فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
از بعد از ملاصدرا تا کنون تفاسیر متعددی از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت صورت گرفته که می توان این تفاسیر را به سه دسته تفکیک کرد: الف) تفسیر عرفی، ب) تفسیر فلسفی، ج) تفسیر عرفانی. نگارنده بر این باور است که تفاسیر فلسفی و عرفانی تفاسیری صحیح از اصالت وجودند ولی تفسیر عرفی تفسیری ناصحیح از اصالت وجود است که ناشی از نگاهی غیردقیق به مقوله هستی است. در این مقاله با مراجعه به آثار متعدد ملاصدرا تفسیر عرفی از سه جهت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است: الف) تعاریف و اصطلاحات ب) معنا و مفاد ج) بیان لوازم باطل این تفسیر.
جایگاه نظریه عروض وجود بر ماهیت در الهیات بالمعنی الاخص ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نظریه عروض وجود بر ماهیت مهمترین زیربنای متافیزیکی مورد استفاده ابن سینا برای شکل دهی یک نظام فلسفی مستقل و گذار از فلسفه یونان بوده است و ابن سینا در باز اندیشی در دو مبحث مهم فلسفی یعنی «مواد ثلاث» و «علیت» از آن بهره برده است. می توان گفت بسیاری از اجزای الهیات بالمعنی الاخص ابن سینا بی واسطه یا با واسطه بر نظریه عروض وجود بر ماهیت استوار شده اند، به عنوان مثال برهان صدیقین ابن سینا حاصل همه یافته های او در بحث های «عروض وجود بر ماهیت»،«مواد ثلاث» و نیز «علیت » است. این نظریه همچنین در مباحث اثبات توحید و سایر صفات خدا، گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم و به عنوان زیربنای منطقی کاربرد می یابد.در این مقاله میخواهیم با مطالعه نظام مند الهیات بالمعنی الاخص ابن سینا جایگاه نظریه عروض وجود بر ماهیت را در این بخش از نظام فلسفی او باز شناسیم و در همین مطالعه مرزبندی فلسفه ابن سینا با فلسفه یونان باستان و نیز تاثیر نظریه عروض وجود بر ماهیت در این مرزبندی را نیز مورد بررسی قرار دهیم
داوری در داوری ملاصدرا میان عرفا و حکما در مسئله ذات حق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات رابطه فلسفه با علوم دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
تبیین هستی شناسانه مرتبه حق از مسائل بنیادین مکاتب فکری دینی ازجمله عرفا و فلاسفه است. با پیدایش عرفان نظری عرفا در مقام تحویل شهود به معرفت حصولی برآمده و با پذیرش و تبیین اعتبارات وجود، ذات حق را، مرتبه لابشرط مقسمی معرفی کرده اند. حکما حق تعالی را وجود بشرط لا می دانند، و این مسئله از نقاط مورد اختلاف حکما و عرفا به شمار می آید. در این میان ملاصدرا و عده ای به تبع او سعی کرده اند با تفسیر وجود لابشرط مقسمی به حقیقت وجود، تأویل لابشرط مقسمی مفهومی به کلی سعی و تحویل تشکیک خاصی به وحدت شخصی، میان اعتقاد حکما و عرفا جمع نموده و تعارض میان دیدگاه عرفا و حکما را رفع کنند. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی نشان داده ایم که اولاً: حکما نه تنها با عرفا هم عقیده نیستند، بلکه اساساً اعتبار لابشرط مقسمی را مفهومی اعتباری می دانند و آن را به عنوان مرتبه ای واقعی در هستی قبول ندارند و ثانیاً: بر اساس مبانی حکمی دیدگاه عرفا ناشی از خلط حیطه معرفت شناسی با وجود شناسی است.
تأملات صدرایی؛ بالقوگی های هیدگری/اگزیستانسیالیستی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نگاه تطبیقی به دو فیلسوف که در دو سنّت متفاوت فلسفیده اند کاری است بس دشوار و نیازمند تأمل و دقت فراوان؛ به خصوص اگر آن دو فیلسوف صدرا و هیدگر باشند که یکی غایت قصوای فلسفه اش متافیزیک است، در حالی که پروای آن دیگری طرد متافیزیک. اما خوش بختانه این دو فیلسوف هر دو بر وجود تأکید می کنند و این تا حدودی کار مقایسه بین آن دو را آسان تر می کند و موجب می شود ما امیدوارانه تر این دشواری را به جان بخریم. به رغم تفاوت های بنیادین در نگاه این دو نابغه فلسفی به مسئلهٔ وجود، می توان شباهت هایی را، که ما آنها را بالقوگی های هیدگری صدرا نامیده ایم، در تفکر این دو فیلسوف جست وجو کرد. در این مقاله، کوشیده ایم این شباهت ها را در ضمن شش تأمل نشان دهیم: 1. نفی شناخت مفهومی در هردو فیلسوف؛ 2. نفی ثنویت سوژه و ابژه؛ 3. تحلیل وجودی از حقیقت و نفی مفهوم سنّتی و مطابقی آن؛ 4. تحلیل اگزیستانسیال انسان؛ 5. مستوری کنه وجود و چگونگی گشودگی آن؛ 6. «هستی روبه مرگ» به مثابه وجهی از وجوه بنیادین انسان در هر دو فیلسوف.
تصحیح و تحقیق رساله «اللامع فی الشکل الرابع» نوشته مجدالدین جیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجدالدین عبدالرزاق جیلی (د. ح. 570 ق.)، برای نخستین بار در تاریخ منطق، در رساله اللامع فی الشکل الرابع به مختلطات شکل چهارم پرداخته است. پیش از او، دنحای کشیش (ح. 800م.) و ابوالفتوح ابن صلاح همدانی (د. 548ق.)، معاصر جیلی، مطلقات شکل چهارم را به تفصیل طرح کرده بودند. جیلی در رساله اللامع تنها به موجهات «بسیط» شکل چهارم پرداخته و هیچ اشاره ای به موجهات «مرکب» نکرده است. شاگرد او، فخر رازی، نیز تنها به موجهات «بسیط» شکل چهارم پرداخته و تنها در جهت نتیجه سه اختلاط با استاد مخالفت کرده است. شاگرد فخر رازی، زین الدین کشّی (د. ح. 625ق.)، پس از او، موجهات «مرکب» شکل چهارم را نیز بررسی کرده است. پس از این که افضل الدین خونجی (د. 646ق.)، به انعکاس سالبه جزئیه در برخی موجهات مرکبه پی برد، اثیر الدین ابهری (د. ح. 660ق.) سه ضرب منتج تازه در مختلطات شکل چهارم کشف کرد.
تبیین تأثیر انسان شناسی ملاصدرا در تنوع معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادعای این جستار آن است که معنای زندگی در فلسفه ملاصدرا مؤلفه ای مشکک و متنوع است نه متواطی، و تنوع یادشده برآمده از نگاه انسان شناسانه ملاصدرا است؛ نگاهی که بیان می دارد: انسان، نه نوع واحد متواطی، که نوع مشکک یا جنس مشتمل بر انواع متباین است. از این رو، مسئله محوری در مقاله حاضر بررسی تأثیر طرح تفاوت تفاضلی و تباینی انسان ها در تنوع و تکثر معنای زندگی است. نگارندگان با روش تحلیل محتوا درصدد خوانش مبانی یادشده در فلسفه ملاصدرا برآمده اند. از دستاوردهای جستار حاضر می توان به این مطالب اشاره کرد: عرضه سه تبیین از تفاوت تفاضلی و تباینی انسان ها در قالب ظهور متفاوت اسمایی خدا؛ تجرد سه گانه (تجرد ناقص، تام و اتم) و بیان این مطلب که در فلسفه صدرایی، معانی متنوع زندگی در درون انواع انسانی، و بی معنایی و پوچ گرایی در مرز انواع انسانی رخ می دهد.
تأملاتی بر نظریه «معاد جسمانی » در دیدگاه حکیم آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان کیفیت «معاد جسمانی» یکی از مسائل معرکهآرا و پرچالش در بین مسایل کلامی و فلسفی است. گروهی کیفیت آن را در معاد جسمانی عنصری منحصر دانسته و برخی آن را به تقلید وانهاده و در نهایت حکمت متعالیه به بیان کیفیت آن با اصول تمهیدی خود به تبیین پرداخته است. حکیم آقاعلی مدرس به عنوان حکیم متعالی، سعی دارد بدون هیچ تغییری در مبانی صدرایی تصویری ابتکاری از کیفیت معاد جسمانی ارایه دهد که حاصل منطقی دیگری در برابر استنتاج صدرا از همان مبانی باشد، او نه معاد عنصری بدن و برگشت روح به بدن دنیوی را بر میتابد، و نه بدن را تابع خلاقیت نفس در آخرت معرفی میکند، بلکه بدن دنیوی را پس از مرگ، تحت تأثیر نفس و به سوی تکامل و اتحاد با نفس در آخرت رهسپار میداند. توفیق نظریه وی مرهون رفع ابهامات و ایراداتی است که به طور منطقی متوجه نظریه اش می باشد. این تأملات را در دو محور رابطه نفس و بدن و غایت مندی حرکت تکاملی نفس و بدن، میتوان بازگو کرد. اگرچه وی در بیان رابطه نفس و بدن در دنیا بر ترکیب اتحادی آن دو و سایر مبانی صدرایی تأکید دارد، اما نتایج ناهمسانی را در رستاخیز بر این رابطه استوار میداند و در سویه غایت مندی نفس و بدن نیز توجیه وی معطوف به این است که بدن با شاخصه دنیوی به نفس به عنوان غایت خویش در رستاخیز می پیوندد.
اصالت ماهیت و عینیت وجود از دیدگاه ملا رجبعلی تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان دورة صفوی و معاصر صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ جهان اسلام است. با وجود این که تبریزی معاصر ملاصدراست به شدت با اصالت وجود مخالفت می کند و به اثبات اصالت ماهیت می پردازد. او در عین حال وجود را امری خارجی و فرع بر ماهیت می داند. به نظر می رسد این دیدگاه متأثر از تعریف وی از ماهیت و وجود و رابطة آن دو در خارج است. در مقالة حاضر به تشریح تعریف تبریزی از ماهیت و وجود و نسبت آن دو در خارج و هم چنین ادلة وی بر اصالت ماهیت می پردازیم. در پایان نیز بررسی ای انتقادی از ادلة تبریزی بر اصالت ماهیت ارائه می دهیم.
تحلیل «وجود» کانتی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمک گرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفه اسلامی درباره وجود است. با توجه به این که کانت در نقد عقل محضدر دو موضع به تحلیل «وجود» می پردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، به منزله یکی از مقولاتِ وجهه نظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی در نقد برهان وجودی، این مقاله با هدف ارائه تبیینی جامع و منسجم از این دو موضع نشان می دهد که کانت در دیالکتیک استعلایی، برای اجتناب از ایدئالیسم جزمی و ایدئالیسم شکاکانه، داده شدگی وجود را متأثر از هیوم برای نقد برهان وجودی به کار می گیرد، اما در تحلیل استعلایی که بر فهم ما از وجود متمرکز است، متأثر از ولف که برای او وجود امری فرعی و مجهول است، وجود را از مراتب علم ما به گزاره ها می داند. هم چنین با برقراری نوعی هم ارزی ابتدایی میان «اصالت وجود در حکمت متعالیه» و «داده شدگی وجود نزد هیوم»، و «اصالت ماهیت و اعتباری بودن مفهوم وجود نزد سهروردی» و «متمم بودن آن نزد ولف» از ابزارهای مفهومی برای تحلیل وجود در حکمت متعالیه و حکمت اشراق، هم چون «معقولات ثانیه فلسفی»، «زیادت وجود بر ماهیت»، و «جهات ثلاث» برای تبیین وجود نزد کانت کمک گرفته می شود.
راهبرد اصلی در حل معمای واقع گرایی اخلاقی درابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث مربوط به فلسفه اخلاق در آثار فیلسوفان مسلمان، از جمله ابن سینا نه بصورت مستقل بلکه به نحو پراکنده و بمناسبت سایر موضوعات و مباحث مطرح شده اند. همین پراکندگی و عدم انسجام موضوعی گاه زمینه سوء فهم ها و سوء تعبیرهایی را فراهم آورده و حتی موجب ادعاهایی خلاف واقع در مورد دیدگاه های اخلاقی این فلاسفه گردیده است. از جمله وجود عباراتی در کتب مختلف ابن سینا و ملاصدرا که متضمن این مطلب است که قضایای اخلاقی از سنخ مشهورات می باشند، موجب شده بسیاری از بزرگان ادعا کنند، از نقطه نظر اخلاقیِ ابن سینا ، گزاره های اخلاقی دارای هویتی اجتماعی و اجماعی بوده و واقعیتی بیش از توافق انسانها بر آنها ندارند.. مسلماً چنین ادعایی محذوراتی چون قراردادگرایی و حتی نسبی گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت که از ساحت تفکر این دو فیلسوف بسیار دور است. در این مقاله ضمن بیان عباراتی که متضمن چنین ادعایی هستند، نویسنده می کوشد که ضمن رفع و دفع این سوءفهم و ادعای نادرست، به راهبردی جامع در زمینه تفکیک ساحات مختلف اخلاقی از یکدیگر دست یابد که در موارد مشابه نیز از وقوع مغالطات و سوءتعبیرها جلوگیری نماید. و در پایان نیز با به کار بردن راهکار پیشنهادی به بازخوانی عبارات منقول ازابن سینا پرداخته و نشان می دهد که نمی توان از این عبارات برداشتی مبنی بر ناواقع گرایی اخلاقی و قراردادگرایی نمود.
تبیین شناخت شناسانة علیّت در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مبانی و امکانات فلسفه صدرا به ما اجازه می دهد تا برای رسیدن به تبیین شناخت شناسانه علیت، سه تغییر اساسی انجام دهیم: نخست، در فاعل شناخت و دوم، در متعلق شناخت و تغییر سوم، در خود شناخت. در فاعل شناخت، براساس مبانی فلسفه صدرا، نفس با بدن و قوای خود به نحو حیثیت تقییدی شأنی، اتحاد و بلکه عینیت وجودی دارد؛ به طوری که مسئله دوگانگی نفس و بدن رفع می شود، نفس با جهان خارج ارتباط مستقیم برقرار کرده و آن را ادراک می کند. در متعلق شناخت، هم براساس مبانی فلسفه صدرا، حقایق فلسفی مانند ضرورت، علیت، وحدت، فعلیت و ... به نحو حیثیت تقییدی اندماجی با وجود خارجی و واقعیت عینی اتحاد و بلکه عینیت وجودی داشته و بدین ترتیب دستگاه شناسایی انسان آن را مستقیم ادراک می کند. در مورد شناخت براساس مبنای صدرا، علم امری وجودی است، نه ماهوی؛ بدین ترتیب می تواند ارتباط عالم و معلوم را برقرار و تبیین کند. براساس این سه تغییر بنیادین در فلسفه صدرا عقل، علیت را در خود ادراک و شهود حسی، به نحو مستقیم ادراک و شهود عقلی می کند و در مرحله دیگر، مفهوم علیت را انتزاع می کند.
بقای نفس انسان در دیدگاه ابن سینا و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
بقای نفس از موضوعات بحث برانگیز و چالشی در حوزه فلسفه است که در این نوشتار با پرداختن به مفاهیم اساسی آن، این موضوع از دیدگاه ابن سینا و فخر رازی بررسی می شود. ابن سینا از طریق عدم تعلق ذاتی میان نفس و بدن، بقای نفس پس از مرگ را اثبات می کند؛ بدین معنا که فساد بدن، هیچ گونه تأثیری در فساد نفس ندارد. فخر رازی نیز بدن را محل تصرف نفس می داند و برای رهایی از شبهه فساد نفس با فساد بدن، معتقد است نباید نفس را حال در بدن و ساری در آن بدانیم؛ بلکه بین نفس و بدن، مناسبتی از جهت قرب و بعد نیست. بر این اساس، این دو فیلسوف، بر اینکه نفس ناطقه به عنوان یک موجود مجرد، پس از مرگ باقی است و انعدام بدن، هیچ تأثیری در انعدام آن ندارد، اتفاق دارند.
رابطه فلسفه و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه دین و عقل همواره در تاریخ تفکر بشرى بحث انگیز بوده است. ازآنجاکه آشکارترین ظهور عقل در فلسفه است، بحث دین و عقل به بحث دین و فلسفه نیز کشیده شده است. در این نوشتار پس از تعریف فلسفه و دین، دیدگاه برخى از اندیشمندان اسلامى و غربى را در این باره بررسى مى کنیم. برخى از کسانى که میان دین و فلسفه هماهنگى نمى بینند، معتقدند که دین بر عقل مقدم است و تمسک به عقل در فهم دین مجاز نیست؛ برخى نیز عقل را مقدم بر دین مى دانند. بیشتر اندیشمندان اسلامى تعارضى میان عقل و دین و در نتیجه ناسازگارى ذاتى میان دین و فلسفه نمى بینند و معتقدند که حکم صریح و قطعى عقل با حکم قطعى شرع هرگز تعارضى نخواهد داشت و در صورت مشاهده تعارض حکم قطعى عقل با حکم ظنى شرع، باید حکم ظنى شرع را تأویل کرد.
بررسی نظام اخلاقی ابن مسکویه و سهم فلسفة یونان در آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکی از اقسام اخلاق هنجاری، اخلاق فضیلت محور است که ریشه در یونان باستان دارد. از نخستین کسانی که در محیط اسلامی مباحث اخلاق فضیلت محور را مطرح کرده، ابوعلی احمدبن محمد مسکویه رازی است. در این پژوهش کوشیده ایم نخست به بررسی آرای ایشان در باب فضیلت و سعادت بپردازیم و آن گاه تأثیرپذیری وی از فلاسفة یونان را بررسی کنیم. حاصل این پژوهش نشان می دهد که ابن مسکویه به رغم تأثیری که از متفکران یونانی پذیرفته، با توجه به فرهنگ اسلامی اخلاق فضیلت، شریعت مداری را پایه ریزی کرده که تا زمان ما نیز مورد استفاده پژوهشگران حوزة اخلاق است.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در روانشناسی وجودی و دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مرگ به عنوان یکی از اساسی ترین دغدغه های پیش روی انسان همواره مورد توجّه اندیشمندان علوم انسانی بوده و هر نظریّه پرداز به فراخور منابع معرفتی خویش، از زاویه ای به این مسئله پرداخته است. در مسلّم بودن این موضوع برای تمام انسان ها تردیدی نیست، امّا در اینکه کیفیّت مرگ چگونه است و اساساً انسان در قبال آن چه موضع گیری می تواند داشته باشد، همیشه محلّ تضارب آراء گردیده و هر مکتبی برای طرفداران خود، دستورالعمل هایی توصیه نموده است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ابتدا دیدگاه روانشناسان وجودی در موضوع مرگ و آنگاه دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره در تفسیر المیزان مطرح شده که با بیان پیش فرض ها و مبانی فکری هر دو دیدگاه یک مبنای تطبیق به خوانندگان محترم ارائه می گردد. در برخی مباحث، هر دو دیدگاه اتّفاق نظر دارند و در بعضی دیگر، دیدگاه قرآنی تکاملی تر می باشد. نوع نگاه انسان محوری در روانشناسی وجودی و خدامحوری در دیدگاه قرآنی، موجب تضاد هر دو دیدگاه گردیده و در پایان، ذیل پانزده (15) بند، وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه مطرح شده است.
دانش فلسفه حق، در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسائل دانش فلسفه حق عبارت اند از: مفهوم حق، انواع حق، صاحبان حق و منشأ حق. این مقاله با روش عقلی و کتابخانه ای می خواهد اندیشه آیت الله جوادی آملی را درباره این مسائل از آثار مکتوبشان استخراج کند. گزاره های زیر خلاصه اندیشه وی دراین باره است: 1. مفهوم حق (موضوع دانش فلسفه حق) مفهومی فلسفی است؛ 2. حق می تواند اساس چهار تقسیم قرار گیرد: منشأ؛ صاحب؛ تلازم یا عدم تلازم با تکلیف مقابل یا مجامع؛ قابلیت و عدم قابلیت انتقال از صاحب حق؛ 3. همه موجودات می توانند صاحب حق باشند؛ 4. خاستگاه همه حق ها خدای متعال است.
نظریه مثل و صدور کثرات از واحد حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ایده مثل افلاطونی که راهی برای رهایی از برخی اشکالات پیرامون شناخت اشیاء، توجیه کثرات و یافتن مبدا نهایی ثابت برای موجودات متغیر بود، چندان طول نکشید که در عرصه معرفت شناسی و شناخت اشیاء دشواری های بسیاری را پدید آورد. در دنیای اسلام نظریه مثل افلاطونی مخالفان و موافقان نامداری دارد.سه فیلسوف بزرگ عالم اسلام ابن سینا،سهروردی و ملاصدرا هر یک به طور مفصل به این مسئله پرداخته اند.ابن سینا به طور جد آنرا نادرست دانسته و دو فیلسوف دیگر تلاش بسیاری در اثبات آن نموده اند. از آنجا که نظریه مثل افلاطونی پیوندی وثیق با نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی دارد، پژوهش حاضر کوشیده است ضمن ارائه دلایل مخالفان و موافقان ؛چالشهای پیش روی نظریه صدور کثرات از واحد حقیقی، با توجه به ایده مثل افلاطونی؛ تبیین نماید.
کاوشی نظری در مبانی و دلایل دو اندیشمند مسلمان معاصر به علم مدرن در اسلام با توجه به نگرش کارکردگرایانه و نمادگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرون وسطا که جهان غرب در تاریکی جهل و خرافه فرو رفته بود، جهان اسلام در عصر شکوفایی و ترقی (قرون ۱۳ ۸ میلادی) به سر می برد؛ اما از قرن سیزدهم میلادی به بعد، علم در بین مسلمانان دچار انحطاط و زوال گردید. در قرن شانزدهم میلادی و همزمان با پیشرفت علم در جهان غرب، جهان شرق نیز مشتاق مجهز نمودن خود به علم گردید؛ ازاین رو غرب بدون توجه و در نظر گرفتن فرهنگ و جوامع سنتی شرق، درصدد گسیل نمودن دستاوردهای خود به آن سرزمین برآمد؛ اما دیری نپایید که شرقیان دریافتند که علم دارای بستری خنثی نیست و باعث تأثیرات منفی بر پیکره جوامع غربی نیز گردیده که از جمله آنها الیناسیون افراد آن جوامع است. از طرفی، بستر شکل گیری فرهنگ غربی بسیار متفاوت از فرهنگ شرقیان بود. این فهم جدید از علم غربی، اندیشمندان و روشنفکران جوامع مسلمان را به تأمل درباره ماهیت این مسئله واداشت که از میان ایشان، برخی علم مدرن را ناسازگار با اسلام تلقی کردند، عده ای با علم مدرن موافق بودند، گروه دیگر در پی تعبیری جدید از اسلام برآمدند و برخی دیگر درصدد بودند علم مدرن را در متن جهان بینی اسلامی قرار دهند. پژوهش حاضر، کاوشی نظری در مبانی و دلایل دو نگرش «کارکردگرایانه» (Functional) و «نمادگرایانه» (Symbolic) به ترتیب در اندیشه های شفاهی سید حسین نصر و ضیاءالدین سردار است که مروری گذرا بر مبانی فکری و فلسفی مدل های «کارکردگرا» و «نمادگرا» درباره علم مدرن خواهد داشت.
پیامدهاى اخلاقى تربیتى نظریه حدوث جسمانى و حرکت جوهرى نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
حرکت جوهرى و حدوث جسمانى نفس از جمله اصول مهم حکمت متعالیه است که پذیرش یا رد آنها پیامدها و عواقب گوناگونى در پایش مسیر فلسفى یا اخلاقى به همراه خواهد داشت. در این مقاله به برخى از لوازم و پیامدهاى اخلاق تربیتى این دو نظریه پرداخته شده که عبارت اند از: تأثیر افعال و رفتار در ملکات اخلاقى، نقش نیت در تکامل و رشد انسان، اثر معاش در معاد، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن اخلاق، نوع الانواع نبودن انسان، تبدیل علم، حیات و قدرت از محمول بالضمیمه به نحوه وجود، پیوند طبیعت و ماوراى طبیعت، تبیین دقیق نظام آفرینش و ارتباط آن با خدا، کنار نهادن کبر و انانیت.