مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
سبک مستبدانه
حوزه های تخصصی:
روسپیگری پدیده ای بسیار پیچیده، چندبعدی، ناآشکارو تودرتوست که در جامعه ما به لایه های زیرین خزیده و به صورت گسترده در زیر لایه های عمیق نفس می کشد و به زیست خود ادامه می دهد. بدین گونه است که به ویژه در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده و سازمان ها و نهاده
نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از موارد فرار دختران، یک راهبرد رفتاری انطباق یافته برای اجتناب از یک وضعیت خانوادگی ناسالم است. از سوی دیگر عوامل اجتماعی چون تجارب منفی در مدرسه و تأثیرات همسالان در بروز این پدیده قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران اجرا شد. این بررسی توصیفی بر روی 42 دختر فراری و 42 دختر عادی شهر کرج در سال 1391به صورت مقطعی انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1972) و پرسشنامه اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1389) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری (اس پی اس اس – ویرایش هیجدهم) پردازش و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده های مثبت و معنادار و سبک مقتدرانه و اعتماد اجتماعی پیش بینی کننده منفی و معنادار فرار دختران از خانه بودند. با توجه به اینکه بسیاری از آسیب های اجتماعی از کانون خانواده نشأت می گیرد و در پیوند با یافته های پیشین، فرزندپروری، در میان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای مجرمانه قرار دارد، سبک های فرزندپروری ناکارآمد می تواند زمینه ساز ایجاد مشکلات اجتماعی، هیجانی و رفتاری در نوجوانان باشد.
رابطه ی سبک های فرزندپروری با هوش هیجانی در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با هوش هیجانی در دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه 4 تهران می باشد. این پژوهش به لحاظ طبقه بندی برمبنای هدف، کاربردی است و به لحاظ طبقه بندی برمبنای روش یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه 4 تهران است که حدود 1800 نفر هستند. نمونه گیری این پژوهش از روش دردسترس است. حداقل حجم نمونه مورد نیاز با توجه به فرمول کوکران برابر 317 نفر میباشد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد بوده که روایی آنها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار SPSS و Smart-PLS مورد تحلیل قرار گرفتند و با کمک مدلسازی معادلات ساختاری فرضیههای پژوهش بررسی شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، سبک فرزندپروری رابطه معنی داری با هوش هیجانی دانش آموزان دارد. از اینرو می توان با بهبود دادن سبک های فرزندپروری در جهت تقویت هوش هیجانی دانشآموزان گام های موثری جهت موفقیت آتی آنان برداشت.
رابطه ی شیوه های فرزندپروری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های فرزندپروری با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی اول شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد که 168 نفر از آن ها به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، پس از ریزش پرسشنامه ها، تعداد نمونه ی باقیمانده 156 نفر بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1972) که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بود استفاده شد. همچنین برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی از معدل کارنامه ی ماهانه ی دانش آموزان استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سبک های فرزندپروری والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن بود که بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه و مستبدانه با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد.
تعیین رابطه بین سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی با سبک های فرزند پروری
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی با سبک های فرزند پروری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 و مادران آن ها می باشد که 200 نفر از آن ها به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه های سبک های فرزند پروری بامریند (1972) و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان سینها و سینک (1993) که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی دانش آموزان با سبک های فرزند پروری مادران رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن بود که سبک های فرزند پروری مادران توان پیش بینی سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی را دارد. بدین صورت که سبک فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش به صورت مثبت و سبک های فرزند پروری سهلگیر و مستبدانه به صورت منفی سازگاری اجتماعی را پیش بینی می کند.