فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۵٬۹۹۲ مورد.
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۲ شماره ۵۶
تحلیل مسئله تعقل از دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ارسطو براى نفس، حدوث جسمانى قایل است و نفس به منزله امر جسمانى، صلاحیت تعقل یا ادراک عقلى را ندارد. ادراک عقلى و صورت معقوله، امورى مجردند و براى تعقل نیاز به امرى مجرد دارند. بنابراین ارسطو تعقل را بر عهده عقل مى گذارد؛ اما این عقل مجرد با نفس مادى چه نسبتى دارد و چگونه در امر تعقل انسانى به ایفاى نقش مى پردازد. نظریه ارسطو با ابهاماتى آمیخته است که باید رفع گردد. ابن سینا با لحاظ نفس به منزله امرى مجرد و با تمایز نهادن میان مقام ذات و مقام فعل در نفس انسانى، ادراک عقلى را به نفس نسبت مى دهد. ادراک عقلى در نظر او، فعلِ جنبه ذاتى نفس تلقى مى شود و نفس با عقل جزئى انسانى یکسان انگاشته مى شود. تأثیر مبادى عالیه و نقش عقل فعال نیز در تعقل لحاظ مى گردد. ابن سینا تأثیر عقل فعال در ایجاد صور معقوله در نفس ناطقه را به دو اعتبار وجود و ماهیت، افاضه و اشراق مى نامد. مقاله حاضر به تحلیل و تبیین نظرات ارسطو و ابن سینا در این زمینه اختصاص دارد.
نقش و جایگاه عقل در اخلاق از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی ارتباط عقل و اخلاق، از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینه اخلاق است. فارابی نیز یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه مسلمان در حوزه اخلاق است. اما این که از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد، پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ گویی به آن است. از این رو، ابتدا نظریه عقل از دیدگاه فارابی مطرح می شود. نظریه ای که پایه و اساس آن، بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است، تشریح شده، در نهایت، از جنبه های مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت بررسی می کنیم. شایان ذکر است که سعادت در دستگاه معرفتی فارابی، یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنای آن، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده و اختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تأدیب روشن شود. در این میان، پس از تعریف مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق الذکر، روشن شده، مشخص می شود که فارابی بر خلاف برخی فلاسفه اخلاق، فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده است و این مسأله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت، نشان داده است.
درآمدی بر شک و شکاکیت از منظر عقل و نقل(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، ماهیت شک و شکاکیت از منظر عقل و قرآن کریم بررسی شده است. برای این منظور، به موضوع هایی همچون چیستی شک و شکاکیت، اقسام شک وشکاکیت، پیشینه شکاکیت، ادله شکاکیت، نقد ادله شکاکیت و شکاکیت از منظر قرآن کریم، منشا شکاکیت و راه های رفع و دفع شکاکیت پرداخته شده است.
همچنین به مسئله اساسی شک و شکاکیت، یعنی امکان دستیابی به علم و معرفت، توجه ویژه شده است.
نظام بخشی به کاربردهای گوناگون عقل در نظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دشواری هایی که در کار پژوهش در آثار غزالی وجود دارد برخی ناسازگاریها است که میان سخنان او به چشم می خورند. بیانات غزالی در باب عقل و چگونگی به کارگیری این مفهوم از سوی او نیز از جمله همین موارد است. نوشتار حاضر با قراردادن کاربردهایی که غزالی برای «عقل» بدانها تصریح کرده، در قالب طرح کلی کاربردهای وجودشناختی، روانشناختی، و معرفت شناختی آن، آنها را چارچوبی منطقی می بخشد. اما فهم مراد اصلی غزالی هنگام استفاده از این مفهوم، با تتبع در آثار وی و یافتن روح کلی حاکم بر آنها میسر می شود. اینجاست که می توان به کارگیری دو معنای عقل را از سوی غزالی که یکی معنای اخص آن، یعنی عقل استدلالی است و دیگری کل مرتبه انسانی در معرفت، مورد توجه قرار داد. عقل در این معنای دوم ظهورات مختلفی را، از مرتبه استدلالی تا مرتبه نبوی معرفت در بر می گیرد. توجه به این معنا به منزله یافتن یکی از اصول بنیادین نظام معرفتی غزالی است
مطابقت ذهن و عین در اندیشة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته به نحو متقن مطابقت ذهن و عین را اثبات کند. از طرف دیگر با توجه به اصالت وجود و تشکیک وجود می توان نظریة این همانی وجود عینی را مطرح کرد که بر اساس آن، علم وجود برتر ماهیت معلوم است.
چیستی ادراکات فطری در نگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر سازه یا هر نظامی چنانچه بر اصول و مواد اوّلیة محکم، متقّن و نفوذناپذیر استوار شده باشد از هر گونه تهدید به ویرانی محفوظ خواهد ماند. نظام عظیم معرفت شناسی بشر نیز که از مهم ترین و اساسی ترین نظام های بشری است، به اندازة اهمیت و جایگاهی که در زندگی انسان دارد، زمانی از آفت شک و سفسطه و هر گونه تحدید مصون است که بر اصولی متقن و تردیدناپذیر بنا شده باشد. بر این اساس، فلاسفة اسلامی برای ایصال به این هدف به وجود اصول اوّلیه ای برای تفکر بشر معتقدند که نه تنها ادراکات بلکه گرایشات او نیز مبتنی بر آنهاست. ویژگی این اصول آن است که هر چند اندک اند ولی در بداهت و موجه بودن آنها هیچ شک و تردیدی راه ندارد و از آنها به ادراکات فطری تعبیر می کنند. استاد جوادی آملی، با صبغة فلسفی- کلامی خویش، مبانی عقلی موجود در این زمینه را با استناد به آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت: مُهر تأیید زده است.در این اثر، بعد از مفهوم شناسی فطرت و استعمالات آن، ارتباط بین فطرت و اصول اوّلیة تفکر و، سپس، مصادیق و کارکردهای این علم در ساختمان معرفت بشر و نقشی که در رد شبهات و نقد مخالفان دارد مورد بررسی قرار گرفته است.
مبناشناسی معرفت دینی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت دینی شامل یافته هایی است که با فهم روشمند و پژوهش در منابع دینی حاصل می شود. این نوع معرفت مسبوق به مبانی ای است که بر پایة آنها سیر علمی در فهم دین آغاز و تا حصول نتیجه دنبال می شود. علامه فقید طباطبایی براساس مبانی خاصی برای فهم صحیح و ضابطه مند دین، تلاش خویش را در این زمینه متمرکز می کند و برای ورود به عرصه فهم دین، پیش فرض هایی را مطرح می کند که فهم معارف دینی با گذر از آنها ممکن خواهد شد. امکان و سنجش معرفت دینی از پیش فرض های معرفت شناختی و خداباوری، دین باوری، انسان باوری و جهان باوری از پیش فرض های هستی شناختی محسوب شده اند. این عالم دینی با گذر از این پیش فرض ها و با استفاده از منابع معرفت دینی فهم دین را ممکن می داند.
فلسفة تطبیقی و مبانی روش شناختی آن از دیدگاه هانری کربن
حوزههای تخصصی:
نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهش، شناخت مبادی تصوری و تصدیقی، به ویژه مبانی روش شناختی آن، است. فلسفة تطبیقی نیز به عنوان روی آوردی نوپا در پژوهش های فلسفی، روش شناسی خاصی دارد که باید آن را کشف کرد و در مطالعات فلسفی تطبیقی به کار بست. شاید بتوان سخنرانی سال 1353 هانری کربن در دانشگاه تهران را نخستین بحث جدّی دربارة فلسفة تطبیقی در ایران دانست. کربن در این سخنرانی، بر اساس دیدگاه خاص خود از حکمت اشراقی و با نقد تاریخ گرایی، تلاش کرد ماهیت فلسفة تطبیقی را آشکار ساخته، روشی کارآمد و غیرسلیقه ای برای آن ارائه نماید. او بر اساس روش پدیدارشناسی فلسفی هوسرل، دربارة فلسفة تطبیقی تأمّل کرد و آن را یگانه روش مطالعات فلسفی تطبیقی معرفی نمود. مقالة حاضر با هدف تبیین دیدگاه کربن دربارة روش شناسی فلسفة تطبیقی با استفاده از مبانی و آموزه های پدیدارشناسی هوسرل و عمدتاً بر اساس متن سخنرانی مزبور و بررسی و نقد آن به قدر میسور به رشتة تحریر درآمده است.
حدوث و بقای نفس ناطقه و نفس استعلایی از دیدگاه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
ملاصدرا و کانت، به عنوان دو فیلسوف مهم اسلامی و غربی، تأکید و تمرکز ویژه ای بر مسئله «خود» یا «نفس» داشته اند. نفس از دیدگاه ملاصدرا معانی و مراتب گوناگونی دارد که در برخی از آن ها، منفصل از بدن وجود داشته و در برخی مراتب، عین بدن می شود و پس از طی مراحل نباتی و حیوانی، عنوانِ نفس ناطقه بر آن قابل اطلاق است. این نوشتار درصدد تبیین این امر است که حدوث نفس ناطقه با پذیرش عقل نظری ممکن می شود اما بقای آن، در فرایند رشد عقل نظری و عملی صورت می پذیرد. این مسئله با دیدگاه کانت به عنوان فیلسوفی معرفت شناس که پیدایش نفس استعلایی را در کارکرد عقل نظری یا معرفت یقینی، و بقای آن را صرفاً در کارکرد عقل عملی میسر می داند، قابل مقایسه است
استحاله تناسخ در فلسفه اسلامی و اعتقاد به رجعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا رجعت با ادلة نقلی اثبات شده و سپس در بحث تناسخ، مهمترین ادلة استحالة آن با تحلیل نقادانه بررسی شده است. این ادله با دقت در مقدمات و لوازم آنها، به وسیله اشکالهایی ابتکاری مورد نقد قرار گرفته و این نتایج به دست آمده است که اولا": هیچ یک از این ادله با نظریة رجعت تنافی ندارد؛ ثانیاً: از پنج دلیل استحالة تمام اقسام تناسخ. دلیل اول (بر اساس نظریة حرکت جوهری یا اتحاد عاقل و معقول) استحالة تمام اقسام تناسخ را اثبات میکند، ولی دلیل دوم تنها تناسخ مطلق را ابطال مینماید و دلیل پنجم (بر اساس نظریة اتحاد عاقل و معقول) تنها قادر به ابطال برخی از اقسام تناسخ است. دو دلیل دیگر باطل است. دلیل اول از دو دلیل استحالة تناسخ نزولی تنها برخی از آرای قائلان به این نوع تناسخ را ابطال میکند. دلیل دوم استحالة تناسخ نزولی و دلیل استحالة تناسخ صعودی، هر دو، باطلاند.
بررسی ریشه های نظریه فقر وجودی ممکنات در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مسأله مناط نیاز معلول به علت مشهور این است که حکمای پیش صدرایی قائل به نظریه امکان ماهوی معلول هستند، یعنی برآن اند که لااقتضائیت ماهیت معلول نسبت به وجود و عدم عامل نیازمندی معلول به علت برشمرده می شود. در مقابل، صدرالمتالهین بنابر اصل اساسی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت مناط نیاز معلول به علت را در وجود ممکنات می داند نه در ماهیتشان و از این رو قائل به نظریه فقر وجودی است. این مقاله با بررسی بیانات شیخ الرئیس به ریشه یابی نظریه فقر وجودی در آثار این حکیم پیش صدرایی پرداخته است و نشان داده که می توان بیانات وی را راهگشای این نظریه دانست، چرا که وی با فاصله گرفتن آشکار از سنت ارسطویی در باب مسئله علیت، علت را وجود دهنده ی به معلول می داند و در عبارات متعدد و با بیانات مختلفی بیان می کند که فقر و حاجت معلول به علت در وجود آن است. بنابراین هرچند با توجه به بیانات پراکنده و مختلف در باب مناط نیاز معلول به علت نمی توان وی را قائل به نظریه فقر وجودی معلول نسبت به علت دانست، اما نشانه هایی از این نظریه در آثار وی قابل پی گیری است که بنابر آنها می توان ابن سینا را راهگشای این نظریه بدیع صدرایی دانست.