مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
بازیگران غیردولتی
حوزه های تخصصی:
بی تردید جهانی شدن شعار غالب عصر حاضر ماست. طیف گسترده و متنوعی از نظریه پردازان رشته های گوناگون در این اصل اشتراک نظر دارند که «جهانی شدن» روند متمایز کننده عصر حاضر است. گرچه کاربرد این مفهوم و ارزیابی های ارایه شده از این فرایند متفاوت و گاه متناقض اند. این تناقض ها نشان از آن دارد که مفهوم جهانی شدن از پایگاه های نظری و عقیدتی متفاوت مطرح می شود و باید در مورد شیوه تحلیل و نتیجه گیری ها با تردید و تعمق نگریسته شود.در این مقاله با توجه به این فرض که جهانی شدن فرآیندی چندبعدی و فراگیر است، این پرسش اصلی مطرح می شود که آیا کشورهای از توسعه مانده اراده و توانایی مقاومت در برابر این فرآیند را دارند؟
تأثیر انقلاب و ناآرامی در کشورهای عربی بر امنیت اسرائیل: نظرگاهی درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های نخست شکل گیری رژیم غاصب اسرائیل، سیاست گذاران آن می پنداشتند وقوع انقلاب و ناآرامی در کشورهای عربی، سبب بهره مندی بیشتر اسرائیل از امنیت خواهد گردید. آنها گمان می کردند حکومت های دموکراتیک عربی، دشمنی با اسرائیل و حمایت از آرمان فلسطین را از دستور کار خود خارج می کنند، اما اکنون و در مواجهه با انقلاب های عربی، اسرائیل امنیت خود را با چالشی اساسی رویارو می بیند. نه تنها امکان روی کارآمدن دولت های اسلام گرا یا الگوگیری مردم اسرائیل از بهار عربی، بلکه بروز وضعیت دولت گسسته، خطر جدی تری برای امنیت اسرائیل شده است.
ماهیت حقوقی داعش در حقوق بین الملل: دولت یا بازیگر غیردولتی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات حقوق بینالملل مدرن به ظهور بازیگران جدیدی در جامعه ی بینالمللی انجامیده که هر یک به نوعی در عرصه ی بینالمللی ایفای نقش میکنند. با این وصف، هرچند دولت ها هم چنان در قامت تابع اولیه و اصلی حقوق بینالملل در عرصه های مختلفِ هنجارسازی و تبعیت از قواعد و اصول حقوق بینالملل خودنمایی میکنند؛ اما ظهور کنشگران غیردولتی در عرصه ی بینالمللی نیز منشا تحولاتی جدی در سطوح مختلف حقوق بینالملل شده است. این تحولات گاه زمینهساز تشتت و ابهام در نقش و جایگاه بازیگران و تعیین قلمرو حقوق و تعهدات شان در صحنه ی بین المللی است. ظهور «دولت اسلامی عراق و شام» و یا به اصطلاح «داعش» در صحنه ی بینالمللی نیز از این امر مستثنی نیست. ظهور داعش و اقدامات خشونتباری که تحت لوای دولتی اسلامی در عراق و سوریه انجام میدهد، با واکنش های جدی در جامعه ی بینالمللی همراه شده و این پرسش جدی را در اذهان برانگیخته است که ماهیت داعش در حقوق بینالملل معاصر چیست و نقش و جایگاه آن در صحنه ی بین المللی چگونه قابل تعریف است؟ در این مقاله، با تحلیل ماهیت داعش و رویه ی بینالمللی نتیجه گرفته می شود که داعش فاقد برخی معیارهای ضروری برای تشکیل دولت است و صرفاً بازیگری غیردولتی است.
مسئولیت بین المللی بازیگران غیردولتی در فضای ماورای جوّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق کنوانسیون مسئولیت بین المللی در قبال خسارات ناشی از اشیای فضایی (1972)، تنها دولت ها و سازمان های بین المللی ممکن است در قبال این خسارات، دارای مسئولیت بین المللی شوند و افراد و شرکت های غیردولتی تنها در قبال دولت متبوع خویش که موظف به جبران خسارات ناشی از فعالیت های ایشان است، ممکن است طبق حقوق داخلی، مجبور به جبران خسارت شوند. با توجه به اینکه فعالیت های فضایی سازمان های غیردولتی در چند دهه اخیر بسیار گسترش یافته است، این مقاله سعی دارد تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که آیا امکان تعمیم نظام مسئولیت سازمان های بین المللی بین الدولی که در حقوق بین الملل فضا به نظم کشیده شده است، بر سازمان های غیردولتی وجود دارد یا خیر؟
دایاسپوراها و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دایاسپوراها گونه ای خاص از بازیگران غیردولتی به شمار می آیند که در زمره جوامع دور از وطن دسته بندی می شوند. در دوره معاصر این بازیگران نقش بسزایی در سیاست و اقتصاد بین الملل ایفا کرده اند؛ اگرچه نقش آفرینی آن ها صرفاً محدود به این دو حوزه نمی شود. از طرف دیگر این پدیده و تفاوت های آن با دیگر گروه های مهاجر هنوز به درستی در میان محققان، دولتمردان و رسانه های ایران شناخته شده نیست. با این پیش فرض ها سؤال اصلی این مقاله عبارت است از اینکه مفهوم دایاسپورا چه تعریف و مصادیقی دارد و رابطه آن با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در عصر جهانی شدن چیست؟ در پاسخ باید گفت نوع این ارتباط بیش از هر چیز در تعامل با یکسری عوامل تعیین خواهد شد که در صدر آن ها داشتن فهمی درست از این پدیده و بعد اتخاذ راهبردی حساب شده در تعامل با آن است. بر این اساس و در سطح تحلیل نخست این مقاله ارائه دهنده تبیین مفهومی مصداقی از دایاسپورا در فضای جهانی شدن است و بعد به تحلیل اهمیت و جایگاه این جوامع در ارتباط با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد پرداخت.
بررسی مقایسه ای دیپلماسی شهروندی آمریکا و ایران
حوزه های تخصصی:
دنیای پیچیده امروز، در عرصه بین المللی راه را برای ورود بازیگرانی به غیر از دولت ها باز کرده و دیپلماسی را از انحصار دولت ها خارج ساخته است. در نتیجه این امر، بحث تاثیر بازیگران غیر دولتی بر روابط بین الملل جدی شده و بسیاری، نقش بازیگرانی همچون شهروندان را در دیپلماسی پذیرفته اند. امروزه بسیاری بر این عقیده اند که شهروندان قادر به ارائه تصویر ملی و به عبارت دیگر، اعمال دیپلماسی عمومی هستند. این فرایند را «دیپلماسی شهروندی» می-خوانند. در این پژوهش برآنیم تا با تکیه بر منابع کتابخانه ای و رسانه ای و با استفاده از رویکرد تحلیلی و توصیفی به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که «دیپلماسی شهروندی در ایران و آمریکا چه ظرفیت هایی داشته و چگونه اعمال شده است؟». به منظور رسیدن به پاسخ این سوال، ضمن معرفی دیپلماسی شهروندی و معرفی شاخه های آن، به اثبات این فرضیه می پردازیم که «ایران در دیپلماسی شهروند میزبان بسیار کارآمد ظاهر شده اما در دیپلماسی شهروندی مهمان و مجازی دچار ضعف است، در مقابل آمریکا در دیپلماسی شهروندی مهمان بهتر از دیپلماسی شهروندی میزبان عمل کرده است».
گروه های مسلح فراملی و اجرای حقوق بشردوستانه بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی بین المللی سال ۳۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
251 - 279
حوزه های تخصصی:
حضور بازیگرانی غیر از دولت ها در نظم نوین جهانی، تهدیدها و فرصت های بسیاری را فراروی جوامع بشری و حقوق این جوامع قرار داده است. مقررات حقوق بشردوستانه عمدتاً بر پایه تقسیمات سیاسی و جغرافیایی کشورها بنا گذاشته شده است و همین امر، توصیف درگیری های فرامرزی بازیگران غیردولتی و واکنش های کشورهای خارجی در قلمرو دیگر کشورها را با مشکل مواجه می کند. در واقع چالش اصلی، نزاع های مسلحانه است که یک دولت در سرزمین تحت حاکمیت دولتی دیگر انجام می دهد. در نبود توصیفی روشن از این وضعیت، تعیین حقوق قابل اعمال میسر نخواهد بود. علاوه بر این، اجرای حق ها و تکالیف حقوق بشردوستانه بین المللی در مورد گروه های مسلح فراملی نیز با توجه به وضعیت خاص آن ها با مشکلاتی همراه است. اقدامات نظامی فراسرزمینی دولت ها در مقابله با گروه های مسلح غیردولتی، برخی حقوق دانان و سیاستمداران را بر آن داشته تا از خلأ یا بی کفایتی حقوق مخاصمات مسلّحانه فعلی سخن گفته و با بی توجهی نسبت به مقررات موجود، مرزهای بین المللی را درنوردند.
مبنای رویکرد دیوان دادگستری بین المللی به قواعد حاکم بر مسئولیت دولت ها در قبال اَعمال بازیگران غیردولتی در روابط بین الملل؛ مطالعه موردی رأی قضیه نیکاراگوئه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
303 - 323
حوزه های تخصصی:
مسئولیت دولت ها در قبال اِعمال بازیگران غیردولتی در روابط بین الملل از موضوعات محل اختلاف بین المللی است که با روند فزاینده جنگ های نیابتی منطقه ای، تبیین و تحلیل آن امری ضروری است. هدف مقاله حاضر تبیین مبنای رویکرد دیوان به قواعد حاکم بر مسئولیت دولت ها در قبال اَعمال بازیگران غیردولتی در روابط بین الملل با تبیین رأی قضیه نیکاراگوئه است. به منظور بررسی موضوع موردِاشاره، کنترل مؤثر به عنوان اصل حاکم بر مسئولیت بین المللی دولت ها که قضیه نیکاراگوئه مبنای صدور رأی دیوان دادگستری بین المللی قرار گرفته، بررسی شده است. در ادامه از رأی دیوان کیفری یوگسلاوی سابق که با رأی دیوان در تعارض است بحث شده و سرانجام از ضرورت تغییر رویکرد و قواعد حاکم بر مسئولیت بین المللی دولت ها سخن به میان آمده است. نتایج مقاله بیانگر این امر است که رویه قضایی دیوان بعد از قضیه 1989نیکاراگوئه و درمورد انتساب اَعمال بازیگران غیردولتی به دولت حامی دچار دگرگونی شده زیرا درغیراین صورت حقوق بین الملل پاسخگوی سؤالات و رخدادهای جدید حقوقی نبوده و نمی تواند با معیارهایی مثل کنترل مؤثر، عدالت را تأمین نماید. ازهمین رو باید برای تضمین حقوق بنیادین بشر، حقوق بین الملل به معیارهای مترقی متعدد دیگری چون کنترل کلی بیشتر توجه کرد و آن را در این بخش از حقوق بین الملل تئوریزه کرد. رأی نیکاراگوئه برمبنای نظریه رئالیستی روابط بین الملل و حقوق بین الملل است که در زمانه خود قابل استناد بوده است ولی امروزه با قدرت گرفتن نظریه ایدئالیستی که حول محور حقوق بنیادین بشر شکل گرفته است می توان تحلیل کرد که مبنای صدور رأی نیکاراگوئه در تبیین تحلیل مسئولیت کشورهای حامی و بازیگران غیردولتی در نقض تعهدات حقوق بشردوستانه کارآمد نیست.
رویکرد ویژه سازمان های تروریستی به رسانه های اجتماعی و فضای مجازی
منبع:
علوم خبری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
103 - 134
پژوهشگران متعددی تروریسم را به عنوان یک بحران مهم و تأثیرگذار در عصر معاصر در نظر گرفته اند، هرچند که تروریسم همیشه دلالت بر وضعیتی بحرانی حداقل برای برخی افراد یا برخی بخش های جامعه داشته است. اگر تروریسم را به عنوان یک بحران فرض کنیم، باید بپرسیم که آیا وجود گروه های تروریستی، حمله ی تروریستی یا اثرات ثانوی آن بحرانی برپا خواهد کرد یا خیر. همچنین این نکته را هم باید در نظر گرفت که تروریسم به خودی خود یک بحران نیست؛ بلکه تنها، وضعیت هایی بحرانی را برای جامعه، دولت ها، برای رسانه ها و مخاطبانشان به وجود می آورد. معمولاً تمرکز اصلی در پژوهش های متداول ارتباطات بحران بر سازمان های خصوصی و تلاش هایشان جهت بازیابی اطمینان گروهی ذی نفع است. در اینجا وضعیت متفاوت است. هدف اولیه ی تروریست ها به خدمت گرفتن اعضای جدید نیست؛ بلکه پراکندن ترس و سوءظن در جامعه است. رسانه ها به سهم خودشان علاقه مند به کسب و حفظ اعتماد و علاقه ی مخاطبانشان هستند. چنانچه بحران به عنوان وضعیتی تهدیدآمیز با تأثیری بالا در سطح احساسی و سازمانی، به عنوان اختلالی در جریان عادی زندگی روزانه تعریف شده باشد، باید نمایان سازیم که وجود گروه های تروریستی همیشه به طور واضحی یک بحران به حساب نمی آید. تنها شکل هایی مسلّم هستند که بحران به وجود می آورد یعنی زمان هایی که گروه تروریستی فعالانه دست به حملات تروریستی زده، اعلام کنش کرده و یا پروپاگاندایی را پخش می کند که ممکن است مقیاس بزرگی را تحت تأثیر قرار دهد. رسانه ها باید به گزارش پیرامون چنین وضعیت های بحرانی ای بپردازند. آن ها می توانند این کار را به روش های گوناگونی انجام دهند: تمرکز بر رویداد، مصاحبه با قربانیان و یا اختصاص فضایی از خود برای توصیف علل و مقتضیات سیاسی ای که یک گروه تروریستی در آن به وجود می آید. پژوهشگران با توجه به تعداد مقالات و برجسته سازی هایی که رسانه ها پیرامون حملات تروریستی داشته اند، رابطه ی بین تروریسم و رسانه ها را تحت عنوان ((هم زیست گرایانه)) یا ((طفیلی وار)) توصیف می کنند.
بررسی تأثیر زمینه های همگرایی و واگرایی جریان های سلفی تکفیری و بازماندگان حزب بعث بر بحران امنیتی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
265 - 291
حوزه های تخصصی:
پس از حمله آمریکا به عراق درسال 2003 که به سقوط رژیم صدام منجر شد، عراق همچون افغانستان به صحنه کارزار نیروهای سلفی جهادی با اشغال گران آمریکایی تبدیل گردید. این نیروها که در افغانستان دارای تجربه و شبکه منظم و منسجمی برای مقابله با اشغال گری شوروی بودند در عراق نیز با اتکاء به این توانایی ها توانستند چالش ها و مخاطرات نظامی و امنیتی جدی برای آمریکا ایجاد نمایند و در ادامه نیز در تقابل با دولت شیعی، به انجام عملیات های تروریستی روی آوردند. حزب بعث نیز که پس از سقوط صدام از قدرت خلع ید شده بود و در روند بعثی زدایی نظام سیاسی جدید، در تنگنای شدیدی قرار گرفته بود سعی کرد از ظرفیت گروه های جهادی ضدآمریکایی و ضدشیعی در احیای قدرت خود استفاده کند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به این سئوال است که زمینه های همگرایی و واگرایی جریان های سلفی تکفیری و بازماندگان حزب بعث چیست و این زمینه های همگرایی و واگرایی چه تأثیری را بر آینده بحران امنیتی عراق خواهد داشت؟ نتایج این مقاله نشان می دهد درک مشترک از تهدید (آمریکا، دولت شیعی و جمهوری اسلامی ایران) اصلی ترین عامل همگرایی و خاستگاه فکری متفاوت، گفتمان متفاوت و هویت و غیریت متفاوت از عوامل واگرایی این دو جریان می باشد.
ایران و لابی گری در اتحادیه اروپایی: ظرفیت ها و سازوکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
703 - 728
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین اهمیت و جایگاه لابی گری در سطح اتحادیه اروپایی و برآورد ظرفیت ها و سازوکارهای حضور ایران در این عرصه بوده و درحقیقت، به دنبال پاسخی برای این پرسش اصلی است که با وجود شکنندگی روابط، چگونه ایران و اتحادیه اروپایی می توانند به فهمی مشترک از موضوعات و چالش های دوجانبه، منطقه ای و بین المللی دست یابند و روابط دوجانبه را در روندی رو به رشد شکل دهند. می توان فرضیه نوشتار حاضر را این گونه عنوان کرد که ایران ضمن توجه به دو مؤلفه “گفتگو” و “دیپلماسی” با اتحادیه اروپایی، نیازمند بهره گیری از مؤلفه “لابی گری” در قالب ظرفیت های بازیگران غیردولتی نیز هست. با توجه به سطح کنونی روابط و آمار و ارقام موجود، به نظر می رسد در وهله نخست، جمهوری اسلامی ایران توانایی بهره گیری از ظرفیت اندیشکده ها و مؤسسات تحقیقاتی مستقر در اتحادیه اروپایی را دارد، زیرا کارویژه اصلی اندیشکده ها، ارائه اطلاعات، راهکارها و توصیه های سیاستی به نهادهای اجرایی اتحادیه اروپایی است و همکاری منسجم و هدفمند ایران با اتاق های فکر اروپایی به فهم غرب از رفتار ایران و تسهیل همکاری ها در سطوح دوجانبه، منطقه ای و بین المللی در عرصه های موضوعی گوناگون کمک خواهد کرد. در پژوهش حاضر برای نشان دادن اهمیت لابی گری در سطح اتحادیه اروپایی و نقش آن در بهبود روابط ایران و اتحادیه، از نظریه “دسترسی” استفاده شده و به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی بوده که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای بهره گرفته شده است.
دیپلماسی مبتنی بر ایمان و کنشگری تشیع در نظام بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود کنشگران و سازمان های غیردولتی به عرصه جهانی و نقش آفرینی آن ها بعد از جنگ سرد، تغییرات مهمی در فهم دیپلماسی و نقش آن در نظام های جهانی به وجود آمده است. این پژوهش با بررسی منابع قدرت دیپلماسی در آموزه های شیعی تلاش کرده است تا ضمن تبیین ابعاد مفهوم «دیپلماسی مبتنی بر ایمان» چگونگی پیشبرد اهداف دیپلماتیک را با استفاده از ظرفیت تشیع به عنوان یک بازیگر غیردولتی ورای مرزهای ملی و با تأکید بر ظرفیت موازنه سازی نشان دهد. مقاله در پی یافتن پاسخ به این پرسش نظری است که ظرفیت نهاد شیعه به عنوان یک کنشگر و «بازیگر غیردولتی» (NSA)چگونه در پیشبرد اهداف و برنامه های پیروان این مذهب عمل می کند؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه آزموده می شود که دیپلماسی مبتنی بر ایمانِ مذهب تشیع، به کمک اجماع عمومی پیروان بر سر اصول و بنیان های مشترک ایمانی و با بهره گیری توامان از سه گونه دیپلماسی «مبادله ای»، «حمایتی» و «فرهنگی» برای دستیابی به اهداف مشترک شیعیان در ایجاد موازنه با اجتماعات رقیب، ظرفیت سازی می کند. در این پژوهش همچنین با مطالعه کتابخانه ای، اسنادی و مدارک علمی تلاش می شود تا دیپلماسی شیعه در جهان معاصر به «روش تفسیری» تبیین شود. یافته های این مقاله با یادآوری این نکته که دیپلماسی مبتنی بر ایمان در تحولات آینده نظام بین المللی نقش بسیار مهمی ایفا خواهد کرد، نشان می دهد نهاد تشیع با استفاده از منابع و ظرفیت دیپلماسی مبتنی بر ایمان خود می تواند نفوذ خود را به صورت توامان در سطوح فروملی و ورای مرزهای ملی گسترش دهد و در جهان پیرامونی خود موازنه سازی های نیرومندی را ایجاد کند. یافته های این پژوهش همچنین با تأکید بر مبانی مشترک عقیدتی سیاسی در فرهنگ سیاسی شیعه نشان می دهد این نگرش های ایمانی موجب افزایش قدرت کنشگری و انسجام شیعیان می شود و ظرفیت مهمی را برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری با اکثریت شیعی فراهم می کند.
قدرت نرم و بازیگران غیردولتی: پیامدهای همکاری و درگیری بازیگران غیر دولتی با دولت های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
127 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی چگونگی استفاده بازیگران غیردولتی از قدرت نرم و نفوذ در عرصه بین المللی و درک انگیزه ها و استراتژی های آنها برای همکاری با دولت های ملی است. علاوه بر این، به دنبال تجزیه و تحلیل تأثیر این همکاری بر حاکمیت و دیپلماسی جهانی است. این مطالعه یک طرح تحقیق کیفی را اتخاذ می کند و از یک چارچوب مفهومی استفاده می کند که دیدگاه های نظری مختلفی مانند دیپلماسی فرهنگی، شبکه های حمایت فراملی، نفوذ اقتصادی، ارتباطات دیجیتال و سازمان های غیردولتی را در بر می گیرد. جمع آوری داده ها برای این تحقیق شامل بررسی جامع ادبیات مرتبط و مطالعات موردی است. یافته ها نشان می دهد که بازیگران غیردولتی از روش های متنوعی برای اعمال قدرت نرم و نفوذ خود استفاده می کنند. انگیزه های آنها برای همکاری با دولت های ملی شامل اهداف و منافع مشترک، تخصص و منابع، قدرت نرم و حمایت و بسیج عمومی است. تضاد بین بازیگران غیردولتی و دولت های ملی به دلیل منافع و اهداف متفاوت، چالش حاکمیت دولت ها، عدم تقارن قدرت، رقابت برای نفوذ، اختلاف بر سر منابع و دسترسی، و تفاوت در قدرت و نفوذ به وجود می آید. دولت ها به ابتکارات قدرت نرم بازیگران غیردولتی از طریق همکاری، تبادل فرهنگی و برخی سیاست ها و استراتژی های دیگر پاسخ می دهند. همکاری بین بازیگران غیردولتی و دولت های ملی به تقویت حکمرانی جهانی و ورود پیچیدگی های جدید به نظام بین المللی کمک می کند. این یافته ها درک ما را از پویایی بین بازیگران غیردولتی و دولت های ملی در عرصه بین المللی عمیق تر می کند و پیامدهای آن را برای حکمرانی و دیپلماسی جهانی روشن می کند.
حقوق بین الملل و اعمال معیار دولت «بی میل یا ناتوان» در جنگ سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
2135 - 2157
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دولت بی میل یا ناتوان» به تازگی در گفتمان حقوق بین الملل و روابط بین الملل مطرح شده است. در واقع احیای این مفهوم به دلیل افزایش حملات و تهدیدات بازیگران غیردولتی در قلمرو حاکمیتی دولت هاست، حال آنکه در مقابل برخی از این دولت ها از پیشگیری یا جلوگیری از فعالیت های گروه های تروریستی ناتوان و عاجزند. در حوزه کارکرد این معیار کمبودها و ابهاماتی وجود دارد که به نوبه خود می تواند هزینه های زیادی را بر صلح و امنیت بین المللی تحمیل کند. این مقاله قصد دارد معیار بی میلی یا ناتوانی را با ارائه چارچوبی دقیق تعریف کند و در ادامه از منظر انتقادی موانع پذیرش این معیار و به ویژه نحوه تفسیر آمریکا از توسل به زور در مخاصمات سوریه را بررسی می کند. استدلال می شود که این معیار در قضیه سوریه اعمال شدنی نیست، چراکه حقوق بین الملل موجود، دفاع مشروع خارج از قلمرو داخلی را یعنی در جایی که دولت میزبان در مقابل بازیگران غیردولتی، بی میل یا ناتوان است، مجاز نمی شمارد، مگر اینکه به صراحت توسط شورای امنیت مجاز اعلام شده باشد یا مورد رضایت دولت میزبان باشد. همچنین هنوز یک هنجار عرفی در این خصوص ایجاد نشده است.
ظهور جنگ های هیبریدی و تأثیر آن بر راهبرد دفاعی امریکا علیه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۸
143 - 165
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شروع فرایند جهانی شدن، ما شاهد تغییر و تحول در حوزه جنگ بودیم. برای سال ها مفهوم جنگ برگرفته از اندیشه کلاوزویتس دارای مشخصاتی بود که آن را از حالت صلح یا غیرجنگی جدا می کرد. با این وجود تغییرات به وجود آمده در عرصه بین الملل، شروع روند تغییر در حوزه جنگ را از اواخر قرن 20 و به طور مشخص اوایل قرن 21 رقم زد. سبکی از جنگ که دارای پیچیدگی و ابهام های خاص خود است. از این رو بسیاری از کارشناسان با این سوال روبه شده اند که جنگ های جدید چه ویژگی هایی دارند؟ در تلاش برای پاسخ به این سوال استراتژیست ها مفهوم جنگ هیبریدی را خلق نمودند. مفهومی که به رقم تلاش ها همچنان مبهم و گنگ است و تحلیل گران برای تحلیل جنگ های جدید در این قالب با مشکل مواجه اند. این مقاله با بررسی مهمترین ویژگی های جنگ های جدید از جمله کم رنگ شدن خط تمایز بین جنگ و صلح، ترکیب بازیگران دولتی و غیردولتی در یک میدان رزم، ترکیب انگیزه های جنگ و در نهایت ترکیب سبک جنگ متعارف و نامتقارن سعی کرده است گره از این ابهام گشوده و یک چارچوب منظم تحلیلی از مفهوم جنگ هیبریدی ارائه نماید.
آسیب شناسی بازیگران غیردولتی؛ خشونت گرایی، زمینه ها و راهکار ها
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
155 - 179
حوزه های تخصصی:
سازمان های غیردولتی یا سازمان های مردم نهاد «NGO» به عنوان سازمان های مستقل از دولت، غیر انتفاعی و اعضا خودجوش و مردمی امروزه سهم مهمی در ایفای نقش در حوزه های مختلف حقوقی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و ... دارند به طوری که این نهادها اجزاء اصلی جامعه مدنی را تشکیل داده و ابزارهایی برای تقویت موقعیت ضعیف مردم در برابر نهادهای قدرتمند دولتی محسوب می شوند. به رغم این اهمیت، سازمان های غیر دولتی در برخی جوامع یا اساساً شکل نمی گیرند یا در صورت تشکیل، در انجام وظایف و اثرگذاری خویش چندان کارآمد نیستند و در برخی موارد ضرر ها و آسیب های عمده ای به دنبال دارند، تا جایی که در برخی موارد از دایره تعریف مذکور خارج می شوند. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی یکی از مهم ترین آسیب های بازیگران غیر دولتی یعنی خشونت گرایی را مورد بررسی قرار می دهد، بدین صورت که ابتدا به معرفی و علل شکل گیری دو مورد از مهم ترین سازمان های خشونت گرا یعنی سازمان های ایدئولوژی محور نظیر القاعده و سازمان های چریکی مارکسیستی نظیر مجاهدین خلق ایران پرداخته و سپس راهکار هایی برای جلوگیری از خشونت گرایی در این سازمان ها و همچنین جلوگیری از وارد کردن صدمه به جامعه توسط این سازمان ها ارائه می دهد.
نقش بازیگران غیر دولتی در ثبات و تعادل سیستم امنیتی و منطقه ای در خاورمیانه
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
103 - 136
حوزه های تخصصی:
امروزه بازیگران غیردولتی نیز به در سیستمهای منطقه ای و بین الملل به کنشگری می پردازند. در خاورمیانه نیز گرو ه هایی وجود دارند که توانسته اند با کسب قدرت و افزایش ظرفیت های نظامی لازم، جایگاه خویش در منطقه را به طرز قابل توجهی افزایش داده و به دنبال آن بر ثبات و ترتیبات امنیتی تاثیرگذار باشند. به سبب تنش های منطقه ای و بحران های موجود، بررسی نقش بازیگران غیردولتی خاورمیانه در این برهه از تاریخ در دستور کار پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است. این نوشتار با استفاده از روش پژوهش کیفی، نمونه پژوهی و چارچوب تئوریک و همچنین با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی به دنبال پاسخ این پرسش است که بازیگران غیردولتی نظیر حزب الله در لبنان، حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه و فلسطین، نیروهای شیعه در عراق و حوثی ها در یمن چه تاثیری بر ثبات و حفظ موازنه قدرت در سیستم منطقه ای در خاورمیانه دارند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می-گردد که در اصلی ترین رقابت مبتنی بر موازنه قدرت در خاورمیانه میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل، بازیگران غیردولتی به عنوان عامل بازدارنده می توانند از شکست موازنه قوای منطقه ای و وقوع جنگ فراگیر و سنگین جلوگیری نموده و به دنبال آن، مانع از بی ثباتی، عدم تعادل و تحول و فروپاشی سیستم منطقه ای شوند.