فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از موارد فرار دختران، یک راهبرد رفتاری انطباق یافته برای اجتناب از یک وضعیت خانوادگی ناسالم است. از سوی دیگر عوامل اجتماعی چون تجارب منفی در مدرسه و تأثیرات همسالان در بروز این پدیده قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران اجرا شد. این بررسی توصیفی بر روی 42 دختر فراری و 42 دختر عادی شهر کرج در سال 1391به صورت مقطعی انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1972) و پرسشنامه اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1389) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری (اس پی اس اس – ویرایش هیجدهم) پردازش و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده های مثبت و معنادار و سبک مقتدرانه و اعتماد اجتماعی پیش بینی کننده منفی و معنادار فرار دختران از خانه بودند. با توجه به اینکه بسیاری از آسیب های اجتماعی از کانون خانواده نشأت می گیرد و در پیوند با یافته های پیشین، فرزندپروری، در میان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای مجرمانه قرار دارد، سبک های فرزندپروری ناکارآمد می تواند زمینه ساز ایجاد مشکلات اجتماعی، هیجانی و رفتاری در نوجوانان باشد.
مطالعه وضعیت و همبسته های اقتصادی- اجتماعی و جمعیتی رفتار باروری زنان مهاجر (مطالعه موردی زنان افغانی مهاجر ساکن شهرستان های پارسیان و لامرد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با وجود حضور طولانی مدت مهاجران افغانستانی در ایران، ویژگی ها و رفتارهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته و شناخته شده است. هدف مطالعه حاضر شناخت رفتارهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی مهاجران افغانستانی واقع در مناطق جنوبی و کمتر توسعه یافته ایران است. حجم جمعیتی قابل توجه مهاجران افغانستانی در ایران (4/1 میلیون نفر) و نیز سابقه طولانی مدت حضور آنان در جامعه ایران، بر ضرورت انجام مطالعه ای در زمینه شناخت ویژگی های مختلف این گروه از مهاجران تاکید می کند. بنابراین دو منطقه لامرد و پارسیان در دو استان فارس و هرمزگان انتخاب و از 115 زن 15 الی 49 ساله اطلاعات مورد نظر جمع آوری و تحلیل گردید. یافته ها بیانگر این موضوع است که باروری زنان مهاجر با جامعه مبدا و مقصد تفاوت معناداری دارد و باروری آنها در سطح بالاتری از استانهای مقصد است. در بین متغیرهای اجتماعی تنها تحصیلات زنان تفاوت باروری را تبیین می کند. قابل ذکر است ارتباط معناداری بین متغیرهای مدت اقامت،نسبت فامیلی زوجین وتعداد فرزندان وجود نداشت. پایین بودن سطح آگاهی زنان و نیز ازدواج در سنین پایین موجب عدم تحرک اجتماعی زنان مهاجر است. این دو عامل موجب بالاتر بودن سطح باروری زنان مهاجر نسبت به زنان جامعه مقصد گردیده است. به نظر می رسد وجود زمینه های فرهنگی و مذهبی مانند ازدواج در سنین پایین بویژه برای دختران، خواست فرزند پسر از عوامل تعیین کننده رفتار باروری مهاجران در دو شهرستان مورد مطالعه در سال های آینده باشد و باروری آنان را در سطح بالاتر از افراد بومی قرار دهد.
پیش بینی رضایت زناشویی براساس کیفیت ارتباط همسران با دو خانواده اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه جهت گیری ارزشی مُ درن با هویت دینی و مقایسه جنسیتی آن ( مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه شهر مرودشت )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر چگونگی رابطه و نسبت مدرنیته و دین از مهمترین بحث ها و چالش های فکری و سیاستگذاری اندیشمندان و مدیران جامعه ایرانی بوده است. اما بیشتر این بحث ها در سطح تحلیل های نظری بوده و به صورت تجربی این رابطه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر، با روش پیمایشی و بر اساس نظریه های بک فورد و گیدنز، به بررسیِ رابطه جهت گیری ارزشی مدرن با هویت دینی دانش آموزان متوسطه شهر مرودشت، به تفکیک جنس، پرداخته است. روش نمونه گیری، روش نمونه گیریِ خوشه ای چند مرحله ای بوده است. بر اساس نتایج تحقیق میانگین نمره جهت گیری ارزشی مدرن و هویت دینی دختران در هر سه بعدعاطفی، اعتقادی و عملی بالاتر از میانگین نمره پسران و معنی دار بوده است. همبستگی جهت گیری ارزشی مدرن با ابعاد اعتقادی و احساسی هویت دینی منفی و معنی دار بوده؛ اما همبستگی آن با بعد عملی و کلی هویت دینی معنی دار نبوده است. تفاوت جنسیتی هویت دینی پس از کنترل تأثیر متغیر جهت گیری ارزشی مدرن نیز معنی داربوده است. در کل بر اساس نتایج تحقیق به نظر می رسد، بر خلاف مفروضات رایج نظریه دنیوی شدن، رابطه بین جهت گیری ارزشی مدرن و هویت دینی، حداقل در بین پاسخگویان این تحقیق، نوعی رابطه تقابلی نبوده است.
سالمندی سالم؛ تحلیل مقایسه ای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت مردان و زنان سالمند در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با استفاده از داده های حاصل از پیمایش نمونه ای و اجرای «پرسشنامة ساخت یافته» در میان سالمندان 60 ساله و بالاتر شهر شیراز در سال 1390 به بررسی مقایسه ای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت زنان و مردان سالمند و تبیین تفاوت های جنسیتی بر اساس مشخصه های اجتماعی و جمعیتی می پردازد. نتایج تحلیل های دو متغیره بیانگر تفاوت معنادار بین مردان و زنان سالمند در چهار بُعد از شش بُعد سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت است؛ زنان در ابعادی نظیر مسؤولیت سلامت و روابط بین فردی و در مقابل مردان در ابعاد مدیریت استرس و فعالیت جسمانی نمره بالاتری را کسب کردند. در دو بُعد تغذیه و رشد روحی تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد؛ علاوه بر این، وضعیت سلامت خود ادراک و خود کارآمدی سلامت زنان در سطح پایینتری در مقایسه با مردان بوده است. نتایج تحلیل چندمتغیره با استفاده از آزمون تحلیل طبقه بندی چندگانه نشان داد که بعد از کنترل متغیرهای اقتصادی و اجتماعی (تحصیلات، اشتغال، و درآمد) جنسیت به طور محسوس و معناداری سبک زندگی ارتقای سلامت را تحت تأثیر قرار می دهد و زنان میانگین نمره بالاتری را در شاخص سبک زندگی ارتقای سلامت خواهند داشت. به طور خلاصه، نتایج مطالعه نشان داد جدای از ابعاد زیست شناختی متفاوت زن و مرد، شرایط اجتماعی نابرابر، رفتارهای سلامت متفاوتی را برای زنان و مردان به همراه دارد.
بررسی رابطه بین ترس از صمیمیت و سبک های هویتی با تعهد زناشویی افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۱
73-86
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تعهد زناشویی در سلامت و پایداری نظام خانوادگی، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین ترس از صمیمیت و سبک های هویتی با تعهد زناشویی افراد متأهل انجام گرفت. پژوهش حاضر تحقیقی توصیفی از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه هرمزگان در سال تحصیلی 92-91 بود که از بین آن ها 119 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های ترس از صمیمیت کارل دسکاتنر و مارک تلن (1991)، سبک های هویتی برزونسکی (1990) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (2003) گردآوری گردید. داده های پژوهش با روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان در نرم افزار SPSS21 تحلیل گردید . نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین ترس از صمیمیت و تعهد زناشویی همبستگی منفی وجود دارد. و متغیرهای تعهد اطلاعاتی و تعهد سردرگم اجتنابی می توانند تبیین کننده تعهد زناشویی در افراد باشند. هر چه افراد دارای ترس از صمیمیت کمتر و سبک های هویتی کاراتری باشند این انتظار می رود که تعهد زناشویی و وفای به عهد به مراتب در آن ها نیز بالاتر برود. لذا پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی و درمانی جهت دستیابی افراد به سبک های هویتی موفق تر و تغییر نگاه آن ها نسبت به صمیمیت صورت گیرد.
برساخت اجتماعی جهت گیری ارزشی میانسالان ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت جهت گیری ارزش های میانسالان با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی در بین ساکنان شهرستان رودبار جنوب است. روش شناسی پژوهش، کیفی است و از روش نظریه زمینه ای به عنوان روش اجرای عملیات پژوهش استفاده شده است. داده های کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از استراتژی نظریه زمینه ای استفاده گردیده است. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 12 نفر از جامعه مورد مطالعه در این پژوهش مشارکت داشتند که فهم و درک آن ها نسبت به ارزش های شخصی مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ یافته های به دست آمده با استفاده از روش «نظریه زمینه ای» شامل شش مقوله عمده به شرح زیر می باشد: واقع گرایی، نارضایتی از شیوه زندگی، استفاده از رسانه های ارتباط جمعی جدید، نوع دوستی، همگرایی با ارزش های دینی و خویشاوند گرایی. مقوله «هسته» این بررسی «بازاندیشی معطوف به گذشته» است که سایر مقولات عمده را در برمی گیرد. نظریه زمینه ای به دست آمده در قالب یک مدل پارادایمی شامل سه بُعد شرایط، تعاملات/فرایندها و پیامدها ارائه شده است.
رابطه احساس خصومت والدین با مشکلات درونی دانش آموزان با نقش میانجی مثلث سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۲
257-270
حوزههای تخصصی:
خانواده، نظام ارتباطی پیچیده و درهم تنیده ای است که تعاملات متقابل اعضاء با یک دیگر، روابط را شکل می دهد. ارتباطات سالم، برای پرورش یک خانواده بسیار حیاتی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نقش میانجی مثلث سازی در رابطه بین خصومت آشکار والدین و مشکلات رفتاری نوجوانان می باشد. بدین منظور، 900 نفر (450 دختر و 450 مادر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های مثلث سازی از نظر نوجوانان، مثلث سازی از نظر والدین و پرسش نامه های خصومت آشکار اولری پورتر و فرم خودگزارشی جوانان (YRS) برگرفته از نظام سنجش مبتنی بر تجربه آشنباخ، توسط شرکت کنندگان تکمیل شدند. داده ها، به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. اثر واسطه ای مثلث سازی (از نظر نوجوان و از نظر والدین) در رابطه خصومت آشکار والدین و مشکلات درونی سازی به طور کامل دیده نشد؛ هرچند مثلث سازی، اثر واسطه ای جزئی خود را در رابطه نشان داد. نیاز است که هنگام بروز مشکلات زناشویی، نوجوانان خود را از اختلافات آن ها دور نگه داشته و بتوانند احساسات و هیجانات خود را به شکل مناسبی مدیریت کنند، تا کم تر درگیر تنش های والدین شان شوند .
بررسی تأثیر آموزش تلقیح استرس (SIT) بر کاهش استرس زناشویی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۳
353-365
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تلقیح استرس (SIT) در کاهش استرس زناشویی زنان متأهل بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی ثامن الائمه کرمانشاه می باشد. از این جامعه ابتدا 45 نفر به روش در دسترس انتخاب و سپس از بین آن هایی که نمرات استرس زناشویی شان از میانگین بیشتر بود به طور تصادفی 24 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و جلسه پیگیری می باشد. گروه آزمایش 9 جلسه تحت آموزش قرار گرفت.برای جمع آوری داده ها از مقیاس استرس زناشویی استکهلم (SMS)استفاده شده است. روش آماری پژوهش نیز تحلیل کواریانس می باشد. یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی این رویکرد در کاهش استرس زناشویی زنان است. بر مبنای یافته ها، آموزش تلقیح استرس (SIT)می تواند در موقعیت های بالینی برای کاهش استرس در روابط زناشویی و بهبود روابط همسران مورد استفاده قرار گرفته و مفید باشد.
مقایسه ارتباط با خانواده همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۱
7-32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ارتباط با خانواده همسر در زنان و مردان انجام گردید. بدین منظور یک پرسشنامه اولیه طراحی و برروی یک نمونه 735 نفری (385 زن و350 مرد) که به شکل نمونه گیری در دسترس از شش شهر بزرگ ایران انتخاب شده بودند اجرا شد. تحلیل داده ها نشان داد که بین زنان و مردان در ابعاد مختلف رابطه با خانواده همسر تفاوت های معناداری موجود است. بین زنان و مردان در برآورد سهم خانواده همسر در تعارضات زناشویی (03/2=Z، 001/0>P)، میزان توهین به خانواده همسر در جریان مشاجره با همسر (70/1=Z، 006/0>P) و اطلاع رسانی به خانواده همسر درباره اختلافات زناشویی (256/18=، 003/0>P) تفاوت معناداری مشاهده شد. زنان نسبت به مردان رابطه خود را با خانواده همسر بی ثبات تر (927/21=، 001/0>P) و کیفیت آن را پایین تر (76/1=Z، 004/0>P) و رضایت کمتری نسبت به آن گزارش کردند (46/5- =t، 001/0>P). زنان بیش از مردان اعتقاد داشتند که خانواده همس رش ان از آن ها انتظ ارات غی رمع ق ول دارن د (04/5=، 02/0>P) و در حوزه های بیشتری با آنها تعارض پیدا می کردند. در مورد شیوه های حل تعارض با خانواده همسر، روش های مورد ترجیح در هر دو جنس، نشان ندادن واکنش علی رغم ناراحتی بود. اما زنان بیشتر از مردان شیوه های کاهش تماس و رفت و آمد، درخواست مداخله از همسر و عدم ابراز واکنش را مورد استفاده قرار می دادند. در حالی که مردان از روش های نادیده گرفتن تعارض و یا گفتگوی مستقیم بیشتر از زنان استفاده می کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که در هر دوجنس، افراد با مادر و خواهر همسر خود بیشتر رابطه مطلوب برقرار می کنند. همچنین در هر دو جنس، بیشترین احتمال برقراری رابطه نامطلوب با مادر همسر و پس از آن همشیر غیرهمجنس با همسر وجود داشت. پدر همسر پایین ترین رتبه را در برقراری رابطه مطلوب یا نامطلوب دارا بود. جمع بندی نتایج تحقیق نشان می دهد که زنان روابط نامطلوبتری را به نسبت مردان با خانواده همسرشان تجربه می کنند. محققان این یافته را از جنبه های روانشناختی، جامعه شناختی و فرهنگی مورد بحث قرار داده اند و تاکید داشته اند که با توجه به نقش مهم کیفیت رابطه با خانواده همسر در موفقیت یا شکست ازدواج زوجین ایرانی، نیاز به طراحی مداخلات خاص درمانی یا پیشگیرانه و حساس به جنسیت و فرهنگ در این حوزه کاملا محسوس است.
حمایت شبکه های اجتماعی غیررسمی و رضایت از اوقات فراغت زنان متأهل شاغل در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر حمایت شبکه های اجتماعی غیر رسمی و قوت پیوند (صمیمیت) بر رضایت از اوقات فراغت زنان متأهل شاغل می پردازد. برای بررسی این رابطه، از مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی و نظریه منابع اجتماعی استفاده شده است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه انجام گرفته است. جامعه آماری را زنان متأهلِ شاغل (55- 20) شهر اردبیل در سال 1390 تشکیل می دهند. حجم نمونه 356 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ضریب آلفای 0.69 برای متغیر رضایت از اوقات فراغت و 0.73 برای متغیر حمایت اجتماعی نشان دهنده پایایی مناسب برای این ابزارها بوده و این متغیرها از اعتبار صوری (نظر اساتید) برخوردار هستند. یافته ها نشان می دهد که میزان رضایت زنان از اوقات فراغتشان نزدیک به حد متوسط، میزان قوت پیوند در حد متوسط و میزان حمایت دریافتی پایین تر از حد متوسط است. در ارتباط با انواع شبکه ها، خویشاوند و دوست، بیشترین میزان و همسایگی، کمترین میزان حمایت را داشته اند. علاوه بر آن، در میان انواع حمایت ها، حمایت اطلاعاتی بیشترین تأثیر را بر روی متغیر وابسته داشته است. نتایج رگرسیون نیز نشان می دهد که متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، قوت پیوند و حمایت اجتماعی متغیرهای تأثیرگذار بر رضایت شغلی زنان متأهل شاغل می باشند.
رابطه استفاده از رسانه های جهانی و بازاندیشی مدرن با گرایش به روابط فرازناشویی در بین زوجین شهر قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۳
309-323
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه استفاده از رسانه های جهانی، بازاندیشی مدرن و رضایت زناشویی با گرایش زوجین به روابط فرازناشویی می پردازد. چارچوب نظری این پژوهش تلفیقی از نظریه جهانی شدن فرهنگی، بازاندیشی و تغییر شکل صمیمیت گیدنز، رویکرد استفاده و رضایت مندی و نظریات روان شناسی اجتماعی از کمپ و یابلونسکی می باشد. مدل در نظر گرفته شده شامل متغیرهای: مصرف رس ان ه های جهان ی، ب ازان دیشی م درن و رض ایتزناشویی است که به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر گرایش به روابط فرازناشویی دخالت داده شده اند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، در بین 260 نفر از زوجین شهر قروه انجام شده است. نتیجه کلی پژوهش نشان داد مصرف رسانه های جهانی می تواند زمینه ای را فراهم کند که دیدگاه مخاطبان را در خصوص گرایش به روابط فرازناشویی شکل دهد اما مخاطبان در مواجهه با این پیام ها، متناسب با ویژگی های روانی و اجتماعی خود واکنش های متفاوتی نشان می دهند و به این ترتیب، تأثیرات متفاوتی را دریافت می کنند. از میان عوامل مؤثر بر گرایش به روابط فرازناشویی، مصرف رسانه های جهانی، بازاندیشی مدرن، رضایت زناشویی، جنسیت، نحوه ازدواج رابطه معناداری با گرایش به روابط فرازناشویی داشته اند.
بررسی عوامل مؤثر بر دینداری (مطالعه موردی: زنان متأهل ساکن شهر گرگان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل مؤثر بر دینداری انجام شده است. از آنجایی که دینداری بر روابط خانوادگی اثر گذار است و با نظر به اینکه در شرایط کنونی استحکام ارزش های دینی در خانواده یکی از اهداف مهم جامعه بشمار می رود، لذا پژوهش علمی در این زمینه از ضرورت و اهمیت بالایی برخوردار است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متأهل ساکن شهر گرگان است که تعداد آنها 144406 نفر بوده است. حجم نمونه آماری این پژوهش شامل 360 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین و با بکارگیری روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای توأم با شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک در 36 محله شهر گرگان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه دینداری گلاک و استارک بود. جهت تحلیل داده ها افزون بر روش های آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین مصرف رسانه ای، اعتماد اجتماعی و دینداری وجود ندارد در حالیکه بین سن، تحصیلات، مدت ازدواج، جمع فرزندان، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و دینداری رابطه معنادار وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که تحصیلات و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با دینداری زنان رابطه منفی دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان د اد که جمع فرزندان بالاترین اثر کل (به صورت فزاینده) را بر میزان دینداری زنان متأهل داشته است. همچنین بین دینداری زنان متولد شهر و روستا تفاوت معنی-دار وجود دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر تقسیم کار در خانواده مطالعة موردی: زنان متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر تقسیم کار در خانواده بود. چارچوب نظری مقالة حاضر با استفاده از نظریة سرمایة اجتماعی تدوین شد. جامعة آماری 400 نفر از زنان متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر مشهد بودند. برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز با شیوة نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به دست آمده است، نتایج نشان داد که به ترتیب، متغیرهای ساخت قدرت، تعداد فرزندان، درآمد پاسخگو و سرمایة اجتماعی به طور کلی 5/21%تقسیم کار خانگی را تبیین می کنند.
تبیین جامعه شناختی رابطه میزان سرمایه اجتماعی خانواده با موفقیت تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تبیین رابطه بین سرمایه اجتماعی خانواده و موفقیت تحصیلی فرزندان صورت گرفته است. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان های شهر ساری مرکز استان مازندران هستند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به شیوه نمونه گیری طبقه ای به تعداد 326 نفر برآورد و افراد گزینش شدند. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که توسط دانش آموزان و والدین آنان پاسخ داده شد. برحسب یافته های پژوهش موفقیت تحصیلی این گروه از دانش آموزان نسبتاً مطلوب و سرمایه اجتماعی خانواده آنان و انگیزش پیشرفت فرزندان به طور نسبی بالا بوده است. همچنین مطالعه ارتباط بین متغیرها نشان می دهد، سرمایه اجتماعی درون خانواده (ارتباطات درون خانوادگی) در رتبه اول تأثیر گذاری ( 43/0 = β ) بر موفقیت تحصیلی، سپس سرمایه اجتماعی بیرون خانواده (ارتباطات بیرون خانوادگی) با 31/0= β حائز رتبه بعدی مؤثر بر موفقیت تحصیلی فرزندان است و نیز انگیزش پیشرفت به مثابه یک عامل واسط در رابطه بین سرمایه اجتماعی خانواده با موفقیت تحصیلی فرزندان معنی دار است.
بررسی روش شناسی مقالات علمی پژوهشی حوزة زن و خانواده (1379-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از این که وزارت علوم رشتة «زن و خانواده» را برای تدریس در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور تصویب کرد، جامعة علمی شاهد چاپ پژوهش ها و مقالات در این حوزه در مجلات علمی پژوهشی بوده است. از این رو، محققان مقالة حاضر با هدف بررسی روش هایی که مؤلفان مقالات حوزة زن و خانواده استفاده کرده اند به بازبینی روش شناسانة این مقالات پرداخته اند و با روش تحلیل محتوا، بخش مربوط به شیوه، نوع، جامعة آماری، جمعیت نمونه و ... مقالات را بازکاوی کرده اند.
نقش ویژگی های شخصیتی و ابعاد فرزندپروری خانواده در خودخاموشی و خودنقدی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش ابعاد فرزندپروری خانواده و ویژگیهای شخصیتی در خودخاموشی و خودنقدی نوجوانان صورت گرفته است. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، تمام دانش آموزان مقاطع سوم راهنمایی و اول دبیرستان شهرستان دیر هستند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، 501 نفر با توجه به جامعه آماری انتخاب شده اند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان پرسشنامه فرزندپروری (استینبرگ و همکاران، 1992)، پرسشنامه شش عاملی شخصیت (اشتون و لی، 2000)، مقیاس خود خاموشی (جک و دیل، 1992) و پرسشنامه تجربه افسرده ساز (بلات و همکاران، 1979) را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روش آماری رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که از میان ویژگیهای شخصیتی، متغیرهای برونگرایی، صداقت فروتنی و وظیفه شناسی پیش بینی کننده های مثبت و معنادار و متغیرهای گشودگی به تجربه و هیجان پذیری پیش بینی کننده های منفی و معنادار خودنقدی است. از میان ابعاد فرزندپروری، متغیر نظارت و سختگیری می تواند خودانتقادی نوجوانان را به صورت مثبتی پیش بینی کند. هم چنین متغیرهای هیجان پذیری، سازگاری و وظیفه شناسی از ابعاد ویژگیهای شخصیتی و گرمی و پذیرش و اعطای استقلال از ابعاد فرزندپروری می تواند خود خاموشی نوجوانان را پیش بینی کند. الگوی متفاوتی از متغیرها را باید برای تبیین خود خاموشی و خود انتقادی نوجوانان بر اساس ویژگیهای شخصیتی و فرزندپروری به کار برد که به تفکیک مورد بحث قرار گرفت.
مطالعه رابطه میان تعارضات خانوادگی و رفتارهای تهاجمی نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای نوجوانان و علل و نتایجی که برای فرد و محیط پیرامون ببار می آورند، از مسائل بسیار حساس در جامعه شناسی به شمار می آیند و بطور دقیق مورد توجه قرار می گیرند. تحقیق حاضر به بررسی تعارضات خانوادگی و اثر آن بر رفتارهای تهاجمی نوجوانان پرداخته است. در این تحقیق جهت تنظیم چارچوب نظری از نظریه های ناکامی و یادگیری اجتماعی استفاده شده است. داده های تحقیق با استفاده از روش پیمایشی و با تهیه پرسشنامه خود گزارشی در شهر شیراز و داراب جمع آوری و اطلاعات مربوط به 1250 دانش آموز دختر و پسر مشغول به تحصیل است. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شده است. تحلیل آماری این بررسی نشان می دهد که هم در کل جمعیت و هم به تفکیک شهر های داراب و شیراز رابطه معنی دار مثبتی بین متغیر های تعارضات والدین، تعارضات والدین با فرزندان در خانه و خارج از خانه با رفتارهای تهاجمی نوجوانان وجود دارد. در نهایت نتایج با استفاده از نرم افزار لیزرل مدل تحقیق مورد آزمون قرار گرفت و نتایج نشان داد که متغیرهای محل سکونت (شیراز)، جنسیت (مرد)، درآمد خانواده (به عنوان متغیرهای زمنیه ای) و تعارضات خانوادگی می توانند 53 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبین کنند. در مجموع مطالعه حاضر وجود رابطه بین روابط خانوادگی و رفتارهای تهاجمی نوجوانان را تأیید می کند و بر اهمیت نقش و رفتار خانواده در ارتقای بهداشت روانی نوجوانان دختر و پسر تأکید می کند.