فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۶۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در متون معتبر دین اسلام و زرتشت، حقوقی مربوط به تعامل انسان به عنوان اشرف مخلوقات، با سایر موجودات عالم تدوین شده است که برگرفته از جهان بینی این دو دین از باور به خدا و جایگاه خیر و شر در عالم است. برخی مدعی هستند آیین اسلام در این خصوص، در مقایسه با زرتشت خشن تر بوده و احترامی برای حیات سایر موجودات قائل نیست. این پژوهش به دنبال استخراج این حقوق در منابع و متون معتبر این دو دین، چهرة حقیقی تعامل آن دو را با موجودات عالم ترسیم نموده، نگاه هریک از دو دین را آشکار نماید. حاصل یافته های مقاله این است که اسلام جز در مواردی محدود، از جمله تهیه غذا و یا دفع ضرر از جان، اجازة کشتن موجودات را نمی دهد، اما آیین زرتشت، با اعتقاد به وجود موجودات شرور اهریمنی، جانداران عالم را به سه دستة مقدس، مباح و منفور تقسیم می کند. دسته سوم، حتی در صورت عدم ورود به محل زندگی و ایجاد ضرر جانی یا مالی، از نظر این آیین محکوم به مرگ هستند.
رویکرد ساختارشناسانه به سوره کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه ساختارشناسانه به سوره های قرآن کریم، نگرشی نوین و تاثیرگذار در تفسیر است. تحریف ناپذیری قرآن و توقیفی بودن آیات در سور از مبانی جاری بر این رویکرد به سور است. همچنین سه اصل وحدت غرض، تنوع موضوعات و هماهنگی سوره، از اصول حاکم بر آن به شمار می رود. هر سوره ازجمله سوره کهف، یک ساخت و نظام محسوب می شود که دارای دو واحد ساختاری؛ ساخت صوری و ساخت معنایی است. هر یک از این دو واحد دارای روساخت و ژرف ساخت بوده که روساخت، گسسته و پیامد ژرف ساخت دوری است. روساخت صوری سوره، واژگان، نحو و موسیقی آیات است. ژرف ساخت صوری سوره، جنبه های هنری سوره است. روساخت معنایی سوره، که مجموعه ای از آیات سوره را به خود اختصاص داده اند و ژرف ساخت معنایی سوره، که به شکل دوری بخش های مختلف سوره را به هم پیوند می دهد.
نقش فطرت در معناداری زنذگی از دیدگاه صدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
زندگی انسان زمانی معنا و ارزش می یابد که هدف و غایت آفرینش او تحقق یابد. بررسی نقش فطرت، به معنای آفرینش ویژه ای که به انسان اختصاص یافته است، با معناداری زندگی او مرتبط است. در این پژوهش، ابتدا با روش توصیفی- تحلیلی، فطرت اولیه و ثانویه از دیدگاه صدرا تبیین شده است. سپس دیدگاه های او درباره فطرت و بررسی نقش آن در معناداری زندگی انسان بیان گردیده و روشن شده است که دیدگاه وی درباره فطرت و تقسیم آن به اولیه و ثانویه، سبب شناخت موضوع معناداری زندگی می شود. علاوه بر این، معلوم می شود که تمرکز صدرا بر تحقق ولادت ثانویه در دو حوزه فکر و عمل، دربردارنده تصویر جامع و جدیدی از معناداری زندگی است.
نقد و بررسی پلورالیسم دینی نجات بخش در دیدگاه عرفانیِ ابن عربی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی پلورالیسم دینی رویکرد جدیدی در عرصه ی دین پژوهی است و با این عنوان، در زمان ابن عربی و مولوی مطرح نبوده است. باوجودِاین، طرفداران پلورالیسم دینی، به ویژه جان هیک، مدعی اند که عارفان مسلمانی چون ابن عربی و مولوی نظراتی شبیه به آرای آنان ارائه داده اند و در این خصوص، به برخی از سخنان این دو عارف تمسک می جویند.
جان هیک مدعی است که ادیان گوناگون، حتی اگر پاسخ ها و واکنش های گوناگون به واقعیت الوهی باشند، همگی می توانند مایه ی رستگاری، کمال نفس یا رهایی پیروان خود شوند. با بررسی و تدقیق در آرای ابن عربی و مولوی، مشخص می گردد که نظریات این دو عارف مسلمان به رغم داشتن مضامین کثرت گرایانه، تفاوت اساسی با پلورالیسم دینی مورد ادعای هیک دارد، چراکه از منظر ایشان، در حقیقت، یک دین نجات بخش وجود دارد که دارای تمامی حقایق است و همه ی راه های محتمل را برای نجات بشر داراست. این دین همان اسلام است که خود را تسلیم حق بودن معرفی می کند. اما آنها عقیده دارند که دیگر ادیان نیز دارای حقایقی بوده، به اندازه ی حقیقتی که دارند معتقدان خویش را به نجات و رستگاری می رسانند. اما پیروان دیگر ادیان اگر از سنت اسلامی آگاهی یابند و به آن پایبند گردند، به درجات عالی تری از رستگاری نایل می شوند.
بررسی تطبیقی خطاناپذیری و حجیت متون مقدس ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان ادیان ابراهیمی، به دو موضوع «خطاناپذیری» و «حجیت» متون مقدس خویش توجه داشته اند. یکی از دلایل این توجه متن محور بودن اسلام، یهودیت و مسیحیت است. وقتی یک مسلمان، یهودی و مسیحی بداند که کتاب مقدسش خطا و اشتباهی ندارد، یا به گونه ای اطمینان یابد که خطاها و اشتباهات احتمالی کتابش، به اعتبار آن صدمه نمی زند، اندیشه ها و اعمالش را مستند به آن می کند و با آرامش زندگی دینی خویش را ادامه می دهد.
خطاناپذیری قرآن کریم نزد مسلمانان و هر اندیشمند منصفی قطعی است؛ زیرا از سندی متواتر برخوردار است. تحدی می کند و فاقد اختلاف درونی است. قطعی بودن خطاناپذیری قرآن، مسلم بودن حجیت آن را به دنبال دارد.
یهودیان عهد عتیق را مقدس و آسمانی می شمارند. البته تلقی آنان از تقدس عهد عتیق، با تلقی ما مسلمانان از تقدس قرآن کریم متفاوت است. آنان بر این باورند که نویسندگان بشری عهد عتیق، هنگام نگارش این کتاب ها، از عنایت و توجه خدا برخوردار بوده اند و این کتاب ها حجتند و می توان بر آنها اعتماد کرد.
مسیحیان نیز مؤلف نهایى کتاب مقدس را خدا می دانند که این عمل را از طریق مؤلفان بشرى به انجام رسانده است. ازاین رو، کتاب مقدس نزد آنان حجت است. اما این حجیت از طریق اثبات خطاناپذیری آن دو متن مقدس به دست نیامده است؛ زیرا عهد عتیق و عهد جدید، از سندی متواتر بهره نمی برند، تحدی نمی کنند و مشتمل بر اختلافات و تناقضات فراوان درونی اند.
ظرفیت های فلسفه اسلامی برای علوم مدرن؛ مطالعه موردی: بحث «دوستی» در فلسفه اسلامی و روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر خلاف این باور نادرست که تفکر مدرن و نتایج آن برای زندگی بشری، بر مبنای گسستی سراسری از تفکر پیشامدرن پدید آمده است، دستاوردهای حوزه های مختلف معرفت بشری در عصر حاضر نشان از آن دارد که بازخوانی انتقادی میراث فلسفه کلاسیک به اکتشافات شگفتی حتی در حوزه های علمیِ کاملا مدرن رهنمون شده است. پرسش آن است که آیا تنها فلسفه کلاسیک غرب چنین ظرفیتی را برای بازشکوفایی داراست؟ و آیا میراث فلسفه اسلامی از چنین ظرفیتی برای بهره برداری در جامعه معاصر خودمان تهی است؟ پژوهش حاضر با تامل بر یک مطالعه موردی و بررسی مقوله «دوستی» در رشته علمیِ مدرن «روان درمانی» و نحوه احیای مجدد آن در دنیانی معاصر –بر خلاف آموزه های فلسفی مدرن- ظرفیت های همین مقوله در چارچوب میراث فلسفه اسلامی را نیز مورد واکاوی قرار می دهد و نشان می دهد که امکان رویکردی مشابه به گنجینه فکری اسلامی نیز در جامعه معاصر اسلامی وجود دارد
مواجهه فلاسفه و عرفای مسلمان با اشکال جبر برخاسته از علم پیشین الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
از منظر فلاسفه و عرفای مسلمان، علم جزئی و تفصیلی، یک صفت حقیقیة ذات اضافه محسوب می شود؛ لذا برای تحقّق علم، گریزی از لحاظ کردن نحوه ای ثبوت برای معلومات نیست. چون این دیدگاه، ذات اضافه بودن را در گوهر و حقیقت علم، مندرج می داند، طبیعتاً حکم می کند که علم خداوند متعال نیز ذات اضافه بوده، اثبات علم الهی بدون لحاظ نحوه ای تحقّق برای معلوم، مردود است. امّا قائل شدن به هر نوع ثبوت برای فعل اختیاریْ پیش از انجام، به معنای نقض سلطة فاعل بر فعل خویش و در حقیقت، نفی اختیار واقعی است. این جاست که اشکال «جبر برخاسته از علم الهی»، در دیدگاه فلسفی- عرفانی بروز و ظهور ویژه ای می یابد. مقالة حاضر بر آن است تا با دقّت در «ذات اضافه دانستن علم» و سپس نقد و بررسی راه حلّ های فلسفی- عرفانیِ بیان شده برای سازگار نمودن علم پیشین الهی و اختیار، ناکارآمدی این راه کارها را نشان دهد، و تأکید نماید که تنها راه برون رفت از این اشکال، نفی عنصر اضافه و نسبتِ علمی، از علم خداوند متعال است.
نقد و بررسی کتاب علم، عقل ودین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفه علم و فلسفه دین مطمح نظر پاره ای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتهدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهان بینی مجزا و مستقل از هم تلقی کرد که یکی عقلانی و دیگری غیرعقلانی است. این دو یکی هستند و هر دو می کوشند جهان و جایگاه انسان را در آن بفهمند. وی در این کتاب به بررسی نظریات پاره ای از فیلسوفان علم، پوزیتیویست ها، پوپر، کوون، فایرابند و یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر ویتگنشتاین پرداخته است و البته در این میان با پوپر همدلی بیشتری دارد و حجم بیشتری از کتاب را به تحلیل اندیشه های او اختصاص می دهد. وی در بحث از اندیشه های هر یک از این فیلسوفان تأثیرات اندیشه ایشان را بر فلسفه دین ردیابی و تحلیل می کند. در این مقاله به معرفی این کتاب و ذکر برخی کاستی های آن خواهیم پرداخت.
انسان و ساحات وجودی او بر مدار آموزه های رشدشناخت قرآنی - اوصیایی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان، پدیداری خودآگاه و خواهان تغییر است که نیاز به تغییر از سر انتخاب، اصل ماهیت انسانی او را توضیح می دهد. اندیشه تغییر، خاستگاه مبنای انسان شناخت اندیشه پیشرفت است و قابلیت پیشرفت انسانی، نشان دهنده ماهیت، وجوه، ابعاد، سطوح و ژرفای وجودی او است. بر اساس عقل و وحی و در برآیند آنها، سنت اهل بیت(ع)، گستره و ژرفای امکانی و وقوعی انسان تفسیر و تدبیر می شود. بدین سان ماهیت وجودی آدمی، همان ساحت و ژرفای امکانی و وقوعی پیشرفت آدمی است و ابعاد رشد انسان، ابعاد وجودی او است. به مدد کاربرد منظومه ای از روش شناسی های استنتاجی، روش شناسی استنباطی و نیز روش شناسی علوم رفتاری، ساحات انسان نگر آموزه های دین در این چشم انداز دانسته تر می شود و بر همین اساس دریافته می شود که تفقه در دین، منظومه دانشی مدیریت انسان نگر رشد و ولایت مند تغییر است. لذا سامانه علوم انسانی رشدنگر، مستند به همین مبانی انسان شناخت پیشرفت شکل می گیرد و عرصه ها و وجوه دکترین انسان نگر نظام مدنیت اسلامی، در این راستا منقح می شود و در نهایت نظام انسان شناخت ولایت فقیه، این گونه به روشنی می گراید.
هرمنوتیک انتولوژیک صدرایی و مسئله زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل اساسی زبان دین، بررسی وجه معناداری و گستره معرفت بخشی متن مقدّس است. در این ساحت، ملاصدرا ابتدا در قوس نزول، به تطبیق میان «معرفت»، «کلام» و «وجود» می پردازد تا از تطابق این سه، برای تبیین فلسفی نحوه تجلّی یافتن حقایقِ وحیانی در قالب الفاظ متن مقدّس بهره ببرد و در قوس صعود، فرایندی را برای فهم متن مقدّس ارائه داده است که بازسازی آن، الگوی هرمنوتیک انتولوژیک وی را شکل می دهد. مسئله اصلی این مقاله، تبیین وجه معناداری زبان دین و گستره شناختاری آن در الگوی هرمنوتیک صدرایی است که فهم متن مقدّس از بررسی این الگو و عوامل مؤثر در فرایند، به دست می آید. مهم ترین یافته های این پژوهش، ترسیم نقش سه گانه فرد، متن و مؤلّف در نسبت با هم در الگوی هرمنوتیکی صدرا و استفاده از این الگو در تبیین گستره شناختاری زبان دین در ساحت متن و همچنین از متن به فرامتن است. این یافته ها با محوریَت کتاب مفاتیح الغیب و شرح مبانی فلسفی لازم از حکمت متعالیّه به دست آمده است.
مرگ اختیاری از دیدگاه ابن سینا و سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
مسأله ی مرگ اختیاری و قیامت انفسی و کیفیت تحقق آن از جمله مسائلی است که مورد توجه عرفا و حکما بوده است. مرگ اختیاری، که به معنای قطع علاقه و تعلق از ماسوی الله و توجه تام به خداوند متعال است، دارای مراتب و درجات و نیز نتایج و ثمراتی است که در این نوشته تحلیل می شود.
رویکرد ابن سینا و سید حیدر آملی، که به دو مکتب مختلف فکری تعلق دارند، از این جهت دارای اهمیت است که با مقایسه ی دو رویکرد مذکور و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها، تفسیر روشن تری از مرگ اختیاری به دست می آید. ابن سینا با تجزیه و تحلیل قوای نفس ناطقه و اتحاد با عقل فعال، مراتبی از تجرید یا مرگ اختیاری را مستدل کرده است. اما سید حیدر آملی با طرح مسأله ی فنا و اقسام و درجات آن، درجات مختلف مرگ اختیاری را تببین کرده است.
بینامتنی قرآنی در اشعار سفیان بن مصعب عبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنی که نخستین بار از سوی کریستوا مطرح شد بیانگر آن است که هر متنی برخاسته از متن های پیشین یا معاصر خود است و به معنای اندیشه انتقال معنا یا لفظ از یک متن به متن دیگر می باشد. این انتقال بر اساس سه قاعده نفی جزئی، متوازی و کلی صورت می پذیرد. از مهم ترین منابعی که همواره مورد اقتباس شاعران قرار داشته قرآن کریم است. آنان همواره از سرچشمه فیاض واژگان و مضمون های آن بهره می بردند. یکی از این شاعران، سفیان بن مصعب است که شعر خود را در خدمت نشر فضایل ائمه ( ع)و مفاهیم قرآنی قرار داد. او با کمترین تغییر، بینامتنی آشکاری را با مفردات و مضامین قرآنی به نمایش گذاشته است. پربسامدترین نوع رابطه بینامتنی در شعر وی، نفی جزیی است. در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، روابط بینامتنی در شعر این شاعر مورد بررسی قرار گرفته است.
زهد از نگاه نیچه وحافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ با انتقاد از زهدپیشگی و در عین حال تمجید از زاهدمنشی منتهی به سرمستی کشف و شهود، مبلّغگونه ای از زهد است که ریشه در آداب و مناسک مذهبی دارد. در تفکر نیچه، دوگونه زهد به طورکلی از یکدیگر تفکیک پذیر است: زهد مثبت و زهد منفی. زهد مثبت، زهدی است که با حفظ غریزه و تصعید آن، به حیات گرایش دارد و بر دو قسم است: 1. زهد یونانی رومی یا طبیعی؛ 2. زهد فیلسوف ناب. در برابر آن، زهد منفی با تقبیح غریزه، نافی حیات است و به دو شاخه تقسیم می شود: 1. زهد یهودی مسیحی یا کشیشانه؛ 2. زهد مابعدالطبیعی. بنابراین هرچند میان ارزش های زاهدانه رند خراباتی حافظ و ارزش های «فیلسوف نابِ» نیچه شباهت وجود دارد، باید زهد توأم با جنبه های اشراقی حافظ را گونه پنجمی از زهد به شمار آورد.
الگوی سعادت از دیدگاه خواجه طوسی (چیستی، ملاک مراتب و مؤلفه های تحقق خارجی آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
جستار حاضر به تحلیل سعادت نزد طوسی می پردازد. در تحلیل سعادت، چیستی، ملاک، مراتب و مؤلّفه های تحقّق خارجی آن بررسی می گردد تا نهایتاً به الگوی طوسی و ترسیم هرم ارزشی مراتب سعادات نزد وی دست یابیم. سعادت از دیدگاه طوسی، لذت همه جانبه و نیل همه جانبه به کمالات است. براساس ذومراتب بودن کمال و لذت، سعادت نیز مراتب می یابد و هرم ارزشی طولی مراتب سعادات قابل تصویر است. سعادت نزد طوسی در نظریه ارسطویی کمال قوای عرضی نفس ناطقه (فضیلت) خلاصه نشده بلکه وی از سعادت قصوی نظریه پردازی می کند که خود شامل بر دیگر مراتب سعادات است. خیرهای خارجی و بدنی، رهایی از رذایل نفس، نیل به فضایل، عدالت (فضیلت قوه عملی)، و علم از مؤلّفه های طولی تحقّق خارجی سعادت است که اهمیت آنها در مدخلیت در تحقّق سعادت یکسان نیست.
ترسیم الگوی روش شناختیِ مطالعه دینی بر مبنای مفهوم شناسیِ «روی آورد»، «روش» و «پارادایم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روی آورد»، «روش» و «پارادایم» اصطلاحاتی هستند که از فلسفه علم واردِ روش شناسیِ دین پژوهی شده اند. عدم توجه به مفهوم شناسی، مصداق یابی و حتی ترجمه این واژگان، موجب نوعی آشفتگی در روش شناسی دین پژوهی گشته است؛ به نحوی که این تعابیر گاه به صورت مترادف، گاه با معانی مختلف و گاه به جای یکدیگر به کار رفته اند. به منظور رفعِ این نقیصه روش شناختی، لازم است مفهوم شناسیِ دقیقی از این واژگان صورت گرفته، با ترسیم الگویِ روش شناختیِ مناسبی، جایگاه هر یک از این مفاهیم در گستره دین پژوهی تبیین گردد. میانِ پارادایم ها، روی آوردها و روش ها در گستره دین پژوهی- بر خلاف علوم تجربی- نوعی هم کُنشی برقرار است. پارادایم، روی آوردها و روش-های شایسته و بایسته را در دین پژوهی تعیین می کند. از سوی دیگر شناخت پارادایم متوقّف بر شناختِ روی آوردها و روش هاست. همین امر موجب می شود مسئله واحد در پارادایم های مختلف، پاسخ های گوناگون یابد. روی آوردها و روش های دینی نیز در ارتباطی پویا و تعاملی زایا عمل می کنند و هر روی آوردی روش های خاصِ خود را می طلبد. هر پارادایمی روی آوردهای مناسبِ خود را می طلبد و هر روی آوردی، روش های خاص خود را می جوید.
نقد تبیین حکما از مسئله اختیار در اندیشه ملا محمدطاهر قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارندگان، نقد ملامحمد طاهر قمی (متوفی 1098 قمری) از تبیین حکما در مسئله اختیار را بر اساس آثار او، به ویژه کتاب چاپ نشدة ""بهجة الدارین فی الأمر بین الأمرین"" توضیح داده اند. در این گفتار، چند قاعدة فلسفی، از جمله قاعدة ""الشیء ما لم یجب لم یوجد""، شبهة ترجیح بلا مرجّح و شبهة تخلف معلول از علّت تامّه تبیین فلسفی شده و نقد آن در پی، آمده است.
ریخت شناسی الگوی قرآنی ابتلای انبیا؛ تحلیل داستان ابراهیم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برابر رویکرد قرآن کریم حیات انسانی آمیخته با آزمون است و تعالی و تکامل انسانی، رابطه ای متقابل با آن دارد. پیامبران اسوه های عینی ابتلائات الهی هستند و هوشمندانه در قرآن گزینش و گزارش شده اند. مسئله اصلی این پژوهش ترسیم الگوی وحیانی ابتلای انبیا و تحلیل مؤلفه های آن با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن است. محورهای اصلی پژوهش، تبیین چیستی ابتلا و مؤلفه های آن، تحلیل آزمون های اصلی حضرت ابراهیم (ع) و تطبیق آن با مؤلفه های ابتلای قرآنی است. برآیند این پژوهش عرضه الگوی ابتلاپژوهی به مثابه روش بازیابی ابتلائات پیامبران در قرآن است.
معرفت بین الحدّین در روایات اهل بیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برانگیختن توجه مردم نسبت به حق متعال، محوری ترین موضوع در آموزه های قرآن کریم و اهل بیتk است. در بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات امامان معصومk، ایمان به حضور و احاطه خداوند بر عالَم مطرح شده است؛ به گونه ای که این اعتقاد بنیادی، زیربنای تمام موضوعات دینی اعمّ از اعتقادات، اخلاقیات و احکام عملی را شکل می دهد؛ چنان که در آیات قرآن و احادیث پیامبر2 و امامانk، به این موضوع نیز عنایت ویژه ای شده است که خداوند متعال، منزه از آن است که شبیه مخلوقات خود باشد؛ در این آموزه ها در حقیقت، بر دو اصل ایمان به خداوند و نفی همانندی خدا و خلق تأکید شده است. از این دو موضوع، در روایات اهل بیتk، با عنوان «معرفت بین الحدّین» یاد شده است؛ یعنی معرفتی که به دور از ورطه انکار و تشبیه خداوند است.این سطح از شناخت، حداقل معرفتی است که انسان باید نسبت به خداوند داشته باشد.
خلود در عذاب جهنم از منظر ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلود اهل نار و عذاب ابدی یکی از بحث های مهم و پیچیده ای است که عالمان دیانت را به خود مشغول داشته است و هریک به مقتضای اصول و مبانی فکری خویش روش متفاوتی برای حل این مسئله و سوالات مطرح دراین باره در پیش گرفته اند، ازجمله اینکه چگونه عذاب ابدی و خلود همیشگی در آتش با رحمت و عدالت خداوند سازگار است و اینکه چگونه ممکن است گناه محدود، عذابی نامحدود داشته باشد، این تفاوت رأی را در نظرات ابن قیم اشعری و علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر شیعی به خوبی می توان مشاهده کرد. ابن قیم جوزی از جمله متکلمینی است که قائل به خلود در عذاب نیست و به طور وسیع و روشمند به مسئله خلود اهل نار پرداخته است وی در بخشی از سخنان خود، آراء قائلین به خلود را بیان نموده است و در بخشی دیگر، آن ها را نفی و نقد می کند. وی با بیان ادله فراوان عقلی و نقلی، عدم خلود و جاودانگی در آتش را اثبات می نماید. علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی که مربوط به خلود اهل نار است، بر اصل خلود پافشاری داشته و سعادت و شقاوت، خیر و شر در آدمیان را به ظهور حالات و ملکات نفسانی که در دنیا کسب کرده اند نسبت می دهد و معتقد است که اگر کفر و شرک در نفس رسوخ کند، باعث عذاب دائمی می شود. اما بر این نکته نیز تأکید می نماید که خلود در نار، به کافران اختصاص دارد. وی در رابطه با خلود اهل نار به این نکته تاکید دارد که قرآن کریم بر خلود و جاودانگی در آتش نص صریح دارد و معتقد است نمی توان همه احکام شرع و خصوصیات معاد را با مقدمات کلی عقل اثبات کرد، چرا که دست عقل به آن خصوصیات و جزئیات نمی رسد، و تنها راه اثبات آن، تصدیق به نبوت پیامبر صادق است. ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی هریک با توجه به مشرب و مبانی فکری که داشته اند، در تبیین مسئله خلود در عذاب دلایلی اقامه کرده اند که به لحاظ روشی و محتوایی و تفسیری متفاوت اند.
القاگری آواها در خطبه ی جهاد بر اساس نظریة موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند و هماهنگی بین الفاظ و معانی، می تواند ناشی از تکرار آواها در بافت کلام و بار معنایی خاص واژگان باشد که هم سبب تمایز معنایی در گزینش واژگان و هم در تداعی معانی نقش بسزایی دارد؛ بنابراین در سطح ادبی کلام و ساختار کلی جمله، سطح آوایی از سطح معنایی جدا نمی شود. بحث القاگری آواها در متن، اولین بار توسط زبان شناس فرانسوی، موریس گرامون در قرن بیستم طرح شد. اما، قبل از طرح آن توسط گرامون به عنوان نظریه ای در حوزه ادبی، گروهی از شاعران فرانسوی سده نوزدهم کوشیدند، پیوند و تناسب جلوه های صوتی حاصل از ساختار کلام را با دیگر پدیده های عالم هستی آشکار سازند. در این مقاله با کمک روش توصیفی-تحلیلی، نویسندگان بر آنند تا تناسب و هماهنگی موججود بین الفاظ نهج البلاغه در خطبه جهاد را از دو منظر معناشناسی واژگان متقاربة المعنیدر محور جانشینی واژگان و بررسی نظریه زبانی موریس گرامون مبنی بر القاگری آواها در متن، تحلیل معناشناسانه کنند. نتایج بیانگر انسجام درون متنی خطبه بوده و موضوع مورد اهمیت که القاگری آواها در این خطبه را مورد تأیید قرار می دهد، کاربرد واکه ها و همخوان ها ، با توجه به بارمعنایی شان در فرازهایی از خطبه است که بسامد این همخوان ها و واکه ها برای انتقال معانی به مخاطبان، با ارائه جدول های آماری نشان داده شده است.