مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
لایه های معنایی
حوزه های تخصصی:
در دستور نقش گرای نظاممند هالیدی از سه فرانقش سخن به میان میآید که سه لایة معنایی را برای هر بند زبان تبیین میکنند و توجه به آن ها در فرایند ترجمه میتواند در انتقال دقیق معنای زبان مبدا به مقصد راهگشا باشد. با توجه به اهمیت بنیادین انتقال معنی در فرایند ترجمه، به ویژه آن معانی که فراتر از معنای گزارهای پارهگفتارهای زبانی هستند، در این مقاله تحولات معنایی و ساخت اطلاع ساختهای موسوم به آغازگرهای اسنادیشده در فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی، بر پایة دستور نقش گرای نظاممند هالیدی، بررسی شده است. بررسی دادههای پژوهش نشان میدهد که در معنای اندیشگانی، میانفردی، متنی و همچنین ساخت اطلاع بسیاری از ساختهای آغازگر اسنادیشدة ترجمهشدة تحولاتی روی داده است که این باعث از دست رفتن بخش مهمی از معنا شده است. این در حالی است که در صورت آگاهی به وجود لایههای معنایی مختلف در یک بند و ساخت اطلاع آن (یعنی چگونگی جریان یافتن اطلاع نو و کهنه در یک پارهگفتار) بسیاری از آن ها قابل اجتناب هستند و در نتیجه میتوان معنا را با وفاداری بیشتری به زبان مقصد انتقال داد.
نقش هنجارگریزی واژگانی در کشف لایه های معنایی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزه های تخصصی:
کشف لایه های زیرین معنایی قرآن کریم در رسیدن به برداشت های جدید از قرآن، کارایی به سزایی دارد. بهره بردن از روش های نوین و یافته های جدید علم زبان شناسی در کنار به کار بستن قواعد با ارزش علم اصول، گام کارآمدی در دست یابی به لایه های معنایی عمیق قرآن شمرده می شود. یکی از این روش ها، توجه به هنجارگریزی در متن مقدس وحی است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام می شود، شیوه ای نوین برای کشف دلالت های التزامی آیات قرآن، پیشنهاد شده و با بررسی نمونه هایی از آیات قرآن کریم نشان داده شده دقت در هنجارگریزی چگونه می تواند به پیداکردن معانی جدید در آیات قرآن بینجامد. افزون بر بیان معانی التزامی، شواهدی از کلام معصومان(ع) و سخن مفسران و بزرگان دین نیز برای بیان حجیّت و نشان دادن صحّت چنین برداشت هایی ارائه شده است.
نقش تأویل در گسترش زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از زبان عرفان در گرو ارایه ویژگی هایی است که آن را متمایز از دیگر گونه های زبانی معرفی کند. تأکید بر وجود اصطلاحات حوزه تصوف و یا حضور عناصر هنری- ادبی در این زبان، نشان از برخوردی غیرمسأله وار با مبحث زبان عرفان در اغلب پژوهش های پیشین دارد. مقاله حاضر بر آن است تا تأویل را به عنوان ویژگی و اصل اساسی شکل گیری و گسترش زبان عرفان معرفی کند. زبان عرفان در روند حرکتی خود با گذر از مفاهیم و ساختارهای زبانی موجود، در فرایندی تأویلی به ارائه مفاهیم و ساختارهایی نو می پردازد. اهمیت نقش تأویل گذشته از گونه های آشکار و مرسوم آن، در تولید ژرف ساخت هایی است که عامل اصلی گسترش معنایی و صوری زبان عرفان بوده اند. این نگاه، «ظاهر» و «باطن» را نیز با صرف نظر کردن از معانی مرسوم هستی شناختی یا معرفت شناختی آنها، با تعبیری زبان شناختی و براساس خروج از بافت پیشین و ورود به بافتی نو معرفی می کند. ژرف ساخت های تأویلی و نقش آن ها در حرکت باطنی معنا، موجب می شوند تا زبان عرفان بیش از محور همنشینی بر روی محور جانشینی گسترش یابد؛ عاملی که برجستگی وجه ادبی در متون عرفانی را نیز در پی دارد.
محدودیت گزینشی ساختار مجهول در برجسته سازی و پرکردن شکاف اطلاعاتی مفاهیم ذهنی قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
زبان بازتابی از خصوصیات فردی و اجتماعی است که تضمین کننده روند تکاملی انسان در همه دوران بوده است. زبان ابزاری است برای برقراری کنش متقابل اجتماعی که به گفتار و نوشتار جهت می دهد و فرهنگ نظامی بنیادی و خاص از انتظارات، کنش ها، هنجارها، آداب و رسوم با مبانی فکری-شناختی و ویژگی های رفتاری و عقیدتی است که هویت جامعه را شکل می بخشد. هدف از این پژوهش کاوش درباره نقش های زبانی و رمزگشایی از ساخت های زبانی است. در این پژوهش به روش توصیفی به بررسی ساختار مجهول به لحاظ ساختاری و معنایی پرداخته، روابط بین فرهنگی و نقش ترجمه به عنوان ابزار اصلی تعامل بررسی می کنیم. نتایج بررسی ها نشان می دهد، می توان از طریق ایدئولوژی های زبانی، گفتمان و ساختارهای زبانی را علی رغم تفاوت فرهنگی و ساختاری ژرف بین زبان مبدأ و مقصد درک کرد. در ترجمه توجه به جنبه های صوری، معنایی و سبکی بسیار حائز اهمیت است. تحلیل متن به علت انتزاعی تربودن مؤلفه معنایی، پیچیده تر از بقیه سطوح می باشد. هر سطح مسائل و مشکلات خاص خود را دارد و ابهام ها در هر سطح ممکن است ظاهر شوند. اگر در هر سطح با مسائل برخوردی معقول و آگاهانه صورت گیرد، از میزان ابهام در سطوح بعدی کاسته می شود؛ ازاین رو باید همواره این سطوح مختلف زبانی را مدّ نظر قرار داد.
مطالعه نشانه شناسانه اشعار وطنی شوقیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چشم انداز گسترده و گوناگون شعر احمد شوقی، نشان از قدرت تخیّل و میزان پویایی آن دارد. نشانه های خودنما، آرزوهای قلبی شاعر را به نمایش می گذارد و عاطفه ی خواننده را بر می انگیزد. این نشانه ها همراه با تصویرهایی آکنده از دل تنگی، برای القای پیام وطن دوستی و ملی گرایی و در بیان تأثرات ذهنی شوقی به مخاطبان پویانمایی می کنند. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی، جلوه هایی از حس ملی گرایی شاعر را در چهار محور نشانه های زیبایی شناختی کلام، نشانه های زمانی و مکانی، نشانه های مربوط به هنجار گریزی نحوی و تحلیل متن به اعتبار محور افقی و عمودی بررسی کند. این نشانه ها نه تنها به قصد هنرنمایی ادبی و آفرینش تصاویر شعری، بلکه در جهت تولید معنا، برجسته سازی افکار و تجارب روحی و عاطفی شاعر به کار گرفته شده اند. این نشانه های معنایی باعث افزایش عاطفه در کلام، تصویر آفرینی، جلوه گری کلام و برانگیختن حس نوستالژی، و درنتیجه باعث ایجاد خوانش های متعدد در ذهن مخاطب خواهد شد.
تحلیل معنای قالیچۀ تصویری بختیاری با روش آیکونولوژی پانوفسکی
حوزه های تخصصی:
خوانش آثار بصری هنری، به خصوص وقتی اطلاعاتی دربارۀ معنای پنهان آن ها موجود نیست، مسئله ای است که باید به طریقی نظام مند و روش مند در جست وجوی حل آن برآمد. گذر از تصویر به معنا، فرایندی است که همواره و به طور ناخودآگاه در ذهن همۀ مخاطبان آثار هنری با شیوه های کم و بیش متفاوت صورت می گیرد. تعیین نظام مند چنین گذری در زمینۀ خوانش نقادانۀ آثار هنری، به صورت روش های نقد هنری متفاوت خواهد بود. در این پژوهش با کاربست آن روی تصویر یک تخته قالیچۀ بختیاری از منطقۀ هینه گان، که از جمله قالیچه های تصویری برجستۀ ایران است و اطلاعاتی از معنای آن موجود نبود، قابلیتش در رسیدن از تصویر محض به معنا را نشان داد. قالیچه ای که در این پژوهش بررسی شد، دربردارندۀ تصاویری بود که اولا در میان قالیچه های عشایری همتایی از آن مشاهده نشد و در مرتبۀ بعدی، نقوش آن دلالت بر مذهبی بودن مضمون آن داشت، اما ماوقع تصویرشده در قالیچه با هیچ یک از روایات مذهبی هم خوان نبود. پس از مطالعۀ این قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و با شیوۀ پانوفسکی، مشخص شد که سه گروه نقش مایه هایی که در نگاه اول هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، با استفاده از روش پانوفسکی و بهره گیری از کوچکترین جزئیات بصریشان می توانند شبکه ای از معانی پنهان متصل به هم را به وجود بیاورند که نشان دهندۀ آن است که هنرمند طراح یا بافندۀ این قالیچه، به صورت ناخودآگاه و با قرار دادن دو بخش خاص از زندگی پیامبر (ص) که از نظر او اهمیت ویژه ای داشته، از نیاز بنیادین انسان برای رسیدن به تکامل از طریق صعود و نزول مداوم سخن به میان آورده است.
بررسی تفسیری نظائر آیات در سوره های همجوار، به مثابه اولین گام در تفسیر قرآن با قرآن (مطالعه موردی سوره های الرحمن و واقعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
۱۹۱-۲۰۸
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بازخوانی نظریه زوجیت سوره ها به مثابه زمینه پی جویی نظائر آیات قرآن کریم در جهت توسعه تفسیر قرآن به قرآن می پردازد. بنابراین، زوج سوره واقعه و الرحمن برای کاربردی سازی انتخاب گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد در این زوج سوره، معانی مشترک بسیاری وجود دارد و هر یک از این دو سوره، بخشی از فرآیند دلالت یا معناورزی را بر عهده دارند. این معانی محوری عبارتند از: «تبیین درجات بهشت و جهنم» و «قدرت خداوند در پرتو اشاره به طبیعت و فرهنگ»؛ از حیث ساختار بیان نیز «بیان اجمالی معانی در یکی از دو سوره و تفصیل آن در دیگری» و «بهره گیری از سبک های بیانی متفاوت در طرح موضوعات مشترک» در این دو سوره به دست آمد. از دیگر نتایج پژوهش می توان به شناسایی یکی از لایه های معنایی قرآن کریم اشاره نمود.
نماد و نقش آن در تبیین لایه های معنایی صفات خبریه خداوند در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن به عنوان متنی الهی از لایه های معنایی به هم پیوسته تشکیل شده است. این لایه ها در عین یکپارچگی معنایی در چینش واژگان «تفصیل» یافته است؛ که دریافت دقیق این لایه ها، نیازمند به ابزار زبان شناسی است تا ضمن همراه ساختن مخاطب با مسیر معنایی خود، او را تا عمیق ترین لایه ها رهنمون و به یکپارچگی معنایی نزدیک نماید. نماد، نشانه ای امری قدسی و فرود آمده از عوالمی فراتر از انسان است که خود را در بستر واژگان به ظهور می رساند تا بتواند میان انسان و این معانی ماورایی، پیوند معنا و فهم برقرار سازد. در این پژوهش تلاش شده است به کمک نماد، میان آیات صفات خبریه خداوند و مفهوم عمیق آن ها با مخاطبان و مفسران پیوند عمیق ایجاد شود تا از تشتت آراء آن ها و نسبت شخص وارگی به خداوند در ذیل این آیات جلوگیری به عمل آید. نتیجه اینکه قرآن کریم به عنوان کتابی که از عالم ملکوت و جانِ نفس نزول پیدا کرده، در قالب الفاظ بشری و به تناسب افکار او در ظرف بشری مظروف گردید. مبتنی بر این مقوله، بعضی از آیات که ذیل صفات خبریه خداوند «وجه – عین – ید – استواء بر عرش – نفس – فوق – سمع – بصر)، نازل گردید؛ چون از همین ترکیب بهره مند است، مفسران و فلاسفه را در ذیل خود، به آراء متفاوت تفسیری گرایش داده است.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های نسخه ی خاوران نامه با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
23 - 34
حوزه های تخصصی:
منظومه ی حماسی - مذهبی خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی، در سال 830 ه.ق سروده و تصاویر و تذهیب نسخه، کار «فرهاد نقاش» دانسته شده است. نگارگر با به تصویر درآوردن این اثر ادبی، دایره دلالت های آن را گسترش داده و لایه های معنایی جدیدی بر آن افزوده است. مسئله ای که مطرح می شود این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های خاوران نامه وجود دارد. از این رو ضروری می نماید که این گنجینه ی هنری با رویکردهای جدیدی که در حوزه ی نقد هنری و زیباشناسی مطرح است مورد تحلیل قرار بگیرد. برای نیل به این مقصود در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی - تحلیلی، نگاره های خاوران نامه طبق الگوی آیکونولوژی -که توسط اروین پانوفسکی، مورخ آلمانی در قرن بیستم میلادی ارائه شد- خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد بررسی قرار بگیرد. تا از این طریق لایه های مختلف معنایی آن آشکار گردد. این پژوهش نشان داد که مضامین و نحوه ی دید هنرمندان در سنت نگارگری ایران، نه به جهان واقعی بلکه به گفتمان ادبی/هنری مسلط ارجاع دارد که این گفتمان خود به وسیله حماسه از گفتمان اسطوره ای تغذیه می شود. از این رو لایه ی پنهان معنایی که در طی سه مرحله حاصل گردید، معطوف به عناصر چهارگانه و رمزگان اسطوره ای بود.
خوانش آثار پیکرنگاری مهرعلی، نقاش دوره قاجار، با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
93 - 109
حوزه های تخصصی:
در تاریخ هنر ایران، نقاشی قاجار از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و پیکرنگاری به عنوان شاخه ای برجسته از نقاشی در دوره فتحعلی شاه قاجار قابل تأمل است. پیکرنگاری مکتبی است که در آن روش های طبیعت پردازی، نگاری و آذین گری به طرز درخشان با هم سازگار شده است. «مهرعلی» یکی از نقاشان این دوره است بوده که علاوه بر پیکرنگاری از شخص فتحعلی شاه، تعدادی از زنان قاجاری را نیز به تصویر کشیده است. هدف اولیه از این پژوهش: مطالعه آثار مهرعلی(نقاش سبک پیکرنگاری) بر اساس ویژگی های تجسمی و نحوه برخورد آن ها با مقوله سنت گرایی و کاربرد عناصر تزئینی است. اما هدف کلی این پژوهش بازخواهی و خوانش آثار مهرعلی با روش ترامتنیت ژرار ژنت می باشد. سؤالات تحقیق عبارت اند از : 1. عناصر تزئینی و رویکرد سنت گرایانه در آثار مهرعلی چگونه ظهور یافته است؟ 2. چگونه می توان با استفاده از تقسیم بندی ترامتنیت در نظریه ژرار ژنت معادل های تصویری را بصورت هدفمند در آثار مهرعلی پیگیری کرد؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای-اینترنتی است. نتایج پژوهش بیانگر آن است آثار مهرعلی روابط بینامتنی صریح و آشکاری با نوشته ها و سروده های شاعران و ادیبان، حجاری های برجای مانده از روزگاران گذشته ایران، برقرار نموده است. همچنین آثارش رابطه بینامتنی ضمنی و پنهانی با اسطوره های باستانی ایران دارد. آثارمهرعلی دربردارنده سرمتن مکتب پیکرنگاری درباری قاجار است. کلیه تفاسیر و نقدهای مربوط به آثار مهرعلی فرامتن های آثار ایشان محسوب می شود. همچنین کارهای تبلیغی فتحعلی شاه قاجار از قبیل فرستادن تابلوهای پیکرنگاری به نشانه پیشکش به دربار هند و کاخ ورسای، پیرامتن آثار مهرعلی می باشد. بیش متنیت آثار مهرعلی سفارش دهنده آثار یعنی فتحعلی شاه قاجار و مکاتب نگارگری پیشین ایران است. همچنین خود آثار مهرعلی به عنوان بیش متن در آثار هنرمندان بعد از ایشان به شمار می آید.
تکوین و تکامل معناشناسانه شیدایی و جنون در شعر غنایی فارسی از آغاز تا حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
35 - 58
برای درک شعر غنایی در هر زبان باید به جنبه های مختلف مهم ترین مفاهیم آن آشنا بود؛ زیرا باوجود اشتراک معانی متداولی چون عشق و جمال در شعر غنایی فرهنگ های مختلف جهان باز هم تفاوت های فکری، عاطفی و زبانی وجود دارد که بدون آشنایی با آن ها فهم درست شعر ممکن نیست. یکی از این گونه مفاهیم، مفهوم جنون و تصویرها و تعبیرهای فراوانی است که از آن در شعر فارسی دیده می شود. مقاله حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی از رهگذر بررسی جوانب مختلف این مفهوم و نشان دادن سیر تاریخی آن نشان دهد یک واژه معمولی چگونه به زبان شعر غنایی راه می یابد و به تدریج با گسترش حوزه واژگانی خود از طریق پیوستن به مفاهیم دیگر در سنت شعر، ماندگار می شود و آنگاه به دلیل مقارن شدن با جریانات فکری در بستر تاریخ، فرهنگ و اندیشه، امکان می یابد تا به مثابه یک گفتمان در شعر غنایی مطرح شود. نتایج این مطالعه نشان می دهد چگونه مفهوم جنون از معنای قاموسی با گذشت زمان و با توجه به اوضاع اجتماعی و سیاسی دستخوش تغییر می شود و از معنی ناپسند اجتماعی به مفهوم عاشقی ارتقاء می یابد و سپس در بستر منازعات فلسفی معتزله و اشعری تعبیری مناسب برای خردستیزی می گردد و با رواج اندیشه های صوفیانه به یک واژه ارزشمند تبدیل می شود. و از حدّ یک حوزه واژگانی صرف فراتر رفته و با گسترش قلمرو معنایی جای خود را به عنوان گفتمان رایج باز می نماید و در گستره شعر شاعران بزرگ به یکی از گفتمان های اساسی شعر غنایی فارسی تبدیل می شود.