مطالب مرتبط با کلیدواژه

حیات اخلاقی


۱.

تحلیل عناصر سعادت در اندیشه ی ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل گرایی ابن تیمیه عناصر سعادت حیات اخلاقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۸۴۱ تعداد دانلود : ۴۴۴
در این پژوهش تلاش شده است تا پس از تعریف سعادت از نگاه ابن تیمیه، عناصر ایصال به سعادت از نگاه این متفکّر تألیف و تحلیل شود. اهمیت این مسأله از آن روست که ابن تیمیه از متفکران ضدفلسفی جهان اسلام بوده، از همین نظر می توان این پرسش را مطرح کرد که نگاه او به سعادت چه تفاوتی با نگرش های رقیب _ که به تعبیر ابن تیمیه، نسخه های آلوده به بن مایه های غیردینی هستند _ خواهد داشت؟ برای دستیابی به این مطلوب، آثار ابن تیمیه را بررسی کرده و عناصری را که به تصریح یا اشاره، به سعادت آدمی مربوط می شوند استقراء نموده ایم. حاصل رجوع به آثار ابن تیمیه و نتیجه ی به دست آمده از کلماتِ بعضاً پراکنده ی او در موضوع پژوهش، این است که می توان پنج عامل را تحت عنوان «عناصر سعادت» در اندیشه ی این متفکّر مندرج ساخت. بااین حال، پس از تأمل در این عناصر و ضمن واکاوی تفصیلی آن ها، به این نتیجه خواهیم رسید که اندیشه ی ضدفلسفی ابن تیمیه، علی رغم کوشش بسیار در زدودن دین از غبار مفروضات فلسفی، عاری از شاکله ی نظری درخور اعتماد است.
۲.

اهمیت میانجی گری اخلاق کانتی بین حق انتزاعی و حیات اخلاقی و ضرورت گذار از اخلاق به حیات اخلاقی درکتاب مبانی فلسفه حق هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل اخلاق حیات اخلاقی حق انتزاعی آزادی اراده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۳۸۷
همانطور که هگل در پیشگفتار کتاب مبانی فلسفه حق بیان کرده است؛ بحث مرکزی در این اثر، از بین بردن خودسرانگی اراده است که همان معنای عامیانه آزادی است. هگل در صدد ردیابی تحقق مفهوم آزادی به عنوان ایده در نفس الامر است. نگارنده معتقد است که در هر دو گذار هگل میان سه بخش اصلی این اثر یعنی از حق انتزاعی به اخلاق و از اخلاق به حیات اخلاقی، او خودسرانگی اراده را به عنوان نمود فاقد مفهوم رفع کرده است. در گذار نخست شخص به عنوان تعین حق انتزاعی که آزادی خویش را تنها در تملک چیزهای خارجی و بازشناسی آن از طریق دیگری می یابد، در دیالکتیک ناحق و رفع آن اسیر اراده ی خودسرانه ی فرد جزئی ای می شود که جرم را وارد تسلسلی نامتناهی می کند. بنابراین بازشناسی ساحت کلی درون انسان در جهت قانون گذاری امر خیر در مقام اخلاق ضرورت پیدا می کند. در این بخش وجدان به عنوان متعین کننده خیر درونی انسان، پس از آن که تمامی نهادها و قوانین عرف را در درون خویش مستحیل می سازد، به دلیل صوری بودن قانونش، به جای اراده ی امر کلی، اراده ی جزئی خویش را به عنوان محتوای قانون مطلق، وضع می کند و از این طریق ادعای مطلق بودن می کند که هگل آن را نتیجه اخلاق کانت و اینهمان با منطق حکومت ترور در فرانسه می داند. هگل در جهت رفع این خودسرانگی، به وجه ممیزه فلسفه اخلاق خویش یعنی حیات اخلاقی گذار می کند که در آن محتوای قانون های اخلاقی بایستی از طریق نهادهای جهان اجتماعی بالفعل که شخص در آن ساکن است چارچوب بندی شوند.
۳.

صورت بندی روابط حقوق و اخلاق در آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اخلاق اجتماعی ادراکات اعتباری حیات اخلاقی حیات دینی ولایت الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۱۳۵
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، صور ارتباطی حقوق و اخلاق را ازمنظر علامه طباطبایی ترسیم می کند. این رابطه در سه صورت طرح می شود که این صورت ها با سه مسلک اخلاق در نگرش علامه طباطبایی تناظر می یابند. مطابق صورت نخست و در تناظر با اخلاق دنیویْ حقوق و اخلاق در ملازمت با یکدیگر به عنوان اعتبارات بعد از اجتماع شناخته می شوند و به طور مشترک، وظیفۀ تأمین سعادت دنیوی را بر عهده دارند. مطابق صورت دوم و در تناظر با اخلاق دینیْ حقوق و اخلاق معادل با رعایت واجبات احکام هستند؛ اما حوزۀ خاص اخلاق تقید بر مستحبات، همراه با تصفیۀ باطن از غبار سوء نیت هاست که درنتیجه اخلاق با وصف تمایل به استقلال تدریجی از حقوق شناخته می شود. مطابق صورت سوم و در تناظر با اخلاق الهی، حقوق محدود به قواعد زندگی این جهانی است که پس از عزیمت انسان به ساحت مجردات، بقا، استقلال و تفوق اخلاق نمایان می شود.