». می خواهیم در این مطالعه با مرور روند شکل گیری چنین فهمی از آیه، سبب تفسیر اجزاء مختلفش را در قالب کنونی بازشناسیم و احتمال ترجمه و تفسیر آن به دیگر اَشکال را بیازماییم. سپس بکوشیم براساس آن تفاسیر، عبارات مشابه محتمل را در آثار دینی پیش از اسلام بیابیم. بناست نشان دهیم که این عبارت عیناً در عهد جدید ذکر شده است و چه بسا بتوان ردّی از آن در ادبیات مکتوب یا شفاهی قوم یهود نیز بازجست؛ همچنان که از گذشته های دور، دانشورانی مسلمان به وجود چنین روابط بینامتنی میان سوره حمد و ادبیات کتاب مقدس اشاراتی گذرا کرده اند. به نظر می رسد که می توان با تکیه بر این روابط بینامتنی در معنای آیه بازاندیشی کرد یا دست کم به تفسیر دقیق تری از آن راه جست.
اسم کریم در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 146
حوزه های تخصصی:
این مقاله از منظر عرفانی به بررسی «اسم کریم» می پردازد. اسماء الله هم در عرفان عملی و هم عرفان نظری جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که بدون آنها نه شناخت عارفانه حاصل می شود و نه سلوک عرفانی. در این تحقیق به ابعاد مختلف معرفت شناختی، وجودشناختی و سلوکی اسم کریم پرداختیم. در این رابطه مشخص شد که از جهت معرفت شناختی، کریم به کسی اطلاق می شود که به خاطر شرافت ذاتی اش بخشش او دائمی بوده و حتی بدون درخواست، به دیگران می بخشد و از خطای آنها می گذرد. از منظر هستی شناختی، اسم کریم از اسمای صفات بوده و با اسم جلیل تناکح اسمایی دارد. در این تناکح که غلبه با اسم جلیل است، اسم کریم جلال خدا را که موجب دوری بندگان از اوست، تلطیف کرده و راه را به سوی حق باز می کند، همچنین این اسم سبب خلقت ممکنات و رساندن عطایای الهی به آنهاست. از منظر سیر و سلوکی، پیوند سه گانه تعلق، تخلق و تحقق در سلوک عرفانی جایگاه والایی دارد و مظهر اسم کریم سالکی است که مربّی عالم بوده، تمامی زشتی های خلقی را از او زدوده باشد و به مکارم اخلاق زینتش بخشیده باشد. چنین بنده ای چون به مظهریت این اسم نائل شده است، به عیان امتناع خروج خود از حکم ربوبیّت حق را درمی یابد و به کرم مولایش حسن ظن می یابد.
مفهوم شناسی واژه ی قرآنی «خبیر»
حوزه های تخصصی:
مشتقات ریشه ی «خبر» در معجم های لغوی، در نگاه اول از لحاظ مفهومی بسیار پراکنده و متنافر به نظر می رسد، ولی می توان تمامی این استعمالات را در سه حوزه ی معنایی جای داد. هر کدام از این حوزه های معنایی پیرامون یک کاربرد نخستین شکل گرفته اند که عبارتند از: «حفره و سوارخ زمین»، «مشک بزرگ»، «نهان و باطن انسان». در هر یک از حوزه های معنایی مذکور، با گذشت زمان و نیاز به توسعه ی دایره ی واژگان مطابق با گسترده شدن حوزه ی مفاهیم، از دل کاربردهای نخستین، کاربردهای دیگری نیز نشأت گرفته است. بررسی های ریشه شناختی نشان می دهد که حلقه ی ارتباطی بین این سه حوزه ی معنایی مفهوم «نهان و باطن» است. هم چنین بر اساس سیر تطور ماده ی لغوی «خبر» می توانیم نتیجه بگیریم که فعل«خبر» به معنای «آگاهی یافتن به نهان و حقیقت یک امر» و نیز فعل «أخبر» به معنای «عرضه داشتن باطن یک چیز» و منظور از صفت «خبیر»، «آگاه به نهان و حقیقت اشیاء» است.
چیستی اخلاق الله با رویکرد عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که آموزه تخلق به اخلاق الله در میان علمای علم اخلاق و نیز عارفان مسلمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است، ضروری است تا در گامی پیشینی به تبیین و ارائه تصویری درست از اخلاق الله پرداخت. برای این منظور، با تکیه بر مفهوم اخلاق و نگاه گزاره محور و با استناد به آیات و احادیث و برخی آموزه های عرفانی به شیوه استنادی، اصطیادی و استنباطی و با رویکرد نقلی، عقلی و عرفانی، به معرفی اخلاق الله پرداخته و با بررسی موضوع و محمول گزاره های اخلاقی ناظر به خدا، نظریه ارزش اخلاقی و اصل اخلاقی روشن گردد. با مدنظر قرار دادن آموزه «کمال جلا و استجلا» و همچنین قانون «میل اصل به فرع» که خود برآمده از آموزه مبنایی وحدت شخصیه وجود عرفانی است، به تبیینی از نظریه ارزش اخلاقی در اخلاق الله تحت عنوان کمال محوری که به وزان فضیلت محوری در اخلاق ناظر به انسان است نائل شد. همچنین، با مبنا ساختن جامعیت و شمول اسم «الله» نسبت به دیگر اسم های خداوند و رفتار ارتباطی اعتدال بخش از سوی اسم اعظم نسبت به اسم های جزئی زیرمجموعه خود از رهگذر ویژگی دو اسم «الحَکَم العدل»، به ارائه نظریه ارزش اخلاقی دیگری تحت عنوان حق محوری و نیز معرفی اصل اخلاقی برآمده از این دو اسم پرداخته شد. نتیجه ای را که می توان در سایه این معرفی به مثابه گوشه ای از حقیقت اخلاق الله گرفت، می توان در انعکاس این خُلق در متخلقان، چه در بُعد اجتماعی و چه در ساحت فردی، جست وجو کرد؛ به طوری که مهم ترین رسالت انسان کامل، رفع اختصام از مظاهر اسمای وجودی و تأدیه حقوق آنان در نهایی ترین مرحله از قوس نزول خواهد بود.
مهم ترین عامل رفع فساد از اجتماع از دیدگاه ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ یکی از دغدغه های مهم انسان ها، به ویژه انسان های بزرگ همچون انبیا و اولیای الهی رفع فساد و اختلاف در جوامع بشری بوده است. انسان موجودی است که هویت اجتماعی دارد و گرایش به زندگی اجتماعی، ریشه در طبیعت و فطرت او دارد. از سوی دیگر، شکی نیست که تزاحم و تضاد منافع و در نتیجه اختلاف و فساد از لوازم زندگی اجتماعی اوست؛ ازاین رو، انسان ها برای جلوگیری از این اختلاف و فساد به تشکیل حکومت روی آورده اند؛ حکومتی که بتواند عدالت را در جامعه ایجاد کند و مانع ایجاد فساد و اختلاف در جامعه شود. اما چه نوع حکومتی می تواند چنین هدفی را محقق کند؟ در این مقاله ثابت خواهیم کرد که براساس دیدگاه ابن عربی، تنها حکومتی که می تواند چنین هدفی را تحقق بخشد، حکومتی است که در رأس آن انسان کامل و خلیفه الله یا هر انسان جامع الشرایط و خودساخته عاری از حب مقام باشد و هدفش برپایی دین خدا و اجرای فرامین و احکام خدا باشد و تنها راه ریشه کنی فساد و اختلاف در جامعه، اطاعت از چنین امام و حاکمی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به بحث خلیفه الله و ملاک خلافت او و ارتباط تنازع اسماء متقابل الهی با لزوم حکومت او و مظهریت او برای اسم «الحَکَم العدل» و همچنین زعامت اجتماعی او از دیدگاه ابن عربی خواهیم پرداخت، سپس عامل اصلی و مهم برپایی عدالت و رفع اختلاف و فساد از جامعه را از منظر ابن عربی بیان خواهیم کرد و در نهایت به ساختار بهتر و درست تر انتخاب امام و دیگر مدیران کلان جامعه اسلامی در صورت نبود و غیبت خلیفه الله و امام معصوم اشاره خواهیم کرد.
بررسی مسأله اختیار در نظریه های عرفانی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد نظریه های عرفانی مانند وحدت وجود و فنا در تعارض با مسأله اختیار قرار دارند. وجه عمده تعارض این است که تصور می شود در مراحل و مقامات عرفانی، ردپایی از انسان باقی نمی ماند تا بتوان اختیار را برایش اثبات کرد. وقتی خود انسان به عنوان فاعل فعل اختیاری در مراحل عرفانی حضور نداشته باشد، طبیعی است که سخن گفتن از انتخاب و برگزینی او در این جایگاه ها معنی نخواهد داشت. این پژوهش نشان می دهد در این نظریه ها تعارض و تقابلی با گزینش انسانی وجود ندارد. برای اثبات این ادعا ابتدا اصل نظریه های متعارض به همراه جهت تعارض هریک، ذکر و سپس بازتعریف جامع فلسفی از اختیار با بهره گیری از دو مقوم تشخص و نفس الامر انسانی ارائه می گردد تا تحت یک نظام منسجم و یکپارچه درآید و قدرت پشتیبانی از این ویژگی برتر انسانی را در همه ابعاد و سطوح داشته باشد. معناشناسی فلسفی اختیار، با برخی قواعد مورد تهدید واقع می شودکه جهت حمایت کامل از بازتعریف، پاسخ های درخوری به آنها داده می شود و برای رفع برخی ابهام های عرفانی در همین مسیر، دو اصل و قاعده کلیدی «تبعیت علم از معلوم» و «سرّ القدر» مورد بهره برداری قرار می گیرد. بر طبق این دو اصلْ هیچ اراده ای، مانعی برای آزادی عمل انسانی ایجاد نمی کند و انسان در هر مرحله ای، وام دارگزینش های آزادانه خویش است.