فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
37 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین وضعیت اقتصادی و طرد اجتماعی در بین معلمان شهر زاهدان است. پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان نواحی یک و دو شهر زاهدان در هر سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 357 نفر برآورد شد. شیوه نمونه گیری، ترکیبی از روشهای نمونهگیری تصادفی طبقهای و خوشهای بود. نتایج تحقیق نشان می دهد احساس طرد اجتماعی در بین معلمان در حد متوسط است. از نظر وضعیت اقتصادی اکثریت معلمان صاحب خانه هستند، پایگاه اقتصادی و هزینه های ماهیانه خانوار متوسطی دارند، احساس فقر آنها زیاد و میزان رضایتشان از وضعیت اقتصادی کشور خیلی کم می باشد. همه متغیرهای وضعیت اقتصادی با احساس طرد اجتماعی رابطه معناداری دارند که در این میان رابطه پایگاه اقتصادی معکوس می باشد. همچنین بین ویژگی های زمینه ای (جنسیت، سن، میزان تحصیلات، قومیت و مذهب)، ویژگی های شغلی (وضعیت استخدامی، مقطع تدریس و سابقه کار) و احساس تبعیض اجتماعی با احساس طرد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی نشان می دهد که مدل مرکب از متغیرهای پایگاه اقتصادی، احساس تبعیض اجتماعی، هزینه های ماهیانه خانوار، احساس فقر و جنسیت در سطح بسیار معناداری به میزان 43 درصد از تغییرات احساس طرد اجتماعی معلمان را تبیین می کنند و متغیر پایگاه اقتصادی، بیشترین سهم را دارد.
بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
231 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: کیفیت برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت و عملکرد تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی خبرگان و اساتید برنامه درسی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه بخش کمی معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 23593 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 377 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی دارای 108 شاخص در 23 مولفه و 6 بعد شامل رویکرد سیستمی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی (با 4 مولفه تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، دریافت بازخورد اصلاحی و تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری)، ارزشیابی کیفی فعالیت ها (با 3 مولفه ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی)، کیفیت بخشی امکانات و فناوری های نوین (با 3 مولفه امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی و امکانات رفاهی)، کیفیت بخشی عوامل ساختاری (با 4 مولفه کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی و عدم انضباط کاری)، کیفیت سنجی اصول برنامه درسی (با 4 مولفه انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی و جامعیت برنامه درسی) و کیفیت سنجی مدیریت استراتژیک برنامه درسی (با 5 مولفه بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی) بود. همچنین، مولفه های تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری، ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی، امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی، انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی، بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی در وضعیت مطلوب قرار داشتند، اما مولفه های دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی در وضعیت نامطلوب قرار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در راستای بهبود مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی و به ویژه سه مولفه دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی بردارند.
نقش روشنفکران در تحولات اجتماعی ایران بین سالهای 1342 تا 1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعقوب احمدی مشاور اول رساله دکتری است که مقاله حاضر از آن مستخرج شده است.جنبش روشنفکری در ایران با رویکرد کوشش برای رفع عقب ماندگی جامعه آغاز شد و در تداوم خود تغییر الگوهای سنتی موجود در جامعه و حرکت به سوی نوسازی را هدف قرار داد. براین اساس نقش روشنفکران به عنوان محرک وجه انگیزشی جریان تحول خواهی و اصلاح طلبی در ایران قابل انکار نیست.در این پژوهش، از رویکرد جامعه شناختی-تاریخی و روش تحلیل مفهومی استفاده شد. ابزار پژوهش در قالب مطالعه اسنادی و جامعه هدف این تحقیق شامل روشنفکران ایرانی سال های 1342 تا 1357 است. روش نمونه گیری، نظری است. بدین ترتیب که با استفاده از روش نمونه گیری نظری، جمعی از روشنفکران ایرانی که نمایندگان اصلی جریان های مختلف روشنفکری بودند، به عنوان اعضای جامعه نمونه انتخاب شده مطالعه شدند.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در فاصله سال های 1342 تا 1357 نسل سوم روشنفکران را می توان ذیل سه گفتمان روشنفکران چپ، لیبرال و مذهبی قرار داد. با مطالعه این گفتمان دیده می شود که با بسته شدن فضای عمومی و انسداد سیاسی در جامعه پس از سال 1342، روشنفکران با تغییر در رویه خود به همگرایی بیشتر با هدف تغییر در وضعیت موجود روی آوردند.از مطالعه نقش روشنفکران می توان نتیجه گرفت در سال های منتهی به دهه 1350 و 1360 با افزایش تحصیلات دانشگاهی و اقبال بیشتر به محافل روشنفکری و با فراگیرشدن وضعیت انقلابی، بر سرمایه فرهنگی و اجتماعی روشنفکران افزوده شد و همین سرمایه ها دستمایه اصلی روشنفکران و تحول خواهان در میدان سیاست قرار گرفت تا به کمک آن، شرایط لازم برای سقوط نظام سیاسی حاکم بر جامعه را فراهم سازند.
فراتحلیل مطالعات تجربی عوامل اثرگذار بر توانمندسازی اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
257 - 285
حوزههای تخصصی:
مطالعه پیش رو درصدد تحلیل مجدد و تلخیص آماری مجموعه تحقیقات پیشین در زمینه پدیده توانمندسازی اجتماعی به عنوان یکی از مفاهیم اصلی توسعه است. به عبارتی، به دنبال آن است که براساس مطالعات و تحقیقات کمی پیشین، عوامل مؤثر بر توانمندسازی اجتماعی و میزان این تأثیرگذاری را احصاء نماید. این مطالعه با کاربست روش فراتحلیل به عنوان یکی از انواع روش های مرور تحقیقات سعی دارد به سوال اصلی پژوهش پاسخ دهد. جهت اجرایی کردن فراتحلیل کلیه تحقیقات معتبر علمی در سطح داخلی از سال 1386 تا 1399 به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب و با مطالعه تمامی اسناد بدست آمده، نهایتاً 23 سند جهت انجام فراتحلیل مناسب تشخیص داده شد. تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از اسناد مزبور با استفاده از نرم افزار فراتحلیل (CMA2) صورت پذیرفت. یافته های تحقیق در دو بخش یافته های توصیفی و یافته های حاصل از فراتحلیل ارائه شد. یافته های حاصل از ترکیب شدت اثر، نشان می دهد که متغیرهای پایگاه-اقتصادی اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب با اندازه اثرات ترکیبی معادل 436/0 و 434/0 در حد متوسط بر میزان توانمندسازی اجتماعی اثرگذار بوده اند. هم چنین از میان متغیرهای مورد بررسی متغیر سن کمترین اثر را بر میزان توانمندسازی اجتماعی داشته و اثرگذاری آن نیز به صورت منفی بوده است.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان پسر پایه سوم مقطع متوسطه اول شهر شیراز)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی دانش آموزان پسر است. نوع تحقیق «کمّی» و روش آن «پیمایشی» است. داده ها با تدوین پرسشنامه ای از نمونه آماری 268 نفری از دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه اول شهر شیراز جمع آوری شدند. هویت اجتماعی در چهار سطح هویت ملی، قومی، دینی و گروهی بررسی شد. در این بررسی از نظریه «هویت اجتماعی» آنتونی گیدنز استفاده شد که براساس آن اعتماد اجتماعی، گستره شبکه ارتباطی فرد در اجتماع، و استفاده از رسانه های جمعی بر هویت اجتماعی تأثیرگذارند. تحلیل آزمون های آماری نشان داد که گستره شبکه ارتباطی فرد در اجتماع، مهم ترین متغیر مستقل تأثیرگذار بر هویت اجتماعی فرد است. همچنین یافته های تحقیق نشان داد میزان درآمد ماهانه خانواده، رشته تحصیلی، شبکه ارتباطی فرد، رسانه های جمعی، اعتماد اجتماعی و سرانجام استفاده از وسایل ارتباط جمعی بر هویت اجتماعی دانش آموزان تأثیر می گذارند. در نهایت الگوی «رگرسیون خطی چندگانه» نشان داد که متغیرهای وابسته پژوهش توانسته اند 41 درصد از واریانس هویت اجتماعی را تبیین کنند.
تحلیل اسنادی کنشگری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در هشت سال جنگ تحمیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل عملکرد مدیریتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پشتیبانی تخصصی و عمومی جنگ در مقطع تاریخی 1359 هجری شمسی تا سال 1367می پردازد. رویکرد تحقیق کیفی و راهبرد آن تاریخی اسنادی است. داده ها با فیش برداری از اسناد و روایت کنشگران و مطلعان از نقش این وزارتخانه در دوران جنگ تحمیلی و همچنین متون مرتبط با آن بدست آمد. استانداران استان های درگیر جنگ، مدیران اصناف، تعاونی ها و اتحادیه های کارگری از مشارکت کنندگان بودند که تعداد 17 نفر با نمونه گیری هدفمند مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد. در آخر اعتباریابی و ص حت نتایج پژوهش با بازبینی و تأیید متن مصاحبه به وسیله مصاحبه شوندگان، بازبینی توس ط همکاران پژوهشگر و مراجعه با اسناد تاریخی تقویت شد. بر اساس نتایج در عملکرد تخصصی این وزارتخانه به تشکیل بسیج کارگری ، تشکیل معاونت پشتیبانی جنگ، تشکیل انجمن های اسلامی در کارخانه ها، خدمات فنی و تعمیرگاهی به جبهه ها و گسترش سازمان متناسب با جنگ می توان اشاره کرد. در این دوره ۴ مصوبه در ارتباط با ماموریت های وزارت کار در جنگ از تصویب هیات وزیران گذشته است. در نقش اصناف و تعاونی های تحت پوشش وزارتخانه در جنگ، ۴ مضمون سازمان دهنده«کمک اصناف و تعاونی ها به تامین و توزیع عادلانه کالا در پشت جبهه»،«کمک های کالایی به جبهه»، «کمک نقدی به جبهه» و«راه اندازی ستاد پشتیبانی جنگ در تعاونی ها و اصناف»، بدست آمد. همچنین ۲۴ مضمون پایه از نقش اصناف و تعاونی ها در جنگ شناسایی گردید.
عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی مرتبط با وضعیت افراد بی همسر بر اثر طلاق در ایران: یک مدل دو سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
199 - 224
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از ابعاد مهم تغییرات جهانی خانواده در دوران معاصر، افزایش وقوع طلاق است. به منظور شناخت بهتر دلایل طلاق، لازم است عوامل طلاق در سطوح خرد و کلان مورد مطالعه قرار گیرند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی بر وضع تأهل (دارای همسر در برابر بی همسر به دلیل طلاق) و محاسبه احتمال طلاق، به بررسی در دو سطح فرد و استان پرداخته است.
روش و داده ها: پژوهش با استفاده از داده های سرشماری های 1355 تا 1395، طرح آمارگیری نیروی کار، هزینه و درآمد خانوار، گذران وقت و داده های ثبت احوال کشور انجام گرفت. در سطح اول تحلیل که دربرگیرنده متغیرهای سطح خرد است، 25163 زن و 18633 مرد به صورت نمونه تصادفی سیستماتیک از فایل 2 درصد سرشماری 1395 انتخاب شدند. در سطح دوم که هدف بررسی متغیرهای کلان در سطح استان هاست، تحلیل ها برای 31 استان کشور محاسبه شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که با افزایش سن، باسوادبودن، غیرفعال بودن و داشتن مالکیت واحد مسکونی نوع سایر احتمال طلاق مردان افزایش می یابد، اما با سرپرست بودن و داشتن تحصیلات عالی احتمال طلاق در مردان کاهش می یابد. شهری بودن، باسواد بودن، درحال تحصیل بودن و داشتن فرزند، احتمال طلاق در زنان را افزایش می دهد. در سطح استان، نسبت جنسی احتمال طلاق مردان و نسبت شهرنشینی احتمال طلاق زنان را افزایش می دهد.
بحث و نتیجه گیری: برپایه نتایج، ترکیب متغیرهای سطح خرد و کلان می تواند بر روی بسیاری از نتیجه گیری های مرتبط با علّت طلاق تأثیر بگذارد. گرچه بیشتر مطالعات مربوط به طلاق در سطح فرد صورت می گیرد، باید به تأثیرگذاری محیط زندگی افراد در تصمیم آنان به طلاق توجه بیشتری کرد.
پیام اصلی: غالب مطالعات در حوزه طلاق در سطح فرد صورت می گیرد و اندکی از آنان فقط در سطح متغیرهای کلان استانی بررسی شده اند. در این مطالعه نشان دادیم که برای درک بهتر عوامل طلاق باید به عوامل فردی و متغیرهای کلان محل زندگی افراد، باهم مورد مطالعه واقع شوند.
Identifying Dimensions and Components of Alienation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Alienation has a great impact on the performance of people. Therefore, the current research was conducted with the aim of identifying the dimensions and components of alienation. Methodology: This study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation method. The research community included the experts on the alienation of Isfahan city in 2021, and according to the principle of theoretical saturation, 20 of them (employees of government organizations) were selected as a sample using targeted and snowball sampling methods. The research tools consisted of a demographic information form and semi-structured interviews, which the validity of the interviews was obtained by the verification methodology and the reliability of the collected codes was 0.88 obtained through the two-week retest method. Data were analyzed with open, interactive and selective coding methods in MAXQDA software. Findings: Data analysis showed that alienation had 205 indicators, 29 components and 7 dimensions. The dimensions included extra-organizational alienation (with 5 components of dehumanization at work, cultural and social anomie, effects and values of industrial society, social alienation and cultural beliefs), organizational alienation (with 13 components of weakness in talent management, weakness of organizational socialization, unprofessional and weak managers, Organizational alienation, weak interpersonal communication, tension and conflict in the organization, weak rules and regulations, inefficient monitoring and control system, organizational disorder, organizational culture based on construction, corruption and rentier-seeking, autocratic management style and powerlessness at work), job alienation ( with 4 components of sense of meaninglessness at work, lack of job motivation, ambiguity in roles, duties, job and organizational frustration), individual alienation (with 4 components of inability to work, low self-esteem, psychological disorders and lack of employees ethics), unfavorable behavioral and organizational attitudes (with 1 component), job fatigue (with 1 component) and aversion to work (with 1 component). Conclusion: The identified dimensions and components for alienation can have many practical implications for specialists and organizational planners who can design and implement programs based on the identified dimensions and components to reduce employee alienation.
خوانش نظام مند مطالعات جامعه شناختی ناظر بر همه گیری کرونا در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
113 - 160
حوزههای تخصصی:
بعد از شیوع همه گیری کرونا در اواخر سال 2019، تمام ابعاد زندگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بشری به سرعت تحت تأثیر قرار داد. بر این مبنا پژوهش های جامعه شناختی مختلفی در ایران بعد از شیوع کرونا انجام شد. بررسی این پژوهش ها می تواند به درکِ تجربه جامعه شناسی ایرانی در مواجهه با همه گیری کرونا کمک نماید. بر این مبنا، پژوهش حاضر به روش مرور سیستماتیک انجام گردیده است. پژوهش های مورد بررسی شامل 101 گزارش و مقاله علمی پژوهشی است که از آغاز همه گیری کرونا تا آبان 1402 منتشر شده اند. بعد از جمع آوری پژوهش های موردنظر، از دو جنبه مورد تحلیل و ارزیابی گرفتند. ابتدا پژوهش های انتخاب شده از لحاظ ساختاری بررسی شدند؛ سپس محتوای یافته های پژوهش ها، مقوله سازی گردید. بر اساس تحلیل صورت گرفته، پژوهش های جامعه شناختی در چند حوزه عمده صورت گرفته اند: زیست -جهانِ رسانه ای شده (فضای مجازی و رسانه های سنتی)، زیست -جهانِ در مخاطره (اضطراب و هراس، مخاطره، قرنطینه و تروماسازی)، پزشکی شدن (مراقبت، پزشکینه شدن و سلامت)، بازاندیشی معنایی (بازاندیشی و مرگ اندیشی) و تغییر مناسبات فرهنگی-اجتماعی (تعاملات خانوادگی، تحولات فرهنگی، تحولات اجتماعی، رفتارهای جمعی، گروه های حاشیه ای و تحولات دینداری). در مقابل برخی موضوعات و حوزه های پژوهشی مانند پیامدهای سیاسی و اقتصادی همه گیری کرونا که بر کلیت جامعه ایرانی تأثیرگذار هستند، به حاشیه رفته و چندان مورد بررسی قرار نگرفته اند.
تبیین جامعه شناختی احساس نابرابری اجتماعی - اقتصادی در بین شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
35 - 68
حوزههای تخصصی:
مردم جامعه بیشتر از آنکه از نابرابری واقعی رنج ببرند، از احساس ذهنی یا نابرابری ادراک شده رنج می برند. برای تبیین موضوع، در این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری های اجتماعی بوده و سعی کردیم به این پرسش پاسخ دهیم: عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری اجتماعی در شهر اصفهان کدامند؟ این تحقیق از نظر کنترل شرایط پژوهش از نوع روش ترکیبی یا آمیخته(پیمایشی و نظریه زمینه ای) است. جامعه آماری بررسی حاضر کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه برطبق فرمول کوکران 400 نفر بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای متشکل از 28 گویه برای متغیرهای مستقل و18 گویه برای احساس نابرابری اجتماعی(متغیر وابسته) جمع آوری شد. تامین روایی سوالات پرسش نامه از طریق روش اعتبار صوری انجام شد و برای اطمینان از کیفیت ابزار، پژوهشگر با دو ملاک پایایی و اعتبار اقدام به بررسی آن کرد. برای بررسی پایایی از پایایی بازآزمایی استفاده شد که میزان 99 درصد پایایی بدست آمده حاکی از پایایی بسیار بالای ابزار بود. برای بررسی اعتبار، از اعتبار محتوا(برطبق فرمول سن اچ لاوشه - ضریبCVR) استفاده شد که ضریب CVR معادل 68 درصد بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تی مستقل، استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت معناداری بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای فرصت های اجتماعی، محدوده جغرافیایی و برنامه های رسانه ای وجود دارد. اما بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای قومیت، دین، پایگاه های اجتماعی و سطوح تحصیلات، تفاوت معناداری وجود ندارد.
واکاوی عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
445 - 454
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به تدریس کارآفرینانه در عناصر برنامه درسی اهمیت زیادی دارد و بر همین اساس، هدف این مطالعه، واکاوی عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه این مطالعه همه خبرگان و متخصصان کشور شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تأسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تألیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. نمونه ها طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که عناصر برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی ایران 216 مفهوم در 47 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علّی شامل 8 مولفه و33 مفهوم، مقوله شرایط زمینه ای شامل 8 مولفه و 36 مفهوم، مقوله شرایط مداخله گر شامل 9 مولفه و 28 مفهوم، مقوله محوری شامل 5 مولفه و 39 مفهوم، مقوله راهبردها شامل 12 مولفه و 54 مفهوم و مقوله پیامدها شامل 5 مولفه و 26 مفهوم بود.نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، متخصصان و برنامه ریزان درسی می توانند گام موثری در جهت بهبود برنامه درسی تدریس کارآفرینانه در حوزه علوم انسانی آموزش عالی بردارند.
حمایت های غیررسمی و تمایل به فرزندآوری در بستر باروری پائین: مطالعه شهرهای نوشهر و چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
147 - 186
حوزههای تخصصی:
با کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی نقش حمایتهای غیررسمی در جهت رفع موانع فرزندآوری قابل توجه است. هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر حمایت های غیررسمی بر تمایل به فرزندآوری با بهره گیری از تئوری حمایت اجتماعی است. جامعه آماری تحقیق زنان دارای همسر و حداقل یک کودک زیر پنج سال شهرهای نوشهر و چالوس است. داده ها با اجرای پیمایش و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی و متناسب با حجم نمونه در میان 362 زن جمع آوری شده است. برای برآورد اثر متغیرهای حمایت ابزاری و بالقوه به فرزندآوری از رگرسیون لجستیک بهره گرفته شده است. بر مبنای یافته ها حدود 47 درصد مادران به داشتن فرزندی دیگر تمایل داشتند. نتایج تحلیل چند متغیره تمایل به فرزند بعدی نشان می دهدکه برخی از متغیرهای حمایتی از قبیل میزان دریافت کمک در کار خانگی از سوی همسر، دریافت کمک در کارخانگی از والدین شوهر و فراوانی ارتباط حضوری با والدین شوهر بر افزایش تمایل به فرزندآوری دیگر زنان اثرگذار بوده است. نتایج در رابطه با شاخص های حمایتی حاکی از آن است که شاخص حمایت بالقوه بر تمایل فرزندآوری دیگر رابطه معنادار نداشته است ولی در مقابل، دریافت سطوح بالای حمایت ابزاری بر افزایش تمایل فرزندآوری دیگر تأثیر گذار بوده است. در مجموع، باتوجه به تأثیر برخی از متغیرهای حمایت ابزاری و بالفوه بر تمایل فرزندآوری دیگر می توان تاحدودی رابطه تئوری حمایت اجتماعی و فرزندآوری را تأیید کرد. .
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی در زوجین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
217 - 235
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تعیین کننده های عملکرد مطلوب خانواده، سازگاری زناشویی است. عوامل مختلفی با سازگاری زناشویی مرتبط هستند؛ از جمله آن ها می توان به احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر نیز پیش بینی سازگاری زناشویی براساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش، همه افراد متأهل ساکن در شهر تهران هستند. به این صورت که 231 نفر به روش نمونه گیری در دسترس برای تکمیل پرسش نامه ها در فضای مجازی به صورت آنلاین انتخاب شدند. پرسش نامه ها عبارت بود از سازگاری زناشویی (MAT)، احساس تنهایی (UCLA)، اضطراب مرگ (DAS) و معنای زندگی (MLQ). داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که سازگاری زناشویی به ترتیب با احساس تنهایی رابطه منفی و معنادار و با معنای زندگی رابطه مثبت و معنادار دارد و با اضطراب مرگ ارتباط معناداری ندارد. همچنین متغیرهای احساس تنهایی و معنای زندگی سازگاری زناشویی را پیش بینی می کرد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که احساس تنهایی و معنای زندگی نقش بسزایی در سازگاری زناشویی همسران دارند.
ضرورت شکل گیری نگاره یوسف و زلیخا در دوران سلطان حسین بایقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
105 - 127
حوزههای تخصصی:
براساس اندیشه سیاسی ایرانشهری، برقراری نظم دربار یکی از اصول دادگری در جامعه بوده است. در نتیجه برای تحقق شاه فرهمند، تفکیک قوای سه گانه لشکر، دین و دیوان و به نظم درآمدن آنها توسط وزیر ضروری بود. با ورود سنت های ترکی و مغولی و حضور خاتون های دربار، دخالت ایشان در امور دربار و انتخاب جانشین شرایطی بحرانی را برای تداوم اندیشه سیاسی ایرانشهری شکل داد. بنابراین اقدامات وزرا در مواجهه با بحران دخالت خاتون ها امری ضروری بود که بنا به اهمیت سنت اندرزدهی سیاسی برای وزرا، طی ادوار مختلف منجر به پدید آمدن آثار ادبی و هنری متعددی شد. در دوران سلطان حسین بایقرا نیز این بحران بروز یافت و در فروپاشی دودمان تیموری موثر بود. بنا به ضرورت مواجهه با این بحران آثار اندرزگون متعددی، برای متوجه ساختن سلطان به این بحران شکل گرفت. در این میان، بروز نگاره یوسف و زلیخا اثر کمال الدین بهزاد نیز با توجه به اهمیت این حکایت در بستر سنت اندرزدهی سیاسی و با توجه به ضرورت بهره گیری از کیفیت های زیباشناختی در جلب توجه سلطان به این بحران، دارای اهمیت و ضرورت دانسته شد. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و تاریخی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، این سوال مطرح شد که نگاره یوسف و زلیخا، چه نسبتی با بحران دخالت خاتون ها در نظم دربار سلطان حسین بایقرا دارد؟ با توجه به نتایج به دست آمده ضرورت شکل گیری این نگاره، بهره گیری از جذابیت های زیبایی شناسانه نگارگری برای توجه دادن سلطان حسین بایقرا به بحران دخالت خاتون در امور دربار بوده است.
دیپلماسی مبتنی بر ایمان و کنشگری تشیع در نظام بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود کنشگران و سازمان های غیردولتی به عرصه جهانی و نقش آفرینی آن ها بعد از جنگ سرد، تغییرات مهمی در فهم دیپلماسی و نقش آن در نظام های جهانی به وجود آمده است. این پژوهش با بررسی منابع قدرت دیپلماسی در آموزه های شیعی تلاش کرده است تا ضمن تبیین ابعاد مفهوم «دیپلماسی مبتنی بر ایمان» چگونگی پیشبرد اهداف دیپلماتیک را با استفاده از ظرفیت تشیع به عنوان یک بازیگر غیردولتی ورای مرزهای ملی و با تأکید بر ظرفیت موازنه سازی نشان دهد. مقاله در پی یافتن پاسخ به این پرسش نظری است که ظرفیت نهاد شیعه به عنوان یک کنشگر و «بازیگر غیردولتی» (NSA)چگونه در پیشبرد اهداف و برنامه های پیروان این مذهب عمل می کند؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه آزموده می شود که دیپلماسی مبتنی بر ایمانِ مذهب تشیع، به کمک اجماع عمومی پیروان بر سر اصول و بنیان های مشترک ایمانی و با بهره گیری توامان از سه گونه دیپلماسی «مبادله ای»، «حمایتی» و «فرهنگی» برای دستیابی به اهداف مشترک شیعیان در ایجاد موازنه با اجتماعات رقیب، ظرفیت سازی می کند. در این پژوهش همچنین با مطالعه کتابخانه ای، اسنادی و مدارک علمی تلاش می شود تا دیپلماسی شیعه در جهان معاصر به «روش تفسیری» تبیین شود. یافته های این مقاله با یادآوری این نکته که دیپلماسی مبتنی بر ایمان در تحولات آینده نظام بین المللی نقش بسیار مهمی ایفا خواهد کرد، نشان می دهد نهاد تشیع با استفاده از منابع و ظرفیت دیپلماسی مبتنی بر ایمان خود می تواند نفوذ خود را به صورت توامان در سطوح فروملی و ورای مرزهای ملی گسترش دهد و در جهان پیرامونی خود موازنه سازی های نیرومندی را ایجاد کند. یافته های این پژوهش همچنین با تأکید بر مبانی مشترک عقیدتی سیاسی در فرهنگ سیاسی شیعه نشان می دهد این نگرش های ایمانی موجب افزایش قدرت کنشگری و انسجام شیعیان می شود و ظرفیت مهمی را برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری با اکثریت شیعی فراهم می کند.
مطالعه کیفی فاصله گیری فرهنگ شنیداری موسیقی ایران از ریشه های اصیل خود در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
142 - 155
حوزههای تخصصی:
فرهنگ هر جامعه برآیند و بازتابگر ارزش ها، آداب و رسوم، نمادها و باورهایی است که تعامل های روزمره و تبادلات بین الذهانی کنشگران را جهت می بخشند و غالباً از بطن انواع تقابل ها و همیاری ها بر می خیزند. بخشی از این فرهنگ کلی بی تردید فرهنگ شنیداری است که سیر تکاملی خاص خود در تاریخ هر جامعه را دارد. هدف این پژوهش تحلیل زمینه های فاصله گرفتن فرهنگ شنیداری موسیقی از ریشه های اصیل خود در دوران پهلوی دوم است. این گسست از دوره ناصری با ورود موسیقی نظام به بدنه موسیقی ایرانی آغاز شد و عواملی چون تجددگرایی، مراسم مذهبی، حذف آموزش سازهای ایرانی و رواج آموزش نت محور آن را تشدید کردند. این فرایند بعدها نیز با تعمیق مدرنیته ایرانی در پهلوی دوم تداوم یافت و نهایتاً با رخداد انقلاب 1357 در مسیر دیگری افتاد. روش مورد استفاده از جنس کیفی و از نوع تاریخی و توصیفی- تحلیلی است و داده ها به شیوه اسنادی گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از دوره پهلوی دوم تا انقلاب 1357؛ رادیو و تلویزیون، سالن های اجرا و کافه ها، ضبط و پخش آثار موسیقی و مراکز فرهنگی بر علل قبلی افزوده شدند. هر چند تلاش هایی در جهت احیای موسیقی ایرانی صورت گرفت اما نتوانست در مقابل موجی که حامل موسیقی غیرایرانی بود مقاومت لازم را نشان دهد. لذا موسیقی ایرانی فقط در متن مواجهه با موسیقی غربی و در تقابل و تبادل با آن توانست به کار خود ادامه بدهد.
پیش بینی روند تغییرات در تعداد موالید و نسبت جنسی در بدو تولد در کشور ایران: تحلیل سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
233 - 258
کاهش باروری و موالید یک مساله مهم و استراتژیک در کشور ایران بوده که در سالهای اخیر مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران واقع شده است. پیامدهای منفی کاهش باروری نظیر سالخوردگی جمعیت، کاهش در اندازه کلی جمعیت، افزایش در نسبت جنسی در بدو تولد و ... حرکت به سمت برنامه های حمایتی دوستدار خانواده با هدف افزایش باروری را سبب شده است. آگاهی از پیامدهای یک تصمیم گیری قبل از اجرایی شدن آن و بهره مندی از دانش پیش بینی برای استخراج روند تغییرات در فرآیندهای جمعیتی نظیر تعداد موالید و نسبت جنسی در بدو تولد می تواند در برنامه ریزی ها راهکاری تاثیرگذار باشد. لذا هدف اصلی مقاله حاضر تحلیل و پیش بینی روند تغییرات در تعداد کل موالید، دختر، پسر و نسبت جنسی در بدو تولد در کشور ایران با استفاده از روش تحلیل سری زمانی برای ده سال آینده (1410-1401) می باشد. شبیه سازی ها در نرم افزار متلب و بر پایه داده های مرکز آمار ایران انجام شده است. نتایج به دست آمده از شبیه سازی نشان از کاهش تعداد موالید در ده سال آینده در کشور ایران دارد، به صورتی که تعداد کل موالید، دختر و پسر در سال 1400 به ترتیب از مقادیر 1116212، 540254، 575958 با یک روند کاهشی به ترتیب به اعداد 1077600، 525700 ، 551100 در سال 1410 خواهند رسید. در حالیکه روند تغییرات در نسبت جنسی در بدو تولد در محدوده نرمال است. نتایج شبیه سازی زنگ خطر و هشداری برای برنامه ریزان و سیاست گذاران جهت ارائه برنامه های حمایتی جامع و دقیق دوستدار خانواده جهت کاهش موالید در کشور ایران می باشد.
بررسی مدل تأثیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی بر هویت اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل تأثیر پایگاه اجتماعی – اقتصادی بر هویت اجتماعی جوانان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است، و در گروه پژوهش های میدانی طبقه بندی می شود. هم چنین از نظر زمانی می توان پژوهش حاضر را یک مطالعه مقطعی دانست که، در سال 1401 صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل جوانان 30-18 ساله منطقه یک شیراز می باشد، حجم نمونه بر اساس رابطه کوکران برابر 384 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری به صورت دردسترس است. بر اساس یافته های پژوهش، هویت اجتماعی در پنج مؤلفه شامل هویت فردی، هویت خانوادگی، هویت قومی، هویت ملی و هویت مذهبی بود. نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. در این راستا از نرم افزار آماری PLS Smart بهره گرفته شد. بر اساس نتایج پژوهش، افرادی که در پایگاه های اقتصادی اجتماعی با شرایط بهتری زندگی می کنند، احتمالاً درک بهتری از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه خود خواهند داشت و در نتیجه به شکل گیری هویت اجتماعی بهتری دست خواهند یافت. علاوه بر این، افرادی که در پایگاه های اقتصادی اجتماعی با فرهنگ و محیطی متفاوت مواجه هستند، ممکن است درک بهتری از تفاوت های فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و در نتیجه به شکل گیری هویت اجتماعی متنوع تری دست پیدا کنند.
مردم نگاری چندمیدانه اثرگذاری گسترش کرونا بر مناسک عزا (میدان مطالعه: ساکنین زاگرس جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
گسترش ویروس کووید-19، زندگی بشر در کره ی خاکی را به میزان متفاوتی متأثر کرده است. برخی از اثرات این ویروس در حوزه ی فرهنگ روزمره و عمومی قابل رؤیت است. یکی از عرصه های متأثر از این پاندمی، سبک عزاداری است. تغییرات فرهنگی در سبک عزاداری به سبب ماهیت تدریجی خود چندان به چشم نمی آیند مگر اینکه نگاهی فرایندی به آن ها داشته باشیم. در زاگرس میانی و جنوبی که محل اسکان دو ایل بختیاری و بهمئی است؛ تغییرات سبک زندگی به ویژه در برگزاری مراسم سوگواری و سایر کنش های جمعی طی ماه های اخیر به وضوح به چشم می آیند. در میان افراد ایلات مذکور و در شهرستان های ایذه، باغملک و رامهرمز متأثر از گسترش ویروس، یک عقب نشینی احتیاط آمیز و در راستای حفظ بقا در برگزاری مناسک و آیین های جمعی به چشم می آید. هدف این مقاله مطالعه ی مردم نگارانه ی تغییرات رخ داده در این منطقه از منظر ذکر شده است. داده های مطالعه از کار میدانی در ماه های اخیر در مناطق روستایی و شهری ایذه، رامهرمز و باغملک گرد آوری شده است. مشاهدات روزانه، گوش دادن به روایت های مرتبط و حضور یا مشاهده ی مشارکتی در زندگی روزانه و موقعیت های مرتبط با تشییع و سوگ، کمک کرده اند تا یادداشت های میدانی تولید شوند. بر این اساس تم ها و کدهای تحلیلی شکل گرفتند. نتایج نشان داد که گسترش ویروس، با عقب نشینی از برخی آیین های سوگ، این مراسم را از نظر طول دوره ی برگزاری و جمعیت حاضر در مراسم کوتاه تر کرده و بر پیوندهای خویشاوندی به سبب قطع زنجیره ی همدلی أثر منفی گذاشته است.
تکنولوژی و تحول جایگاه اجتماعی شیء هنری-آیینی (مورد مطالعه: علامت در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
127 - 146
حوزههای تخصصی:
"علامت" از اشیای هنری-آیینی محرم در ایران است که با اصول هنری و تکنیکی ویژه ای ساخته می شود. این اصول به مرور تغییراتی یافته است. با این حال، پژوهش های علمی چندانی درباره این تغییرات و تأثیرات آن ها بر نقش اجتماعی این شیء در دسترس نیست. به دلیل اینکه شهر اصفهان مرکز مهم ساخت سنتی "علامت" است و این شیء، مهم ترین شیء هنری-آیینی در این شهر است، این پژوهش در نظر دارد تأثیر تغییرات تکنولوژیکی جدید در ساخت و تبلیغ "علامت" را بر جایگاه و کارکرد اجتماعی آن در این شهر بررسی کند. بدین منظور از تعریف مردم شناسی از “جایگاه اجتماعی” در ترکیب با نظریه عاملیت آلفرد جل، مردم شناس هنر، بهره برده است. این مقاله در پی پاسخ دو سؤال است:"علامت" چه کارکرد و جایگاه اجتماعی ای در شهر اصفهان دارد؟ و تحولات جدید تکنولوژی چه تأثیری بر ویژگی های سنتی، جایگاه اجتماعی و کارکرد آن نزد مردم این شهر داشته است؟ داده های این پژوهش از طریق روش های مردم نگاری و نیز روش های غیرواکنشی گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد "علامت" در شهر اصفهان یکی از مؤلفه های چرخه تعیین جایگاه اجتماعی افراد است و بهره گیری از تکنولوژی روز در ساخت آن، تأثیرات زیر را به دنبال دارد: افزایش کارکرد نمایشی و تبلیغی "علامت"، تغییر معیارهای جایگاه و ارزش اجتماعی این شیء از معیارهای آیینی و اجتماعی به معیارهای نمایشی و فردی، جابه جاشدن جایگاه عامل تأثیر و پذیرنده تأثیر در تعامل "علامت" و جامعه و گسست یا سستی در چرخه تعیین جایگاه اجتماعیِ مبتنی بر عاملیت "علامت".