فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۶۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده: مبنای اعتقاد به لایه لایه بودن معنا در تفسیر قرآن از منظر علامه ی طباطبایی به این معناست که هر یک از صور و گونه های ترکیبی کلام الهی که امکان نگاه مستقل را داشته باشد می تواند حجت و معتبر تلقی شود به گونه ای که هر معنایی اختصاص به افق و مرتبه ای از فهم و درک باشد. هدف این نوشتار بر آن است تا تأثیر این مبنا را در تفسیر واژه ها ی «سبع سموات» و «شهاب» در تفسیر «المیزان فی تفسیر القرآن» نشان دهد. از منظر علامه ی طباطبایی لفظ «شهاب» در قرآن در آیاتی که در آنها به رانده و مطرود شدن شیاطین اشاره دارد با توجه به مبنای لایه لایه بودن معنا در قرآن به مثابه یک مبنای تفسیری معنایی کنایی است که مراد از آن ، این است که شیاطین از ورود و نزدیکى به عالم بالا ممنوع هستند. معنای «سبع سموات» نیز از نظر ایشان در دو قِسم آسمان مادی و آسمان معنوی دسته بندی می شود.
بررسى نظریه «عرفى بودن زبان قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از نظریه هاى مطرح در باب زبان قرآن، نظریه «عرفى بودن زبان قرآن» است. این مقاله به روش عقلى تحلیلى مى کوشد تا حد ممکن، با توجه به ممیزات زبان عرفى، نظریه یادشده را تحلیل و ارزیابى کند. حاصل بررسى نشان مى دهد که از میان تلقى هاى چهارگانه از عرفى بودن زبان قرآن، سه تلقى مردود و با اوصاف قرآن ناسازگار است که عبارتند از: 1. عرفى بودن به معناى «همزبانى قرآن با مخاطبان»؛ 2. عرفى بودن به معناى «تنزل بیان وحى در حد درک مردم عصر نزول»؛ 3. عرفى بودن به معناى «سخن گفتن وحى بر اساس انگاره هاى خلاف واقع». اما عرفى دانستن زبان قرآن به مفهوم «سود جستن قرآن از قواعد و خصایص زبان مخاطبان» امرى معقول و قابل دفاع است. قرآن تنها در حوزه بیان احکام عملى، زبانش عرفى است، آن هم با شرط پیراسته بودن از نقایصى همچون مسامحه و سهل انگارى، اختلاف و ناهمخوانى، نازل بودن سطح مفاهیم و مطالب، اما زبان تمام آیات آن عرفى نیست. استفاده از مجاز، کنایه و استعاره در قرآن هم زبان آن را عرفى نمى کند. «به لسان قوم» بودن وحى قرآنى به معناى بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن نیست، بلکه به معناى انعکاس حوادث تاریخى، جغرافیایى و فرهنگى جامعه عصر نزول در قرآن، به شکل گزینشى و بر مدار پالایش و تصحیح است.
لذت و معنای زندگی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در آثار ابن سینا مفهوم سعادت یا نیک بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می آید. دیدگاه شیخ در نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک بختی و لذت در نظر می گیرد که از میان آن ها نیک بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می خورد. او معتقد است همان گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
تقریر و نقد سه ایراد عمده بر مقالة گتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبعات انتشار مقالة گتیه، آن چنان گسترده و عمیق بود که برخی از معرفت شناسان را برآن داشت تا برای رهایی از این مخمصه، اساسِ مدعای گتیه را زیر سؤال ببرند. ما از میان ایرادهای وارد شده بر وی، سه مورد عمده را انتخاب کرده و شرح داده ایم که عبارتند از: 1 تردید در شمول مثال های نقض گتیه؛ 2 تردید در اهمیت تاریخی و معرفت شناسانه مدعای وی؛ 3 تردید در اعتبار استنتاج های درون مثال های نقض گتیه. در نقد ایراد (1) نشان داده ایم که چگونه می توان ایدة نهفته در پس مثال های نقض گتیه را به همة انواع معرفت تعمیم داد و شمول مدعای وی را ثابت کرد. ایراد (2) را در دو بخش مورد بررسی قرار داده ایم؛. ابتدا از رهگذر واکاوی موضع افلاطون و ارسطو در باب معرفت، منشأ و خصوصیات آن نشان داده ایم که چرا مدعای گتیه دارای منشأیی افلاطونی- ارسطویی است و درنتیجه یک تلقی کلاسیک به شمار می آید؛ سپس نشان داده ایم که چرا تردید در اهمیت معرفت شناختی مدعای گتیه پر بی راه نیست و چگونه این امر سبب چرخش توجه معرفت شناسان از واکاوی تعریف معرفت به واکاوی توجیه معرفتی شده است. در نقد ایراد (3) نیز دو شیوه برای خدشه در اعتبار استنتاج های گتیه را مورد ارزیابی قرار داده و نشان داده ایم که چرا خودِ این شیوه ها مخدوشند.
فقر معرفت شناختی و روان شناختی در اندیشة پاولف و مکتب رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة پاولف و مکتب رفتار، به عنوان یکی از روش های آموزش به ویژه در روان شناسی یادگیری و نیز یکی از شیوه ها و راه های پرورشی، مورد توجه و قابل تأمل است و می توان از رهاورد آن برای بخش هایی از تعلیم و تربیت، بهره های ارزشمندی گرفت. اگر این مشرب درمعرض نقّادی ما قرار می گیرد، ازآن روست که افکار و افعال آدمی را تماما در قالب محرّک ها، بازتاب ها، محیط و نیز فرآیند فیزیولوژیک انسان تحلیل و تعقیب می کنند. آنجاست که هم این روند و هم مبانی آن که همان فلسفه پوزیتیویسم و ماتریالیسم و نیز آموزه های داروینی و دکارتی است، مورد نقد و چالش قرار می گیرد. ما با این نظریه، به منظور یک تکنیک علمی سر ناسازگاری نداریم،محل نزاع ما دیدگا ه های فلسفی،شناخت شناسی و روان شناختی و انسان است که صاحب نظران آنان، چنین نظریه ای را از دل آن استخراج کرده اند. همچنین با آن جهان بینی و معرفتی است که به دلایل ناصواب، به حذف روان شناسی و معنویت و نظام ارزش ها و باورهای قدسی آ دمیان پای می فشارند و به آن رنگ و بوی حیوانی می دهند. فقر اصالت و استقلال در اندیشه و معرفت انسان، فقر خودشناسی، تفکر و هنر، مغایرت با حقایق عقلی، جبرگرایی محیطی و فیزیولوژیک، انکار پدیده های روانی و نیز ناباوری به کیان اخلاق و ارزش ها، نقدهایی است جدی بر مکتب شرطی.
ماهیت تشکیکی مفاهیم اخلاقی و نقش آن در تفسیر گزاره های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
عمدة مفاهیم اخلاقی کمالات وجودی هستند و کمالات وجودی مانند خود وجود مشکک و ذات مراتب (فازی) هستند. ماهیت تشکیکی مفاهیم اخلاقی، مهم ترین ویژگی دانش اخلاق است که باید در تفسیر گزارة اخلاقی لحاظ شود؛ به این صورت که نباید انتظار داشت متن اخلاقی تنها بر یک سطح ثابت از معنا دلالت کند. موضوع و محمول در گزاره های اخلاقی هر کدام سطوح متعددی دارند. نسبت میان این چنین موضوع و این چنین محمولی نیز تنها یک سطح ندارد، بلکه نوعی تناسب و تناظر یک به یک میان آن سطوح را ارائه می دهد؛ یعنی نسبت های متعددی میان سطوح متوالی موضوع و محمول بیان می کند. این استظهار بر اساس فهم ظاهریِ عرفی و ارتکازِ مقامِ تخاطب شکل می گیرد و از باب رعایت «مناسبات عرفی میان حکم و موضوع» است. بدون این نگاه فازی در تفسیر بسیاری از آیات و روایات دچار تکلف می گردیم و دفاع از بسیاری متون اخلاقی دشوار است. این مقاله در صدد ارائة یک روش تفسیری برای گزاره اخلاقی است و ذیل مقولة فقه الاخلاق می گنجد. دستاورد این مقاله گرچه کاملاً عرفی و ارتکازی است، از دید نوع مفسران و شارحان حدیث مخفی مانده است. البته اشاره ها و مؤیداتی برای آن در کلمات برخی از آنان دیده می شود.
منطق حاکم بر احتجاجات امام حسین (ع) در دفاع از آموزه امامت
حوزههای تخصصی:
احتجاج و مناظره یکی از راه های تبلیغ، دفاع از عقاید و کشف حقیقت، می باشد. از این رو یکی از بخش های مهمی که در شیوه تبلیغ ائمه معصوم (علیهم السلام) باید به آنها توجه نمود، احتجاجاتی است که ایشان در برابر مخالفان انجام می دادند. دوران امام حسین (ع) نیز از این امر مستثنی نیست. ایشان با توجه به اینکه آموزه امامت از سوی معاویه و معاندان مورد خدشه و تردید قرار گرفته بود با احتجاجات و مناظرات متعددی به دفاع از اصل امامت پرداختند. شناسایی اصول و فنون حاکم بر این احتجاجات امام حسین (ع) می تواند الگوی مناسبی برای مدافعان از امامت منصوص و حقانیت شیعه باشد.
لذا این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، با شیوه کتابخانه ای، به تحقیق و بررسی احتجاجات امام حسین (ع) پیرامون آموزه امامت جهت کشف واستخراج منطق حاکم بر احتجاجات ایشان در دفاع از جایگاه امامت در منظومه فکری شیعه پرداخته است.
عبور از معیار در استخدام افعال قرآن
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فهم دقیق آیات قرآن، توجه به چگونگی استخدام افعال در کلام الهی است. افعال از زوایای مختلفی قابل بررسی هستند. از جمله این ابعاد، زمان به کار رفته در افعالِ استعمال شده است. با تأمّل در آیات قرآن مواردی مشاهده می شود که هر یک از افعال ماضی، مضارع و امر بر خلاف انتظار و مغایر با سیاق به جای یکدیگر به کار رفته اند. به نظر می رسد به کارگیری فعلی که با زمان دیگر افعالِ مورد استفاده در آیه یا مجموع سخن مطابقت ندارد، دارای نکاتی است که برجسته سازی آن مورد عنایت متکلّم بلیغ بوده است. از جمله این نکات می توان تأکید بر وقوع فعل، تصویر سازی فعل برای مخاطب به هدف درک روشن تر، اظهار تمایل به وقوع فعل، تفخیم و بزرگداشت فعل و بالعکس بی اهمیت جلوه دادن صدور فعل از فاعل را برشمرد. مقاله پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته است.
نسبت نظریة اخلاقی خواجه نصیر و نظریات هنجاری فلسفة اخلاق معاصر با تأکید بر اخلاق فضیلت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نظریه اخلاقی خواجه نصیرالدین طوسی، یکی ازنظریات هنجاری بسیار مهم در اخلاق فلسفی اسلامی است. به روزرسانی این نظریه و مشخص کردن نسبت آن با نظریات هنجاری در فلسفه اخلاق معاصر، اهمیت ویژه ای دارد. هدف ما از این پژوهش، این است که با معرفی نظریات هنجاری اصلی در فلسفه اخلاق معاصر، نسبت نظریه اخلاقی خواجه نصیر را با هریک از آن ها مشخص کنیم تا معیار سنجش ارزش های اخلاقی در نظریه اخلاقی خواجه نصیر مشخص شود. چنین کاری ضمن به روزرسانی نظریه اخلاقی وی، استفاده از این نظریه را در اخلاق کاربردی امکان پذیر می کند. یافته های این پژوهش نمایانگر این است که نظریه اخلاقی خواجه نصیر با هرسه نظریه نتیجه گرایی، تکلیف گرایی و اخلاق فضیلت محور نسبت دارد؛ اما عناصر اخلاق فضیلت محور در نظریه وی غلبه دارد؛ پس می توان گفت نظریه هنجاری خواجه نصیر قرائتی از اخلاق فضیلت محور است. تلاش کردیم با روش تحلیلی، نظریه اخلاقی خواجه نصیر را ازحیث معیار سنجش ارزش های اخلاقی بررسی و نسبت عمیق آن را با اخلاق فضیلت محور مشخص کنیم.
بررسی و نقد نظریه زبان رؤیایی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نظریه «زبان رؤیایی قرآن» را بررسی و نقد کرده است. پیش از هر چیز عناصر اصلی و مبانی نظریه مذکور و نیز ادلّه آن را به روشنی و اختصار تبیین نموده، آن گاه به بررسی، نقد و بیان تهافت ها و اشکالات آن همّت گماشته است. دیدگاه مذکور با اتخاذ مبناهایی چون تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ عصر نزول- و به عبارت دیگر زبان قوم- و طرح ادلّه ای مانند منقولات و مأثورات تاریخی، ساختار و متن قرآن و وجود تناقض در آیات، کوشیده است زبان قرآن را «زبان رؤیا» و فهم آن را نیازمند تعبیر و خواب گزاری معرّفی نماید. از واکاوی آن مبانی و بررسی این ادلّه به دست می آید که اندیشه «زبان رؤیا» رؤیایی بیش نیست و قرآن هرگز زبان خواب را بر نمی تابد. تحقیق حاضر بر شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع مکتوب سامان یافته است.
آزادی یا اجبار عقیده در موازنه میان «لا اکراه فی الدین» با آیات قتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیات متعددی در قرآن بر این مطلب تصریح دارند که تحمیل عقیده بر دیگران نامطلوب بوده پذیرش دین امری اختیاری است. در مقابل، آیات فراوانی وجود دارد که به قتال با کافران تا فراگیر شدن دین الهی فرمان می دهد. از آیات چنین برداشت شده است که قرآن، کفار و به ویژه مشرکان را بین اسلام و قتل مخیر کرده است. این مطلب، افزون بر آن که در تعارض ظاهری با آیات دسته نخست است، خاستگاه شبهاتی قرآنی و دست مایه اتهام بر مسلمانان مبنی بر توسل به خشونت و تحمیل عقیده شده است. برداشت هایی از سایر احکام فقهی همچون حکم مرتد و برخی روایات نیز بر این گونه شبهات دامن زده است. این تحقیق، به نوع توصیفی-تحلیلی و روش کتابخانه ای، پس از مروری بر دیدگاه ها پیرامون نفی اکراه در دین، به دسته بندی آیات قتال پرداخته و با کمک ظهور و سیاق آیات و شواهد تاریخی تلاش کرده است به پرسش های مطرح پاسخ دهد. تحلیل صحیح این آیات گویای آن است که اجبار در دین و تحمیل عقیده بر دیگران، نه ممکن است و نه مطلوب، و در این حکم، تفاوتی بین اصناف کفار وجود ندارد. با این حال، بر اساس قرآن، بر پا داشتن آیین توحیدی و نگهداری از آن جزء مهمترین حقوق مشروع انسانی می باشد. بدین جهتهم جهاد دفاعی و هم جهاد ابتدایی، در حقیقت دفاع از حق انسانیت در حیات خویش بودهمبارزه اسلام با «مظاهر شرک و بت پرستی» کاملا منطقی می نماید، بی آن که به اجبار در عقیده بیانجامد.
محدودیت گزینشی ساختار مجهول در برجسته سازی و پرکردن شکاف اطلاعاتی مفاهیم ذهنی قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
زبان بازتابی از خصوصیات فردی و اجتماعی است که تضمین کننده روند تکاملی انسان در همه دوران بوده است. زبان ابزاری است برای برقراری کنش متقابل اجتماعی که به گفتار و نوشتار جهت می دهد و فرهنگ نظامی بنیادی و خاص از انتظارات، کنش ها، هنجارها، آداب و رسوم با مبانی فکری-شناختی و ویژگی های رفتاری و عقیدتی است که هویت جامعه را شکل می بخشد. هدف از این پژوهش کاوش درباره نقش های زبانی و رمزگشایی از ساخت های زبانی است. در این پژوهش به روش توصیفی به بررسی ساختار مجهول به لحاظ ساختاری و معنایی پرداخته، روابط بین فرهنگی و نقش ترجمه به عنوان ابزار اصلی تعامل بررسی می کنیم. نتایج بررسی ها نشان می دهد، می توان از طریق ایدئولوژی های زبانی، گفتمان و ساختارهای زبانی را علی رغم تفاوت فرهنگی و ساختاری ژرف بین زبان مبدأ و مقصد درک کرد. در ترجمه توجه به جنبه های صوری، معنایی و سبکی بسیار حائز اهمیت است. تحلیل متن به علت انتزاعی تربودن مؤلفه معنایی، پیچیده تر از بقیه سطوح می باشد. هر سطح مسائل و مشکلات خاص خود را دارد و ابهام ها در هر سطح ممکن است ظاهر شوند. اگر در هر سطح با مسائل برخوردی معقول و آگاهانه صورت گیرد، از میزان ابهام در سطوح بعدی کاسته می شود؛ ازاین رو باید همواره این سطوح مختلف زبانی را مدّ نظر قرار داد.
بررسی و تحلیل نظریه خواجه نصیرالدین طوسی در عقیده بداء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
خواجه نصیرالدین طوسی از برجسته ترین متکلمان شیعی است که آثار و آرای او همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. خواجه در برخی تصنیفاتش در باب عقیده بداء مطالبی دارد که موضع گیری های متفاوتی را نسبت به او در پی داشته است؛ برخی عالمان مشابه سخنان او را گفته اند، برخی دیگر او را نقد کرده و عده ای نیز در مقام توجیه نظریه خواجه برآمده اند. بررسی ها نشان می دهد که نقد به خواجه وارد بوده و از مطالب وی انکار بداء به دست می آید. با وجود این، برخی متکلمانِ پیش و پس از خواجه نیز بداء را رد کرده اند و او نظریه جدیدی ارائه نکرده است. به نظر می رسد آنچه خواجه و متکلمانی چون شیخ طوسی و سید مرتضی در مسئله بداء گفته اند، یک دیدگاه شیعی نیست، بلکه تأثیر اندیشه قاضی عبدالجبار معتزلی در دیدگاه شاگردش سید مرتضی است که از ایشان به دیگر متکلمان شیعی سرایت کرده است.
عذاب جاویدان: عدالت و عشق الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس آموزه هایِ دینیِ ادیان بزرگ توحیدی، خداوند در جهان دیگر و در روز داوری بر اعمال و نیات همگان داوری خواهد کرد و این داوری عادلانه است. او به هر عملی، حتی کوچک ترین آن ها، رسیدگی خواهد کرد و جزای همگان را خواهد داد و از جمله، برخی گناهکاران را به عذاب جاویدان محکوم خواهد کرد. در مورد این آموزة دینی دست کم دو اشکال مهم طرح شده است: 1. عذاب جاویدان با عدالت الهی ناسازگار است؛ 2. عذاب جاویدان با عشق الهی ناسازگار است. متفکرانی چون آنسلم و جاناتان ادواردز سعی کرده اند سازگاری عذاب جاویدان با عدالت خدا را نشان دهند و آکویناس هم بر سازگاری عذاب جاویدان و عشق الهی استدلال کرده است. در سنت اسلامی نیز تلاش هایی برای طرح بحث از امکان سازگاری عذاب جاویدان اخروی با عدل الهی شده است که از نمونه های برجسته و متأخر آن دیدگاه مرتضی مطهری در عدل الهیاست. در این مقاله، استدلال می کنم که گرچه همة این استدلال ها میزان قوت و ضعفشان یکسان نیست، همة آن ها در پاسخ اخلاقی موجه به اشکال های طرح شده، ناکام می مانند.
واقع گرایی و صدق گزاره های دینی با کدام ساز وکار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی و معرفت بخشی گزاره های متافیزیکی، دینی و اخلاقی از مسائل چالش بر انگیز میان پوزیتیویست ها و دین باوران در چند دهه اخیر است. مناقشه در صدق این سنخ قضایا به فلسفه علم پوزیتیویستی ارجاع می شود که مناط اثبات هر نوع واقع را وابسته به تحقیق تجربی نمود. واقع چیست؟ واقع گرایی چیست و پارادایم های آن کدام است؟ منطق و مناط اثبات صدق گزاره های گوناگون چیست؟ در این مقال ضمن بیان مفهوم واقع گرایی، یعنی اذعان به واقعیت های مستِقل از فاعل شناسا واشاره به پارادایم های واقع گرایی، واقع گرایی انتقادی نقد می شود و از واقع گرایی خاص، یعنی دیدگاهی که متعلق شناخت را غیر از فاعل شناسا دانسته، سهم عین و ذهن را به تناسب در معرفت ملحوظ داشته، بر جامعیت مبادی معرفتی اذعان و علم را بر اساس سنجه پذیری به قطعی و معتبر تقسیم کرده و بر کمال پذیری معرفت انسان باور دارد، حمایت می شود. آن گاه با اشاره به تنوع گزاره ها و تکیه بر مفهوم واقع- در هر مورد به تناسب خود- و همین طور تبیین معیار صدق و فلسفه علم مبتنی بر تطابق گزاره با واقع یا خارج و نظر به اینکه هر نوع گزاره متضمن نوعی خاص از واقعیت است، این رویکرد تأیید می شود که «هر نوع واقعیتی منطق خاص خود» و «شرایط صدق» مناسب خود را دارد و نمی توان منطق اثبات گزاره های تجربی را بر تمامی گزاره ها تعمیم داد. بر اساس معیار فوق، روش تحقیق در «گزاره های دینی» و اثبات صدق آنها نیز به حسب نوع گزاره معلوم می شود.
فلسفه نیاز به تمدن الهی
حوزههای تخصصی:
با توجه به زوایای متنوع و ناکاویده مقوله تمدن از یک سو و تنوع دیدگاه ها و نظرگاه ها پیرامون آن از سوی دیگر، رصد دیدگاه های مختلف پیرامون این مهم برای وصول به کنه و حقیقت آن را ضروری می نماید. بر این اساس در شماره های مختلف مجله اندیشه تمدنی اسلام به انعکاس دیدگاه های مختلف اندیشمندان اسلامی در این زمینه پرداخته خواهد شد. در این شماره به بخشی از دیدگاه های استاد طاهر زاده درباره چیستی تمدن و علت نیاز بشر بدان و نیز ضرورت قدسی و الهی بودن آن، از زبان خود ایشان در قالب چند پرسش و پاسخ اشاراتی خواهد شد.
بررسی تطبیقی ارزش های پایدار هویت حکمت و هنر اسلامی در خلق آثار تعالی بخش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد اندیشمندان، دو دیدگاه در زمینة فلسفة حکمت و هنر اسلامی در معماری وجود دارد. در دیدگاه اول تجلی عینی اسلام در برخی آثار معماری به وضوح دیده می شود. براساس این اعتقاد، آثار معماری حاصل فرآیندی در اندیشه های اسلامی و به خصوص شیعی در بستر سال ها تجربه است که به عالی ترین شکل ممکن در عرصة ظهور متجلی شده است. در مقابل و به اعتقاد دیدگاه دوم، اسلام از آثار هنری و معماری دورة اسلامی کاملاً تفکیک شده است. اندیشمندان این نظریه تأکید دارند که هیچ رابطه ای میان هنر اسلامی و اعتقادات اسلامی وجود ندارد. واکاوی آموزه های معنوی پنهان در هویت حکمت و هنر معماری گذشتة ایرانی می تواند نقش بسزایی در رد دیدگاه اندیشمندان نظریة دوم داشته باشد. بر این اساس، در مقالة حاضر تلاش شده است تا با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی ابتدا چگونگی تجلی هویت حکمت و هنر در معماری اسلامی ارزیابی شود و سپس با بیان فلسفة حکمت و هنر و معناگرایی آن در معماری اسلامی تجلی این فلسفه از طریق شاخص های معناگرایی در معماری اسلامی مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که انعکاس و تجلی معناگرایی ناشی از فلسفة حکمت و هنر را می توان به وضوح در آثار معماری ایرانی مشاهده و حتی می توان نظریة اندیشمندان معتقد به رویکرد دوم را به راحتی رد کرد.
بررسی تصادم شرور با صفات الهی بر اساس مبانی حکمت متعالیه
حوزههای تخصصی:
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربه انسان در می آید، ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. بررسی این مطلب با تقسیم شدن موضوع به مسأله تصادم شرور با چهار اصل مهم یعنی توحید، حکمت الهی، عدل الهی و نظام احسن، تحت عناوین شرور و توحید در خالقیت، شرور و حکمت خداوند، شرور و عدل الهی، شرور و نظام احسن آغاز شده و در هر مسأله ای ضمن بررسی مطلب به بیان پاسخ-های آن براساس مبانی حکمت متعالیه پرداخته شده است. در خلال بررسی نظرات اصحاب حکمت متعالیه مشهود است که شرور، امور عدمی هستند که در خارج واقعیت ندارند و اگر بر امری شر اطلاق می گردند از جهت قیاس آن امر با امور دیگر و سببیت آن در عدم ذات یا عدم کمال ذات چیزی است. پس شر امری نسبی است و دخول شر در قضا و قدر الهی بالعرض است. از دیدگاه ملاصدرا جایگاه شر، عالم مادّه است و این دلیلی بر انکار و ردّ نظام احسن و صفات کمالی خداود نمی تواند باشد؛ زیرا لازمه عالم مادّه، وجود شرور در عالم است؛ چون در صورت عدم وجود شرور، عالم مادّه، دیگر عالم مادّه نخواهد بود و این وحدت و هماهنگی بین موجودات برقرار نمی شود. بر مبنای حکمت متعالیه، آنچه در خارج، منشأ اثر است، وجود است و وجود، مساوق با خیر است؛ پس بازگشت شرور، به ماهیت ِموجودات است و در عالم، مقدار خیرات نسبت به شرور بیشتر است و اگر شرور بیشتر از خیرات به نظر می رسد ناشی از دیدگاه جزئی نگری انسان و جهل اوست.
بررسی همخوانی دین ثابت و نیازهای متغیر بشری در نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجتمع بشری در ادوار گوناگون تکوّن خود، هماره دچار تحوّلی است که لازمه آن ، نیازهای متغیر است. حال بین دین ثابت با منابعی محدود و ادعای جاودانگی و خاتمیت، با نیازهای متغیر و بی شمار جوامع انسانی، نوعی دوگانگی و ناسازگاری وجود دارد. علامه طباطبایی با اذعان به این مطلب، قواعد اسلام را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم نموده است؛ قسم اول در تطبیقی تامّ و جامع با فطرت بشری است که تا بشریت ادامه دارد، این احکام نیز دارای بقا و استمرارند. ایشان در مقابل، در باب مقرراتی که جنبه موقتی یا محلی دارند و با پیشرفت تدریجی مدنیت، تغییر می یابند، معتقد است دین فطری اسلام بر اصل ثابت و حکم ضروری فطرت، یعنی ولایت صحّه گذشته است که طبق آن، والی حکومت اسلامی براساس موازینی خاصّ می تواند در جهت ساماندهی حوائج متغیر و متکثّر جامعه، قوانینی را بنا نهد که همانند مواد شریعت حقّ و لازم الاجرا هستند.