فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
سلامت اجتماعی ، تصوری است که افراد درباره خود، تعاملات و ارتباطات اجتماعی ، سودمندی ، نقش اجتماعی و مثبت بودن در اجتماع دارند . سلامت اجتماعی جانبازان بعنوان یکی از اقشار اجتماعی جامعه ، یکی از مسایل قابل توجه در حوزه جامعه شناسی سلامت می باشد . هدف اصلی پژوهش حاضر ، تحلیل جامعه شناختی حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس خودکارآمدی با سلامت اجتماعی جانبازان انقلاب اسلامی استان آذربایجان شرقی بود . جامعه آماری ، جانبازان استان آذربایجان شرقی به تعداد 24340 بود و 294 جانباز به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند . بر اساس یافته ها ، میانگین سلامت اجتماعی آنها 45/56 درصد و حمایت اجتماعی ادراک شده 8/72 درصد بود . نتیجه آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین احساس خودکارآمدی و حمایت اجتماعی ادراک شده جانبازان استان آذربایجان شرقی با میزان سلامت اجتماعی آنان و مولفه های پذیرش، مشارکت و خودشکوفایی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد و مولفه انسجام اجتماعی فقط با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه معنادار و مثبت داشت . همچنین بین سلامت اجتماعی و درصد جانبازی ، سن ، مدت حضور جانبازان در جنگ رابطه معنادار وجود نداشت ، اما تفاوت معناداری بین سلامت اجتماعی جانبازان برحسب سواد آنها وجود داشت ، جانبازان دارای تحصیلات پایین تر از دیپلم ، بیشترین تفاوت میانگین با سایر گروه ها را داشتند.
واکاوی تجربه ی زیسته کولی ها از طرد اجتماعی (مورد مطالعه: کولی های شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
106 - 125
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه زیسته کولی ها از طرد اجتماعی انجام شده است و تلاش شده زیست جهان و نظام معنایی کولی های شهر خرم آباد از طرد و زیست حاشیه ای توصیف و تفسیر شود. بر همین اساس از پارادایم تفسیری و رویکرد روش شناختی پدیدارشناسی، برای اجرای این تحقیق استفاده شد تا از این طریق با رجوع به تاریخچه زندگی اجتماع حاشیه نشین کولی ها به فهم میان ذهنیت های آنها پرداخت. جمع آوری داده ها با مشارکت-کنندگان از طریق ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و بحث گروهی انجام شد. در این مطالعه با انجام مصاحبه با 18 نفر و برگزاری دو بحث گروهی اشباع نظری حاصل شد. برای انتخاب مشارکت کنندگان روش نمونه گیری نظری مبنا قرار گرفت و نمونه گیری گلوله برفی به کار گرفته شد. محور اصلی یافته های این مطالعه، چندوجهی بودن محرومیت و طرد کولی های حاشیه نشین را نشان می دهد که مفهوم پایه «زیست در حاشیه کولی ها» را به تصویر کشیده است. چرخه محرومیت زا زندگی کولی ها در قالب مقولاتی از قبیل «زیستن در حاشیه اقتصاد رسمی، معضل معیشت و ناامنی شغلی، بی پناهی و فروافتادن در چرخه محرومیت، تقلای نافرجام در پذیرش اجتماعی، احساس غریبگی و ناکامی از دوران کودکی، دغدغه روزمرگی و تنزل پیوندهای گروهی، محرومیت مضاعف، پناه گرفتن درفضاهای بی دفاع شهری» توصیف و تفسیر شده است.
بررسی تأثیرعوامل اجتماعی و تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق بر طلاق توافقی (از دیدگاه متقاضیان طلاق شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
75 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی عوامل اجتماعی و تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق بر طلاق توافقی از دیدگاه متقاضیان طلاق بود. روش آن توصیفی-تحلیلی بود و از ابزار گردآوری اطلاعات ترکیبی استفاده شد. ابتدا از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد و 20 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند برای مشارکت در مصاحبه و شناسایی مؤلفه ها انتخاب شدند. سپس 329 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده گزینش شدند و پرسش نامه محقق ساخته بر اساس مؤلفه ها در میان آ ن ها اجرا شد. پایایی متغیرهای پرسش نامه 730 /0 به دست آمد. یافته های مصاحبه عمیق نشان داد معافیت از خدمت سربازی پسر و دریافت بیمه پدر فوت شده و مهاجرت بیشترین تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق توافقی را به خود اختصاص داده اند. همچنین رابطه با جنس مخالف به عنوان یکی از عوامل اجتماعی نیز در افزایش طلاق توافقی تأثیرگذار بوده است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق (588/0) و رابطه با جنس مخالف قبل از ازدواج (540/0) مهمترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق توافقی بوده اند. بر اساس تحلیل مسیر تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق بیشترین تاثیرگذاری مستقیم را بر طلاق توافقی داشته است و عامل اجتماعی دیگر یعنی استقلال مالی زن بیشترین تاثیرگذاری غیرمستقیم بر طلاق توافقی را دارد.
قرائت دیداری نهاد قدرت از داستان هبوط آدم در عصر صفوی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر مدل کرس و ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی در تاریخ ایران یکی از ادوار مهم و تأثیرگذار در شکل گیری حیات فکری و اجتماعی است. سلسله صفویه همواره در تلاش برای کسب حقانیت و مشروعیت بخشی خویش از طرق مختلف بود و به دلیل ماهیت مذهبی حکومت و نسبتی که شاهان آن با طریقت های عرفانی و نحله فکری تشیع داشتند، از هنر دینی به عنوان ابزاری در خدمت برنامه های حکومتی و جریان های اجتماعی سود بردند. در این میان قرآن که همواره به دلیل ارزش و اعتبارش نزد هنرمندان مسلمان از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، در حکومت دینی صفویه نیز، در صدر توجه و الهام هنرمندان قرار گرفت و بیان هنری موجود در روایات، قصص و مفاهیم آن منبع الهام آثار مصور متعددی برای نگارگران شد. خوانش بینامتنی نگاره هبوط آدم (ع) که یکی از اجزای داستان آفرینش در قرآن است و پاسخ به این سؤال که معانی ضمنی و شرایط اجتماعی صفویان چگونه در این نگاره تبیین می گردد، مسئله جستار حاضر است. هدف، کشف درونه پنهان و شناخت کارکردهای اجتماعی اثر است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر بوده و نتایج مطالعه نشان داد؛ مصورسازی داستان هبوط آدم (ع) مطابق با رویکرد ایدئولوژیک عصر و متأثر از شرایط اجتماعی و منازعات گفتمانی نیمه اول دوره صفوی است که در لایه های زیرین خود، با تأکید بر اسطوره ای بودن مشروعیت شاه و تثبیت سلطنت و تطهیر شخصیت او، صورت پذیرفته است و عوامل برون متنی چون نظریه ظل اللهی، مهدویت شیعی و نگرش به جریان مرشد کامل در شکل گیری آن دخیل بوده اند.
A Comparative Study of Political Islam with Modernity in the First Pahlavi Era with a Discourse Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this study, the sociological model of the conflict between political Islam, jurisprudence and modernity in contemporary Iran (with emphasis on the Pahlavi era) has been studied. Methodology: The present research method is based on discourse methodology. Findings: We find that based on the main hypothesis, which seems to be the incomplete understanding of traditional political jurisprudence of the logic of modernity on the one hand and the concern for the rule of modernity values on the other hand has caused a confrontation between the two currents. Findings indicate that due to the passage of time and the need for more tendency of the traditional world to the world of modernity and society is facing modernization and scientific changes; Technical; Conclusion: The new world requires the adaptation of both traditional and modern tendencies to harmonize and create a new culture, so it is very important to advance the modern or traditional goals of culture and adaptation in society
Identifying and Prioritizing the Variable Dimensions of Leading Professors in Babol University of Medical Sciences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The quality of education and research is one of the concerns that academic systems always strive to achieve. Undoubtedly, the existence of leading professors with appropriate scientific and ethical competencies is one of the effective fundamental factors in the quality of higher education systems. Methodology: The general purpose of the present study is to examine the dimensions of leading professors and determine the importance and priority of these goals. In terms of purpose, this research is an application that was done with a mixed approach (qualitative and quantitative) with an exploratory design. In the qualitative approach, the content analysis method was used and in the quantitative approach, the descriptive survey method was used. The statistical population consisted of 20 professors of Babol University of Medical Sciences in the qualitative department and 348 faculty members of Babol University of Medical Sciences in the quantitative department. Taking the saturation law, 10 people and in the quantitative part, based on Cochran's formula, 183 people were selected as a statistical sample using stratified random sampling method based on scientific rank. By analyzing the qualitative data, a researcher-made questionnaire designed by leading professors with 80 questions was designed. Data were analyzed by structural equation modeling in SPSS-23 and PLS-2 software. Findings: The results showed that; Leading professors have three dimensions: "educational, research and individual". Conclusion: Educational dimension with five components (teaching skills, educational technology, education management, evaluation skills and observance of educational rules), research dimension with two components (scholarship and research ethics) and individual dimension with five components (characteristics Appearance is professional ethics, honesty, creativity and discipline) which has a greater impact on the educational dimension with a factor load of 0.963 and a research dimension with a factor load of 0.894.
Investigating the Status of Entrepreneurship Development Levels in the Iranian University System(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Entrepreneurship development is one of the important concepts of recent decades that higher education has an important role in promoting it. As a result, the present study was conducted with the aim of investigating the status of entrepreneurship development levels in the Iranian university system. Methodology: This study was a descriptive from type of survey. The research population was managers of calligraphy organizations and professors of entrepreneurship disciplines of country in 2020 year. The research sample was 72 people who were selected by cluster sampling method and answered the researcher-made questionnaire of entrepreneurship development in the university system (82 questions). The face and content validity of the questionnaire was confirmed by 20 experts and its reliability by Cronbach's alpha method was obtained 0.91. Data were analyzed by binomial test in SPSS software. Findings: Findings showed that the entrepreneurship development in the Iranian university system at the institutional level (and its components including cultural factors and social factors) and policy level (and its components including actors in the field of entrepreneurship areas, entrepreneurial elements, policy-making stages and policy-making institutions) was above the average and at the individual level (and its components including individual factors and psychological factors) was below the average (P<0.05). Conclusion: According to the findings of the present study, officials and planners of entrepreneurship development in the Iranian university system should take steps to improve the curriculum and holding entrepreneurship training courses in order to improving the individual level of entrepreneurship development and the personal and psychological characteristics of entrepreneurs
تحلیل عملکرد صادقی بیگ افشار در میدان هنر صفوی براساس رابطه دوسویه منش و میدان (نیمه دوم سده دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم سده دهم هجری/شانزدهم میلادی، با روی گردانی شاه تهماسب صفوی از میدان هنر، حمایت درباری از هنر و هنرمندان به حداقل خود رسید و حوادث سیاسیِ پس از مرگ شاه تهماسب نیز بر پیچیده گی اوضاع افزود. شرایط پیش آمده صادقی بیگ افشار، نقاش، شاعر و کتابدار کتابخانه سلطنتی صفویان را وادار کرد تا به فراخور روابط جدید حاکم بر میدان فرهنگ، استراتژی مناسبی را درپیش گیرد. این استراتژی روی آوردن به منش شخصی و اتّکا به فردیت خویش بود. پژوهش حاضر ضمن توجه به زمینه تاریخی و تحولات اجتماعی مؤثر در هنر صفوی نیمه دوم سده دهم/شانزدهم، به مناسبات مابین کنشگرانِ عرصه فرهنگ، انگیزه های احتمالیِ شخصیِ هنرمند، و یا تأثیر روابط مذکور در عملکرد نهاییِ وی تأکید داشته است. هدف اصلی، شناخت رابطه میان عملکرد هنرمند (در اینجا صادقی بیگ) و نیروهای مؤثر در صحنه هنر نیمه دوم سده دهم/شانزدهم است. درنتیجه، عملکرد خاص هنرمند در رابطه با گفتمان حاکم بررسی و بازشناسی شده است . برای تقویت مفاهیم مذکور به عملکرد هنرمندانِ هم عصر صادقی چون آقارضا و علی رضا عباسی نیز مختصراً پرداخته شده است. برای یافتن این رابطه و ترسیم مختصات آن، منابع و اسناد تاریخیِ درجه اول تحلیل و تفسیر شده اند . لذا ماهیت این پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش توصیفی تبیینی، به تحلیل عملکرد ویژه و نمادین صادقی بیگ در جریان تغییرات اجتماعی و سیاسی آن دوران پرداخته است . رویکرد تحلیلی مورد استفاده در تفسیر متن ها، گزارش ها و عملکردها در این مقاله مبحث جامعه شناسی رابطه گرایانه پی یر بوردیو است . این رویکرد سبب شد تا دریابیم روابط موجود در میدان هنر و فرهنگ صفوی در نیمه دوم سده دهم/ شانزدهم به گونه ای بود که کنشگران حاضر در آن را وادار می کرد تا براساس منش (عادت واره) شخصی شان و میزان سرمایه نمادینی که در اختیار داشتند، دست به انتخاب استراتژی مناسب با مقتضیات میدان بزنند و در این راستا از قوانین حاکم بر میدان سیاست و قدرت نیز تبعیت می کردند.
بررسی دیدگاه نو دانشجویان نسبت به یادگیری در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۶۵-۴۳
حوزههای تخصصی:
یادگیری در فضای مجازی مفهومی است که با توجه به فناوری های نوین در عرصه تعلیم و تربیت موردتوجه بوده است؛ اما امروزه به دلیل شیوع ناگهانی ویروس کرونا، یادگیری در بستر فضای مجازی همگانی شده است، به طوری که غالب مؤسسات آموزش عالی بر مبنای فضای مجازی فعالیت می کنند. بااین حال برای بسیاری از دانشجویان به ویژه نو دانشجویان دوره کارشناسی که با فضای یادگیری سنتی عجین شدند با تجربیات متفاوتی همراه بودند. این پژوهش با هدف شناسایی بررسی دیدگاه نو دانشجویان دوره کارشناسی به یادگیری در بستر فضای مجازی به مطالعه می پردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شده و روش منتخب در این پژوهش پدیدارشناسی از نوع توصیفی بوده است. میدان پژوهش موردمطالعه نو دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبائی، گیلان، یزد می باشد که بر اساس ملاک های تعیین شده به صورت هدفمند از نوع مطلوب و ملاک محور انتخاب شدند و درنهایت با 22 نفر از نو دانشجویان مصاحبه نیمه ساختاریافته ای ترتیب داده شد. با تحلیل و بررسی داده ها، یافته ها به چهار مضمون اصلی و 18 زیر مضمون فرعی استخراج گشت که مضامین اصلی عبارت اند از: عوامل مربوط به دانشگاه، عوامل مربوط به اساتید، عوامل درون فردی دانشجویان و عوامل میان فردی دانشجویان. نتایج حاکی از آن است، یادگیری در فضای مجازی موانع زیادی برای دانشجویان به وجود آورده است. لذا توصیه می شود مسئولین، مدیران و اساتید دانشگاه ها، تدابیر و تصمیمات مقتضی، قوانین موردنیاز در شرایط کنونی را تدوین کنند. همچنین بستر موردنیاز برای تغییر رویکرد یادگیری سنتی به یادگیری در بستر فضای مجازی و ترکیبی را در جهت اعتلای آموزش عالی فراهم نمایند.
کاوش پدیدارشناختی بر شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی در سند تحول بود. این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش استفاده شده، پدیدارشناختی است. مشارکت کنندگان پژوهش را مدرسان مراکز تربیت معلم، اعضای هیئت علمی گروه علوم اجتماعی، علوم سیاسی و علوم تربیتی دانشگاه های اصفهان و یزد تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی است. به گونه ای که 30 نفر تا رسیدن به اشباع داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته در پژوهش شرکت داده شدند. اعتبار پذیری کدگذاری های انجام شده از روش بازبینی اعضا و بررسی همکار صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد شایستگی های پایه آموزگاران در تربیت اجتماعی و سیاسی شامل دانش اجتماعی و سیاسی (سواد اجتماعی و سواد سیاسی)، بینش اجتماعی و سیاسی (ارزش ها و تمایل های فردی، ارزش ها و تمایل های جمعی، ارزش های وطنی و فراوطنی) و رفتار اجتماعی و سیاسی (عاملیت فردی، عاملیت جمعی و عاملیت سیاسی) است. بر اساس نتایج پژوهش توصیه می شود، این شایستیگی ها به مثابه راهنمای عمل برای طراحی و برنامه ریزی برنامه های تربیت معلم و آموزش های ضمن خدمت آموزگاران استفاده تا بستر اندیشه و عمل بر اساس سند تحول در میان آموزگاران فراهم شود.
موقعیت های برانگیزان اعتماد و بی اعتمادی به همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
229 - 246
حوزههای تخصصی:
اعتماد به عنوان یکی از عوامل ازدواج موفق و ثبات و پایداری در ازدواج محسوب می شود. هدف این مطالعه شناسایی موقعیت های برانگیزانِ اعتماد و بی اعتمادی به همسر در زنان و مردان متأهل ایرانی است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسش نامه ای محقق ساخته حاوی پرسش های بازپاسخ به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل درون مایه ای استفاده شد. 163 فرد متأهل با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه را به صورت آنلاین تکمیل نمودند. داده ها به روش براون و کلارک تحلیل شدند. در نهایت سه درون مایه سایبانی، 10 درون مایه و 15 درون مایه فرعی استخراج شد. هر کدام از درون مایه ها به صورت طیفی می باشند که یک سر آن نمایانگر اعتماد و سر دیگر آن نمایانگر بی اعتمادی هستند. درون مایه های سایبانی عبارت اند از: ویژگی های فردی همسر، ویژگی های رابطه همسران و رابطه همسر با دنیای بیرون. نتایج این مطالعه تصویر جامعی از عوامل تحکیم کننده و تخریب کننده اعتماد بین همسران ارائه داد که می تواند در طراحی مداخلات پیشگیرانه برای آموزش های پیش از ازدواج و همچنین ارتقای کیفیت رابطه همسران مؤثر واقع شود.
تحلیل فضایی فقر شهری در شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
123 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل فضایی فقر شهری در سطح بلوک های آماری شهر بیجار می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و بنابر هدف، کاربردی می باشد. داده ها از بلوک های آماری مرکز آمار استخراج شده و برای طبقه بندی داده ها از نرم افزار Gis بهره گرفته شد. همچنین با توجه به این که شاخص های مورد مطالعه پژوهش از نوع منفی و مثبت بودند، بسته به جهت هر شاخص از رابطه مثبت یا منفی روش بی مقیاس سازی فازی در نرم افزارExcel استفاده شد. ابتدا 12 شاخص فقر اقتصادی با روش فازی بی مقیاس شدند و در محیط نرم افزار Gis فراخوانی شد و با روش لکه های داغ و خود همبستگی موران تحلیل فضایی شدند. بر اساس نقشه پهنه بندی تولید شده می توان گفت، 259 بلوک شهری، که 80/27 درصد جمعیت شهر را به خود اختصاص داده اند، در پهنه خیلی مرفه شهری قرار گرفته اند، 279 بلوک با 16/33 درصد از جمعیت شهری در پهنه مرفه، 497 بلوک و 31/37 درصد جمعیت در پهنه متوسط و نهایتاً پهنه فقیر و خیلی فقیر با مجموع 274 بلوک و 7/1 درصد جمعیت را به خود اختصاص داده اند. براساس نتایج روش خودهمبستگی موران نیز می توان گفت که نحوه پراکنش شاخص های فقر به صورت الگوی خوشه ای است به این گونه که پهنه های قوی فقر شهری به سمت شمال شرق سوق یافته اند.
در دوراهی تصمیم به فرزندآوری: واکاوی چالش های فردی و اجتماعی فرزندآوری در بستر باروری پایین در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایط باروری پایین، تصمیم زوجین به فرزندآوری، بیشتر یک تصمیم برنامه ریزی شده و پیچیده است که زوجین از یک سو برمبنای ملاحظه وضعیت زندگی فردی و خانوادگی خود و از سوی دیگر با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه آن را اتخاذ می کنند. کدام ملاحظه ها و چالش های کنونی خواست فرزندآوری زوجین ایرانی را صورت بندی می کند؟ در پژوهش حاضر برای پاسخ به این پرسش، کوشش شده است فهم کنش فرزندآوری و چالش های آن در بستر خانواده ایرانی در شهر اصفهان بررسی شود. داده های پژوهش با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای، نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 30 زن و مرد مشارکت کننده گردآوری و داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از کد گذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شد و در نهایت، بیست مقوله اصلی به دست آمد و بر اساس جمع بندی مفاهیم و مقوله ها، مقوله هسته با عنوان «گذار ارزشی از فرزند آوری» معرفی شد. نتایج نشان داد که بیم و هراس های اقتصادی، آینده هراسی، مسئولیت پذیری اجتماعی و دغدغه های انباشته، تصمیم به فرزندآوری را درگیر محاسبات مبتنی بر عقلانی بودن ابزاری می کند. چنین محاسباتی نه تنها انواع راهبردها را در خانواده ها فعال، آنها را دچار نوعی دگردیسی و گذار ارزشی می کند. همچنین، برنامه ها و سیاست های تشویقی جمعیت، زمانی موفق است که با درک واقع بینانه از چالش های فرزندآوری زوجین، برای رفع آنها تلاش کنند.
آسیب شناسی حمایت اقتصادی با تمرکز بر تخفیف و مساعدت مالی مددکاران اجتماعی مراکز درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
169 - 199
حوزههای تخصصی:
یکی از فعالیت های مهم مددکاران اجتماعی حمایت اقتصادی از بیماران نیازمند بر اساس ارزیابی و تشخیص حرفه ای است. این پژوهش کیفی باهدف شناخت عوامل مؤثر بر حمایت های اقتصادی مددکاران اجتماعی مراکز درمانی از بیماران نیازمند انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا قراردادی است. جهت جمع آوری داده ها از روش بحث گروهی متمرکز (FGD) به صورت مبتنی بر هدف، با حضور 18 نفر از مددکاران اجتماعی ستاد، دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز درمانی در قالب چند سؤالی استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش قالب کدها، زیر طبقات و درون مایه/ طبقات تحت عنوان همراهی و همکاری ضعیف درون سازمانی و چالش های غیرمسئولانه برون سازمانی مؤثر بر موضوع تخفیف طبقه بندی شد. در محور درون سازمانی موضوعاتی چون ضعف سامانه HIS بیمارستانی، مداخله سایرین در ثبت تخفیفات، ضعف دستورالعمل ها، تصدی پست مددکاری اجتماعی توسط سایر رشته ها، ضعف در مستندسازی، کمبود نیرو و امکانات، نامتوازن بودن اختیارات با مسئولیت ها، عدم آشنایی کادر درمانی با ماهیت مددکاری اجتماعی و در حیطه برون سازمانی شامل ضعف عملکرد سایر ارگان های حمایتی، افزایش آسیب های اجتماعی، اتباع غیرقانونی، نقش بیمه، عدم توجه به برخی گروه های آسیب پذیر، هزینه های تحمیلی، افزایش مراجعه به بیمارستان های دولتی و فرهنگ استفاده از منابع دولتی می باشد. طبق نتایج پژوهش عوامل گوناگونی در میزان و چگونگی انجام حمایت های اقتصادی مددکاران اجتماعی از بیماران نیازمند تأثیرگذار است که این امر موجب تحمیل بار هزینه ای هنگفت بر سیستم بهداشت و درمان کشور شده است. از سوی دیگر منجر به غیرتخصصی شدن حرفه مددکاری اجتماعی و ایجاد نگرش منفی و سطح پایین در جامعه نسبت به این حرفه می شود.
مردم شناسی دردهای کولبران پیرانشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حیات کولبری و شرایط زندگی کولبران، آمیخته و آغشته با دردهایی است که در طیف وسیعی از دردهای مزمن و بیماری های دردناک گرفته تا دردهای ناشی از سختی کار، تهدیدها و احتمال صدمه و مرگ ومیر و حتی دردهای مربوط به استرس و اضطراب، خود و خانواده های آنان را دربرمی گیرد. دردهایی که حیات اجتماعی آنان چنان در آن درگیر و مضمحل شده است که تصور حیاتی فاقد درد برای بسیاری از آن مضحک و حتی غیرطبیعی است. روش: این تحقیق به روش مردم نگاری و با حضور در میدان کولبری در مناطق کوهستانی پیرانشهر و مطالعه تعدادی از کولبران و خانواده های ایشان در منطقه بالاشهر پیرانشهر و کونه خانه و روستاهای قزقاپان، گزگسک، قبرحسین و قوچ حسین صورت گرفته است. چهارچوب نظری: این نوشته بر مبنای بررسی مفهوم هبیتاس یا عادتواره دردِ کولبران به ویژه در آراء بوردیو و همچنین مطالعه مردم نگاری درد خانواده های کولبران بر اساس آراء بندیلو، ویلیامز و لاک است که می تواند برای شناخت درد و ساخت اجتماعی آن قابل توجه باشد. نتایج: نتایج نشان می دهد که درد در میدان کولبری، تمام ابعاد اجتماعی/اقتصادی و شکاف ها و فقدان های کولبر را به هم گره زده و روایت کولبران از زندگی خود را مفصل بندی می کند. حیات اجتماعی کولبران بدون مطالعه دردهای بدن مند شده آنان کاری ناتمام خواهد بود. استنتاج کلی: درد در مطالعه کولبران و روایتهای آنان و خانواده هایشان بخشی از یک خشونت ساختاری یا توسعه نامتوازن اقتصادی/اجتماعی است، که به عنوان هبیتاس درد نزد کولبران و خانواده های آن به شکلی بدنی شده با هکسیس و رفتار آنان ممزوج شده است که در زمینه و میدان کولبری نمایشی بدنی/معناشناختی از آن را می توان مشاهده کرد.
Presenting the Pattern of School Administrators’ Interaction with Educated New Teachers of Farhangian University based on the Anthropological of Islamic Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Educational environments are a place for the development of science, advancement of educational goals and cultural transfer. As a result, the aim of this study was presenting the pattern of school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative. The statistical population of this research was managers and professors familiar with the field of research in Farhangian Universities of Razavi Khorasan province in 2021 year. In this study, the samples according to the principle of theoretical saturation were included 8 people who were selected based on the inclusion criteria and with using the purposive sampling method. Data collection tools were included demographic information form and semi-structured interview with managers and professors, which whose validity was confirmed by triangulation method and its reliability was calculated by agreement coefficient method between two coders 0.86. Also, to analyze the data were used from thematic analysis method. Findings: The findings of the present research showed that for the pattern of school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education were identified 42 sub themes in 11 main themes. The identified main themes in this research were included the principal's respect to new teachers, principle of human respect, principle of dialogue, principle of tolerance and leniency, principle of altruism, principle of piety, principle of moderate rationality, principle of accepting intellectual and religious differences, management skills, interpersonal skills and communication skills. Finally, the pattern of the main themes of the school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education was designed. Conclusion: According to the results of this study, in order to improve the school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education can provide the ground for the realization of the identified sub and main themes for it.
Entrepreneurial Education in Islamic Azad University in Order to Provide a Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the growing trend of education and training of entrepreneurs in the world and in our country, nurturing entrepreneurs and entering into business and creating their employment is one of the basic concerns and curiosities of the administrators in universities. Methodology: Therefore, the general purpose of the research, is the design of the model of education and training of entrepreneurs in Azad Islamic universities of Mazandaran province. The nature of the current research is exploratory and qualitative data is used in it. The statistical population of the research is experts and educational managers of Islamic Azad Universities. This group was selected to conduct the qualitative part of the research and participated in the interview process. In this field, the researcher used the snowball method to reach theoretical saturation, which reached theoretical saturation after in-depth interviews with 10 elites and experts. The data was collected using in-depth and semi-structured interviews and data analysis was done with the qualitative method of Foundation Data Theory. Findings: Based on the results, it was found that the factors affecting the education and training of entrepreneurs have three dimensions (contextual factors, causal factors and environmental factors) and consist of fifteen components. And it was shown that the consequences of education and training of entrepreneurs have 4 dimensions of improving entrepreneurial attitude, increasing well-being, continuous continuity and developing entrepreneurship with 14 components. And the strategies also have 2 dimensions, educational strategies and educational strategies. Its indicators are presented separately. Conclusion: The model of education and training of entrepreneurs to managers of Islamic Azad Universities can be used as a practical and comprehensive package in which many important details related to general concepts are seen, for all managers of Islamic Azad Universities and executive bodies in general. it is suggested.
طراحی و تبیین مدل معادلات ساختاری سبک رهبری پدرسالارانه بر رفتار شغلی و سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
67 - 98
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از انواع سبک های رهبری که می تواند تأثیر مهمی بر عملکرد شغلی افراد و به تبع آن افزایش خدمات آنان داشته باشد، سبک رهبری پدرسالارانه است. هدف از انجام این پژوهش، طراحی و تبیین مدل معادلات ساختاری سبک رهبری پدرسالارانه بر سرمایه روان شناختی و رفتارهای شغلی کارکنان در فرماندهی انتظامی استان اردبیل با رویکرد افزایش خدمات فرانقشی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان فرماندهی انتظامی استان اردبیل است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و تعداد نمونه برابر 255 به دست آمد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شد و داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و روش معادلات ساختاری در نرم افزار Lisrel مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، ضرایب مسیر و مقادیر آماره T مربوط به هر یک از مسیرهای متغیرهای پژوهش در بازه مطلوب قرار دارند و همچنین بر اساس شاخص های برازش مورد استفاده (CFI، NNFI، NFI، AGFI، GFI و RMSEA)، مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخورد است. مقدار شاخص RMSEA یا ریشه میانگین مربعات خطاهای تخمین؛ 0/078 به دست آمده که نشان می دهد نیکویی برازش مدل تحلیلی مطلوب بوده و برای تبیین کوواریانس ها مناسب است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به مدل و شاخص های برازش و ارتباط معناداری که بین متغیرها برقرار است، به کارگیری سبک رهبری پدرسالارانه در فرماندهی انتظامی استان اردبیل موجب افزایش سرمایه روان شناختی از یک سو و مشارکت شغلی کارکنان از سوی دیگر می شود که درنهایت افزایش خدمات فرانقشی پرسنل را به دنبال دارد.
Design and Validation of Media Literacy Education Model in Secondary School
حوزههای تخصصی:
Purpose: Media literacy plays an important role in teaching and learning curriculum. Therefore, the purpose of the present research was to design and validate the media literacy education model in secondary school. Methodology: This was an applied study in terms of purpose and qualitative in terms of implementation method. The study population for designing the media literacy education model was the specialized council of the thinking and media literacy book department of the country (n=18 people) who were selected by census sampling method. Also, the study population for the validation of the media literacy education model was professors and researchers in the field of communication, Education Department experts and experienced teachers in the field of media literacy, 20 of whom were selected as a sample using the purposeful sampling method. The data collection tool was in-depth interviews in the model design section and calculation the agreement rate in the model validation section. Data analysis was carried out by coding method in MAXQDA ver.10. Findings: The results showed that the model of media literacy education in secondary school consisted of 40 components in 7 categories of media message creation techniques, media unknowns, audience studies, media and lifestyle, media consumption regime, harm of media literacy education and opportunity of media literacy. Also, the model of media literacy education in secondary school had an acceptable validity after calculating content validity ratio (CVR) (0.88) and content validity index (CVI) (0.91) based on the opinion of professors and researchers in the field of communication, Education Department experts and experienced teachers in the field of media literacy. Conclusion: Based on the results of the current research, it seems necessary to plan for the inclusion of media literacy education in secondary school curriculum through the identified components and categories.
بررسی اثربخشی روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
255 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با گروه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بودند. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که نمونه ای 50 نفره به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 25 نفر) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه سواد اطلاعاتی تریلز (2007) و مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران(2004) بود. به گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای آموزش روش تدریس معکوس برگمن و سمز (2014) ارائه شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش های آماری استنباطی (تحلیل اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) با نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش تدریس معکوس بر سواد اطلاعاتی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری باعث افزایش نمرات آنان شد و این اثر تا دوره پیگیری یک ماهه ادامه داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت روش آموزش کلاس معکوس باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و سواد اطلاعاتی در دانش آموزان متوسطه (دوم) می شود و از این رو، برنامه ریزان نظام آموزشی باید با معرفی و تشریح بیشتر این روش زمینه استفاده بیشتر معلمان در فرایند یاددهی- یادگیری را فراهم کنند.